آکوا دی پارما کولونیا لدر:
یه عطر باشکوه که کارشو با مرکبات شروع میکنه ولی نه خیلی قوی، اما باطراوت، بلافاصله بعد از آن،بوی چرم لوکس و بسیار واقعی رو حس خواهید کرد، چرمی که با چرم های بکار رفته در عطرهایی مثل توسکان لدر و غیره کاملا متفاوته، بعد از آن، گل رز و کمی گل های سفید خودشونو نشون میدن ولی چرم، تا آخر کار، نقش اصلی رو ایفا میکنه، اگرچه ممکن هست اطرافیان در برخورد اول، رایحه شو نپسندن ولی مطمئنا بعد از مدتی که از این عطر استفاده کنین و در جوار شما قرار بگیرن، نظرشون عوض خواهد شد، کلا به نظر من اصلا نباید درباره این عطر، زود قضاوت کرد، درست مثل خیلی از عطرای نیش و شاهکار دیگه، باید بهش زمان داد و ساعتها و حتی روزها، باهاش زندگی کرد تا بتونین متوجه فوق العاده بودنش بشین درست مثل خود من، و البته نکته خوبش اینه که این روزها که هوا بس ناجوانمردانه سرد شده، بهترین زمان برای پوشیدن و لذت بردن از این شاهکاره ایتالیاییه، پخش و موندگاری هم کهدقطعا راضی کننده است

البته سرکار خانم سحر، این مسئله ای که عرض کردین به یه قسمت جدانشدنی از باطن هموطنانمون تبدیل شده و تو همه ی عرصه ها و میادین، به چشم میخوره و مسبب و عامل اصلیش هم خود مردم و رفتارها و سورفتارهاشونه، یجورایی شباهت اندکی با داستان چوپان دروغگو هم داره، به عنوان مثال حتما دیدین وقتی یه عابری رو تو یه جاده پرت،یه ماشین میزنه و در میره، هیچ ماشینی واینمیسته که اون عابر رو ببره بیمارستان، چرا؟ چون میدونن که برای خودشون دردسر میشه و بجای ثواب کردن، کباب میشن، از یه طرف مامورای نیروی انتظامی دست از سرت ورنمیدارن و اگه عابر، بیهوش و یا تو کما بره که تا به هوش اومدنش، پات گیره، حالا اونم اگه به هوش بیاد و یه شارلاتان از آب دربیاد و بگه: خود این با من تصادف کرد، حالا اگه تونستی ثابت کن که کار تو نبوده، پس اینکه همون اول، که عابر رو وسط خیابون در خون خودش دیدی، عین خیالت نباشه و به راحت ادامه بدی، نه دیگه اونهمه دردسر میکشی و هم به کار و زندگیت میرسی،عابره هم همونجا تموم میکنه چون مردم خودشون یکاری در حق همدیگه کردن که انسانیت و انسان دوستی و نوع دوستی و الفاظ مشابه، دیگه تو واژگان کلمات ما، معنا نمیشن، خداوند آخر و عاقبت هموطنامو به خیر برسونه

البته که دوست عزیز و مطلع من جناب علیرضا که گفته هاتون، مثل همه حرفای دیگه تون، کاملا بجا و با سند و مدرک علمی هست و هیچوقت ندیدم رو هوا از خودتون حدیث در بُکُنین، ولی راستش اطرافیان و دوستان شما رو نمیدونم ولی اطرافیان ما که دقیقا همونی هستن که تو کامنت اولم عرض کردم، البته مطمئنا گفته های شما کاملا بجا بود، ولی مقصود بنده از حرفم، کلی و در وصف کل کشور نبود و فقط آدمای اطراف خودمو عرض کردم، به عنوان مثال یک سال پیش یه فروشگاه عطر و ادکلن تو شهرمون گنبد باز شد، من هی میخواستم برم پیشش و باهاش آشنا بشم ولی وقت نمیکردم، تا اینکه شش ماه بعد افتتاحش رفتم به مغازه اش و باهاش یه چند دقیقه ای راجب عطر و ادکلن حرف زدم و چند تا پیشنهاد بهش دادم و غیره، ولی با اینکه هیچ صحبت تخصصی باهاش نکردم چون واقعا تخصصشو ندارم، ولی فروشندهه برگشت بهم گفت: تو این شش ماهی که مغازه رو باز کردم تو اولین کسی هستی که اینقدر راجب عطر میدونی و بقیه فقط یا میومدن و بیست تا شیشه رو میاوردن پایین و با بو کردن میخواستن انتخاب کنن ، یا هم از یه جایی، یه اسمی از یه عطر شنیده و میاد سراغشو میگیره، و این به نظر من خودش به تنهایی نشون دهنده ی عمق فاجعه است...

یه زمانی بود که خیلی درگیر تست عطرای بیشتر و بیشتر شده بودم و هفته ای حداقل ده تا عطر جدید تست میکردم به وسیله خرید دستریز از جاهای معتبر، به طوری که از ده تا عطری که هر هفته دکانتشو میخریدم حداقل سه تا زنونه بینشون بود برای اینکه یه عطر خاص و جذاب زنونه برای خانومم انتخاب کنم، از بین چند ده عطر زنونه ای که تست داشتیم چندتاشون هم از نظر من و هم از نظر خانومم بهترین و سرآمد همه بودن، اولینش و گل سرسبدشون همین الین موگلر بود، یه عطر یاسی و جذاب و اغواگر به معنای واقعی کلمه و البته با پخش و موندگاری عالی حالا یسری حرف و حدیث پشت سر نسخه های جدید بود که با پسوند موگلر بجای تیری موگلر تولید شدن ولی به نظر من هیچ فرقی تو کیفیت کار ندارن و فقط ذره ای از پخش و موندگاری نسخه های قدیمی کاسته شده ولی اونقدر محسوس نیست و هنوزم جزو قویترین پرفورمنس ها محسوب میشه، امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه،

آکوا یونیورسالیس فورته، یه عطر گلی مرکباتی شاداب و سرزنده که با همراهی یاس و رز ، یه ترکیب بی نهایت شاد و فرح بخش بهتون عرضه میکنه و همینطور باوجود مرکباتی بودنش(که اصولا مولکولهای مرکبات همونطور که مستحضر هستین بسیار سبکن و فقط در ساعت اول بعد اسپری، حول شامه مون، جریان دارن و یواش یواش به نیستی و هیچ تبدیل میشن و اصلا رو ماندگاری و پخش بوشون بعد یه ساعت نمیشه حساب باز کرد) ولی این شاهکار کربلایی کوردیجان، کلا قوانین شیمی رو به چالش کشیده و پرفورمنس بسیار خوبی داره به طوری که ساعتها شما رو همراهی میکنه، اونم با سه تا چهار پاف، که از سمپلش اسپری شده(چون فکر میکنم سمپلای اورجینال، اسپریشون، مقدار کمتری از خود شیشه ی اصلی، عطر اسپری میکنه) با وجود اینکه به یونیسکس بودنش، تاکید دارن، ولی به نظر من این عطر بیشتر مناسبه خانوم هاست و استایلی که تو ذهنم، برای این عطر تجسم میکنم یه خانوم خوش قد و قامت و شاد، با یه پیراهن بلند سفید یا صورتی بسیار کمرنگ(همانند لباس عروس) با یه لبخند زیبا که رهگذران رو خواه ناخواه مجبور به لبخند زدن میکنه،

دوست عزیز جناب ارژنگ گرانقدر، همه گفته هاتون کاملا درست و بجا بود، ولی احتمالا بازخورد گرفتن هم فکر کنم یسری فاکتورهای بخصوصی داره مثل: افرادی که دور و برمون هستن حالا دوستان، آشنایان و غیره حداقل باید ذره ای از عطر و دنیای زیباش، اطلاعات داشته باشن و شامه شون هم لااقل بتونه همچین رایحه خاص و زیبایی رو درک کنه، اینو گفتم چون خودم بارها این عطر رو پوشیدم و رفتم رستورانی، مهمونی جایی، ولی دریغ از یه بازخورد مثبت! یعنی دوازده سال پیش که سیلور سنت بوگارت میزدم، خیلی خیلی بیشتر از الان، که عطرای به شدت فوق العاده ای میپوشم،بازخورد مثبت میگرفتم، از بچه و پیر و جوونش، تا خانم و لیدی و گرندمادر، برا همین هم به این نتیجه رسیدم که گرفتن بازخورد از اطرافیان در صورتی ممکنه ،که اون اطرافیان حداقل یه ده تا عطر رو بشناسن و شامه شون به قولی آکبند و فابریک کارخونه نباشه😁

بعضی دوستان گفتن به نظرشون این عطر به پرایوت لیبل جووی شباهت داره، ولی به نظر من، این خود سایکدلیکه، همونقدر وحشی همون حجم نعناع هندی ، با اینکه تو هرم بویاییش نارنگی رو استارتر عطر قید شده ولی من بلافاصله بعد از اسپری، اول از همه پچولی با ارتشی از جنگجوهاش از یه طرف و مشک و بخور هم که تبانی کرده بودن و یه ارتش برا خودشون ترتیب داده بود از طرف دیگه، یه جنگ تمام عیار به پا میکنن که جز خودشون، هیچ اجازه ای به هنرنمایی دیگر نت ها که هیچ ارتشی نداشتن، نمیدادن و نارنگی و رام و وانیل، فقط در حاشیه تونستن حرکت کنن تا در دید تک تیراندازهای دو ارتش، نباشن، دوستانی که عاشق سایکدلیک هستن ولی کمی از افسار گسیختگیش، گلایه دارن، این کار فردریک مال، میتونه همون گمشده شون باشه، همون صلابت و تند و تیزی سایکدلیک رو با کاراکتری آرومتر و رامتر داره، یه عطر پچولی محور و انیمالیک که برای افرادی مثل من، که با پچولی میانه خوبی ندارن، اصلا پیشنهاد نمیشه،

من باتوجه به تعاریف زیادی که ازش شده بود و همینطور تو لیست خیلی از افراد، به عنوان یکی از بهترین عطرهای وانیلی، دیده بودم، خیلی مشتاق تستش بودم و چند وقت پیش، به واسطه دوست عزیز اصفهانیمون،موفق به تستش شدم و باید بگم اصلا بوی خاص و نوآورانه ای برام نبود، خیلی تند و خیلی شیرین، این ششمین عطر از این برند تُرک بود که تستش کردم، قبلش هاچیوات و هاندرد سایلنت ویز،سلطان وتیور، ولونگ چا، اِگ رو تست داشتم،کلا این برند سروصدای زیادی بپا کرده که به نظر من کاملا بی دلیل هست،
آنی هم همون راه رو میره که قبلا هاچیوات و بقیه عطرای این برند رفتن،مواد شیمیایی تضمین کننده طول عمر و مقدار زیادی فیکساتور برای پخش بو(البته این مسئله توسط دیگر دوستان و اساتید سایت با جزئیات بیشتر ذکر شده قبلا) مشخصه که هدف این برند در درجه اول، تمرکز رو ساخت عطرهایی با پخش و موندگاری بالاست که با هاچیوات به این مهم دست یافتند ولی با آنی کمتر...

این عطر منو یاد اواسط دوران نوجوانیم میندازه، زمانی که فکر میکردم یه پسر سرکش و یاغی ام،کاپشن چرم موتورسواری میپوشیدم و با موتور کاواساکیم در حالی که یه سیگار برگ با طعم گیلاس دودی رو لبم بود میرفتم جلوی دبیرستانای دخترونه(ترجیحا غیرانتفاعی) و مطمئن بودم آدم باحال و خاصی هستم☺،
نت تنباکو اینجا دودی نیست، بوی یه پکیج جدید میده، احتمالا از چند تا سیگار با طعم توت فرنگی پر شده باشه،و شکوفه پرتقال تازه و معطر و بسیار دوست داشتنی اش کرده، البته من مقداری ته بوی چرم و کمی قهوه(کاپوچینوی خامه ای) هم ازش میگیرم،

احتمالا اون نمراتی که دوستمون دادن، نکته انحرافی بوده!😁