مون گرلن فلورال، شاید فرض رو بر این بذارین که چون قراره فلورال باشه، حتی از نسخه مادر هم feminine تره، اما نتنها اینطور نیست، بلکه این نسخه بنظر من کاملا یونیسکسه.
روی پوست من برجسته ترین نت این عطر لوندر یا اسطخودوس ه. بارها پررنگ تر و اینتنس تر از نسخه ی مادر. شاید بشه علت اینکه فضای عطر زمخت تر و متمایل به هردوجنس شده رو با همین توجیه کرد؛ چون اوردوز در لوندر عطر هارو مردانه تر و تند تر میکنه.
این لوندرِ قوی تا میانه ها کاملا بقیه نت های گلی کار شده رو پوشش میده، تا اینکه به درای داون میرسیم و یکم تب تندش کم میشه و صندل و زنبق فضارو شیرین تر و صیقلی تر میکنن، من راستش یاس و نرولی ای حس نکردم، زنبقِ شیرین(+صندل) فقط برام محسوس بود. ببینید، اصولا ازون فلنکر هاست که تفاوتش برای عامه ی افراد و کسایی که دستی در کار ندارن اصلا با نسخه اصلی ملموس نیست، حقیقتا تمیز دادنش با نسخه مادر نسبتا دور از انتظاره اما بطور کلی، مون گرلن فلورال از نسخه ی اصلی غلیظ تر، لوندری تر، ذره ای خشن تر و تند تر، با پخش بالاتر و شیرینی بیشتره. اما اگر انتظار دارید حسابی گل منگولی و تر و تازه تر باشه، سراغش نرید که حسابی تیرتون به خطا میره :)) کرکتر مهربون و مادرانه ی نسخه اصلی هم نداره اما در عوض بنظرم یه نمه مدرن تر و جوان پسند تره و البته یونیسکسه.
پنهالیگنز- الیزبتن رز … شروعش یه “نه” گنده است و پایانش یه “رزی با شکوه” ه… قبلا از عطرباز ها راجع به اینکه پنهالیگنز نت رزُ خوب کار میکنه شنیده بودم. وقتی اسپری اش کردم رسما ناامید شده بودم، لیترالی یه پاف گلاب اعلا و شفاف بود که روی مچم اسپری کرده بودم، شاید بشه گفت نزدیک ترین رایحه به خودِ گلاب در بهترین هیئت و کیفیت شروعِ الیزبتن رز بوده برام. اما… بعد ازینکه ازش ناامید شدم و ولش کردم، متوجه یه رایحه شیک شدم و دوباره بوش کردم و واقعا متعجب شدم، رایحه خطی ازار دهنده ی رز شروع، با مغز ها (آجیل) و چوب یه ترکیب ظریف و لوکس و کماکان شفاف ساخته بود و میشه گفت هرچقدر بیشتر به الیزبتن رز وقت بدید، بیشتر جا میوفته و شیک تر میشه. وتیور هم تو درای داون یه تلخیِ اسموکی بسیار بسیار محو و زیبایی بهش بخشیده.
گمان نمیکنم بشه این عطرو لااقل تو ایران خرید، اما علی ای حال اگر هرگونه دافعه ای نسبت به رز های خطی، زیارتی، گلاب کاشون و غیره در عطرها دارید، این عطر مال شما نیست :)
عملکرد(پخش/ماندگاری) و کیفیت رایحه خوبه، شیشه ی بسیار ناز و شکیل؛ عطرای این برند خوراک کلکسیونن :(
مناسب بالغ تر ها- رسمی-نسبتا چهارفصل جز خیلی گرم
اما اگر بخوام یه کار رزی شرقی شیک و باکیفیت معرفی کنم، یا رز پرایو از ل ارتیسانه یا الیزبتن رز از پنهالیگنز.
ویا دلا اسپیگا… یه خیابون تجاری و پر از فروشگاه، اینبار کجا؟میلان-ایتالیا.
حقیقتش؛ ادامسیه، ولی واقعا بد و اکوارد. بوی تندی شبیه به بوی گشنیز وسط یه بستر میوه ای-جویسی-ادامسی(سیب+یاس) که شک ندارم این بوی شیرین و شارپ ناخوشایند کار اوردوزِ عسله و منم چقدر ازین نت خوشم نمیاد. اگر اون نت ناخوشایند نبود یه عطر پودری-ادامسی نسبتا خوش پوش میبود ولی عسل هم خیلی رایحه اشو تند و سردرد اور کرده و هم تا حد زیادی از لطافتش کاسته و زمخت و خشنش کرده. انگار دلت و گیرنده های بویاییت رو میزنه با تیزی و شیرینیش. بشخصه اصلا نمیپسندمش و پیشنهادش نمیکنم. کیفیت رایحه و عملکردش متوسطه و بنسبت این قیمت و تو سبک ذیل، به وفور کار ارزنده تر پیدا میشه.
باتل های جدید تراسردی( ایتالیایی:تروساردی) هم اصلا دوست ندارم… چیه اخه کله پرنده گذاشتن روش.. واقعا طراحی دارکیه.
پرادا لفِم… راستش اگر اسمشو نمیدونستم و برام اسپری میشد میگفتم: یا یه عطر زنانه از ایسی میاکه است، یا یه فلنکر از one million مردانه.
گلی- معتدل-استوایی!… بهتر بگم:
خنکا و طراوات گلی + ادویه و شیرینیِ تند عسل.
میدونین، انگار یجای کار این عطر میلنگه و همچین بر مسند دل نمینشینه، جزو کاندیدا های تاپ تن عدم تناسب بو و شیشه ی عطر هم میتونه باشه :)). طبق نت ها قرار نبوده اصلا میوه ای یا استوایی باشه و این یه برداشت کاذبه.
اگه بخوام یه سرنخ از “سو تفاهم” پیش اومده برای خودم بدم، باید یه گریزی به نسخه مردانه ی one million بزنم. اگر تستش کرده باشید، با ترکیب ادویه ها و گل ها یه کمپلکسی شبیه بوهای استوایی و میوه ایِ خنک زبانه میکشه از عمق رایحه. یچیزی تو همین مایه ها اینجاهم هست، ترکیب دارچین و خنکای گل ها یه بک گراند تروپیکال و میوه ای رو بازسازی میکنه لااقل برای من اینجوریه.
خلاصه بنظرم: تو هیچ پوشه ای، جزو تاپ ها، زیبا ها، همه پسند ها، خاص ها، باکیفیت ها، شفاف ها یا ارزنده ها به نسبت قیمت محسوب “نمیشه”. پخش و ماندگاریش متوسط رو به بالاست اما با عنایت به اینکه بصورت پارادوکسیکال در عین تلاش بر خنک بودن عطر تندی محسوب میشه؛ خیلی هم خوشحال کننده نیست پخش خوبش…
- مشابه- هم فضا-گلی های جالبتر:
ایسی میاکه لو د’ایسی پیور-خنک
ایسی میاکه لو د’ایسی ابسولو (طلایی)-معتدل
هرمس ژور د’هرمس گاردنیا-خنک
دولچه- D&G-معتدل/خنک
نینا ریچی پریمیر ژور-معتدل
مارژلا-لاین رپلیکا، فلاور مارکت-خنک
امواژ لاو میموزا-معتدل
کارتیه- بیسر ول edp- معتدل
با اغماض: ژیوانشی وری ایرسیستبل نسخه ادوتویلت(صورتی)-معتدل
کار فلورال زیاده ولی اکثرا با مشک و امبر و چوب و وانیل و سایر ترکیبات وجه گلیشون کمرنگ میشه و بوی گل خاصی نمیدن؛ اینایی که گفتم رسما بوی گل یا گل ها رو میدن (جز رز که بحثش جداست) و به گلستان متحرک تبدیل میشین :)))
شیسیدو گینزا= نسخه ی اینتنس(سنگین تر) لانکوم ایدل
گینزا یه محله ی معروف تجاری و پر از مرکز خرید تو توکیوعه. این عطرم کاملا مثل اسمش برای مراکز خرید و مشتری های فراوون و اقبالشون طراحی شده.شاید به لیست یه نگاهی بندازین و بگین نه رز داره نه گلابی، شوخیت گرفته مومن؛ ایدل؟ آما خیلی قشنگ بدون داشتن حتی دوتا نت مشترک تا حداقل ۸۰ درصد “منطبق” ان:)) لیترالی شیسیدو یه دوپِ خوش قیمت از ایدل رو وارد مارکت کرده.تا اسپریش میکنی میگی ای بابا همونه که :)) خوبه بوش و همه پسنده تقریبا. چهارچوب رایحه اش یه کار شیرینِ گلی ه، جنس شیرینیش شبیه همون گلابی در اومده، یه شیرینیِ ترکیب شده با رگه های ظریف میوه ای و ملس، تو یه بسترِ تمیز و با حسِ پاکیزگی. گل ها هم یکم فضاش رو از اون فرش بودن و سبکی که توی ایدل داشتیم دراوردن و باعث شدن مجموعا رایحه ی قوی تر اما با شفافیت کمتری داشته باشیم. بنظرم اصلا بوی ادامسی نداره برخلاف بعضی ریویو هاش، بیشتر شبیه به بوی پاکیزگی و اسانس نرم کننده های خوشبو و باکیفیت لباسه.
بطور خلاصه عطر معتدل ، جوان و کژوالیه. نسبتا بی ازار هم هست. شخصا ایدل رو بیشتر دوست دارم. این هم خوبه. البته هیچکدومو برای خودم انتخاب نمیکنم(حداقل در اینده نزدیک پلنش رو ندارم :دی) ، ولی خوشبو هستن هردو و ازینکه روی بقیه استشمامشون کنم لذت میبرم، بانمکن و کرکتر های اجتماعی و ملوسی دارن :) یعنی، به طرف مقابل وایب خونگرمی و خوش صحبتی میدن؛ نظر منه البته :)
اینیشیو-اَدکتیو وایبریشن زنانه… alien در کلاس نیش…
تو همون اولین اسپری رد پای آشنای alien از موگله حس میشه، اما با خودت میگی خودش نیست انگاری، فلنکری چیزیه؟
اگر همون بدنه ی یاسِ معروف ایلین ، مُشکی و تمیز تر بشه، و بجای اون محلولِ شکر اشباع شده ی توی alien، نت شیرین و صمغیِ عسل جایگزین بشه، نتیجتا میشه اینیشیو وایبریشن، یه نسخه ی بالغ تر و پخته تر و شرقی تر از alien.
اصلا همه پسند نیست، بلایند بای کردنش رو توصیه نمیکنم ازونجایی که رگه های شرقی هم داره، جنس شرقی بودنش مثل سری la parfum از ایلی صعبه، خلاصه که اگر عطرای سنگین و شرقی نمیپسندین دورش رو خط بکشید. من خودم ایلین رو دوست ندارم چون بنظرم با یه شیرینیِ بی معنا و یه یاسِ سبک سر و خنگ طرفم؛ اما از وایبریشن خوشم اومد چون باکلاس تره، بالغ تره و کرکتر سنجیده تری داره، درای داونش هم اسموکی میشه و مجموعا بنظرم یه عطر فاخرِ شرقی و غنی طرفم، ازونا که باید با پوشش مجلسی تیره و جلال و جبروت بپوشیش و با اعتماد بنفس و شونه های رو به عقب، ارام و شمرده قدم برداری. کیفیت رایحه بالاست و پخش و ماندگاریش خیلی خوبه…
سلام آقای صفوی… خیلی متاسفم اگر باعث شدم سوتفاهمی پیش بیاد… من نه از شما نه از هیچکس دیگه ای نرنجیدم یعنی اصلا دلیلی نبود اخه :) هم من هم شما هم بقیه دوستان نظراتمون رو گفتیم و به هیچکس هم توهینی نشد خدایی ناکرده.
در یه مورد دیگه هم بگم که سوتفاهم شده ظاهرا ، توی متنم اصلا به پیام شما طعنه ای نزدم( و چه اتهام سنگینی :دی). منظورم به بحث های چند ماه پیشتر بود؛ جملاتی که رد و بدل میشده و متعجبم میکرده رو عینا تکرار کردم. اگر همچین برداشتی شده من از همین تریبون اعلام میکنم که اعتراض دارم به این حکم خلاصه:)) سلامت باشید…
سلام اقای کامبیز :)
لطف کردین بابت کامنتتون و واقعا شرمندم کردین، بزرگوارید شما…
من قهر نکرده بودم و از کسی نرنجیدم اخه کسی چیزی نگفت که به من بر بخوره … فقط نظرمو گفتم همین :) این چند وقت فقط فرصت و فراغ خاطر کمتری داشتم برای نوشتن بعد تست کردن…
بازم یدنیا ممنونم از تمام لطفی که بهم داشتین تو بند بند این پیام برای من بودن اینجا و یاد گرفتن از دوستان با محبت و با تجربه بسیار ارزشمنده :) سلامت باشید همگی.
ببینید آقای صفوی، چیزی که یکم ازاردهنده است یه رویه است نه شخص. توی بیمارستان بین سلسله مراتب پزشکی یه leveling هست، به این صورت که سال بالاییت اگر هر خبطی بکنه، باز این تویی که باید بخاطر مرتبه و تجربه ی این عزیز زبان به دهن بگیری و حتی تنبیه هم به جون بخری.همش باید سانسور کنی خودتو و مطالبه ی حقوقت خلاف قوانین نانوشته ی حاکمه .اینرویه حمایت هم میشه بصورت یه سیکل معیوب. فضای پادگانی و فرسوده کننده از نظر روانی. وقتی به هیستوری نظرات و رویه “پیروی” که شما ستایشش میکنید نگاه میکنم گاها یاد همون جوّ آلوده میوفتم که دوستش ندارم. بارها دیدم باتجربه های این سایت با لحن ناپسند و حتی توهین امیز نظر دادن و حمایت شدن:)) با این توجیه: باتجربه هارا فراری ندهیم! حاشا! بسه اعتراض نکنید! وگرنه چیزی یاد نمیگیریم و بهره نمیبریم :).
من همین جا، تو کامنت قبلی بخاطر همین رویه مجبور شدم حرفامو سانسور کنم. چون دلم نمیخواد تو جایی که دوستش دارم، برای خودم دردسر درست کنم. بله منم ازین مدل رفتار آقای ایکاروس خوشم نیومد، و این هیچ دخلی به دانش و تجربه ی ایشون نداره. ولی چه کسی جرعت انتقاد داره:)
یاد اون جمله ی رزیدنت(دستیار دوره تخصص) به سال پایینیش افتادم که میگفت: اگر زیاد سر و صدا کنی و دشمن بتراشی، چیزی یاد نمیگیری و بی سواد میری بیرون چون اموزشت با سال بالاته، پس درد سر درست نکن :)
اینجا موضوع عطره. شبکه اجتماعی نیست. عطرها مهم تر از اشخاصن. ولی برعکسش رو میبینم. همیشه مهم اینه که “کی” داره مینویسه.
پاسخ مدیر : سلام عرض ادب
بهتر است بحث مربوط در بخش انجمن ادامه پیدا کند
از روزی که وارد سایت شدم، شاهد زنجیره ای از بحث درمورد یک کاربر بودم. آقای ایکاروس.
من نه میدونم چه شد که رفتن، نه میدونم اونایی که با غضب و نفرت ازشون یاد میشه و بقول دوستان باعث “راندن ایشون” شدن کی هستن.حتی تا همینجاشم برای من گنگه.
بشخصه برای دانش ایشون احترام قائلم ولی بطور روتین از ریویو هاشون استفاده نمیکنم چون قادر به ارتباط برقرار کردن با توصیفات و درک ایشون از روایح نیستم، احتمالا چون خیلی بِیسیک تر و مبتدی تر از ایشون عطر تست میکنم.
پس من نه قاضی ام، نه پیرو ام، نه مدعی ام و نه پدرکشتگی با علم و دانش ایشون دارم.
ولی به عنوان یه کاربر ساده که ازینجا و نظرات لذت میبرم ، واقعا خسته شدم. هر چند هفته یهو باز یک نفر مدح و مذمت و افسوس پین میکنه اینجا. شصت نفر هم میان به فلانک و بلانک که معلوم نیست کی هستن و “دشمنانِ بی سواد ایکاروس” نامیده میشن لعنت میفرستن و میگن ایرانیان اساتید راندن بزرگانند و حق دارید نیاید استاد اصلا این محفل لیاقت شمارو نداره :)) .
دوستان، هیچکس، تکنیکلی هیچکس، اگر ذره ای به حضور در اینجا و اشتراک نظراتش متمایل باشه بخاطر حرف بی ارزش و ملامت کس دیگری ترکتون نمیکنه . کودکستان نیست، کاربران هم بالغ و بزرگسالند. ایشون حتما دلایلی برای خودشون دارند.
چنتا کامنت بعد نظر ایشون دیدم که شاخ دراوردم!!
التماست میکنم برگرد استاد، اگر میخای تیم عشاق بسازی مارو هم add کن و یاران اربعه و ازین دست:)) شاید من ایشون رو خوب نمیشناسم، ولی بنظر خودتون نباید به اشخاص ثالث حق داد که به “بت سازی” متهم شید؟ اونم وقتی علنا دارید بدون جواب و حتی یک لایک از طرفشون فقط التماس میکنید و بابت نیم نگاهی قرضی از ایشون به عروج میرسید؟ طرف مقابل یک فرد بالغ و تحصیل کرده است و قاعدتا وقتی میگه “نمی نویسم” منظورش ناز کردن نیست.
“ذکات علم نشر آن است”. هر کسی باید بدونه که اگر به بالاترین درجات دانش هم رسید، نشر اون بیشتر از لطف به سایرین، وسیله ی رشد و کمال خودشه. و تمام.
پ ن: نبود اقای پارسی رو یاداور میشم. امیدوارم سلامت باشند هر جا که هستند.