دوستان عزیزم سلام
الوعده وفا !
سی عطر از عطرهایی را که امسال ساخته ام تقدیم چشمهای زیبای زیبا بین شما میکنم .
من سالهاست که عطر میسازم ( ادغام ) . عطرها ترکیبات زیادی دارند و ساختنشان کار نسبتا سختی ست ، نیاز به تجربه ی زیادی دارد و این یک ذره تبحری که الان دارم به مرور زمان و آزمون و خطای بسیار شکل گرفته است .
مهمترینِ ترکیبات عطرهای من دو چیز است . اسانس و عطر ادغامی . برخی باید حتما عطر اصلی باشد و برخی را میتوان از مشابهین درجه ی کیفیت عالی استفاده کرد .
حال ممکن است بپرسید این چه کاریست پس ؟ عطر اصلی ؟ بله ! یک شیشه عطر اصلی را تبدیل به سه شیشه میکنم ( که یک شیشه اش طبق توافق مال خودم میشود ) اما به شهادت همه ی دوستانی که سفارش میدهند چندین برابر قویتر اند . برخی عطرها خود قوی هستند و اینجا بحث میزان ( میل بیشتر ) و قیمت کمتر پیش می آید . به ندرت پیش می آید که از عطر اصلی استفاده کنم لیک هر جا صلاح ببینم که لازم است ، انجام میدهم . هر عطر فرمول خود و اقتضای خود دارد .
البته مدتهاست دیگر سفارش قبول نمیکنم و به همه میگویم انشاله زمانی که مغازه باز کردم ، تا کنون ریالی دستمزد نگرفته ام و همین یک شیشه هم به اصرار دوستان برمیدارم . سرگرمی ی من است لیک چون هر کس یک بار به تعریف دیگر دوستان میبُرد و دیگر ول کن نبود ( !! ) و من هم کم رو و از آن طرف خانم ام ناراحت بود بابت زمان ، دیگر گفتم آقاجان فعلا دیگر نخواهم ساخت تا زمانیکه اگر خدای عزیزم خواست و دستور داد و عطرفروشی ای زدم آن زمان دوباره در خدمتم . مگر برای عده ای از نزدیکترین ها که آنهم شاید دو هفته ای یک عطر را دست بگیرم . به نظر من عطر اگر ارزان و قدرتمند در نیاید فایده ندارد . تمام ذوق من هنگام زمان شروع اینکار این بود که عطرهای خوب را قویتر و ارزانتر در بیاورم :)
خب تعریف از خود بس است که اگر خدای مهربان ام کمک نمیکرد و ملطوف اساتید بزرگوارم نبودم خودم به شخصه هییییچ نبودم و اکنون هم نیستم !
یکی از لذتهای من تزئین شیشه است :)) کار کودک درون ام است :)
قصد داشتم یک به یک معرفی کنم و بگویم هر شیشه کدام است و چگونه ساخته شده که دیدم مثنوی ی هزار من میشود ، گفتم همین قدر که بگویم چه عطرهایی هستند کفایت دارد که آن را نگویم بهتر است و یک بار توبه کرده ام که کسی پرسید و گفتم و نتوانست در بیاورد :)
فقط تعدادی نیاز به توضیح دارند :
آن ردیف آخر ( دورتر ) که چهار عطر هستند دو شیشه ی وسط ، راست آونتوس است که بهترین آونتوس من است که اورجینال وینتیج است و زحمت زیادی برای آن کشیدم و اکنون دل ام نمی آید مصرفش کنم :)) و چپ مولکول ۲ هست که اسانس اورجینال هر دو را دوست بسیار عزیزم جناب موسوی از تبریز به هدیه بر من فرستاده است که بابت این لطف و سخاوت اش بسیار متشکرم . ایشان خصوصیاتی روحانی دارد و جوان قابلی ست .
بجز آن یک آونتوس سه شیشه ی دیگر نیز بین اینها هست که هر کدام یک نت خاص مورد علاقه ام را بولدتر کرده ام . بجز اینها یک شیشه ی دیگر هم سه روز پیش به سفارش و خواهش خانم ام ( دوستانش گفته بودند هرچه میخریم مثل آونتوس های فلانی نیست ) درست کردم که در عکس نیست و اکنون در مرحله ی خواب است ! این عطرها همگی از خواب بیدار شده اند و سلام گفته اند :)
ردیف دوم از جلو ، آن شیشه ی آخر سمت راست : دوست و یکی از اساتید عزیزم که گفتم از مشتریان معروف آمواژ است که هرساله سفر میکند به آنجا و از طرف آمواژ هر چند ماه یک بار بسته ای حاوی ی کاتالوگ ها ، اطلاعات ، سمپل ها و تسترها دریافت میکند از آخرین سفرش به آمواژ برایم به سوغات آورده که اسانس خالص اینترلود خودِ آمواژ است که یک قطره اش برای یک ماه لذت کفایت دارد ! تماس گرفت و گفت : یا این یا دو شیشه اینترلود قدیم و جدید ! کدام ؟ گفتم این :)
آن شیشه ی بالا سمت چپ ( کنار مولکول ۲ ) بلک افغانی ست که گرانترین بین همه ی عطور دیگر درآمده است و چندین برابر مدل اصلی قدرت دارد . آن شیشه ی حاوی ی عطر مشکی رنگ نیز دیگر بلک افغانی ست که نت شاهدانه در آن تقویت شده است . آن شیشه ی باریک هم پیور دیستنس ام هست که جریان دارد و دخل و تصرفی در آن نکرده ام :)
اون ورساچ کوچولو هم خانم ام گفت بخاطر رنگ اش به درخواست من بگذار ، گفتم چشم :)
بدون ترتیب :
وان میلیون ، آونتوس ( ۴ شیشه ) ، مولکول ۲ ، بلک افغان ( ۲ شیشه ) ، تام فورد بلک اورکید ، تام فورد فور من ، دیور اوم اینتنس ، یاتاقان ، ترونی ، باکارات رژ ، اینترلود ، لالیک نوآر ، تق هرمس ، وان من شاو ( توپ ! ) ، ایو سن لورن لهوم اولتیم ، فیرس ، کوروس ، سناتور ، کرید گرین آیریش ، دیور فارنهایت ، تیری موگلر ای من ، دیور اوم اسپرت ، دانهیل دیزایر بلو ، پور ان اوم .
آخرین ها لهوم اولتیم بود که عالی شد و ترونی که کولاک درآمد لیک متاسفانه به دلایلی دیگر نمیتوانم چنین ترکیباتی که برای این ترونی استفاده کردم را پیدا کنم !
دانش های : شناخت عطرها ، نت ها ، ترکیبات عطر ، یافتن بهترین کیفیت مواد لازم ، پروسه ، چگونگی و ترتیب ادغام ، زمان و چندین فوت کوزه گری کمی این کار را سخت میکند ! اما !
اما عاشق جوینده ، بدون شک یابنده است :)
البته ای دوستان عزیز جوان ام ، نگران پیمودن این مسیر تنگ و تاریک ( امروزه اینگونه است ) عطربازی و عطرسازی نباشید ! همین که چند سال دیگر به مرحله ای برسید که تمامی ی عطور ماقبل را بشناسید و هر عطر جدیدی را که تست کردید بلافاصله تشخیص دهید که چیست و چند مرده حلاج است و در گروه خودش کجای لیست تراز نشسته است ، پس مسیر عطربازی ی شما به مقصد رسیده است :)
خوش رو باشید و خوش بو و از آن دو مهمتر ، خوش سو انشاله :)
با ارادت
دوستان عزیزم سلام
این عکس برای من و پیرمردهای دیگر خانه یادآور خاطرات نوجوانی ست و برای جوانان هم جالب توجه است ازین باب که ببینند در دوره ی ما عطرها چگونه بوده اند .
پیرزن هم که نداریم الحمدلله درین خانه ! همگی بانوان این منزلگاه دخترانی جوان اند :) زیبایی شان که داستانی دیگر است !
تازه بدانید که این عطرها ، عطرهای نوجوانی ی ما نبود ! بلکه من که نوجوان بودم ( دوره ی راهنمایی ) این عطرها متعلق به دایی ی من بود . انواع این بامبوس ها را داشت . نوشته های هیچکدام فرقی نداشت لیک رنگهایشان متفاوت بود ! یک جورشان رنگش قهوه ای روشن بود که آن را خیلی دوست داشت و چندین شیشه از آن مدل اش را داشت . این دو را کمتر دوست داشت که به من رسید ! عطر آنچنانی ای نبودند احتمالا . چیزی از جعبه هاشان هم یادم نیست . اما !
اما همین بی نام و نشان های آن موقع هم عجب رایحه و عجب پرفورمنس و قدرتی دارند !
آن تیره هه رایحه ی تریاک در خود دارد و الحق عجب عطریست و آن یکی رایحه ی جنگلی دارد . بیشتر سرو و کاج و روایح سرخسی .
یک بار چند سال پیش مجبور شدم سه چهار میل رقیق کننده ی مخصوص درونشان بریزم چون کمی از حجمشان بخار شده و کاسته شده بود .
عطرهای قدیمی واقعا مزه ی دیگری دارند . جوان ها اگر موفق شوند پیدا کنند و تست کنند متوجه میشوند که چه میگویم ! پیرمردها که خود تجربه کرده اند :)
نه خبر دارم ساخت کجایند ( هرچند شباهت به انگلیسی ها دارند ) نه اینکه چه شرکتی این سری عطرها را زده است !
خلاصه که این عطر پدربزرگ هاست . پدر مادر من هم که شرکت نفتی بود از همین عطر میزد . شاید اصلا او برای دایی ام تهیه یا معرفی کرده باشد چون با انگلیسی های شرکت نفت دوست و مرتبط بود .
دوستان عزیزم تقدیم به چشمهای زیبای شما
با ارادت
دوستان عزیزم سلام
عطر درون ِ منزل برای من از مهمترین هاست . خیلی خیلی بیش از عطرهایی که جهت خوشامد دیگران در بیرون از منزل استفاده میکنم . عطرها برای من سه دسته اند : عطرهای خودم ، که عزیزترین اند نزد من ، عطرهایی که در منزل استفاده میکنم و نزدیکان ام مخاطبین آنهایند همراه خودم و عطرهای بیرون از منزل . عطرهای خودم که تکلیفشان معلوم است !
عطرهایی که در منزل استفاده میکنید باید حائز شرایطی خاص باشند . اولا فصل ، اهمیتی ندارد چون در منزل دما همیشه ثابت است بنابرین نیاز نیست نگران فصول عطرها باشید . معمولا معتدل ها برای منزل بهترین کارایی را دارند . باید ملایم باشند ، این بسیار مهم است . ضمنا باید سلیقه ی ساکنین منزل در انتخاب شما ارجح باشد یعنی اگر اختلاف سلیقه در روایح دارید این نظر اهل منزل است که اهمیت دارد و این مورد بسیار در توفیق شما از هر باب اهمیت ویژه دارد .
من دوستدار بلک افغان ام لیک خداراشکر خانم ام از عشاق اوست ! او بیش از من به عطرهای قدرتمند علاقه دارد لیک هر دو معتقدیم عطور منزل باید ملایم باشد . چه در رایحه و چه در پرفورمنس .
خدا میداند که چقدر گشتم بین برندهای خوب و مطرح تا بلک افغانی ملایم بیابم که مناسب استفاده در منزل باشد . خودم دوست ندارم عطر ملایم بسازم و آنچه زحمت اش را میکشم باید از هر حیث قدرتمند باشد . عطرهایی که میسازم از جهت قدرت در عین لطافت معروفیت دارند .
هر چه بیشتر گشتم کمتر یافتم تا اینکه خیلی اتفاقی یک روز دوست فروشنده ای گفت : فلانی این عطر را تست کن و تشریح اش کن تا برای مشتری ها معرفی و شرح دهم . میدانید که دو نوع بلک افغان داریم . به زبان ساده یکی بر چوب و عود تکیه دارد و دیگری بر شاهدانه . این از نوع ِ دوم بود که اتفاقا خوشمزه تر است ، لطیف تر است ، ملیح تر است اما نوع ِ قوی اش باید مدتی از اسپری اش بگذرد . گفتم این عطر ایرانی ست ؟ گفت بله . برندی ایرانی ست . گفتم به درد فروش نمیخورد مگر دقیقا به منظوری که من دارم .
دیدم عجب عطر نازی ست این از جهت منظوری که من داشتم . از ابتدا تا انتها ملایم است . مطلقا تندی ندارد و از همه جالب تر این است که در قلب اش لاوندر و کمی صندل سفید کار شده است و یک تم ملیح صابونی نیز گرفته است . برای استفاده ی خانم هایی که علاقمند اند به بلک افغان عالی ترین است . سه پاف اش کفایت میکند اما برای بیرون از منزل حداقل پنج پاف لازم است . عود ندارد به آن معنی که در ذهن شماست ! عود اش بسیار خفیف است . این عطر مطلقا آزار ندارد ، سر درد زا نیست ، بسیار لطیف و دلنشین است و محال است دوستداران " رایحه " ی بلک افغان وی را نپسندند خصوص بانوان . پخش اش بسیار خوب است و ماندگاری ای ۸ ساعته بر لباس دارد و از همه مهمتر : خط بو دارد ! ردی زیبا از خود بر جای میگذارد و پس از خروج ، رایحه ی شما کماکان محسوس است . البته این برند از پس ِ این تعاریف بر نمی آید لیک جنس رایحه ، اینها را ممکن کرده است . چند شبی ست استفاده میکنم مثل همین الان که از رایحه اش مست شده ام ! چهار ساعت پیش سه پاف روی هم اسپری کرده ام بر زیرپوش ام روی جناق سینه و اکنون در مرحله ی طپش قلب است و ساعتی دیگر وارد درای داون میشود که زیباترین است . قیمتی ندارد ، حدود ۵۰۰ تومن و بی شک بیش می ارزد . شیشه اش شفاف است و مایع عطر قهوه ای ی شفاف است که البته این نوع خاص از بلک افغان ماده ی معطره ی روغنی اش قهوه ای ی سوخته ی مایل به سیاه است .
قصد ام تبلیغ این عطر نیست که شخصا اجالتا عطور ایرانی را شایسته ی اینگونه تمجید و تبلیغ نمیبینم لیک برای منظورهای خاص مثل منزل یا بانوانی که این رایحه را دوست دارند لیک به هر دلیل قادر به استفاده نیستند مناسب و الحق جوابگو ست .
بلک افغان ملیح و ملایم !
قصد ام از انتشار این عکس این است : به عطرهای درون منزل بیش از همه اهمیت دهید ! بیش از معشوقه های خویش در عطرها و بیش از عطرهای بیرونی . آرامش و جذابیت و عشق را میتوانید براحتی در منزل با انتخاب یک یا چند رایحه ی خوب حاصل کنید :)
ببخشید که طولانی شد . سعی کردم کامل عرض کنم :)
موفق باشید انشاله در این مهم
دوستان عزیزم سلام
دیشب که بحث روایح عاشقانه ها کردم یادم به این عطر افتاد که اتفاقا عکس اش را در گوشی داشتم .
این عطر ویوارا پرفوم از امیلیو پوچی ست . ساخت سال ۱۹۶۵ میلادی ( ۱۳۴۴ خورشیدی ) ست که به سفارش مادربزرگ ده شیشه از سفر خارجه ی شوهر عمه ام به بلغارستان آمده در سال ۴۶ و دو شیشه به من رسید که یکی اش باز نشده است ( همین شیشه ) و یکی هم رو به اتمام است .
مادربزرگم در عطر بسیار وسواسی بود . و عطر به کسی نمیداد و محال بود کسی بوی عطر اش را ببوید و سراغ آن را نگیرد . میگفت هزینه ی خریدش با من و خریدش با شما ! میگفت عطرهای مورد پسند من در ایران نیست و میبایست از اروپا تهیه شود . هر کدام از بستگان که سفر خارجه میرفتند میدانستند بهترین هدیه برای مادربزرگ عطرهای خاص است و البته خودش هم سفارشات دقیق میداد از عطرهایی که برایش هدیه آورده بودند و مورد پسند قرار گرفته بود .
یادم است بچه که بودم مدام سر ام بر سینه هایش بود . بعدها که بزرگ شدم فهمیدم چرا ! علاوه بر زیبائی اش تن اش چنان معطر بود به روایحی عجیب که مرا چون کوالا مدام به او میچسباند :) ازین باب بشدت مرا دوست میداشت . خیلی گرمایی بود و گریزان از گرما و یک بار عرق اش از صورت به سینه چکید و با انگشت برداشتم و بوییدم ! چه بوی عطری میداد ! گفتم : مادر ، عرق ات را جمع کن در شیشه ای تا من به خود بزنم :) یادم هست که چقدر قربان صدقه ام رفت و مرا به سینه میفشرد ! مرا فرق میگذاشت با دیگران و درس ها به من آموخت . تا لحظه ی مرگ اش در کنارش بودم و آن اواخر چون دو دوست هم پیاله بودیم ! یادم هست کودک که بودم گوش چپ ام عفونت کرد و پزشکی نماند که آزمایش نکنیم ( ما اهواز بودیم و مادربزرگ کرمانشاه ) و مدام بدتر شد ، چندین هفته کارم گریه بود تا عاقبت جهت ویزیت مادر به کرمانشاه رفتیم و ظرف دو روز چنان خوب شد که گویی هرگز مشکلی نداشت و همه ی دکتران ملتمسانه به دنبال تجویز اش بودند !
خدایش بیامرزد ، با سواد ترین بود ، دانا ترین بود و مهربان ترین . در چند چیز معروفیت داشت : طب ، شیک پوشی ، آداب و کلام ، روش ویژه و خاص تربیت فرزندان و معطریت . عاشق موسیقی و عطر بود . گلهای حمیرا را دوست میداشت خصوص گلهای شماره ی ۵۱۸ . عجیب است که شماره اش هنوز در خاطرم هست :)
زن خاصی بود و هم بسیار زیبا بود حتی تا لحظه ی مرگ . یکی از عکسهایش همراه با پدربزرگ ام در صفحه ی اینستاگرام ام هست . پدرش معروف ترین بود در کرمانشاه که لقب میزان دار ( ترازو دار ) داده بودند مردم ، تمامی ی مشکلات بزرگان شهر توسط او حل میشد و معتقد بود پسران اگر درس نخوانند مهم نیست ، شغل مرا ادامه خواهند داد لیک دختران باید درس بخوانند و این در آن سالها استثنا بود !
مادر عطرهای زیادی داشت و به تنها کسی که عطر میداد من بودم . از کودکی دیوانه ی روایح بودم ! این عطر را خیلی دوست میداشت و چند بار به سفارش برایش آوردند .
و اما این عطر :
حیف باشد که دیگر چنین روایح و چنین عطرهایی تولید نمیکنند . نه مواد اش هست ، نه دیگر حوصله ی این زحمات را دارند و نه دیگر میتوانند به قیمت بفروشند ! قیمت تمام شده اش بسیار زیاد میشود اکنون و توجیه اقتصادی ندارد .
امیلیو پوچی که یکی از بزرگان است . مایل بودید سرچ کنید و مطالعه کنید .
ویوارا پرفوم تولید امیلیو پوچی ۱۹۶۵ م . ایتالیا . چایپر سبز
تاپ : آلدهید ، برگاموت ، گالبانوم ، سرو ، روایح سبز ، هلو
هارت : یاسمین ، سوسن سفید ( زنبق ) ، رز ، گل میخک ، یلانگ یلانگ
بیس : امبر ، بنزوئین ( صمغ بلسانی ، لوبان ) ، چرم ، خزه ، نعناع هندی ، صندل وود ، وتیور ، درخت مرمکی ( کندر )
چه بگویم ازین عطر ؟؟ چه فایده ، که دوستان عزیزم نمیتوانند تهیه کنند و لذت ببرند اما دیدن و مطالعه اش هم ضرر ندارد . شاید در برخی سایت های خارجی هنوز هم باشد و بتوان خریداری کرد . از خاص ترین ها و پرکیفیت ترین هاست . یاس اش بی نظیر است ، تکرار ندارد از زیبایی و لطافت . این عطر هم عاشقانه است و هم کاریزما دارد بر تن زنان کم تکرار . زیرش یک لیبل بزرگ دارد که با تلسکوپ هم نمیتوان خط ریز اش را خواند ! هفده خط توضیحات دارد که معلوم نیست چیست :) یادم هست جعبه ای بزرگ و زیبا و خوش رنگ چوبی داشت و یک دفترجه ی توضیحات که متاسفانه من ندارم .
معرفی ی این عطر ، بیشتر تجدید خاطره ای از مادربزرگ و مادربزرگ ها بود . زنان آن دوران و عطرهایشان !
دوستان عزیزم خصوص خانم ها بدانند که برای فرزندان و نوه هایشان ماندگار خواهند بود بواسطه ی معطریت و دانش !
تقدیم به همه ی شما با مهر .
دوستان عزیزم سلام .
این عطر یادتان هست ؟!
بی شک قدیمی ها به یاد دارند ! ایضا داستان اش را !
برای من از پرخاطره ترین هاست !
کلاس سوم راهنمایی بودم . میگفتند هر کس ازین عطر استفاده کند دختران مدهوش میشوند و جذب اش میشوند :)
هرگز در عمر ام دنبال دختران نبودم و اتفاقا به همین دلیل آنها کنجکاو میشدند و سعی میکردند سر از کار ام درآورند ! لیک از سر کنجکاوی ازین عطر استفاده میکردم ، نزدیک دختران میشدم و فکر میکردم که الان است که با بوییدن این عطر خود را پرت کنند در آغوش ام :)) افکار نوجوانانه بود دیگر :) خودتان که میدانید !
دختری در محل بود بنام دلارام . یادش بخیر . سه سال از من بزرگتر بود . سوم دبیرستان بود . زیباترین بود . تمامی ی پسران بزرگ محل من جمله دوستان دایی ام که هفت سال بزرگتر از من بودند فکر و ذکرشان او بود . بزرگترین و مهمترین مسابقه ی محل برای او بود ! مدام در تلاش بودند ، کاری نمانده بود که نکنند . آن روزها که مثل الان نبود ، یک لبخند منتهای آرزوی یک جوان و یک اشاره با دست به معنی ی سلام ، آمال ، و یک نامه ی سلام حالت چطور است انتهای یک رابطه ی عاشقانه بود :)
و عجیب ترین چیز این بود که این دختر ، دوستدار من بود ! در حالیکه کوچکترین اقدامی درین باره نکرده بودم . اولین بار نامه ای در حیاط انداخت . از نظر قد و قواره با دوستان دایی ام برابر و حتی از برخی بلندتر بودم ! اما هیچکدام چون من شیک پوش و معطر نبودند . و چه داستان ها و حسادت ها که بر من نمیکردند ! میگفتند مهره ی مار دارد ، آخر چطور ممکن است ؟؟ راست اش خودم هم نمیدانستم چطور ممکن شد :)
خانه شان در یک بن بست کوچک سه دربه بود و من وظیفه داشتم هر شب راس ساعتی خاص دم درب باشم و او چون پلنگ ماده بر من که چون گربه ای ترسو و خجالتی بودم میپرید :) واقعا وحشی بود ! همیشه لب هایم زخم بود و خانواده ام فکر میکردند بیماری ی تاول لب یا تبخال حاد گرفته ام :)) نامه را هم هر روز به داخل خانه می انداخت و برخی اوقات قبل از من پدرم میخواند و سپس تحویل من میداد :)
ماجراجویی ای بود ! و اما داستان این بود که فکر میکردم این وحشی بازی اثرات این عطر است و این موضوع را چون رازی یرای خود محفوظ گذاشته بودم :))
هر وقت که این عطر را میبینم خنده ام میگیرد ! البته دو شیشه داشتم که یکی همان روزها تمام شد . ادوتویلت اش را هم داشتم ، همزمان استفاده میکردم تا نتیجه دو قبضه شود :))
تا دور بود من نر بودم و او ماده ، اما نزدیک که میشدم معکوس میشد و با کلی دردسر و خواهش فرار میکردم !
دوستان دایی سر کوچه شیک و پیک کرده از قبل به ردیف می ایستادند تا او عبور کند ، عبور میکرد و به بهانه ی تنظیم کردن مقنعه با دست سلام میکرد به من و لبخندی میزد و میرفت و آنها همه چون لبو سرخ میشدند از شدت عصبانیت :)) تازه از دیدار درب منزل بی خبر بودند ورنه میکشتند مرا !
چه عالمی دارد دنیای نوجوانی ! بزرگ که میشوی میفهمی دنیا چه خبر است و هرچه بزرگتر شوی ( از عقل ) کوچکتر میشوی تا آنجا که میفهمی انقریب است که هیچ شوی ! نا بوده شوی از اسرار دنیا و قواعد و قوانین اش !
خوشا به حال آن روزها !
چه خوشا به حال آن روزها ؟؟
ماءالشعیر خارجی خورده ایم ؟؟ کازینو رفته ایم ؟؟ دو نفره در دانسینگ رقصیده ایم ؟؟
البته در رویا رفته ایم . خوب است که رویاهامان کمیته نداشت ورنه هر روز منکرات بودیم سند به دست ! اخلاق فاسد ما را خراب کردند :)
چه گویم از این همه خاطرات درجه یک ما جوانان ایران !
بهترین جوانی را ما کردیم . خوشا به حالمان :)
این هم ماجرای این عطر .
شاد باشید دوستان همسلیقه ی معطر ام .
دوستان عزیزم سلام
عطرهای انگلیسی همیشه بهترین بوده اند در قدرت و پرفورمنس . کارشان همیشه درست است . به قول دایی جان ناپلئون ( در سریالی قدیمی به همین نام که دیدنش نوستالژیک و لذتبخش است ) انگلیییییس همه را چاپیده و در خود جمع کرده است ! از همین باب است که هر محصول انگلیسی در نوع خود از سرآمدان است .
و اما این عطر :
یادم نیست چند خریده ام . یکی از قدیمی های کالکشن است اما نباید زیاد گران بوده باشد .
اما ، هر آنچه از رایحه گویم کم است . در توضیحاتش نوشته در ساخت اش از گیاهان معطر خشک استفاده شده است .
سراسر فقط گیاه است . انواع آن . و این رایحه را خاص کرده است . نمونه اش را سراغ ندارم . مشابهینی ازو در پله های دیگر عطور موجود دارم لیک مشابه عینی آنهم کاملا ، خیر .
کاش خاص پسندان پیدا کنند .
قدیم با الان متفاوت بود . مسابقه بر دو چیز بود : رایحه ی جدید و غیر تکراری با کمترین ِ قیمت .
به همین دلیل میتوان در قدیمی ها عطرهایی پیدا کرد که در عین ارزانی بسیار پربهایند .
الان اینگونه نیست . می گویند عطر خاص میخواهی ؟ پول اش را رد کن بیاید ضمنا قیمتش یک چیز است و قدرت ما در برنده شدن در مسابقه ی یافتن مواد خام خاص و مرغوب چیزی دیگر . پول آن جداگانه است :)
اما قدیم اینگونه نبود . لااقل در عطرها که من اینگونه خبر دارم . عطرهای ارزان ، خاص و پرکیفیت آنروزها اگر امروزه تولید شوند حتی در نسبت نیز قیمتهایشان بکلی متفاوت است که بیشترش مربوط به برند است و ادعای خاص یابی و قسمت جزعی اش هم مربوط به ساخت !
خلاصه که اگر پیدا کردید از دست ندید !
دوستان عزیزم سلام
این کوچولوی نازنین رو میبینید ؟
با این رایحه ی دل انگیز و منحصر بفردش ! الان دیگر تولیدات جدید اوپن اصلا این رایحه و پرفورمنس را ندارد . تفاوت زیاد داشته . نمونه هایش بسیار است ، مثل وان من شاو های قدیمی و جدید . اصلا عطری دیگر شده اند و فقط در اسم تشابه دارند .
اما موضوع بحث من این نیست !
چندین سال پیش شاید حدود بیست سال ، دقیق یادم نیست ، رفتم و عطری خریدم . یادم نیست چه بود . فروشنده این شیشه را رایگان و بعنوان اشانتیون هدیه داد .
مینیاتوری ست . هفت میل است . رویش نوشته اشانتیون و غیر قابل فروش !!
حال مقایسه کنید با سیاست ها و قوانین امروزه ی ایران که از زمین تا آسمان با آن روزها تفاوت کرده و مینیاتوری که بماند ، حتی سمپل دو میلی هم به بها به فروش میرسد !
و این تقصیر فروشندگان نیست ! سیاست و قوانین بازار ایجاب میکند . من دیده ام عطرفروشی را که سمپل های رایگان را خالی میکرد در شیشه ای و بعنوان دستریز میفروخت ! البته این داستان مربوط به سالهای آخر و رویایی ی اشانتیون رایگان است !
یادم هست دوستان عطرفروش ام ، چه عطری میخریدم چه نه یک کیسه سمپل میدانند و میگفتند عطرهای جدید یا سفارشات خودت !
من هم که همه را ظرف یک هفته آزمایش و تمام میکردم ! چه خبر داشتم که چه خواهد شد ؟؟!
خلاصه که داستانی شده ست ، حتی برای تست هم باید پول بپردازیم .
ازین گونه مینیاتوری های قدیمی و جدید ( البته تا پنج سال پیش ) بسیار دارم ولی چنان مهم شده اند که دل ام نمی آید استفاده کنم !
ازین حرفها که بگذریم ، عجب رایحه ای دارد این اوپن !
در سالهای جوانی دوستی ( خانم ) داشتم که عطر امضایش همین اوپن بود و العجب که چه بر تن زنان مینشست ! بوییدن این رایحه بر تن او مرا دیوانه میکرد :) با خنده میپرسید مرا بیشتر دوست داری یا عطرم را ؟ میگفتم هیچ کدام :) خاطره ای که ساختیم را !
بوییدن این عطر هنوز هم حس جوانی و شور به من میدهد !
و همین بود که این عطر را برای موضوع امروز انتخاب کردم !
و شک ندارم برای همه ی شما عطری هست که با همه ی عطرهای دیگر تفاوت دارد و بوییدنش شما را غرق در رویا میکند !
خانم ام کنارم نشسته است و تا ندیده و نسخه ام را نپیچیده تمامش کنم :)
رویاهایتان زیبا انشاله
لبهایتان پرخنده باد :)
دوستان عزیزم سلام
سه سال پیش این عکس را گرفته ام و دیشب در یکی از کارتهای حافظه اتفاقی دیدم .
البته پیرمردهای کلکسیون من حدود ۱۰ نفری ( ! ) میشوند اما این دو خاص تر اند !
سمت چپی سال ۱۳۲۵ توسط مادربزرگ به پدربزرگ هدیه شده و چون عطرهای زیادی داشته و این یادگار بوده استفاده نشده است !
آن گردنبند متعلق به خودش نیست ، چون پیرترین است خودم مدال افتخار به گردن اش انداخته ام :)
و دومی در سال ۱۳۵۲ توسط مادرم به پدرم هدیه شده که البته ساخت سال ۱۳۴۶ است و در یک ست کامل بوده که ۱۲ تکه بوده که سه عطر و ادکلن و دو افترشیو داشته که این یکی یادگاری محفوظ مانده که خداراشکر سر از کلکسیون من درآورده اند :)
در طول سالها مقداری در حدود ۱۰ میل کمتر شده بود چون دربشان پیچی ست و آن سالها عطرها افشانه نداشتند و این یک عیب بود که خداراشکر امروزه عطر کنسرو میشود !
با حلالهای فرانسوی که مخصوص این کار است و نه بو دارد و نه تغییر بو میدهد کسری را جبران کردم . آرامیس ۱۲۰ میل و اردی ۱۲۵ میلی اند .
تفاوت ادوکلون های قدیم با امروزه از زمین تا آسمان است . هر کدام را چند بار دو قطره بر پالتو زدم نزدیک به یک ماه ماندگاری دارند ! مخصوصا اردی که نمیمیرد تا دو بار شسته شود یادم هست متصدی ی خشک شویی اصرار میکرد که این عطر را هرچه بخواهی میخرم که گفتم باید از پدربزرگ بخری و او هم که در حال پرواز است :)
حتی همین آرامیس در تولیدات جدید به نسبت آن سالها بشدت رقیق شده است که البته قابل درک است . آرامیس به نظر من برندی کهنه کار و حرفه ای است و همیشه بیش از قیمت اش ارزش دارد .
خلاصه که تقدیم به چشمان زیبا و پرسلیقه ی شما .
جایی خواندم عکس انداختن از دارایی های خود ، نوعی گناه است ! چون برخی ندارند و ممکن است غمگین شوند و ناخواسته گناهکار شویم ! از وقتی این را خوانده ام حال ام خوب نیست ازین بابت هرچند خودم فقیر ترین ام . خدا میداند حساب بانکی ندارم و در لحظه زندگی میکنم و خبر از فردایم ندارم ! خلاصه که این جمله فکرم را مشغول کرده و کاش بدانم نظر شما دوستان چیست !
خدا نیاورد روزی را که باعث یک ثانیه غصه خوردن کسی شوم که توان پاسخگویی اش به خدای خودم ندارم :(
دوستان عزیزم سلام
توی گوشی ام در حال جستجو بودم که این عکس را پیدا کردم که خودم نگرفته ام این را !!
احتمالا خانم ام گرفته است تا مدرکی بر عطربازی و بی نظمی های من باشد !
یادم هست که اوایل اسباب کشی بود و دنبال عطری میگشتم در بین عطرهای معمولی و دیزاینر .
این کارتنی از پنج کارتن عطرهایم است که عطرهای دیزاینر رده ی متوسط در آن است .
گفتم ببینید تا بدانید راست گفتم که همگی ی عطرها در کارتن هستند و حوصله ی باز کردن و دوباره بسته بندی کردن نیست آنهم با وسواس من که میبینید دستمالی در تصویر هست که باید یک به یک تمیز شوند ! کلی زمان میخواهد .
دعا کنید برایم تا صاحب خانه شوم قبل از مرگ تا انشاله دوباره ویترین را الم کنم و عکس هایی را تقدیم به چشمان زیبای شما .
این هم خود ، عکسی خنده آور است :)
شاد باشید دوستان معطر ام
جناب امیر حسین پیشگر سلام
لیبل زیرین عطر باید مشابه عکس باشد . آرم امپر در چپ و هفت خط مشخصات و در راست نیز مقدار عطر .
عکس عقاب روی جلد چرم مصنوعی ( شبرو ) باید هم عمق دار و هم برجسته باشد .
آرم امپر که در کنار جلد شبرو دوخته شده باید مطابق عکس باشد و با کیفیت . یک طرف عبارت آفیشیال امپر و در طرف دیگر پرزیدنت مقیود است .
آرم پرزیدنت بر روی درب باید بصورت عمق دار ( برعکس برجسته ) و بسیار دقیق و با کیفیت باشد .
از طرفی پشت درب مطابق عکس باید همان آرم پرزیدنت عمیق روی درب ، از پشت درب بصورت برجسته باشد که با انگشت ملموس است .
امکان نمایش بیش از ۵ عکس وجود ندارد بنابرین نشد که رنگ عطر را مشخصا نمایش دهم اما رنگ عطر باید سبز روشن و بسیار شفاف باشد .
روی جلد شبرو یا همان چرم مصنوعی باید با نخ سفید دوخته شده باشد .
کاش رایحه اش را میشناختید تا دیگر نیاز به این توضیحات نبود ، رایحه ی وتیور ( خس خس ) دودی درین عطر بسیار شاخص است . همین الان دو پاف بر آرنج اسپری کردم که تمامی ی منزل پخش شد . پخش اش عالیست .
اگر عطر شما اصل باشد یکی از زیباترین روایح وتیور را خریده اید که بهترین ِ امپر است از دید من . هر چند امپر را نمیتوانم جزء برندهای قابل ، طبقه بندی کنم لیک این عطر اش عالی ست و از نظر من جزو عطرهای ارزان ارزشمند است .
انشاله که اصل اش را تهیه کرده باشید و در غیر اینصورت عودت دهید و چون برای بار اول است که میخرید ، از عطرافشان بخرید تا خیالتان ازین حیث آسوده باشد . اگر بیرون از عطرافشان ارزانتر است دلیل اش همانی ست که فرموده اید !
امروزه تمامی ی برندهای اماراتی و تعدادی از ترکیه ای در ایران پک یا فیک ساخته میشوند . من تا کنون سه شرکت را در این خصوص یافته ام ! یعنی هر عطر اماراتی ، یک اصل دارد ( که گرانترین است ) و سه فیک که در قیمت مختلف اند و همین فیک ها باعث بدنامی ی اماراتی ها شده است !
ورنه من با چهل سال سابقه ی عطربازی از اماراتی های اصیل بد ندیده ام هر چند هیچکدام کیفیت های رساسی و اجمل را ندارند لیک بقیه هم برای عام ( و نه عطربازان ) کافی و مطلوب اند . موفق باشید انشاله
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.