دوستان عزیزم سلام
چندی پیش شعری وصف الحال نوشتم خدمتتان . مدیریت عزیز فرمودند شعر در بخش نظرات ممنوع است . البته اگر در خصوص عطر باشد خیر . حیف ام آمد نخوانید بنابرین پی نوشت ریویو را که همین شعر باشد درین صفحه تقدیم طبع زیباپسند شما عزیزان ام میکنم و بخش اصلی ی ریویو را که در خصوص کارون پوران اوم بود انشاله در فرصت دیگری تقدیم خواهم کرد :)
به هنگام غروبی حزن افزا
شبی سرد و نم باران ِ غم زا
به همراه رفیقی حکمت آموز
سخن گفتیم از دنیای جانسوز
که دل پر گشته از آه و مفر نیست
کسی را از غم مردم خبر نیست
گرسنه را کجا اخبار ، سیر است ؟
سواره را پیاده کِی خبیر است ؟
شکایت از عدو بردیم بر دوست
حکیمم گفت غافل ! این همه اوست !
شکایت از خودش بر خویش کردی ؟؟
خودش بودی که قلب ات ریش کردی !
بگیرم من خدا اینجا غریب است
که دنیا در ره ریب و فریب است
چرا دنیا به ما چون قیف گشته ست ؟
چرا عادل چنین تضعیف گشته ست ؟
چرا هر ساله گوییم ای دریغا
که سال پیش بهتر بود اوضا
یکی از کاستی ها ملول است
یکی هم پای منقل لول ِ لول است
یکی خورده ترک از خشکسالی
یکی حمام شیر اش بر تعالی
یکی از بی غذایی ها چروک است
یکی هر وعده قوت اش چون ملوک است
بدیدم پیرمردی خوش بر و رو
نظر میکرد بر مردم ز هر سو
نظرهایی دقیق و پرسش آرا
ازین دنیا میگفت و ز عقبا
بگفتم من به او ای پیر دانا
به ما برگوی اسرار خفایا
مگر نه این جهان بر عدل و داد است ؟
چرا فریاد مردم بر نهاد است ؟
رفیقم گفت آری اینچنین است
بگو بر ما اگر حکمت جز این است
چه آمد بر سر اقوام و خویشان
که گردید جمعشان اینطور پریشان
چرا فامیلها از هم جدایند
چرا مردم به این حد بی وفایند
چرا خواهر ز خواهر میگریزد
برادر با برادر می ستیزد
چرا دختر ز مادر ننگ دارد
پدر با بچه هایش جنگ دارد
چرا مهر و محبت کیمیا شد
رفاقتهای دیرینه ریا شد
برای اغنیا هم لذتی نیست
فقیران را به جایی عزتی نیست
به ظاهر خانه هامان کاخ شاه است
درونش یک جهان اندوه و آه است
در و دیوارها کاشی و سنگ است
ولی هر خانه یک میدان جنگ است
دگر از بذل و بخشش ها اثر نیست
ز انصاف و مروت ها خبر نیست
عموجان ، خاله جان دیگر نگوییم
برای مرگ ِ هم در آرزوئیم
یکی حج میرود سالی دو سه بار
کنارش خواهرش نادار و ناچار
یکی با سود اموال نزولی
رود مکه به امید قبولی !
یکی از کربلا و شام گوید
یکی از فخر بر اقوام گوید
یکی نازد به ماشین و به باغش
یکی باشد تکبر در دماغش
یکی از عطر و ثروت می نویسد
یکی با فقر هر دم می ستیزد
یکی از سر کله انداخت بام اش
یکی خون جگر هر صبح و شام اش
یکی وقتی به ماشین اش سوار است
فقط مثل بتی از زهر مار است
خلاصه وضع تعریفی نداریم
همگی بر خر شیطان سواریم !!
:)
سِرِ غرور ! دوستان عزیزم سلام اتفاقی عکس این عطر غنی و غیور را دیدم و خاطره اش در ذهن ام همچو فیلم متبلور شد ! مدتی ست دوستان خاطره باز ام را منتظر گذاشته ام و ازین باب شکوه گو و شاکی اند :) بُعدی از ابعاد چندگانه ی عطور خاطره سازی ست که الحق و به سلیقه ی خاص پسند برخی معطریون مهمترین و زیباترین بُعد عطرهاست و برای برخی تنها مقصد و مقصود عطربازی ست ! چندین سال پیش برای انعقاد جلسه ای در دفتر مرکزی شرکت رفتم تهران . دوست عزیزی دارم که از کارگرانان شهیر سینما و تلویزیون است خصوص شبکه سوم سیما . موءمن ، موءدب و مردمدار است . مطلع شد تهران ام ، تماس گرفت و گفت بیا به فلان آدرس تا کار من به اتمام رسد و برویم با هم باشیم . مشغول تست گرفتن بودند از هنرجویان هنرپیشگی ی سینما . به کمک یکی از هنرپیشگان معروف و مشهور خانم ( ابتدا نام اش را نوشتم سپس گفتم شاید راضی نباشند ، پاک کردم ! ) که آن روزها شماره ی یک بود در بین هنرپیشگان زن سینمای ایران . دوستم گفت فرصت مغتنمی ست ! پرسیدم چطور ؟ گفت مدتهاست که بسیاری از همکاران اسم عطر اش را میپرسند و پاسخ نمیدهد ! دستریز میکند در شیشه ی کوچکی و همراه خودش در کیف میگذارد . رنگ اش زرد غلیظ است ! گفتم عجب راهنمایی و نشانه ی دقیقی :) گفت عجیب بویی دارد ، همه تشنه ی کشف نام عطر اویند ! گفتم اتفاقا به همین دلیل است که بوی عطر ایشان برای شما متفاوت و رازآلود و بسیار زیباتر از چیزی که هست جلوه کرده است ! او به این راز مشرف است و فهمیده است وقتی عطری رمزآلود شود بوییدن اش مسرور و مشعوف میکند و بدون اینکه بفهمیم چرا ، متفاوت و خاص جلوه میکند . بدون شک ایشان بسیار هوشیار است ضمنا هرگز به شما نخواهد گفت ! من هم به شما نخواهم گفت ( شنیده بودم ایشان بسیار مغرور است ) اما اگر موفق شدم شما هم نگویید من گفتم و طوری وانمود کنید که اتفاقی در یک عطرفروشی دیده اید و تست و خریده اید ! گفت باشد . مرا در یک اطاق نشاندند . تنها بودم . یک میز شش نفره در اطاق بود که من بر روی یکی از صندلی هایش پشت میز نشستم . سمت راست ام یک درب بود و سمت چپ ام هم یک درب . برایم یک قهوه آوردند . بار اول از درب راست آمد ، زیر چشم نگاهی کرد و از درب چپ رفت . سلام نکردم ( دلیلی روانشناختی دارد ! ) روی میز مجله ای سینمایی بود . مشغول تماشا شدم و همزمان قهوه ام را میخوردم . اینبار از چپ آمد زیر چشم نگاهی کرد و از درب راست رفت . سر به زیر مشغول تماشای مجله بودم . یک لحظه سرم را بالا کردم و بلافاصله دوباره به مطالعه ی مجله پرداختم ! چند دقیقه ی بعد باز از درب راست آمد و بدون توجه یا تعلل یا نگاه و توجهی از درب چپ رفت ! از حرکات اش فهمیدم که تاثیری را که باید ، گذاشته ام :) هنوز یک دقیقه نگذشته بود ( برخلاف هربار ورود و خروج که چند دقیقه ای طول میکشید ) که یکهو درب را باز کرد و درب را نبسته جلوی میز آمد و گفت : ببخشید ، شما ؟ گفتم : خواهش میکنم ! کامبیز سخی ! - اینجا چه کار دارید ؟ = منتظرم ! - منتظر چی ؟ = ( با لبخند ) بهتره بپرسید منتظر کی ! - ( با اخم ) خب منتظر کی ؟ = منتظر آقای فلانی . - آهان ! برای تست اومدین ؟ = خیر ، چهره ی من مثل شما زیبا و استعدادم چون شما شکوفا نیست ! ( چهره اش به وضوح تغییر کرد !! ) از دوستان جناب فلانی ام . بدرخواست ایشان منتظرم تا کار شما به اتمام رسد و همراه هم رفع زحمت کنیم . - شما قشنگ حرف میزنید ! = نه به قشنگی ی شما ! - مرسی ، شما باید کرمانشاهی باشین . = بله - خودِ کرمانشاه ؟ = بله . هنگام تولد خیابان پهلوی کوچه آرین زندگی میکردیم . - من کرمانشاهی ها رو خیلی دوست دارم = ما هم شما رو زیاد دوست داریم ! - خب خیلی خوش آمدین بفرمایید بشینین . کار ما تمومه الان با آقای فلانی می آییم یک قهوه ی دیگه میخوریم سه نفری . = باعث افتخار است ! دوباره از همون دربی که باز گذاشته بود رفت . عطرش رو کشف کردم :) البته کار سختی بود چون ما مردها نمیتوانیم همزمان بر دو مهم تمرکز کنیم ! زنان همزمان بر چند مهم تمرکز میکنند بدون اینکه تداخلی پیش آید ! چند دقیقه بعد دو نفری آمدند و پشت همان میز نشستیم و قهوه آوردند و جای همه ی شما خالی خوردیم . حین قهوه خوردن : - شما خانم با سلیقه ای هستید ! این از نحوه ی فعالیتتون هویداست . ایضا انتخاب خاص پوششتون ، همینطور عطری که انتخاب کرده اید ! فرصت ندادم هیچکدام درین مورد حرفی بزنند و به من بفهمانند که عطر ایشان یک راز است ! تا من مجبور به سکوت درین باره شوم :) بلافاصله ادامه دادم : ( دیدم که توجه هر دو بشدت جلب شده ، هر کدام به دلیلی ، دوستم ازین که : آیا فهمیدی ؟؟ و ایشان به دلیل : مبادا فهمیده باشد !! یعنی ممکن است ؟؟ ) برند دیور سرآمد است خصوص در بین بزرگان و خوش سلیقگان جهان ، و در بین همه ی عطرهای او ( تا آن زمان ) دیور دان سرآمد مابقی ! پیدا کردن بهترین ها علاوه بر سلیقه ، هوش و استعداد و مطالعه نیز میطلبد که شما به شایستگی از پس همه بر آمده اید ! کاش بودید و نگاه آن دو به هم را میدیدید :)) که هر کدام معنی ی خاص خود را داشت :) نگاه دوست ام : عاقبت لو رفت ! نگاه او : چطور شد که اینطور شد ؟؟ نکند که ... ! من هم چند ثانیه مثل هالوها سرم را پایین انداختم تا نگاه آنها به هم به اتمام رسد و مقصودها به مقصد رسد :)) او به دوستم : آقای فلانی به کسی نگیدها ! مبادا بشنوم گفته اید ! دوستم : نخیر ! نه ! اصلا ! خیالت راحت باشه ! من با نگاهی از همه جا بی خبر : هااان ؟ چه شده ؟؟ دوستم : چیزی نیست ، چیزی نیست ! موردیه بین خودمون ! من : آهان . او با لبخند : آقای سخی کاش اسم عطرم رو نگفته بودی ! اینا مدتیه که میخوان بفهمن ! من : ای داد بیداد ! من آدم احمقی ام شما به دل نگیرید لطفا ! او : دور از جان ! نفرمایید . عیب نداره . شد دیگه ! اما چطور به این سرعت فهمیدین ؟؟ برام عجیبه ! من ( قبل ازینکه دوستم چیزی بگه و کار خراب بشه ) : حدس بود فقط . یه کمی به سلائق خانم ها در انتخاب عطر و پوشش هماهنگ دقت میکنم . از این باب عرض کردم که شما خانم باسلیقه ای هستید ! ضمنا در پاسخ به این اشتباه و در جهت رفع ناراحتی ی شما عطری رو به شما معرفی میکنم که به مراتب ازین عطر زیباتر و شایسته تر باشد بر شما و به زیبایی های شما بارها افزوده کند ! ایضا قول میدهم احدی از ایشان نتواند کشف کند :) و همزمان طوری که دوستم نبیند از کیف ام برگ یادداشتی در آوردم و نام عطری را بر آن نوشتم و به او دادم ! او با لبخند رضایت : دست شما درد نکنه ، حالا شد ! چه دست خطی . من : این عطر چنان است که بارها سقف رضایت شما را تحصیل خواهد کرد انشاله . شاید این حقیر را نیز به یاد آوردید همراه آن ! او : حتما . متشکرم و عطر دیور دان هرچند که مدتیست از معرفی اش میگذرد از همان بدو ورود در راس خرید و تعلق خاطر شایستگان و خوش سلیقگان شیک پوشی و معطرات بود . طولانی شد پس فقط همین را بگویم که دیور دان مناسب است برای زنانی که متفاوت اند و به دنبال رایحه ای متفاوت میگردند . قدیمی ست لیک رایحه اش قدیمی نشده ست هنوز هرچند که از سکو پایین آمده است ! عطری ست که تاثیر زنان پرتاثیر را دو چندان میکند . ایضا زیباترین نت ها را داراست ! امید که چند دقیقه ای فارغ شده باشید از افکار خسته کننده ی امروزه :) شاد باشید و معطر انشاله
دوستان عزیزم سلام
ساعت هفت صبح شد :)
دیشب را به یاد همه ی شما تا الان مشغول عشقبازی با عطرها بودم !
سالی یک بار در شب تولد ام مجازم که تا صبح عطربازی و عطرسازی و عطرنازی و عطر رازی کنم :)
اسرار گویم با عطرها و خدای عطرها !
جای همه ی شما خالی بود خلاصه در این شلوغ و پلوغ و ریخت و پاش عطرها که از همه ی پنجره ها و درب های خانه بوی عطر به بیرون فوران میکرد :)
خانم ام از ترس آتشفشان عطرها درب اطاق را میبندد و تمام درزهای درب را میپوشاند :)
تنهایم با گلها ، گویم غم ها را ، چه کسی داند ز غم هستی چه به دل دارم .... !
خلاصه که امشب را در بهشت گذراندم همراه یاد شما :)
شما خواب بودید اما من و عطرها و یاد شما بیدار و روایح تا صبح با موسیقی بر من رقصیدند به عشق :)
امشب شب رقص عطرهای زنانه بود :)
لیک فارنهایت نیز تا صبح بر من رقصید :)
ارادت ها خدمت همه ی شما و صبحتان به شادی باد انشاله
دوستان عزیزم عطربازان این سرزمین
سلام های گرم همراه شادباش روزگار نو انشاله
این پرسش از چند جهت اهمیت دارد . تجربه ی فردی شما پس از مدتی کوتاه یا بلند عطربازی و سلیقه ی فردی و جمعی ی سرزمینی ی این خطه از جهان یا حتی جبر به انتخاب و لیاقت برندها یا عطوری خاص در منتخب شدن توسط شمای با تجربه یا حتی کم تجربه اما مطالعه و تحقیق کرده را نمایان میسازد . یا مواردی دیگر حتی !
پرسش ها این ها است :
آخرین عطری که شما خریدید چه بود ؟
علت انتخاب اش چه بود ؟
و آیا رضایت داشته اید از انتخابتان ؟
این یک تجربه ی جمعی و بسیاااار آموزنده است .
پاسخ های این پرسش ها دقیقا کلیدی ست بر قفل جعبه ی دانش عطربازی برای جوانان تازه عطرجو :)
و خدمت و کمک بزرگی ست هم به عطربازی و هم به عطربازان !
و دیگر :
آخرین عطری که هدیه داده اید چه بوده و به چه کس ؟
و
آخرین عطری که هدیه گرفته اید چه بوده و از چه کسی ؟
و آیا انتخابشان موفق بوده است یا خیر ؟!
ارادت و عرض سپاس
دوستان همیشه عزیز ، حامی و قدردان ام
سلام ها و ارادت ها خدمت یکایک شما
در صورتیکه با این پیام از دل و رای موافقت حاصل است لطفا به صلاحدید به روش مقتضی حمایت فرمایید .
مدیریت دلسوز و خادم این خانه ی معطر و جمع بزرگ معطریون
با تقدیم گرمترین سلام ها و عرض تعظیم .
قدردانی ای خاضعانه به عرض تعظیم کمترین نشانه ای ست ازین حقیر بر بزرگواری های شما .
در خصوص تصمیم اخیر آن مقام محترم بر دوست دیرین این جمع بزرگ جناب آقای مسیح ، این حقیر ضمن عرض تسلیم بدلایل ذیل نسبت به تجدید نظر متمنی ی اقدامی مقتضی و بذل مهری شایسته ی آن مدیر بزرگوار ام :
- بر کفه های توزین عدالت کفه ی اقدامات شایسته به بذل مهر و دانش ایضا سواد ساکنین به محک شعور با تشرف به شعر از سوی نامبرده بر همگان به استناد سندهای مثبوت مندرج در صفحات معطر عطور که مسبوق به سابقه است چنان موزون است که حتی ازدیاد امتیازات منفی ای که بر شماره به سبقت فزاید در کفه ی مقابل ، هرگز توان حرکت بر شاقول میزان میسر نشود .
- بذل مهر موجبات اخذ و بسط دلها کند ، تعدد دوستداران مسیح در این خانه ی معطر خود گواه آن است و پاسخ مهر هماره مهر است خصوص از جانب بزرگان .
- دم مسیحایی هماره از سوی منتقدین و هوشیاران بر عمل مقابل ( منفی ) میچربد از آن رو که این دم موجبات اعمال شایسته ی دوستداران است و دقیقا این محک است که بایست از سوی بزرگواران ملاک رای و عمل واقع گردد .
- اینجانبان هماره بر رعیت بودن خویش و رعیت پروری ی جنابتان به بزرگواری معترف بوده ایم و رسم بزرگی همواره بزرگواری ست .
- آنچه بر ما دوستدارانِ مسیح و حضرتعالی ، پوشیده است به هر میزان که عمیق باشد عمیق تر از دوستی و خیرخواهی ی آن مدیر محترم نیست .
- جنابتان مستحضر است ارتباط عاطفی ی بین اعضای معطر محور این خانه ، که هماره بر مدار مهر میچرخند و گسستگی ی این زنجیر قطور به رای بی شک صالح و صادق آن مدیر ماهر موجبات عدم تعلق خاطر و رنجوری ی قلبهایی میگردد که این خانه و به طبع ، آن مدیر ِ با افتخار این خانه هماره بر حضور ایشان خرسند و لاطف است و ملطوف دوستداران .
به عبارتی ساده تر که بر دوستان جوانمان نیز مشهود باشد :
- تک تک اعضای این خانه بر شکوفایی ی آن سهیم و بر اشاعه ی معطریت او کوشایند و هماره لطف آنها بر یکدگر و بر این خانه ، بر مضرات ناخواسته ی ایشان میچربد . بی شک تعداد خیر هر کدام بر شماره ، بسیار بر ضرر ایشان پیشی دارد مگر حاسدان و این مهم میبایست از سوی آن مقام محترم به توزین عدالت مد نظر باشد با خط کش مهر و عطوفت و متعاقب به توزیع . ایضا غیبت هر دوست موجبات خسران و رنجش قلب های سایرین است و بذر نا امیدی و خمودگی میپاشد که بی شک برداشتی چندین برابری خواهد داشت به مضارع .
مدیر ما بر بزرگواری شهیر است چه در بین اعضای ما خانواده ی خود و چه مابین دیگر مدیران رقیب ، ازین رو طمع لطف و بنده نوازی از آن مقام محترم طمعی خام نیست بلکه تفکر شده و پخته است .
تزریق شادی با گذشت و بزرگواری ی آن جناب موجبات مسرت همگان است که همه ی اندیشمندان این خانه از اهالی ی معطر مهر و عطوفت و دانش اند .
اینجانبان بدینوسیله تقاضای مهر و بزرگواری از مقام محترمی داریم که این طمع بر وی نه تنها گران نیست که به این صفت موصوف است .
آنچه شما میدانید و ما نمیدانیم ، با تذکری اکید به پایانی موکد به مهر اگر ختم شود موجبات شادی و سرور همه ی دوستداران ایشان که پرشمار نیز هستند خداراشکر فراهم گردد انشاله .
دوری از دوستان هماره موجبات خسران است و این خانه به دوستی هایش زیبا و معطر و شهیر است .
انشاله همین رویه ادامه یابد به یاری خدا ، توسط آن مدیریت محترم و دوستان کوشا :)
پیشاپیش بر بزرگواری ی جنابتان سپاس ها داریم .
با عرض ارادت و لبخند
دوستداران شما ، این سقف ما و مسیح 😊
موسیقیدان عزیز جمع ما سلام
عرض میشه بنا به دلیلی قصد کردم برخلاف میل باطنی گنجینه ی کوچک مجموعه ی کاست های موسیقی ام را بفروشم . از قمر ملوک وزیری و ضرابی تا مایکل جکسون :))
بیش از سیصد کاست که با سلیقه ی فراوان جمع آوری شده از جهت کیفیت .
همگی مربوط به قبل از سال ۵۷ . کاست های اصلی که به مادر معروف بود اعم از کاست های شرکت کاسپین ، آونگ ، جهان موزیک و غیره که با عکس همراه هستند و حدود بیش از یک سوم مجموعه را تشکیل میدهند . خود میدانی که آنها در کیفیت سرآمد اند .
و کاست های تکثیری که با استفاده از بهترین دستگاه ها و بهترین کاست های آن سال ها ( بین سی تا چهل سال قبل ) اعم از سونی و مکسل و هیتاچی . هماره وسواسی بوده ام در تهیه ی بهترین ها !
گذشته ازین که حال و حوصله ی گذاشتن عکس در سایت های فروش را ندارم ( مگر در صورت اجبار ) میخواهم ابتدا اگر قرار است خیری به کسی برسد به آشنایان ام برسد تا غریبه ها . این رویه ی همیشگی ی من است .
خلاصه که تا چند سال پیش و قبل از اینکه آنها را جمع آوری و بسته بندی کنم هرکس که میدید دقایقی مات و مبهوت آنها بود و سپس تشویق مینمودند از باب زحمت گردآوری و سعی در کیفیت از باب سلیقه .
میدانم تو هم از خانواده ی خدا و مایی از باب فقر :) لیک گفتم ابتدا شما باخبر باشید بهتر است که نزدیک تر اید و شاید دوستانی را بشناسید که اهل آن باشند .
هستند از بستگان یا نزدیکان که بارها این را تقاضا کرده اند لیک حوصله ی دلخوری ی اینکه چرا فلانی را ترجیح دادی به من و این قبیل داستانها را ندارم حال آنکه سالهاست گوشه ی عزلت گرفته ام که نزدیکترین دوست خداست که میدانم تو هم همین کرده ای که عاقبت اهالی ی آن طرف در این طرف همین بوده و هست و نیز خواهد بود !
البته این صرفا بجهت اطلاع است و در صورت عدم نیاز یا علاقه میشود از طریق سایت ها اقدام کرد بنابرین لازم نیست به زحمت زیاد بیفتی درین خصوص خدای ناکرده .
ارادت ها
دوستان عزیزم سلام خبر خوش ! تعداد اعضاء خانه مان از شصت هزار نفر عبور کرده است !! ماشااله ! قبلا گفته بودم به لشکر تبدیل خواهیم شد ! اینهم لشکر :) شصت هزار نفر جمعیت کثیری ست خداراشکر . البته اکثریت این تعداد ثبت نظر نمیکنند و تنها مطالعه میکنند اما عضو شده اند . حال ببینید تعدادی که عضو نیستند اما مطالعه میکنند چقدر است !! بی شک چند برابر ! نکته ی بسیار مهم : حتی یک تجربه ی کوچک شما حداقل توسط یکصد هزار نفر مطالعه و به کار گرفته میشود !! حال خود حساب کنید که دوستانی که درین خانه زحمت ها میکشند ، تا چه اندازه ، علاوه بر کمک به هموطنان هنرجو ، نسبت به اعتلای این هنر کوشیده اند ! همین دیروز گفتم که رد مهر مخدوش نمیشود و گسترش می یابد ! آفرین به همه ی شما و زنده و پایدار باد این خانه و اعضای کوشایش :)
مدیریت محترم سلام و عرض ادب
قبل از عضویت ، نظرات اساتید میخواندم از صفحات شخصی کمترین کار ، تشکر از ایشان است به فشردن دکمه ی تشکر که مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد . لیک امکان تشکر در صفحه ی شخصی میسر نیست و باید حتما لینک به نظر در صفحه ی اصلی کرد که بسیار زمان بر است . دیروز به این فکر کردم که اینهمه آموختم لیک تشکر نکرده ام مثلا از جناب سلطان یا ایکاروس ایضا دیگران در صفحات شخصی . در صفحه ی سلطان که مشغول شدم به تشکر از نظراتی که قبلا مطالعه کرده بودم به نیم که رسیدم دچار درد گردن شدم :)
کاش این امکان در همان صفحات شخصی نیز میسر شود که بسیار اعضا اکنون حضور ندارند لیک آموزه های ایشان در صفحات شخصی ثبت و حاضر است و تشکر کمترین کار است
البته اگر از نظر نرم افزاری قابل حصول باشد
سپاسگذارم نیز عرض خداقوت :)
از فروتنی ی پیران سوء استفاده نکنید جوان
به کار خود بپردازید
شما بهتر مینویسید ؟ بفرمایید
ما نیز مستفیض میشویم
عیب دیگران مجویید . هوشیاران این نمیکنند که کسی مبرا نیست
روی نظرات اخیر ام شما نبوده اید . مخاطب ، دیگری بوده است . موفق باشید
دوستان عزیز و معطر ام سلام دو تجربه ی خوب و مهم در عطربازی را که طی سالها آزمون و خطا بدست آورده ام جهت استفاده و حصول نتیجه ی بهتر از معطریت خدمتتان عرض میکنم هرچند ممکن است شنیده باشید اما حصول اطمینان نکرده باشید . انشاله که مقبول باشد دسته ای از دوستان عطری از دسته ی پرفیوم ها دارند اما از پخش کم و نیز لک شدن لباس هایشان گله مندند شیشه ای ۳۰ میل جهت دستریز و همراه داشتن تهیه کنید ۲۵ میل آن را پرفیوم ، دستریز و پنج میل انتها را فیکساتور بریزید این کار هر دو مشکل را درمان میکند و اما راجع به فیکساتور : مدتها پیش یک لیتر فیکساتور ساخت آلمان دریافت کردم و کیفیت اش با چیزی که در ایران میبینم بسیار متفاوت است ! مقوله ی فیکساتور در ایران مشکلی شده است و با اصل ماجرا فاصله دارد بعد از داستان کرونا فیکساتور به وفور فراهم شده است ! زیرا متوجه شده اند که با رقیق کردن الکل همراه با آب مقطر به جهت ضدعفونی کردن دست ها ، از محصول حاصل میشود بجای فیکساتور نیز استفاده کرد ! حال اینکه در فیکساتور علاوه بر الکل و آب ، عناصر و مواد دیگری نیز موجودند که حضورشان اهمیت دارد خصوصا در زدودن بوی الکل و عدم تولید رسوب پس از ادغام با عطر و نیز تغییر ندادن بوی عطر . اما از آنجا که عمده ی مواد متشکل فیکساتور ، الکل و آب است ، به الکل ۷۰ درصد رقیق شده با آب کفایت کرده اند . تجربه ی مهمی که طی سالها و بطور اتفاقی بدست آورده ام این است : الکل در طی زمان بی بو میشود ! اگر : شیشه ای خالی و تمیز تهیه کنید ( پلاستیک نباشد ) یا رنگی باشد یا اگر شفاف است دور از نور نگه دارید الکل بی رنگ ۷۰ درصد را درون آن بریزید ( نیاز به آب ندارد چون قبلا رقیق شده است ) چند قطره ی کوچک از هر عطر ملایمی ( افتر شیو کلون یا ادوکلون های ملایم بهتر است ) را اضافه کنید و در کمد دور از نور و حرارت نگه داری کنید هر ماه یکبار دربش را باز کنید ، کمی تکان دهید بعد از یکسال متوجه میشوید هر باره که میبوئید ، بوی الکل کم و کمتر شده است . تا جائیکه مهو میشود اگر فیکساتور اصل مهیا شود که فبه المراد در غیر اینصورت الکل شما بسیار بهتر است از فیکساتورهای تقلبی ی بازار چندین شیشه تهیه و استفاده کرده ام این محصول ، آزمایش شده است رسوب هم نمیدهد زیرا موادی که برای بی بو یا کم بو کردن الکل مضاف میکنند ، در نهایت و پس از ادغام با عطر ، رسوب زا میشود . یا بوی عطر را به مرور زمان تغییر میدهد من حتی با الکل صنعتی ی قرمز رنگ ، الکل بی بو ساخته ام که هر دو را هم اکنون موجود دارم . چند قطره مکسی در یک شیشه الکل صنعتی اضافه کردم و چند قطره آب مقطر و بعد از دو سال الکلی دارم که ته بوی مکسی میدهد ! واما تجربه ی دوم دوستانی که از ماندگاری ی عطر دوستداشتنی ی خود گله مندند شیشه ای ۳۰ میل ( یا بزرگتر ) تهیه کنید بگردید و اسانس پرفیوم خالص ( روغنی ) با کیفیت عالی را تهیه کنید . در اینکار خساست به خرج ندهید و ضمنا از محل مطمئن تهیه کنید تا از سلامت اش حصول اطمینان کنید . ۲۵ میل عطر خود و ۵ میل اسانس همان عطر را ادغام کنید با اینکار اسانس معطر ِ عطر شما مضاف و قدرت ماندگاری به مراتب بالاتر میرود درصد ادغام ، در اختیار و به سلیقه ی شما قابل تغییر است اما برای مورد اول عرایض ام که ادغام فیکساتور جهت افزایش پخش بود باید در نظر داشته باشید که نهایت درصد ادغام فیکساتور ، ۲۰ درصد است بیشتر اش تغییری ایجاد نمیکند و حتی مضر است برای محصول نهایی دوستان عزیزم این دو تجربه را آزمایش کنید مطمئن ام از نتیجه اش رضایت خواهید داشت و به مرور چنان با تجربه میشوید که دیگر اهمیت به ماندگاری یا پخش عطرها نمیدهید ! چون خود آنها را کسب میکنید و فقط رایحه ی خوب است که به آن فکر خواهید کرد امید که مفید بوده باشد معطر و مهر پخش و ماندگار باشید انشاله
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.