جناب سوشیانت عزیز
عرض سلام
چه خوب که سعادت دیدار شما مجدد یار شد .
اتفاقا دوستی ها در این خانه زیباتر است به مراتب !
هیییچ زحمت و آزار ندارد !
همه اش مهر است و عطوفت و سخاوت !
همه از زن و مرد ، پیر و جوان ، قدیمی و جدید ، از سر سخاوت بدون کوچکترین چشمداشت آنچه که در چنته به تجربه گرد آورده اند طی ی ساااالها کوشش و آزمون و خطا با صرف هزینه های بسیار ، به رایگان ، به مهر ، به هدیه ، با لبخند پیشکش کنند !!
و این آیا همان معنی ی عطر نیست ؟!
بویی ازین خوشتر هم هست آیا ؟!
من که بیش از چهل سال است بین عطور زندگی میکنم ، سراغ ندارم !
شنیده اید آیا که :
هیچ نمیتوان ازین دنیا با خود برد ؟
این را هم بشنوید :
آنچه دهی را با خود خواهی برد !
آنطرف را که دیده ؟ من دیدم !
همین شد که آنچه را داشتم دادم و فقر گزیدم !
لیک همه گویند بهشت و جهنم همینجاست ؟
بله ! پس باور داشته باشیم که آنچه دهی را خواهی گرفت !
که هر آنچه بزرگ شناختم و آثارش مطالعه کردم ، متفق همین گفتند !
سااالها صرف فهمیدن دلیل این شعر کردم :
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد !
تا عاقبت دانستم !
که دانستن زیباست !
از همین روست که به دوستان ام هماره گویم بجویید تا بیابید .
پول رایج فهمیدن همانا اشتیاق است !
میدهید و می گیرید !
دوستی درین خانه زیباترین است . هیچ زحمت ندارد . با میل و رغبت است . با اشتیاق است :)
هر زمان هم هر که خسته شد میرود !
لیک برخواهد گشت که میداند اینجا منتظرانی دارد با لبخند و شاخه ای گل خوشبو در دست !
اگر اهل دوستی باشد و به قصدی دیگر نیامده باشد :)
دل ام گرفت اکنون بر دوستانی از ما که نیستند !
و اما دوست عزیزم
پاسخ پرسش ۱ - الف :
خیر . تغییری اتفاق نمی افتد . چرا ؟
چون به سرعت استفاده میکنید . تغییرات جابجایی ، در مدت طولانی ، و بعلت اکسیداسیون است که به ترتیب :
در پله ی اول ( خصوص اگر سیتروسی باشد )
سپس در پرفومنس
سپس در غلظت و رنگ
سپس در رایحه
اتفاق می افتد . چقدر زمان میبرد این تغییرات ؟
سالها :)
بنابرین پاسخ شما خیر است . شما تا یک ماه هم فرصت دارید از دکانت خود استفاده کنید بدون هیچ تغییر ملموس !
پاسخ پرسش ۱ - ب :
چرا . میشود !
باعث گیجی در عطر میشود .
لیک نه بحدی که عوام چیزی بفهمند .
مگر اینکه یک عطرباز خبره بخواهد دقیقا همان لحظه ، عطر را بر تن شما تجزیه و تحلیل کند :)
یادت باشد : عطر همان عطر است . عطر دیگری بر عطر قبل اسپری نشده است . عطر دیگری لیر نشده است .
با این حال چه میشود ؟ :
مولکولهای درای داون خیس میشوند و برای دقایقی پر پخش تر میشوند ( الکل این کار را میکند ) و صدایشان در تاپ نت شنیده میشود !
یعنی پله های سوم با اول قاطی میشوند .
خب چه میشود ؟ خیلی مهم است ؟
هیچ ! خیر ! چرا ؟
چون مولکولهای تاپ نت زورشان میچربد !
شلوغ تر اند ، پر سر و صدا تر اند ، پر هیاهو تر اند !
بگذار نت های درای داون فریاد کشند !
آنچه البته به جایی نرسد ، فریاد است :)
ضمنا یادت باشد :
شارژ مداوم ماندگاری و سیاژ را افزایش میدهد لیک پخش هماره ثابت است !
پخش بر اساس تعریفی که عطار بر عطر کرده جلو میرود ! شارژ چند باره بر پخش تاثیر ندارد اما تعداد پاف ، چرا !
از همین روست که میگویم باید یک بشکه بگذاریم دم درب و قبل خروج بپریم درون آن و سپس خارج شویم :)
از بس که برخی عطور جدید بی رمق شده اند !

پاسخ پرسش ۲ :
چه پرسش خوب و بجایی !
خصوص برای فصول زمستان که لباسها دیر به دیر شسته میشوند .
البته منظور ام کت و شلوار ، پالتو ، کاپشن و اورکت است .
پاسخ :
کسانی که هر روز از عطری جدید استفاده میکنند هرگز نباید بگزارند عطر بر لباس ایشان بنشیند !
حیف باشد که سرنوشت کراوات در ایران اینطور شد !
هر چند که بدانید خالق کراوات ایرانیانی بودند که به کرواسی مهاجرت کردند . در دوره ای که ایران گسترده بود و تا آنجا پیش رفتند و فتح کردند . این دستور از مرکز آمد پس از فتح . آنها بر شناخته شدن ، دستمالی میبستند که به آن خراوات میگفتند .
کراوات بر ما عطربازان بسیار حائذ اهمیت است چون روزانه تعویض میشود . بگذریم .
پس باید چه کار کنند این دوستان ؟
باید قبل از پوشیدن لباس عطر بپوشند .
و در حین شارژ مراقب باشند عطر بر لباس ننشیند !
اگر کت میپوشید دستمال جیب کوچک کت مفید است .
من یک بافت طوسی دارم که فکر کنم دویست عطر بر آن هست :)
محل تست اولیه من است . نقطه ای ندارد که عطر بر آن نباشد !
حتی شست و شو هم کاری از پیش نمیبرد :)
وقتی میپوشم و از درب بیرون میزنم ماجرا شروع میشود :)
از محالات است که هر کجا پا مینهم " به به چه بویی آمد " را نشنوم !
از وقتی میروم تا وقتی بر میگردم :)
پس :
برخی اوقات به این می اندیشم که بازخورد دقیقا به چیزهایی که ما فکر میکنیم بستگی ندارد !
برخی اوقات به بویی جدید
برخی اوقات به بویی آشنا برای مخاطب
برخی اوقات به بویی قوی و پرپخش
برخی اوقات به بویی زیبا
برخی اوقات به بویی مناسب فصل
برخی اوقات به بویی شلوغ
برخی اوقات به بویی خلوت
و برخی اوقات به بویی همه گیر و قوی ، بستگی دارد !

برخی اوقات هم یکی تو را دوست دارد ، نمیداند چه بگوید ، میگوید چه بوی خوبی :))

بازخورد تنها و تنها به یک چیز وابسته است :
حال خوب !
که این روزها نایاب است !
همان کسی هم که به من لبخند میزند و میگوید : " آقای سخی از شما همیشه بوی خوش میرسد "
میبینم که خنده اش کم جان و رنگ پریده است !
آه ازین غروب دلتنگ !
آه ازین غروب دلتنگ !

بوی خوش لبخندی از عمق جان که به رنگ قلب است نصیب همه ی شما باد بلطف او

دوستان عزیزم سلام
پریشب از ساعت ۶ تا ۹ شب مشغول ریویو این عطر بودم بر شما و دقیقا زمانی که به اتمام رسید پا شدم یک چای بریزم و ثبت کنم که گوشی از دستم رها شد و خاموش شد !
تمام زحماتم هدر رفت و نظر پرید :)
خوب کردم که همان شب که این عطر را تست کردم و همزمان مشغول کاری دیگر بودم ، نت ها و قدرت ظهورشان را بر کاغذی یادداشت کردم ورنه باید از نو حداقل پنج ساعت زمان میگزاشتم بر این عطر !!
قلبی عجیییب طولانی دارد این عطر تا جاییکه میتوان درای داون را به دو قسمت تقسیم کرد :
- درای داونی همراه با تعدادی از نت های موءخر قلب که متعاقبا توضیح خواهم داد .
- درای داون اصلی که بر سه ستون :
عنبر ، چرم و چوب کشمیر ( ضعیف تر از دوی دیگر ) بنا شده است و پس از خاموش شدن نت های مرقوم فوق تااا ساعتها سیاژ خواهند داشت . این عطر قلبی شلوغ دارد ، شفافیت نت ها بجهت کشف عالی ست لیک تعدد ، در هم تنیدگی در تقدم و تاخر آنها کار را کمی دشوار میکند !

اگر وظیفه نداشتم به ثبت نظر پس از دریافت سمپل به مهر دوستان ام ، دوباره مشغول این ریویو نمیشدم که معتقدم هر اتفاق دلیلی دارد و تکرار مکرر ، دور باطل است پس از دریافت پیام !
یادم هم نیست چه نوشته بودم اصلا :)
عطر زیبایی ست ، برخیزم و امشب هم یک پاف دیگر تست کنم این رایحه ی زیبای ببر بنگال را :)
بلکه این جناب ببر کوچک هم که اکنون روی پای من خوابیده و نمیگزارد بنویسم وارد خلسه شود :)
نکته ی بسیار جالب برای من و خانم ام این است که زمانیکه عطری زیبا و قوی بر آرنج یا بازو میزنم و این گربه روی پای من دراز کشیده به شیطنت ، پس از بوییدن عطر چشمهایش ابتدا خمار و سپس بسته میشود !!

بریکورت پویور بنگال
ببر بنگال !
شرقی ادویه ای ، در پله ی اول معتدل و سپس گرم ، ۲۰۱۴
قبل اش دو نکته عرض کنم :
- اول اینکه پس از سال ۲۰۱۰ و پس از انقلاب کوچکی که نتیجه ای بزرگتر از پیش بینی ها داد در صنعت عطر ، شرکت ها و برندهای بسیاری با افزایش بودجه و تغییرات در تیم مدیریتی و عطارها جهشی را به سعی آغاز کردند که نتیجه اش بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ هویدا شد .
- دوم اینکه هنر و صنعت عطاری بسیار بیش از آنچه که ما میپنداریم به هند مدیون و وامدار است خصوص عطور شرقی که بقول یکی از بزرگترین عطارهای جهان که گفت :
" وقتی عطاری جدید ظهور میکند ، دیگران میگویند صبر کنیم تا ببینیم با شرقی چه میکند و سپس در خصوص وی نظر خواهیم داد !! "
روایح شرقی ، ادویه ای ، رزینی ، صمغی ، گیاهی و حاره ای ، تقریبا تماما به سرزمین هند وابسته بوده و هست !
الان به یاد شالیمار افتادم :)
طولانی اش نکنم و بروم سر اصل مطلب !
- پله نخست ، تاپ نت :
زنجبیل ، فلفل بنگال ( که چند مقاله در خصوص آن خوانده بودم ، ملایم ، کمی شیرین و نمور ! ) ، تنها گل این عطر یعنی شبدر که حسی علفی گون نمور دارد ، و اکالیپتوسی بسیار زیبا که مشخص است بر این نت کوششی مضاعف شده است بجهت ظهوری متفاوت !
این پله به واسطه ی نت هایی نمور و اکالیپتوسی زلال و کنترل شده ، که در پله ی دوم جای خود را به میخک میدهد ( لیک این دو میتوانند مخاطب را به شبهه اندازند ) ، طبعی معتدل دارد اما در اتمام این پله رایحه تغییر ماهیت میدهد در حرارت و به سمت گرمی میل کند .

قلب سلطان جنگل ببر بنگال :)
یادتان باشد سلطان جنگل شیر نیست بلکه ببر است که بزرگتر است و قویتر و ساکن جنگل ، شیر پرهیبت ، سلطان صحراست . این را گوشه ی ذهن داشته باشید :)
قلب عطر :
عجب قلب طولانی در زمان و پرطپشی !
یکی از طولانی ترین قلب هایی ست که دیده ام ! آنقدر که تعدادی از نت های آن که متعاقبا خواهم گفت یک پا در قلب و پای دیگر در درای داون دارند !
پس از حدود یک ربع تا نیمساعت از شروع افشاندن عطر ، پله ی دوم آغاز میشود . این اختلاف ربع ساعته که عرض کردم بدلیل حرارت های مختلف در پوست های مختلف هست .
چربی و حرارت پوست دو فاکتور اصلی در پخش و ماندگاری ی عطرها بر پوست هستند .
سپس شیمی پوست : اسیدی ، قلیایی ، دموی و سودایی در مرتبه ی بعدی ،
و پس از آنها ، رطوبت و فشار هوا ( ارتفاع از سطح دریا ) عوامل بعدی هستند .
داستان پارچه ( پوشاک ) متفاوت است .

میخک ( قوی ) ، روایح دودی ( که آرام می آیند و تا نیمه ی قلب پررنگ تر میشوند ) ، رزین و عسل ( که وظیفه ی تعادل در شیرینی رایحه را بر عهده دارند به موازات روایح دودی ) ، جوز هندی ، پچولی ( که تمی بسیار ملایم از خاک به رایحه میدهد ) ، توتون خشک سیگارت ، تنباکوی خیس کوبایی ( که چند روز پیش در پیام قبلی بر شما نوشتم که مرا از خواب بیدار کردند این دو رایحه !! ) ، چوب صندل سفید ( که با همراهی پچولی یک رایحه ی زیبا و ملایم خاکی صابونی بر قسمتی از قلب میسازند ) و چرم که در انتها می آید و مدام قویتر میشود تا همراه شود با نت های درای داون !
همانطور که قبلا گفتم ، نت های :
توتون خشک سیگارت ، تنباکوی خیس و چرم یک پا در قلب دارند و یک پا در درای داون !

درای داون ، ستون های عطر :
عنبر ، چرم و چوب کشمیر ( که از دوی دیگر ضعیف تر است اما چقدر زیباست ! )
و اما عنبر :
عجب عنبر با کیفیتی دارد این عطر !
گویی جناب نهنگ عنبر شخصا سنگ عنبری سفارشی را برای عطار این عطر بالا آورده یا ..... است :)
البته که این مزاح است و هم میدانیم و هم مشخص است که عنبری آزمایشگاهی ست لیک باکیفیت است .
نمیدانم فرصت تست عنبر اصیل را داشته اید یا خیر ، در عمق ، دما ، رطوبت و مانایی متفاوت است .
یادتان باشد بسیاری از نت های آزمایشگاهی ( سنتتیک ) ماندگارتر و پرپخش تر اند لیک در آیتم هایی بالاخص عمق مساوی نیستند .
عمق در رایحه یعنی چه ؟
هیچ جا نخواندم ، هیچکس نتوانسته تعریف کند عمق رایحه را بصورت ملموس لیک چند سال پیش پس از کلی فکر کردن بر یک دوست دانشمندی مثالی زدم و گفت عجب مثل ملموسی بود ، بر شما نیز عرض میکنم :
یک بار هم گفته ام قبلا .
یک چاه آب را فرض کنید که بجای آب ، عطر درون چاه است .
یک استکان از همان عطر را بیرون آورید و صد متر آنطرف تر بر زمین بریزید . ببویید .
سپس بر دهانه ی چاه خم شوید و ببویید !
هر دو یک رایحه اند لیک در القای عمق بر شما متفاوت جلوه کنند !
رایحه ای که بر زمین ریخته ، حسی از میرا بودن ، در شرف خشک و محو شدن ، سطحی بودن و آفتابی لب بام بودن بر شما میدهد لیک وقتی سر بر دهانه ی چاه خم میکنید یک حس مرطوب و عمیق از مانا بودن ، لامتناهی بودن ، ژرف بودن و زنده بودن از رایحه میگیرید !
برخی از نت ها در رایحه و برخی از روایح در تلفیق نت ها میتوانند بر شما عمق بسازند . کیفیت در این بین حرف اول را میزند !

عنبر و چرم و چوب کشمیر تااا ساعتها میهمان پوست شما خواهند بود !
ضمنا راجع به چرم اش بگویم که چرمی دباغی شده است .
مثل چرم های دو بار دباغی شده ی میشن خزرخز که مدتی همراه یکی از دوستان نماینده اش بودم در کرمانشاه .
خزرخز بهترین بود و تنها محصولی که نداشت جوراب چرم بود !
ماندگاری عطر بسیار خوب است ، پخش خوب است و عطر سیاژ ( رد بو ) دارد .
مناسب مجالس خاص ، ویژه و رسمی نیست لیک برای دورهمی های دوستانه نه تنها مناسب است که شما را جلوه دهد !
مناسب پوشش رسمی نیست بلکه با پوشش کژوال بهتر میدرخشد .
واژه ی ببر بنگال را عمدا گفتم ، برای اینجا :)
پارچه های ببری یا پلنگی را دیده اید ؟
این عطر بر آنها زیباست !
یونی ست . پله های اول و سوم مردانه تر است و قلب عطر ( پله دوم ) میتواند بر تن زنان نیز بدرخشد .
لیک کفه به سمت مردانه سنگینی کند .
این عطر برای زنان رسمی ی شاغل مناسب است مثل مثلا معلمین که در انتخاب دستی باز ندارند ، عطری رسمی ست بر ایشان که مطلقا شوخ و شنگی ندارد اما بسیار درخشان است و ایشان را یکتا و مجزا کند از دیگران .
دوستان عزیزم برند بریکورت برندی باکیفیت و لایق است و کلیه ی عطرهایش ارزش تست دارند لیک هیچیک ( البته تا آنجا که من تست کرده ام ) مناسب بلاند بای نیستند !
اما اگر همسلیقه با خود را در بین آنها بیابید پس از تست ، میتوانند بر شما تا مرز بهترین پیش آیند !
هنرهای بسیار این عطر را گفتم ، یک عیب کوچک ( ! ) هم بگویم :
برخی نت ها در تراز مشکل دارند .
عادت ندارم بر هیچ رایحه ای عیب گذارم که هر عطر جلوه ای از عشق است !
این عیب کوچک را هم صرفا به این دلیل گفتم که میتوانست بهتر ازین باشد .
البته هر عطار دیدگاه خود دارد و چیزی که نیاز به هیچ بحث ندارد این است :
عطارها و تیم مدیریت و تولید ، از من ِ عطرباز یا نقاد دنیای عطر بیشتر و بهتر میدانند :)
با ارادت
خدا و روایح اش هماره همراه شما
🌹

سپاسگزارم دوستان عزیزم و عرض سلام
سرکار خانم مرجان محمدی گرامی و جناب امیر علوانی عزیز و دیگر همه ی دوستان بزرگوار ام .
من کهتر همه ی شما دوستان ام هستم و آنچه آموخته ام بواسطه ی لطف خدای بزرگوارم موءظف ام به تقدیم و در این میان آنکه وامدار است من ام !

جناب علوانی
بار دیگر قدردان لطف شمایم .
اتفاقا دیشب یک پاف از بریکورت پویور بنگال بر خط درون آرنج ام زدم و آرنج ام را بستم تا عطر نفوذ کند در پوست . درست مثل زمانی که آمپولی وریدی را تزریق میکنند و سپس آرنج میبندند تا رگ خونریزی نکند !
خانم ام گفت دوباره عطر تزریق کردی :))
و خوابیدم .
سه ساعت بعد نت های قلب عطر مرا بیدار کردند ! رایحه ی توتون سیگارت و تنباکوی خیس کوبایی را در خواب حس میکردم و حین خواب مشغول تجزیه و تحلیل عطر بودم :)
بیدار شدم ، بوئیدم و دوباره خوابیدم !
هم اینک هم پس از ساعتها ، هنوز نت های پایه ی عطر مشغول پخش اند !
انشاله اگر فرصت شد امشب مجدد تست و تجزیه و تحلیل خواهم کرد نت های این عطر را در صورتیکه زنده باشم .
و اما در خصوص فرمایش شما که نگران حجم کم عطرهای هدیه ای بودید :
بشدت معتقد ام در این کویر خشک عطور که امروزه بر دنیای سبز عطربازی ی ما حادث شده با تاسف ، فرستادن رایحه توسط دوستان بر هم بجهت " تست " ، بذری ست که پاشیده میشود بر این خاک خشک لیک بلطف خدا پس از عبور این فصل خشکسالی و رسیدن موسم باران ، جوانه خواهند زد بذرها و سرزمین مهر روایح سبزتر از هر زمان دیگر خواهد شد !
امیر عزیزم ، حتی یک میل هم بر من زیاد است و اسراف !
دیشب با دوست عزیزمان مهربد در همین خصوص توسط پیامک مشغول صحبت بودیم . ما همگی چون بلدیم چگونه و در چه زمان و به چه ترتیب عطری را تست کنیم ، حتی یک میل هم بر ما زیاد است .
من عطرهای بسیاری را تنها با دو پاف تست کرده ام . ما میدانیم که نت های عطر که اکنون در این دما به این شکل نمود دارند در دیگر دماها و دیگر فشارها و رطوبت ها ، چگونه عمل خواهند کرد بر حسب تجربه و دانشی که با هم به اشتراک مینهیم و این اشتراک دانش است که بزرگترین مهری ست که ما بر هم هدیه میکنیم .
هدیه ی رایحه بجهت آشنایی ی ما ی تشنه با سرچشمه ی خنک و زلال روایح ، به کم و زیادی نیست !
جرعه ای بر ما کفایت کند به مستی !
مادربزرگ ام میگفت : کاسه ی همسایه کسی را سیر نمیکند لیک مهر ها و محبت ها را گرم میکند !
دیشب هم بر جناب مهربد میگفتم ، من درین خانه بر هیچکس کاری نکرده ام لیک بیش از همه ملطوف لطف و دریافت کننده ی محبت دوستان ام بوده ام و این معجزه ای از جمله معجزات اوست که هر کس او را دوست دارد جمله بندگان اش وی را دوست خواهند داشت !
خدا را شاکرم بر این نعمت بزرگ که بر این کوچک ارزانی داشت !
قدردان الطاف تک تک شما دوستان معطر ام هستم
:)

دوستان عزیزم سلام
خوووب ، نوبت به عطری رسید که چند روز است صبوری کردم و انتظار تست اش کشم :)
کارتیر عود اند عود
متیلده لاران
فرانسه ۲۰۱۴
شرقی چوبی . گرم
امیر علوانی عزیزم تاکید داشت تست حتما حین گوش دادن به موسیقی ای خاص باشد !
زنده باد !
نمیدانم این مورد را کجا ، چگونه و از طریق چه کس آموخته لیک یکی از مهمترین یافته های من در دنیای روایح دقیقا همین است !
موسیقی و رایحه هر دو از یک جنس اند و دقیقا از همین است که اجزاء هر دو رقصان اند !
دانشمندان کشف کرده اند که ریزترین اجزاء هر عنصر که تنها با میکروسکپ الکترونیکی ی فوق مدرن قابل دیده شدن اند ، تارهایی رقصان از انرژی اند !
دقت کردید دوستان عزیزم ؟
تارهایی رقصان !
و برای رقص موسیقی لازم است !
از سویی صدای همه ی کرات و کهکشانها ( خصوص زمین خودمان ) را کشف کرده اند . صدای زمین ما بسیار به خواندن پرندگان خصوص قناری شبیه است . از سویی موسیقی ای عظیم در کائنات در جریان است به پخش .
در آنسو ( متافیزیک ) هم ، رایحه صوت ( آهنگ ) دارد !
این سو هم باید به فن و دانش اش استوار شوید تا حین استفاده ی شخصی در خلوت که مهمترین و لذت بخش ترین قسمت عطربازی ست و خصوص حین تست رایحه ، از این فن و دانش مهم و بسیار تاثیر گزار یاری جویید !
موسیقی های بدون کلام خصوص الهامات موزیسین های بزرگ جهان !

یونی - او د پرفیوم
دیروز تعریف کردم بر شما ، برای کمک به اسباب کشی منزل مادرم رفته بودم به کامران برادرم گفتم این یک سمپل را بگزار برای بعد ، تست نکن داستان دارد :)
این چند روزه هم دست بر وی نزدم تا شرایط تست فراهم شود هر چند که خود بهتر میدانید معتاد خماری که دارویش جلوی چشم اش باشد و دست نیازد ، اراده ای پولادین میطلبد :)
تا امشب صبوری کردم ! لیک شب مرا ساخت !
فردا پنجشنبه و پس فردا را دعوت بودم به روستایی در سد چغاخور لیک کنسل کردم که از سویی دل و دماغش نیست و از سویی لذت ما عطربازان چیزی دیگر است ! شب را با نت ها و شما دوستان عزیزم خواهم گذراند !
برند کارتیه را که میشناسید ! الحق برندی لایق و فاخر است . کاربلد است لیک این عطر ارزش او را نزد من بالاتر برد هرچند که حقیر آدم مهمی نیستم . عطرهای بسیاری ازین برند تست کرده ام . اما ... !
اما ، این عطر عجب عطر سختی بود !!
مرا سر ذوق آورد !
اشراف زاده است ، دانشمند است ، بسیار شلوغ است در تعدد نت ، در عین قدرت و صلابت بسیار متواضع ، متین ، آرام ، پرپرستیژ و شیک پوش است !
آرام سخن میگوید لیک دُر میافشاند !
در برابر او محکوم اید به سکوت ! همه از جنس احترام ؟
خیر ! تا کشف کنید از وی آنچه را پیش ازین نمیدانستید !
در نهایت وقار وشیکپوشی مشغول است به صحبت و " همه " با نهایت سکوت و احترام گوش جان سپرده اند به کسب لذت !
از عود متنفرید ؟
عود را رایحه ای حرمی یافته اید ؟
میخواهید در مجلسی رسمی ، شبانه و بسیار با پرستیژ شرکت کنید و نمیدانید چه عطری بر تن شما میدرخشد ؟
عود را دوست دارید اما عودی لایق نیافته اید ؟
عطری میخواهید که حداقل شش ساعت نیاز به شارژ نداشته باشد و با قدرت در عین زیبایی ، بی همتا و درخشان باشد ؟
مدتهاست دنبال نتی به تمام معنا زیبا و کمیاب از عود میگردید ؟ حال آنکه هر چه بوئیده اید اگر باعث سردرد شما نشده لااقل شما را در کسری از ثانیه به اماکنی برده که عود در آنجا به افراط استفاده میشود ؟
واژه ی عود بر شما ترسناک یا حتی دهشتناک شده ست و همردیف با سردرد و اعتراض ریز و درشت مخاطبان عام و خاص بوده است ؟ این عطر ، عطر شماست که کافیست قبل از خروج از منزل بپوشید به هر میزان که علاقمندید و ظرف نیمساعت که به مقصد میرسید رایحه آماده ی درخشیدن است !
توصیه میکنم به میزان پاف کمتر از دیگر عطور استفاده کنید .
این عطر بشدت قوی و ماندگار است . در پخش هم قدرتمند عمل میکند .
من تنها یک پاف بر بازو زدم . ساعت ۳ صبح .
خانمم که در اطاق خوابیده بود بیدار شد و گفت : قرار بود وقتی خوابم عطر تند نزنی :)
حق با اوست . ابتدایش قدرتی بسیار دارد و پس از نیمساعت به تعادل میرسد و سپس بدون نشیب و فراز در خطی مستقیم که معرف تعادل در قدرت است پیش میرود .
من همیشه جهت تست بر پوست ، دو پاف پشت سر هم بر یک نقطه میافشانم لیک این بار که میدانستم با عطری عودی از برند کارتیه طرفم تنها یک پاف زدم ! آنهم از سمپل که افشانه اش کم حجم تر می افشاند !
اکنون ساعت ۵ صبح است و عطر دارد آهسته به مرز پله ی سوم ( درای داون ) نزدیک میشود .
کشف نت ها سخت بود بر من ؟
از جهت شفافیت ، خیر .
لیک از جهت تعدد ، بلی !
میدانید چگونه است ؟
عود در سرتاسر عطر با قدرتی ثابت میدرخشد چون سناره ، لیک دیگر نت ها که چون سیاره به گرد ستاره ی خود ( عود ) میچرخند در نوسان و تواتر هستند و مدار چرخش آنها یکسان و منظم نیست !
بروم در بالکن تا هم سیگارتی روشن کنم و هم عملکرد رایحه را در سرما جستجو کنم :)
همانطور که حدس میزدم در سرما زیباتر است .
یک درس هم اینجا جهت تست به شما دوستان عزیزم عرض کنم :
در انتهای تست که نتیجه گرفتید و زمان کامل شد ، محلی را که عطر را بر آنجا افشانده و تست کرده اید بمدت سی ثانیه زیر آب سرد بگیرید .
این کار سه حُسن دارد :
- قدرت ماندگاری و سیاژ عطر را بر شما روشن تر میکند .
- تاثیر و تغییر نت ها و روایح را در رطوبت بر شما روشن میکند .
- نت های فونداسیون و ستون های عطر را بر شما معرفی میکند .
پاسخ این آزمایش برای این عطر این بود :
عود و رز ، در حد اعلای کیفیت .
نت ها و پله های عطر :
خورشید این عطر و مرکزیت این کهکشان زیبا نت عود است . آنهم نه عودی که در هر عطری بوییده اید ! عودی اشرافی ، عودی که در کاخ های اعراب اشرافی و داستان هزارو یکشب بغداد به مشام میرسد :)
تغییرات شدید و محسوس در پله ها ؟
خیر . تنها پس از نیمساعت مدار عطر و چرخش نت ها آرام میشود !
محوریت در کل عطر با نت عود است .
- پله ی نخست ، تاپ نت :
عود ، نعناع هندی ، صمغ و رزین
- پله ی دوم ، قلب عطر :
پس از نیمساعت اول ، به آهستگی و بدون مرز مشخص :
عود ( با صلابت و قوی ) ، زنبق ، شمعدانی ، مریم ، گل برف ، سدر و چوب صندل سفید .
( همگی ملایم و تحت سیطره ی عود )
- پله ی سوم ، درای داون :
پس از چهار ساعت از شروع پله ی دوم و به آهستگی :
عود کماکان با قدرت ، زنبق محو میشود ، شمعدانی و مریم و گل برف ( که رایحه ای چایگون و رزگون دارد ) به آهستگی جای خود را به رز میدهند . رزی بسیار باکیفیت !
یادتان باشد این عود و این رز چیزی دیگر اند !
سدر جای خود را به صندل سفید میدهد تا کمی رایحه ی صابونی قویتر شود .
یادتان هست حتما که رایحه ی صابونی انواع و اقسام دارد . چوب صندل سفید نوع ظریف و ملیح آن است و تحت تاثیر نت های دیگر که روایح صابونی را تقویت میکنند میتواند قوی تر جلوه کند . در فرادا ، خود ، یکی از زیباترین هاست در این شاخه .
ابتدا جیر در پله ی سوم اضافه میشود و سپس سایه ی چرم نیز بر رایحه می افتد !
سایه او مدام پررنگ تر میشود .
در انتها و حوالی ی ساعت ششم ( بر پوست ) عود میماند و رز کماکان با محوریت عود !
سایه ی چرم کماکان بر رایحه گسترده است .
نتیجه ی این تست برای من :
من عاشق این عطر شدم :)

جناب امیر علوانی عزیزم ، دیگر بار سپاسگزار و قدردان ام بابت ارسال و آشنایی حقیر با این عطر به غایت ناز و متفاوت در شاخه ی خود !

دختر شاه اعراب ، با قدی بلند و پوستی روشن ، موهای مجعد مشکی ی بسته شده ( فکر کنم شینیون میگویند خانم ها ) ، با لباس شب برنگ مشکی با پولک های الوان و درخشان ، کفشی مشکی پاشنه بلند بافته شده از بندهای چرم بطرزی که پوست پا و انگشتان مشخص باشد ، آرایشی ملیح با سایه ی کبود روشن ، با طاق ابروانی که میتوان زیر آنها آسود ، چشمان براقی که همراه لب ها میخندند ، و این رایحه !
من اگر در آن مجلس باشم حتی دیگر خود را هم نمیتوانم ببینم !
چون عطر بخار میشوم تا بنشینم بر تن او و بر صدای طپش قلب اش که با هر طپش مولکولهایی از عطر خویش را بر همگان میپراکند گوش کنم و از آن منظرگاه خدای خویش را تماشا کنم که در قلب او خانه دارد و بگویم :
چگونه میتوان تو را ستود ، و چه کس موفق شد به انجام این وظیفه ؟؟
هر که فرشته ای در خانه دارد خدایی با خود دارد که در هر ثانیه چندین شکر بر خویش واجب دارد که هرگز قادر به انجام نیست !
کمترین شکر گفتن این جمله ی کوچک لیک بزرگترین است بر فرشته اش که :
دوست ات دارم ، به اندازه ی همان خدایی که تو بر من داد به نهایت لطف !
تا هر روز ببینم او را و لطف اش یادآور شوم !
و سپس رایحه ی تن او متفاوت میشود !
تجربه کنید هم آن رایحه را هم این رایحه را !
رایحه ی عشق بر تن های همه ی شما دوستان عزیزم جاری و پرپخش انشاله
ساعت یک ربع به ۹ صبح شد !
دیشب ام با شما به خوشی گذشت او را سپاس .
و شکر بر اینهمه روایح زیبایش !
:)

دوستان عزیزم سلام
دولچه - گابانا
ولوت اورینتال ماسک . او د پرفیوم .
ایتالیا
عجب رایحه ای !
عطرهای ایتالیا مرا به یاد فیلم مالِنا میاندازند !
مالنای زیبا و تن ناز را در کوچه های سنگ فرش قدیمی ی شهرهای ایتالیا تجسم کنید در حالیکه نسیمی از سوی دریا در لابلای موهای او میرقصد و رایحه میسازد !
رد پای عشق در همه ی عطرهای ایتالیا دیده میشود ! عشق و قدمت !
در حال رفتن به منزل مادرم بودم آنسوی شهر ، که نگهبان مجتمع بسته ی پستی ای را که دوست عزیزم جناب امیر علوانی به مهر بر من ارسال کرده بودند را تحویل داد . تصویرش را در عطرگرام درج کرده ام . گذاشتم در ماشین و زمانی که رسیدم بسته را با خود بردم بالا . برادرم کامران نیز علاقمند است به دنیای روایح .
مشغول تست شد برخی را و پرسید : نمیبویی ؟
گفتم مرا که میشناسی ! اگر مشغول شوم دیگر هیچ کار دیگر نمیتوانم بکنم :)
تق هرمس را تست کرد و گفت : این تق نیست !
گفتم بله . جناب علوانی گفته اند در شیشه های تق و تهران ، عطوری دیگر دستریز کرده اند .
مشغول انجام کارها بودم که :
ناگهان رایحه ای خاص ، بی نظیر ، زیبا و متفاوت بر من رسید !
گفتم این کدام بود ؟؟ گفت دلچه گابانا !
گفتم این یک را بده من هم تست کنم !
گفت نمیدانم به این گروه بویایی چه میگویند لیک میدانم که زنان و دختران عاشق این روایح هستند !
گفتم به این گروه ، روایح گورماند گویند .
گفت دیوانه کرد مرا !
گفتم مرا هم ، هرچند که با گورماندها کمتر از دیگران اخت دارم لیک این یک تفاوت دارد :)
دلچه گابانا را ایتالیا میسازد و عطری که ایتالیا بسازد خاکستر نشینانِ عاشقِ عاشقیت دوست خواهند داشت !
گفت مثل کیک آرد گندم تازه و گرم است با تزئین نارگیل ! نارگیل دارد ؟
گفتم نه ! نارگیل نیست ! بلکه گیاه ناگارموتاست که من عاشق اش هستم و رایحه ای مثل کارتن خیس را هم بر آن افزون کن !
و آن رایحه ی کیک مانند هم از ادغام زعفران با مشک و زیره ی سبز است .
قبل از تشریح و توضیح این عطر زیبا ، یک درس بر دوستان عزیزم عرض کنم :
این رایحه بهترین است بر دوستانی که سیگار میکشند .
قبلا نیز عرض کرده ام :
دوستان عزیزم ، رایحه ی سیگار به هیچ وجه و با هیچ عطری از بین نمیرود . هیچ رایحه ای نمیتواند رایحه ی تنباکو و توتون سوخته را از بین برد ! چرا ؟
چون ، آن رایحه ، رایحه ای غالب است !
پس فقط یک راه میماند :
باید از عطری استفاده کنید که در ادغام با رایحه ی سیگار ، آن را جذاب و دوستداشتنی یا حداقل قابل تحمل کند !
شما اگر خبره باشید میتوانید کاری کنید که زنی که از رایحه ی سیگار بشدت تنفر دارد بر شما بگوید :
عجب بوی سیگار دلنشینی !!
چندین دسته از روایح ، این کار را انجام میدهند و یادتان باشد : فصل ، در انتخاب رایحه ی تداخلی تاثیر مستقیم دارد .
یعنی عطری که در تابستان بوی سیگار شما را زیبا میکند ، نمیتواند در زمستان نیز همین کند و بالعکس !
وارد این مبحث نشوم که طولانی ست !
فقط همین مقدار بگویم که این عطر یکی از عطرهائیست که بوی سیگار شما را بسیار دلنشین میکند !
برخی عطرها گویی رایحه ( نت ) توتون یا تنباکو ( یادتان باشد این دو فرق دارند ) سوخته را کم دارند !
یعنی جای آن را خالی گذاشته اند تا شما پر کنید :)
این عطر از آنهاست !
توتون سوخته ی تلخ در ادغام با این رایحه ی گورماند ، خروجی ای متفاوت ، سنگین و باوقار تحویل میدهد !
ادغام توتون تلخ ، رایحه را از یونی به مردانه متمایل میکند .
این عطر متعادل است . نه گرم است نه سرد است نه شیرین است نه تلخ است !
در عین حال همه هست !
فقط ترش و شور نیست .
متوازن است . میتوانید در همه ی فصول بپوشید و یادتان باشد :
تجربه ی اینگونه عطور در هر فصل ، تجربه ای مجزا و متفاوت است ! چرا ؟
چون نت های آن ، در هر فصل مجزا ، با قدرت و به نوعی دیگر و متفاوت جلوه میکنند !
یعنی در فصول گرم برخی نت های اینگونه عطور هویداتر یا بقول دوستان بولدتر میشوند و در فصول سرد ، نت هایی دیگر از عطر نمایان میشوند !
یادتان که هست : نت ها برای انتشار ، زمان معکوس خود میطلبند . یعنی نت های گرم بدنبال هوای خنک و نت های سرد بدنبال هوای گرم میگردند تا زیباترین جلوه ی خود را منتشر کنند . این ، مختص عطور معتدل و چهارفصل است ورنه اگر عطری در ماهیت ، گرم یا خنک باشد ، باید حتما در فصل متضاد خودش استفاده شود . مثلا عطرهای گرم ، نتی سرد ندارند تا در تابستان به زیبایی جلوه کند .
نکته :
برخی عطرهای خنک را میتوان در فصول سرد استفاده کرد ! چطور ؟
نت های فلورال فروتی ای در آنها هست که میتواند در سرمای زمستان نیز جلوه کند .
برای تسلط بر این دانش میبایست نت ها و حرارت مورد نیاز برای شکستن مولکول ، تصاعد ، انتشار و خروج را به مرور بشناسید .

این عطر از عطرهائیست که شروعی تحکیم برانگیز دارد . یعنی در همان شروع مستحکم جلوه میکند . حکم میکند ! تا توجهات را بسوی خویش منعطف کند . مثل ترانه ای که خواننده با گام بالا آغاز میکند و سپس فرودی نرم و آهسته را تجربه میکند .
هل ؟ هل عجب رایحه ای دارد !
برخی روایح ، بیش اند از یک رایحه !
فلسفه دارند ، تاریخ دارند ، داستان دارند ، راوی اند ، زبان گویا نیز دارند علاوه بر بو ، پیشینه دارند در خودآگاه شما ، خاطره دارند در ناخودآگاه شما !
نمیدانید چرا ، اما بیش از دیگران بر آنها توجه و تمرکز دارید !
هر زمان نسبت به رایحه ای چنین حسی داشتید علت را جستجو و کنکاش کنید .
از دوران جنین و حتی قبل از آن !
بی شک قرابتی معنادار خواهید جست !
هل بر بسیاری از ما ایرانیان چنین است !
حتی رز هم چنین است لیک سیاست هر زمان بر هنر دخالت کند میتواند کار را خراب کند !
رز از افتخارات ما ایرانیان است که تمامی ی رایحه بازان دنیا بر ما ازین منظر غبطه خورند !
حال که بحث رز پیش آمد عرض کنم رز در این عطر از آن رزهائیست که همه ی شما دوست اش خواهید داشت حتی آنها که حساس شده اند بر آن ، تا جاییکه خواسته نادیده گرفته اند که رز نماد عشق است و ایران زمینیان کهنه ترین مردم اند در عشق یابی ، عشق یاری و عشقبازی !
چنان ملیح است رز در این عطر که تنها رایحه بازان خواهند توانست به تفکیک و تجزیه کشف کنند او را از زعفران و هل !
پایه عطر بر مشک استوار است !
مشک در پله ی سوم مقیود است لیک در سرتاسر عطر و در هر سه پله به استواری نمود دارد .
نکته : این عطر بسیار زلال و شفاف و تجزیه و تحلیل پذیر است . لیک بدلیل دارا بودن قلب شفاف و زلال که در تمامی ی پله ها طپش دارد ، در عمل در دو پله نمود کند بجای سه پله .
پله ی اول :
هل ، زعفران ، زیره سبز ( که تندی ای فلفلگون نیز دارد ) ، رز ، گیاه ناگارموتا ( که در هر عطر دیدید بدانید آن عطر متفاوت ، ارزشمند و با لولی بالا از پرستیژ است ) و مشک
پله ی آخر :
مشک ، تونکا ( که به مرور رایحه را شیرین تر میکند ) ، سدر ( که میتواند همراه با رایحه ی توتون سوخته به همراه صندل و در تقابل با تونکا و مشک ، توازن بیشتری بر مردانه بودن رایحه دهد ) ، صندل سفید ( که بسیار آرام است درین عطر ) و آمبروکسان .
آمبروکسان را در تقابل با خروجی ی گورماند رایحه انتخاب کرده اند لیک یادتان باشد که این عطر ، عطری آمبروکسانی نیست به آن معنی که میدانید وُ اکنون مصطلح است و اینروزها همه گیر ! ( که البته دوران آمبروکسان رو به افول است ) .
بنفشه ، وانیل و اکالیپتوس هم بین نت ها حس کردم .

صنعت عطر رو به دو شاخه منعطف خواهد شد :
- ادویه و رزین های جدید از سرزمین های جدید و تقابل ( آکورد ) آنها با دیگر نت ها
- خلق روایح " جدید " آزمایشگاهی ( سنتتیک ) که تا کنون یا تجربه نشده یا بی اهمیت بوده در این صنعت

دوست عزیزم جناب علوانی در نظرش ذیل صفحه ی این عطر اشاره به بویی شبیه به بوی خیارشور کرده اند .
همانطور که حتما تاکنون دیده اید در ظروف خیارشور زیره و ترخون میریزند که زیره و از سویی دیگر ، ادغام مشک و سدر میتواند چنین ذهنیتی را در حافظه ی بویایی ی ما شکل دهد .
در انتها مشک و تونکا باقیماندگان این ارکستر بزرگ و زیبایند به همنوازی با یکدگر !
نکته :
زنان این رایحه را دوست دارند ، ازین رو یونی معرفی شده و میتواند با برخی پوشش های خاص کفه را به سمت زنانه بودن سنگین تر کند لیک همانطور که عرض کردم اگر این رایحه با بوی سیگار ادغام شود میتواند علاوه بر اینکه کفه را به سوی مردانه بودن سنگین کند ، میتواند خروجی ای بسازد که زنان بیشتر از قبل میپسندند بر تن مردان ببویند !

جناب امیر علوانی عزیزم
سپاسگزار و قدردان ام بابت تجربه ی این رایحه ی زیبا که بر این حقیر با مهر ارسال فرمودید :)
الحق که بر هر رایحه ای ، عطر خوش مهر الحاق و افزون گردد ، زیباترین ِ روایح در دنیا خواهد شد و حتی عطر خوش آن تا آن دنیا منتشر خواهد شد و فرشتگان بر آن خواهند رقصید با لبخند که روایح در آنسو موسیقی دارند :)
هدیه خود زیباست و عطر که یک دنیا معنی و مفهوم است درون یک شیشه ، زیباترین !!
یادی کنم از همه ی دوستان عزیزی در این خانه که به مهر بر حقیر روایح زیبا فرستاده اند :
دوستان مهربان ام :
دلباخته ی باورها ، ایرج روحانی ، دکتر شاهین اسعدی ، سرکار خانم سالمی و امیر علوانی .
ایضا فرشتگانی که مدیون مهر ایشان ام هماره بیش از توصیفی که بر عطر میتوان نوشت .

دوستان عزیزم ، از عطر بیش از رایحه بجویید و بخواهید !
بیش از بوی خوش بیابید !
جوینده یابنده است و عطرها بیش از بوی خوش مفهوم در خود نهفته دارند !
عطربازی مثل خود ِ عطر سه پله دارد !
بسیاری استاد شوند لیک از پله ی دوم عبور نکنند !
پله ی سوم هماره ماندگارترین است بر شما !
و چون پای نهید ، زیباترین نت ها را آنجا خواهید یافت !
قدر خود بدانید که تنها آدم خوب است که بوی خوب دهد !
ارادت تقدیم به همه ی شما خوبان

دوستان عزیزم سلام
ادوپرفیوم پویزن گرل ( دختر سمی ! ) از دیور .
فرانسوا دماشی ۲۰۱۶ فرانسه .
خیال قیاس این عطر را با دیگر فلنکرهای این لاین پرتعداد و موفق از یکی از بهترین برندهای کهنه کار دنیای عطرها ندارم .
برندی که سالهاست یا نمیسازد یا بهترین ها را میسازد پس از تحقیقاتی گسترده از هر حیث .
با یک نگاه به سال تولید این عطر میتوانید متوجه شوید که عطری ساده ، قدیمی و بدون هدفی نیست و منظوری را دنبال میکند !
دختر سمی یعنی چه ؟
فیلم جیا را دیده اید با بازی ی آنجلینا جولی ؟
نمایشی از دختری سمی ست !
اتفاقا خود ِ آنجلینا جولی دختری سمی بود در زندگی ی واقعی . پس از یک بار خودکشی ی ناموفق ، سرنوشت بصورت کاملا اتفاقی ( لیک از پیش تعیین شده ) او را به سینما کشاند .
جایی خواندم که گفته بود جیا از نظر روانی بسیار به من نزدیک بود !
دختران تپلی ی زیبا ، شاد ، همیشه خندان ، خلاق ، آتش پاره و پرهیاهو را دیده اید ؟
که از دیوار راست بالا میروند ؟!
خصوص متولدین فروردین ایضا دیگر آتشی ها !
یکی از همین ها در زمانی که جوان بودم به خواستگاری ی من آمد همراه خانواده :)
مثل هند که زنان به خواستگاری مردان میروند :)
آن روز من منزل نبودم . پدرش گفته بود بلایی بر سر ما آورده که من و مادرش روزی دو قرص اعصاب میخوریم ! یک هفته است که به مدرسه نمیرود !
حال آنکه فقط یک بار او را دیده بودم !
از مدرسه فرار کرده بود تا مرا به نهار دعوت کند :)
یادم هست روز سیزدهم مهر ۷۶ بود !
چرا یادم مانده ؟
چون روزی بود که تنها کسی که موفق شد گواهینامه ی رانندگی بگیرد من بودم !
دو سرهنگ از تهران آمده بودند به کرمانشاه و همه را مردود کردند ! هر ۳۰ ثانیه یک نفر را !
یکی از نفرات که میدانست باز هم مردود میشود از روی لجاجت زمانی که اسمش را خواند بجای اینکه از ماشین پیاده شود و در صندلی ی راننده سوار شود ، از صندلی ی عقب یکراست رفت نشست بر صندلی ی راننده :))
با اعصاب خراب از من که نفر آخر بودم یکساعت آزمایش گرفت .
من از دوره ی راهنمایی رانندگی میکردم .
زیبایی اش فراموش ام نمیشود :)
مادرم موافقت نکرد !
روز بعد از محل رفتند !
من در عمرم خواستگاری نرفتم لیک خواستگار زیاد داشتم :)
اشتباهی در ایران دنیا آمده ام ، احتمالا در مسیر هند بوده ام که مشکلی در پرواز پیش آمده :))
این عطر ، عطر اینگونه دختران است !
رایحه ای به ترتیب : تند ، شیرین ، ترش و تلخ .
البته به ترتیب قدرت و نه زمان ظهور !
شرقی وانیلی توصیف درستی ست بر این عطر .
ابتدایش شرقی ست و انتهایش وانیلی .
رایحه با لیمو ترش و نارنجی آغاز میشود که گفته شده نارنج سیسیلیایی ست .
البته قبلا هم گفته ام ، قلب عطر در دو پله ی دیگر نیز طپش دارد اگر عطر با کیفیت باشد .
لیک بستگی به آرایش نت ها هم دارد .
یعنی چه ؟
یعنی اگر پله ی اول ( تاپ نت ) خلوت باشد و پله ی آخر ( بیس نت یا درای داون ) شلوغ ، آنوقت صدای طپش قلب در پله ی اول بیشتر به گوش ( مشام ) میرسد .
البته آیتمی دیگر نیز در این قاعده دخیل است که همانا غلظت نتهای درای داون است .
خلاصه که ابتدای کار ، نمایش رقصی فلورال فروتی ست که پس از مدتی کوتاه میوه ها خسته میشوند و مینشینند لیک گل ها ( رز و شکوفه ی پرتغال ) ادامه میدهند .
مثل رقص در مجالس عروسی که مردها تکانی میخورند و میگویند خداحافظ لیک زنان کمری چون فنر دارند :)
تا کنون بر این اندیشیده اید که در تمامی ی جانداران این نرها هستند که میرقصند لیک در انسان معکوس است !
حال آنکه همیشه و در همه ی اقسام ، این ماده ها هستند که میگویند : بله یا خیر !
پاسخی دقیق و عمیق دارد که باید بیاندیشید و بیابید :)
و اما در درای داون کار شلوغ میشود !
مثل انتهای مجلس که شور همه را میگیرد و همگی به روی سن میدوند :)
تونکا ( که گفته شده از ونزوئلا آمده ) و صندل سفید ( از سریلانکا ) ، گل آفتاب پرست ( که بر همه طرف دید دارد ! ) ، بلسان از کلمبیا ، کشمران ( که کت و شلوار فاستونی بر تن دارد ) ، بادام و وانیل همگی بر صحنه اند همراه با رز و شکوفه ی پرتغال که هنوز خسته نشده اند !
رز در ادغام با شکوفه ی پرتغال ، کمی یادآور عطر یاس میشوند . این را گوشه ی ذهن داشته باشید . لیک باید از جنس ترشی ی رایحه حدس بزنید که باید از یاس منفک باشد . ترشی هایشان از دو جنس است .
تونکا و وانیل ( تونکا در ابتدا و وانیل در انتها ) و بلسان از یک سو و بادام تلخ از سویی دیگر وظیه ی تراز و میزان کردن درای داون را بر عهده دارند . چوب صندل سفید و گل آفتاب پرست هم بر زیبا کردن رایحه مسئولیت دارند .
کمی فلفل ( هم صورتی هم سیاه ) هم محسوس است .
این عطر ، عطر دختران شاد و خندان و پرهیجان و پرهیاهویی ست که قرار است پس از چند سال آرام تر و دقیق تر شوند و سپس رایحه ی دیور هیپنوتیک پویزن را بر خود انتخاب کنند !
این رایحه ( پویزن گرل ) نشان میدهد از کلاس و پرستیژ بهره ها دارند لیک بخوبی دریافته اند که شادابی ، زیبایی و لبخند ، اکنون برای ایشان بر هر چیز دیگر اولویت دارد !
این عطر شاید برای زنان پس از ۳۰ که در تجربه ، دانش و اندیشه کامل شده اند و در مسیر کمال اند به نظر کافی نیاید لیک برای دختران ۱۸ تا ۳۰ یکی از بهترین هاست از هر حیث .
با شیطنت شروع میشود و پس از طی ی مراحل مختلف که همه ی آیتم های لازمه را در خود به ترتیب و به کمال دارد ، به پرستیژ و نهایت کلاس بر این سن ، به حسن ختام میرسد !
نت آخرین اش کشمران است که میگوید :
به ۳۰ که برسی زمان کت و شلوار یا کت و دامن است :)
البته زبان ما ایرانی ها را بلد نیست گویا :))
با هرآنچه که دختران شاد میپوشند همخوانی دارد . حتی با لباس های شبانه ی مجلسی .
عطری دوستداشتنی ست که میتواند از بهترین عطور برای این سنین باشد .
دیور و خصوص این لاین نیاز به تبلیغ ندارند .
مشک هایی هستند که خود میبویند و نیازی به گفتن عطار ندارند !
پی نوشت :
آنچه که خصوص به شدت تبلیغ میشود معنی اش این است که در فروش موفق نبوده است !
بر تبلیغات اندیشه کنید !
انشاله موفق باشید ای همه ی دوستان عزیزم
خصوص دختران شاد و درخشان آینده و سازنده آینده ی سرزمین مان که نسل آینده را ایشان تربیت کنند به پیروزی به امید خدا .
دیشب فیلم وینی ماندلا ( همسر نلسون ماندلا ) را میدیدم .
نتیجه اش این بود : زمانی که نلسون را به زندان انداختند و مبارزه ی مردان علیه آپارتاید خاتمه یافت ، ناخواسته زنان را ( به رهبری وینی ماندلا ) به صحنه کشاندند و آپارتاید شکست خورد !
شعار این بود :
اگر به زن ضربه زنی به سنگ ضربه زده ای !!
زنده باد زنان و مردان ایران زمین

ای همه ی دوستان عزیزم
که با تقبل زحمت پیام یا تایید پیامهای مذکور بر این حقیر نالایق ابراز لطف ، همدردی و دوستی کردید سپاس و قدردانی ام را پذیرا باشید .
خدارا شاکرم بابت داشتن این نعمت بزرگ .
جناب امیر حسین کنعانی ، دوست پرسلیقه و دانای همه ی ما ، بوی تن و دامان مادر همان بوی خداست !
جناب فراگ ورد ، دوست اندیشمند و قدیمی ی همه ی ما ، شما پیاده های این حقیر نیستید در صفحه ی شطرنج روایح بلکه سروران این ناچیز اید که حقیر افتخار دارد بر داشتن بزرگان و سرورانی اندیشمند چون شما و دیگر همه ی دوستان ام ایضا .
سرکار خانم سالمی همیشه مهربان و فرشته خو
مادرم ۵۴ سال است مشغول تربیت فرزندان این سرزمین است . مادرش هنوز در قید حیات است . بیش از بیست سال است که تمامی ی کارهای وی با مادر من است . بخاطر اینکه نزدیک وی باشد تا بتواند روزانه خدمت وی کند ، تر و خشک کند ، داروها و آمپول ها را تزریق کند و روزانه سرکشی کند مجبور شده منزلی نزدیک وی اجاره کند که پله دارد و پله برای مادرم سم است لیک هر بلایی را به جان میخرد تا مادرش در رفاه باشد .
مادربزرگ ۸ فرزند داشت که سه نفر برحمت خدا رفتند و مابقی خارج از کشور اند و تنها مادرم و یکی دیگر از دخترهایش هستند که او دورتر است . مادرم آسایش خود را فدای خدمت به مادرش کرد .
گفتم در هر اتفاقی خیری نهفته است !
از من پرسید نمیدانم خیر این ماجرا در چه بود آنهم در این شرایط سخت کاری و مالی ی من !
گفتم چه پرسش خوبی !
اولا این اتفاق باعث شد کامران و پروانه ( برادر و خواهرم ) که مدتهاست قطع ارتباط کرده اند و شما غصه دار بودید شروع دوستی کنند .
گفت راست میگویی ! خداراشکر !
گفتم ادامه دارد :
روءسای پیشین و حال شما از سر اینکه چه کس پول بر حساب شما واریز کند با هم درگیر اند !!
آنقدر پول از خارج و داخله بر حساب شما واریز شده که معلوم نیست چه به چه است !!
( مادرم از بدهی بسیار واهمه دارد و همه را به زور برگرداند )
تلفن شما و کامران ( که با مادرم زندگی میکند ) یک لحظه از تماس نمی ایستد !
شما را از بیمارستان اول که آمبولانس برد ، به زور بردند به بهترین بیمارستان شهر .
رئیس حسابداری ی بیمارستان که همسر همکار توست توسط خانم اش مامور شده به انجام کامل امور !
از والدین شاگردهای پیشین ( که اکنون دبیرستانی اند ) تا مادران شاگردان امروزت با گریه ( !! ) بالای سر تو حاضر اند !
آنقدر شلوغ است اطراف ات که هر بار ما فرزندان ات را از بیمارستان بیرون میکنند تا خلوت تر شود !!
دکترت گفت معجزه شده !!
شما با این سن ات سه ماه جلوتری !
هنوز به ماه نرسیده میتوانی با عصا راه روی و سپس عصا را هم کنار گذاری !
همکاران ات نگذاشتند دانش آموزانت عقب افتند از درس .
آنقدر درون خانه ات از گل ها و میوه های آنچنانی پر شده که نمیدانی چه کنی با اینها !!
اگر این " خدا " نیست پس چیست ؟؟
حال آنکه خدا بارها از زبان کامران بر تو گفت : دمپایی هایت را تعویض کن !
( برادرم که چهار سال کوچکتر است از من بر وجود خدا معتقد نیست حال آنکه از حقیر به مراتب بهتر است و سخنان او بر مادر تاثیر کرده است )
دوستان عزیزم یادتان باشد :
خدا پایین نمی آید که بر شما هشدار دهد لیک از دو طریق پیام هشدار میفرستد قطعا :
- از زبان دیگران و بیش از یک بار ( هشدارها را جدی بگیرید )
- اتفاقاتی می افتد مثلا در شروع مسافرت بعد از مدت ها لاستیک ماشین پنچر میشود یا مشکلی کوچک و قابل حل اتفاق می افتد که مدتهاست نیفتاده ! دور بزنید و برگردید و روزی دیگر ادامه دهید .
اگر اتفاق از یک بار تجاوز کرد ، آن را هشدار تلقی کنید !
سپاس سرکار خانم سالمی بابت تجویز داروی کارآمد .
ارادت ها خدمت همه ی شما دوستان نازنین ام
و چه جمله ی زیبا و صحیحی :
انسان تا زمانی که مادر دارد فقیر نیست !
آفرین !
خدا لازمان است پس دعای مادر سرنوشت را در لوح محفوظ تغییر میدهد !
دوستان عزیزم در حق یکدیگر و عزیزانتان بسیار دعا کنید .
این حقیر را نیز فراموش نکنید در این بین که بیش از پیش محتاج دعای خیر شما هستم !
ارادت ها و سپاس های بسیار خدمت همه ی شما دوستان نازنین ام
:)

دو ریویو به یکی از سرکار خانم ها بدهکارم و پنج ریویو به دوست عزیزم جناب امیر علوانی که بر من به لطف سمپل و دستریز فرستاده اند !
به خودم گفتم هیچ نخواهم نوشت تا این ریویوها تمام شود !
نه تنبلی ، که این روزها خیلی درگیر بوده ام و در ناراحتی نباید از عشق گفت که عشق سراسر رحمت و شادی ست !
مادرم در آشپزخانه پای اش لیز خورد و استخوان ران در قسمت فمور شکست . توی راه بیمارستان مدام میگفت : بچه هایم چه میشوند ( یعنی شاگردان اش )
:)
از سویی اسباب کشی را هم در پیش داشت !
خداراشکر پروتز شد و اکنون با کمک عصا راه میرود !
اسباب کشی هم تمام شد خداراشکر !
اما :
عشقبازی عواقب دارد ! مراقب باشید !!
هر ساله ریه های من عفونت میکند . من بیش از همه کرونا گرفتم لیک خدا با من است :)
اما امسال که کوچکترین سرماخوردگی آمد ، بیش از دو ماه است ریه های من خوب نشدند !!
چرا ؟
حتی دکتر هم نفهمید تا خودم یواشکی درب گوشش گفتم !
گفتم هیچ نگو تا هیچکس نشنود !
عطربازی بصورت حرفه ای همچون اعتیاد عواقب دارد !
نمیتوانم یک ماه تعطیل کنم عطربازی را !
سرطان ریه میگیرم ؟؟
عیب ندارد ! چه بهتر ! تاریخ ترخیص جلو میرسد ، این دنیا بماند برای اهل اش :)
تا کنون خدا از دهان چند نفر پیام فرستاده که :
آهسته ! بس است عطربازی :)
لیک قورت دادن سیر خرد شده همراه عسل ، ناشتا دارد کمک میکند به امید خدا .
اما نظر دوست عزیزمان امیر حسین کنعانی را که دیدم در خصوص این عطر که نام بزرگ زینو ، موسس برند دیویدوف را بر آن نهاده اند تا دین خود را اینگونه ادا کرده باشند به وی ، نشد که نگویم !
قلب عطر را دیده اید ؟
زیباترین است درین جهان پهناور عطور !
انشاله یک ادای دین خواهم کرد روزی بر این شاهکار بزرگ اگر زنده ماندم که بر من دینی گران دارد که آغازگر عشق من به دنیای روایح بود .
سال ۷۳ همان شیشه که عکس اش در بالای صفحه هست و درب اش در کنارش هست و فونت شکسته دارد را از تهران خریدم پنج هزار و دویست تومان !
پخش ؟ آنچنان که در یک مراسم عروسی ، همه سراغ این رایحه را میگرفتند و دنبال منشاء اش بودند !
ماندگاری ؟ مفید به پخش ، حداقل ۲۴ ساعت !
هنوز بیش از نیم ، در شیشه موجود است .
این و لالیک نوآر رکورد دار خرید و استفاده ی من بوده اند !
پیش بینی ی جناب کنعانی درست است !
سالهاست عطر نخریده ام لیک باید به وقت اش سه شیشه ازین عطر از عطرافشان خودمان تهیه کنم .
فقط حیف که اخبار بدی شنیده ام از پرفومنس سری جدید .
و ضمنا دوستان عزیز و جوان ام ، این عطر مناسب بلاند بای نیست !
اما یک شیشه داشته باشید و بگذارید در چمدان برای روزهای پیری !
این یک شیشه را صرفا بجهت مصرفی که گفتم ، به ضمانت من بلاند بای کنید :)
منتها سه شیشه اش را هم برای این حقیر باقی بگذارید :)

جناب کیا
سلام مجدد
آدرس را چک کردم و در پیام قبلی مطالبی اضافه کردم .
اینجا هم مختصرا عرض کنم عطری که جعبه اش سبز است محصول جدید سن سیروست بنام گرین .
عطری چوبی ست با محوریت سه نوع سدر !
باید عطر خوش رایحه و متفاوتی باشد !

جنابان ایلیا ، مهدی کنعانی و کیا
عرض سلام و احترام
جناب ایلیا :
بله حق با شماست . این عطر از ژکساف شباهتی با فیرس ندارد هرچند که در همان گروه بویایی جای دارد .
در بین همه ی مشابهین فیرس ( حتی برندهای بهتر مثل پرسیوال مارلی ) دو عطر اکسوس بلک و اوریون براون سن سیرو در " معدل " بهترین اند .
جناب مهدی کنعانی :
بله ، اطلاع دقیق دارم و حین تحقیق همگی ی مدلهای تولیدی ی آن را در ایران ، از نزدیک دیده و قیاس کرده ام .
بهترین نشانه ها جهت کشف اینکه عطر سن سیرویی که در دست شماست اصل است یا ایرانی :
- احساس بوی الکل !
اگر حتی به میزان ضعیف باشد !
مدل های اصیل کوچکترین رایحه ای از الکل ندارند لیک مدلهای ایرانی در حداقل پنج دقیقه ی ابتدایی ، تنها بوی الکل محسوس است و پس از ۵ دقیقه ، با فروکش کردن بوی الکل رایحه ی اصلی ی عطر آرام آرام هویدا میشود لیک در قدرت حتی ربع عطر اصلی نیز نیست !
- لیبل زیر شیشه :
مدل کپی ی ایرانی تمامی ی آیتم های مدل اصلی را کپی سازی کرده و داراست بجز لیبل زیر شیشه که در نوع ایرانی هیچگونه لیبلی ندارد حال آنکه مدل اصلی دارای لیبل مشخصات و جمله ی ساخت ترکیه روی آن مقیود است .
جناب کیا :
آدرسی رو که فرمودین چک کردم ، البته به زبان ترکی ست :)
این محصول جدید سن سیرو است . نام اش اوریون گرین است و تنها شیشه اش شبیه اوریون براون است . احتمالا شیشه برای اوریون براون زیاد و هم اندازه ی اوریون بلک زده اند لیک اوریون براون در تشابه با اکسوس بلک به اندازه ی لازم فروش نرفته و پروسه ی ساخت را متوقف کرده اند و شیشه ها مانده است :)
نت ها را چک کردم . عطری چوبی ست !
با محوریت سه نوع سدر !
باید عطر خوبی باشد !
این مدل ها برای شما عالی هستند :
- اکسوس بلک ( فیرس ) و اکسوس بلو ( دیزایر بلو )
- جاز ( اگر اشتباه نکرده باشم ! ) که رنگ شیشه اش آبی ست و جزء چهارگانه ایست که در پیام قبلی ذکر کردم .
این عطر عالیست و در تشابه با پولو بلو ساخته شده و بسیار موفق بوده ازین حیث .
خنکی ی آن کاملا متفاوت و دیگرگون است از مابقی ی عطور خنک زیرا خنکی ی خود را از خربزه کاویانی میگیرد .
که بسیار زیبا و دلنواز است ، و قدرتمند بین دیگر بلوها !
- همان جعبه سبزی که در پیام قبلی گفتم که عکس کوه بر جعبه ی آن است .
نام اش Climber است و در تشابه با دیور اوم اسپرت ساخته شده ست .
گریپ فروت ، ترنج ، لیمو ترش سبز ، پوست لیمو ترش سبز ، ترخون ، رزین ، وتیور ، سدر ، زنجبیل ، صندل سفید ، لاوندر و رزماری نت هایی هستند که درین عطر حس کردم .
- اوریون مشکی ( ساواژ تویلت ) و اوریون قهوه ای ( فیرس ) .
نامبردگان فوق همگی برای شما عالی هستند لیک تنها و تنها یک شرط دارد :
اصل ترکیه باشند !
مدلهای ایرانی تنها عوام را ارضاء میکنند و دقیقا همرده ی عطور اماراتی ی ساخت ایران اند !
در کل و در خصوص همه ی برندها :
احساس بوی الکل = عطر ایرانی !
و اما برند سن سیرو حدود سه سال پیش یک جهش داشت رو به جلو و عطرهای جدید و خوبی را تحت عناوین شماره ای راهی ی بازار کرد که کاتالوگ آنها را دیده ام و نت های متشکله را لیک تا کنون ندیده ام که تست کنم !
انشاله جواب مکفی و مثمر ثمر باشد حضور هر سه ی شما نازنینان و دیگر دوستان عزیزم .
ارادت ها خدمت همه ی شما قلب پاکان متبسم جسم و جان معطر
:)