نظرات | کامبیز سخی
ترتیب نمایش
Joop! Homme
لینک به نظر 25 اسفند 1401 تشکر پاسخ به فاطمه فیضی
زنده باد سرکار خانم فیضی نازنین
عرض سلام ها و ارادت ها
چه یادآوری ی زیبایی !
بیش از بیست بار این عطر را خریده ام در طی ی سالیان متمادی ، برای خانواده یا دوستان .
حتی فکر کنم یک شیشه بین عطرهایم داشته باشم .
این عطر یکی از بهترین عطرهای ارزان ارزشمند است در شاخه ی زنانه ها .
رایحه عالی ، پخش عالی ، ماندگاری عالی !
یک رایحه ی زنانه ی همه چیز تمام .
آنچه یک عطر زنانه میبایست داشته باشد در این عطر ناز هست .
خبر از نسخ جدید ندارم اما تا آخرین شیشه ای که من خریدم ، عطر همانی بود که بود و البته آخرین خرید من مربوط میشود به سالهای قبل از شروع ریفورموله ی عطرها .
شیشه ی زیبا و کوچک که براحتی در کیف همراه زنان جا میشود .
هر زن باید یک شیشه همراهش داشته باشد بنظر من .
شیشه هایش اسپری نداشت و باید با انگشت کمی از عطر را به پشت گوش یا گردن میزدید .
خبر ندارم الان چه قیمتی دارد لیک آن سالها قیمتی بسیار ارزان داشت به نسبت دیگران .
رایحه ای شرقی گلی پودری ی معتدل مایل به گرم داشت .
همه چیزش به قاعده بود . در هیچ نتی زیاده روی نکرده بود .
شیرینی ، تلخی ، ترشی ، گرمی ، خنکی ، پودری و کلا همه چیز در اعتدال بود .
کاش شیشه اش را پیدا کنم و تستی دوباره کنم و نظری دقیق تر عرض کنم . البته اگر باقی مانده باشد از دست خانم ام :)
نمیدانم عطرافشان دارد یا نه . اگر داشت حتما از عطرافشان بخرید چون اگر اسپری نداشته باشد همچون تولیدات قبل ، پس خریدش از جای دیگر دور از احتیاط است .
حتما یکی یک شیشه در کیف خود داشته باشید ضرری ندارد بماند ، همه جا به کار می آید .
خلاصه که عطر خوبیست و اشاره ی بجایی فرمودید :)
ارادت تقدیم به شما سرکار خانم فیضی ی مهربان :)
25 تشکر شده توسط : عباس بهرامی Perfumex
Joop! Homme
لینک به نظر 24 اسفند 1401 تشکر پاسخ به Afsane_salemi
سرکاران خانمها ز - ق و افسانه سالمی
عرض سلام و احترام و تشکر
سرکار خانم ز - ق
در جاییکه اساتید بزرگی از بانوان در جمع بزرگ خود داریم این حقیر که باشم که در حضور ایشان معرفی کنم ! بانوانی کاربلد و مجرب همچون خانم ها :
ماری ، فاطیما ، فاطمه فیضی ، مونا ، هانی و ف الف و بزرگانی دیگر .
شاید این حقیر در مدت و زمان عطربازی از ایشان بیشتر سابقه داشته باشم بخاطر سن لیک نامبردگان از لحاظ تجربه و تخصص بارها و بارها ازین حقیر در شاخه ی عطور زنان بالاتر اند و تیرشان همیشه به هدف میخورد همچون رابین هود :)
من در برابر ایشان جان کوچولو هم حساب نمیشوم :)
امید که این طنز را به لبخند بپذیرند ازین برادر کوچکشان :)
خصوص سرکار خانم ماری همیشه مختصر و مفید ، بهترین را به هر کس معرفی میکند .
و البته چشم . این به معنای فرار از این مسئولیت نیست . با وجودیکه تبحری در این شاخه ندارم لیک ارزانهای ارزشمندی را که میشناسم بزودی لیست و تقدیم خواهم کرد به حضور انشاله .

سرکار خانم افسانه سالمی عزیز
من یک لباس بافتنی ی طوسی ی پنج دکمه دارم هر زمان که میپوشم از محالات است که کسی از کنارم رد شود یا نزدیک من باشد و نگوید :
آقا عطر شما مرا دیوانه کرد ! این چه عطریست ؟
اگر بگویید همین الان میروم که بخرم !
حال نامش را عرض میکنم : نامش صدعطر است :)
هر بار عطربازی ، عطرسازی یا اگر عطر بر زمین یا میز کارم بریزد بلافاصله با این پاک میکنم یا ته مانده ها را بر این میپاشم .
چند وقت پیش شیشه ی اینترلود ریخت بر میز کار فروشگاه دوستم بلافاصله در آوردم و پشت و رو کردم و پاک کردم :)
دوستم گفت چکار میکنی ؟؟
من نیز گفتم تو چکار میکنی ، میخواهی این عزیز را با دستمال پاک کنی و دور بریزی ؟؟
من میزت را با مژه هایم جاروب میکنم وقتی پای عطر در میان است ! آنهم چنین عطری !
صد عطر بر روی آن است . چنان پخشی دارد که وقتی میپوشم دایره ای به شعاع دو متر به دور من حائل دارد !
هربار میپوشم خانمم میگوید باز این را پوشیدی ؟؟ خدا رحم کند . حال همه ی وقتمان به صحبت راجع به عطر خواهد گذشت :)
وارد هر فروشگاهی میشوم مثل سوپری ، همه میگویند به به ! عجب بوی عطر خوبی آمد !
این را برای چه گفتم ؟
شما در عطرفروشی رایحه ی یک عطر را نمیبویید بارها شده در فروشگاه دوستم بودم هر کس وارد میشد میگفت : آقا من همین عطری را میخواهم که الان بویش می آید ؟
من لبخند میزدم چون پاسخ را میدانستم :)
یکی یکی عطرهایی را که تست شده بوده اند در همان دقایق می آورد و میپرسد این بود ؟
جواب میدهند : خیر . این نیست !
و من در انتها میگویم خانم یا آقا ، بویی که شما متوجه اش شده اید رایحه ی یک عطر نیست بلکه تلفیق و ادغامی از همه ی آنهاست .
حال چرا اینقدر جذاب میشوند ؟؟
چون در کنار هم عمیق میشوند !
مثل کله پاچه ی کله پزی در قیاس با منزل :)
مثل غذای دانشگاه یا غذاهای نذری !
مقدار که زیاد میشود مزه ها ( در اینجا بوها ) دست به دست هم میدهند .
خوشمزه تر ( خوشبوتر ) میشوند .
خانم های آشپز خوب میفهمند که چه عرض میکنم !
یک هدیه به همه ی شما دوستانم بدهم :
یک تجربه را آزمایش کنید :
یک شیشه ی ۳۰ یا ۵۰ میل قابل شارژ بخرید . همه جا هست . سپس آخر هر عطر را حتی اگر چند قطره باشد در آن بریزید . هر عطری را . زنانه ، مردانه ، اسانس روغنی ، هر چه !
استفاده نکنید تا پر شود . چقدر طول میکشد ؟
مهم نیست . یکسال دوسال !
فقط مقدار هر عطر کم باشد . یعنی یکهو با یک عطر نصف یا یک چهارم شیشه را پر نکنید ! هر بار و هر عطر فقط دو تا پنج قطره . هر بار درب اش را محکم کنید و هر بار که عطر جدیدی اضافه کردید به آرامی تکان دهید تا امواج درون آن که بدلیل اختلاف غلظت است و با چشم میبینید برطرف شوند و در کمد تاریک و خنک نگهداری کنید . صبور باشید !
پر که شد تا یک ماه دست نزنید .
سپس چه دارید ؟
یک عطر منحصر بفرد شخصی ی خودتان که هیچ کجا یافت نشود و هیچ مشابه ندارد !
اگر دوست داشتید بر من دعا کنید بجایش :)
من یک شیشه دارم که عکسش در عطرگرام ام هست که شبیه کلاهک بمب است :)
اول سی میل بود بعد که پر شد جابجا کردم در شیشه ی ۵۰ میل و بجایش عطر دیگری ریختم .
هر محفلی که عطربازان خبره آنجا هستند میپوشم . اولا هر کس میبوید عاشق اش میشود جدا از این هیچکس نمیتواند حدس بزند که چیست :)) به کسی هم نگفته ام جز به شما :)
این هم هدیه ای دیگر تقدیم به شما .
انجام دهید و حظ اش را ببرید :))
سرکار خانم سالمی ، این همان رایحه ای ست که دنبال اش میگردید :)
و به مرور زمان دستتان می آید که چه چیز اضافه کنید و چه چیز کم کنید تا نزدیک و نزدیکتر شود به آنچه میخواهید !
خرج اش فقط خرید یک شیشه ی کوچک است
قول میدهم دیگر نتوانید ازین کار دست بکشید :)
موفق باشید انشاله دوستان عزیزم
37 تشکر شده توسط : عباس بهرامی Rezvani
عزیز من اید جناب مددی دوست گرامی ام
متشکرم جوان رعنا
کار خدا را مینگرید ؟
منی که پدر نیستم تبریک اش را دریافت میکنم :) هنوز کماکان پسرم :))
البته برادرم پیش از مرگ وصیت کرده بود پسرش را من بزرگ کنم ! هفت سال اش بود .
برادرم با تمام وسایل زندگی اش غیب شدند !!
و من همچون سریال ژاپنی ی پدر مجرد ( شوئیچی ) شدم پدر مجرد !
پنج سال بعد پدرم زنگ زد که همه جمعند و بیا راجع به همین موضوع صحبت کنیم .
فکر میکردم قرار است تقدیر شود از من :)
یادم می آید آنشب کت و شلوار طوسی پوشیدم با عطر دیور جولز :)
پدرم گفت خدا به دادت برسد !
پرسیدم دی !! چرا ؟؟
گفت تو ناز را از ناخن جدا کرده ای ! ( پوست و گوشت بالای ناخن را ناز ناخن گویند و زمانیکه ناخن را میکشند بدترین درد جهان را دارد . منظور پدرم این بود که تو مادر و فرزند را از هم جدا کرده ای و درد بدی به هر دو داده ای )
گفتم خب حالا تکلیف چیست ؟
گفت شخصی را برای ازدواج در نظر داری ؟
گفتم شما که میشناسید مرا . هر کاری میکنم لیک در مورد زنان خجالتی ام و قصد ازدواج ندارم . هرچند لیست نامزدهای ازدواج طومار بود آن زمان :)
گفت من عروسم را دوست دارم نباید از خانواده ی ما بیرون رود . با او ازدواج کن . مادرم مخالف بود .
تمام کارهای او با من بود . حتی مسافرت . برادرم بدلایلی کمتر حاضر بود .بنابرین مثل اینکه بخواهم با خواهرم ازدواج کنم !
شرط کردم پس از بزرگ شدن برادر زاده ام دوباره تصمیم بگیریم .
در جدایی نیز بی تقصیر بودم . با یک دست لباس آمد اما تمام زندگی ام را به او دادم .
قاضی میگفت چنین جدایی ای ندیده و نشنیده بودم .
ناگفته نماند خدا چندین برابرش را بر من تلافی کرد . این را گفتم که اگر خدای ناکرده جوانان چنین تصمیمی گرفتند شک نکنند خدا به سرعت به چندین برابر تلافی و جبران میکند . نترسید ازین کار .
خانم الانم هم بدلیل بیماری قلبی بدستور پزشک نباید بچه دار شود . البته یک موی سرش را با دنیا عوض نمیکنم .
خلاصه که خدا نخواست پدر باشم هرچند دلم برای دختر بچه های تپلی با موهای دو گوشی و دامن کوتاه غش میرود :)
نوجوان که بودم دلم میخواست دوازده دختر داشته باشم در آتیه :))
بچه ها هم عاشق من اند .
این هم قسمتی از داستان زندگی من .
یک پیر دانا هرآنچه از آینده ی من گفت اتفاق افتاد الا همین موضوع !
گفت دو دختر خواهی داشت که تا کنون دخترانی به زیبایی ی ایشان کس ندیده و برخلاف میل تو هر دو را در سن نوجوانی به ازدواج میبرند :)
انشاله هرکدام دوستانمان فرزند دارند خداوند بر ایشان ببخشد و خوشبختی شان را با چشم خود ببینند در منتهی الیه شادی ها خصوص دختران که زیبایی و برکت و رزق و روزی ی هر خانه اند و هر خانه ای که دختران نوجوان و جوان شاد دارد عینا خود بهشت است بر ساکنین اش :)
خدا کمک کند به آنانی که فرزند بسیار دارند درین اوضاع خراب :(
برخی اوقات نمیدانم غصه ی خودم را بخورم یا غصه ی ایشان را :(
خدا به همه ی ما رحم کند انشاله
با ارادت
43 تشکر شده توسط : inas Behroz Nadim
Dark Musk
لینک به نظر 22 اسفند 1401 تشکر پاسخ به مصطفی احمدی
جناب مصطفی احمدی عزیز سلام
ببخشید بابت تاخیر در پاسخ
بله . دوست عزیزمان آقای علیرضا بندار درست فرمودند . رایحه ی دارک ماسک از ژکساف خواسته است که شبیه فیرس محبوب باشد اما !
اما رقبای قدری دارد این عطر با همین قیمت در برند ترکیه ای ی سن سیرو
اکسوس بلک و یک مدل که جدیدتر زده است در دو رنگ مشکی و قهوه ای که عقابی طلایی روی شیشه های مات آن است .
که مشکی اش شبیه ساواژ تویلت است و قهوه ای اش شبیه ابرکرامبی فیرس .
اسم این دو عطر یادم نیست از برند سن سیرو اما تست کرده ام . هر دو بسیار خوب اند .
دارک ماسک میبازد از هر نظر به آنها .
یعنی به اکسوس بلک و عقابی ی قهوه ای ی جدید که هر دو مشابه فیرس هستند .
و هنوز تقلبی ی این دو عطر عقابی ی سن سیرو را ندیده ام . اگر یافتید عطرهای قوی و خوبی هستند بجهت استفاده ی روزانه .
اما اکسوس بلک که سراسر یا تقلبی ست یا کپی ی ایرانی که اصلا ارزش ندارند . الکل معطر اند !
موفق باشید انشاله
30 تشکر شده توسط : محمدرضا هنری عباس بهرامی
عزیز من اید جناب محسن جمالیان پرمهر
عرض سلام و احترام
چه کار خوبی کردید . زنده باد .
اتفاقا کوچکترین خبری ازین عطر نداشتم و حتی عکسش را هم ندیده بودم و از دوستانم هم که مشرف اند بر علاقه ی من به آونتوس خبری در این باره نشنیده بودم :)
چه لطف بزرگی کردید به من و ایضا به همه ی دوستداران رایحه ی آونتوس !
متشکرم .
این برند را میشناسم تقریبا . ضمنا انگلیسی هم هست و برندها و عطرهای انگلیسی را من دوست تر دارم . به تجربه ثابت شده است بر من که کارشان درست است !
انگلیس برای همه قانون وضع میکند اما خود کمتر رعایت میکند :))
از باب قوانین ایفرا گفتم :)
مشابهین آونتوس از من سبقت گرفته اند از باب بررسی ، آنقدر که پرتعداد شده اند :)
کاش حدود قیمت اش را نیز میفرمودید که بدانیم چقدر می ارزد به خرید .
هرچند که من مدتهاست که عطر نمیخرم و خودم سعی میکنم بسازم تا هم قویتر و هم بصرفه تر بدست آید .
نت های عطر که میگویند من خود آونتوس ام :)
لیک به تجربه دریافته ام که ۱۰ عطر با نت های کاملا و دقیقا یکسان ، ده رایحه ی بکلی مجزا به شما تحویل میدهند و میتوانند آنچنان متفاوت باشند که شما به لیست نت ها مشکوک شوید !
شباهت دو یا چند عطر هرگز به نت های مساوی بستگی ندارد بلکه به : غلظت ، کیفیت و دستور و روش ادغام و ترتیب و چگونگی ی چیدمان پله های آنها وابسته است !
اگر از چوب قان با کیفیت استفاده کرده باشد و ایضا عنبر و رایحه ی دودی ی نسخه ی وینتیج آونتوس را خوب و با کیفیت درآورده باشد ، از سویی قیمتی منصفانه هم برایش در نظر گرفته باشد آنوقت میشود یک مشابه عالی برای دوستداران آونتوس وینتیج دودی !
بار دیگر بابت معرفی ی ارزشمند ات متشکرم :)
موفق باشید انشاله دوست عزیز ما
با ارادت و لبخند :)
23 تشکر شده توسط : عباس بهرامی محسن
دوستان عزیزم سلام
زمان صحبت از این شاهکار رسید برای من :)
قبلا اینجا عرض کرده ام که من اعتقادی به تقسیم بندی ی عطرهای زنانه و مردانه ندارم .
برای من مهم این است که از چه عطری لذت میبرم . اما !
اما میدانم که زنان بهتر است برخی از عطرهای مردانه را نپوشند و ایضا مردان برخی روایح زنانه را . البته منظور در اجتماع است .
در منزل و در خلوت خود که همه ی ما آزادیم به تجربه و لذت بردن از هر عطری که دوست داریم
اینها کلیشه هایی تعیین شده است و نه قانون است و نه توجیهاتی از علم یا تجربه دارد .
چه کس باور میکند که رنگ صورتی زمانی رنگ مختص مردان بود و آبی رنگ مختص زنان !! اکنون " خواسته ایم " که برعکس باشد . کسی چه میداند ، شاید روزی دوباره معکوس شد !
لیک رایحه فرق دارد !
روایح زنده اند ، جان دارند ، شخصیت دارند ، منش دارند ، زبان دارند ، گفتگو میکنند ، تُن صدایی مردانه یا زنانه دارند ، راوی ی لطافت زنانه یا خشونت مردانه اند و ازین روست که با رنگ یا دیگر مشخصه های قراردادی ی زنان یا مردان ( که ممکن است تغییر کند ) فرق دارند .
و اما :
این عطر یکی از چندین عطور زنانه است که من استفاده میکنم . برخی را مثل همین عطر در بیرون از منزل نیز استفاده میکنم . برخی را لیر میکنم و برخی را فقط در منزل لذت میبرم .
این عطر شاهکار است . خاص است ، متفاوت است .
یادتان باشد :
اجرای آن بر پوشاک ( جنس های مختلف ) و پوست ( شیمی های مختلف چهارگانه ) متفاوت است . چطور ؟
گفتم ! عطر زنده است و بسته به زندگی ی اطراف اش ، تغییر واکنش میدهد !
برخی عطور زنده تر اند ! این یادتان باشد ! یعنی جوانتر اند ، پر هیاهو تر اند .
نت های بسیار دیگری نیز دارد که قید نشده .
مثل نت های پودری ، گلی ، حتی آکواتیک .
یکی از نت های خاص آن که بر لباس ممکن است حسی جلبک گون منتقل کند نت اکالیپتوس است . رایحه ای شبیه به ویکس های مادربزرگان ما که اتفاقا یک شیشه ی اصل انگلیسی اش را که ساخت ۵۰ سال پیش است دارم که کمک بسیاری به من میکند در فصل تابستان برای تغییر و خاص کردن و ماندگار کردن برخی عطورم :)
این عمل یک راز مهم و کلیدی و کاربردی ست که خودم شخصا به تجربه و آزمون و خطا با مواد گوناگون یافته ام و در فصل خودش به شما دوستان عزیزم آموزش و تقدیم خواهم کرد :)
این عطر و مردانه اش عطوری خاص اند و پوشنده را متفاوت جلوه میدهند .
زنانه اش از مردانه اش موفق تر بوده است ازینرو قیمتی چند برابری دارد .
دو نوع عطر هست که تفاوتی خاص ایجاد میکنند چون بسیار دشوار اند :
دودی های خنک ( مثل آونتوس مثلا )
و پودری های خنک ( مثل پله ای از همین عطر )
نکته ی جالب :
این عطر گرم است ! اما وقتی دقیق میشوید نتهای پودری ی آن را خنک می یابید که بواسطه ی تلفیق زیبا و بسیار " دقیق " آن در اجراست !
یعنی چه ؟
یعنی جناب دامنیک روپیون خلاق و بدیع ما جوری نت های گرم و خنک آن را جفت کرده و دست آنها را در دست هم چفت و محکم کرده که شما رایحه ای را که باید طبق قاعده گرم حس کنید ، خنک حس میکنید و این کار یک شاهکار است در رشته ی عطاری !
فرق عطاران خبره با دیگران اینگونه هویدا میشود !
خز شده ؟؟
تو را بخدا این فکرها را نکنید :)
هیچ رایحه ای خز نمیشود !
مگر اینکه از هر صد زن ، هر صد نفر آنها عطر بزنند و هر صد نفر هم فقط یک عطر بزنند و نه مشابهین اش را !
این هم که محال است !
شاید یک رایحه پر تکرار شود توسط مشابهین اش لیک اصل یک رایحه ( عطر اصلی ) هرگز همه گیر یا بقول دوستانمان خز نمیشود .
اتفاقا یکی از تفریحات عطربازی ی من اینست :
رایحه ای را که همه گیر شده ( توسط مشابهین زیاد اش ) اصل اش را میپوشم ! چه میشود ؟
مخاطبین میگویند :
عجیب است ! از نظر تشابه ، هم هست هم نیست ! این فرق میکند ! این خیلی بهتر است و شفاف تر و عمیق تر :)
بینی ی مخاطبین شما با روایح کپی جوینت و چفت شده است بنابرین بلافاصله متوجه تفاوت عطر شما میشوند ! حتی اگر از عطر هیچ بویی نبرده باشند و عطر را " اتر " بنویسند :))
یادتان باشد : مخاطبین ، کمتر کسی را دیده اند که هم هارمونی بداند هم روش صحیح پوشیدن عطر و هماهنگ کردن آن با پوشاک و از آن مهمتر رنگ های آن را بلد باشد و هم منش معطریت آموخته باشد ! یعنی در کل : عطرباز باشد !
تعداد عطربازان بشدت کم است بنابرین نگران همه گیری ی روایح نباشید .
و اما :
این عطر از همان اولی که سلام میگوید ، معلوم است که بکلی با عطور دیگر متفاوت است . به زبان دیگری سخن میگوید . گویی از دنیایی دیگر آمده :)
گویش اش شیرین است ! شاید مبهم باشد بر ما و همه ی حرف های او را متوجه نشویم لیک از کلامش و تُن صدایش و حرکات ملایم و هماهنگ اش لذت میبریم !
مثل اینکه مریلین مونرو بیاید در یکی از مجالس عروسی ی ما !
کسی زبان انگلیسی ی او را نمیفهمد شاید ، اما کسی میتواند با او همکلام نشود ؟؟
یا مثلا مالنا ! من ایتالیایی نمیدانم لیک میگویم شما فقط صحبت کن ! کار ات نباشد ! من میفهمم ! قلب ام ترجمه اش میکند ! شما فقط بگو :))
البته این عطر از جنس آن دو زن نیست . برخی زنان چنان لطیف اند که باید گفت : راه نرو ! بگذار قلب ام را زیر پاهایت گذارم مباد خشونت زمین ، نازک تنی ی تو را برنجاند :)
این عطر کمی مقتدر تر است . بیشتر بر زنانی با آرایش شرقی و خلیجی هماهنگ است .
بر پوست شیرین تر است و زنانه تر و بر پوشاک نخی و پشمی مقتدر تر و یونی تر میشود .
پخش و ماندگاری عالی . یکی از تفاوتهای عمده ی این عطر با مدل مردانه اش همین است . همین مقدار که این پخش و ماندگاری دارد مردانه اش ندارد !
این جفت مرا یاد کسانی می اندازند :
در فامیل ما یک زوج پیر هستند که زن سه برابر مرد جثه و هیکل دارد !
مثل همان عنکبوت خاص که ماده اش چند برابر نر است و پس از جفتگیری ، نوع نر باید بسیااار هوشیارانه عمل کند و بگریزد ورنه خوراک ماده میشود ! و چه زیبا با رقصی خاص نوع ماده را هیپنوتیزم میکند و همانطور که میرقصد آرام آرام عقب میرود و سپس یکهو غیب میشود !
هروقت آنها را میبینم به یاد همان عنکبوت ها می افتم و در ذهن ام تجسم میکنم که آن مرد چگونه میگریزد از مهلکه :)
پی نوشت :
دیگر دارد زمان آن میرسد که مدیر عزیز ما هدیه ای بر ما دهد که باعث شادی و نشاط ما شود خصوص این روزها که بدترین حال ِهمه ی عمرمان را تجربه میکنیم و دریغ کردن این شادی بر غم های ما می افزاید که لبریز است و انقریب است که سر ریز شود به نا امیدی و اشک !
برخی لطف ها و هدایا در زمانی خاص شاهکار اند !
با ارادت بر همه ی دوستان ام و مدیر عزیزمان
53 تشکر شده توسط : سیمین طارمی Rezvani
علی یزدی عزیز
این عطر نبوده بلکه همان عطر جوپ مشهور بوده آنهم نسخه ی اصیل آن روزگار .
تلفظش همانطوری ست که شنیده اید یعنی اوپ
آن تاریخی که مد نظر شماست تنها عطر مشهور با آن نام ، فقط همان جوپ معروف بوده که الحق شاهکاری ست از یکی از بزرگترین ِ عطاران جهان .
من نسخه ی قدیمی اش را دارم .
هر کس نسخ اولیه یا حداقل قدیمی ی هر عطر مشهور را دارد شک نکند که گنجی گرانبها دارد .
تفاوت اش با نسخ جدید دقیقا شبیه تفاوت نسخ قدیم و جدید وان من شاو بوگارت هست .
اما حتی با این اوصاف جوپ هنوز هم سرآمد است در عطور ارزشمند خوش قیمت .
آن روزگار ، ماندگاری ی جوپ چیزی دیگر بود و خشونت اش در عین لطافت زبانزد بود .
خصوص درای داون یا همان پله ی سوم اش که شما آن را دریافت و حس کرده اید چنان بی نظیر بود که جهانگیر شد .
یک درس و تجربه ی بسیار مهم عرض کنم به همه ی شما دوستان عزیزم :
هر زمان عطر جدیدی آمد که مورد توجه همگان واقع شد و بقول عامیانه اسم در کرد و از پیش مشخص بود که آینده ای روشن دارد و فروش گسترده خواهد کرد یادتان نرود که حتما یک یا چند شیشه ( هر مقدار که در توان دارید ) از تولید اولین سال ( یا نهایتا تا سال سوم ) تهیه و به روش درست نگهداری کنید .
هیچ شک نکنید که اینگونه عطور بجهت فروش فوق العاده لانچ میشوند و پس از کسب شهرت و رسیدن به طراز فروش سالانه بلافاصله هم تغییر قیمت و هم تغییر کیفیت خواهند داد .
مصادیق اش را بارها و بارها خود تجربه کرده اید و این مدعی نیازی به اثبات ندارد !
سالهای اول برند سود نمیبرد و تنها به کسب درصد هرچه بیشتر بازار فکر میکند و سود را موکول به سال و تولید سوم به بعد میکند .
تنها برندی که این سیاست را کمتر اجرا میکرد آمواژ بود که آنهم جدیدا مجبور به انجام شده است . رقابت در بازار امروز اینگونه است در بین برندهای عطور . مقالات بسیاری درین خصوص مطالعه کرده ام .
این را کسی به کسی نمیگوید چون مضر است اگر همگان بدانند لیک من دوست دارم همگی بهرمند شوند از دانستن اش .
انشاله همگی موفق باشید در برقراری ی تعادل در عطربازی طوری که عطرهای شما به شما کمک کنند در کسب لذت و توان خرید :)
دارا باشید انشاله تا آنچه دوست دارید به دست آورید به لطف خدای مهربانمان .
با ارادت و لبخند :)
23 تشکر شده توسط : مروت عباس بهرامی
جالبه :)
ایمی واین هاوس ! خواننده ی مورد علاقه ی من :)
با اون صدای ناز خشدار !
شبهایی که چشم هام حسابی سرخ و خیس اند آهنگ مورد علاقه ام رو میگذارم ( ترانه ی : میدونی ! اینجا حالم خوب نیست ) با اون موزیک بینظیرش و اجرای عالی اش از ترومپت و ساکسیفون !
باهاش میخونم و میرقصم پشت فرمون :)
پشت چراغ قرمز مردها چپ چپ تماشام میکنن اما زنا باهام میرقصن توی ماشین خودشون :))
نازنین عزیزم سلام :)
23 تشکر شده توسط : الف ش عباس بهرامی
Pavillon Rouge
لینک به نظر 18 اسفند 1401 تشکر پاسخ به پرنیان
پرنیان عزیزم
سلام ها
البته که تو موفقی در این جنگ بزرگ و مهم و دشوار !
من حرف بر اساس ادله ای میزنم و در این خاص نه تنها از سر مهر !
نشانه هایش را دیده ام در وجود تو و دیگر دوستانی که قبلا گفته ام یا نگفته ام و خود میدانم تا به وقتش !
میدانی از کدام جنگ میگویم ؟
از مهمترین ، بزرگترین ، دشوارترین و سرنوشت ساز ترین جنگ در این دنیا !
همان که سرنوشت ما را معین میکند .
بگذار رازی بر تو فاش کنم :
ما دو نوع موجود دو پا در این جهان داریم .
- آدمیان : دنبال خوب در ایشان نگرد ، نخواهی یافت !
- فرشتگان خدا : دو بال نادیدنی دارند . قابل شناسایی اند بر خود و تنها بر عده ای قلیل که گیرنده ای قوی دارند ازین باب !
قبلا هنر را معنی کرده ام اینجا . که پارسیان قدیم از دو کلمه ی هُ یعنی خوب و نر به معنای آدم ساخته اند . یعنی آدم خوب !
یکی از اسباب شناسایی ی ایشان این است :
به هنر متصل اند !
آدمیان نیز ادای هنرمندی دارند لیک بزودی و راحتی ، خود را لو میدهند که از اهالی ی آدمیان اند .
آدمیان بد نیستند شاید لیک توقع خوب بودن یا هنرمند بودن از ایشان خطاست ! خوب بودن را اشتباه میدانند و حماقت مینامند !
مثل کسی که علمی یاد گرفته لیک توان استفاده و بهره ندارد ، همان عالم بی عمل .
مثل کسی که چیزی شنیده لیک به عمق معنی نرسیده است !
حال کدام جنگ منظور است ؟
شیطان همه ی سعی خویش میکند تا انگشت بر نقطه ی ضعف گذارد و تو را از آنچه به واسطه اش مورد توجهی دور کند !
مثلا برای من :
میداند اگر کسی را که به دل دوست دارم ، مرا برنجاند یا بی احترامی کند یا طپش قلب و مهر مرا بر خود ندید بگیرد ، این بیش از هر چیز بر من گران آید . پس همین کند !
یا وقتیکه طرفم بداند که من اهل کلاهبرداری نیستم و چنان عمل کند که هستم ، این بر من گران آید ، پس دیگران را وادار بر همین کند !
لیک اینطور مواقع من به خود این گویم :
از آدمیان توقع فرشته خویی داری ؟؟
لطف فرشتگان خدا در این دنیا بر تو کفایت ندارد ؟؟
دنیای آدمیان همین است که میبینی . همین است که میشنوی .
و از همین است که خدا بر تو تجربه میکند تا قدر و منزلت فرشتگان اش بدانی و در قیاس با آدمیان با فرشتگان چنان رفتار کنی که لایق ایشان است ! آنگاه آرام شوم .
جنگ با شیطان یا نفس یا هر اسمی که بر آن گذارده اند سخت ترین جنگهاست !
باید کوتاه آیی و لطف خدا را یادآوری کنی .
باید به برخی بگویی : شما درست میگویی و عبور کنی !
خدا نمرده است پرنیان عزیزم !
خدا زنده است !
بی اهمیت ترین اش را بگذار بر تو بگویم :
همسایه ای دارم که تازه ماشین خریده بود به من زنگ زد که : فلانی تو به گربه غذا میدهی و گربه میرود زیر ماشین من !!
اگر دوباره به گربه غذا دهی درب خانه ی تو را میشکنم !!
قبل ازینکه من جواب دهم خانمش گوشی را از دست او قاپید و قطع کرد . خانمش خواهر من است ، زنی بسیار خوب است .
من ؟ کافیست یک مشت به آن مرد بزنم تا حلوایش را بخوریم هرچند مثلا گردن کلفت بلوک است :)
آدمیان احمق قبل ازینکه کسی را بشناسند با او دشمنی میکنند .
فردایش زنش آمد و کلی از من عذرخواهی کرد .
گفتم باشد . اما نمیتوانستم فراموش کنم .
بارها نقشه کشیدم که درون آسانسور یا در خیابانی خلوت گیرش بیاورم . همه میگویند فلانی با کینه بیگانه است لیک این دفعه هرچه سعی کردم به فراموشی ، نمیشد !
یکسال و اندی گذشت .
یکروز شنیدم کسی مدام درب خانه ای را میزند . رفتم دیدم همان زن است . گفتم چه شده خانم فلانی ؟ گفت آقای سخی تو را بخدا کمک کن پسرم درون خانه است و جواب نمیدهد .
کمک کردم . در حین کمک آنچه بهانه بلد بودم بر آرام کردن این زن ، گفتم لیک نشد .
خانه نیست ، خواب است ، هدفون در گوش دارد ، هیچ نشده ، در سن بلوغ است ، تحت تاثیر هورمون است ، خوابش سنگین شده و...
به قلبم رجوع کردم دیدم آرام است . میدانستم چیز مهمی نیست .
ربع ساعت بعد :
تمام همسایه ها جمع شدند . جیغ میزد . بر درب میکوبید . خود را میزد . زجه میزد ، ناله میکرد ، تا حد مرگ رفت . قیامتی شد !
منی که هر دربی را در سه ثانیه باز میکنم ربع ساعت سخت تلاش کردم ، دستم زخم شد و به خونریزی افتاد و درب باز نشد ! آتش نشانی در راه بود ایضا شوهرش .
سپس گفت : آقای سخی تو را بخدا درب را بشکن ! تو را بخدا درب را بشکن !
بیا برویم شیشه ی بالای سرش را بشکنیم !
گفتم خواهر من شیشه ی شکسته را بیندازیم رویش با دست خودمان ؟؟ ما طبقه چهارمیم ! صبور باش دلم گواهی ی بد نمیدهد .
درب باز شد خداراشکر ، همه ی زنان منجمله خانم خودم ریختند در خانه . آتش نشانی آمد . شوهرش آمد . پسرش خواب بود همانطوریکه گفتم .
برگشتم به خانه . اول کلی گریه کردم بر بدبختی ی مادران ! مباد زنی مادر شود ! گویا قبلا پسری را اینگونه از دست داده است .
کمی بعد : گویی برق مرا گرفت ! خدا در قلبم گفت : یادت هست بخاطر کاری که بجهت رضایت من میکردی مواخذه و تهدید شدی ؟؟
حال کاری کردم که او خود از تو بخواهد درب خانه اش بشکنی !!
یکساعت بعد آن زن در حالی به تشکر آمد که جان به تن نداشت و دستهایش همه کبود بود .
این ریزترین و بی اهمیت ترین بود که گفتم ، پرنیان عزیزم .
خوب کنیم بر خود کرده ایم ، بد کنیم بر خود کرده ایم !
کاش همه این جمله را به نقد جان درک کنند .
کاش آن لحظه که چاه میکنیم یادمان باشد که چاهکن همیشه تهِ چاه ست !
از فرق های فرشتگان با آدمیان اینهاست :
فرشتگان به کمک میشتابند بدون اینکه درخواست کنی لیک آدمیان اگر حتی درخواست کنی دور میشوند و خموش یا بهانه گیر !
فرشتگان بی چشمداشت کمک میکنند و آدمیان در صورتیکه منفعتی شاملشان شود .
فرشتگان میگریزند از یادآوری لیک آدمیان مدام وادارت میکنند بر آن .
فرشتگان بر تو نمیبخشند هرگونه کمک را بلکه به خدا اما آدمیان بر تو میدهند و بر خود میطلبند !
فرشتگان بر صفت سخی اند و آدمیان مثل من بر نام !
فرشتگان بر خدا معامله کنند و آدمیان بر شخص .
این خانه فرشته دارد . دلیل پاگیری اش همین است و بس ! هر کس بیاید نمیتواند فراموش اش کند ! چرا ؟؟
چیزی اینجا هست که در بیرون کمیاب است !
اگر این نوادر نبودند ما آدمیان بارها همدیگر را جویده و خورده بودیم و اثری از آثار نیکی و نیکنامی نمانده بود !
هر کس به طلب کمک می آید بلافاصله به این فکر میکنم که انقریب جای ما دو تن عوض میشود پس من دارم به خود کمک میکنم .
کسی گفت ثروتمندان از خدا دورند !
گفتم اگر منظورت پولداران است که اشتباه گفتی ! پولداران دو دسته اند :
- ثروتمندان : که به لیاقت و مسئولیت امانت دار خدایند و در حال مسابقه با او و لذتجویی از او ! بیش میدهند و بیشتر بازپس میگیرند !
فرمول را یافته اند به تجربه و علم !
کمک ؟ با ذره بین دنبالش میگردند .
- پولدارانی که در حال امتحان اند و دارایی شان به شبی بند است !
کمک ؟ حتی حرفش را نزن . ژن خوب ! لیاقت ! زحمت ! خدا کجاست ، خودشان زحمت کشیده اند و ژن خوب داشته اند ! دیگران نیز همین کنند ! اصلا به آنان چه ؟؟ همانها که :
هر یک چندی یکی بر آید که منم
با نعمت و با سیم و زر آید که منم
تا کارک او نظام گیرد روزی :
ناگه ! اجل از کمین در آید که : من ام !!
بزرگترین و داراترین کارخانه دار اصفهان که بیست سال از من بزرگتر بود یک روز صبح در قصرش به من گفت :
فلانی به تو غبطه خوردم ! حسودی ام شد !
پرسیدم چرا ؟
گفت خود را فقیر کردی و گفتم چه اشتباه بزرگی کرد لیک دیشب خوابیدنت را دیدم ، سالهاست آرزوی یک شب خواب چنین را دارم !
دیشب نان و ماست خوردی و صبح نان و پنیر من بدستور پزشک مجبورم صبحانه کبوتر با آب جو بخورم !
باری پرنیان عزیزم ! تو بر جنگ توانایی . تو بر معطریت دانشمندی . تو بوی خوش میپراکنی بی نیاز از عطور ! تو و تعدادی دیگر از دوستانمان معطریت به صحت شناخته اید و نه به صحبت ! به ریشه نه به شیشه !
تو عطر به عمق میشناسی نه به نت !
ورنه عطر را که هر کودکی بلد است بزند .
شناخت عطور ساده ست لیک شناخت معطریت است که از هر کس نشاید .
خدا زنده است و تا خدا زنده است مهر زنده است و تا مهر زنده است من و تو و دوستانمان زیر سقف مهرافشان گرمیم به نور آن !
" همه " برای آنان که میخواهندش
" هیچ " ( مهر ) برای ما که کافیست بر ما
مادربزرگ ام میگفت :
گرگ صحرا گر دهد شیر مرا میش من است
آن غریبی که دهد مهر مرا خویش من است
خدای راستگوی ما گفت :
آیا من برای تو بس نیستم ؟؟
بخدا که هست :)
ارادت ها با لبخند بر تو و همه ی دوستان ام :)
34 تشکر شده توسط : هاشم پور عباس بهرامی
Sauvage Elixir
لینک به نظر 14 اسفند 1401 تشکر پاسخ به Sepehr ss
دوست عزیزم جنا سپهر ss
سلام
در خصوص تناقض در ریویوهای دوستانمان در خصوص ساواژ الکسیر یا هر عطر دیگری چند نکته به ذهن ام رسید که عرض میکنم :
- اولا غافل نشوید از فیک هایی که دقیقا و دقیقا در پکیج و باتل و حتی رایحه ی عطر در حد اعلای تشابه اند لیک فیک اند .
- یک شیشه عطر اصلی را سه برابر رقیق میکنند و در سه شیشه میریزند . چه شیشه ی اصلی ی خالی و چه فیک .
البته منظورم این نیست که عطر شما مشمول این اتفاق است بلکه فقط گفتم که شما و دوستان در جریان باشید .
- و اما در مورد تعداد پاف زیاد :
اگر در یک نقطه متمرکز شود افزایش ماندگاری و اگر در نقاط مختلف افشانده شود افزایش پخش را به دنبال خواهد داشت .
- در مورد تناقض ریویو : تعریف ماندگاری و پخش برای هر کدام از دوستان ما و ریویو نگاران متفاوت است . برداشت آن کاملا شخصی ست . یک عطر واحد را یک نفر بسیار ماندگار و نفر دیگر ضعیف تفسیر میکنند !
- هر شخص نسبت به برخی عطور یا مطلقا کربو یا با درصدی مختلف ، کم بو احساس میکند .
من شخصا برخی عطور را بسیار ضعیف حس میکنم در حالیکه اینگونه نیست ! مثل مگاماره !
و اما یک مورد مهم :
برخی دوستان ما میترسند در این سایت حرف راست گویند !
منظورم راست از نظر شخص خودشان است .
یعنی مثلا میترسند بگویند عطر فلان هیچ هم قوی نیست از نظر من و بسیار هم ضعیف است .
مورد هجمه قرار میگیرند و این در حالیست که اگر بگویند ، بقیه ی دوستان متوجه میشوند این از آن دسته عطوریست که برای برخی کم بوست .
خصوص و خصوص الان که اکثر عطرها سنتتیک شده اند و شک نکنید مابقی نیز خواهند شد و از خواص این مواد همین است که بر برخی قوی و برای برخی ضعیف جلوه میکنند .
اما از آنطرف موجبات سوء استفاده ی برخی را نیز فراهم میکند به کوبیدن برخی عطرها به دلایل خاص :)
اما در مجموع ، این بسیار کمک کننده است که هر کدام از دوستان هر حسی را که از عطرها میگیرند با خیال راحت بازگو کنند اما مجبورم دوباره بر این مورد تاکید کنم که :
از اصل بودن عطر خود مطمئن شوید !
چگونه ؟
بسیار ساده است . کافی ست رایحه ی عطر خود را با تست چند شیشه ی دیگر در چند مکان دیگر ( چه فروشگاه چه دوستانتان ) مقایسه کنید .
و در انتها :
ریویوها نباید کسی را گمراه کنند .
ریویوها چراغ راه اند برای یافتن مسیر . یعنی راهنمایی میکنند خوانندگان را که کدام عطرها را تست کنند تا به عطر مورد نظر خود دست یابند .
کسی که بدون تست عطر میخرد محکوم است به شکست ، مگر اینکه خوش شانس باشد یا مثل من همه ی عطور را دوست داشته باشد و تازه این زمانی ست که عطر اصل دریافت کرده باشد !
نباید کوتاهی ی خود را در خصوص تحقیق ، مطالعه و سپس تست ، که به شکست قطعی منجر میشود ، به حساب دیگران و ریویوها نوشت .
انشاله همه ی دوستانمان موفق باشند در یافتن بهترین ِ خود در دنیای بزرگ عطرها :)
با ارادت
27 تشکر شده توسط : عباس بهرامی farzad

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan