سلام به همه ی دوستان ام
دوست عزیزم جناب رفیعی ی آموزگار :
برند ژکساف عطر جدیدی زده است که آن دوستمان اشاره به آن دارد . عطر قدیمی ی ژکساف داوینچی شبیه ورساچه پور اوم است . عطر جدید را تست نکرده ام هنوز لیک دوستمان گفتند که شبیه آزارو است .
ضمنا دوستی راجع به دارک ماسک پرسیده بود که متاسفانه آن را هم تست نکرده ام . لیک دارم و بعدا تست خواهم کرد اما یادم هست چیز جالبی نبود ورنه در یادم میماند .
و اما پاسخ جناب عرفان آذرمی ی خوش نام :
تا جاییکه سواد من قد میدهد یخچال برای عطور سم است . زیرا تلورانس دما را بسیار بالا میبرد و همانطور که میدانیم تلورانس بالای دما ( کم و زیاد شدن دمای عطر خصوص در مدت زمان کوتاه ) باعث شکسته شدن پیوندهای مولکولی ی عطر میشود اما میدانم برای استراحت عطرها فضا باید حتما تاریک باشد و دما باید خنک باشد . مطلع ام که یخچال برای اسانس های خوراکی استفاده میشود و راجع به اسانس های آرایشی این نشنیده ام .
اما نکته ی مهم این است :
سواد این حقیر کافی نیست . شاید این موضوع ( یخچال ) درست باشد و این حقیر نادان اشتباه میکند . دوست عزیزی داریم در بینمان که دوره ی این کار را تحصیل کرده و به مراتب در پروسه ی رقیق سازی از من داناتر است بنام جناب علیرضا اسدی . کاش پرسش حضرتعالی را خوانده باشد و زحمت پاسخ را بکشد لطفا .

پی نوشت :
میخواهم یکی از مهمترین موارد این خانه را اینجا بازگو کنم که بارها تجربه شده و هنوز هم میشود !
ما اینجا تنها با کلمات با هم ارتباط داریم .
صدای هم و فراز و فرود صدای هم را نمیشنویم .
زبان بدن یکدیگر را نمیبینیم .
چشمهای همدیگر را نمیبینیم تا منظور بخوانیم .
امکان توضیح بر هم و سوال جواب از هم را برای روشن شدن منظور در زمان کوتاه ِ خواندن جملات یکدیگر نداریم .
و تمام اینها و حتی هر کدام به تنهایی بستری کاملا دلخواه را برای چه چیزی فراهم میکنند ؟
سوء تفاهم !
دو تن از نزدیکترین دوستان من که دوست ترین دارم ایشان را درین خانه و خود نیز این میدانند ( مسیح و ایرج ) هنگام صحبت در اینستا ( مدتی پیش در روزهای جداگانه ) از این حقیر نادان دلخور و گله مند بودند که مثلا چرا فلان روز در فلان پیام در عطرافشان فلان صحبت را گفته ای که منظور نظرت من بوده ام !!!
تنها شانسی که داشتند این بود که همان لحظه ی این گفتار در دسترس نبودند :))
یعنی منظور نظر من با برداشت ایشان از زمین تا آسمان راه بود !
بعد که به یاد آمد پس از مرور دوباره ی آن نظرات و توضیح ، خود میخندیدند :)
همین الان میدانم دو نفر از من دلخور اند .
در بین خانم ها سرکار خانم گلی که دوست ترین اش دارم بپاس دانایی و دوستی اش با حقیر .
و از بین آقایان جناب سلطان عطربازان که هر زمان عکس پروفایلش را در نظری یا ذیل پیامی به تشکر میبینم ناخودآگاه لبخند بر لب ام مینشیند از بس که دوست اش دارم ایضا احترام زیادی بر او قائل ام به پاس علائق و جهانبینی ای مشترک .
جدا ازین به دانایی ی هر دو درین خانه نیازمند و بر حضورشان به خود میبالیم .
و خدا را شاهد میگیرم که کوچکترین خبری از چند و چون ماجرا ندارم لیک قلبم هرگز گواهی ی اشتباه نداده است تا کنون بر من از باب دلگیری .
با وجودیکه نمیدانم چه شده لیک از همین جا و با همین پیام انگشتان هر دو به برادری میبوسم که بر دانایی ی ما به تحمل خستگی حرکت میکنند و بدانند که در قلب این نادان جایگاهی ویژه دارند هرچند قلب نادانان اهمیتی بر طپش ندارد ! این خود میدانم !
آنقدر بی مقدار است این قلب که قاعده ی دل بر دل راه دارد را بر هم زده است !
میبینید دوستان عزیزم ؟؟
ما " خود " خبر داریم که منظورمان چیست و کیست اما آیا همه ی دوستان مخاطب ما هم در این خانه دقیقا همان را برداشت میکنند ؟؟
آیا کلمات به تنهایی این قدرت را دارند ؟
همیشه امکان برداشت اشتباه هست !
بنابرین به تنها چیزی که این زمان ها باید فکر کرد این است :
تا نپرسیدم و مطمئن نشدم پیش داوری نکنم !
باورتان میشود که اشخاصی درین خانه اند که بر کسانی پیام میدهند که :
دیدی فلانی چه گفت ؟؟
منظورش تو بودی ها !!
خبر داری راجع به تو چه میگوید یا چه نظری دارد ؟؟
فلان و بهمان !
شما را نمیدانم . اما من تا صبح ِ شبی که شنیدم ، خندیدم و هر بار به شاخهای روی سرم دست میزدم و میدیدم بلندتر شده اند :))
کاش علت این کار و منظورشان را درک میکردم !
بگذریم :)
خلاصه که سرکار خانم گلی ی دانای اهل مطالعه و جناب سلطان که به حق سلطان مایید ، این دل قابل نیست لیک جایگاهی ویژه در آن دارید . ایضا همه ی دوستان عزیزم که میدانم خود میدانند و با خبر اند :)
تنها لطف این خانه ی معطر و دوستداشتنی از نظر من به مهر اعضایش است ورنه به چیز دیگری در اینجا نیازی ندارم بلطف خدایم .
بقول برخی دوستانمان :
با مهر
:)

شما از عزیزترین هایی بر من جناب رفیعی ی رفیع مقام .
در پیام قبلی آنچه در دل دارم بر همه ی شما جوانان معطر معروض کردم لیک آخرین جمله ی اولین نظر شما را که خواندم دیدم باید جداگانه و بر شما و همه ی همکاران شما ( آموزگاران ) که مادر خود حقیر هم ۵۲ سال است مشغول این عشقبازی ست عرض احترام و تعظیم ویژه کنم !
یک نکته ی مهم را فراموش نکن :
هر بار وارد کلاس درس شدی اول بایست و تمام شاگردانت را نگاه کن !
و این یادت باشد :
آنها فرزندان خدای اند !
که تو را لایق ترین دیده تا بر آنان بیاموزی !
به این بیاندیش و سپس تماشا کن چه تفاوت هایی بر تو اتفاق می افتد از سوس قلب تو و از سوی خدای تو بر تو !
و لذت هایش را ببر !
بر من نیز همان زمان ها در دل دعا کن .
ارادت ها خدمت همه ی آموزگاران

عزیز من اید شما دوستان ام خصوص جوان ها
که میبینم آینده ای را نزدیک که این هنر به کف آورده اید به هنر دانش ، عشق و توان و یا هر هنر یا شغل دیگری که هرآنکس که اهل خوشبویی است و کنجکاوی ، پس اهل نظم ، نظافت ، منش ، روش ، وقار ، ادبیات است که اینها همه از سرچشمه ی هوش و تیزبینی تغذیه میشوند و آنکس که از هوش بهره داشت پس از هر موفقیت بهره ها دارد حتی اگر درویشی پیشه کند که پر شدن مغز به معنای پر شدن جیب نیست هر چند کافی ست هوشیار مطالبه کند پس آنگاه فراهم باشد بر وی که هوش را اکتساب نباشد مگر ودیعه ای نهفته در ژن از سوی صاحب هوش مدار گیتی !
پس این افتخار است بر من و بیش از آن ، ثروت که دوستان هوشیار بزرگترین و مهمترین ثروت هر کس باشد که هرگز این ثروت را فنا نباشد نیز محل طمع رهزنان ، پس جاودانه است و هماره در مسیر فزونی انشاله !
دوستی و دانش تان افزون انشاله
با ارادت

آقایان علی و عرفان
سلام جوان های رعنا
اسانس مثل گوشت خام است !
برای خوردن " باید حتما " هم آشپزی حرفه ای باشید و هم در خرید باکیفیت ترین ِ آنها متبحر باشید .
پس از تحریم ، اسانس های اصیل اروپایی ( آلمان ، سوئیس ، فرانسه ، بلژیک ، هلند و... ) دیگر بصورت رسمی وارد نشدند مگر از طریق مسافرت و یا مراجعه ی حضوری ی شرکتهای عطر سازی یا مواد غذایی .
تقریبا تمامی ی اسانس های اکنون بازار از شرق وارد میشوند ( پاکستان ، هند و چین )
قسمتی نیز از ترکیه که کیفیتشان از شرقی ها بهتر است .
یک نکته ی مهم که به زبان ساده میگویم :
اسانس های اصیل و با کیفیت حالتی رقیق مانند دارند . آبکی اند ! اصلا روغنی و غلیظ نیستند . معمولا رنگی مشابه آب دارند یا زرد فسفری ی بسیار لایت .

مسیر درست این است :
اول عطربازی و شناخت کامل عطور ،
و سپس ورود به دنیای اسانس ها .
مسیر معکوس مضر است و متاسفانه آنچه که من دیده ام همین مسیر بوده است که میروند !
اینجا بحث سلامت در بین است . هم سلامت حس بویایی ی شما و هم سلامت عطری که میسازید !
کسی از عطربازی به روش های اشتباه نمرده است لیک بیماری هایی در کمین اند .
و اما من شخصا پس از سالها عطربازی به مبحث اسانس ورود کردم . دوستان عطرباز کهنه کاری دارم که از مسافرت های خارجه برای خود و من می آورند .

و اما این نظر و پاسخ من به پرسش شما دوستان عزیزم زمانی ارزش دارد که نتیجه گیری و بهره ای بر شما تقدیم کند . بنابر این :
برای ساخت عطر ترکیبات بسیاری نیاز است که تهیه ی بهترین ِ ایشان برای شما دوستان جوان ام عملا غیر ممکن است .
لیک این پیشنهاد را برای شروع هدیه میکنم :
هر عطری را که دوست دارید بگردید و بهترین اسانس اورجینال او را بیابید .
اسانس های مرغوب از هر میل ۵۰ هزار تومان به بالا قیمت دارند .
سپس شیشه ای صد میل قابل شارژ تهیه کنید .
بعد بگردید در بین عطرهای شرکتی ، نزدیک ترین و با کیفیت ترین ِ آنها را که قیمتی مناسب دارد و به عطر مورد نظر شما شبیه است بخرید ( بعدها که متبحر شدید عطور اصلی را ارتقاع قدرت خواهید داد در صورت لزوم و یا از عطور با کیفیت تری جهت ساخت عطور ممتاز بهره خواهید برد یا یک شیشه را به سه شیشه تبدیل خواهید کرد )
۷۵ میل از آن عطر شرکتی ( که تقریبا همه ی ترکیبات لازم شما در آن هست ) را در شیشه دستریز کنید و ۲۵ میل اسانس را آرام آرام اضافه کنید . درب را محکم ببندید و آرام حرکت دهید تا موج های حاصله محو شوند .
در کارتن کوچکی بگذارید و بمدت ۲۱ الی ۴۰ روز در کمد اطاق استراحت دهید .
بعد از آن ، عطری که دوست دارید با کیفیتی به مراتب بهتر از عطور شرکتی ، با قیمتی مناسب تهیه کرده اید که از سلامت لازم برخوردار است .
این هدیه از طرف این حقیر برای شروع کافی و مطلوب است . برخی تا همین حد اطلاعات هم نمیدهند و در صورت انجام اعتراض میکنند به هر نحو که ذیضرر نشوند . برخی نفی یا تمسخر میکنند ! بُخل و حسد هم که همیشه هست .
دوستی دارم که همیشه در جمع های خودمانی مان با حرص میگوید : من میلیون میلیون پول عطر میدهم آنوقت تو برای فلانی با یک دهم همان را در می آوری ، آخر این درست است ؟؟
من هم میگویم عطر تو عطر میلیاردرهاست و عطر او عطور فقرا ! ناراحت نباش . از ثروت تو نمیکاهد ! و همه میخندند :)
هزاران شرکت و کارگاه عطرسازی همچون قارچ سر برآورده اند !
فرمول و پروسه ی رقیق سازی همین است با اندک تفاوت هایی در تهیه و روش ها .
و خود ، ترکیبات را ادغام میکنند .
نکته ی بسیار مهم :
آنچه بنام فیکساتور در بازار ایران موجود است مخلوط الکل اتانول سفید ۷۰ درصد و آب مقطر است که با روشهایی ساده رایحه زدایی شده است .
به هیچ وجه استفاده نکنید که اصلا با روشی که گفتم اصلا نیاز نخواهید داشت .
ساخت رایحه و حصول پله ها و ترتیب آنها و موارد دیگر ، تجربه ، تبحر و حدودی فوت کوزه گری میطلبد که انشاله اگر علاقمند بودید به این رشته به مرور کسب خواهید کرد و خواهید آموخت .
اجالتا روش ساده ای که تقدیم کردم ، کافی ، کامل و کارساز است و حظ ساخت عطر قدرتمند مورد علاقه را تحصیل و تفویض خواهد کرد .
اگر درست یادم باشد توضیحاتی داده ام در عکسی که در عطرگرام ام تحت عنوان " عطرهای امسال " مثبوت است . میتوانید مطالعه کنید .

همین الان یکی در تلویزیون گفت :
و خدا برای تو راهی خواهد ساخت !

خدا میداند که همین الان مشغول به فکری بودم که خدای عزیزمان این پیام فرستاد بر همه ی ما !!
انشاله خداوند مهربان ما برای تک تک شما راهی مخصوص به خود بسازد .
موفق معطر باشید به لطف خدا

شما عزیز منی دوست محترم من جناب شوشتری ی دانا و جوان رعنا .
بله . البته که میدانم .
لیک عاشق اینگونه شوخی های طنازانه ام که در عین احترام گفته میشود .
کار هر کس نیست !
اتفاقا خانمم کنارم نشسته بود و جا خورد از خنده ی ناگهانی ام :)
ضمنا علامت خنده ی همراه جمله گویا بود که دوستش داشتم . هر کجا علامت خنده در نوشته های من دیدید بدانید دوست دارم آن جمله را یا اشاره به علاقه ام به نویسنده ی آن دارم .
مبادا بحساب خدای ناکرده تمسخر بگذارید که بدانید مسخره ترین آدم این دنیا من ام !
از بس که رو سیاه ام !
از همین است که بارها در نوجوانی مسخره شده ام لیک هرگز در طول عمر ام این کار نکرده ام که میدانم موجب اخم خداوند میشود و عقوبت آن اینست که فاعل اش از حدود مفعول سخر پایین تر خواهد رفت . این قانون است و خلاف ندارد !
این را بدلیل اتفاقات اخیر گفتم .
و اما اتفاقا چه خوشحال ام ازین همه واکنش درست و خوب !
این عطر باید بر خود ببالد بخاطر این حجم حضور مثبت در صفحه اش . چرا ؟
چند جمله میگویم و همین بس است :
بر خانه ی خود که مشغول " بزرگ " شدن در آن اید حساس باشید !
نگذارید سنگ در چاه خانه تان بیندازند و آب تان گل آلود کنند !
که همانطور که میدانید در آوردن اش بر همگان سخت و برخی زمان ها ناممکن است !
تاوان اش داده ایم و زحمت ها کشیده ایم بر جبران اش .
هیچکدام دوستان منظور نیستند که خود از اعضای این خانه اند خصوص جناب کبیری که حق ها بر این خانه دارد و از هنرمندان اش . منظور شخص نیست نظر بر فعل است .
همین الان یکی در تلویزیون گفت : هر چقدر زمین داشته باشیم ، آب که نباشد بیفایده است !! شماها آب روان این خانه اید که جاری میشوید بر آن و سپس گل ها میروید درین خانه و عطر اش همه جای کشور را معطر میکند !

میبینید ؟
امروز این خانه با دیروزش بسیااار متفاوت است و این تفاوت را شماها به کمک هم رقم زدید !
این بسیار مبارک است .
و یک چیز را هرگز فراموش نکنید دوستان هنرمند من :
هنرمندان بسیار زود رنج اند ! چرا ؟
چون بیش از آنچه بگیرند ، هدیه میکنند !
قلبی نازک و حباب گون دارند .
مثل عطرهای ناز :)
که وقتی بر مچ میزنند و به هم میمالند بلافاصله قهر میکنند :)
عطر زدن ساده است لیک معطر بودن سخت !
کار هر کس نیست !
خلاصه که دوستداشتنی هستید ای همه ی دوستان معطر ام :)
روزی که خیلی دور نیست تمام هشت میلیارد انسانی که همین الان بر کره ی خاکی اند میروند و هشت میلیارد یا بیشتر انسان جدید می آیند !
بر چشم به هم زدنی !!
با وجود اینکه عمر آدمی بسیار طولانی ست !
چه تناقض عجیبی !
پس معطر باشیم که بوی خوش بگذاریم .
و یک چیز را خیلی دقیق به شما بگویم و هرگز فراموش نکنید :
عطر تنها چیزی ست که میتوانید با خود ببرید !!
معطر باشید انشاله

سلام خدمت جناب ایلیای عزیز
بله . شما حق دارید .
الان توضیح میدهم :
اگر دقت کرده باشید بر نت لاوندر ، زلال است شفاف است اما عمیق نیست . گویی در سطح عطر ها ایستاده است . گویی سبک است . سنگین نیست که به عمق برود . بخاطر همین است که معمولا در پله های اول و دوم استفاده میشود و این دلیل دیگری هم دارد که در ادامه عرض میکنم .
و اما اگر دقت کرده باشید در همین عطر و همه ی عطرهای دیگری که از نت های خزه ی درخت بلوط ، وتیور و چوب صندل سفید استفاده میکنند معمولا این نت ها در پله ی سوم استفاده میشوند ( نه همیشه ) . چرا ؟ این نت ها عمیق اند ، سنگین اند پس ماندگار اند .
و این سه نت اگر در کنار هم بنشینند زیاد یاد لاوندر میکنند :)
وقتی با هم استفاده میشوند بوینده را به یاد لاوندر می اندازند . سایه ای از او دارند اما متفاوت اند و اگر دقت کنید متوجه تفاوت ها میشوید .
در این عطر چوب صندل سفید قوی تر است از دوی دیگر و به همین دلیل حس صابونی قوی میشود و این حس در کنار وتیور و خزه ی بلوط آکوردی لاوندر گون میسازند و همین باعث میشود برای مخاطب لاوندر تداعی شود .
چوب صندل سفید بسیار زیباتر و عمیق تر و ملایم تر است . تیزی ی لاوندر را ندارد .
البته دیده ام که در مشابهات این عطر از لاوندر استفاده شده است .
پس دلیل دیگری که در ابتدا اشاره کردم همین است یعنی اگر بخواهند به عطر حسی تمیز و عمیق بدهند که از طرفی ماندگار هم باشد بجای لاوندر از ترکیب این سه نت استفاده میکنند که رایحه ای بس زیبا میسازند در کنار هم ایضا عمیق و ماندگار .
و اما از قلب این عطر ناز غافل نشو !
زیباترین ِ گل ها و نازترین ِ آنها در قلب این عطر میطپند ! چه استادانه این پنج گل در کنار هم چیده شده اند ! واقعا زیباست طپش آنها که در کل عطر طپیده میشوند .
از معدود عطرهائیست که من خیلی دوستش دارم خصوص اینکه در بین همه ی عطرهایم از قدیمی ترین دوستان من است . البته عطرهای مسن تر از این زیاد دارم لیک این عطر را قبل تر از آنها خریده ام و مدت زیادی ست که با هم روزگار گذرانده ایم به خوشبویی و لذت و خاطرات ها با هم ساخته ایم .
امشب که قصد پاسخ به شما را داشتم با خود گفتم فرصت مناسبی ست تا سری به او بزنم که مدتها بود از وی بی خبر بودم :)
امشب را با دیدن رقص او خواهم خوابید :)
تاج گلی که از گل های قلب اش ساخته است را بر سر دارد و لبخندی معطر بر لب :)
حیف که باید زود برخیزم ورنه خواب عمیقی میشد به دیدن بهشت و فرشتگان اش :)
اما شک ندارم هنگامی که برخیزم نیز اول اوست که سلام میگوید که ماندگار است در دوستی :)
البته اگر عمری باشد به برخاستن !
معطر برخیزید از خواب های شیرین انشاله ای همه ی دوستان ام
با ارادت

ای پیرمرد دوستداشتنی :)
اولا برای شوشتری ی عزیزم به شوخی نوشتم پیرمرد فورا برایم نوشت عمو سخی عزیز :))
یعنی پیرمرد خودتی :))
تو هم بنویس :))
من از ۲۰ سالگی پیر بودم . پیر بودن را دوست دارم . کاش همین الان حضرت عزرائیل بیاید و بگوید : پیرمرد گوشی را بگذار زمین ! عمرت تمام شد ! ولکن گفتگو با دوستان ات را ! بیا برویم که کارها داریم ! من هم میگویم : تو را بخدا این زن را هم بگو با ما بیاید . او بدون من نمیمیرد لیک غصه میخورد و غصه خوردن بارها و بارها و بارها فرای مرگ است که مرگ سراسر شادی است ! ( تجربه اش کرده ام ) چه کیفی دارد با کسی که دوستش داری پرواز کنی !!!
و اما خانم هانی ناراحت نمیشود ، عکسهای زیبایش را دیده ای ! سراسر لبخند است . مرا به یاد جولیا رابرتز می اندازد !
او سخی ست . نمیرنجد .
برای او که دوستداشتنی ست و همه ی زنان این خانه آرزوی لبخندی همیشگی دارم .
و اما :
حساب مسیح جداست . اول این را بگویم !
او خود در حوالی ی سرحد مجنونیت است .
میرقصد و میخندد و میگوید و میرود !
دو پای وارونه که بامداد گفت صفت مناسبی ست برای او :)
او ورای سن اش است .
و بعد آن : اگر جوانان بخواهند همچون ایکاروس عزیز ما که سرآمد هنر عطور است باشند باید چکار کنند ؟
باید تمرین کنند دیگر ! کجا ؟
در خانه ای که زحمتش را میکشند و حق اش را دارند !
یادمان نرود عطرافشان در ابتدا فروشگاه نبود !!!
محفلی بود برای هنر عطاری و جایگاه او در هنرهای موازی . اصلا برای این منظور تاسیس شد . سپس اعضاء گفتند اگر فروشگاه هم داشته باشد بر ما بهتر است . بگذار عطر را از صاحبین اش بخریم !
عطرافشان فروشگاه نیست دوستان من !
مهمترین خانه ی هنر عطر ایران است !
ضمنا ( ! ) عطر هم برای فروش دارد که صاحب آن است .
عطرافشان تاسیس شد تا مجنون هایی همچون همان ها که اکنون هستند با رقص و لبخند وارد شوند و بگویند :
آهان ! اینجا خانه ی ماست ! آقا هر کس هر چه آموخته است بریزد بر داریه تا همه تقسیم کنیم با هم !
منتها تو با ساز ات آمده ای داخل و هر بار به شوخی یواشکی نوک تیز ساز ات را فرو میکنی در شکم یک نفر و میخندی :)
اینقدر ما را اذیت نکن پیرمرد :)
بجای آن بر ما بنواز که امان از لحظه ای که مینوازی معطر !
بر ما کوتاهی نکن . آنچه آموخته ای از موسیقی ی معطر بر ما بگو . یادت نرود سوخت پرواز من موسیقی ست . عطر مرا جابجا میکند لیک موسیقی به پرواز میبرد . تو بی خبری که موسیقی چه ها میکند بر من و بی شک درین خانه چون من بسیار است که هر کس هنر عطر شناخت قلبی لطیف دارد و موسیقی زبان عطر است !
از بد حادثه اینجا نیامده ای که از خوش حادثه !
اینجا خانه ی توست که از تبار کبیرانی !
با ارادت

سلام جناب جوانشیر
خیر . دکانت گیری مطلقا در کیفیت عطر شما که در شیشه ی اصلی هست تاثیر ندارد .
حتی در دکانت شما هم که در شیشه ی کوچکتر دستریز میشود بجهت استفاده ی روزانه تاثیر ندارد . چرا ؟
چون شما دکانت میگیرید و ظرف چند روز استفاده میکنید .
نکته ی ریزی که من عرض کردم برای دکانت گیری ای است که برای مدت طولانی و جهت بایگانی ی رایحه و یا استفاده در سالهای بعدی انجام میشود که بهترین حالت این نوع دکانت گیری ( برای مدت زمان طولانی ) حالتی ست که از عطری نو که تا کنون استفاده نشده و هوا وارد شیشه اش نشده باشد .
یعنی اول دکانت بگیرید در شیشه ای به اندازه ی دلخواه طوری که کاملا پر شود و سپس از باقیمانده ی عطر در شیشه ی اصلی استفاده کنید . سالها طول کشید تا به تجربه این را آموختم .
امیدوارم پاسخ را به نحوی شایسته عرض کرده باشم .
با احترام

موسیقی دان ما دوباره ساز مخالف نواخت :)
سلام بر حسن کبیری عزیز
درک این مطلب که هر کس عطر را از دید خود میبیند دشوار نیست .
مثل موسیقی که به هر هنر ، هر اتفاق و کلا هر موجود در تمامی ی گیتی نظر دارد و تاثیر میگیرد و تاثیر مینهد .
برخی عطرافشان را صرفا فروشگاه عطر میدانند و دنبال توضیحات عطر میگردند ، خواهند یافت که در هر صفحه ی عطرها ، عطرافشان توضیح داده و نت ها را نام برده حال آنکه همان هم زیاد است که بزرگترین استاد معرفی ی عطرهای جهان هرگز نمیتواند با جملات یک عطر را توصیف کند برای یک خریدار عام که تنها راه شناخت عطور تست آنهاست .
اما تفسیر متفاوت است !
و اتفاقا همین جمع تفاسیر است که دنیای یک عطر را از تاریکی ی ابهام به سمت نور شناخت سوق میدهد .
یکی از نت ها میگوید یکی از آکورد ، یکی از کیفیت و یکی از پرفورمنس ، یکی از زمان استفاده و یکی از مکان ، یکی از تاثیر و یکی از متاثرین ، یکی از ارتباط آن با دیگر اقسام هنر و یکی از عدم آن ، یکی خالق یکی مخلوق ، موفقیت و عدم ، عشق و تنفر ، غم و شادی ، خاطرات و مخاطرات ، ضعف و قدرت و بسیاااار شاخصه های دیگر که :
یک شیشه ی عطر ، یک دنیای بسیااار بزرگ است که تمامی ی موجودیت جهان را در خود دارد و این هزاران پوشه باید توسط ده ها کارشناس که هر کدام در یک دانش پیشرو و مسلط اند باز و بررسی و نتیجه گیری شود و تنها اینطور است که میتوان گفت : این عطر تجزیه و تحلیل و تعریف شد !
فقط کسانی ناله میکنند که قدرت درک اینهمه معلول را ندارند و از دیدن اینهمه دانش نگران شده اند و خود را قابل به هضم و جذب نمیبینند ، ابتدا قسمتی را قورت میدهند و سپس غی میکنند !
هضم و جذب اینهمه دانش ، معده ی نهنگ میخواهد ، بر دیگران گران آید !
غی میکنند و شنیدن ناله ی ایشان ناگزیر است .
هر موجود در این دنیا رایحه دارد و هر رایحه ارتباطی ، دلیلی و فلسفه ای !
حال خود حساب کن چقدر زمان ، دانش و تجربه نیاز است تا همگی بر ما معلوم شود !!
این ، دنیای دانشمندان روایح است ورنه کسی که دنبال خوشبویی میگردد کافی ست به یک عطرفروشی برود و یک شیشه عطر خوش رایحه طلب کند ، بخرد و بگوید : خداحافظ دنیای معطرات ، من دیگر بوی عرق نخواهم داد :)
نکته ی بسیاااار مهم این است :
هر کس که از دنیای بزرگ روایح دنبال پاسخی بر پرسش خود میگردد باید امیدوار باشد که با ورود بر این خانه ی معطر بتواند پاسخ یابد !
و همه ی ما میدانیم این دنیا بزرگ است و بینهایت پرسش و پاسخ در خود نهفته دارد .
پاسخ خود برچینیم و تشکر کنیم از خدا که این امکان فراهم کرد ، از عطرافشان و از تک تک حاضران معطر آن که هر یک به وسع خود در پاسخ به ابهامات کوشا بوده اند .
عرض ارادت و آرزوی تلاش بیشتر بر همه ی دوستان ام

خوش آمدید به جمع ما که از معدود جمع های معطر ایران است .
سلام جناب علی محمد علیان .
در بین اقسام هنر ، هنرهایی هستند که هم جسم دارند هم جان !
مثل کتاب ( ادبیات و فلسفه ) که بالاترین ِ ایشان است به زعم من ، مثل موسیقی مثل نقاشی و سینما و مثل عطر .
قبلا هم گفته ام ، هنر یعنی هُ + نر ، یعنی مرد ( اینجا جنسیت ملاک نیست که نر ، آدمی معنی میشود ) خوب . هنر یعنی آدم خوب . و آدمی را جسم باشد و جان که صفت خوب برای هر دو موصوف است پس هر دو باید لایق صفت خوب باشند .
این هنرها جسمی فیزیکی دارند ( که قابل به تجمع اند ) و از آن مهمتر ، جان دارند که مفسر است و تفسیر میشود .
و زمان حاضر بدترین هنگام است برای جمع آوری ی عطور که از هیچ بابت شایسته نیست !
پیشنهاد میکنم تنها به تحقیق بگذرانید که هر خزانی را بهاری در پی است انشاله !
و اما بله ، امکان نگهداری ی عطرها برای مدت طولانی فراهم است که عطر همان کنسروی ست که محتویاتی ضد فساد دارد از باب حضور الکل .
شخصا عطرهایی دارم که عمرشان از نیم قرن متجاوز است و دودی که از کنده ی ایشان متصاعد است اسباب توجه ِ هر خاص و عام است !
اما شرایط نگهداری مهم است که خود واقف اید بر چند و چون آن .
و بله ، عطر را در شیشه ی دکانت که تمیز باشد و کوچک باشد ( که کاملا پر شود و حتی المقدور عاری از حجم هوایی زیاد باشد ) دستریز کنید ترجیحا بدور از مجاورت هوا و در محل خنک و تاریک که تلورانس دما ندارد نگهداری کنید . بهترین مکان جعبه ای کوچک است که در کمد اطاق محل سکونت باشد .
نکته ی بسیار مهم و فوت کوزه گری ی این کار :
دکانت گیری باید بلافاصله پس از شروع استفاده ی عطر باشد و نه زمانی که حجم عطر در شیشه ی خودش به نیم یا کمتر رسیده باشد !
یعنی اول دکانت بگیرید و بعد از آن از باقیمانده ی عطرتان استفاده کنید !
این مهمترین فوت کوزه گری را هدیه کردم به شما و همه ی دوستان عزیزم که یادگیری اش برای خودم مدتها زمان برد و عطرها خراب کردم تا آموختم و کسی به من یاد نداد !
این ، ریزترین اما مهمترین تجربه است در دکانت گیری برای مدت طولانی !
و همین نکته ی ریز است که دکانت گیری را موفق یا ناموفق میکند !
انشاله که مفید باشد بر دوستان عزیزم که همگی از معطریون ایران اند .
با ارادت