جناب نوید علیزاده عزیز
سلام و سپاس از لطف سرکار و خداراشکر که این حقیر سراپا تقصیر اسباب لذت دوستان اش است .
تمامی ی مشکلات ما عطردوستان این است :
سمپل ها و بسیاری از مینیاتوریها در تمام دنیا مجانی اند و اینجا بها دارند و دیگر اینکه با وجود آن ، بجای اینکه بیشتر از هر کشور دیگری ، آنها در ایران یافت شوند از هر هزار عطر تولید جدید صد تای آن وارد ایران میشود و از همان صدها ، تنها ده تای آنها سمپل دارند ! عطربازی در ایران ریسک بازی شده است :(
و اما عطر برای مادر گرامی تان :
در جاییکه اساتید بزرگی در شاخه ی عطرهای زنانه درین خانه داریم ، سواد اندک من درین شاخه هرگز جوابگو و کافی نیست !
از سرکاران خانم های این منزل که تجربه ی بیشتر از حقیر درین شاخه دارند تقاضا دارم بر من منت گذارند و به پرسش این دوست عزیزمان پاسخ گویند که خداراشکر تعدادشان بیش از بیست است و دانش ایشان در برابر عدد ۱ من دویست :)
من همیشه از معرفی ی عطر میترسیدم و اکنون که واهمه نیز بر آن افزوده شده ست :))
سپاس فراوان

حسن جان عزیز سلام
در ابتدا آرزو میکنم بیماری ات کاملا بهبود یابد و اثری از آثارش در روحیه ات باقی نگذارد .
عرض شود دوست عزیزم دستریز برای استفاده نیست ! برای تست است ، برای سابقه و بایگانی است ، برای قیاس است ، مرجع است ، برای این است که هر عطر جدیدی آمد رجوع شود به بایگانی ی آن گروه از روایح و عطر جدید از حیث کیفیت و قدرت قیاس شود با آنها تا نمره بگیرد و معلوم شود چقدر موفق بوده است ! برای راستی آزمایی ست ! کسی از ده بیست میل دستریز ، خیر استفاده نمیبیند .
کسانی که عطر میسازند را دیده ای ؟
دستریزهاشان به مرز میلیون رسیده است . عطری ساخته نشده که دستریز اش نزد ایشان نباشد .
بدون شک شما آرشیو بزرگی از موسیقی ها دارید ، یادتان هست ؟ خودتان گفتید که من از روز اول تا اکنون را دارم !
حال کسی بیاید و بگوید این دیگر چه کار اشتباه است ؟ آیا شما وقت دارید میلیونها ساعت موسیقی را گوش کنید ؟ عمرتان کفاف میدهد ؟؟
این سوال اشتباه است ! آن آرشیو به جهت تحقیق است و نه گوش دادن !
مشکل شما این است که این حق را بر خود مجاز میشمرید و بر دیگرانی که در هنر دیگری به موازات شما مشغول عشقبازی و تحقیق اند ، بیماری میشمرید و میفرمایید یک جای کار میلنگد و اگر درست قضاوت کرده باشید پس یک جای کار شما نیز میلنگد :)
در حالیکه خیر ! نه چرخ تحقیق و عشقبازی ی شما میلنگد و نه دیگرانی که در هنرهای موازی مشغول اند !
ما ایرانیان همه قاضی هستیم !
خود مبرائیم و همه گناهکار و لنگان :)
تمامی ی پیامهای اخیر شما یک مسیر دارد ، چه یکی را بخوانید و چه همه ، همه یک چیز میگویند و آن قضاوت دیگران است آنهم در حالیکه خود از همه پیشی گرفته اید در آن !
که بزرگترین آرشیو را دارید به گفته ی خود !
ایکاروس یک عکس گذاشت که حدود پنجاه عطر در آن بود و گفت این ، یکی از ۲۵ است . یعنی بیش از هزار عطر . او میخواهد استفاده کند ؟؟
خیر ! مشغول تحقیق است و اتفاقا آرشیو او در برابر آرشیو شما صفر است !
مشکل اینجاست آرشیو شما روی هزار دی وی دی انباشته میشود اما آرشیو ما جاگیرتر و گران تر در می آید . ما که آرشیوی نداریم در برابر مثلا نقاشی که چندین تابلو را از نقاشان بزرگ آرشیو کرده است که پول یکی از آنها به اندازه ی تمامی ی عطرهای کل همه ی ما است ! بلکه بیشتر !
شاید هم شب نان و پنیر بخورد و بخوابد :)
عشق همین است قربان !
قناری بازها را دیده اید ؟
و اما :
اگر منظورتان حقیر است که ده سال است یک شیشه عطر نخریده ام ! چرا ؟ چون خودم میسازم و آنچه میسازم در بازار پیدا نمیشود .
من اگر بخواهم به روش شما نصیحت کنم باید بگویم :
جناب کبیری ، تا همین جا بس است ! چه خبر است این آرشیو ؟ یک جای کار میلنگدها :)
هرچه موسیقی ی جدید آمد نخر . همین ها که داری گوش کن که بعید است در طول عمر انشاله بلند ات ، وقت داشته باشی همه را گوش کنی یا بنوازی . ضمنا هر زمان این ساز خراب شد به سراغ ساز دیگر برو :)
میبینی ؟؟ حتی خودت هم اکنون مشغول خنده ای بر این حرف ها :))
حرف درست این است :
آقا حسن ، عشقبازی کن که خوش یافته ای مسیر را و همین ادامه بده تا به مقصود رسی !
و اما ، عشقبازی و عطربازی چیزی ست و عطر خری و چال کردن زیر زمین به روش سنجاب چیزی دیگر ! که درخت عطر در نمی آید :)
این قسمت از حرف شما درست است که عزیزان ، عطر خوب بخرید ، استفاده کنید و سپس سراغ دیگری بروید !
به این اشخاص عطرباز نمیگویند مثل من که مثل شما موسیقی دان نیستم !
یک سی دی میخرم ، گوش میکنم و سپس میروم سراغ دیگری !
داستان ها و عشق ها را قاطی نکنید عزیزان !
با ارادت و لبخند ، حسن خان کبیری ی عزیز :)

بله جناب بهروز عزیز
درود بر شما
همه ی ما زندانی هستیم به حبس ابد در این دنیا !
پروردگار ما نیز بدرستی فرموده ما انسان را بر زمین نیافریده ایم الا به تجربه ی رنج ها !
حال بقول ضرب المثلی ژاپنی اگر روز خوشی تجربه شد باید قدر آن را دانست . عشق و هنر و لذت همان روز خوش است برای ما .
همه ی زندانی ها مثل هم نیستند ! آن هوشیاران خود را سرگرم میکنند تا روزهای اسارت و انتظار آسان بگذرد . عاقبت باید رفت و حال که جبر است پس لااقل سعی بر عشق و هنر و لذت کنیم .
سرکار خانم ف الف یک موضوع بسیار درست فرمودند : هر کس به چیزی پناه برده است درین زندان تا انتظار ، طولانی ننماید و آسان بگذرد هرچند خودبخود با سرعت نزدیک به نور در حال عبوریم ! کهکشان ما سرعت دارد ، چرخش منظومه ی شمسی سرعت دارد ، چرخش های وضعی و انتقالی و کهکشانی ی زمین سرعت دارد ، ایضا روزهای عمر ما !
یک زمان میگفتند فلانی ( شوهر خاله ام ) سی سال سن دارد . من دوره ی ابتدایی بودم . با خود میگفتم : سی سااااااال ! من کجا سی سالم میشود ؟؟ اووووه ! کو تا من سی ساله شوم !
اکنون در حالی به ۵۰ رسیده ام که گویی همین را دیروز میگفتم !
پس میگذرد ! اما
نگذار دمی بی می و ساقی گذرد :)
مگذار که بی نای عراقی گذرد !
یا
اسباب جهان بی می و ساقی هیچ است
بی زمزمه ی نای عراقی هیچ است
هر چند در احوال جهان مینگرم
حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است !
ما معتادیم به عشق و هنر !
و بر این اعتیاد مفتخریم :)
که روزهای زندان ما را معنی و مفهوم میبخشند
مهر بر هم میورزیم تا این روزها به شادمانی بگذرند !
من و شما و دگر دوستان با عطر و ادبیات و شعر و موسیقی و سینما ، دگری فقط با ساز و آواز ، آن یک ورزش و قهرمانی ، دیگری با عشق به کار و فرزند و همسر و دیگر اسباب !
همه هم حق داریم اما هیچ یک بر دیگری برتری نداریم یا نمیتوان گفت عشق من عشق است و مال شما مشق است !
مارمولک درست میگفت : هر کس راهی را برای رسیدن به خدا انتخاب میکند که راه ها گوناگون اند :)
عشق را خدا بخشید تا بندگانی که گلبرچین میشوند به او برسند !
اما سخت ترین اش مهر ورزی ست که کار هر کس نیست و بزرگ مرد و بزرگ زن خود میخواهد ! دلِ دریایی میخواهد !
باید از خود گذشته باشی تا به دگری برسی !
و گذشتن از خود قلب بزرگ میطلبد .
مهم عشقبازی ست و عطربازی ی ما نیز بهانه ی همان است :)
دیگران درک اش نمیکنند ؟
نباید هم بکنند که اگر میکردند آنوقت نمیشد مدعی بود که خداوند طبع هنری به همه کس نمیدهد :)
با ارادت

حسن عزیزم و سرکار خانم فیضی ی عزیزتر ام
ارادتهای بسیار
با نگرانی بیدار شدم که مبادا فکر کرده باشید منظور پیام دوم من شما بوده باشید که خداراشکر هر دو عاقلترین اید و اینگونه برداشت نکرده اید و اصلا هیییچکس نباید چنین برداشتی کند چون من یک بحث کلی را مطرح کردم و خدا میداند هیچکس را در نظر نداشتم بلکه همه را .
خداراشکر .
به به . خواندن خاطرات برای من زیباست . چرا ؟
چون سراسر درس است . چطور ؟ سرنوشت ما همه یکسان است با تفاوتهایی ریز .
شاید روزی داستان ام را تعریف کردم من هم .
حسن عزیزم ، من فقیرترین ام اما این را خود انتخاب کردم که پادشاه زمان بودم !
سرکار خانم فیضی عزیز ، انشاله همان بشوید که من گفتم :)
از ته دل از خدا میخواهم همه ی دوستان ام آنچنان ثروتمند باشند که هر آنچه به چشم آمد بدست آید .
این دو سه روز و روزها هم میگذرد !
فیلمهای قدیمی دیده اید ؟
تا کنون به این فکر کرده اید که هییییییچ یک از تمامی ی عوامل آن فیلم و کل حاضرین اش ، اکنون نیستند ؟؟
همه خاموش و فراموش شده اند !
ما نیز همین شویم !
پس قدر این با هم بودن را بدانیم .
ارادتها به همه ی دوستان ام

یک مورد بسیار مهم به ذهن ام رسید که لازم است همه ی ما مد نظر بگیریم :
یکی از بدترین ِ اخلاق ها این است که کسی مسئولیت اخلاق ، فطرت و کرده ی خویش را نپذیرد و انگشت اتهام را به سوی دیگران نشانه رود که اغلب ما در زمان کودکی از برخی دوستانمان دیده و شنیده ایم که برخی همیشه تقصیر را بر گردن دیگران می انداختند :)
این موضوع فرای بحث امشب ماست و نیز ورای متمول و فقیر و ایضا هیچ ارتباطی با خرید عطور ندارد و یک مبحث کلی ست که در رابطه با عطور اتفاقا من همیشه مُبلغ عطور ارزان بوده ام و بارها بخاطر این مورد در عطرافشان مورد انتقاد قرار گرفته ام اما موضوع بحث چیزی دیگر است و آن اینست که هرکس باید مسئولیت کرده ی خویش بپذیرد که در غیر اینصورت فاقد اراده ی شخصی ست .
رفیق بد و توصیه ی بد و امثالهم همگی گفتارهای بی ارادگان و بی دانشان است و در مورد عطر این نه تنها اعتراف به آن است که تا مرز خنده پیش میرود که کسی بگوید من تمامی ی توصیه ها در خصوص عدم بلاند بای و خرید عاقلانه را شنیدم و نشنیده می گیرم و بخاطر توصیف دیگران میخرم و میبازم و ناراحت میشوم و سپس به رسم آنان انگشت اتهام به دیگران نشان میدهم :))
آنهم برای عطر ! که اگر هر صفحه ای از هر عطری را باز کنید عده ای تا مرز توصیف به عالی پیش رفته اند و عده ای دیگر تا مرز افتضاح !
" داستان " عطور هم که مبحثی دیگر است و ارتباطی با کیفیت و قیمت ندارد بلکه با هویت از پشت عینک هنر !
خاطرات هم که اصلا ارتباطی با قیمت ندارد و هر کس میتواند با ارزانترین عطور خاطره بسازد .
خلاصه که ای برخی از دوستان عزیزم :
اگر توانایی ی پذیرش کرده و اراده ی خویش ندارید پس توصیه این است که به هیچ وجه هیچکدام از ریویوها را نخوانید زیرا تعاریف از عطرها شما را به خرید بدون تست ترغیب میکنند حال آنکه شاید آن عطر ، عطر شما نباشد و تکذیب سری ی دیگر از ریویوها شما را از آن عطر بری میکنند حال آنکه ممکن است همان عطر ، عطر شما باشد !
برای بار هزارم :
تنها علاج و تنها پاسخ پرسش ، تست شخص شماست .
و تمام !
و با ارادت

حسن عزیزم سلام
من هم ارادت دارم
نمیخواهم وارد این بحث شوم و فقط به یک پیام بسنده میکنم .
تقصیر ما نیست که شما عاشق نیستید قربان !
دید ما به عطرها اینگونه است و دید شما آنگونه و البته ما هرگز به کسی نمیگوییم دید خود را تغییر بدهید !
هر کس دیدی دارد ، سلیقه ای دارد ، مشامی دارد ، برداشتی و حسی ، طالعی و سرنوشتی !
و اما بلاند بای :
شما تقصیر ندارید عزیزم ، همه ی پیامهای حقیر و دیگر دوستان ما را نخوانده اید که بارها و بارها تاکید کرده ایم خرید بدون تست نه تنها مردود است که قمار است و اغلب منجر به باخت میشود !
به دلائل مشروحه ی فوق ، که هر کس نظر خود و سلیقه ی خود دارد و اگر کسی بگوید من عاشق ام بر خرید بدون تست ، پس باید هزینه ی آن را نیز بپردازد !
من خود بارها گفته ام که حتی خرید اینترنتی نکرده ام تا کنون ! چرا ؟ چون باید ببینم چه میخرم هرچند عطرافشان ازین قاعده مستثنی ست که سیاست اش رویه ی درست است .
و اگر منضورتان سرکار خانم فیضی ست که هزار ماشاله مرا میخرد و در راه خدا آزاد میکند :)
چشم حسدا و بخلا کور باد انشاله .
و اما کلمات مدهوش و امثالهم همراه با مزاح و خنده بیان میشود و بعید است کسی برداشت دیگری کند مگر نیاز به دانش بیشتری داشته باشد در ادبیات و کلمات و ایضا عطور هرچند خدا میداند که من از برخی عطور خصوص زنانه ها مدهوش میشوم و این مدهوشی به غش و ضعف تعبیر نمیشود :))
شما هفت سال عطربازی کرده اید و حقیر چهل سال عشقبازی ! معنی اش این است :
آنطور که باید عشقبازی نکرده ای و چون خریدهای ناخوب ناراحت ات کرده است بقول فرمایش خود حضرتعالی ازین دنیا ناراحت شده اید :(
کاش از نزدیک خدمت میرسیدم تا عطرهایی را تست کنید و عاشق شوید :)
ضمنا من دوستتان دارم و عزیز من اید :)
یک چیز یادم رفت :
ما نه تنها دست نمیکشیم از عشقبازی که دست به دست هم میدهیم و عاشقتر میشویم :))
و عشقبازی ، با جنس مخالف بازی متفاوت است ! آنهایی که دنبال فرومون میگردند در عطرها ، قبلا خدمتشان گفته ایم که نخواهند یافت :)
اما مدهوشی چرا ! که معنی ی مدهوشی این است که هوش ما منعطف میشود به آن اتفاق ( در اینجا به رایحه ) چنان که در آن لحظات به هیچ چیز فکر نمیکنیم مگر به آن عطر !
یک بار ؟؟ من ده ها بار اینگونه شده ام :))

مبارک باشد سرکار خانم فیضی نازنین
چند نکته :
که البته در پیام قبلی ام بصورت ایهام تعریف کردم :)
این عطر را برای شما نیست برای خود استفاده نکنید .
همه جا استفاده نکنید .
نزدیک بینی ی خود استفاده نکنید .
هرچند در صورت تست بیشتر و هوای مناسب تر با شما عجین خواهد شد اما لازم نیست چون استفاده اش همه جا نیست .
این عطر را شما و هر زن جوان و زیبایی باید داشته باشد فقط برای مجالس خاص که قبلا عرض کردم و نه استفاده ی شخصی و آن هنگام باید واکنش ها را تماشا کرد :))
مدهوش میکند مردان را :)
این عطر برای اطرافیان شماست و نه خود شما !
این را در گوشه ی کمد داشته باشید برای آن مجالس ورنه من باخبر ام که بقول صحیحِ سرکار خانم ملودی شما چگونه عطرهای ناب گلی ای را میپسندید !
خلاصه که صبر کنید زمان اش برسد و بر آن لباسی که گفتم به قول مسیح رهایش کنید و آنوقت ببینید چکار میکند :)
یاد صحنه ی نحوه ی سرقت اطاقک شیشه ایه الماس ها در فیلم ۱۳ یار اوشن افتادم :))
با ارادت

دوست عزیز عباس نوشادی عزیز
سلام
نسخه ی جگوار من قدیمی ست . از آنهایی که قاب و درب فلزی دارند و تنها خبر جدیدی که ازین عطر دارم این است که بیماری ی همه گیر ویروسی ی فیک دچار شده است .
خیلی وقت است که سراغ اش نرفته ام اما چیزی که در خاطرم هست ازین عطر این است که این عطر فقط اسم اش کلاسیک است و رنگ شیشه اش نیز با خودش همخوانی ندارد .
برداشت من ازین عطر آنقدر عجیب بود که فکر میکردم نسبت به شناسایی و درک آن کربو هستم :)
تا جاییکه من یادم هست نت های کلاسیک و نوآر ( بر اساس رنگ شیشه ) نگرفتم بلکه نت های سیتروسی ، گلی و فلزی .
البته آشنایی ی من با او آنقدر به سالیان دور برمیگردد که شکل و شمایل رایحه اش را دقیق در یاد ندارم .
اولا دوباره میروم سراغ اش و تست اش خواهم کرد بزودی انشاله مجدد عرض خواهم کرد .
دوم اگر چیزی که عرض کردم درست باشد عطری است که میتوان برخلاف نام اش با پوشش اسپرت و برخلاف آدرس شیشه اش با رنگهای روشن ست کرد .
چیزی که ازین عطر به یاد دارم ( خیلی سال پیش خریدم و آن سالها و پس از آن عطر زیاد میخریدم ) با او درگیر بودم و چیزی نمیفهمیدم ازو حال آنکه دیگران بسیار بازخوردهای خوب میدادند و این باعث میشد به حس بویایی ی خودم مشکوک شوم ! آن سالها همیشه یک شیشه میخریدم از هر عطری و بلافاصله پس از تایید خودم بعد از تست های مکرر ، شیشه ی دوم را برای کلکسیون میخریدم اما تکلیف ام با این عطر جگوار کلاسیک بلک مشخص نشد و نه تنها شیشه ی دوم را نخریدم که همین را هم کنار گذاشتم :)
خلاصه که یک جورهایی برای من مجهول الهویت است :)
دوباره تست میکنم بلکه چیزی فهمیدم :)
تا اینجا همانطور که گفتم نه کلاسیک است و نه نوآر !
و اما خیر ! همه ی عطرها آب معطر نیستند و این را به استعاره در خصوص دیزاینرهای جدید در قیاس با نسخ قدیمی ی خودشان گفتم !
درمان : برای هر عطر دیزاینر متفاوت است . بفرمایید نام عطر مورد نظر را تا عرض کنم .
علاج : هر رایحه ی دیزاینر مشابهاتی در دنیای نیش دارد هرچند الان فصل عطرهای نیش نیست از بس در ایران کمیاب و گران شده اند . ضمنا ورود به دنیای نیش مستلزم عبور از سرزمین دیزاینرهاست البته برای کسی که میخواهد با عطرها زندگی کند .
یک جورهایی اتوبان عطر در ایران به بن بست رسیده است . فیک و تقلب اعجاب انگیز ، داستان ریفورموله که در جهان علاج دارد و در ایران خیر ، کمبود واردات عطرهای خوب چون ناشناس اند و کم فروش و گران ، ناشناس بودن دانش و عطرهای نیش ، سربرآوردن قارچ گونه ی الی ماشاله برند ایرانی ی گمراه کننده ، پرکردن دوباره ی شیشه های اصلی با عطر تقلبی که گمراهی به دنبال دارد ، وضع قوانین جدید معطرات در ایران ، فعالیت گزینشی ی تجار و بازرگانان عطر ، ارجعیت صنعت به هنر بدلایل اقتصادی در ایران و دید ریالی به عطرها و نه هنری و بسیار دلائل دیگر که همه میدانید !
با ارادت

دوست عزیزم جناب آریان خوشنام
سلام
من کجا و علم استادی کجا ؟؟ :)
زمین تا آسمان راه است !
من هرگز اهل اینستا نبودم . آن صفحه هم به اصرار دوستان ایضا دوستان عطرافشانی برقرار شد که اجالتا اینستا بدستور حضرات قطع است و مدتیست ازین باب توفیق اجباری ی مرخصی داریم :)
البته اگر طولانی شد فیلترش را میشکنیم :))
چشم و با افتخار

مونای عزیز
ارادت ها و سلام های بسیار
اینها را نگو ! غمگین میشویم . دلمان به درد می آید !
هر سقفی که زیرش صدای خنده ی زنی شنیده شود سقفی ست که ستون هایش بر دوش فرشتگان خدا محکم ایستاده است .
زندگی وابسته به زن است . تربیت بچه ها وابسته ی زن است . تمام آتیه و آینده ی آنها وابسته به زن خانه است .
هر بار درب خانه را باز میکنم و میبینم خانمم با لبخند یا شعری زیبا به استقبال ام نمی آید دوباره درب را میبندم و برمیگردم و میگویم هر زمان شاد بودی خواهم آمد .
همه با خنده میگویند کار شما برعکس است ! من میگویم باید بخواهی باید بخری و او میگوید نمی خواهم ، نمیخرم ، و دعوا شروع میشود .
یاد ندارم برای دقیقه ای قهر در منزل ما حضور پیدا کرده باشد .
خانه ای که زنان و دختران اش همه روزه مشغول شادی و رقص باشند آنجا خود بهشت است .
تمام زندگی و آینده ی مرد و فرزندان و حتی خود زن با مادر آن خانه است .
و نکته ی مهم :
بزرگترین هدیه ی خدا به هر مرد همسر اوست و ضامن هر زن ، شخص خداست !
مباد روزیکه مرد خیال کند زن تنهاست و میتواند بر او حکم براند یا آزار دهد ! ده ها مثال عینی دیده ام که مرد مجازات میشود . از محالات است که نشود . خدا هدیه اش را بازپس میگیرد و سپس زندگی ی هر دو را تماشا کنید !!
حضرت مریم به آن ژنرال بد کیش رومی گفت :
عشق به همسرت تو را نجات خواهد داد و تو را رستگار خواهد کرد !
کلید موفقیت هر مرد این است :
کسب رضایت همسرش !
یک جمله ی : از تو راضی ام ، خدا از تو راضی باشد ! کلید و ضامن و مفتاح درب بهشت است برای مردان .
هر زن میتواند تمام عمر به تنهایی زندگی کند آنهم به بهترین شکل ! چرا ؟ چون خدا ضامن است .
اما هیچ مردی قادر نیست تنها باشد و این مورد کوچکترین ارتباطی با مسائل جنسی ندارد .
آن مرد ، هر بیسوادی که هست خدا به داد اش برسد ! زن ببخشد ، صاحبش نمیبخشد .
حیف از زنان زیبا ، که هر زن زیبایی دیدم سرنوشتی زشت داشت ! دلیل اش را خیلی دقیق میدانم لیک مجال توضیح نیست .
هر مرد عادلی اگر کمی فکر کند میبیند که در این دنیا به واقع به زنان اجحاف شده است .
فکر کرده ای چرا خداوند با احترام تمام گفته است : بهشت زیر پای مادران است !!
بهشت !! مهمترین خلق خدا ، مهمترین وعده ی خدا !
که ما مردان هییییچ معلوم نیست موفق به دیدن اش شویم و همه عمر باید هزاران کار کنیم و ده هزاران کار نکنیم تا رنگش ببینیم و بوی اش ببوییم ! تازه هیییچ تضمین ندارد :)
مادران بدبخت ترین موجودات این جهان اند .
چه انسان و چه حیوان .
حتی حیوانات به مادران احترام ویژه قائل اند !
راز بقا ببینید !
ناراحت شدم دوباره از خواندن آن جملات .
خدا عاقبت همه ی ما را ختم به خیر کند انشاله .