دوستان عزیزم سلام
لازم است توضیحی راجع به نظر قبل عرض کنم که خدای ناکرده تفسیر اشتباه نشود :)
اینکه عرض شد کمتر کسی به اندازه ی حقیر از زنان منتفع گشت .
عرض شد زنان ذهنی قوی دارند که به سرعت ِ یک نظر ، منظورِ نظر ، ادراک و سره از ناسره تشخیص میدهند .
و اما زنان حدس هایی بسیار نزدیک به واقع میزنند !
مثلا :
یکی از دوستان پرسید آشنایی داری ؟ میخواهم مبلغی پول سرمایه گذاری کنم . گفتم بله . یکی از دوستان دکترای اقتصاد دارد . ضمنا دوست دیگری دارم کارشناس بورس .
به همین بهانه جلسه ای در منزل کارشناس بورس برقرار و نشستیم به تفریح و مشاوره .
چهار مرد بودیم و صحبت راجع به داستان آغاز شد .
متفق تصمیم بر خرید بورس الف شد .
خانم اش در آشپزخانه میشنید . چای آورد و گفت به نظرم سهام جیم بهتر است !
همگی به او نگاه کردند با تعجب !
همسرش گفت : خانم ، ما کارشناس این کاریم . کلی قانون و تجربه و علم دخیل کردیم تا به این نتیجه رسیدیم !
شما مگر بلدید ( با تمسخر ) !
خانم اش ناراحت شد . گفت حس ام اینگونه گفت .
خندیدند که : حس ؟؟
گفتم آقا جان ، مگر ایشان همسر تو نیست ؟ مگر بارها و بارها فعالیت تو از نزدیک ندیده ست درین شغل ؟ مگر نظرات ات نشنیده است ؟ چطور این میگویی که کم از توست ؟
بیرون که آمدیم همراه دوستم ، به او گفتم تصمیم گرفتی ؟
گفت بله . سهام الف .
گفتم به من مربوط نیست اما اگر من بودم سهام جیم میخریدم !
اینجا ایران است . قانون در اقتصاد توجیه ندارد . سواد کارساز نیست . مشاوره خوب است لیک تصمیم اهمیت دارد . آن دستور خدا بود که از زبان زن جاری شد اما خود دانی .
دو سال بعد زنگ زد که خدا خیر ات دهد که اگر الف میخریدم نابود بودم و اکنون از سهام جیم چندین برابر منتفع شدم .
گفتم ممنون . اما من چرا ؟؟ من کاره ای نبودم . فقط به اطراف ام خصوص برخی حدس های زنان دقت میکنم .
گل و شیرینی بخر تا از آن زن تشکر کنی چون پیروزی ی تو به قیمت ناراحتی ی آن زن تمام شد و به اوست که بدهکاری .
رفتیم و دکتر را هم گفتم که بیاید . در همان جمع آنچنان که لایق آن زن و دیگر زنان بود ، گفتم ، تا شاد شد .
و من چنین داستانهایی زیاد داشته ام و بسیار از زنان منتفع گشته ام .
زنده باد زنان هوشیار که سیم شان به خداوند وصل است .
با ارادت به همه ی دوستان ام

شاهرخ عزیز سلام
بله . مفتخرم که بیش از بیست سال است در اصفهان که یکی از بهترین های ایران است ساکن ام هر چند کرمانشاهی ام . به واسطه ی شغل ( ساخت سد ، پرده ی آب بند سد ، گودبرداری های عظیم ، انکرینگ و نیلینگ و...) تقریبا تمامی ی مراکز استان ها هرچند کوتاه زندگی کرده ام . از هر کدام خاطراتی دارم و همه را دوست دارم که همه جا خوش بوده ام و مورد مهر هموطنان ام .
تهران که جای خود دارد . پارکینگ طبقاتی ی شهرک غرب و پروژه ی عظیم پارس در خ معلم روبروی اداره ی جغرافیا و نقاط دیگر اش .
و در این شهرها بیشتر بوده ام :
اهواز ، شیراز ، تبریز ، ایلام ، سنندج ، کرمان ، بهبهان ، ایذه ، مسجد سلیمان و چالوس ( سیاه بیشه ) و...
دوستان بسیاری ازین شهرها دارم و نیز : کرج ، گرگان ، مشهد ، ارومیه ، همدان ، خرم آباد ، زاهدان ، اردبیل ، اهر ، اقلید و آباده ، و بسیاری دیگر مفتخر دوستی
اما !
ایرانیان آنقدر گرفتار روزمرگی و نان شب خود شده اند که سال به سال اگر فرصت به پیامی تبریک به مناسبات شوند غنیمت است ! صحبت و دیدار که بماند .
خیلی اوضاع مراودات مان خوب بود که کرونا نیز مضاف شد !
خدا میداند مادرم را ماه به ماه نمیبینم !
اوضاع ما ایرانیان تا به این اندازه خراب شده ست
خدایمان رحم کند . فرهنگمان متغیر شد ! حیف .
بستگان که مسافرت خارجه بسیار میکردند خصوص در ورزش میگفتند :
در صف ورود فرودگاه می آمدند و میپرسیدند :
شما ایرانیانید ؟؟
جایگاه شما متفاوت است ! در کنار دیگران نایستید !
بفرمایید در جایگاه ویژه ی مردمان کهن در تمدن
البته چرخ قانون تواتر دارد ، فعلا در فرودیم تا انشاله دوباره بر فراز .
آرزوی بهترین ها برای مادرمان ایران و فرزندان پر افتخارش

دوستان عزیزم سلام
مخاطب این نظر بانوان محترم ، معطر و دوستداشتنی ی این خانه اند ، نیز مردانی که فرشتگانی جوان در منزل دارند به آتیه ای پرنور انشاله .
مسیح زیباگو اینبار از زنان گفت و مرا یاد مطلبی انداخت که دانستن اش را به زنان توصیه میکنم و اگر دوستانی با این عقیده ( که خواهم گفت ) دارند ، بر ایشان نیز بگویند .
قبل اش از دیگر دوستان ام برای درج موضوعی غیر مرتبط با عطر عذرخواهم هر چند به رای من و برای مردان ، عطری خوشبوی تر از عطر زن درین جهان عظیم موجودیت ندارد .
و خدای را شکر کمتر مردی چون من از ایشان منتفع گشت که البته خدای ِ دانا چنان قدرت ِ ذهنی ای به ایشان تقدیم نموده که در نخستین نگاه به سرعت متوجه منظور نظر مخاطب ( مرد خصوص ) میگردند !
و اما این نظر که معروض میشود ، تحقیق شده و تجربه شده است .
دختری در بین بستگان ام هست که سالها پیش به من گفت : ناراحت ام ازین که بسیار نازیبا و زشت ام !
به او گفتم :
خداوند عزیز ما در خلقت زن در روز آخر ، تجربه ها و دقت نظر ها کرد . و پس از این خلق عظیم بر خود آفرین گفت و الحق که آفرین دارد و نیز پیشاپیش بهشت تقدیم کرد که بالاترین هدیه ی اوست و منظور نظر ِ همگان .
زشت آفریده ؟؟ از محالات است .
اولا : ۹۹ و ۹ دهم درصد از زنان زیباروی ، با تاسف ، طالعی نازیبا دارند ( در این دنیا ) که این از قانون توازن نشاءت دارد ! این موضوع به کلیت ، تحقیق شده است .
نیز معکوس اش هم صادق است .
در این دو موضوع ، بارها و مدت ها مطالعه کرده ام .
نیز بسیار شواهد عینی در دسترس همگان است .
دوم : حکمت ِ خلق ! هزار مرد را در یک سینما بنشان و عکس زشت ترین زن را به شهادت همه ی دیگرانی ، بر ایشان به تصویر ، نشان ده . و بپرس : چه کس حاضر است به زوجیت این زن ؟ ( به شرط آنکه زن دخالت در خلق نکرده و دست به صورت ِ خود به تغییر نداده باشد )
۹۰۰ نفر در حین فرار میگویند : چنین صورتی گر به خواب آید ، زهره ی ما بترکد !
۹۰ نفر گویند : بد نیست اما با سلیقه ما سازگار نباشد .
۹ نفر گویند : بله . من آماده ام که صورت بر من ارجحیت ندارد بر سیرت هر چند این زن ، بت نیست لیکن زشت روی نیز نباشد
و اما یک نفر گوید : اگر کس نزدیک این زن شود شکم او به تیغ پاره کنم که این همان فرشته ایست که در تمام عمرم به خواب دیده ام و اکنون یافتم ! او بت من است !
حکمت خدای : برای هر زن ، مردی آفریده است و تمام !

دختر پرسید : تا چه حد بر این نظر استواری ؟
گفتم : آهان ! چه پرسش خوبی !
تا این حد که اگر تا زمان لازم که موعود است ، کس پیدا نشد ، خود با کمال میل ،خواستگارم !
که تمام عمر صرف حکمت حکما کردم به مطالعه .
و سه سال و اندی بعد : جوانی به ازدواج آمد ، که :
در کل فامیل من که دختران به زیبارویی معروفیت دارند ( به جز این ) اکنون ، زندگی اش زبانزد است به مهر و عشق !
و هر بار که حقیر بیند ، گوید با لبخند :
حکیم ! حکمت ات زیاده باد !
که البته او بی خبر است از نادانی ی عظیم تر ِ من !

تقدیم شد به زنان زیبارو و زیباخو و زیبا عطر ِ خانواده ی من درین خانه ، عطرافشان
نیز مردان فرشته دار در منزل که امید بر سعادت ایشان دارند .
امید که مفید به فایده باشد انشاله
با ارادت

جناب احمد عزیز
سلام . باعث افتخار و مباهات من است و بابت اش خدای را شکر میگویم .
ضمنا عرض خیر مقدم بابت تشرف به منزل خود ، عطرافشان
پرحضور باشید انشاله به شادی

جناب شوشتری عزیز سلام
دو سه روز است حال خوشی ندارم . مهم نیست فضای مجازی باشد ، حقیقی باشد ، فیزیکی باشد یا متافیزیک . هر جا که باشد اگر دوستی از حقیر رنجور باشد حال ام خوش نیست . شاد نیستم . من دل ندارم به بی مهری .
متاسفانه یک اخلاق بدی دارم و آن این است :
اگر صد نفر که دوستشان ندارم یا رضایت یا دلخوری ایشان برایم مهم نباشد ، اگر هر سعی ای بر ناراحتی یا دلخوری ی من کنند کوچکترین اهمیتی نمیدهم و در بدترین حالت به روش خودم طوری پاسخ میدهم که شرمسار و خجالت زده شود از نادانی . اما !
اگر دوستی را که دوست اش دارم و برایم مهم است کوچکترین کم لطفی ای کند ، تو گویی دنیا برایم تنگ میشود ! انتظار از دوست ندارم . می اندیشم که مهر ام نبوییده است .
آن داستان اصلا اهمیتی نداشت . هر کس هر چه میخواهد در مورد حقیر بگوید . هر کس بر معرفی ی خویش مختار است . مهم برای من ، نظر دوستان ام است که همگی از بزرگان و اساتید این خانه اند که بر مهرشان نسبت به این نادان ، مفتخرم . که خود از ایشانید .
مهم نیست که شما را هرگز ندیده ام . اگر آمریکا هم بودید که آنطرف زمین است باز هم توفیری نداشت . بنابراین بدینوسیله عذرخواهم و امید دارم بر من ببخشایید .
مقبول شود ، حال من نیز خوش میشود :) با ارادت

به ایکاروس
سلطان چراغ روشن کرد . کدورت کنار رفت که روشن شدم به پرتوی حقیقت و معرفت سکوت .
آرزوهای نیک درخواست شد به آنچه که خواهی .
و امیدها دارم بر آن .
حقوقیست تو را زین سکوت ، ز درک مطلب .
امید است بر عبور نهنگ زین اقیانوس عظیم که آوازه اش شنیده ام و آوازش از دور می رسد .
حاضر است لیک اقیانوس عمق دارد به تاریکی .
هر کسی ، یارای عمق نتواند .
زین سبب ، تنهاست .
لیک تنفس باید ، به جبر سطح !
در انتظار تنفس اش نشسته ام اینجا
و امیدها دارم
که چون دم فرو بسته ست به طول زمان
بازدم اش پس ، پر حرارت است !
زین سبب سرما ، لرزان است !
امید بر گرما ، حرارت دهد مرا
در این سردی ی زمان

" سلام " ها برایت ارسال شد با هر طپش قلب ام

تا نسخه ی ما ، کی و کِی بپیچد !
نسخه ی ما نیز بپیچ ارژنگ جانم ☺

من اسم اش را معاطره می نامم :)
به نوبت هر دو به یکدگر عطر میپاشند :)
عطر اش هم پخش میشود و ما میبوئیم و بهره میبریم !
معاطره :)
باید ثبت اش کنم :)

ارژنگ عزیز
من نیز همین میگویم
دو سه روز پیش که در قسمتی از فرمایشت گفته بودی من نمیتوانم چون مسیح بگویم یا نویسم برایت نوشتم که منی که تمام عمرم از پنجمین سال کودکی که با خیام و سعدی و شاهنامه و حافظ و شمس و مولانا و پورسینا و دیگران بزرگ شده ام و اینگونه شکل گرفته ام باز قدم به قدم در خواندن برخی نظرات دوستان چون مسیح و سلطان و پیش تر ایکاروس پیش میروم و تا درک آن جمله نکنم متنرکز بر دیگری نمیشوم . و خواندن درست نظرات ایشان ، که درک موضوع حاصل شود به طول می انجامد .
مثلا نظر سلطان خطاب به خفن ترین عطرباز که حقیر نیز نظری درین خصوص بر آن الحاق کردم با وجود روان بودن درک موضوعی سخت دارد که لبالب استعاره ست و ایهام !
و تا مسلط شدم بر معنی ، کدورت کنار رفت و روشن شدم به نور حقیقت و چندین زنده باد فرستادم بر او !
چند جمله ی ابتدا ، قسمتی از آن بود و چون ترسیدم حمل بر خودستایی ی این نادان شود ، خواهش بر حذف کردم .
همه ی تقصیر از بیسوادی ی ما نیست !
قسمتی نیز بر گردن نبوغ ایشان است :)
و دیده اید چه لذتی دارد حضور در خانه ای که در آن سراپای مهر و ادب و احترام موج میزند ؟
بخدا عطر همین است
بخدا عطرباز اینانند
این خانه تعلق به ایشان دارد ، صاحب ِ آنند و ما مستاجران و میهمانانیم !
بیاییم از عطر بیاموزیم
که سراپای وجودش عشق است .
عجب مهری هدیه میکند بر ما !
و بر تقدیم مهر ، تا به آنجا پیش میرود که بر تن ما ، میمیرد !
خود فدای شادی و سرور و لذت ما میکند !
ازو بیاموزیم
عطرباز عیب جو نیست . کس مسخره نمیکند به ناتوانی
که خود میداند چنان بد بوی است که توسل بر عطر دارد !
بخدا عطر مرتبط است با دیگر اقسام هنر
با سینما با شعر با حکمت که در خاطرات نهفته ست با موسیقی که اصلا ، همان است !
مگر مدیر ما ننوشت در اروپا نقاشی با بوییدن عطر ، میبینند ؟ همگی خواندیم آن مقاله ی درست را .
لیک در تفهیم عمیق نمیشویم و عبور میکنیم و بسنده به شنیدار .
عطری که ایشان می پراکنند ، بوئیدنی ست که سراسر لذت می بارد بر ما
امید که زنده باشند و شایق بر عشاق
و امید که زیاده شوند در تعداد تا فخر این خانه بر ایشان زیاده گردد
با حضور این همه استاد در لطافت و مهر و معطر
این خانه بر قله ی شعف و افتخار ایستاده ست
پایدار و پر ستون انشاله
و تخریب اش نکنیم با پتک بی مهری
امید به لبخند بر ساکنین معطر و پر دانش :) با ارادت

سالار عزیز سلام
مفتخرم به حضور شما درین خانه ی معطر
اما چه حیف که افتخار ملاقات میسر نیست که سالهاست ساکن اصفهان ام .
بیش از بیست سال است که از کرمانشاه مهاجرت کرده ام .
لیک تفاوتی ندارد ! این خانه ی معطر به وسعت ایران عزیز ماست . همگی هر روزه درین خانه حاضر و ساکن ایم .
بنابرین در خدمتم .
شک ندارم روزی شرایط ملاقات حضوری برای ساکنین مهیا میشود !
امید که زنده باشم و آن روز ببینم .
اگر هم فرصت بر من کافی نبود ، آنطرف ، در باغ گلهای خدا ، درب کارخانه ی معطرات سازی ی خدا به انتظار دیدار مینشینم :)