من کوچک شما نیز رایحه ی خاک زیر پای شما و دوستان ام هستم مرتضای عزیز .
قلو گویی ی شما را نسبت به حقیر تنها مهر شما میبینم .
بله . باید مهر را تجربه کرد سپس معانی اش بر شما جلوه گر میشود . تنها کسانی اهل مهر و عطوفت اند که آن دیده باشند و ملموسشان باشد . باقی تجربه اش نداشته اند پس نیاموخته اند . از عطر نیز جز بوی خوش نخواهند فهمید که فلسفه ی وجود اش ، عطاری حکیم میخواهد !
البته از نظرگاهی ، هر از چند یکبار این حکایت خوب است چرا که هر بوته ی گل هرس میخواهد !

سرکار خانم ماری عزیز
متوجه منظور نظر نشدم .
اگر منظور این بوده ست که این همه مهر نورانی کفایت بر حضور ندارد ، که معروض میشود چگونه ندارد ؟؟
قبلا نیز عرض شد اساتیدی بزرگ و پرکیفیت نظرات حقیر میخوانند که جای بسی افتخار و مباهات دارد . قدر حکمت را حکما دانند هر چند کهتر ایشان ام و در حال تحصیل .
خصوصا بانوان این جمع حقی سترگ بر این خانه دارند .
حکایت سنگ و چاه هرباره ادامه دارد لیک عرض شد هر بوته ی گل هرس میخواهد .
تنها دل ام برای مدیریت صبورمان میسوزد !
من ، این نتوانم !
این بیماری نیز مسری ست ! از مسیح به من منتقل شد تا نفر بعدی که باشد که از من گیرد :)
مورد بسیار مهم این است :
اشتباه از بزرگی مدعی دیدم ، گرنه مرا با ایشان چه کار که سنی از من گذشته ست و ایشان جوان خام که کوچکترین سنخیت موجود نیست .
که خداراشکر جوانان دل پیر حکیم بسیار داریم که به حضور ایشان مفتخریم . حتی می آموزیم .
امروز حرف زیاد زدم . بر من ببخشایید که نادان حراف است .
فدای دست ها و دلهایتان که همه مهر معطر ست

جناب شوشتری توانا و دانای خانه ی ما
بزرگ را بزرگی باید
جای داشت و توقع از " شما " میرفت که خظاب به جوانی خام که از خامی مینویسد بفرمایید :
اینجا خانه ای امن و آزاد است . بهتر است شما سرتان در کار خود باشد . مینویسند ، شما هم بنویسید .
نامفید است ؟ شما مفیدش بگویید
گرت خوی من آمد ناسزاوار
تو خوی نیک خویش از دست مگذار

نا اینکه با تشکر از خامیت ، رهنما شوید !
نیک میدانید که به شما اقتدا میشود چون بزرگید
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ
و وقتی بزرگی از مطلبی جنجال انگیز حمایت کند ، معنی ی هدایت میدهد ! یعنی ادامه بده من پشتیبان ام !
گرچه تیر از کمان همی گذرد
از کماندار بیند ، اهل خرد
حتی اشاره ی بزرگان ، رهنمود سایرین است .
هر که شاه آن کند که او گوید
حیف باشد که جز نکو گوید
که شاه این خانه ، حاضرین اند .

و توقع هدایت این خانه ،از بزرگان ، به صحت است و دوستی که پایه اش بزرگان مینهند .
چنانکه دست به دست آمده است ملک به ما
به دستهای دگر " همچنین " بخواهد رفت

بزرگ را توقع بر بزرگی ست در خانه ای که خرد و کلان دارد که اهل خانه نظر بر ایشان دارند ، از ایشان می آموزند نیز با اشاره ی آنها هدایت میشوند به فعل .
عالِم را نشاید که سفاهت از عامی بخلم در گذراند که هر دو طرف را زیان دارد ، هیبت این کم شود و جهل آن مستحکم
چو با سفله گویی بلطف و خوشی
فزون گرددش کبر و گردنکشی

به حکمت و دانش ، مزید انشاله که هزاران بار :
دانای نا معطر ، به از نادان معطر
با احترام جناب شوشتری که دشمنی کار سفیهان است
اینها به دشمنی نگویم که به گلایه و اشارت به بهروزی و دوستی که دانا با همخانه نجنگد که هماره چشم در چشم است .

سلطان عزیزم
منت دارم با تعظیم . این خانه برای من مجازی نیست که عین حقیقت است .
اتفاقا زمانی که وارد اش شدم شما غایب بودید .
چند نفری را که نظرات و دیدی لایق مطالعه داشتند منتخب کردم که شما یکی از ایشان بودید .
حتی به خواندن نظرات در صفحه شخصی بسنده نکردم و به صفحه ی عطر رجوع میکردم تا واکنش دیگران ببینم و هوشیاران را بشناسم تا نظرات ایشان نیز مطالعه شود
کلیه ی نظرات زیبایت را خوانده ام یک به یک و نیز اتفاقات مشابهی که برای تو نیز عینا رخ داده ست :)
و نیز مشابهت دید تو نسبت به عطر با خودم
و افسوس خوردم که تمامی ی همنظران غایبند
لیک الان خداراشکر خوب شده ست و دوستان همسلیقه و همرای بسیاری حاضر اند اگر بگذارند .
مشکل این است که برخی بر این خانه دید مجازی دارند
برای من که اینطور نیست
اگر دوست من به خارج از دید من برود ، مجازی میشود ؟
از کجا معلوم که روزی همدیگر را نبینیم از نزدیک ؟
در سمیناری ، کنگره ای ، مجلسی ، همایشی ؟
اتفاقا چندی پیش خاطره ای برایم اتفاق افتاد در این خصوص که میخواستم برای جناب علی افتخاریان تعریف کنم که بداند حضورش ( عزم غیبت داشت ) چقدر مهم است !
که بدانیم دنیا چقدر کوچک است نیز فرصت اندک
انشاله بزودی تعریف خواهم کرد .
فدای تو دوست مهربان
تو تازه آمده ای ، کجا بروم ؟؟ :)

جناب شوشتری عرض احترام
بله . حق با شماست
صحت فرمایشاتتان از تشکر ذیل آن پیام و دیگر پیامهای مشابه ، مشخص است .
لطفا زین پس یا هدایت چلنج و طنشی که میفرمایید از آن بری هستید نفرمایید با این فرمایش را نه .
دم خروس هویداست !
و جسارتا چکش میزنید و میفرمائید :
من میزنم اما شما آخ نگو !
چشم ! ادامه دهید ما آخ نمیگوئیم .

سرکار خانم آلالیتای مهربان و دوستداشتنی
سلام و احترام به سرکار
قبل از اینکه دیگر دوستان ام هم پیام مشابه شما ، از لطف بگویند ، عرض کنم که خیر .
من دوستان ام را هرگز رها نمیکنم که این شرط عقل و عطوفت است
لیک عده ای در این خانه باید بیاموزند !
آنها که داعیه ی بزرگی دارند لیک حقیر اند .
دخالت در کار دیگران میکنند و بر عیوب خود نابینایند
داعیه ی آرامش دارند درین خانه لیک هدایت فتنه میکنند
من هستم و همان میکنم که تا کنون کرده ام
نه دخالت در کار کسی کرده ام نه خواهم کرد
دیگران مینویسند ، من هم مینویسم
ایشان بسیار طرفدار دارند من هم معدود نفری مطالب ام را میخوانند و بر من لطف دارند .
ایشان استادند و مهتر ، من شاگردم و کهتر
این دیگر حسادت دارد ؟؟
با این همه باز هم ناراحتند ! عجیب است
کمیت مهم نیست ، کیفیت مهم است
این مهم ، فراموش نشود البته .
هر چه به دستور بزرگان ، کوچکی کنید تا برخی از عداوت برگردند افاقه نکرده است !
گویا سعدی با چنینی ، رو در رو نبوده است :)
مطلبی مندرج کردم خطاب به دوست عزیزم جناب بوترابی سپس حدس زدم شاید حمل بر خودستایی شود استدعای حذف کردم ، مدیریت منت نهاد خواهش قبول کرد
تنها دوست عزیز جناب سلطان عطربازان ایران و توران مطالعه کردند . در قسمتی از آن گفته بودم در قاموس پدربزرگ ام بزرگ کردن کودک اینگونه بود که من که از ۵ سالگی تحصیل آغاز کردم در دبیرستان خیام و گلستان و بوستان و شاهنامه و مولوی و حافظ به اتمام رساندم به معنی . همزمان معطر هم بودم و کسب علم عطریات میکردم از برای حظ خویش .
و دوستان ام که همگی بیش از پنجاه سن داشتند و بسیار از ایشان نیز آموختم .
سواب و چکیده اش این است :
تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمیباشد
و نیز عیب خود بین ، که بی عیب نباشد !
که این عین ثواب است .
فدای مهر شما . اینجا خانه ی من است و هر جور که دوست داشته باشم مینویسم که سرپرست این خانه ، فهیمی دیگر است !
لیک گزیده گویی نیز خوب است . مدتی ست تکراری شده ام . از دیدن ام خسته شده اند . ایشان نیز محق اند .

سرکار خانم ماری عزیز و مهربان سلام
مگر میگذارند ! مغز پیر حافظه ی جوانی ندارد
این که عرض شد نقد منتقدین بوده ست منتها امکان اشتباه در یادآوری محتمل است آنهم پس از خواندن آن مطلب که غمگین ام کرد . ترجمه اش را دارم نگاه میکنم ببینم مرتبط به چه عطری بوده است . یحتمل من اشتباه کرده ام عطر را لیک مطلب درست است از برای دیگر عطری. بابت اش عذرخواه ام و نیز سپاسگذار از برای توضیح درست حضرتعالی .
هر چند وقت یک بار کسی آتشی بپا میکند درین خانه که بقول دوست عزیزمان ایرج همگی در آن میسوزیم !
و فرصت آموزش به بطالت میگذرد و عداوت
فدای همه ی دوستان ام
بقول ایکاروس بزرگ : تصدقتان :)
دل ام برایش تنگ است

و ضمنا جناب ذبیحی بزرگ فراموش کردم عرض کنم که بنده ی حقیر نه نیش میشناسم و نه دیزاینر میدانم
اشخاصی هم که از حقیر می پرسند ، بی اطلاع اند که نادان و ناتوان ام .
تا امروز نیز بر این باور نادرست بوده ام که زمانی که استادی ذیل عطری به کفایت نظر داده است تکرار مکرر صحیح نمیباشد پس به این دلیل اشتباه پرسش کنندگان را به مطالعه ی نظر اساتید ، ذیل همان عطر هدایت کرده ام که آموزش ِمطالعه گمان میبرده ام که مفید است !
و بسیار دیده ام که سوالی راجع به عطری پرسیده شده است حال آنکه ذیل همان صفحه بسیار اساتید به وفور پاسخ داده اند و این دلیل عدم مطالعه است که البته گویا این هم اشتباه بوده است .
حال نظر ندادن من و اینگونه پاسخ دادنم و هدایت مخاطبین به مطالعه ی نظرات اساتید چرا بر شما گران آمده است قضاوت اش با شما و دوستان .
من اگر جای شما بودم به جای سخره دیگران یا عیب دیگران دیدن ، عیوب خود میدیدم و اگر احساس میکردم سخی جواب کامل نداده است ، من جواب کامل میدادم !
ضمنا جنابعالی وکالت حرف دل دیگران در سایت چگونه حاصل کرده اید ، که این بی احترامی به همان ایشان است . ایشان هم شعور دارند و هم زبان . اگر نگفته اند نادان نبوده اند بلکه ادب آموخته اند و انجام داده اند و دخالت در کار خود میکنند و عیب خود میبینند .
تا بحال دیده اید که با شعوری به دیگری گفته باشد چرا اینطور مینویسی ؟
کافی ست آنطور ننویسد و جوری که فکر میکند درست است ، بنویسد !
تنها کسانی عیب جویی ی دیگران میکنند که خود از سر تا پای ، همه عیب اند !
این را بزرگان کشور ات گفته اند که تو را به مطالعه ی نظرات ایشان دعوت میکنم که دنیا از ایشان آموخته است و ما خود ، نیاموخته ایم !
جای تاسف دارد .

دوست عزیزم سلام
گویا حقیر جای شما و موافقین نظر شما را تنگ کرده ام .
شرم بر من باد که تا این حد اسباب مزاحمت برای شما و دیدگان شما فراهم نموده ام ..
همینطور از آقای شوشتری بزرگ نیز عذرخواهم .
متوجه نظر ایشان نیز بارها بوده ام که دانا را اشاره ای کفایت دارد هر چند نادان ام ، که اینجا نه مکتب است
بزرگان بهتر میدانند که هر کس چه باید کردن درین خانه و ایشان مهتر و بزرگ این خانه اند و بارها دستور و توبیخ فرموده اند لیک نادان را کفایت نبوده ست .
تنها کاری که میتوانم بکنم این هست که دیگر ننویسم .
نوشتن در زمان و مکانی که مزاحمتی برای بقول شما خیلی ها فراهم است عین ناثوابی ست .
قبلا هم بارها و بارها برای دیگران و حقیر این اتفاق افتاده است اینجا ، و بارها صحبت شده ست اما گویا نتیجه گیری ای نشده و نمیشود و این داستان قرار است هرچند وقت باری تکرار شود تا جا برای عده ای بازتر باشد و دیدگان بر ایشان بیناتر .
برخی مدعی ی آرامش اند لیک فتنه خیزانند
چه کنم که پیرتر از آن ام که این برتاب ام که حوصله ی جوانی گذشته است :)
شنیدم که مردان راه خدای
دل دشمنان را نکردند تنگ
تو را کی میسر شود این مقام
که با دوستان ات خلاف ست و جنگ

شاید هم فرصت بر من تمام است که هر آیندی را روندیست و هرچند
به عذر توبه توان رستن از عذاب خدای
ولیک می نتوان از زبان مردم رست !

شاید حق با ایشان است
تکراری و پرحضور شده ام . گزیده بودن بهترست .
هر چند خدایم شاهد است که میل خدمت بوده است به همکیشان ام و بس ، که کسی مرا از نزدیک نشناسد و منفعتی از یکدگر جز بضل دانش و مهر درین منزل نشاید .

این نیز فرصت ما بود و بگذشت تا انشاله روزی دیگر و خدمتی دیگر بر دوستان ام که منت دار قلبهای پر مهر ایشان ام گر خدای فرصت دهد که مامورم
دمی چند ، گفتم بر آرم به کام
دریغا که بگرفت راه نفس !
دریغا که بر خوان الوان عمر
دمی خورده بودم و گفتند : بس

این حکایت نیز آخرین هدیه ی این نادان از گلستان
روباهی دیدند گریزان و افتان و خیزان . کسی گفتش : چه آفت است که موجب چنین مخافت ( هراس ) است؟
گفت : شنیده ام که شتر را به سخره میگیرند .
گفتند : ای سفیه لایعلم ، شتر را با تو چه مناسبت است و تو را بدو چه مشابهت ؟؟
گفت : خاموش . اگر حسودان به غرض گویند که این شتر است و گرفتار آیم ، که را غم تخلیص من باشد ؟
یا تفتیش حال من کند ؟
و تا تریاق از عراق آورده شود مارگزیده مرده باشد !

دوستان عزیزم به امید دیدار
فدای طپش قلبهایتان
خود میدانید که چه اندازه دوستتان دارم

دوست عزیزم جناب ارژنگ
منظور نظر جناب ذبیحی بنده ی حقیر هستم
شما ناراحت نباشید قربان

سرکار خانم ماری عزیز و مهربان
با ارادت و احترام و عرض سلام
سبکی از مجسمه های فراعنه و مصر باستان است که مکشوفه ست از معابد مردگان و مزارهای سلاطین فراعنه .
منظور نظر ، قدمت ، قدرت ، اسرار ، متافیزیک ، ارواح و رایحه ای از دنیای ناشناخته که مردگان در حال لذت بردن دائم از آن اند بوده ست .
مصریان باستان ، خاصه فراعنه و خدام ایشان بهترین افیون و روایح را در معابد مردگان استفاده میکرده اند و بکارگیری ی برخی روایح بر زندگان ممنوع بوده ست .
مجسمه های مقدس نیز از ارواح و دنیای ایشان محافظت و پاسبانی میکرده اند .
به نوعی برند نشان داده که این رایحه چنان خاص ، عجیب ، غیر تکراری و مقدس است که پاسبانان فراعنه در حال نگهبانی ی ایشان اند و هر کس به داشتن و استفاده از ایشان مجاز نیست و خواص را میطلبد :)
امید که مفید بوده باشد

دوست عزیز جناب Amir سلام و احترام
عرض کنم درست میفرمائید .
هیچ عطری اندازه ی آونتوس تکرار نشده است !
اول اینکه هیچ کدام نتوانسته اند که خود آونتوس شوند چون قانون کپی رایت اجازه ی تقلید عینی نمیدهد و نیز تهیه ی موادی مرغوب مثل مواد آونتوس ، صرفه ی اقتصادی برای ایشان ندارد و ضمنا نتوانسته اند از مواد و اسانس ها و ترکیبات دیگر ، عینا این رایحه و سه پله ی آن را تقلید کنند .
دوم آنهایی که مشابه ترند قیمتی نزدیک به آونتوس یا کلا قیمتی بالا دارند . هر چند امسال قیمت آونتوس یکباره و بشدت بالا رفت خصوصا ۱۲۰ میل آن که شنیدم چون دیگر این میزان تولید نمیشود و تولید ۱۰۰ میل ادامه دارد .
شاید هم دلیل دیگری دارد که من خبر ندارم .
قیمت های عطرافشان ما را بد عادت کرده ست از بس که با فروشگاه ها اختلاف دارد :)
ارزان تر ها هم که آونتوس نیستند و سایه ای از آنند .
اما
هر کس پله ای از این عطر را دوست تر دارد
مثلا من عاشق پله ی سوم آونتوس ام .
هر کدام از مشابهین در تداعی ی یک پله از آونتوس ، موفق تر و در دو پله ی دیگر ناموفق بوده اند .
خلاصه داستان پیچیده شده است ! من که گیج شده ام :)
بی نهایت تکرار ، اما هیچکدام ایشان نیز عینا مثل هم نیستند ! هر عطر را ضربدر سه پله کنید ! گیج کننده میشود
اول باید دید شما کدام پله را دوست تر دارید تا بشود آدرس بهتری داد .
من خود چون هم مصرف ام زیاد است و هم چون پله ی خاصی از آونتوس را دوست تر دارم اقدام به ساخت ( ادغام ) آونتوس خود کرده ام .
شما هم اگر همسلیقه ی من هستید و از این خیل مشابهین ، چیزی چشمتان را نگرفت میتوانید همین کنید
من با صرف هزینه و زمان ، مقداری اسانس کیفی ی ممتاز تهیه و با تعدادی از مشابهین ادغام کردم تا ببینم نتیجه چه میشود .
حتی از چند مدل مشابه همزمان و اسانس هم ، شیشه ای دیگر ساختم .
البته این کار کمی تجربه و زمان لازم دارد و کمی سخت است . بنابرین شما فعلا چند میل اسانس پر کیفیت تهیه کنید و عطر کلاب د نایت آرماف مدل ۲۰۲۱ را که دوستان تمجید اش کرده اند تهیه و در یک شیشه ی صد میل قابل شارژ به نسبت های مورد علاقه دستریز و استفاده کنید .
من برای خیلی از عطرهای نامی که ماندگاری ی مطلوب نداشته اند این کار را کرده ام و نتیجه ی مطلوب مکسوب شده ست .
آن مدل رساسی نیز خوب است که عکس پوست گورخر دارد ! اسمش الان یادم نیست . کار سن سیروی ترک هم خوب است . آونتوسی دودیست که من میپسندم .
آرماف در پله ی اول عالیست و وقتی با اسانس ممتاز که پله ی سوم را تداعی میکند ادغام شود ، آونتوس خوبی ( به سلیقه ی من ) حاصل میشود .
انشاله موفق باشید دوست عزیز
سوال دیگری داشتید در خدمتم