با نظر دوست عزیزمون جناب سلطان عطربازهای ایران و توران در خصوص این عطر فاخر و ستودنی کاملا موافق ام .
ضمنا نوع این عطر پرفیوم هست .
از هر نظر عطری خاص و شایسته است .
مناسب برای شایسته ها و خاص پسندها .
متشکرم از ریویو ایشان

دوست عزیزمان آقا سعید گل
سلام و عرض ارادت نیز عذر
حق با شماست . شما با بزرگواری و لطف و ادب مطرح فرمودید . متشکرم
اما عطر را عطر دوستان فقط بخاطر خوشبویی نمیزنند
برای لحطات خوب ساختن میزنند که همان خاطره سازی میشود یا بالعکس ، برخی خاطرات ایشان را به یاد عطرهایی می اندازد که به اشتراک مینهند .
عطر ، با کل زندگی ی ما گره خورده است .
و اما ، سرگرمی خوب است .
اگر در این خانه ، فقط از عطر صحبت میشد آیا خسته کننده نمیشد ؟
بالاخره توضیح عطرها تمام میشوند لیک توضیح فضای آنها و خاطراتی که ساخته اند برای ما ، خیر !
اگر دقت کرده باشید جدیدا تعداد افراد دائمی و میهمان این خانه خداراشکر بسیار بیشتر شده ست و انشاله رو به ازدیاد است چون این خانه شاداب است و مفرح .
هم معطر است هم لبخند دارد هم گپ و گفت دارد
هم خاطره دارد هم سوال هم پاسخ هم شعور هم حکمت
هم مهر و هم رحمت ، بخشندگی و سخاوت
نتیجه اش این است که همه ی ما از همه لحاظ ، بهترین میشویم و به همه ی عطرهای جهان ، معطر !
کامل است این خانه و کامل تر هم میشود به یاری خدا و کمک همه ی دوستان معطرمان خصوص به مهر
و اگر نه ، مثل اینکه در خانه ای ، همه بنشینیم و چون مجسمه های چشمدار پلک بزنیم و همدیگر را تماشا کنیم :)
حوصله مان سر میرود اگر فقط از عطر بخوانیم
و مدیریت محترم سایت توضیح کامل برای هر عطر مرقوم فرموده ست و اگر توضیح بخواهیم ، کفایت میکند به کمال
و چون اینجا تنها خانه ی عطر بازان است
که بیشمار هر روزه حاضر اند
هر چه کامل تر باشد
بر تعداد حضور و ساعات حضور اضافه میشود
که حُسن اش این است که
اخبار راجع به عطر و پیرامون عطر افزون میشود
و هیچ خانه ای بر تعداد حاضرین اش مضاف نمیشود
مگر اینکه شاداب و مفرح و پر خنده و سرگرم کننده باشد
که دوستان نتوانند که فراموش اش کنند
و همه ی ما را عطر دور هم جمع کرده است که مشترکیم
کاش آن بالا بنویسند :
اینجا تنها خانه ی امن عطربازان ایران ، عطرافشان است !
و تنها ورود افشاننده های عطر ، مجاز است !
به نظر خودت ، جدیدا بر تعداد این خانواده اضافه نشده است ؟
قول میدهم بزودی ی زود ، همه ی اساتید رفته ، با سلامتی انشاله ، باز گردند تا عضوی ازین خانه ی معطر و مفرح باشند .
استارت اش را دوست قدیمی ی عطرافشان ، جناب سلطان عطربازهای ایران و توران زدند خداراشکر که عرض خیر مقدم و شادباش خدمتشان داریم همگی .
شما که از نظراتتان معلوم است جوانِ شاداب و باسلیقه ای هستید ، آن بی اعصاب هایمان هم ، همکیشان و همخانواده ی عطرافشانی ی مایند و در بی حوصله ترین ساعات شان ، نخوانده عبور میکنند از برای مهر و ادب
فکر نمیکنم هیچ کدام آقایان و بانوان این خانه به اندازه ی من عاشق عطر باشند و از نظر زمانی ، بیش از حقیر عطربازی کرده باشند ، با این حال و با همه ی عشق ام به عطر ، اگر این خانه فقط از عطر بگوید ، من یکی که هفته ای پنج دقیقه بیشتر ، حوصله ی حضور نخواهم داشت !
از وقتی عطرافشان و دوستی با همکیشان خود را آغاز کرده ام ، چنان لذتی از ایشان میبرم ، که کمتر سراغ عطرهایم میروم !
و این باعث تعجب همگان شده است !!
چرا ؟
چون عطربازان میلیون ها بار از عطرها برایم مهمتر اند .
در انتها
اینها همه ، نظر یک نفر است از هزار ، بنام سخی که فقط یک رای ، حق دارد و اگر خود و همرای هایش در اقلیت باشند ، همان میکند که دستور اکثریت است .
امید که این خانه به وسعت وطن و بزرگتر از آن ، به وسعت مهر موجود در دلهای دوستان ام باشد انشاله

ارژنگ عزیزم سلام
عجب خاطره ی خواندنی و پرخنده ای بود
زنده باد
چند روزی بود اینطور نخندیده بودم .
فدای تو

حمید عزیزم سلام
کاملا درست فرمودی و بقول معروف زدید به خال
اما چه کنیم که بسیاری از خاطرات ، غیر منتظره پیش می آیند و از حیطه ی اختیار خارج اند .
در تایید فرمایش ات
مثلا سال ۶۵ که دوازده سال ام بود به اتفاق پدرم رفتیم بیمارستان ، دیدن مادرم که خواهر کوچک ام دنیا آمده بود
۱۵ خرداد بود و صدام ملعون پیغام داده بود در رادیو که به مناسبت ۱۵ خرداد ، ۱۵ موشک زمین به زمین ، کرمانشاه را میهمان خواهم کرد ! البته ۵ فروند ، زد .
حین برگشت ، یکی اش کنار ماشین ما خورد ( البته با کلی فاصله ) که موج اش ماشین ما را از پهلو بلند کرد و سقف اش به تیر برق خورد و مجدد سر جایش برگشت !
شانس آوردیم سرعت ماشین بسیار کم بود !
پدرم آن شب دانهیل پور اوم زده بود که هر وقت این میبویم ، خود را در آن لحظه میبینم !
دانهیل دیزایر زده بودم ، در منزل دوستی ، خواستم فندک ام را گاز کنم
علائدین روشن بود ( اواخر سالهای نفت بازی ! )
منفجر شدم :)
اینطرف اوپن آشپزخانه بودم ، پس از انفجار ، آنطرف اوپن بودم :) چطور با این وزن معلق زده ام آنطرف ، نمیدانم !
دیزایر که میبویم ، چشمم دنبال گاز و آتش میگردد !
اما راه دارد :
پس از خاطره ی بد ، چندین بار از آن عطر در خاطرات خوش استفاده کنید . از بین نمیرود اما متعادل میشود .
آزمایش شده است !

از ایرج عزیزم هم بابت خاطره ی قشنگ و همراستای اش سپاسگذارم . بله . فریزر بود ! هیچکس خال سیاه نزد چون همه ی دستها و تن ها در حال لرزش بود :)
من ولی گرم بودم :)
با ارادت به هر دو و همه ی دیگر دوستان ام

سلام به آقای شهاب محمدی
با کمال میل
ژکساف برای جوانان و تازه واردین به دنیای معطرات خوب و مفید است و برای شروع ایشان مناسب است .
میتوان بلافاصله سراغ نیش هم رفت ! اما استفاده کننده فقط بهترین را برگزیده اما دانش کافی درین خصوص نخواهد داشت .
اینهایی که عرض میکنم ماندگاری ی مطلوب دارند
بین آنها جستجو کن و رایحه ی مورد علاقه ی خویش را پیدا کن . شرح رایحه نمیدهم که خود ببوئید
ضمنا با خبر ام که هر کدام شباهت بر چه عطری را هدف و دنبال کرده است . اگر انتخاب کردید و علاقه یا نیازی به دانستن اش بود بفرمائید تا عرض کنم .
هر چند از نظر شخص خودم هیچ نیاز نیست که شخص بداند هر عطر مشابه کدام عطر دیگر است ( منهای تحقیقات به جهت افزایش دانش ِ این هنر ، که البته این را هم ، خود کشف و کسب کند بهتر است )
چون این دانستن ، مفید نیست که مضر است !
عطر از چشم ات می افتد
و نیز هر عطر شخصیت خود دارد هر چند اگر فرزند ِ آن عطر اصلی نیز حساب نشود !
از بین ۳۰ عطر جیبی ی دسته ی مردانه ها :
البته شاید بیشتر هم باشند که من ندارم و بی خبرم
ملاک ، ماندگاری ست
خنک ها :
داوینچی ، پولار بلو ، زئوس
معتدل ها :
چامپیون ، اف ۷۱۳ ، مجیک ، دارک ماسک ، اسپارتاکوس
گرم ها :
اینتنس ، رافائل ، اوپیوم ، گلادیاتور ( قهوه ای ) ، ژک پات ، وری ، جنتلمن
دسته ی گرم ها بالطبع ماندگاری ی بهتر دارند نیز معدود معتدل ها
انشاله موفق باشی در تحقیقات ات درین هنر بوئیدنی

علی افتخاریان نازنین و مفید
حضور ات خوشحال ام کرد . همین قدر بگویم .
و بابت پذیرش خواهش حقیر و دیگر همه ی دوستان که نظرات ات را به دقت دنبال میکنم ، به جهت حضور ، سپاسگذارم .
پاینده و پرحضور باشی جوان پویا

جناب مرتضای عزیز سلام
من کوچک شما و دیگر دوستان ام
عرض میشود که بله . مدتی پیش تست کرده ام .
اما
اساتید بزرگی این عطر را ذیل صفحه ریویو کرده اند
جنابان : آرشیتکت ، حامد غزوی ، امیرمحمد ، ایکاروس و دیگران . کامل و مکفی و مفید .
فقط مختصر نظر خودم را اگر بخواهم معروض کنم این هست در فلسفه اش
اولا این عطر کم تکرار است .
و دیگر به انتخاب روایح و گلهایش دقتی زیاد کنید
برخی عطرها برای شب ساخته شده اند .
اغلب و مثل همین عطر ، در نام ایشان اشاره ای به آن میشود .
شب زمان کشش است . زمان خلسه است . زمان لذت است . آرامش !
شب تاریک است که مستور باشد
و پرستاره است تا الوان و مهیج !
فلسفه ی خلقت هم همین است . تمامی ی جانداران بالفطره لذتجوی شبانه اند .
آدمی در زمان حضور خورشید اغلب به فعالیت می اندیشد و در شب به لذت . که استراحت ، آرامش و تفریح هم از آنند . زمان کشش است . زمان دیدارهای عاشقانه .
از روز نخست ، سکوت ، شعر ، موسیقی و رقص در شب و از شب میتراود
ماه به مراتب کمتر از خورشید است لیک در چشم ما زیباتر و بر احساس ما بیشمار پرتاثیر تر
شب زمانی ست که زبان سکوت میکند و چشم سخن میگوید !
و رایحه بهترین مکمل چشم است !
رایحه ، خود سخن میسازد در شب
و سخن ها و منظورهای شبانه ی روایح ، بسیار متفاوتند از روز و " باید " اینگونه باشد !
در مجالس :
انتخاب عطر در شب ، فقط سلیقه نیست
یک نوع گویش است ، یک نوع نظر و توصیف است از خود و آنچه میطلبد
فلسفه ی دید تو ، ادراک تو ، آموخته ها و مکسوبات توست از چگونگی ی شب .
معرفی ی توست در شب
مثل سیمی ست که حس تو را به دیگری منتقل میکند
و نیز چشم های تو ، حتی اگر مسیرش بر زمین باشد !
این عطر یکی از عطرهائیست که شب تو را :
سنگین ( وزین ) ، جذاب ، رویایی ، خاطره انگیز ، لذت جو ( ! ) و لذتبخش ، دیگرگون و شاعرانه میکند
و تو را در مدار چشم ها نگه میدارد و در مسیر خواهش از تو
تک تک چیزهایی که گفتم درین عطر هست
البته تقدیم کننده و هدیه گیرنده ، هر دو باید حکیم باشند و درین داد و ستد ، هنرمند !
تا مدروک شود
باید زبان عطر آموخته باشند و وصف آن بدانند

من فقط فلسفه ی خلق و حضور اش را عرض کردم ، که اساتید زیر و بم اش را به زیبایی ستوده اند
ضمنا این عطر بر تن مردان شاعرانه تر و پر شعور تر مینشیند و جذاب تر است و برای زنان اینگونه لذتبخش تر است .
امید که مفید بوده باشد دوستان عزیزم
شب ساز و شب باز باشید زیر سایه ی خدا

دوستان عزیزم سلام
امروز آلبوم عکسهای دوران خدمت سربازی را میدیدم که یاد خاطره ای افتادم .
امید که سرگرمتان کند .
انتهای آموزشی در ۰۲ تهران بود و آخرین کار و مهمترین کار و آزمایش ، تیراندازی بود که آن سال به شدت مهم شده بود چرا که فرمانده ی کل آموزش های تیراندازی ی کشور که یک سرهنگ ترک زبان بود و بسیار معروف بود در ارتش قرار بود در آن سال شخصا جهت اخذ آزمایش و امتحان مراجعه کند و شخصا ناظر باشد . گویا خبر کم کاری شنیده بود در این بخش .
قبل اش عرض کنم یک گروهبان یکم وظیفه مسئول آموزش ۰۲ بود که با وجودیکه نام ها یادم نمیماند نام ایشان را به یاد دارم که کریم قهرمانی بود و ترک بود .
از زیبایی از آلن دلون کم نداشت و عین گروهبان فیلم غلاف تمام فلزی آموزش میداد ! خشن ، مستبد و دیکتاتور .
با من دوست شد . شبها که همه خواب بودیم می آمد و مرا بیدار میکرد و اشاره میکرد که بریم و شربت بخوریم !
ما صد نفر آخر بودیم در روز آخر که خود سرهنگ قرار بود شخصا حاضر شود .
شب قبل اش چنان برفی آمد خاطره انگیز . صبح زود فردایش سوز سردی می آمد . ما را بردند در کوههای تلو در اطراف تهران ( اگر اسم اش را درست گفته باشم ) در رشته کوه البرز که میدان تیر آنجا بود . صد درجه زیر صفر :)
صد رحمت به فریزر !
سیبل ها را آماده کرده بودند و پشت اش تپه های خاک ریخته بودند . سرهنگ آمد . حتی فرمانده ی پادگان که درجه اش بالاتر بود از او حساب میبرد !
فرمانده ی پادگان نزدیک ام شد و گفت : حتی یک نفر از صد ، پنجاه هم نگرفته است ! من عمدا تو را در لیست امروز گذاشتم که سرهنگ هست . ببینم چه میکنی
به کریم گفتم بدجوری سرد است ! گفت در ماشین شربت آورده ام ! گرم ات میکند . بیا .
شربت را که خوردم سرحال شدم و از جیب اورکت ام این عطر را در آوردم و حسابی روی گردن و صورتم پاشیدم
دوازده نفر آخر به خط شدیم و در وظعیت دراز کش ژ ۳ ها را دادند
دوستان میدانند که ژ۳ را توپ دستی مینامیدند .
لگد اش آدم را پرت میکرد . همه از این لگد میترسیدند و پس از نشانه گیری صورتشان را از اسلحه جدا میکردند و شلیک میکردند که این کار ، کار را خراب میکند .
من بدلیل بوکس ، زیر چشمان ام و گونه ام سِر و بی حس بود و نه تنها نگران لگد نبودم که ضربه اش لذت هم بهم میداد !
از شانس خوب ام ، بدترین اسلحه به من رسید :)
سه تیر قلق دادند ، پس از شلیک دیدم همه به ساعت ۱ سیبل خورده اند ! که باید ساعت ۷ را نشانه میگرفتم که به خال سیاه بخورد . فاصله ۲۰۰ متر .
حال با اعصاب خراب برگشتم و دراز کشیدم و آماده ی شلیک که بقل دستی ام شروع کرد :)
سلام آقا . گفتم سلام علیکم
دوباره هدف گرفتم . آماده ی شلیک ! دوباره گفت عجب بوی خوبی میدهید گفتم ممنون دوباره هدف گرفتم و آماده که گفت تا حالا چنین عطری نبوئیده ام !
و دیگر رها نکرد ! نمی گذاشت متمرکز شوم !
خلاصه چندین بار آماده شدم و هربار چیزی گفت
اسمش دیور است یا فارنهایت ؟ چه شکلی است ؟
قیمت اش چند است ؟ از کجا خریدی ؟
تا عاقبت شیشه را بهش دادم و گفتم این خدمت شما تا من تیراندازی کنم :)
از دور هم داد میزدند که آنجا چه خبر است ؟
خلاصه لابلای شلیک مدام حرف میزد و شلیک که میکردم میدیدم خاک از تپه ی پشت سیبل بلند میشود در حالیکه هیچ کدام از سیبل های دیگر اینچنین نمیشد !
با خود گفتم خراب کردم !
سرهنگ و فرمانده ی ما و چند نفر پشت سرشان نزدیک سیبلها شدند برای بررسی .
از آنطرف میدیدند و می آمدند . من نفر آخر بودم .
لحظاتی جلوی سیبل حرف زدند و مرا صدا کردند !
با خود گفتم بعله ! ببین چه افتضاحی کرده ام که صدایم زده اند تا شماتت و توبیخ کنند . این عطر و این پسر کار دستم دادند !
ده متر به سیبل مانده بود سرهنگ پرسید :
شما از کرمانشاه آمدی ؟ ( فرمانده ام گفته بود )
گفتم بله جناب سرهنگ
گفت همین است ! همه ی کردها ذاتا تیراندازند . آفرین
پانزده روز تشویق اش کنید . نمره ی کامل
و نزدیک شدم دیدم هیچکس خال سیاه نزده است در حالیکه هر هفت تیر من در خال سیاه نشسته است !
اینقدر حالم خوب شد که عطر را پس نگرفتم هر چند کمتر از نصف شده بود . بیچاره سیبل اش کاملا سالم بود !
این یکی از خاطرات ام بود از این عطر .
دوستان عزیزم امید که سرگرمتان کرده باشد .
شاد باشید و دلگرم انشاله

دوست عزیز آقا محمد سلام
عرض میشه من خودم آونتوس نمیزنم
آونتوس میخورم :)
اگر یک روز آن را نبویم ، خمارم !
بالش ام باید غرق آونتوس باشد تا خواب ام ببرد
اما
نمیتوانم با اطمینان کامل بگویم که تولیدات جدید میتواند عطش شما به ماندگاری ی مطلوب را سیراب کند
اولا رایحه همان است که بود
تغییری که چشمگیر باشد نکرده است
دوم اینکه اگر شما علاقمند به این رایحه ی خاص هستید نیاز نیست نگران ماندگاری این عطر یا هر عطری باشید
کافی ست تمدید کنید
اینطور از پله های اول و دوم نیز بیشتر بهره میبرید و بیشتر بهره به دیگران نیز میدهید
پله ها کماکان قابل تشخیص اند
فراموش نکنید که رکورد دار پرفروش ترین ِ جهان است
ضمنا بله . بهترین مرجع از نظر حصول محصول اصلی نیز بهترین قیمت ِ ممکن ، همین عطرافشان است
من باشم صد میل اش را که خرید قبلی و قیمت مناسب عطرافشان است میخرم .
کاش پول داشتم تا تمام نشده ده شیشه اش را میخریدم و انبار میکردم :)
البته امید دارم تا نمرده ام اوضاع مردم وطن ام درست شود به یاری ی خدایمان .
به نظر من اگر رایحه ی هر عطری را دوست دارید به هیچ چیز جز لذت بردن از آن فکر نکنید
پرفورمنس قابل حصول است
تمدید و استفاده در محل های مناسب بدن و پوشاک
انشاله که موفق باشی
و ضمنا با نظر ات کاملا موافق ام
لذت بردن از یک رایحه ارتباطی با خز شدن آن ندارد

ارژنگ عزیزم سلام
عرض میشه از این عطر ِ گویا خواستنی کوچکترین تجربه ای ندارم .
برخی از دوستان رایحه ی گاز استریل و بتادین براشون تداعی شده .
من چنین رایحه ای رو از عطر گوچی گیلتی ی جدید که کار آلبرتو موریاسه ، گرفتم . نمیدونم دوستان دیگه هم چنین تجربه ای ازون عطر داشتند یا نه ؟
دقیقا در پله ی دوم بوی پانسمان میگیرم ازش . البته شیشه ی اصلی اش رو دست نزدم و از شیشه ی دستریز تست کرده ام .
حال میخواهم بدانم آیا این عطر هم چنین رایحه ای درون اش دارد ؟ خوانده ام اینجا و دیگر جاها که برخی از خریداران اینگونه گفته اند !
دو تن از اساتید خودمان هم اینگونه گفته اند :
جناب سپهر عینا همین فرموده اند
جناب سرافرازی نیز اشاره ای به رایحه ای دارویی کرده اند
نظر شما چیست در این باره ؟