نظرات | کامبیز سخی
ترتیب نمایش
1740 Marquis de Sade
لینک به نظر 19 مهر 1400 تشکر پاسخ به حمید
سلام حمید جان
باهات کاملا موافق ام
بارها و بارها برای هممون اتفاق افتاده .
اما این یکی برایم بینظیر بود !
اون سالها انکرینگ و نیلینگ یک علم کاملا جدید بود و تنها مجری اش در ایران شرکت ما بود که آنهم فقط معدود مهندسین آموزش دیدند و در کنار کار اصلی ی شرکت انجام میدادیم .
آنروز در آن قیامت و ازدهام و سرمای وحشتناک ( در مرداد ماه آنطرف کندوان کولر روشن است و اینطرف بخاری ! ) که همه بخاطر اتمام زودهنگام کار و جهت دستور بازگشایی ی جاده بدون لباس مناسب با عجله آمده بودند و فقط سوالها راجع به این علم بود و اینکه چطور اینطور شد ( ! ) دیدن ِ اینکه یک مقام بالارتبه با کت و شلوار میلرزید از سرما و سوال اش این بود چنان متعجب ام کرد که چند دقیقه فقط میخندیدیم :)
چند پاف هم برایش زدم . گفت همین الان سر راه وزارتخانه میخرم !
چقدر هم مرا مورد لطف قرار داد و نیز دیگر آقایان ایضا
خداراشکر روز شادی بود برای من بعد ۲۱ روز خستگی ی مفرط
خوشبویی بهترین تبلیغ نظافت و نزاکت است برای انسان
و فرهنگ و منش
خوشبو و خوشخو باشیم همگی انشاله
13 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
مقاله ی ارزشمند دیگری از سرکار خانم احمدلو
زنده باد
روایح اینتنس ، اوپیوم و رافائل ژکساف ( فقط نسخه ی جیبی تولید شده ) را پسندیدم هرچند همگی را تهیه کردم چون علاقمند به تعقیب برندهای ایرانی ام .
به امید موفقیت همه ی برندهای ایرانی
و همه گیری ی عطر بین ایرانیان پرفرهنگ
11 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
دوستان عزیزم سلام
امروز یکی از همکاران سد سیاه بیشه تماسی گرفت و صحبتی شد که مرا یاد این عطر و خاطره ای ازو انداخت .
سری به کیف شیمی زدم و دستریزش را پیدا کردم و الان از رایحه اش مست شدم !
و خاطره ی جالبی دارد که نشان میدهد :
عطر مهم است !
تا جائیکه دانستن اسمش در هر شرایطی واجب میشود !
اگر اشتباه نکنم زمستان ۸۴ بود
یکسالی بود که مسئول تونل های دوقلوی آبرسان سدهای سیاه بیشه ( جاده کرج چالوس بعداز تونل کندوان ) بودم .
دو تونل عظیم چندین کیلومتری که آب را که از سد بالا به سد پایین آمده ( دو سد حدود ۱۵ کیلومتر فاصله دارند ) و تولید برق کرده پس از پیک برق مجددا بوسیله ی توربین های عظیم به سد بالا منتقل میکنند تا مجددا در پیک برق استفاده شود .
سد بالا ( اولین سد بعد تونل کندوان ) را ناشیانه خاکبرداری کرده بودند . یک روز صبح دیدیم جاده از کوه کنارش جدا شده و انقریب قسمت بزرگی از جاده به دره ای که زیرش با گودبرداری ناصحیح درست شده سقوط خواهد کرد .
جاده بسته شد . هزار نفر مسئول از سه وزیر و چند استاندار و فرماندار گرفته تا کلی تیمسار و راهدار و مهندسین و دیگران با هلیکوپتر و ماشین ریختند آنجا !
قیامتی شد ! میگفتند این جاده مهمترین در کشور است .
بنده ی حقیر را مسئول نجات جاده تعیین و آنچه خواستم به سرعت مهیا و چهل روز زمان دادند ( بعد از کلی چانه ) که خداراشکر با کار ۲۴ ساعته در دوشیفت ۱۲ ساعته بعد از ۲۱ روز تمام اش کردم .
شب ها توی ماشین روی جاده میخوابیدم که اگر مشکلی پیش آمد حاضر باشم .
چندین دستگاه غول حفاری و ست تزریق و کلی پرسنل مداوم فعال بودند .
اگر گذرتان خورد روی جاده و کنار سد بالا بایستید و زیر جاده و زیر پایتان را نگاه کنید .
میبینید که جاده توسط چندین میله ( انکر از جنس کروم وانادیوم ) به کوه ِ سمت ِ دیگر ِ جاده دوخته شده است !
توضیح اش بماند . مختصرش این است که حفاری و بارگذاری ی انکر و سپس تزریق و سپس کشش انکر باعث شد جاده سر جایش برگردد و به کوه دوخته شود .
روزیکه اعلام کردیم تمام شد دوباره قیامت شد !
اینبار خیلی بیشتر !
حتی نمیتوانستم تکان بخورم . هر کس سوالی داشت یا قصد تبریک . فقط رئیس جمهور نیامد :) همه بودند !
در روزهای ماموریت با خودم چندین شیشه دستریز میبردم برای تست و گذران وقت با عطر .
آنروز صبح این عطر را پوشیده بودم . بدون هیچ دلیل خاصی . فقط نوبت اش بود !
چنان سرد بود و سوز می آمد که دماغ همه قرمز شده بود و آبهای بینی ها همگی جاری !
یک نفر که گفت معاون وزیر راه ام اول آمد از بین جمعیت تبریک گفت و رفت .
اما دیدم که دور ایستاده و میلرزد و اشاره میکند که سوالی دارم . چون قد ام بلند است تا آن دورها را میدیدم :)
نشد که بروم . او دوباره آمد و در گوشم گفت : فلانی سوالی دارم میشود بیائید توی ماشین ؟ هوا سرد است .
و دست مرا گرفت و ببخشید گویان مرا برد .
تا رسیدیم توی ماشین گفت ببخشید اسم عطر شما چیه ؟؟
گفتم این . بعد ِ چند لحظه سکوت گفتم در خدمتم ! ( برای سوال ) گفت سوال همین بود ! هر دو خندیدیم . گفت از دور بوی عطری میامد که دیوانه ام کرد درین سرما . نزدیک که شدم دیدم عطر شماست . دور که شدم گفتم تا نپرسم نمیروم . گفتم بله عطر مهم است . حتی درین قیامت !
و بله . عطر مهم است !
معطر باشید انشاله
34 تشکر شده توسط : عباس بهرامی عرفان يعقوب زاده
A*Men Kryptomint
لینک به نظر 17 مهر 1400 تشکر پاسخ به complihanicated
خب این مهم نیست خداراشکر
دوباره بر میگردد
من فکر کنم اولین نفری بودم که این اتفاق برایم افتاد !
تازه بحث کرونا مطرح شده بود
و خاطره ی خنده داری هم ازش دارم که حس بویائیم اول کامل رفت و بعد چند روز بهم ریخت طوریکه بوها را معکوس حس میکردم !
بعد انشاله اگر فرصتی بود تعریف میکنم
نگران نباش . در ماه دوم ِ پس از شروع ، کاملا درست میشود انشاله
این اتفاق بدترین است برای عطربازان و رایحه بازان
آرزو میکنم بزودی از بوئیدن روایح لذت ببری
خوبی اش این است که یادت می آید که دماغ عجب عضو مهم و نعمت بزرگی ست برای ما :)
دماغ هایمان چاغ انشاله :)
7 تشکر شده توسط : عباس بهرامی حکایت دوست
A*Men Kryptomint
لینک به نظر 17 مهر 1400 تشکر پاسخ به complihanicated
ای داد
چقدر ناراحت شدم از خواندن اش
چطور این اتفاق بد افتاد
3 تشکر شده توسط : عباس بهرامی محمدپارسا امیری
به دوستان خاطره باز
سلام
چند روز پیش خاطره ای مشترک از رضاخان و پدر بزرگم تعریف کردم .
یک خاطره ی دیگر که از زبان پدربزرگ و مادربزرگم شنیدم و خواندنش جالب است و شنیدنی و گفته نشده برایتان عرض کنم و پرونده ی خاطرات رضاخانی را ببندم هرچند ازین دست خاطرات ، زیاد شنیدم اما این یکی گفته نشده است .
در میهمانی ای خانوادگی در تهران بحث سیلی های متعدد رضاخان میشود و او میگوید تمام سیلی هایی که زده ام به اندازه ی سیلی ای که خوردم دردناک نبوده است !
با تعجب میپرسند کدام سیلی و توسط چه کسی ؟!
میگوید یک سرباز سیلی ای به من زد که تا پایان عمر فراموش نمیکنم
میگوید : در یک بازدید از سربازخانه که سربازان موفق به اخذ سردوشی شده بودند در صف اول یک سرباز بلند قد و ورزیده و خوش چهره و زیرک ایستاده بود که نظرم را جلب کرد . کنارش فرمانده اش بود که پیر و فرتوت و کوتاه قد و لاغر بود . فرمانده از او زیاد تعریف کرد .
دستم را روی شانه اش گذاشتم و با لبخند پرسیدم :
جوان ، تو بالاتری در مقام یا فرمانده ات ؟
او بلند جواب داد : من قربان !
آشفته شدم ازین جواب و چنان سیلی ای به او زدم که کلاه اش افتاد و خودش نیز به زمین خورد .
کلاه اش را سر کرد بلند شد سلام داد و خبردار ایستاد
دوباره پرسیدم تو بالاتری یا فرمانده ات ؟
پاسخ داد : فرمانده ام قربان !
گفتم : آهان ! الان درست شد ! چرا بار اول این نگفتی که سیلی نخوری ؟
پاسخ داد قربان بار اول دست مبارک بر شانه ام بود و در آن زمان نه از فرمانده ی خود که از جمیع فرماندهان بالاتر بودم !
رضاخان گفته بود ازین پاسخ چنان متحیر شدم که نمیدانم چند ثانیه یا دقیقه به اطراف و فرماندهان دیگر نگاه میکردم و کلام به زبان نمی آمد !
از خجالت عرق کردم !
اما دستور دادم این سرباز با درجه ی ستوانی استخدام ارتش شود
و یاد گرفتم به پاسخ ها دقت بیشتری بکنم !
این هم خاطره ی دیگری از رضاخان که آموزنده هم بود
امید که خواندن اش برایتان لذتبخش بوده باشد
19 تشکر شده توسط : عرفان يعقوب زاده عباس بهرامی
دوست عزیز حامدمیکرمی
سلام
اتفاقا شما قسمتی از فرمایشاتتون درست هست و قسمتی نه .
سالها پیش ( بیش از سی سال ) در مجله ی تخصصی ی عطر فرانسوی که مربوط به سال ۵۶ بود تبلیغی ازین عطر و شرکت کارون ( کارُن ) درج بود که هنوز دارم اما نمیدانم کجا هست !
ذیل صفحه نوشته بود
از افتخارات شرکت کارون همین بس که پادشاهانی چون شاه بزرگ ایران زمین دلبسته ی اوست .
در زمان محمد رضا شاه و حتی پدرش رضاشاه ادکلن ها و برندهای زیادی مشغول فعالیت بودند .
اما نوشته ی روی ادکلن و اشاره به رود کارون را که اشتباه فرمودید احتمالا از جایی شنیده اید که یک کلاغ و چهل کلاغ طبیعی ست .
اما اصل مطلب رو درست فرمودید .
انشاله موفق باشید در عطربازی
26 تشکر شده توسط : عباس بهرامی فرید شعبانی
سرکار خانم فاطیمای پرسلیقه
سلام
اگر راجع به برند سرج لوتنس تحقیق کنید و سری به سایت خود ِ برند بزنید متوجه میشوید که پایه ای از پایه های سیاست این برند ، اتفاقا عطربازانی حرفه ای و پر سابقه ( چون شما و دیگر اساتید ) هست که از بوئیدن روایح تکراری عطرها خسته شده اند و دنبال کشف روایح خاصی از بازسازی ی قدما و روایح خاص نو هستند .
واقعا عطربازها که هرروزه و مداوما در معرض بوییدن رایحه هستند در نقطه ای از زمان به جایی میرسند که همه چیز تکراری میشود !
یکی از فرق های رایحه بازان و عطربازان در اینجا هویدا میشود .
رایحه بازان در انتها ، کاری به این ندارند که عطری خوش رایحه هست یا خاص رایحه ( نمیگم بد رایحه )
دنبال بوئیدن روایح جدید میگردند که این برند سعی کرده و میکند که نمونه هایی عرضه کند .
در برندهای دیگر هم داریم اما کمتر .
سمپل یا دستریز ازین سبک روایح تهیه و جایی نگه دارید
روزی به درد میخورد :)
یادم آمد که قبلا هم معروض شده
برخی عطرها به سفارش یا به هدف ِ خرید اصنافی که در معرض همیشگی ی رایحه ای خاص هستند تولید میشوند
هماره معطر باشید انشاله
11 تشکر شده توسط : فرهاد عباس بهرامی
استاد عزیز
شوشتری ی مهربان
چه نکته ی جالب و درستی گفتی
حتی خود این را از دهن گوالتیری در سفرش به اصفهان شنیدم
ونیز چندی پیش از یک منتقد عطر انگلیسی مطلبی خواندم
میگفت این سالها دو اتفاق بزرگ افتاده
فروش ِ بیشتر ِ عطرها
فروش ِ بیشتر ِ اینترنتی
که خریداران امکان تست در لحظه را ندارند و با دیدن نام عطاران نامی ، دکمه ی خرید را میفشارند !
بنابرین از روی نام عطارها اقدام به خرید نکنید
این در سینما نیز صادق است
کارگردانی فیلمی رده ی ج میسازد
و جهت فروش ببشتر از یک یا چند بازیگر سرشناس دعوت میکند حضوری چند ثانیه ای در نقشی حاشیه ای داشته باشند و در آگهی ، بینندگان با دیدن نام آنان ترغیب به دیدن میشوند !
گوالتیری گفت اسم را فراموش کنید و به دماغ خود تکیه کنید :)
19 تشکر شده توسط : Mahyar پریا
چه بد !
چه بد که این عطر این همه سال از چشم من غایب مانده !
میشل آلمیراک که کارهایش را چشم بسته میخریدم
و نیز شرقی فوژه که از دسته های مورد علاقه ام هست
حیف که هیچ ازین نمیدانم
از اساتیدمان آیا کسی مطلع است ؟
و نیز مدیریت محترم :
عطر موجودی ی عطرافشان ساخت چه سالی ست ؟
متشکرم
پاسخ مدیر : سلام عرض ادب
تولید جدید
8 تشکر شده توسط : مهریار عباس بهرامی

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan