نظرات | Kamran ahmadzadeh
ترتیب نمایش
«دختر سرد و خجالتی مادری زیبا و منفور»
شاید فقط یک گل رو می‌تونیم اسم ببریم که به اندازه رز در عطرسازی پرکاربرده اون هم یاسه
یاس در پیوغ پوازون (پیور پویزن) بسیار قوی ظاهر می‌شه و از اونجایی که از چای سبز گرفته تا خوشبو کننده‌ها و مواد شوینده از یاس به فور استفاده شده و عطرهای بر پایه یاس هم کم نیستن از برندهایی مثل کلوین کلین گرفته تا برندهایی مثل شنل و تام فورد، از سرژ لوتنس تا برندهایی مثل سی بی آی هیت پرفیومز، پس این که عطری بر پایه یاس بخصوص برای شامه آماتور رایحه‌ای تکراری به نظر برسه اتفاق عجیبی نیست.
با این‌حال عطار‌ها سعی می‌کنن خوانش‌های متفاوتی از یاس داشته باشن. کارلوس بنایم، دومینیک روپیون و اولیویه پولژ اینجا مسیری با کمی انحراف برای یاس در نظر گرفتن، شما همون اول با رایحه شیرین و گلی و آشنای یاس مواجه نمی‌شید. در واقع فوری یاس رو تشخیص خواهید داد اما آن یاس همیشگی نیست و شما باید از دالانی تنگ و کمی غریب بگذرید تا به یاس آشناتون برسید. پیوغ پوازون به معنی زهر/سم خالصه و واقعا آن رایحه گلی یاس انگار آغشته به چیزی یخ زده و سمیه و کمی زمان لازمه تا زهرش بپره.
اپنینگ سیتروسی گلی این عطر با وجهی اسیدی و بهار نارنجی لبه‌دار و تیز و نخراشیده و یاسی غریب و در عین حال آشنا شروع می‌شه که حالتی گلوخراش و در صورت فول‌ور کردن حسی ریه پر کن داره و حالتی از کمبود اکسیژن بهتون می‌ده که بعد از چند دقیقه فروکش می‌کنه و بعد کند و آرام مسیر یاس غریب به سمت یاس همیشگی آغاز می‌شه. همراه با این فضا ته بویی حیوانی و خیلی محو که یادآور تیزی شوینده‌های ضد عفونی کننده‌ست احساس می‌شه، اگه گربه خونگی داشتین بویی شبیه به بوی پشم بچه گربه. رایحه عطر به شدت صابونی و تمیزه اما نه از جنس عطرهای صابونی‌ای مثل گرلن وتیور بلکه وجه صابونی نرم و متفاوتی داره، اگر قرار باشه تاپ تنی از عطرای صابونی جذاب داشته باشم قطعا دیور پیوغ پوازون یکی از اونها خواهد بود. کلیت عطر فضایی مشکی، سفید و چوبیِ نرم و صیقلیه که مشکش تا حدی من رو یاد نارسیسو رودریگز اسنس می‌ندازه.
اگر پوازون مادر جادوگری قد بلند با چهره‌ای نیم‌پیدا در زیرزمین تاریک قصری بود که با دیگچه‌هایی جوشان با نوری قرمز و نارنجی روشن شده، پیوغ پوازون، دختر همان جادوگره در قصری یخی با لباس‌هایی سفید، اگر مادر شر و شیطان بود با حرکاتی با ریتم تند، این دختر چهر‌ه‌ای سرد و یخی داره با حرکاتی کند.
اگر پوازون مادر زنی زیبا اما غیر قابل تحمل و منفوره با کلامی زهرآگین، پیوغ پوازون دختر، زن جذابیه با چهر‌ه‌ای استخوانی و سرد و به شدت خجالتی و کم حرف. احتمال اینکه عاشق مادر بشید صفره اما احتمال اینکه عشقی نافرجام با دختر داشته باشید زیاده.
به خاطر سیاژ بالاش و رایحه کمی خراشنده پوشیدنش به عنوان عطر روزانه ممکنه کار مناسبی نباشه (البته پوشیدن نسخه مادر کلا کار مناسبی نیست و انگار حتا برای سال لانچش هم عطر به روزی نبوده ولی خیالتون از بابت به روز بودن دختر راحت باشه اصلا عطر قدیمی‌ای به نظر نمیاد). اگر استایل و پوششتون خیلی زنونه‌ی مجلسی نیست یا اگر زن پر شوری هستین جز در حد تست کردن، پیوغ پوازون رو فراموش کنید. ارزش خرید؟ در صورتی که تستش کنید و عاشق رایحه‌ش بشید چرا که نه اما بلایندبای اصلا.
در نهایت از نظر من پیوغ پوازون ارزنده ترین فلنکر این مجموعه‌ست که در عین آشنا بودن رایحه، غریب و نامأنوس جلوه می‌کنه.
37 تشکر شده توسط : شهرزاد پریا
Satine
لینک به نظر 17 دی 1400 تشکر پاسخ به مسیح صفوی
درود بر تو مسیح جان
من همیشه از خوندن ریویوهات لذت می برم
6 تشکر شده توسط : nazanin Z o
با توجه به وضع بازار عطر تو ایران مجموعه بلند داویدوف مجموعه ارزشمندیه، کیفیت قابل قبول، قیمت منصفانه و سیاژ نسبتا خوب، عطرای این مجموعه رو ارزشمند می‌کنه، این مجموعه سودای بازگشت به دوران زینو (مؤسس برند، نه عطر زینو) رو داره، دورانی که این برند یکی از دغدغه‌هاش یافتن بهترین مواد خام بود (البته این بیشتر یه شعار تبلیغاتیه ولی در قیاس با قیمت می‌شه قبولش کرد). یه خصیصه خوب دیگه این مجموعه اینه که به اسم هر عطر مجموعه می‌تونید اعتماد کنید و هر عطر تقریبا شفاف همون فضایی رو بهتون ارائه می‌ده که اسم بهش ارجاع می‌ده، اینا در مورد آمبر بلند هم صدق می‌کنه و شما با یک عطر آمبری سرراست طرف هستین، آمبر در این عطر وارد هیچ بازی پیچیده‌ای نمی‌شه و شما با یه آمبر آشنا مواجه می‌شید، در مقابل عطرای آمبری‌ای مثل آمبر سولطان، آمبر فتیش، آمبر آبسولوت، آمبر کیسو و... این عطر کار پیچیده‌ای نیست. همون آمبر همیشگی، ترکیب لابدانوم، وانیل، تونکا، پروبالزام و صندل وود در کنار رام که یکی دیگه از جذابیت‌های این عطره برام. یه آمبر دنج، گرم، صمغی و نرم که رفته رفته حالتی کرمی/پودری می‌گیره، با وجهی فلورینتال و چوبی. آکورد چوبی آمبر بلند برام خیلی جذابه، یه چوب خنک مونده وسط گرما، بوی چوبی این کار توی درای‌داون یه حس خنکا وسط گرما بهتون می‌ده، مثل این می‌مونه وسط گرمای یزد و کرمان از دالان کوتاهی با سقف چوبی عبور کنید در واقع این خاصیت چوبه که بر خلاف بسیاری از مواد انسان ساز گرمای کمتری به خودش جذب می‌کنه.
توی اپنینگ برای شامه آماتور مقداری وجه زنونه ممکنه داشته باشه اما با حضور دارچین و جوز هندی غلیظ و رایحه اسپایسی قوی و فضایی اورینتال و شیرین و تلخ توأم و یه مقدار ترشی قره‌قروت مانند با حذف ته‌بوی حیوونی قره‌قروت احتمال هر وجه زنونه‌ای از کار گرفته می‌شه. در کل عطر اونقدر شیرین نمی‌شه که آزاردهنده باشه و بوی نسبتا لوکسی بهتون می‌ده که برای استفاده روزانه نامنسبش می‌کنه، لباس رسمی و نیمه رسمی بهترین پوششه و بهترین فصل استفاده‌ش به نظر من پاییزه قبل از اینکه هوا به سمت زیر صفر و سرمای گزنده بره.
من تست درستی از لدر بلند نداشتم، اما با همون تست گذرا ذهنم فوری رفت سمت اون کار با همه‌ی تعریفایی که از این عطر کردم لدر بلند رو یه پله کار بهتری می‌دونم البته شاید به خاطر علاقه‌م به کارای چرمی هم باشه تا حدی فضای دو کار برام اینطوری بود که انگار چرم رو جدا کردن و آمبر رو گذاشتن جاش.
35 تشکر شده توسط : Mahdi chavoshi پدرام محمدی
لالیک ساتین به نسبت قیمت عطر بی کیفیتی نیست، اما همون مساله‌ای رو باهاش دارم که با بسیاری از عطرای زنونه دارم، تصویری کلیشه‌ای از زن، آنچه فارغ از کاراکتر هر زنی به عنوان تصویری کلی از زن برای ما شکل پیدا کرده، تصویری کلیشه‌ای از زن که از دل فرهنگ پاپیولار، سرمایه‌داری و یک ابژه‌ ظریف و لوند تبلیغاتی به همه‌جا رسوخ کرده، این مهمترین دلیلیه که باعث می‌شه خیلی از عطرای زنونه یه مشت کارای شیرین و گلی شبیه به هم و تو مخ باشن، بدون کاراکتری مشخص حتا اگر جذاب و س‌ ک‌ س‌ ی باشن. اگه کسی گذری بوی ساتین بده ممکنه بدم نیاد اما اگر زیاد در معرض رایحه‌ش قرار بگیرم برام حوصله سر بر می‌شه.
27 تشکر شده توسط : فاطمه کریم زاده nazanin
تاردس از اون عطراییه که نباید با یه تست گذرا در موردش تصمیم گرفت چون در نگاه اول می‌تونه عطری متفاوت و بسیار جذاب به نظر بیاد و احتمال اینکه مجاب به خریدتون بکنه خیلی بالاست.
برای من بعد از مدتی با تست دقیق بخشی از اون جذابیت از دست رفت و در مورد زنونه بودنش هم مطمئن نبودم (البته این مورد الزاما یه ایراد نیست).
جذابیت اولیه‌ی تاردس به خاطر بادام تلخی بود که تو تست اول فرصت پیدا نکردم روند و همنشینیش با نت‌های دیگه رو درک کنم، اما الان که چندین بار دوباره تستش کردم به قول فاطیما برام یادآور عطرای قدیمی مردونه ست، عطرایی مثل دانهیل فور من، نمی‌خوام بگم شبیه اون عطره بلکه فضایی که برام می‌سازه یادآور چنین کاراییه. اپنینگ این کار که فروکش کرد اون حس قوی زنونه برام تبدیل به یه عطر یونیسکس شد که بله وجه زنونه‌ش بیشتر می‌چربه ولی زنونه صرف، اصلا.
بادام معمولا با نت‌های گلی، چوبی، عسل و... همراه می‌شه و حسی خوشمزه و خوراکی پیدا می‌کنه اینجا در این عطر بیشتر حسی پودری و شبیه به کرم دست با رایحه بادام داره. رایحه‌ای نرم، پودری، خامه‌ای و تا حدودی خوشمزه، اون حس ضعیف خوشمزه من رو یاد دراژه مغزدار غیرشکلاتی بادوم و فندق می‌ندازه. بادام شروعی تلخ گوشه‌دار و زبر داره که چندان دوام نداره و سریع نرم، سیقلی و خامه‌ای می‌شه و از اونجایی که احتمالا نت بادام بیشترین وجه‌ش رو از تونکا و هیلوتروپ گرفته تلخیش دوام نداره و به سمت شیرین شدن پیش می‌ره(بیشترین غلظت هیلوتروپ رو تو عطرای کلاسیک شاهدیم، در حال حاضر به دلایل بهداشتی استفاده با غلظت بالاش ممنوعه اما در این عطر در نسبت با بقیه نت‌ها هیلوتروپ حضور قدرتمندی داره بخشی از وجه کلاسیک تاردس از همین مسأله ناشی می‌شه)، بعد از مدت کوتاهی یه آکورد چوبی سافت و سمباده خورده اما رنگ نشده و خام و مقداری نم گرفته بهش اضافه می‌شه که البته زیر سایه بادام و هیلوتروپ و تونکاست. ته بوی رز، من رو یاد عطرای رزی/عودی می‌ندازه، البته این چیزیه که از نزدیک پوست حس می‌شه و دیگران این ته بو رو حس نمی‌کنن دلیل این وجه رز/عودی هم حضور قوی رزوود هست بوی رزی با وجه اورینتال.
اگه بخوام تصویری از کاراکتر عطر بسازم شبیه به زنیه با لباس ابریشمی که برای شروع به حرف زدن از اونجایی که هیجان داره و می‌خواد جلب توجه کنه بلند حرف می‌زنه (تاپ نت) و با جلب توجه دیگران به یکباره تبدیل به زنی ملیح می‌شه که آروم و نرم و لطیف حرف می‌زنه (کل ادامه رایحه). اما با اینحال نوعی دو دلی توی عطر برای تعیین جنسیت وجود داره و به نظر من عطر یونیسکسه هر چند که بیشتر اوقات وجه زنونه‌ش یه مقداری بیشتر به چشم میاد اما برای یه مرد به راحتی قابل پوشیدنه شاید کمی غیرمنتظره باشه و ممکنه در مورد عطرتون بگن عطر مردونه‌ایه که ته بوی زنونه داره.
با اینکه موندگاری و پخشش خوبه ولی بوش کلا شبیه نسیمیه که گاه گداری وزیدن می‌گیره، سیاژ عطر دقیقا وضع همون حرف زدن زن رو داره شدتش کم می‌شه اما تا انتهای عمر عطر صداش شنیده می‌شه.
آیا تاردس ارزش خرید داره؟ از اون عطراست که کاملا به جیبتون بستگی داره اگه جیبتون پره پس عطر بدی نخریدین اما اگه با حساب و کتاب عطر می‌خرید به نظرم اگه دنبال بازخوردین عطرای خوش بازخوردتر از این کار حتا با قیمت کمتر کم نیستن و اگه دنبال کار متفاوت و ارزشمندی هستین باز هم عطرای یونیک‌تری می‌تونین انتخاب کنین، در نهایت بهترین تصمیم گیرنده دماغ خودتونه.
در پایان این رو اضافه کنم که خیلی‌ها گفتن که با اینکه عاشق کرفس هستن ولی قادر به تشخیص نت کرفس نبودن، رایحه کرفس از دانه‌های کرفس به دست میاد نه از ساقه و برگش بنابراین هیچ ارتباطی با رایحه‌ی کرفسی که می‌شناسیم نداره و تو این عطر دنبال رایحه سبز کرفس نگردین.
12 تشکر شده توسط : Mahsa D علی افتخاریان
ممنونم
1 تشکر شده توسط : complihanicated
اقتباس ژاپنی
حالا که بحث بر سر تخریب محیط زیست و طبیعت در این سال‌ها مدام به گوشمان می‌خورد، اگر قرار بود ۱۰ عطر برای بزرگداشت طبیعت انتخاب کنم قطعا یکی از آنها ایسی میاکه بلو بود، هم به خاطر طبیعی بودن رایحه، منظورم مواد خام طبیعی نیست بلکه منظورم رایحه رئالیستی طبیعت است و هم حس جنگلی و سرسبز عطر. اولین تصویری که این بطری جذاب آبی برایم تداعی کرد دراز کشیدن بر یک تپه کم‌شیب سرسبز پر از گیاه با انبوه درخت‌های کوتاه و کهن سال بود جایی مثل تپه‌هایی که در کردستان و لرستان می‌بینید با درخت‌های بلوط و گون و گلابی‌های وحشی و...، آبی این عطر برای من نظاره‌ی آن آدمی ست که در آن سبز بهاری به آسمان صاف آبی خیره شده و به فکر فرو رفته بدون آنکه بداند به چه فکر می‌کند یا بدون آنکه اصلا بتواند به چیزی فکر کند.
این متفاوت‌ترین عطر بلویی است که تا به حال بوییده‌اید، من نمونه‌ی مشابهی برایش پیدا نمی‌کنم شاید در عطرهای سبز نیش بتوانید تشابهاتی پیدا کنید، برای من اقتباسی از آن عطرهای سبز غربی ست با روح شرقی/ژاپنی، دقیقا مثل اقتباس‌های کوروساوا از نمایشنامه‌های شکسپیر، تو گویی شکسپیر ژاپنی بوده است، مکان و زمان آدم‌ها هم ژاپن دوران سامورایی‌ها، تلفیقی از روح غربی و شرقی. لوکا تورین این عطر را گیاهانی از مریخ می‌داند و غیر قابل پوشیدن، اما از نظر من این یک اثر هنری ست با گیاهانی که قرن‌ها در زمین‌هایمان روییده‌اند. عطری‌ست که نبودنش در مجموعه عطربازها گناه کبیره ست.
عطرهای بلو معمولا آبزی و شور و فرش و اوزونیک‌اند اما ایسی میاکه بلو در میان عطرهای بلو یک استثناست. یک عطر بی‌نظیر سبز و گیاهی با لکه‌های قهوه‌ای و حسی فرش.
این عطر شروعی شفاف و سبز با ته مایه‌ای شیرین (اما محو) دارد که پشت بندش فضایی تلخ، گیاهی، دارویی و کافور مانند خلق می‌کند و بعد از مدتی حالتی اسپایسی زیر آن سبزی شروع به حرکت می‌کند و لکه‌های قهوه‌ای رنگ و چوبی در این زمینه سبز نمایان می‌شوند. با حضور زنجبیل گرمایی دلپذیر شبیه زمانی که وسط تابستون گرم زیر سایه درختانی تنومند در نزدیکی جایی که آب چشمه کوچکی از کنارتان می‌گذرد به دل طبیعت زده‌اید، شما گرمای تابستون را حس می‌کنید اما در آن سایه گرمتان نیست.
این عطرِ سکوت نیست، عطر صداهاست، درست مثل همان به دل طبیعت زدن است، از صدای ماشین‌ها و شهر دوری گرفته‌اید اما صدای آن طبیعت، صدای باد که گیاهان را به رقص و نجوا وامی‌دارد، صدای پرندگان که در آسمان نیلگون موج می‌زند به دل اصوات دعوتتان می‌کند.
تغییر در این عطر مانند تغییر رنگدانه‌های کملون است، بسیاری فکر می‌کنند اگر یک کملون را بر روی سطحی با رنگی متفاوت قرار دهیم به سرعت تغییر رنگ می‌دهد، اما اینگونه نیست، گاهی شما حتا متوجه روند تغییر رنگ نمی‌شوید، خسته می‌شوید، سرتان را برمی‌گردانید و بعد از مدتی شاید نیم ساعت بعد می‌بینید در جاهایی رنگدانه‌هایی تغییر کرده‌اند کملون سبز نقاط قهوه‌ای پیدا کرده نیم ساعت بعد لکه‌هایی خاکستری، چنان آرام که متوجه روند تغییر رنگ نمی‌شوید، برای همین این عطر برای بعضی‌ها رایحه‌ای خطی از رزماری و زنجبیل است بدون حضور گل‌ها و چوب، اما باید سرتان را برگردانید و گاه‌گداری دوباره نگاه کنید و ببینید در بستر این رزماری جذاب لکه‌ها آرام آرام نمایان و محو و دیگرگون می‌شوند.
23 تشکر شده توسط : الف ش Sepehr s
Boccanera
لینک به نظر 5 دی 1400 تشکر پاسخ به ابوالحسن
دوست عزیز نه اونتوس نیشه، نه کرید برند نیش.
کرید جزء برندهای لوکس به حساب میاد، البته شکی در کیفیت کاراش نیست، و اونتوس هم از بهترین کارای این برند نیست
6 تشکر شده توسط : ابوالحسن 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
گرلن وتیور پادشاهی متواضع و خاکی که برای من یادآور لوکیشن و کاراکترای سریال‌هایه که داستانشون تو دهه ۲۰ و ۳۰ فرانسه و اروپای غربی می‌گذشت. مردانی باصلابت با چکمه‌ها و شلوارهایی که یاد لباسای اسب سواری میندازتمون، دوره‌ای که ژیله و ساعت‌های جیبی جزء جدایی‌ناپذیر لباس‌های مردانه بود. طبیعت مه گرفته‌ی اروپا و علفزار شبنم نشسته، روستایی تر و تمیز و سرسبز که با آنچه ما در ایران روستا می‌نامیم تفاوتش از آسمان تا زمین بود، در اون فیلما حتا گوسفندایی هم که تو مرتع می‌چریدن سفید و تمیز به نظر میومدن و فرسنگ‌ها با گوسفندای ما فرق داشتن، روستایی تمیز که از سویی با مراتع و زمین‌های تازه شخم زده و ازسمت دیگه با جنگلی پرپشت که سایه‌ی درختا همه جا رو گرفته و رو تنه‌ی درخت‌ها و بر تن سنگ‌ها گیاه و خزه سبز شده احاطه شده بود، خونه‌هایی با سقفای شیروانی و در و پنجره‌های چوبی که باغچه‌ها و گلدان‌های پرگل ایوان‌ها و جلوپنجره‌هاش زیبایی اون طبیعت را به زندگی مردمان داخل خونه‌ها پیوند می‌داد. این آدم‌ها و این دوران همون فضاییه که گرلن وتیور با و برای اون خلق شده، برای اون پاریس نشینی که از اون طبیعت محروم بود.
گرلن وتیور چه در تاریخ برند گرلن و چه در تاریخ عطر کار مهمیه، این عطر سرآغاز عطرهای مردانه گرلنه، تا قبل از این کار فقط دو عطر مردانه در تولیدات گرلن وجود داشت و بدون گرلن وتیور احتمالا بسیاری از شاهکارهای وتیوری وجود نمی‌داشتن. گرلن وتیور شاهکاریه که متاسفانه خیلی‌ها با مقایسه‌ش با صابون گلنار و نخل و کرم موبر و آدم تازه از حمام درآمده و سن بالا بودن خودشون را از تست چندین و چند باره این شاهکار محروم کردن. انکار نمی‌کنم که طی پنج شش بار پوشیدن این عطر از چندین نفر بازخوردهایی از این دست گرفتم. این عطر انتخاب من برای پوشیدن نیست البته بیش از هر چیز به دلیل ناهمخوانیش با سن و سال و استایل و پوششم که قاعدتا منجر به گرفتن بازخوردهای نادرست دو چندان می‌شه اما نه لذت زیر و رو کردن وجوه غنی این عطر رو از خودم می‌گیرم و نه خیلی راحت و ساده تقلیلش می‌دم به صابون گلنار.
همواره باید در نظر داشت بین یک عطر کلاسیک و یک عطر قدیمی فاصله بسیار زیاده، قدیمی و کهنه معمولا تاریخ مصرف گذشته است اما کلاسیک تاریخ را به زمان اکنون احضار می‌کند. مثل آثار شکسپیر که هرگز قدیمی نمی‌شن و هر اجرا از اون‌ها خوانشی دوباره از گذشته و اکنونه و هر بار متفاوت از بارقبلی هملت از نو در زمان حاضر به زندگی بازمی‌گرده.
من ترجیح می‌دم اون تصوری که از اون فضا و دوران دارم تداعی‌گر عطر باشه تا اینکه بخوام در مورد رفت و آمد نت‌ها و اینکه نرولی کی میاد و شمعدونی کی می‌ره و وتیور چه می‌کنه بنویسم. اما خیلی کوتاه اگر بخوام بگم، اگر تغ هر مس و تام فورد گری وتیور رو در یک سمت و کاری مثل لالیک آنکخه نواغ رو در سمت دیگه بذاریم گرلن وتیور در میانه اینها قرار می‌گیره.
شروع سیتروسی و تند و تیز و اسپایسی فرش و به خاطر تخم گشنیز آغشته به شیرینی، میانه‌ای تلخ و تر و تمیز و مرطوب و چوبی با ترکیب اوکموس و وتیور و پایانی نرم و گل‌اندود و خامه‌ای و در برگیرنده. وجه خاکی وتیور اینجا ضعیف‌تره و وجه سبز و گیاهیش قوی‌تر. در نسخه جدید وجه تنباکویی بسیار از نسخه اصلی ضعیف‌تر شده. نرولی و شمعدانی با اینکه در میان این طبیعت سبز گم می‌شن اما گاه‌گداری نسیمی ازشون غوغا به پا می‌کنه و خطی از لطافت و نرمی در آغوشمون می‌کشه.
این عطر با دو اسپری رو پوست و بوییدنش خودش رو نشون نمی‌ده، باید چند باری بپوشیدش، باید اطرافتون رو احاطه کنه، باید از دل اون طبیعت تا دم در چوبی خونه برید، باید بذارید گرلن وتیور در آغوشتون بگیره تا کشف کنید ژان پل گرلن در این عطر چه کرده.
28 تشکر شده توسط : هاشم پور الف ش
Wind Wood
لینک به نظر 1 دی 1400 تشکر پاسخ به ارژنگ بوترابی
سلام، ساهارین ویند توی لیست تستام هست، با تعریف شما مشتاق شدم زودتر تستش کنم
1 تشکر شده توسط : ارژنگ بوترابی

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan