نظرات | Michael
ترتیب نمایش
چندی گذشت و از دنیای روایح و این سایت فاصله گرفتم. چقدر از دوستان حاضر در این جمع آموزشها گرفتم، اتفاقی امروز بعد از مدتهای بلند؛ سری زدم اما نمیدونم که هنوز هستن از جناب کامبیز عزیز، ایرج، سالار کلوچه، ایکاروس. Perfumex عزیز جناب depper.و خیلی از دوستانی که اسمشون رو فراموش کردم و حضور ذهن ندارم من رو ببخشید عزیزان که در خاطم باقی نموندید..امیدوارم هرجا که هستید همیشه پیروز و تندرست و خوشبو باشید..
11 تشکر شده توسط : inas 🄼🄾🄽🄰
داشتم نظرات این عطرو میخوندم بعد یادم اومد که خودم مدتها پیش اینجا ریویو گذاشتم....عکس به اشتراک گذاشتم...قیمت رو مشاهده کردم با خودم گفتم من کِی از دنیای عطر جدا شدم؟...چرا چنین اتفاقی افتاد؟ بعد از چند ماه و اندی تازه سر زدم؟....دیدم خیلی از دوستان اضافه شدن.....خیلی ها مثل من رفتن....یا نه نرفتن ...جدا شدن از این محفل ناممکنه اما مثل من کمرنگ شدن....اما فکر کردم که شاید، شاید هم کمرنگ نشدن این منم که کمرنگ شدم که نمیتونم ریویو هاشون رو ببینم...اما خوشحالم واسه اونایی که تازه آمدند و میتازند و تخیلات و احساسات خود را نسبت به یک رایحه بیان میکنند.....مخلص شما ( ش )
28 تشکر شده توسط : فرهاد سانیار
من می‌خواستم به ناپلئونی دیگر تبدیل شوم… به همین دلیل مرتکب قتل شدم، حالا درک می‌کنید؟!

لازم بود بدانم که آیا من هم مانند همه مردم شپش هستم یا انسانم؟ آیا من می توانم از حد معین تجاوز کنم یا نمی توانم؟ آیا جسارت این را دارم که خم شوم و آنچه را می خواهم بردارم، یا نه؟ آیا موجودی ترسو و بزدلم یا صاحب حق و اختیار هستم؟


بریده ای از یک کتاب معروف در وصف قاتل ( فانتوماس ) که بوی خون میدهد





22 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali
ساربانا اشتران بين سر به سر قطار مست
مير مست و خواجه مست و يار مست اغيار مست
باغبانا رعد مطرب ابر ساقي گشت و شد
باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست
آسمانا چند گردي گردش عنصر ببين
آب مست و باد مست و خاک مست و نار مست
حال صورت اين چنين و حال معني خود مپرس
روح مست و عقل مست و خاک مست اسرار مست
رو تو جباري رها کن خاک شو تا بنگري
ذره ذره خاک را از خالق جبار مست
تا نگويي در زمستان باغ را مستي نماند
مدتي پنهان شدست از ديده مکار مست
بيخ‌هاي آن درختان مي نهاني مي‌خورند
روزکي دو صبر مي‌کن تا شود بيدار مست
گر تو را کوبي رسد از رفتن مستان مرنج
با چنان ساقي و مطرب کي رود هموار مست
ساقيا باده يکي کن چند باشد عربده
دوستان ز اقرار مست و دشمنان ز انکار مست
باد را افزون بده تا برگشايد اين گره
باده تا در سر نيفتد کي دهد دستار مست
بخل ساقي باشد آن جا يا فساد باده‌ها
هر دو ناهموار باشد چون رود رهوار مست
روي‌هاي زرد بين و باده گلگون بده
زانک از اين گلگون ندارد بر رخ و رخسار مست
باده‌اي داري خدايي بس سبک خوار و لطيف
زان اگر خواهد بنوشد روز صد خروار مست
شمس تبريزي به دورت هيچ کس هشيار نيست
کافر و مومن خراب و زاهد و خمّار مست

جلال الدین محمد بلخی (مولوی)


در حد چن کلام گفتم اعلام حضور کنم در میان دوستان
با تست این عطر مدام این شعر به خاطرم میومد دائم تا صبر نکردم و نوشتم
عطر بسیار خوبیه حیف که فعلا نمیتونم ی باتل ازش داشته باش عطر بعدی همینه
30 تشکر شده توسط : فرهاد BITA
ذات بد نیکو نگردد***** چون که بنیادش بد است
سرکار خانم مونا گرامی صحبت های شمارو مطالعه کردم و مو بر تنم سیخ شدم....زبان بند آمد از اینهمه فقر فرهنگی آن مرد....
اصلا شرمم میشود کلامه مرد را برای چنین ادم بی فرهنگ و بی فکری که بوی از شعور و فرهنگ اجتماعی نبرده است...چه میشود کرد با صحبت های شما بسیار غمگین و ناراحت شدم خودم را جای آن زن بیچاره گذاشتم...اوقاتم تلخ شد...میگویند پشت هر مرد موفقی زنی دلسوز و عالیست...مردها و زنها نیازمند یکدیگرند باهم دیگر کامل میشوند....عقلشان...تفکراتشان...سلایق و علاقه هایشان در کنار هم کامل میشود با این توصیفات شما شرم بر آن‌مردی باد که باعث رنجش همسرش شود همسری که عمری پا به پای شوهرش ایستاده...آن واریس های پا ستودنیست چرا که حاصل زحمت است نه خوشگذرانی....موهای سفید حاصل حرص و جوش است و غصه نه خوشگذرانی و عیش و نوش.....آه هزاران بار شرم بر چنین مردان و زنانی باد که باعث رنجش یکدیگر میشوند زن مرد را ناراحت کند یا بالعکس مرد زن را....انشالله خداوند همه این انسانها را از این خَلاء فرهنگی بیرون بیاورد که زن را مانند ۱۵۰۰ سال پیش مانند اعراب برده میدانند....ما اریایی هستیم تاریخمان پیداست که در میان ایرانی ها زن ها و مرد ها باهم برابرند....امیدوارم که تمام اینگونه آدم ها چه مرد و چه زن درست شوند
سلامتی تمام مردان و زنان عالی کشورم 🙏✌💪👏👏
13 تشکر شده توسط : فرهاد الف ش
Zen for Women
لینک به نظر 3 آبان 1401 تشکر پاسخ به کامبیز سخی
درود کامبیز عزیز خیلی عالی بود.....هض کردم از این شعر زیبای تو روزمو ساخت.....

روزگارت بر مراد
روزهایت شاد شاد

آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار

قلبت از هر غصه دور
بزم عشقت پر سرور

بخت و تقدیرت قشنگ
عمر شیرینت بلند

سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاک پاک
26 تشکر شده توسط : nazanin ارغوان
درود خدمت شما سرکار خانم
برخی عطرها هستن که فرد با بوییدنش نمی پسنده ولی همون عطر ممکنه روی تن فرد دیگری جا خوش کنه و مورد پسند قرار بگیره
بعضی از عطرها ساختارشکن بوجود میان و خارج از چارچوب عرفی ی رایحه اشنا قرار میگیره به اصطلاح میشه گفت اینگونه عطرها لاورهیت ( یا پسندیده میشه یا نمیشه) قرار میگیرن مثل چی؟
ژان پل گوتیه لو مال ( له میل) اولین عطر فرانسیس کورکجیان
ناسوماتو فانتوماس
بلک افگانو اینها عطرای صفر و یک هستن طرفدارن خاص خود رو داره عطر بلک افغانو جانوری تمام عیاره از سال ۲۰۰۹ همینطور بفروش میرسه توی هر مارکتی و خب این سلیقه در ایران هست که زنان اکثرا نمی پسندند اما ن همشون ولی در کشور های خارجی خیلی این عطر استفاده میشه ...میدونین خیلی سخته بشه با نت های سنتتیک عطری ساخته بشه که بشدت مورد توجه قرار بگیره یا اصلا نشه تشخیص داد که ایا این نت طبیعیه یا مصنوعی ولی گوالتیری این کارو کرد همیشه میکنه هیچوقت نمیشه رازهای گوالتیری یا بهتره لقبشو بگم مِستر نوز (اقای بینی)....هیچوقت نمیشه رازهاش رو برملا کرد
8 تشکر شده توسط : آرش راشدی Papillon
مینویسم از تو

که منتظرت می مانم

هنوز هم قصّه پرداز

لحظاتِ تنهایی منی

هنوز هم دیوارها شنوندۀ

سخنان سرد من خواهند بود

هنوز هم عطرتو جاریست

درمیان کوچه های خیالم
*****
(به یاد مرحوم م.ر.پ)
پوران هوم ۱۹۳۴ (۱۳۱۳ شمسی)
آه بوی تازگی لَوِندر...آزادی...آرامشی خیالی...همچنان پرقدرت،همچنان محسور کننده به یاد قدیم به یاد مردان قدیم با لباس های مجلسی سیاه و سفید...کرووات های شیک...پیراهن های یقه ۷ سانتی...پایه های چکمه ای و سیبیل کلفت...با اَبرو هایی در هم تنیده و اخم کرده دو پاف به روی گردن و یقه پیراهن از میان دختران عبور میکنی میتوان تصور کرد با چشمانی بسته رد بو را میگیرند وارد کاباره میشوی و.......

لطفا هرکسی خاطره ای زیبا یا خاطره ای خیال انگیز به ذهنش رسید ادامه اش رو کامل کنه
44 تشکر شده توسط : شاپور  آتش SALMAN
آه تصمیم گرفتم راجب این عطر بنویسم هرچند توضیحات کامل راجبش داده شده ولی باز هم میخواستم قلمم ذیل این عطر ثبت شود
استاد حرفه ای توی این کار نبودم و نیستم فقد بِداهه هرچی به ذهنم میومد مینوشتم چه مفید باشد و چه چرند
اما....
دیدم دیگر دل و دماغی برایم نمانده ....ن فکری برای نوشتن...ن جانی برای تایپ کردن...فکرهای آشفته...انگشتانی بی حس....انگیزه ای نابود....انگار که نوبت خداحافظی ماهم سر رسید و دیگر نمیتوانم از قلم و نوشتار استادانی چون سخی مهربان...ایرج عزیزم....جناب دکتر بوترابی...اقای شوشتری....علیرضای گرامی....جناب مسیح و آرشیتکت بهرمند شوم
دیگر نمیتوانم بنویسیم و نشر بدهم شاگرد خوبی بین استادن ارجمند نبودم ولی به هرحال خدارا چه دیدید شاید راه برگشتی پیدا شد اما تا آن لحظه ی شیرین پدیدار نشود نمیتوان نوشت

با احترام🙏

به امید روزهایی بهتر....بدرود👋
20 تشکر شده توسط : فرهاد  داود
بووم!!!!!
کرید سیلور مونتین واتر تداعی کننده جریان اب های کوه های آلپ
فرض کنید توی سوئیس هستید لباس مخصوص کوهنوردی رو برمیدارید با کوله باری از تجهیزات کوهنوردی...کفش مخصوص...لباس گرم میپوشید به سمت کوه های آلپ راه می افتید به مقصد میرسید از کوه بالا میرید هوای کوه اطراف کوه خنک....دلپذیر و لذت بخشه
به نیمه های راه میرسید تیکه سنگی میبینید نشسته و به اون تکیه میکنید از شدت سرما نوک بینی یخ زده با دستانی لرزان و سرخ استکان و فلاسک مسافرتی خود رو از کوله بیرون میکشید چای رو داخل فلاسک ریخته چن دقیقه ای صبر تا دم بکشد داخل استکان میریزید به طرف دهان میبرید حرارت چای بینی شما رو گرم میکنه کم کم حس بویایی شما از حالت سِّر خودش در میاد استشمام میکنید.. اوه بوی چای سبز!!!
استکانی داغ ....چایی لب سوز...از کوله پشتی خود نارنجی تازه که از درخت باغچه خود کنده اید در میاورید پوستش رو بو میکنید ذوب شد برف ها بر اثر نور خورشید و جاری شدن آب از کوه رو مشاهده میکنید نگاهی به روی برف ها می اندازید نور به آنها میتابد و برف چنان مروارید می درخشد...همه جا سفید است...پا میشوید کوله رو دوش می اندازید و به راه می افتید هنوز مسافت زیادی در پیش دارید هرگاه که با قله ی کوه نزدیک میشوید درختان و مزرعه های مرتفع اطراف کوه را مشاهده میکنید با انگیزه به نوک قله صعود میکنید زیبایی های اطراف خود را می نگرید....اسمان صاف و زیبا ....مِه که با پایین قله رسیده و درختان را فراگرفته...خورشیدی همچون زَر آفتابی دل انگیز را نصیب ادمی میکند و چه زیباست این سفر....!!!!


پی نوشت: دوستان من در لحظه اسپری همانند وایکینگ کرید یک حس دارویی استشمام میکنم و بعد از چند لحظه ای این حس از بین میره نمیدونم بخاطر نت ترنج یا چوب صندل در این عطر هست یا نه چون که توی وایکینگ هم این نت وجود داره کسی میتونه راهنمایی کنه؟
16 تشکر شده توسط : ایلیا محمد اُرمُز

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan