لحظه تحویل سال و تفالی بر حافظ لسان الغیب و
افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
مقدمش یارب مبارک باد بر سرو و سمن/
خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی
تا نشیند هرکسی اکنون به جای خویشتن/
خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت
کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن/
تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش
هرنفس با بوی رحمان می وزد باد یمن/
شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او
در همه شهنامه ها شد داستان انجمن/
جویبار ملک را آب روان شمشیر توست
تو درخت عدل بنشان بیخ بدخواهان بکَن/
گوشه گیران انتظار جلوه ای خوش می کنند
برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن/
مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوش
ساقیا می ده به قول مستشار موتمن
چقدر با مسما و شرح حال و سرشار از امید و بشارت
حافظ برای من بی بدیل است و همیشه شکرگزارم که در زمان و مکانی زیستم که نغمه های عاشقانه و عارفانه این بزرگمرد تاریخ را به گوش جان شنیدم و نوشیدم و مست شدم. حافظ درد خاموش تمامی انسانها در تمامی ادوار را به زیباترین و کاملترین شکل ممکن فریاد زده است و مرحمی شفابخش برآن نهاده است. حافظ همان شرابیست که یک جرعه از آن تمام عالم را مست و سرخوش و بی غم می کند. حافظ..... همه چیز است.
شگفتی زمانی به مرز جنون می رسد که بدانیم روزگار حافط از آشفته ترین زمانهای تاریخ ایران بوده و به روایتی در زمان او هشت بار شیراز غارت شده است. تزویر و ریا و توطئه ورزی در جامعه در پست ترین حالت خود بود ولی با این حال...... به قول آن شاعر اروپایی که گفته حافط توچه کیمیاگری بودی که بدترین مواد اولیه و ناهنجارترین صداها را گرفتی و آنها را تبدیل به زیباترین سمفونی ها کردی!!!!!!
و اما یکی از اعجاز دیگر حافظ اینست که ما را سرشار از امید می کند. ذره ای نا امیدی و گله وشکایت در وجود این مرد نیست و غیر از خوبی و زیبایی هیچ نمی بیند.
به راستی ما غیر از امید چه چیز دیگری داریم و به غیر از امید به چیز دیگری نیاز داریم. تمام سرمایه انسان امید است و بدون امید توانی برای زندگی و درک خوشی هایش نداریم. بدون امید تمامی رنگها رنگ می بازند تمامی نورها تیره می شوند و تمامی شیرینی ها تلخ می شوند. امید راهزان زیادی دارد و دزدها همیشه در پی ارزشمندترین ها هستند. دوستان نازنین در سال جدید مراقب ارزشمندترین داشته مان باشیم همین وبس.
به قول بزرگان همیشه آخرش خوب می شود و اگر نشده یعنی هنوز آخرش نیست! وما چه میدانیم آخرش کی و کجاست؟
دوستان گرامی قصد نوشتن داستان و تاریخ را نداشتم فقط این عطر مرا یاد لحظات خوش زندگی می اندازد. یاد دلخوشی ها و لذات کوچک و بزرگ. یاد شریک شدن شادی با نگاهی، لبخندی، سخنی، هدیه ای، نغمه ای یا پیاله ای و شعف نگنجیدن در پوست. یاد دور همی های شاد و دوستانه، یاد عروسی و تولد، یاد خلوت های عاشقانه و لذت گناهِ بی گناهی.
این عطر بوی امید می دهد. بوی لذت زندگی
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.