دهه ۹۰ میلادی…
یک دست کت شلوار طوسی با چروک های ناشی از چندبار پوشیده شدن! چهره ای تماما اصلاح شده با ریش پروفسوری کمرنگ(رابرت دنیرویی)، امر و نهی های کوتاه و جدی در محل کار ، دغدغه و مشغله های طاقت فرسای بیزنسی و کمبود وقت همیشگی…،

اولدز موبیل کاتالاس سفید با تریم داخلی آبی خاص…،عینک پرسول کائوچویی..، ساعت Orient طلایی…
عصر های پاییزی حاکم به تهران دهه ۷۰ شمسی…
فرعی های ولیعصر منتهی به تجریش…

زینوی عزیزم همان رفیق جنتلمن قدیمی‌ست…

آدم حسابی…

رفاقتی صمیمی و کم رنگ!
یک رابطه یکم فراتر از یک دوستی معمولی…
همون اکیپ سه چهار نفره دانشگاهی که جزوه هارو از هم میگیرید ،باهم بعد از کلاس قهوه میخورید و شاید گه گداری خارج از فضای دانشگاه یکدیگر رو ملاقات میکنید،
یک رابطه شاید مقطعی! اما یکجورایی موندگار!
از اون دسته روابطی که خاطراتش میمونه و شاید گاها اسم ها هم از یادمون میرن ولی این چهره ها محاله از یاد برن!

و “لبخند” امریست غیرقابل اجتناب در هیاهوی خاطرات عاری از هرنوع درهم ریختگی!

دانهیل قرمز …
برگی‌ست میان خاطراتم …

(پ‌ن: دانهیل قرمز یک خاطره زیباست و با خطی خوش اندر دفتر خاطرات قدیمی‌ام نوشته شده اما شوربختاته با مداد سیاه! که با گذشت زمان کمرنگ و کمرنگ تر میشه…)

آنجل…
یکی از عصر های سردرگم میان پاییز و زمستان…
ترافیک نیمه سنگین و البته همیشگی مسیر بازگشت به خانه…
انعکاس نور چراغ ماشین ها به کف خیابون خیس از نوازش باران!
صدای بشاش گوینده رادیو همراه با شوخی های قدیمی و البته صمیمی…
آنجل همان فرشته‌ ای‌ست که نمیشه بهش فکر نکرد یا به یادش نبود!
نمی توان از فلسفه نام‌گذاری این عطر گذشت…
یک‌ عطر مردانه با نام آنجل!

(پ‌ن: آنجل رو میانه پاییز بپوشید، به کافه ای در کنج ولیعصر تشریف ببرید،اسپرسو سفارش بدید و حتما قبل از نوشیدن اولین جرعه با نفسی عمیق عطر قهوه و عطری که پوشیدید رو ترکیب کنید!)

پورانوم…
گره زدن کراوات جلوی آینه و همزمان با اون پخش شدن موزیک کلاسیک گرامافون ،سفیدی موهای شقیقه و اندکی التهاب و قرمزی پوست گردن! ساعت مچی صفحه گرد! صدای لولای پنچره های چوبی خانه به وقت باز شدن هنگام عصر…
پورانوم یعنی …
پاک کردن کرک های باقی مانده روی پیراهنِت توسط بانوی خانه آن هم به وقت رفتن به مجالس شبانه!
پورانوم یعنی وقار …
معجون صلابت و شجاعت که با ظرافت نهفته در عطر ماتیک های گیلاسی و تمشکی معشوق تکمیل و تکمیل تر میشه!
پورانوم رو نپوشید ! مگر اینکه یک عمر باهاش زندگی کنید

الهی سبز باشید و عاشق /پاییز باشید و باران…
ببارید به تن کاج های فرسوده ی باغ…
تاکه حسرت نماند بر دل یاررر…

یک دوست خوب و مهربون که کنج قلب و ذهن ما جاداره ! دوستی که یادآور خاطرات خوب و خوش از جنس بی ریایی و محبت هست و در عین حال به طور ملموسی جسارت و صلابتش حس میشه !
آرامیس ۹۰۰ یادآور خاطراتی از جنس ناب سادگی و‌ بی شیله پیله بودنه ، بنده رو یاد قلب های ساده آدم های دهه گذشته میندازه،
آدم هایی که بعضا در دسترس نیستن اما جاشون تا ابد جاودانه !
آرامیس رو حتما داشته باشید …
مثل آرامیس ۹۰۰ باشیم
سپاس از عزیزان

با سلام خدمت دوستان عزیزم
هالستون ، این عطر در من حس یک دست کت و شلوار طوسی با پیرهن بنفش تیره تقریبا بادمجانی رو تداعی میکنه، در یک سالنی با سقف بسیار بلند و لوستر هایی آویخته از سقف که نور های زرد اون غالبه ، افراد زیادی در محیط حاضر هستن و خوش و بش میکنند یا حتی چهره های جدید توسط افراد دیگر به محافلی که حضار در اون حضور دارند معرفی می شوند!
یک رایحه در آغاز دارچینی و اندکی شیرین و اغواکننده که میان عطرهایی که سایرین پوشیدند خودنمایی میکنه و نمای خاصی به شما اهدا میکنه ! مطمعنا ادغام این رایحه با رایحه یک‌نوشیدنی سبک ، در انتهای شب میتونه حس دل انگیزی برای شما و پارتنرتون به ارمغان بیاره…