رایحه بیشتر شبیه به رانس هروکی است تا اونتوس. حضور ترش مزه و اسیدی روایح سیتروسی و تا حدی چوبی در هر دو کار باعث شده تا از اونتوس فاصله بگیرند.
فکز میکنم با توجه به قیمت بسیار متاسب هروکی و اصالت و قدمت این برند قدیمی، هروکی می‌تواند تا حد زیادی انتظار مخاطبی که به دنبال چنین روایحی است را بداورده کند. تا حدود ۹۰ درصد شباعت فکر می‌کنم اقناع کننده است.

شباهت قابل توحهی میان این کار و ولوت ارکید میبینم. با این تفاوت که به دلیل حضور پچولی و روایح دودی در این کار، به وایح گلها اجازه‌ی عرض اندام زیادی داده نمیشود. کیفیت نسبتا خاکی پچولی رایحه‌ی گلها را در برمیگیرد و وجه زنانه‌ی اعواگر آن در مقایسه با بلک ارکید کمتر میشود.
خط امصای تام فورد همچنان حضور دارد.
رایحه در ابتدا خاکی‌تر و ادویه‌ای تر است. هر جه می‌گذرد کار لطیف‌تر شده و وجه گلی بیشتر جلوه‌گر می‌شود.

برای استفاده‌ی روزمره، در کار و البته‌مهمانی هر دو از نگاه من کاربرد دارد

کارهای قدیمی تام فورد اغلب بسیار لوکس و پر از زیبایی‌های خلاقاته است. این کار و ولوت ارکید قطعا جزو بهترینهای زنانه‌ی تام فورد است.
این کار گویا دیسکانت شده است.

عطری گلی-چرمی و نسبتا شیرین. رایحه‌ی گل ارکیده و سنبل و یاس در ترکیبی بس‌نظیر با رایحه‌ی چرمی جیر و لابدانیوم و با خط امضای تام فورد.
بسیار اغواگرابانه و شیک برای زنان. از نگاه من صرفا عطر شب و مهمانی است.
اگر کمی وجه‌مردانه داشت قطعا انتخاب من‌نیز بود

ترکیبی از روایح شیرین با رز و زعفران. رایحه‌ای کلافه‌کننده که هیچ گونه حسی از زیبایی‌شناسی را در من ایجاد نمی‌کند. رایحه‌ای تکراری برای اغلب ما.
بی‌شباهت به رایحه‌ی اسکین سنتی که از تمامی عطرها می‌شنویم نیست.

این کار و عربین تونکا گویا جزو محبوب‌ترین کارهای این برند در دنیا است. هر دو را از اخیرا تست داشتم
اینتنس کافه کاملا یاداور اماکن مدهبی است.رایحه رز و وانیل و قهوه و مشک. قهوه بسیار کمرنگ حس میشود.

در مورد عربسن تونکا در صفحه‌ی مربوط به خودش خ اهم نوشت.

به نظر روایح این برند بسیار سنتتیک است و شباهت قابل توحهی با عطرهای گرمی دارد.

در میان کارهای زیادی که از این برند است داشتم سه کار نظرم را جلب کرد: عود توباکو، عود لدر و پچولی لیوز.
هر چند حس سنتتیک بودن همچنان در دو مورد اول حضور دارد (در پچولی لیوز رایحه حس سنتتیک برای من نداشت و یک‌پچولی بسیار شفاف را ارائه میدهد) اما کارهای اصطلاحا "دلچسبی" هستند. .

در مورد این کمپانی و کیفیت مواد بکار رفته در آن گویا اغلب مخاطبین نطرشان بر کم کیفیت بودن آن است اما اینکه چقدر این موضوع صحت دارد جای سوال است.

زنبق ناصره یا بیسمارک، صرفا در چهار کشور لبنان، ف ل س ط ین، اردن و سوریه رشد می‌نماید که‌متاسفانه در معرض انقراض است. شکل ظاهری این زنبق بسیار متفاوت با انواع زنبقهای دیگر است. دو برگ آن آبی کم رنگ با رگه‌های مشکی و دو برگ دیگرش سفید خال خالی است. گلبرگهای متفاوتش نمادی است بدای من از زنانگی و مردانگی در کنار بکدیگر. در ویکی پدیا در بخش uses از عطر آیریس نازارنا به عنوان تنها عطری که از این زنبق در آن بکار رفته یاد شده است. اینکه آیا در عطر دیگری از رایحه‌ی زنبق ناصره استفاده شده یا خیر را به عنوان سوالی با دوستان مطرح می‌کنم تا بیشتر بتوانیم‌ با رایحه‌ی زنبق ناصره آشنا شویم.
بی‌نهایت، ابدی و ازلی کمترین‌کلمات در توصیف این شاهکار بوتیک ادس د ونوستاس در امریکا است: زنبق در بستری از چرم و اینسنس. اما چرم و دود در ظریف‌ترین حالت ممکن که به راحتی قابل شناسایی نیستند. هر قدر به درای دان نزدیک میشویم روایح چوبی و خاکی بر زنبق مستولی میشود اما زنبق تا‌ پایان کار حضور دارد. رابحه را می‌توان کاری خنک دانست اما کاملا‌چهارفصل است. ترجیح‌ من بهار و‌پاییز است.
حقیقتا به هنگلم استفاده ار آن قلب من به تپش می‌افتد. این عطر قطعا در قله‌ قرار‌گرفته است. هیچ‌مسابهی بداب آن نیافتم. هیچ کار زنبقی‌ای مشابه آن‌نیست. زنبق ابدا در این کار حالت آرایشی-پودری ندارد. شاید تا حد بسیار کمی نوع رایحه‌ی زنبقی که در سولیل د جده استشمام‌میکنیم شبیه به این کار باشد. اما بیراه است اگر این دو کار را حتی اندکی شبیه به هم‌بدانیم.
حقبقتا زندگی با این عطر وارد یک سطح دیگری‌میشود که در آن نمی‌توانی بد باشی،‌ بد بخواهی و به زشتیها فکر کنی. سراسر مهربانی، عزت نفس و احترام را به هنگام‌ پوشش این عطر لازم است با خود به همراه داشته باشیم.

از بهترین عطرهای چرمی که تابحال تست داشته‌ام. چرمی بسیار لطیف که در ترکیب با روایح چوبی، سدر و گل رز کیفیتی علفی-گلی و حتی کمی شیرین (مشک و کهربا) به خود گرفته. حضور اینسنس سبب شده تا حدی خط امضای کار دودی این خانه که در عطر بویس د اسنس حضور دارد در این کار نیز احساس شود. هر دو کار شباهت زیادی به یکدیگر دارند و البته هر دو رایحه‌ی یونیک خود را حفظ کرده‌اند. به دلیل ترکیب رز و چرم من به یاد لدر کولونیا آکوا دی پارما نیز می‌افتم. شباهت ظریفی میان این دو نیز حس می‌شود.
زیباترین، شیک‌ترین، قابل پوشش‌ترین و و در عین حال از کم آزازترین عطرهای چرمی است که استشمام کرده‌ام.
عطار این کار قابل تحسین و قدردانی است بسیار.

پیسنهاد می‌کنم به مخاطبین که عطر سابورسیو از بدند بریکورت را تست داشته باشند. این عطر تا حد بسیار زیادی به آیریش لدر شباهت دارد.‌ و از نگاه من آیریش لدر تلطیف شده‌ی سابورسیو است. سابورسیو پخش و ماندگاری به مراتب قوی تری را به من ارائه می‌دهد. نت‌های مشترک هر دو چرم و تونکا است.
با توجه به اینکه سابورسیو سه سال بعد تولید شده. احتمالا از این کار الهام گرفته است. سابورسیو به دلیل حصور انجیر و انگور فرنگی ترش‌مزگی و تیزی بیشتری را در خود دارد که آن‌را در ممو نمیبینیم

پس از اولین تست این عطر بلافاصله ذهنم درگیر این سوال شد که من این رایحه را قبلا در چه عطری استشمام‌ کردم. ذهنم یاری نمی‌کرد. تا اینکه تصمیم گرفتم به سراغ جعبه‌ی سمپل‌هایم بروم. تا نگاهم در همان لحظه‌ی اول به سمپلهای برند گولدفیلد اند بنکس افتاد، یادم آمد که یکی از کارهای این برند پاسخ سوال من است. عطری بسبار عجیب و غریب که در تست اول و دوم نتوانسته بودم کامل با آن ارتباط بگیرم اما الان پس از تست سدر بلانک، کاملا درگیرش شدم: White sandalwood از برند بی‌نظیر goldfield and banks. شباهت این دو عطر بسیار بالاست. این در حالیست که تنها نت مشترک آن دو چوب صندل است! با این تفاوت که گولدفیلد بسیار قدرتمندتر، شفاف‌تر، عمیق‌تر و خلاقانه‌تر برای من احساس می‌شود. دوستانی که سدر بلانک را تست داشته‌اند بایستی در این مورد نظر بدهند که بوی غالب در این عطر بوی سدر است یا چوب صندل!

برندی استرالیایی و نسبتا نوظهور گولدفیلد اند بنکس، شفافیت و قدرت و خلاقیت و بکر بودن عجیبی در کارهایش حضور دارد.‌ حدود ۷ کار از این برند را تست داشته‌ام و دو کار آن را تهیه کرده‌ام.: رزرت دزوود که یاداور ام سون ایوسن لورن است و بوهمیان لایم که جزو زیباترین و متفاوت‌ترین عطرهای سیتروسی است که تابحال تست داشته‌ام. در این کار از نوعی لیموی بومی استرالیا به نام لیموی انگشتی استفاده شده است که حقیقتا رایحه‌اش حیرت‌آور است و احتمالا برای همه‌ی ما رایحه‌ی کاملا نو و ناشناخته‌ای است

پس از اولین تست سدر بلنک از کرید بلافاصله ذهنم درگیر این سوال شد که من این رایحه را قبلا در چه عطری استشمام‌ کردم. ذهنم یاری نمی‌کرد. تا اینکه تصمیم گرفتم به سراغ جعبه‌ی سمپل‌هایم بروم. تا نگاهم در همان لحظه‌ی اول به سمپلهای برند گولدفیلد اند بنکس افتاد، یادم آمد که یکی از کارهای این برند پاسخ سوال من است. عطری بسبار عجیب و غریب که در تست اول و دوم نتوانسته بودم کامل با آن ارتباط بگیرم اما الان پس از تست سدر بلانک، کاملا درگیرش شدم: White sandalwood از برند بی‌نظیر goldfield and banks. شباهت این دو عطر بسیار بالاست. این در حالیست که تنها نت مشترک آن دو چوب صندل است! با این تفاوت که گولدفیلد بسیار قدرتمندتر، شفاف‌تر، عمیق‌تر و خلاقانه‌تر برای من احساس می‌شود. دوستانی که سدر بلانک را تست داشته‌اند بایستی در این مورد نظر بدهند که بوی غالب در این عطر بوی سدر است یا چوب صندل!

برندی استرالیایی و نسبتا نوظهور گولدفیلد اند بنکس، شفافیت و قدرت و خلاقیت و بکر بودن عجیبی در کارهایش حضور دارد.‌ حدود ۷ کار از این برند را تست داشته‌ام و دو کار آن را تهیه کرده‌ام.: رزرت دزوود که یاداور ام سون ایوسن لورن است و بوهمیان لایم که جزو زیباترین و متفاوت‌ترین عطرهای سیتروسی است که تابحال تست داشته‌ام. در این کار از نوعی لیموی بومی استرالیا به نام لیموی انگشتی استفاده شده است که حقیقتا رایحه‌اش حیرت‌آور است و احتمالا برای همه‌ی ما رایحه‌ی کاملا نو و ناشناخته‌ای است