معمولی واژه‌ای است که شاید کسانی که در دنیای عطر خیلی کنکاش نکرده‌اند در توصیف لاین سولو بکار ببرند. اما شاید باید بسیار گشت و گذار در میان روایح نمود تا واژه‌ها و عبارات "معمولی و عادی یا نهایتا عطر خوبیه" در توصیف این عطر برای ما به "شاهکار" مبدل شود.برای من اغلب عطرهای لاین سولو به تمامی یک شاهکار هستند. شاهکاری که به دور از خودنمایی هنر عطرسازی را به ما نشان می‌دهد. همچون بسیاری از کارهای میلر هریس، گرلن و همچنین ادس د ونوستاس

چند نکته‌ی دیگر دز مورد این عطر:
اگر نت سیب را در این عطر متصور نشوم، شباهت قابل توجهی را میان این کار و کاردینال از جیمز هیلی می‌یابم. و همچون این عطر فضایی کلیسایی را برای من تداعی‌‌می‌نماید
همچنین رایحه‌ای مشابه با کند در این کار استشمام می‌کنم که در ترکیب با روایح دودی، حال و هوای کلیسا را در این کار برای من تشدید می‌نماید.
هر قدر کاردینال بسیار سخت پوشش است اما این کار شاید به دلیل حضور سیب روزمره‌تر و قابل پوشش‌تر شده است. اما از نگاه من این کار هم تا حدی سخت‌پوش است یا به عبارتی در مرز میان دیزاینری و نیش

تند و تیزی فلفل به همراه روایح دودی و چوبی قابل استشمام است. سیب در این کار در ترکیب با فلفل و رایحه‌ی اینسنس خودنمایی می‌کند لذا ماهیت گورماند و شیرین روایح میوه‌ای از آن زدوده شده است.
در میا این لاین و لاین سولو، ترجیح من به سمت سولو است. تمامی کارهای سولو به جز اوریگامی کارهای بسیار دوست داشتنی برای من هستند. لووه، جزو برندهای بسیار اررشمند برای من‌مخسوب می‌شود. برندی که همچون‌میلر هریس متواضعانه و به دور از اغراق در دنیای روایح، خالق آثاری بسیار زیبا است.

رایحه‌ی سی اچ قبلی در این کار حضور دارد اما در بستری از فضای چوبی-چرمی و گرم. این کار برای من رایحه‌ای شیک‌تر از سی اچ را تداعی می‌کند. خنکی کار قبل در این عطر به خوبی با گرمای چرم-آویشن و هل بالانس شده. البته رایحه‌ی هل قابل شنیدن برای من‌ نیست
با توجه به گویا ریفورموله شدن کار، پخش و ماندگاری پایینی دارد.
کار دوست‌داشتنی‌ای است. اگر نسخه‌ی قدیمی قابل خریداری باشد بسیار عالی است. در غیر اینصورت پخش و‌ماندگاری پایین کار احتمالا ناامیدمان خواهد کرد.

ممنون از بازخورد خوب شما. پاینده باشید🌹🙏

این کار برای من یاداور عطرهای کاملا عربی یا پاکستانی در زمان کودکی‌هایم است. این رایحه را بارها و بارها در کودکی شنیده‌ام. و لذا برای من تازگی ندارد.‌ هر چند روایح سبز در کار حس می‌شود اما غلبه با بوی شیرینی است که از ترکیب زنجبیل و قند و هل ساخته شده است. فصای اینسنسی و تا حدی چرم در کار حضور دارد و شیرینی روایح را در خود جای داده است اما غالب نیست. انگار که بوی شیرینی در نهایت از حاله‌ی چرم و بخور زبانه‌می‌کشد و به بیرون از این هاله راه می‌یابد. شیرینی این کار برای من یاداور نوعی از شیرینی‌های مشهدی‌ است که به شکل پیچ در پیچ و دراز و نازک ساخته‌ می‌شود (به رنگ شیری که در میانه‌اش رنگ قهوه‌ای همچون نواری روی شیرینی را تزئین می‌نماید). البته بیشتر حالتی آبنبات‌گونه دارد و نه شیرینی. کاملا شکننده است.
نکته‌ی جالب توجه این است که برای من به هنگام استشمام عطر از روی لباس روایح سبز قابل استشمام هستند اما در حالت عادی خیر و همان بوی شیرین که توصیف نمودم قابل استشمام است.
به نظر ماندگادی بالا و پخش قابل قبولی دارد.
متاسفانه مورد طبع من واقع نشد.

ابن کار از گرلن، از نگاه من موفق‌ترین کار چای‌محوری محسوب می‌شو که تابحال موفق به امتحان آن بوده‌ام. چای در این کار برخلاف سیلان از اتلیه کلون یا کار چای محور از لاین نیش کارتیر به نام IV، کاری است بسیار لطیف، نرم و در عین حال سبز و سیتروسی و تا حد بسیار کمی شیرین. رایحه‌ی تند و تیز و خنک چای توسط مرکبات و وانیل در این کار گرفته شده و لذا با کاری کاملا کامپلکس از چای روبرو می‌شویم.چای در تمام مراحل حضور دارد اما حضورش کاملا ترکیب شده با دیگر روایح است.
این لاین گرلن و شیشه‌های بی‌بدیلش برای من جواهری است که دیگر تکرار نخواهند شد. شیشه‌ها با فلزی طلایی مزین شده است. چهره‌ی زنی که گویا الهام بخش ژاک گرلن بوده بر بالای فلز طلایی حک شده است.

باتلی که حقیقتا زیباترین در میان تمامی باتل‌هایی بوده که تابحال دیده‌ام. این باتل‌ها در چند کار دیگر نیز حضور دارد اما با تغییراتی که هر کدام زیبایی منحصربفرد خود را دارد. برای مثال در کار انسنس میتیک د اورینت که کاری بر پایه‌ی عنبر طبیعی است، فلز حذف شده و روی شیشه با خطهایی طلایی که ما بین تنها لوگو گرلن و زنبور عسل قرار گرفته مزین شده است.
یا در کار هرود یا شمده، باتل با یک قاب چوبی در اطراف خود کاور شده است. این لابن نیش گرلن، بالاترین میزان هنر، نبوغ و شهود روح گرلن را در خود دمیده است. بالاخص کارهایی که تری واسر در این دوره‌ی طلایی -که فکر میکنم از حدود ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ است- خلق نموده غیرقابل تصور و وصف است. برای او تحسین بسیاری قائلم.

به مشام من ماندگاری این کار عالی است و پخش بوی خوبی دارد.
یک کار نیش تمام عیار و مناسب فصل بهار و تابستان.

سلام دانیال عزیز. بسیار سپاسگزارم از راهنمایی ارزشمند و به موقع شما. دیروز این امکان رو پیدا کردم تا کولونیا لدر را هم تست کنم. تفاوتی که بین دو کار فرمودین کاملا دقیق بود. متشکرم از وقتی که گذاشتین. برای‌ من بسیار ارزشمند بود. 🌹🙏

رایحه‌ی رز و عود در بستری از چرم.
چرم در این کار لطیف کار شده و جنبه‌ی مردانه‌ و شاید زمخت چرم در آن دیده نمی‌سود. غلبه چندان با چرم نیست. رز و عود به شکل غالب و ترشی مرکبات حس‌ می‌شود.
پخس و ماندگاری قابل قبولی دارد اما در مقایسه با کارهای چرمی‌ای همچون کار چرمی گرلن (عطار: تری واسر) به درجات قابل توجهی کمتر است.
این کار برای من به کار عود از همین برند (آکوا دی پارما) شباهت دارد. هر چند برای من عود اکوا دی پارما ساده‌تر، سبک‌تر و حتی تا حدی خنک‌تر احساس می‌شود.
اکوا دی پارما لدر یاداور کار چرمی‌ای که از گرلن به آن اشاره نمودم نیز هست. تا جایی که بخاطر دارم در هر دو علاوه بر چرم، عود و رز به کار رفته. و البته در گرلن چرم بسیار غالب،‌ماندگار و قوی است. (پس از چندین‌ ماه همچنان پس از اسپری بر لباس من باقی است).

سلام و عرض ادب.
دوستانی که هر دو نسخه کولون و پرفیوم این‌کار را تست داشته‌اند‌ ممنون‌ خواهم‌ شد در خصوص تفاوت‌ رایحه و همچنین پخش و‌ ماندگاری این دو کار بفرمایند.
پیشاپیش سپاسگزارم.