اسکوزمی کلمه ایتلییایی است به معنای متاسفم.
یکی از دوستانم میگفت عطر لاشیا کیو پیانگا بوی نقل در عروسی میدهد...بیراه نمیگفت..ولی اگر در کانسپت سورچینلی و پدیدار شناسانه به این عطر و لاشیا کیو پیانگا نگاه کنید...نه کار عامه پسند است نه کاری زنانه و نه کاری که بوی حرم بدهد....این عطر مسحور کننده است..

امشب برای اجرای باخ به تالار وحدت رفته بودم و این عطرو زدم...بازخورد های به شدت خوبی دیدم...همینطور در شب ختم یکی از آشنایان دور..فکر میکنم بعضی مکان ها هستند که اگر ملاحظه شوند به شدت با عطر خوب هماهنگ میشوند

بازی های گوالتیری....
ویدیویی در اینستاگرام ارتو پاریسی دیدم که شخص گوالتیری از علایق و ...خودش صحبت میکند...
یکی از پست هایش را نگاه کردم..عکس های متحرکی بود از سوراخ ها..سوراخی در سنگ.سوراخی در چوب.سوراخی در میوه که انگار میوه از آنجا تکثیر شده..ناف در بدن انسان
این علاقه گوالتیری به سبب مراودات زیاد او با مواد در جهان بوده به طوریکه از کنه آنها لذت میبرد..از بوی بد قوی درونی آنها..معمولا هم داخل مواد بوهای خوبی ندارند...میتواند از دورانی باشد که او با سختی گذرانده و با او خو گرفتد..شاید در دوره ای از زندگی اش در خیابان و بو های بدن نامتعارف بدنش که خاصل از دو ماه حمام نرفتن است زندگی کرده..
کلیتا با بوهایی غیر بوهای چرک و درونی احساس از (خود بیگانگی)میکند!با آنها ارتباط نمیگیرد..

من عاشق روایح انیمالیکم.یعنی هرچی بیشتر.. لذت بیشتر..ولی این عطر دیگر انیمالیک نیست.. بوی مدفوعه..بوی بدیه حداقل برای من.. با پخش و ماندگاری پایین...بعد از چند ساعت حتی در بوی درای داون هم فقط گوالتیری دیده میشود و انگار در پی اسمتمناء خویش است.کوئوم که عاشقش هستم با درای داون بوکانرا.ترونی.استرکوس خیلی شبیه به هم هستند...نمیدانم با این اوصاف این عطار داخل باتل هایش اضافه میکند که اینقدر اعتیاد آور میشوند

در اولین بار با تستش بشدت عجیب برایم بود که چگونه آمواج با اینهمه دقت اینگونه عطری تولید کرده..ترکیب نچندان بالانس و متعادل ... پچولی بسیار بد پیاده شده طوری که بعد از چند بار بوییدن نت زیبای پچولی برای شما زننده میشود..کمی شیرینی بش از حد میشود و انگار عطر نمیتواند کلیتا خود را عرضه کند مثل ماشینی است که قطعاتش منتاژ نشده..
ولی بار دوم که بوییدمش...یک وجهه از کنه ممویر را از آن گرفتم. به عطر افشان که آدم دیدم عطار همان است...حقیقتا از سلیقه اش خوشم آمد..انگار سعی میکند دوباره آنرا اجرا کند ولی در ممویر فقط این اتفاق افتاده ..باندلس سعی و تلاش بیهوده برای تکرار ممویر است...اثر هنری اتفاق می افتد..هیچوقت خود آگاه نیست..
..ممویر بر عکس باندلس مثل ماشین مونتاژ شده است.همه چیز در سر جایش قرار دارد و حواس شما را به قطعه ای از آن پرت نمیکند...به نسبت های هر قطعه اش با جهان اشاره نمیکند بلکه نسبت خودش که چیز جدیدی و فردی است را ارائه میکند
همچنان در حال بوییدنش هستم...زیبایی رد پای ممویر حتی نقصان باندلس را برایم زیبا کرد

درخواست دارم از مدیر سایت که عطر جدید مسک میلانو تانگو عود از همین عطار را به سایت اضافه کنند
ماهیت رایحه تانگو را دارد ولی از حالت اینتسنی آن کمتر شده و رایحه ای بالانس تر به واسطه مرکبات گل مشک پاچولی اهمیت بیشتر به عود به جای رایحه رزینی امبری اسپایسی ..فلنکر قابل توجه از تانگو ..ولی چه فایده.. تانگو به واسطه دیوانه و غیر بالانس بودنش تانگو بود..

موسیقی St. Matthew Passion:Erbarme dich را به تعداد نامعلومی... دوباره پخش میکند...
در زمانه مرگ خدایان و مکانیزه و ماشینی شدن امور و فروپاشی معنا...این عطر فرصتی فراهم میکند تا به خود و درون نگریست....برای فاصله گرفتن از شلوغی ها و اخبار های بی سر و ته....برای نگریستن به اعماق انسانی...برای تفکر درباره خدا،ایمان، شک....
اگر میبینید از آن دوری میکنید بدانید که از عمق خود دوری میکنید...حقیقتا نادر است زمانهایی که انسان بتواند با این عطر کاملا خو بگیرد و آنرا کامل درک کند...
این نوشته را برای ایکاروس عزیز مینویسم که اولین بار توسط او با این عطر آشنا شدم ..چند وقتی است مارا از نوشته هایش محروم کرده و در این دوران تاریکی....سختی ها و مشکلات و این وضعیت وطنمان ما را تنها گزاشته...امید که بتوانیم با همدیگر از آن عبور کنیم

سوال بی جواب نماند...
کار های سورچینلی طوری نیستن که با راهنمایی تکنیکال بتونم به شما کمک کنم که کدوم رو بیشتر دوست دارید ...رایحه هایشان ترکیبات به شدت پیچیده و عمیق هستند. از دوست نیش پسندم که پرسیدم plein Jeu رو پسندید ولی خودم این کار رو بیشتر دوست دارم
از لحاظ رایحه باهم شباهت هایی هم دارند
هنوز اونقدر درست تست کامل و ریویوی ذهنی هم برای این دو عطر انجام ندادم و ننوشته ام..
از لحاظ ماندگار این کار کمی بهتر و قوی تر است

نمیدانستم برای خانم مونا عزیزمان این اتفاق ناگوار رخ داده....این عطر برایم معنای دیگری پیدا کرد..دستم به قلم نمی آید.. سکوت میکنم....در پناه خدا باشید🖤

مقل اینکه عطر هایی هستن که بوی پوست گردو میدن و من خیلی از رایحه اون خوشم میاد.یادم میاد جایی جناب آرشیتکت گفته بودن ولی مطلب رو پیدا نمیکنم.دوستان به بنده تازه وارد کمک کنید ممنون میشم..❤️

دوستی راجع به این عطر میگفت فرومایه و بی چیز...
من هم وقتی این عطر را بو کردم دیدم چیزی ندارد زبان بسته...فقط یک ملوسی است که میخواهد بر تن کسی بنشیند
به فکر افتادم بعضی از عطور خود را مستقلا مقابلت قرار میدهند و میگویند چطورم؟ مثل سورچینلی ها و جووی و ...ولی بعضی از آنان میخواهند با فرد مچ شوند و ادعایی ندارند....اگر ادعا داشتند آن وقت بود که لت و پارشان میکردیم...من در این عطر آنقدر ادعا ندیدم و بنظرم خیلی فرحبخش است که عطری داشته باشیم که از میوه های متنوع تشکیل شده باشد و فقط میوه ای باشد...قشنگ است...ولی از اجرای آن در کیرکه راضی نبودم تا وقتی به درای داون کار رسید
تا اونموقع اصلا نتوانستم آن را روی تن مرد تصور کنم...