جالبه تهران در یک فروشگاه زنجیره ای عطر ، فروشنده خانم با کمالاتی می گفت این تنها عطریه که الکل داخلش الکل خوراکیه!واضح تر یعنی اینکه از خود ویسکی داخل محتویات این عطر استفاده کردن حالا اینکه نفس خود این حضور ویسکی در سی میل عطر اساسا چه خصوصیت خارق العاده ای داره بماند ، کلا انگار بعد از بلک افگانو دوستان عزیز عادت کردن نسبت به این برند و عطراش اظهارات فاضلانه عجیب غریب بکنن ، حتما چاینا وایت هم فنتالین داره بخریم کنار بگذاریم برای اوقات خماری!
اما اگر از شوخی بگذریم و بیایم کمی واقع گرایانه تر به قضیه نگاه کنیم متوجه می شویم که عطار محترم ایده ای نزدیک به همین رو در سر داشته ، الساندرو گوالتیری ایده ساخت این عطر رو از کتابی روسی به اسم مسکو گرفته که داستانی در خصوص معتادان الکلی داره ، معتادانی که برای چشیدن طعم الکل به هر چیزی حتی به خوردن عطرای ارزون قیمت روی میارن و همین ماجرا ‌و داستان منجر به خلق بارااوندا می شه ، در واقع عطار تلاش خودش رو برای خلق نوعی ویسکی در قالب عطر کرده و حتی موقع معرفی اینکار مقداری از اون رو در دهانش اسپری می کنه ، جل الخالق! چه حیله ی تبلیغاتی جالبی برای یک عطر مشروبی!
و اما احساس شخصیم ، اولین احساسی که بعد از تست بارااوندا داشتم این بود که عطری فوق العاده یونیک هست و نمونه ی این فضای شیک اسپایسی چوبی و مشروبی رو به شخصه کمتر برخورد داشتم مگر در عطرای بسیار گرون قیمت و لوکس ، بارااوندا به شدت الکلی ادویه ای چوبی بالزامیکی و رزی هست که طعم شیرینی از میوه های خشک دارچینی آغشته به هل و کارامل رو داره ، رزش به معنای واقعی زیبا و بالانسه و به شکلی خارق العاده بر آکورد مشروبی عطر می نشینه ، لذت می برم از بو‌ کشیدنش بر روی پوستم شاهکاریه برای خودش ، رایحه ی الکلی ادویه ای رو تا انتها حفظ می کنه و کمی شکل وانیلی و کاکائویی به خودش می گیره
چوب بسیار زیبایی که گوالتیری اینبار برای کلاهک! عطرش در نظر گرفته از چوب پنبه ی ایتالیایی گران قیمت تهیه شده که این چوب پنبه ذهنیت جالبی در خصوص یک عطر با فضای مشروبی ایجاد می کنه و همچنین نام عطر نیز اصطلاحا به بار های ایتالیایی در حاشیه ساحل مدیترانه و مماس به دریا اشاره داره و در معنای اصیل ایتالیاییش به آشفتگی ، بی نظمی و هرج و مرج تعبیر می شه ، در واقع بارااوندا به آشفتگی ذهنی و روانی حاصل از اعتیاد به الکل اشاره داره ، پخش خوب و ماندگاری بسیار خوب به شکلی که کاملا با فضای عطر تناسب داره و اگر کمتر یا بیشتر بود این امکان رو داشت که دلسرد یا دلزده تون بکنه ، نمره شخصیم با توجه به فضای کانسپچوال‌ و رایحه بسیار یونیک و شیک بارااوندا ۸ از 10

خب در مورد این عطر باید به دوستانی که فوبیای رز دارند هشدار بدم چرا که برای لذت بردن از رایحه ی عجیب و غریبش بایستی با حضور رز از نوع تلخ و تاریک و اسپایسی کنار بیایید به خصوص یک ربع بیست دقیقه ابتدایی آرمی آو لاورز ، در ادامه هم البته دست از سرتون بر نخواهد داشت
اگر آرمی آو لاورز رو هنوز تست نکردید پیشنهادی براتون دارم :
مازون نام و فضای ذهنی حاکم بر این کار رو از یک گروه موسیقی سوئدی به اسم
Army of lovers
که در آخرین دهه قرن بیستم از شهرت بالایی در اروپا برخوردار شدن الهام گرفته است ، محبوب ترین قطعه ای که لانچ کردن و حسابی سر و صدا کرد
crusified
یا «مصلوبه» که موزیک ویدئو هم براش ساخته شده ، کافیه سرچ کنین و در یوتیوب تماشا کنید تا فضای این عطر در برابر چشمتون ترسیم و تا حدود نزدیکی به واقعیتش مجسم شود اگر مورد پسندتون بود مطمئناً از پوشیدن این عطر حظ کامل خواهید برد ، رز انیمالیک کثیف و توأمان شربتی و چسبناک ، انیمالیک‌ چرمی خاکی و شیپغ گونه ، دوباره انیمالیک بوزی کره ای و باز هم انیمالیک مشکی امبری و‌ پودری!!!کثیف ترین رزی که تا به حال تجربه کردید ، تصویری بی رحم و سیاه و دلهره آور از لاشه ی متحرک اسبی قشو نشده و بازگشته از دنیای مردگان که تمام زین چرمیش آغشته به شهد و عسل با رز به گونه ای سورئال آرایش شده است ، پر طمطراق در برابر شما قدم بر میدارد و با حدقه ی تو خالی چشمانش به شما خیره می شود تا به قلب تاریکی فرو بروید ، چقدر اروتیک ، چسبناک و چربه رز و ترکیبش با لابدانوم و پچولی شما رو به جنون می کشد ، همین کافیه تا این عطر مسخ تون کند و نتونید به سادگی از کنارش بگذرید...نکته ای در خصوص آرمی او لاورز وجود دارد ، فقط و فقط بایستی بر روی پوست امتحانش کنید و هر چقدر از پوست و بدن داغ تری برخوردار باشید تجربه شما رایحه ای سحرانگیز تر و پر کشش تر خواهد بود ، بار ها و بارها امتحانش کردم حتی بر روی پوست خودم در شرایط متفاوت نتیجه متفاوت ارائه می دهد ، بگذارید صادقانه بگم این عطر طراحی شده تا در داغ ترین و پر حرارت ترین لحظات زندگی شما حضور پیدا کند و چون انتزاعی از تماشاگر جنسی ، قربانیانش رو مصلوب بر شهوت و لذت نظاره گر باشد و به جنون برسد ،
پس آرمی آو لاورز عطری نیست که در زمهریر یک روز زمستانی بر گردن و یقه پالتو اسپری اش کنید و مهمانی بروید یا حتی همراه دوستان خیابان گردی کنید...برای علاقمندان به رز 8 از 10 و برای افرادی که نسبت به این نوت گاردی ندارند 7 از 10 و برای دوستانی که فوبیای رز دارن تقریبا بلااستفاده است و خریدش توصیه نمی شود.
ماندگاری بسیار بالا و پخش متوسط و نزدیک به پوست ، اگر استثنائات رو نادیده بگیریم پخش معمولی از خصوصیات غلظت بالای عطرای اکستریت هست و این هم مستثنی نیست.

متأسفانه این سایت عط...ه استور داره روز به روز به تعداد قربانیهاش اضافه می شه ، ظاهراً بایستی یک اقدام اساسی برای مقابله با این شخص کرد ، بدتر از زیان مالی این ایجاد حس بی اعتمادی در مخاطبین عطرباز هستش که جبران ناپذیره.

نا امید کننده است ، به محض اسپری تصویر بسیاری از عطرای چوبی وتیوری عودی و چرمی جلوی چشمتون رژه می ره دریغ از ذره ای ابتکار و نو آوری ، عود چهره ای کاملا چوبی دوده گرفته و رزینی داره که در قلبش وتیوری تاریک و لیمویی و گوگردی و تلخ و ترش می تپه به شکلی در هم تنیده که نه با قاطعیت می شه گفت عوده نه می شه با قطعیت گفت وتیوره ، اصلا هیچ کدوم نیست چرمه ، بگذارید خیالتون رو راحت کنم همه اینها به شکلی کاملا وحشی و حیوانی و سمی گونه حضور دارند و در کنارش فضای اسموکی و صمغی سرو و کاج سوخته بیداد می کنه ، این سبک رایحه تواناییش رو داره که لرزه به تنتون بی اندازه البته اگر مشابهش رو تا به حال تجربه نکرده باشین ، خلاف انتظاری که داشتم عود به مشام من بسیار مصنوعیه به شکلی که انگار حضورش مرهونه سایر نوت های چوبی و رزینی هست و به هویتی مستقل دست پیدا نمی کنه ، بی گمان شما هم مثل من سایه ای از تونکا و پچولی رو احساس خواهید کرد که در ایجاد این فضای سرد و تاریک و غبارگرفته و غمناک نقش دارند که بسیار کلیشه ای و بی اصالته ، دچار به اختلال و هویت پریشی ، شخصیتی توخالی رو در نظر بگیرین که صورت‌ از نقاب های کهنه ای گرفته که پیش از این بر چهره ی دیگران فرسوده شده…

اگر از اون دسته افراد هستین که همیشه وقت انتخاب ساعت مچی از کلکسیون شخصیتون بین پوشیدن رویال اوک ای پی و ناتیلوس پتک فیلیپ دو به شک هستین و کت شلوار تون بسپوک و دست دوز یه دیزاینر ایتالیاییه یا حد کم از سری دوزی های ارمنجیلدو زیناس و دکمه سردست های کارتیه رو هیچ وقت از قلم نمی اندازین جای درستی اومدین ، روژا داو و بوتیکش بهشت موعود شماست و انیگما نسخه پارفوم هم دروازه ورود بهش ، این عطر ها طراحی می شن تا دنیای فوق لوکس شما رو کامل کنن و این نوید رو بهتون می دم که اینجا حداقل دو جین عطر پیدا می کنین که از با کیفیت ترین مواد اولیه چه طبیعی چه غیر طبیعی به شکلی هنرمندانه و با نبوغی سرشار طراحی شدن ، پشت این روایح هم دنبال داستان و فلسفه و معنا نباشین این ها ساخته می شن تا حس لوکس گرایی شما رو ارضاء کنن ،
صبر کنین حالت دومی هم داره و اینکه شما مجنون دنیای عطر هستین و به این اعتقاد دارین که داشتن یه عطر شاهکار بهتر از ده تا عطره معمولیه ، با ادای احترام به گروه دوم بایستی بگم دنیای عطر دنیای صفر و یکی نیست و گاهی اوقات با پرداخت یک دهم قیمته عطرهای لوکس می تونید کیفیت و نبوغی مشابه رو تجربه کنید و هر چقدر از عمر عطربازی شما بگذره بیشتر درگیر این حقیقت زیبا می شین ،
از حاشیه بگذریم این کار علاقمندان به تنباکو رو حقیقتا شوکه می کنه ، همینطور انیگما برای کسی مثل من که اعتقاد داره توباکو وانیل تامفورد بیشتر از اون چیزی که لایقشه هایپ شده مثل معجزه می مونه ،
پرده آغازین انیگما :
رایحه ای مشروبی در کنار هل و فلفل و هاله ای از گرانیوم و رز و البته زنجبیل بسیار تحسین بر انگیز که نفس رو بند میاره ، شروع انیگما فوق العاده خاص و بهت آوره ، شکری مشروبی پودری ، هل و زنجبیل که شیرین و تند ‌و تازه است نقش پررنگی در ایجاد این رایحه گیج کننده داره ، گیج و‌‌منگ می شم با این کنیاک میوه ای و تنباکویی و شکری ، به تدریج تنباکو‌ طعمی کاکائویی و وانیلی پیدا می کنه و شما از خوشمزگی رایحه اش متعجب خواهید شد ، حتی اگر عطر های اورینتال تنباکویی و‌مشروبی بسیاری رو تست کرده باشین بعید می دونم بتونین چنین اتمسفری رو در ذهن تون تصور کنین
با وجود اینکه تنباکوی با کیفیت تر و طبیعی تری رو در بسیاری دیگر تست کرده ایم ولی مجموع ساختمان انیگما از هارمونی شگفت آوری برخورداره در عین حال که بسیار پیچیده ، غنی ، پرمایه و مستحکمه ، با تمام وجود لمس کنین بر روی پوست تون تمنای زیبای نوت ها رو برای کشف شدن ، انیگما لمس شدن و لمس کردن به شکلی ناب ، اشرافی ثروتمند و لوکسه...این شروع ، رغبتی فروکش ناپذیر در وجود شما بر می انگیزه و جای ویژه ای رو در ناخودآگاه و حافظه ی بویایی شما تصاحب می کنه تا بارها و بارها برای تصویرسازی و به یاد آوردنش با خودتون کلنجار برید...
فضای مشروبی عطر همچنان پر تلألو ست که نرولی و جاسمین به نرمی در آن غوطه ور می شن و‌ شیره بادام بر سطح وانیلیه کنیاک منعکس می شه ، انیگما به تدریج بر بستری رزینی امبری و چوبی با محوریت تنباکویی تاریک و خشک می نشینه ، واقعیت اون شروع خیره کننده توقع من رو از روایح میانی و بیس عطر خیلی بالا برده در صورتی که اینچنین نیست و انیگما کمی گنگ و از قدرتش کاسته می شه و اینجاست که از رؤیا بیرون می آیم و با واقعیت که برچسب قیمت عطر هم جزئی از اون هست روبرو می شویم ، سیصد پوند برای پنجاه میل و بیش از پانصد پوند برای صد میل از این عطر؟؟؟بیشتر شبیه یه شوخیه ، انیگما مثل بسیاری دیگر از کارهای روژا نه ساختار شکنه نه پیشرو و آوانتگارده و نه بازخوردی فراتر از بسیاری عطرهای صد ، صد و پنجاه دلاری داره ، اما کافیه لذت بردن محض رو فارغ از هر گونه راز و عصیان و تفتیش و اکتشاف ، به تنهایی معیار قرار بدیم تا نمره کامل بگیره ، پخش و خط بوی متوسط و ماندگاری نسبتا خوب

درود و ارادت
صرفاً برای تشخیص نوت ها و رمزگشایی این عطر حداقل ۱۰ میل استفاده کردم تمام عطرهایی که شیشه یا سمپل و دکانت دارم و احساس کردم شباهتی بین آنها و اکوا رجیا هست رو ساید بای ساید تست کردم و در مورد نوت های یکسان و نقاط مشترک یادداشت برداری کردم ، مثلا ایتالین لدر و راشن لدر و افریکن لدر ممو و لون فلین و آیریس فاو آتلیه د اورس و آرمی آو لاورز و کویغ مونا دی اوریو و زرجف هوم و سلیل دو جیدا و …
اینکه مشام و قدرت بویایی قوی ای دارم تا حدودی درسته کلاً به روایح اطراف بسیار حساسم و دقت و وسواس زیادی دارم ، ولی تشخیص نوت های عطر صرفاً از طریق تست زیاد و تمرین و تکرار امکان پذیره ، برای مثال نوت هایی مثل هل و فلفل و بادام و دارچین و وانیل و نارگیل و عسل و رایحه گل ها و میوه ها و … رو با کمی دقت و تطبیق با روایح واقعی آنها می تونیم پیدا کنیم و نوت های دیگر مثل مشک امبروکسان ریشه زنبق بنزوئین پچولی کاشمران نوت های چوبی انیمالیک آکوردهای چرمی امبری بوزی تنباکویی‌ و … رو هم با تطبیق عطر ها و کولون های مختلف با یکدیگر و یا تست عصاره و اسانس خالص آنها به مرور می شناسیم.

زمانی یکی از سرگرمی های اصلیم شده بود تست انواع قهوه عربیکا و تشخیص آروما و نوت های موجود در طعم و رایحه قهوه ،
در نهایت پس از تست انواع اسپرسو برای مدت های مدید از یک نوع قهوه که گیاه اش در شهری در جنوب غربی کلمبیا به اسم گاوکا کشت شده بود استفاده می کردم ،
یکی از نوت های اصلیش بلک کارنت بود که به اصطلاح فارسی انگور سیاه فرنگی نامیده می شود و شکل حبه های انگور و بلو بری را دارد و طعم اش نزدیک به همان تمشک آبی ست
قهوه رو آسیاب می کردم و این آرومای تند و تیز خاکی میوه ای گلی و گیاهی گرم و دلچسب و البته کمی کاراملی فضا رو پر می کرد و مست می شدم ،
همین اتفاق پس از تست اولیه آکوا رجیا زرجف برام تکرار شد
در زمان گم شدم و دچار دژاوو و گیج از آشناپنداری خودم رو دیدم که در کافه ای پایین تر از میدان آرژانتین نشسته ام و آکوا رجیا رو آنباکس می کنم
شما رو گمراه نکنم این عطر بوی قهوه نمی دهد صرفاً فضای عطر برای من یادآور آن دوره زمانی خاص و آرومای انگور سیاه و تمشک در عربیکای پودر شده بود
خود رایحه عطر به معنای واقعی کلمه حرف تازه ای برای گفتن ندارد ، بدیع و منحصر به فرد و یونیک نیست و فضای سنتتیک چرمی و چوبی عطر بر پایه ایزو ای سوپر و Norlimbanol و isobutyl quinoline بنا شده است
شروع سیتروسی رزی کافوری قلیایی صابونی عودی فلزی خاکی تلخ و اسموکی و در عین حال شیرین میوه ای کاراملی وانیلی که به تدریج به واسطه حضور گرانیوم و بنفشه و زنبق گلی تر و و پودری می شود ،
این فضای کمپلکس چیزی هست که من از کار نیش انتظار دارم ، کیفیت زنبق و ترکیب اش با بنفشه و پچولی فوق العاده کار شده ، چرب و غلیظ در عین حال غبارآلود زیرزمینی خاکی سرد و خاکستری
به نظر من بالانس تر از این ممکن نیست در چنین بستری این روایح و نوت ها را در هم آمیخت ، ترکیب دارچین لابدانیوم مشک هل و انگور سیاه متوازن ، اندازه و زیباست ،
رایحه ای که بر روی پوست به مشام می کشید بسیار متفاوت از رایحه ای ست که در فضا گسترده می شود ،
بر روی پوست با یک عطر پیچیده عطرباز پسند طرف هستید و به مشام دیگران یک عطر شیک و پر حرارت و پر کشش با رایحه ای همه پسند ،
اگر شما هم مثل من کلیت فضای سلیل دو جیدا استفان هامبرت رو دوست داشتید اما به رغم کلنجار رفتن بسیار با آن اتمسفر اغراق آمیز عربی و اسموکی و شیرین سوخته ی گلی اش ارتباط نگرفتید حتماً آکوا رجیا زرجف رو تست کنید البته با این پیش فرض که تفاوت های اساسی دارند و صرفاً یکدیگر رو یادآوری می کنند
و اما چرم
تمام نت هایی که ذکر شد می آیند و در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا در آکورد های چرمی آکوا رجیا به تکامل برسند
چرم در شروع شکل صابونی گلی و خاک گرفته با هیبتی مردانه دارد و در ادامه با چرم روسی ، اسموکی و امبری طرف هستیم که لطیف تر و داغ تر و اسپایسی تر شده است و رگه های خزه ای چوبی و کلاسیک رایج اش در ساختمان شیپغ رو هم حفظ می کند
و بدون آنکه چهره چرک و انیمالیک خود را بیش از حد به نمایش بگذارد در یک فضای اروماتیک و در یک چینش مدرن به حیات خود ادامه می دهد ،
نگاهی که در آکوا رجیا به چرم شده در ابتدا یاد آور چرم در زرجف هوم و در ادامه به نظر من بی شباهت به کویغ مونا دی اوریو نیست ،
ماندگاری عجیبی دارد ، روی لباس بیشتر از ۲۴ ساعت محسوس می ماند در حالیکه کیفیت خودش رو از دست نداده است ، نشربوی قابل توجه و همچین خط بوی خوبی دارد ،
در هوای خنک و سرد یا در هر فصلی غیر از تابستان قابل پوشیدن است و البته ناگفته نماند در فضای بسته مناسب فول ور کردن نیست و دو سه پاف کفایت می کند ، یونی متمایل به مردانه
در پوشش خود اگر از ساعت کلاسیک طلایی و بند چرمی قهوه ای و همچنین نیم بوت چرم قهوه ای استفاده کنید در کنار یک استایل مینیمالیستی هوش از سر دیگران خواهید برد.

نوت فلاوری مورد علاقه من گل یاسه وقتی با ظرافت های خاص خودش در پس زمینه روایح تلخ اینسنسی چوبی یا چرمی انیمالیک حضور داشته باشه ، به اون یاس الهام بخش در گستره ی تاریکی مطلق لاوز اونوم نگاه کنید چطور چون نور رستاخیز کرانه ها را کنار می زند و رگه هایی پر تپش از حیات را برای لحظاتی کوتاه به روح شما می تاباند و دوباره در یأس بی انتهای لاوز محو می شود ، حتی تداعی رایحه اش مو بر تن سیخ می کند…
چرم در امبره لدر از جنس چرم در لدر آکوا دی پارماست ، چرم تلخ نمناک اروماتیک اسموکی و گلی با این تفاوت که رز رو برداشته باشی و یاس رو جایگزین کرده باشی ، به شدت جذاب گیرا و خوش ساخت ، پرفورمنس به نسبت قیمت بسیار رضایت بخش و ارزش خرید هم برای مخاطب عادی و همچنین دوستداران چرم بسیار بالاست.

سلام و ارادت
در خصوص عرض بنده حتماً استثنائاتی هم هست و در خصوص فرمایش شما بله موافقم که حداقل برای قضاوت درست لازمه که ۵ میل از یک عطر رو در موقعیت های مختلف پوشید ولی در نهایت این برای من یک قاعده کلی هست که به احساسات و هیجانات اولیه شخصی که عطری رو بلایند بای کرده اعتماد نکنم و کمی صبر کنم تا نظرش رو بعد از استفاده بیشتر جویا بشم ، همچنین خوشحالم که تونستید از چنین عطری بازخوردهای فوق العاده بگیرید مطمئناً خوب بر تن شما می نشیند.

زمانی که در هرم بویایی یک عطر نوت گرانیوم و نوت رز رو مشاهده می کنید یعنی احتمال اینکه با یک فضای گلی حرمی روبرو بشوید زیاد هست بنابراین بایستی در خرید و به خصوص بلایند بای احتیاط کرد
چنانچه در نظرات دوستان هم می بینیم احتمال اینکه بعد از پوشیدن چنین عطرهایی به شما بگویند بوی عطر مشهدی می دهید بسیار زیاده ،
اما در خصوص تونی آیومی بیشتر از آنکه رایحه رز و گرانیوم آزار دهنده باشد فضای بسیار شیرین میوه ای کاراملی وانیلی هست که به شدت نبات گونه و چسبناک طراحی شده است و ترکیب گروتسک وارش با رز و گرانیوم برای ذائقه ایرانی فراتر از تحمله ، شخصاً همین معضل رو با عود ستین مود کورکجان هم داشتم ،
اما مسئله ای دیگر که قصد دارم بهش اشاره کنم ،
با تمام احترامی که برای دوستان عزیز قائل هستم باید بگم غالباً زمانی که شخص عطری رو بلایند بای کرده است و پس از چند باری تست کردن اقدام به رویوی آن می کند دیدگاه او خالی از سوگیری نیست که البته این امر کاملاً ناخودآگاه است
در واقع این واکنش ذهنه برای تأیید و جانبداری از وضعیتی که شخص با بلایند بای کردن در آن قرار گرفته است که بی تردید این فرآیند ذهنی در نظر و رویو او اثر گذار خواهد بود چرا که فرد برای ارتباط گرفتن با رایحه تمام تلاش خود را می کند ،
به نظرات و کامنت های فرگرنتیکا اگر دقت کنید در اغلب موارد که افراد اذعان داشتن عطری رو بلایند کردن به شدت نسبت به خرید شون ذوق زده بودند و امتیاز بالایی هم دادند و به ندرت کسی اظهار پشیمانی کرده ، بنابراین شخصاً فکر می کند رویویی که از روی تست دکانت و سمپل باشد کمتر دچار سوگیری و خطای شناختی ست و بیشتر قابل اعتماد است.