من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه..
ای آقا به دنبال چه هستید..
من عمیقا معتقدم آدمی تاریکی را بیشتر از روشنایی دوست دارد.
گواه هم همین بس که اگر هزاران روز در آغوش خورشید زندگی می کرد شب که به یکباره می آمد آسوده خاطر لبخند می زد و در تاریکی از معصیت هر آنچه که نمی توانست پیش چشم خلق انجام دهد بدان عمل می کرد..
اما امان از کوری بعد روشنایی..
تصور کن تنها و تنها فقط یک شب چشم روی هم بگذاری آنوقت صبحش نور درست توی صورتت باشد. حالا مگر میشود چشم گشود و بلند شد..
اینان درد بیداری ست حس ناخوشایندی ست
رهایشان کن بگذار بخوابند
ادیب جلالی/یادداشت شبانه
اپنینگ با رایحه سیب و در ادامه آکوردهای گلی و در نهایت وانیل و چوب..
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.