تولید 03-2021
کلاسیک مدرن
از ویژگی های این عطر، قدیمی نشدن رایحه آن بعد از گذشت سه دهه و پیچیدگی رایحه، کیفیت مواد آن و طبقه بندی در مرز عطرهای مین استریم و نیش است.
مناسب تابستان و روزهای گرم بهارو نه ماه های خنک و سرد. به نظرم کلیت رایحه به دلیل ساختار پیچیده و کمی تاریک در درای داون، گزینه مناسبی برای استفاده در شب هم هست.
در حال حاضر و در این روزهای گرم دارم ازش استفاده می کنم. حس فرش و خنک بودن به واسطه آکورد مرکباتی و تلخی نت یوزو با رفتن به عمق عطر و بازی نت های مشک و چوبی و ادویه ای اون رو کمی تاریکتر میکنه. نت یوزو کمی حالت انیمالیک به عطر میده (یک نفر در توصیف عطر بهم گفت بوی کال) و به نظرم عطر در دامنه متوسط ذائقه عمومی نیست پس برای مخاطبی که قبلا تجربش نکرده ممکنه کمی چالش ایجاد کنه.
تگ قیمت مناسب به خصوص برای 200 میل آن با توجه به کیفیت رایحه اون رو در دسته عطرهای خوش قیمت قرار می ده اما از اونجا که این نظر تجربه من برای آخرین بچ کد مورد استفادم هست باید اضافه کنم ریفورموله شدن محصول، اون رو از نفس انداخته و پرفورمنس با ارفاق متوسطه و گرچه ممکنه در طول روز شما رو همراهی کنه اما بدون پخش بوی مناسب.
امیدوارم برای تابستان سال آتی نیز ازش باقی بمونه اما با توجه به کاهش پرفورمنس، خریدش رو تجدید نمی کنم.
من به این عطر دوتا حس متضاد دارم، شیرینی شروعش رو اصلا نمیپسندم و حتی برام غیرقابل تحمله، اما وقتی اون شیرینی فروکش کرد یعنی تقریباً بعد از یک ساعت از اسپری کردنش بوش برام به شدت خوشایند و زیبا میشه، و واقعا حیف از این بو که اون شیرینی شدید و زننده خرابش میکنه
درودی دوباره بر فنومن حمید آقا مراتی کاشانی
معمار مولکولارها و افسانهساز رایحهها...
میخوام یه چیزی بگم که خیلی وقته تو ذهنمه...،اینکه وقتی شامهی ایرانی میخواد به جهان دیکته کنه که اصالت یعنی چی...
هر اثرشون...، از لیتون تا پگاسوس، با شامه ما ایرانیها کاملاً هماهنگه،این عطریه که روح و ذهن ایرانی و بینالمللی رو با اقتدار مثل موسیقی بویایی تلفیق میکنه...
هر پافش، یه درسی در مولکولار آرت و سینرژی بویایی هست که تجربه بویایی رو به سطح پرفسوری میرسونه.
خیلی کم پیش آمده که عطاری رو ببینم که فرهنگها رو اینطوری بریدج کنه...
ودر پایان با احترام و تشکر ویژه از پرفسور مراتی،جایی که شامه ایرانی در سطح جهانی میدرخشه، و آثارتون شد حالخوبساز نه فقط خوشبوکننده.
Greetings again to the phenomenon Hamid Agha Marat Kashani
The architect of molecules and the legend-maker of scents...
I want to say something that has been on my mind for a long time..., that when Iranian perfumery wants to dictate to the world what authenticity means... .
Each of their works..., from Layton to Pegasus, is completely in harmony with our Iranian perfumery, this is a perfume that combines the soul and heart of Iran and the international with authority like olfactory music...
Each of his perfumes is a lesson in molecular art and olfactory synergy, which elevates the olfactory experience to the level of a professor.
It is very rare to see a perfumer who bridges cultures like this...
And in the end, with special respect and thanks to Professor Marat, where Iranian perfumery shines on a global level, and your works have become a mood-maker, not just a perfumer.
با سلام
اوایل زمستان سال ها قبل بود شاید حدود 25 سال قبل، و هوای صبحگاهی سرد و ابری. از اون روزهایی که آدم احساس سرحالی میکنه و دلش یه حس تازه میخواد. فکر می کنم همه دوستان چنین روزهایی رو در فصول سرد تجربه کرده اند. برای اولین بار لالیک پور هوم، یا همین لالیک شیر معروف رو خریده بودم. بطریش با اون نقش برجستهی شیر، یه حس قدرت و انرژی خاصی داشت. با کنجکاوی و هیجان اسپریاش کردم، رایحهی گرم و چوبیاش فوراً توی اتاق پیچید. شیک و لوکس و حال خوب کن. در کل، انگار لباسی از اعتماد به نفس راو پوشیدم. از خونه بیرون زدم، و در حالیکه بخار نفسهام توی هوا با رایحه عطر درهم آمیخته بود، رفتم سمت ایستگاه اتوبوس نزدیک خانه.
کنار ایستگاه، خانم مسنی ایستاده بود، با شال و مانتوی پشمی زمستانی و چهره ای محترم و مهربون. نزدیک او منتظر اتوبوس ایستادم. چند لحظه ای گذشت. و اون خانم محترم با لبخند گفت: «پسرم، چه بوی خوبی میدی. آدم تو این هوا، دلش باز میشه.» اون جملهی ساده، مثل یه مهر تأیید بود روی انتخابم. لبخند زدم و تشکر کردم، حقیقت اینکه درونم پر از حس خوب شد. و بقول خودمانی، روزم رو ساخت.
از اون روز به بعد، لالیک شیر برای من فقط یه عطر نبود؛ بلکه یه خاطره شد. لحظهی خاص، که رایحهاش هنوز هم هر بار که نسخه ای از آن را می خرم و اسپریاش میکنم، بنده رو میبره به همون صبح زمستونی، همون ایستگاه، همون لبخند.
موفق باشید.
پولدار زعفرونی 😃
عاشق بوشم،این تمام چیزیه که از یه عطر میخوام .
قابل توجه دوستان باشه که اینکه مردم این عطر رو توی هر فصل و موقعیتی میپوشن دلیل بر خز بودن این عطر نیست،خز بودن باکارات رژ هم لفظی بود که پرفیوم شاپ ها روی زبون انداختن،از نظر من انقدری خاص و کمیاب (نسخه اورجینال) هست که هیچوقت خز نشه...
عرض درود جناب الهی.
این عطر یکی از عطرهای مورد علاقهی بنده است و تجربهی تقریبا مشابهی دارم. یادمه یه بار که این عطر رو زده بودم به لباسم خودم اصلا متوجه بوش نبودم اما اطرافیانم بهش اشاره میکردن. حالا با توجه به گفتهی شما یه سوالی دارم ازتون؛ بهنظرتون وقتی مواد بهکاررفته توی این عطر باعث کربویی و خستهشدن شامه میشن، آیا استفادهی مداوم از این عطر باعث مشکل و آسیب به سیستم بویایی نمیشه؟
سلام.دوستان ۲۰۰ میلِ این عطر که اخیرا هم تولید شده خرید خوبی به نظر میاد.آیا کسی تجربه اش رو داشته؟از لحاظ نشر و ماندگاری و شفافیت به چه صورت هست این شیشه بزرگتر؟
استاد سخی عزیز
خیلی جای خالیتون حس میشه
عجب متن آموزنده و مفیدی
باید بوسه زد بر دستان شما که به رایگان تجربه و دانشتون رو با ما به اشتراک میگذارید
کاش زودتر برگردید و بازهم مارو از تجارب و اطلاعات ارزشمندتون سهیم کنید
نکته اول اینکه خواهشا بلایند بای نکنید.
نظر من درباره حضرت:
مردی که هیچ جوره نمیتونی نادیده اش بگیری،دلم میخاد بهش فرم فیزیکی بدم:
قد بلند،چهره خشن،عضلانی،پر سرو صدا و خیلی تهاجمی ،به سرعت این عطر فضا رو میگیره،البته برخورد من با یه نسخه قدیمی تر بود اخرین بار و از تولیدات جدید و ایا اینکه اینترلود هم ریفورموله شده یا نه به درستی خبر ندارم ولی خب طبق اکثر کامنت های دوستان که خوندم هنوزم گویا همونه.
داشتم از این اقاهه میگفتم،پر سرو صدا و لیدر ولی بسیار تو دار و مرموز در جای خود،و البته به شدت ادمی محترم و اصیل.
شرمنده اگر کمی از کلمات به شدت، خیلی، زیاد، استفاده کردم حواسم به نگارش نبود و بیشتر میخواستم اوج احساساتم راجب این کار رو بنویسم،
و اینکه حتمن بهش فرصت بدید اگر میدونید میتونید با همچین جنس رایحه ای کنار بیاید و هر چی هوا سرد تر باشه توی سال برای استفاده اش بهتره و با استایل رسمی یا حداقل نیمه رسمی با طیف رنگی تیره بهترین نتیجه رو داره و اگر استفاده ازش رو بلد نباشی همه اطرافیان و کم کم خودت رو ناراضی میکنه چون رایحه برای اون دسته از ادمایی که خیلی عطر باز نیستن یا دقت نمیکنن به یه عطر خاص میتونه مثل این باشه که چند تا ادویه رو با هم ریخته باشی توی جیبات.
و حقیقتن خود من قصد شارژ مجدد دکانتش رو ندارم چون برام زیادی سنگین بود ولی قطعا می ستایمش.
سپاس اگر تا اینجا همراهی کردید🩶
درود بر شما استاد ارجمند
ضمن تاکید مجدد بر اینکه هرگز نمیشه متصور بود این اسانس، با اجازه شرکت روح دوبی تهیه شده باشه و همون رایحه رو داشته باشه اما در راستای «یک تجربه جدید از رایحهای متفاوت» میشه روش حساب کرد.
در گوگل سرچ کنین چند فروشنده میاد که فقط یکیشون رو تا حدی تایید میکنم
عطر «هم.راز» با مدیریت آقای ر.حیمی که هم سایت داره و هم در با.سلام غرفه داره
بیشتر از خرید اسانس هم روش حساب باز نکنین. جنس اصلی فقط عطرافشان و درصورت عدم موجودی، سایتهای معتبری که دوستان بارها عنوان کردن
موفق باشید
تیمبوکتو مثل یه سفر بیبرنامه وسط آفریقاس بلیط یکطرفه بدون نقشه. شروعش یه نسیم میوهای سبز داره، انگار تازه از بازار محلی رد شدی و بوی انبه نارس بهت خورده، اما بعدش همهچی تاریک و دودی میشه، مثل اینکه وارد کلبهای بشی که بخور و ادویه رو با خاک قاطی کردن و روی آتیش گذاشتن. هیچوقت نمیخواد خوشگل و تمیز باشه، اما یه وقار عجیبی داره مثل پیرمردی که خیلی چیزها دیده و لازم نمیبینه به کسی چیزی ثابت کنه. این عطر بیشتر از اینکه بهت بگه “بوی خوش” بده، بهت میگه قصمو گوش کن
لیپیزان مثل اسب سفید کلاسیک توی اصطبل شیکه!! نه سر و صدای اضافه داره نه شیرینی تازه اما وقتی رد میشه همه برمیگردن نگاهش میکنن… یه عطر جدی برای کسایی که هنوز میخوان مردونه بوی اصیل بدن
سلام به همگی
من نسخه ادوپرفیوم رو دارم ولی اگه برگردم عقب حتما پرفیوم رو میخرم. چون دکانت پرفیوم رو داشتم و استفاده کردم .تو هوای خنک باید استفاده بشه .فوق العادست . سه پاف زده بودم همکارم بعد چند دقیقه پشت سرم اومد دنبال این بوی خوب میگشت
درود
من بلو شنل ادوپرفیوم نسخه 150میل رو دارم. دکانت پرفیوم رو هم گرفتم و استفاده کردم. اولا که نسخه پرفیوم رو باید تو فصل مناسب یعنی زمانی که هوا خنک هست پوشیده بشه چون تو این هوا خودشو نشون میده. سه پاف از نسخه پرفیوم پوشیدم و تمام راهروی محل کار بوش مونده بود، طوری که یکی از همکاران چند دقیقه بعد پشت سرم اومد و میگفت این بوی خوب از کجا میاد. راستش اگه برگردم عقب به جای ادوپرفیوم حتما نسخه پرفیوم رو میگیرم
درود بر شما جناب خلیلی بزرگوار
باور بفرمایید پخش و ماندگاری اینکار فاجعه نیست کارهای این برند کارهای به نظرم قابل قبولی هستش و در حد خودش در صورتیکه در فصل مناسب استفاده شوند طرفداران خودش رو راضی نگه میداره.دوست عزیزم در حد خودشون قابل قبول هستند.با احترام خدمت شما.
چوبی دودی اینسنسی فلفلی
باز هم یک سورپرایز دیگه از عطرهای جدید زارا که داره سعی میکنه از دنیای دیزاینری فاصله بگیره. البته نه در کیفیت نوتها و مواد مورد استفاده ، بلکه در جسارتِ فاصله گرفتن از همه پسندی، ترکیب نوتهایی که معمولا در عطرهای نیش پیدا میشن و جسورانه و آوانگارد بودنش.
شباهت به کام دی کارگونس بلک داره اما با دوز اینسنس کمتر (یا بهتره بگیم ارزونتر). اینسنس در اینجا برخلاف عطرهایی که بوی خود بلورهای کندر خام رو میدن (که البته گاهی در هرم نوتها اولیبانوم یا فرانکینسنس یا اینسنس نوشته میشه)، بوی دود سوخته اش رو میده مثل اینسنس در فری د هوم. چیزی شبیه بوی سوختن چوب و پوست کاج با صمغش.
یک نوت فلفل سیاه یا شاید فلفل سیچوان عالب ترین نوت عطر هست، و کمی تم وتیوری از نوعی که شبیه بوی لیمو عمانی و مقدار یدودی هست هم حس میکنم.
اما...
هرچند ترکیب روایح خیلی طبیعی هست، اما زیادی طبیعی بودن وقتی که همه نوتها بوهای در دسترس و ارزانی هستند و چندان خاص نیستند نمیتونه چندان نقطه قوتی برای عطر باشه مگر اینکه با این بوها پیوندهای نوستالژیک خاصی داشته باشید یا خیلی به این دسته بوها علاقه داشته باشید ( شاید یک عطر تنها با یک نوت مثل بوی صمغ مر یا امبرگریس یا عود بتونه پادشاهی کنه چون این تک نوتها خودشون به تنهایی عطر فاخری هستند) . مشکل دیگه اش تک بعدی بودنشه. شاید همین نوتهای ارزان هم با افزودن یک رایحه در بعدی متفاوت میتونست ترکیب خیلی لذت بخشی بشه. عطر خیلی خشک و برشته هست. هیچ نوت فرش و باطراوتی نداره، و نه حتی حس چربی یا امبری. و از نظر مزه هم زیادی تنده. شاید کمی ترکیب با بوهای شیرین یا آجیلی یا صمغی میتونست بعد جدیدی بهش بده.
پخش نسبتا خوبی داره. ماندگاری متوسط.
عجب آفرین به شما که در اون زمان این مجله زن روز رو مطالعه کردید من خودم همیشه در آرزوی خرید نسخههای کامل آرشیو مجله زن روز بودم...
و جریان این جواهرات رو میدونم هر از چند گاهی برای اینکه از این کادوها از شوهرش بگیره،با بهانههای مختلف قهر میکرد 😂 و طفلی شوهرش هر بار از این جواهرات گرون قیمت براش کادو میداد تا اینکه قضیه لو رفت...🤣
مجدداً برگردیم به اسانس شوموخ! یا طبق راهنماییهای ارزشمند استاد بزرگوار جناب دکتر اسعدی، بهتره بگم برگردیم به اسانسی که به اسم شوموخ در بازار هست.
بهرحال چون دسترسی به عطر اصلی برای ما مقدور نیست در راستای ارضای حسّ کنجکاوی، اسانس تنها راه حل به نظر میرسه (فقط از این متروییها خریداری نشه. از فروشنده مطمئن، اسانس اصلی ترجیحاً شرکت ژیوادان تهیه بشه)
از همون روز اول که یک قطره استفاده کرده بودم تا امشب دیگه نرفتم سراغش.
برنامهام این بود که برای زمستون:
یک پاف شوموخ + پنج شش پاف تراژدی لرد جورج (ترکیب خوبی داده بود بهم)
راستش بوییدن این رایحه به تنهایی یه جورایی من رو دچار حالت تهوع میکرد. تلخی وحشتناکی رو ازش حس میکردم
امشب بخاطر اینکه روز سنگینی داشتم و نیاز به کمی تفریح سالم(!) بر همین اساس نیمساعتی مشغول عطربازی بودم
:)
دیدم شیشه کوچک شوموخ، مظلومانه در گوشه کمد تاریک، در انتظار فصل زمستون به سر میبره
خلاصه اینکه شیطان رجیم باز هم گولم زد و یک پاف زدم به ساعدم
همونطور که انتظار داشتم تلخی وحشتناک و غیرقابل تحملی داشت
رفتم و دستم رو گرفتم زیر شیر آب و با مایع ظرفشویی!! (نه مایع دستشویی و صابون) افتادم به جون دستم و حسابی شستم تا بوش بره
علیرغم اینکه طبق تجربه قبلی میدونستم که اگه با سنگپا هم به جونش بیفتم بوش نخواهد رفت و تنها راهحل در این موارد، ارّهبرقی یا ساطور برای قطع عضو هست که خب به نظر کمی دردناک میاد!
چندین بار دستم رو با مایع ظرفشویی شستم
الان یکساعتی گذشته
چه رایحه زیبایی!!
بارها اشاره کردم که قدرت تشخیص نت ها رو ندارم و الان فقط میتونم بگم بوی خالص و بسیار زیبایی از جنس «چوب» رو میتونم حس کنم که حتی نمیدونم چه نوع چوبی هست.
اهل منزل (همسرم ، دخترم و دو مهمان) همگی متفقالقول نظرشون بر رایحه عمیق و زیبای چوب خالص این عطر بود و خوششون اومد
نظر قبلیم عوض شد!
این رو میشه به تنهایی هم استفاده کرد
چطوری؟
شب یک پاف روی آستین کت بزنم و بذارم تو هوای آزاد
روز بعد کت رو بپوشم و برم سر کلاس
یادآوری های مهم:
1) این تصمیم، مربوط به این لحظه بوده و در آینده ممکن است دچار تغییرات کلی گردد! :)
ترجمه سادهترش یعنی اینکه هنوزم نمیدونم با خودم چند چندم!
2) دفعه قبل عرض کردم. دوباره یادآوری میکنم اگر از اسانس استفاده میکنین، اولا تحت هیچ عنوان خالص استفاده نشه و حتما با فیکساتور و آبمقطر مخصوص تزریق و درصورت موجود بودن، نهایتاً یک قطره DPG در کل شیشه مخلوط بشه و ثانیا بعد از اتمام دوران کهنگی، تا حد امکان روی پوست استفاده نشه و بهترین حالتش سرآستین پیراهن یا کت هست (دورترین نقطه از بینی)
درود
لومانی پور هوم،یه عطر حال خوب کن،رایحه ای که روح آدمو جلا میده.
وقتی این عطر رو اسپری میکنم تک تک سلول های مغزم از رایحه ای که استشمام میکنم لذت میبرن.
تنها نقطه ضعفش پخش و ماندگاری نسبتأ ضعیفشه.
البته شامه بنده هم بی تقصیر نیست چون هیچ عطری نتونسته از لحاظ پرفورمنس منو راضی کنه،به حدی که هر عطری را،چه طبع خنک چه گرم،فول ور میکنم.
رایحه مردانه ای داره و برای آقایان ۴۰سال به بالا گزینه خوبی میتونه باشه.
از لحاظ قیمت،نسبت به کیفیتی که ارائه میده بسیاااار مقرون به صرفه است.
ابسولو یه دشت چمن نرم و مخملی کنار یه رودخونه زلاله که اون طرفش لیموهای نم خورده پیداست، طراوت و ملایمت رو به بهترین شکل منتقل میکنه و پخش و ماندگاریش هم خوبه
التیر، یه مرد تر و تمیز و شیک با مدل کت و شلوار قدیمی که هیچ چیز خاصی برای ایجاد تفاوت نداره. در واقع این عطر هیچ تلاشی برای به وجود آوردن یک بوی جدید انجام نداده یه عطر گرم و شیرین و وانیلی معمولی. اگه دنبال یه چیز خاص هستی نباید اینقد برای التیر هزینه کنی.
میخوام یک توصیف متفاوت نسبت به دیگر توصیف های این شاهکار را برای عطر افشانی های عزیز به نوشتار بیاورم امیدوارم که لذت ببرید خوشحال میشم در اخر برای بهتر کردن توصیفاتم نظر بدهید و ایرادات بنده را بگویید
برای درک بهتر این شاهکار، تصور کنید وارد یک بار قدیمی و تیره میشوید. جایی که نور کمسو از لامپهای قدیمی، دیوارهای چوبی پوشیده از دود و بوی مشر.و.ب فضا رو پر کرده. دقیقا مثل دقایق ابتدایی یک فیلم کلاسیک سیاه و سفید. مثلاً مثل The Maltese Falcon که شخصیت اصلی، سام اسپید با بازی هامفری بوگارت، وارد دنیای پر از رمز و راز و خطر میشه. این عطر هم همونطور که وارد میشی، با نتهای ویسکی غلیظ، تو رو به چالش میکشه.
در همون ابتدا، باراوندای گوالتیری بهت یه شات باز معرفی میکنه؛ ویسکی غلیظ که شبیه به گلابی تلخ توی دل یک قهوهخانه قدیمی ریخته میشه. دقیقاً مثل فیلمهای هالیوود دهه ۳۰ که شخصیتها وارد دنیای تاریک و سرد خودشون میشدن، این عطر هم با شدت و تندی فضا رو میسازه. در اینجا هم مثل فیلمها، جزئیات و تحولات بعدی آرام آرام خودشون رو نشون میدن.
حالا بیا مثل یک فیلم نوآر به این عطر نگاه کنیم. وسط داستان، وقتی که توی بار آرومتر و دلنشینتری هستی، مثل مارینا توی La Dolce Vita که وارد یک فضای خاص و شگرف میشه، بوی چوب و رز به آرامی ظاهر میشه. این بو از پشت پردههای فضا میاد، مثل نور نرم و دانهدانهای که توی فیلمهای نوآر میبینی. چوبها و گلها هم مثل دیالوگهای پیچیده شخصیتهای جذاب توی این فیلمها ظاهر میشن. یه جورایی میتونم بگم "شما فکر میکنید این بازی است، اما من اینجا فقط گم شدم."
تو همین فضا، درختها و گلها دقیقاً مثل شخصیتها توی یک فیلم دارن حقیقت رو از تو پنهان میکنن. رز که به آرامی توی لایههای میانهی عطر نمایان میشه، مثل شخصیتهای فیلمهای نوآر که کمکم حقیقت خودشون رو آشکار میکنن، فضایی جدید و پر از پیچیدگیها رو میسازه.
همینطور که پیش میری، لایههایی از پیچیدگیهای بو به آرامی خودشون رو نشون میدن، جایی که هر جزئیات و حرکت، مثل دیالوگهای پیچیده توی رمانهای کلاسیک، به آرامی خودش رو نمایان میکنه.
در ادامه، باراوندای گوالتیری به یک تجربه سینمایی اکسپرسیونیستی تبدیل میشه. یه کم شبیه فیلمهای اکسپرسیونیستی آلمانی که تضاد بین فضای واقعی و خیالی به تدریج ایجاد میشه. وقتی به ساعات پایانی نزدیک میشی، مثل Sunset Boulevard، فضا از شفافیت به کدری و خشونت پنهانی تبدیل میشه. همینطور که توی عطر هم، خشونت آرام و خفیفی به تدریج خودش رو نشون میده.
همینطور که جلو میری، بوی چوبها و ویسکی سختتر و عمقیتر میشه، مثل فیلمهایی مثل The Godfather که با خشونت و قدرت خودش رو نشون میده. این عطر به تدریج به یه سینما-سایکی پر از تنش و تضاد تبدیل میشه. رز هم به عنوان لایهای از لطافت باقی میمونه، مثل شخصیتهای جیمز دین در East of Eden که همچنان لایههای پیچیده و دستنیافتنی خودشون رو نشون میدن.
اما در نهایت، بعد از همه این توضیحات باید بگم که باراوندای گوالتیری یه عطر واقعاً مستقل و پیچیده است. مثل فیلمهای کلاسیک دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی، یه داستان ساکت و پیچیدهای که با دقت ساخته شده. هر نت توی این عطر یه نقش کلیدی داره که به آرامی وارد دنیایی میکنی که هیچ وقت پایان نمیگیره و همیشه جذاب و لذتبخشه.
Davidoff Cool Water
تولید: 10-2023
عطری که نزدیک به سه دهه روی شلف فروشگاه های دنیا حاضره و به نظرم تمام فاکتورهای یک محصول به اصطلاح اولد مانی رو داره. در این نزدیک به سه دهه چند تا عطر هستند که چنین ویژگی رو داشته باشند؟ بدون اینکه در اثر ریفورموله شدن (به هر دلیلی) به فراموشی سپرده بشن یا در اثر تغییر ذائقه عمومی بازار، ارقام فروش و تقاضا جاشون رو به دیگر رقبا داده باشن.
هربار کول واتر رو می خرم به دلیل تنوع و تکثر محصولات و نیاز به ارضای حس تازگی و کنجکاوی، احساس می کنم دوباره سراغش نمی رم. اما دوباره خودم رو در حال خرید یک باتل دیگه می بینم.
به طور کلی انتخاب عطر خنک برام چالشه بر خلاف صف عطرهای گرم و تنوع انتخاب. کول واتر به دلایلی جای خودش رو تو صف اول این دسته عطرهای کمدم حفظ کرده. چرا؟
چون تو صنعت عطر یه نقطه عطفه؟ تگ قیمت کاملا اقتصادی و به صرفه و در دسترس بودن؟ باتل زیبا و دوست داشتنی؟ نوستالژی؟
پاسخ منفیه!
چون این عطر هنوز کار می کنه!
شعبده بازی جناب عطار با نت های آکواتیک، اسطخودوس و نعناع، مشک و ... حس پاکیزگی، سفیدی و یه استخر آب یخ و زلال تو گرم ترین روزها و شب های سال. راحت پوش، تأثیر مثبت رایحه بر دیگران، غیرآزاردهنده...
اما اصلا عطر بازخورد نیست. خوب بیشتر مردم میشناسنش. مناسب تر برای افراد به اصطلاح mature و سن حداقل 25 به بالا
باتل موجود تولید 2022 ضعیف شدن پرفورمنس محسوسه با این حال به نظرم بر اساس فاکتورهای کیفیت، حجم، قیمت و جنس رایحه و اپیدمی بودن این موضوع در عطرهای خنک، هنوز رضایت بخشه.
عطر یارا از برند لطافه با رایحهای شرقی وانیلی در بستر گورماند پاستیلی و خامهای، برای بسیاری از بانوان مورد پسند است که ماندگاری و پراکنش خوبی هم دارد. متأسفانه این عطر به شدت در بازار ایران از جنس فیک اشباع شده است که نه تنها چندین برند مشهور و غیر مشهور از این عطر و لاین یارا های لطافه کپی کردند، بلکه جنس های فیک به اسم خود یارا لطافه بسیار حرفهای تولید و بسته بندی میشوند.
دقت فرمایید که عطرهای اورجینال لطافه در تمامی تولیدات بچکد جدید خودش، پشت باکس ها یا هارد باکس ها لوگوی سهبعدی لطافه را درج کرده است که روی این لوگو هولوگرام اصالت سنجی تعبیه شده است و علاوه بر این، در همین لوگوی لطافه قسمت های چپ و راست اگر دقت کنید، عکس شماتیک سهبعدی باتل های خمره و یارا نمایش داده میشوند.
بنابراین، اگر هر فروشنده ای بخصوص آنلاین فروش ها ادعا کنند که عطر یارا از لطافه را بصورت اورجینال به فروش میرسانند، حتما بایستی پشت باکس همین مواردی که برای لوگوی لطافه مطرح کردم، مستند باشد وگرنه اگر فقط لوگوی خود لطافه باشد، به احتمال بسیار بالا فیک است. چراکه عطر یارا صورتی آنقدر تقاضای بالایی دارد که بسیار کم امکان دارد تا یه فروشنده اینو از سالهای قبل در مغازه اش موجود داشته باشد. فلذا کلیهی عطرهای لطافه که تاریخ تولید از اواخر ۲۰۲۴ تا به اواسط ۲۰۲۵ هستند، همگی دارای لوگوی لطافه با هولوگرام اصالت سنجی و طرح شماتیک سهبعدی باتل های خمره و یارا در طرفین چپ و راست باکس ها و هارد باکس ها هستند.
عطرهای فیک لطافه که احتمالا در چین تولید میشوند و به نام امارات چاپ میشوند روایحی نامطبوع با ماندگاری و پراکنش کمی هستند و عطرهای فیک های الحمبرا که در ایران تولید میشوند زیر باکس ها و لیبل باتل عطرها درج میشود فراگرانس ساخت فرانسه که این مورد در هیچکدام از عطرهای الحمبرا مستند نیست. متأسفانه روز به روز تعداد تنوع عطرهای فیک الحمبرا تولید ایران داره بیشتر میشه و دو روز پیش هم عطر الحمبرا لالیک لامور فیک ایرانی را هم دیدم. سعی کنید حتما حضوری خرید کنید اگر نشد حتما از فروشگاههای معتبر که قبلا ازشون خرید داشتید، یا از دوستان شما خرید داشتهاند، اقدام به خرید عطرهای لطافه و الحمبرا کنید.
سپاس از همراهی بزرگواران...
درود بر حمید آقا مراتی کاشانی
سلطان روایح کروماتیک
پروفایل مولکولیش، با آکورد سیتروسی شروع میشه که افکت سنسوری جذاب و انرژیبخش خلق میکنه، لایه میانیش با آکورد سنتیک گرم(ترکیب گُل و ادویه) که فرمولاسیونشو چندبعدی کرده، اون نت پایه با وانیل و مشک،یه ری اکشن نرم و ماندگار ایجاد کرده و تجربه بویایی رو در یک مسیر کروماتیک(هارمونی نت ها)هماهنگ و لوکس به پایان میرسونه.
انگار وارد دنیایی خودش میشی،وقتی اسپری میشه انگار تمام قواعد بازی بویایی رو دوباره خلق کرده
درود بر اولیویه کرید
سلطان روایح سیتروسی... .
جایی که هد اسپیس(بخار رایحه) چای سبز با جوانه انگورفرنگی و ایزوله گالبانوم قفل میشه،بعد روی ستون شفافی از آمبروکسان و مشک برفی میشینه...
اینجاست که اون حس واقعی سرمای کریستالی توی عطرسازی رقم میخوره، نه یک خنک عادی، بلکه یه جریان آلپی با هاله مغناطیسی خلق میشه.
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای جوانشیر ضمن سپاس از همراهی و عنایت شما، اگر به روایت من برای این عطر دقت فرمایید، میبینید که من اصلا مقایسه نکردم با پولو سبز یا جاگوار سبز، من فقط مطرح کردم که رایحه ی این عطر برای حافظهی تداعی یا حافظهی تشخیص من، DNA عطرهای کلاسیک پولو سبز یا جاگوار سبز و امثال آنها را آشکار میکند.
بهترین ها برای شما و تمامی بزرگواران...
جالبه که بوی عطر همیشه ثابت نیست و خیلی بستگی به بوی طبیعی بدن آدم داره! عرق هر کس با ترکیبات شیمیایی خاص خودش باعث میشه رایحهی عطر روی هر فرد یه جور متفاوت باشه. بعضی عطرها روی بعضیها معرکه و شگفتانگیز میشن، ولی روی دیگران معمولی یا حتی عوض میشن. واقعاً یه تعامل جادویی بین پوست، عرق و عطر وجود داره...
نمونه اش همین عطر... به طور معجزه آسایی رو بدن افراد مختلف رنگ عوض میکنه
ممنون از نظری که گذاشتی. واقعا بوی اسکناس میده؟ اتفاقا داشتم با خودم فکر میکردم آیا عطری هست که بوی اسکناس بده؟؟ اسکناسهای ایرانی خودمون. اگه یادتون باشه اون موقعها که پول و اسکناس رواج داشت یک دسته اسکناس کهنه چه بویی میداد؟
آیا واقعا هست؟
اگه تجربه اش رو داشتی بگو . همچنین از دوستانی که کامنت منو میخونن راهنمایی کنن
دوست گرام ...خدایش مقایسه این عطر با پولوسبز یه قیاس مع الفارق هست . بنده این کار و دارمش وچند سالی هست گوشه کمد مونده و فقط در حد نظاره کردن باهاش ارتباط دارم .. ایکاش میشد فهمید هدف از ایجاد این رایحه جفری بین چه بود و اساسا بازار هدفش چه بوده به زعم بنده هیج گروه سنی رو شامل نمیشود فقط به درد کلکسیونر میخوره که فقط داشته باشدش..اساسا توصیف این رایحه کار راحتی نیست ولی میشه در یه جمله کوتا گفت که عصاره انواع گیاهان سبز و تلخ با همراهی انواع جلبک ها اتمسفری دارک و تاریک به این کار بخشیده که حتی نمیشه رایحه رو بویید یعنننننی در این حد دهشتناک .....خوشبو باشید و ماندگار ...