رودیز انگار یه بطری شراب قرمز کهنه رو روی یه زین چرمی ریختن… یه بوی سرخوش و مغرور داره که هم مستت می‌کنه هم یه‌جور وقار داره... افسوس که دیگه پیدا نمیشه! من باتل نسخه قدیمیشو دارم دیوانه وار عاشقشم

کلمه Rudis در روم باستان به شمشیر چوبی اشاره داره که به گلادیاتورها هدیه میدادن تا آزادی‌شون رو جشن بگیرن!!! عطر فضایی شجاعانه، باشکوه و کمی خشن داره

دوستان من خیلی حرفه‌ای نیستم ولی من این عطر رو میزنم بوی چمن و سبزی خورده شده میگیرم درسته ایا یا فیک خریدم؟

سلام دوست عزیز، امکانش هست بفرمایید این عطر رو از کجا تهیه کردید و اینکه تولید چه سالیه؟ من خیلی دوست دارم بخرمش اما کامنت شما و اقای شایان نفر قبلی شما مرددم کرده... شاید ریفرموله شده عطرش. اگه اون دوستانی هم که میگن پرفورمنس این کار خیلی خوبه بگویند که عطرشون تولید چه سالیه و از کجا تهیه کردند ممنون میشم.

درود
به نظرم يكي از بهترين كارهاي لو لبو همين عطر هستش. تركيب دلنشين و آرامش بخش ماسك و امبر و روايح چوبي و يه خط بوي سبز كه برداشت شخصيه. شبيه سانتال ٣٣ هست تا حدودي. شايد خيلي كم.
با اينكه بيشتر زنونه است تا مردونه ، ولي به شدت خوش بازخورد هستش از سمت خانم ها. اگر دنبال گرفتن بازخورد از جنس مخالف هستی و میخوای راحت سر صحبت رو باز کنی بدون نگرانی از اینکه بی جواب بمونه حرفت، این عطر توئه. احتمالا بخاطر اينه كه يه جور حس اعتماد رو در شخص مقابل ايجاد ميكنه.
أصلا عطر روزمره نيست به نظرم. بیشتر بدرد آخر هفته ها ميخوره وقتي ميخواي بري بيرون و معاشرت کنی.
عملکرد خوبی داره و من پخش بو و موندگاری خوبی ازش دیدم. البته قیمتش کمی بیشتر از حدیه که باید باشه.
💐💐

سلام

امروز دکانت این عطر رو تهیه کردم‌...

در جمعی حاضر شدم و این عطر رو دو پاف اسپری کردم تا نظر دیگران رو جویا شوم

همه میگفتن عجب بوی روغن سوخته ای میدی!

یکی هم میگفت بوی نفت میدی

خودم با بوی نفت بیشتر موافقم

بلایند بای هرگز

درود بر شما دوست گرامی
بسیار از شما پوزش میطلبم الان پرسشتان را دیدم.عذرخواهی میکنم از اینکه اینقدر با تاخیر پاسخ دادم.حمل بر بی ادبی نشود.مشکل از بی دقتی بنده بوده.بچکد مربوط به سال2021.شرمنده اینقدر دیر پاسخ دادم.

مانا باشید

ببخشید دیر جواب دادم، نوتیفیکیشن نیومد برام، بله بوی آدامس طالبی میده له بو له پرفیوم

سلام و عرض ادب

  بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم،
  همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم (فریدون مشیری).

  امروز، در مغازه‌ای قدیمی، بطری Yatagan چشمم را گرفت.
  دستم را بالا بردم و تنها یک اسپری زدم…
  و ناگهان در خاطرات گذشته غرق شدم،
  به کوچه‌ای که همیشه با یار خود در آن قدم می‌زدیم؛
  کوچه‌ای تاریک و مهتابی، که هر دیوار و هر برگ درخت
  شاهد خنده‌ها و نجواهای ما بود.

  شدم آن عاشق دیوانه که بودم (فریدون مشیری)،
  و قلبم میان گرمای پچولی و تلخی کاج، دوباره به تپش افتاد.

  آهی از ته دل کشیدم و عطری دیگر را انتخاب کردم؛
  زیرا خاطرات تلخ و تکرار نشدنی است.

ضمن عرض سلام ودر خدا قوت به تمام ادمین ها و کاربران محترم سایت عطرافشان🙏🌹

در ارتباط با نامامبرنومد خیلی از نظرات رو که میخونم حاکی از بوی زعفران و گل رز و یا عطرهای حَرمی هست ، دقیقا خود من هم دو سه مرتبه ای تو فروشگاه های مختلف این عطر و تست میکردم و دقیقا یاد چنین فضاهایی میفتادم و هیچوقت خریداری نکردم اما باید عرض کنم که اصلا اینطور نیست و بوی کاملا شیک و با کلاسی داره که وقتی پاف میشه بعد نیم ساعت نت بویاییش تغییر می‌کنه و خیلی فضای بهتری رو ایجاد می‌کنه ، راهکار من برای استفاده از این عطر اینکه نیم ساعت یا یک ساعت قبل از حرکت به مقصدی که مد نظرمون هست روی لباس پاف کنیم و زمانی که خواستیم بریم لباس رو بپوشیم.


با تشکر

چند دفعه اول که این عطر رو تست می‌کنین به نظر فقط یه عطر شرقیه تاریک می‌رسه. ممکنه با Black Afgano مقایسه بشه اما این دو مسیر کاملا متفاوتی رو در پیش میگیرن، همونطور که عطارهاشون مسیرهای متفاوتی رو در ساختن عطر و در مارکتینگ دارن.

این عطر درونگراست مثل شخصیت عطارش، برخلاف Black Afgano که سعی داره با پخش بوی انفجاری داد بزنه تا خودشو معرفی کنه، اینجا با پخش بوی کنترل شده ولی نه انفجاری سعی داره کلاس خودشو معرفی کنه. وقتی متوجه عمق رایحه بشین، فضای سکوت و‌ خلسه رو در عین ارائه کلاس به سادگی پیدا می‌کنین که اینها همه در قالب یک فضای تاریک بخوری که حالت دم کرده و مرطوب داره، درکنار حالت چوبی و‌ رزینی خشک این عطر جاگرفته. بعد از فروکش کردن لبه های تیز اولیه که ظاهرا از لیمو میاد، عطر تقریبا میشه گفت خطی و‌تک بعدیه.

پخش بو و ماندگاری بسیار بالایی هم داره، چه تولیدات جدید چه قدیم. البته ظاهرا توقف تولید شده فعلا.

اسم این عطر کاستا آتزورا هست، مثل پیتزا (Pizza vs Azzura)، چون یک اسم ایتالیاییه

اورریتد، ایمجینیشن لوویی ویتون

ایمجینیشن در نگاه اول اسم و بسته‌بندی خیلی پرزرق‌وبرقی داره، ولی وقتی رایحه رو تجربه می‌کنی، سریع متوجه می‌شی که این عطر چیزی بیشتر از یک کولون سیتروسی ساده نیست. شروعش با ترنج و مرکبات که کاملاً آشناست؛ همون چیزی که تو ده‌ها عطر دیگه (از دیور هوم کولون گرفته تا حتی کارهای ارزون‌تر) شنیدیم. اسم “ایمجینیشن” روش گذاشتن، اما تخیل خاصی پشتش نیست.

مشکل اصلی این عطر، تضاد بین قیمت و رایحشه. لویی ویتون به‌جای اینکه نوآوری بیاره، یه فرمول امن، تمیز و بی‌خطر رو توی شیشه لوکس گذاشته و چندین برابر قیمت واقعی از مشتری می‌گیره. ماندگاریش نهایتاً ۵-۶ ساعته و پخش هم متوسطه؛ برای عطری که توی این رنج قیمت قرار داره، این ها ضعف های بزرگی هستن. در واقع خیلی‌ها حس می‌کنن پول برند رو میدن نه عطر رو.

بله، خوشبوئه، تمیزه، همه می‌پسندن؛ اما خاص نیست، ماندگار نیست، ارزش قیمتش رو نداره. توی دنیایی که عطرهای نیش با نصف این قیمت روایح عمیق و پیچیده می‌سازن، ایمجینیشن خیلی سطحی و تک بعدی هست.

در نهایت، ایمجینیشن بیشتر شبیه یک “لوگوی متحرک لویی ویتون” هست تا یک اثر هنری. خریدنش برای کسی که دنبال تفاوت، عمق و شخصیت در عطره، اشتباه محضه. تنها کاربردش برای کساییه که می‌خوان بگن “من لویی ویتون می‌زنم”، نه کسایی که دنبال یک رایحه ماندگار و ارزشمند باشن.

در کل، فضای کار:
•خیلی تمیز، خنک و مینیمال
•هیچ‌کس ازش بدش نمیاد، ولی هیچ‌کس هم شگفت‌زده نمی‌شه
•بیشتر مناسب دفاتر، محیط رسمی، یا روزهای گرم تابستون

سلام و احترام خدمت شما
خیلی ممنونم از وقتی که می‌گذارید.
این از لطف و حسن توجه شماست.
بهترین‌ها رو برای شما آرزومندم🙏

اسپایسی، چرمی، چوبی
شروع چرمی زیبایی داره که ادویه ای و تلخ هست ولی خیلی زود وارد میدل نت میشه و تبدیل میشه به خیلی از کارهای اروماتیک دیگه.
شروعش توی مرزی از دیزاینر و نیش هست که متاسفانه زودگذر هست. و میشه یه دیزاینری معمولی.
پخش بو و ماندگاری هم در دمای ۴۰ درجه معمولی رو به ضعیف هست.
۱ ساعت پخش بو و کمتر از دو ساعت ماندگاری

اگر من باشم بجای اونتوس ابسولو، یدونه هاجیوات x برمیدارم با یدونه سواژ الکسیر

سلام و احترام
در اینکه وانیل هاوان یه تنباکویی بسیار جذاب و با کیفیت و متفاوت هست شکی نیست مخصوصا شروع این عطر طوری طراحی شده که اتفاقا شامه های پرورش یافته رو هم قانع کند به خرید ولی اگر تو خرید عجله نکنید و دوتا سمپل یا یه دکانت ۵ میل ازش بگیرید احتمالا از خریدش منصرف می شید. چرا ؟
چون وقتی چندین بار ازش استفاده میکنید و اون جادوی ابتدای عطر عادی بشه و مغز بهش عادت کنه و در ضمن عطر اکرین دو فیومی سرژ لوتانس رو هم تست کرده باشید احتمالا دیگه حاضر نیستید همچین مبلغی رو بابت این عطر بپردازید.

ای کاش کمی غلظت رز در این عطر کمتر بود اونوقت برای من به یکی از بهترین عطرهای تنباکویی تبدیل می‌شد😢

Troika Juchten 4711 همان فیلم سیاه‌وسفید فراموش‌شده‌ای‌ست که نگاتیوش هنوز بوی نرولی و چرم کهنه می‌دهد؛ نه برای عامه، بلکه برای آنان که پشت پرده‌ها را هم تماشا می‌کنند.
در همان ثانیه‌های اول، ترنج و لیمو با بازی‌ای پرانرژی وارد صحنه می‌شوند. این دو بازیگر کلاسیک، همانند ستاره‌های عصر طلایی هالیوود، با درخشش خود در قاب نخست توجه را جلب می‌کنند.
این آغاز، معادل نمای لانگ‌شاتی‌ست از دشتی سرد، که در آن نور سپیده‌دم به آرامی روی چرم‌های مرطوب روسی می‌تابد.
اما برخلاف فیلم‌های پرزرق‌وبرق امروزی، این شروع کوتاه، هدفمند و آگاهانه محدود است نه برای فریب، بلکه برای ساخت زمینه‌ی درام واقعی.
با ورود آویشن، میخک و نرولی، فضای عطر وارد یک لایه‌ی دراماتیک می‌شود. نرولی، همانند کاراکتر زن اصلی در فیلم نوآرها، ترکیبی از پاکی و پیچیدگی دارد؛ کمی تلخ، کمی شیرین، اما همواره با لایه‌ای از رمزآلودگی.
در کنار آن، آویشن به‌سانِ کنشگر ایدئولوژیکی‌ست که دیالوگ‌هایی فلسفی در کافه‌ای مه‌آلود زمزمه می‌کند او داستان را از مسیر عطرهای خوش‌بو به سمت عطرهای تفکری می‌برد.
میخک همان شخصیت خشنی‌ست که در میانه‌ی فیلم وارد می‌شود؛ حضورش گرم، تند و در عین حال ناپایدار است نقشی مکمل اما فراموش‌نشدنی.
در پرده سوم، داستان به سوی تاریکی می‌رود اما نه سیاهی، بلکه عمقی چوبی و خاکی، همانند پایانِ تأمل‌برانگیز یک فیلم آرت‌هاوس.
سدر و خزه بلوط به مثابه‌ی عناصر صحنه‌ی پایانی در جنگلی متروک ظاهر می‌شوند. اینجا، حس پایان اجتناب‌ناپذیر است؛ همان حس پایان یک دوئل در غرب وحشی با موسیقی انیو موریکونه در پس‌زمینه.
و سرانجام، ایزوبوتیل کوینولین قلب تپنده‌ی "چرم روسی
مثل آن پلان نهایی که قهرمان، زخمی و تنها، در مه گم می‌شود. رایحه‌اش خشک، چرمی، و کاملاً ضدجریان است. اینجا پایان نمی‌بینی، بلکه آن را می‌شنوی، در لایه‌های پنهان مشام.

یادگاری ماندگار از یکی از دوستان خانوادگی ام که درگذشتن یادش گرامی.

بوی مادرانه های قدیم، بوی مهر مادری در پستوی زمان، بوی عشق مادری در گواه تاریخ...
یکی دیگر از عطرهای نوستالژیک زنانه برای مادران دهه‌ی ۷۰ شمسی که شاید در منزل هر خانواده‌ای آن زمان‌ها پیدا می‌شد. رایحه‌ای بسیار آلدهیدی گلی که برای شامه ی من بوی صابون‌های لوکس قدیمی را می‌دهد.
شاید خیلی از مخاطبان عطرها که دهه‌ی ۷۰ شمسی را زندگی کرده‌اند و بخوبی یادشان هست آن دوران، با بونوازی این عطر بی‌اختیار یاد مادرشان بیوفتند. چراکه به نظرم این عطر، بیشتر از اینکه بعنوان عطر در نظر گرفته شود بعنوان رایحه ی شیمی مادرانه تلقی می‌شود‌، که بر تن هر مادری در آن دوران، می‌نشست. شاید حتی مادران جوانتر آن زمان‌ها که صاحب فرزند شده بودند نیز، خود فرزندان در دوره‌ی نوزادی یا کودکی زیر ۴ سال هم، بوی رایحه ی این عطر را نشان مادری خودشان می‌شناختند.
آیا تا به حال مجبور شده‌اید که یک قرار یا کار بیرون از منزل را لغو کنید یا یک جلسه مهم را از دست بدهید، زیرا کودک نوپایتان وقتی سعی می‌کردید از خانه بیرون بروید آنقدر بی‌قراری داشت که هیچ راهی جز ماندن در خانه برای آرام کردن کودکتان نداشتید؟
اضطراب جدایی در میان کودکان خردسال بسیار رایج است و معمولاً بین 18 تا 24 ماهگی در اوج خود قرار دارد. وقتی این وضعیت شدید باشد، ناراحتی کودک در هنگام خروج والدینش از خانه می‌تواند منجر به از دست دادن قرار ملاقات‌های مهم شود و باعث شود والدین احساس خشم و گناه کنند. اگر بتوانید با این تجربه ارتباط برقرار کنید، قطعاً آرزوی چیزی را داشته‌اید که به طور بالقوه بتواند جایگزین شما شود یعنی جایگزین مادران شود و بدون اینکه واقعاً آنجا باشید، احساس مادرانه را برای کودک نوپای خود ایجاد کند.
سالها قبل، محققان این ایده را داشتند که لباسی بسازند که بتوان از آن برای آرام کردن نوزادان و کودکان خردسالی که از رفتن مادر یا مراقب اولیه خود ناراحت بودند استفاده کرد. این لباس یک پیراهن نخی نرم و مخملی است که مادر برای چندین ساعت در تماس مستقیم با پوست خود آن را می‌پوشد و سپس به عنوان پتویی برای قنداق کردن و یا در غیر این صورت در کنار فرزندش زمانی که او از خانه رفته بود تبدیل می‌شود. محققان نام این اختراع را "جلد قابل تبدیل با عطر مادر" گذاشتند.
رجینا سالیوان و پل توباس از دانشگاه اوکلاهاما نوزادانی را که در یک بخش زایمان جدا از مادرانشان بودند، برای پاسخ آنها به بوی بدن "مادر" را مورد مطالعه قرار دادند. در زمان آزمایش، نوزادان یا: آرام بیدار بودند، یا گریه می‌کردند، و یا خواب بودند. سپس یکی از این موارد به آنها ارائه شد: (الف) لباس بیمارستانی که مادرشان به تازگی پوشیده بود، (ب) لباسی که مادر یک نوزاد دیگر در بخش زایمان پوشیده بود، (ج) یک لباس تمیز که هیچکس آن را نپوشیده بود، یا (د) لباسی که هیچ بویی نداشت. سالیوان و توباس دیدند که وقتی نوزادان گریان در معرض لباسی قرار می‌گیرند که مادرشان اخیراً پوشیده بود، دیگر گریه نمی‌کنند. نوزادانی که بیدار بودند نیز علاقه بیشتری نشان می‌دادند و به نظر می‌رسید وقتی به طور خاص در معرض لباسی قرار می‌گرفتند که بوی مادرشان را می‌داد، خوشحال­تر می‌شدند.
ایده محققان برای "کاور قابل تبدیل با عطر مادر" ناشی از آگاهی از تحقیقات رجینا سالیوان و قدرت یادگیری عاطفی با بوها بود. عطر مادر آرام‌بخش است، زیرا احساسات مرتبط با مادر به عطر او متصل می‌شود، به طوری که رایحه او به عنوان یک نماینده‌ی عاطفی برای خود مادر عمل می‌کند. یک ناظر دقیق در بخش زایمان به سرعت کمک شگفت انگیز بوی مادر را تشخیص می‌دهد. پرستاری که در بخش زایمان بود متوجه این موضوع شده بود، و حتماً می‌دانست که عطر مادر چه تأثیرات آرامش‌بخشی روی یک نوزاد مضطرب دارد. دفعه ی بعد که فکر می‌کنید قبل از عزیمت به خارج از منزل، با کودک نوپایتان تعامل ناراحت کننده ­ای خواهید داشت، سعی کنید ابتدا به آرامی تی‌شرت یا لباس شب پوشیده شده خود را به کودکتان بدهید و سپس از خانه بیرون بروید. چراکه احتمالاً کودک یا نوزاد شما، با بوییدن رایحه ی پوست شما از آن لباس، حس وجود شما در نزدیکی خودش را داشته باشد و برای چند ساعت آرامش پیدا کند.
بنابراین، به نظرم برخی عطرهای صنعتی هر چقدر هم صنعتی باشند اما چون با پوست و لباس مادران تازه زایمان کرده آغشته شده‌اند، ممکن است در تداعی کردن حس آرامش حضور مادرانه برای نوزادان و کودکان، نقش موثری داشته باشند.
(منبع: کتاب زیست روانشناسی عطرها، ۱۴۰۲)
.........
کیفیت کلاسیک و سنتتیک در ماهیت رایحه، نوستالژیک و خاطره‌انگیز که به احتمال زیاد، برای بانوان جوانتر امروزی مورد پسند نباشد.
سپاس از همراهی بزرگواران....

والا رام چیز خاص ویژه ای نیست از نیشکر ارزون ترین نوشیدنی منتها بوی این نوشیدنی در این عطر هست 😁 مثلا گوچی راش عملا در هلو شنا می کنی

من ادمی هستم با بدنی کرم بله مثل ادمی که تب داره ودرکنارم دوست عزیزم که رنگ پوست سفیدی داره در همون مکان دستان خنکی داره بازم بله بوی عطر بر بدن ایشون متفاوت هست با من احساس پختگی روی من داره و برعکس روی بدن ایشون وتضح تر و جذاب تر. جواب بعدی اینکه منم میدونم همه عرق می کنن اما بعضی ها خودشیفته تر هستن با اینکه ممکنه عرق تندی دارن باز تمایل به استفاده از این سبک عطرها دارن که بقیه رو فراری میده امیدوارم تونسته باشم منظورم برسونم

بسیار بوی لطیف و پاکیزه تا حدودی خنک سلیقه کاملا اروپایی جوری که مشابه این بو تقریبا در شاپینگا و مکانهای عمومی شنیده میشه مناسب هوای تمیز خنک شما هیچ ادویه شرقی داخلش حس نمی کنید در مورد ماندگاری خوبی داره تو فضاهای بسته ملت فراری نمیده مجموعه ای از رضایتمندی درش هست

کاف احمد المغربی Kaaf Ahmed Al Maghribi
پس از اتمام یک باتل کامل از اوایل بهار تا امروز:
غلظت این عطر اکستریت و کنسانتره آن به صورت روغنی روی سطوح ماندگار میشه. برای من که در عطر، بسیار پرمصرف هستم استفاده روزانه در این بازه زمانی یه رکورده. پنج پاف روی پوست برای یک روز کامل کافیه.
24 ساعت بعد از استفاده، تازه زیر دوش، بعد از چند دقیقه رایحه اش با پیوستگی برخورد جریان آب از سماجت دست برمیداره و محو میشه. غلظت بالا و چسبندگی روی پوست مانع از پخش بوی هم‏سنگ با ماندگاری میشه

یه عطر آکواتیک، صابونی و خنک (رایحه شامپو بدن و تمیزی بعد از حمام.) که نت‏های اسطخودوس، ملون و ماسک به صورت غیر شفاف اون دقیقاً مثل دیگر عطرهای اماراتی در این دامنه یه اثر خطی ازش میسازه. میشه گفت شبیه Fierce Abercrombie & Fitch و DNA مون بلان لجنده.
در پس زمینه یه بوی عجیب و البته نه چندان محسوس هست که فقط خودم متوجه میشدم (از دیگران پرسیدم و جواب منفی بود). رایحه عودی که حتی تو عطرای آکواتیک اماراتی هم حس میشه نبود و بیشتر شبیه بوی زباله خیس ولی به صورت خیلی ضعیف که آنقدر آزاردهنده نبود که از استفاده‏اش منصرف شم!
یه عطر خنک اقتصادی با تگ قیمت حدود 700/1 ت با این پرفورمنس جای زیادی برای اعتراض باقی نمیذاره. دو نکته:
1- به نظرم این عطر مناسب افراد جوان پایین تر از 35 سال (با ارفاق) و برای استایل اسپرت تا کژوال در طول روزهای گرم و برای استفاده روزانه، باشگاه و ... است. من 50 ساله ام و تمام مدت با پیراهن و شلوار اسپرت لینن و کالج استفاده کردم با این حال احساس می‏کردم مناسب سن من نیست.
2- در حالی که فقط کمتر از 10 میل از اون باقی مانده بود فهمیدم چطور رایحه رو راحت‏پوش تر کنم و اون بوی عجیب مورد اشاره رو محو کنم: با اسپری کردن روی لباس همزمان با پوست. چون جاش ممکنه روی لباس بمونه با فاصله زیادتر اسپری می کردم. در خوش ساختی نداره ولی عملکرد اتومایزر خیلی خوبه.
به دلیل تناسب نداشتن با سن و کاراکترم دوباره نمی خرم ولی می‏تونم بگم برای جوان زیر 30 سال با استایل اسپرت و مصرف در نیمه اول سال به عنوان یه عطر اقتصادی اصلاً ناآمیدتون نمی کنه.
پ.ن: قبل از مصرف حدود 5 ماه فرآیند mature شدن رو طی کرد.

سلام میثم جان. قیمت این عطر چند بود؟

برای مرد ها تو هر شرایطی کار رو در میاره این عطر بو های شبیهش رو احتمالا قبلا به مشامتون رسیده ولی این قوی تره و رسمی تره پخش و موندگاری هم خیلی خوبه تلخ و مرکباتی و یه جورایی چوبی طور مثل ساواج تا حدود کمی ولی خیلی تیز و بررنده تره خلاصه با خیال خرید بخرید کسی از این بدش نمیاد محاااااله.

فیلم آیریش من رو نگاه کنید رابرت دنیرو و آلپاچینو حالا همونو فکر کنید شده عطر رایحه اولد مانی و مافیایی طوری که سبز هست حس و حال جنگل سبز همه ی این چیزایی که گفتم رو تصور کنید میشه این عطر.
تمام

سلام دوست عزیز
به صورت کلی بعضی برند هارو تم عطراشون میشه از روی فقط شرکت فهمید کلا شرکت تام فورد کارهای عجیب غریب زیاد داره ولی کسایی که میان سمت این برند دقیقا دنبال همین نقطه ان نت هایی که در عطر های تام فورد بکار میرن مخصوصا عطرای زمستونش خیلی سنگینن و بو هایی که بعضا به مشام شما میرسه ممکنه حس زنندگی بده ولی خب کسایی که این عطر هارو انتخاب

میکنن عموما دنبال تایید گرفتن نیستن.

فضای این برند مخصوصا تو عطر های زمستونش ادم خاص با سلیقه های منحصر به فرد رو میخواد و هدف چنین قشریه و اصلا قابل مقایسه با برند هایی مثل دیور و شنل لویی ویتون نیستن که هدف عموم باشن

برند کرید نمونه دیگه اش هدف اقشار خاص با ذهنیت خاص ان و خیلی به همه پسند بودن عطرها اقبالی ندارن در حالی که عطر های همه پسند هم دارن

اگر از این عطر خوشت اومده حتما توباکو عود رو امتحان کن خیلی کم گیر میاد هر جایی بنظرم ندارن ولی در روایح سنگین و مافیایی طور عطر های تام فورد عالی ان برای من با اینکه توسکان لدر و امبر لدر جایگاه خاصی دارن توباکو عود تام فورد برترین عطر این شرکت هست گرچه سلیقه ها فرق داره ولی عطر توباکوعود توی هر جمعی وارد بشید قطع به یقین میگم بهتون هر بویی رو میخوره به حدی قوی هست به حدی قدرتمند هست که هر عطری با هر پخش بویی رو در فضای دورو برش باشه محو میکنه قشنگ خود عطر حس ریاست رو برتری رو میرسونه خودش بدرد ادم های رهبر میخوره و ادم هایی که میخوان غالب باشن پخش بو و موندگاری هر عطری رو دیدین بذارین کنار این عطر تا بدونین این عطر چه چیز شگفت انگیزی هست.

درود بر شما
تشکر بابت توضیحاتتون🙏🏻❤

حیف و‌ صد حیف برای ماندگاری کم این عطر
خیلی ماندکاری کمی داره در حد ۱۵ دقیقه!
ولی بینهایت خوش بو و اینکه پخش خوبی هم داره
کسایی که ماندگاری براشون مهمه سمت این عطر به هیچ وجه نرن!
بوی خاص و غیرتکراری
بوی پرتغال و پوست پرتغال رو کاملا حس میکنی
بوی ساده و شسته رفته و بدون پیچیدگی خاصی خیلی شفاف و صیقلی
ولی حیف و صد حیف ماندگاری خیلی پایینه

شباهت خوبی به کار بسیار گرون تاکسیدو داره
تازه به نظر من یه جورای رایحه نرمتری داره و بیشتر پسند منه
اتفاقا به نسب خیلی خیلی مناسب این عطر ماندگاری و پخش مناسبی داره
شیشه خوشگلش رو هم دوس دارم
مگه میشع این عطرو یه عطر باز واسه این ویژگی‌ها که گفتم
تو کلکسیونش نداشته باشه؟!
اتفاقا بلاند بایشم به نظرم هیچ ایرادی نداره و قطعا خوشتون میاد چون واقعا خوش بوعه

سلام
ضمن احترام به طرفداران این عطر، اصلا از رایحه اش خوشم نیومد، در ابتدا بوی شامپو صدر صحت میده، بعد یه بوی کپک مانند خاک توی باغچه احساس میکنم، پخش و ماندگاری اونجور که دوستان گفتند نبود، حالا نمیدونم این عطر فیک داره یا نه.

خانم مونا سلام
این مطلب در مورد مشک سفید و صورتی میتونه کمکتون کنه.
مشک سفید اصطلاحی کلی برای دسته‌ای از مشک‌های مصنوعی است که در عطرسازی و سایر محصولات معطر استفاده می‌شود. برخلاف مشک سنتی «سیاه» که در اصل از منابع حیوانی (مانند آهوی مشک) گرفته می‌شد و رایحه‌ای شدیدتر، حیوانی و گاهی مدفوعی داشت، مشک سفید به خاطر رایحه تمیز، نرم و لطیفش شناخته می‌شود.

مشخصات رایحه
رایحه مشک سفید اغلب به صورت زیر توصیف می‌شود:
تمیز و پودری: حس لباس‌های تازه شسته شده، پوست تمیز یا پودر بچه را تداعی می‌کند.
نرم و لطیف: بیش از حد قوی نیست و اغلب به عنوان «رایحه پوست» عمل می‌کند که با رایحه طبیعی پوست فرد ترکیب می‌شود.
مٔشکی و گرم: گرمای ملایم و شهوانی ایجاد می‌کند که باعث می‌شود عطر کامل و ماندگار باشد.
کمی شیرین یا گلی: برخی از مشک‌های سفید دارای رایحه‌هایی از گل‌های سفید مانند یاس یا سوسن یا کمی شیرینی هستند.
مشک صورتی : اصطلاحی است که در صنعت عطر برای توصیف نوعی رایحه، به جای یک ماده‌ی واحد و خاص، استفاده می‌شود. این یک عطر و روغن عطر محبوب است که اغلب به عنوان یک مشک شیرین، گلدار و پودری شناخته می‌شود.
مشخصات رایحه‌ی «مشک صورتی» می‌تواند بین برندها و فرمولاسیون‌های مختلف متفاوت باشد، اما به طور کلی، نت‌های نرم، تمیز و گاهی حیوانی مشک را با آکوردهای شیرین و گلدار مختلف ترکیب می‌کند. برخی از نت‌های رایج موجود در عطرهای ماسک صورتی عبارتند از:
مشک: هسته‌ی عطر، که یک پایه‌ی نرم، پودری یا تمیز را فراهم می‌کند.
گل رز: یک نت بسیار رایج که جنبه‌ای شیرین، گلدار و عاشقانه به آن اضافه می‌کند.
نت‌های میوه‌ای: انواع توت‌ها (به خصوص تمشک و انگور فرنگی سیاه)، گلابی، آلو و نارنگی اغلب برای ایجاد یک لایه‌ی بالایی آبدار و شیرین استفاده می‌شوند.
گل‌های سفید: یاس، زنبق دره و شکوفه‌ی پرتقال اغلب برای افزودن یک بُعد گلی تازه، لطیف و زیبا به آن اضافه می‌شوند.
رایحه‌های شیرین: وانیل و عسل می‌توانند برای افزایش شیرینی و ایجاد حس دلنشین به عطر استفاده شوند.
رایحه‌های چوبی: چوب صندل، چوب گایاک و کهربا می‌توانند در رایحه‌های پایه برای ایجاد عمق، گرما و ماندگاری استفاده شوند.
به طور خلاصه، «مشک صورتی» مفهوم رایحه ای است که رایحه کلاسیک و تمیز مشک را با رایحه‌های شیرین، گلگون و میوه‌ای ترکیب می‌کند و رایحه‌ای نرم، زنانه و اغلب پودری ایجاد می‌کند.
بیدمشک از دسته مشک‌ها نیست.
​در واقع، بیدمشک یک نوع درخت یا درختچه زینتی از خانواده بید است که در اوایل بهار گل‌های خوش‌بویی می‌دهد. نام آن به دلیل شباهت عطر گل‌هایش به بوی مشک گذاشته شده است، اما این دو کاملاً متفاوت هستند.

چرا عطرها از ما می‌خواهند که به دل شب بنگریم؟ چرا در تاریکی بی‌کران، رازهایی نهفته است که ما هرگز توان فهمیدن آن‌ها را نداریم؟ Moonlight in Heaven عطری است که تنها در شب، با تمامی زیبایی‌ و پیچیدگی‌ خود، شکوفا می‌شود. در ابتدا شاید تنها رایحه‌ای ملایم از آن به مشام برسد، اما وقتی به عمق این عطر فرو می‌روید، درمی‌یابید که این عطری است که به شما یادآوری می‌کند: در هر لحظه‌ای از شب، افکار و احساسات پنهان و درک‌نشده‌ای در انتظار کشف شدن هستند. این عطر، بیشتر از یک تجربه‌ی بویایی، یک سفر است—سفری به دل زمان، که در آن فضا و لحظه، گم می‌شوند و تنها شما و وجودتان باقی می‌مانید.

در شروع، این عطر همچون اولین لحظه‌های صبحگاهی است که خورشید از دل افق بیرون می‌آید. گریپ‌فروت و لیمو، مانند سوالات انتزاعی‌ای در ذهن ما ظاهر می‌شوند، سوالاتی که هیچ‌گاه نمی‌توان پاسخ قطعی به آن‌ها داد، اما همانطور که در هر جستجو حقیقت پنهانی در انتظار است، همین سوالات نیز در دل خود رازهایی بی‌پایان دارند. این مرکبات، با طراوت و روشنایی خود، احساس تازگی و سرزندگی را به شما می‌دهند، درست مانند لحظه‌ای که در دل شب از خواب بیدار می‌شوید و هنوز درگیر حس معصومیت اولیه هستید. فلفل صورتی با طعمی تند و غریب، همانند فکری ناگهانی و بدون هشدار در ذهن شما می‌رقصد، بازتابی از احساسات ناشناخته‌ای که درون‌تان پنهان مانده‌اند. این تازگی، همانند نگاه به یک آینه‌ی شکسته است که تصاویر آن در فضای ذهن شما پراکنده می‌شود. هلو به آهستگی در دل این ترکیب می‌آید، درست همانند درختی که در دل شب طوفانی، میوه‌ای نرم و منحصر به فرد را می‌هد. و در نهایت، نت‌های سبز همچون برگ‌هایی در باد می‌رقصند، حسی تازه و آشنا به فضا می‌بخشند، درست مانند فکرهایی که بدون این که بدانید، شما را به سمت یک واقعیت بی‌پایان هدایت می‌کنند.

همه این عناصر در کنار هم، همانند شب‌های بی‌انتها هستند که شما را به دل غارهای بی‌نهایت برده و به شما یادآوری می‌کنند که گاهی اوقات باید از مسیرهای آشنا فاصله بگیرید تا حقیقت‌هایی پنهان را کشف کنید.

و وقتی به دل این عطر نفوذ می‌کنید، همانطور که در هر حرکت دل و ذهن شما، چیزی نو و تازه به دست می‌آید. انبه، با طعمی پر از شیرینی و معنای عمیق، در دل قلب عطر ظاهر می‌شود. این میوه‌ی استوایی، به شیوه‌ای که کلمات قادر به بیان آن نیستند، حقیقت این ترکیب را نشان می‌دهد. نارگیل با نرمی و لطافت خود به آرامی در کنار برنج می‌آید، و شما درمی‌یابید که حقیقت چیز دیگری است، فراتر از آنچه که در نگاه اول دیده می‌شود. در لایه‌های بی‌پایان این ترکیب، لاکتون به عنوان یک سکوت بی‌پایان حضور پیدا می‌کند، شما را به جایی می‌برد که همه‌چیز در آن‌جا در هم آمیخته است، جایی که تجربه‌ها فراتر از درک و فهم هستند.

توبروز و اوریس در این ترکیب همچون دو پرنده‌ی ناشناخته‌ای هستند که در دل تاریخ در حال رقصیدن‌اند. آن‌ها به شما می‌آموزند که در دل بی‌زمانی، هر چیزی می‌تواند معانی جدیدی پیدا کند، همانطور که در شب‌های پر از راز، حقیقت همیشه در حال تغییر است.

پایان، سکوت است سکوتی که با وتیور در دل خاک نشسته است، و شما را به لبه‌های حقیقت می‌رساند. حقیقتی تلخ و شیرین که نمی‌توانید از آن فرار کنید. در این پایان، شما با چیزی روبه‌رو می‌شوید که نه تنها از آن فرار نمی‌کنید، بلکه آن را با تمام وجود در آغوش می‌کشید. دانه تونکا، مشک و وانیل همانند رویای نیمه‌شب به شما می‌آیند، شیرینی و سنگینی که در فضا پیچیده‌اند، و این سوال را در ذهن شما به جا می‌گذارند: آیا این پایان است، یا آغاز چیزی دیگر؟ در این لحظه، چیزی در درون شما آزاد می‌شود که همیشه در سکوت انتظارش را کشیده‌اید. و هلیوتروپ، همچون شعله‌ای در دل شب، به شما یادآوری می‌کند که هر پایان، یک آغاز تازه است. این نه فقط یک عطر است، بلکه یک فلسفه، یک بازشناسی از خودتان که در دل شب، بین لایه‌های زمان گم شده و اکنون به شما معنای تازه‌ای می‌دهد.

من تفاوت چندانی بین این عطر و لیرا حس نکردم.
گرچه لیرا مورد علاقمه اما خب قطعا که با تست دامابیانکا اصلا سوپرایز نشدم.

شرمنده بابت بی‌دقتی بنده. درست می‌فرمایید. من اشتباهاً بصورت خطی فکر کرده بودم و «شرایط خاص» رو فراموش کردم. ممنون از شما

به نام خدا
۱۰۰ از ۱۰۰

این عطر رو میپسندم اما بازم میگم برای سنین بالا هست
بسیار اسپایسی ، توباکوو دارک همراه با شیرینی کنترل شده اما هرچی جلو میره شیرین تر میشه ، کلا عطره دارکی هست ، اگر عطارش یعنی خانوم سسیل زاروکیان نبود شاید اینقدر دیده نمیشد ،
عطر های وانیلی توباکویی مدرن تر از این هست که بسیار خوش ساخت تر لوکس تر شفاف تر هست
پخش و ماندگاری به طوری که واقعا دیگه کلافه میشید بالاست
نمره من ۷ از ۱۰

اینم بگم قیمت این عطر تقریبا چهل دلاره که میشه سه تومن. گول تبلیغات اینستا که این عطرو دو و دویست میدنو نخور. ممکنه فیک باشن. ولی عطری که من از این فروشگاه خریدم واقعا موندگاری عجیبی داره. فکر کنم صد میلش واسه دو سال کافی باشه

رقص و عطر دو تا مقوله هستن که چندان به هم مرتبط نیستن، اما این عطر پیوند عمیق میون عطر و رقص رو به ما یاد اوری می کنه! عطر هم درست مثل رقص تانگو از لایه ها و حرکات ساخته شده؛ به عنوان مثال نت ابتدایی عطر مثل همون دعوت اول هستش.لحظه ای که دست مرد،زن رو به صحنه ی رقص میکشه. نت میانی عطر لحظه ی غوطه وری در اوج،تماس،نزدیک شدن و اعتماد و در نهایت نت پایانی عطر وقتی رقص تموم میشه اما تصویر اون حرکات ریتمیک توی ذهن باقی می مونه و نت های موزیک و لحظات ناب رقص توی ذهن تداعی میشه.و اما بپردازیم به ماسک تانگو که با پاف اول با گرمایی اغواگر و پرشکوه روی بدن میشینه؛با نت های گل رز و یاس پرده ی قرمز بالا میره و رقص روح نواز مولکول های نت های این عطر تازه شروع میشه…فضا و حس کلیش مثل سالن رقصی در بوینس ایرس با چراغ های کم نور،دیوار های پوشیده از چوب تیره،موسیقی و بویی شیرین و دودی سالن رو پر کرده. رایحه ای پر از جدیت،شهوت و شاید کمی غم عاشقانه.
ماندگاری و پخش بوی رضایتبخشی داره، توجه کنید پخش بوش طوری هست که همه متوجهش میشن اما اصلا اذیت کننده نیست.

سلام . بببخشید دیر چک کردم. من از یه مغازه توی اهواز همیشه خرید میکنم. میل......اد پرفیوم اهواز. سایت هم داره. البته اگه موجود داشته باشه چون من دو سه بار رفتم حضوری رفتم و گفت تموم کردیم و این کار کلا تا برسه به مغازه روز بعدش تموم میشه. و ناچارا یه دکانت ده میل ازش گرفتم. محصولاتش کاملا قابل اعتماد هستن

یه کار مشکی، شیرین و چوبی که حس لبنیاتی و مخصوصا خامه ای داره. اسم این عطر هیچ ارتباطی به رایحش نداره، هیییییچ.
نکته قابل توجه این عطر درصد مشک بالای اونه، حدود هفتاد و هفت درصد مشک های مصنوعی فرمول این عطرو تشکیل دادن. مولکولی از مشک آهو(muscone) و مشک سیوت (civetone) و سایر نوت های مشکی مصنوعی در این عطر استفاده شده. Muscone به عطر حس مخملی, کمی شیرین، نرم و حیوانی میده که تو عطر الکساندریا دو هم تو دوز بالا (اما بسیار کمتر از سمینالیس)استفاده شده و مولکول اصلی سازنده مشک آهو هست اما نمیشه کاملا مشابه مشک آهو دونست چون مشک طبیعی از مولکول های متعدد دیگه ای هم ساخته شده که رایحش رو نسبت به نسخه مصنوعیش پیچیده تر میکنه. سیوت هم تو این عطر اوردوز شده که سیوت برای شامه من تو دوز بالا حس عرق کرده و عمیق حیوانی داره که توصیفش مشکله، شاید نزدیک ترین رایحه بهش رو اون کپک اطراف پنیر کممبر بدونم که حس مخملی، حیوانی و کمی کپکی داره به همراه ته بوی عرق کرده و ایندولیک و کمی شیرینی، که اگه تو دوز کم استفاده بشه به رایحه و روایح گلی عمق و درخشش میده اما تو این عطر یه طرز عجیبی اوردوز شده و در واقع نوت اصلی به حساب میاد و صرفا نقش "عمق دهنده" رو نداره. در کنار این روایح مشکی و حیوانی و عرق کرده که توصیفشون با کلمات سخته، روایح شیرین و کمی لبنیاتی حس میشه با حس چوبی چوب صندل. رایحه عطر روی پوست من تا بیست و چهار ساعت خطیه و روی لباس از روز دوم به بعد تا حدود یک سال(فقط با یک اسپری!!!)، فقط روایح سیوت و عرق گونه حس میشه به همراه نوت چوبی و خامه گونه. شخصا رایحه این عطرو دوست دارم اما ای کاش به جای جاوانول، چوب صندل واقعی برای این عطر استفاده می‌شد اما همین جاوانول عملکرد این عطر رو اتمی کرده.
حس فیزیکی برای بالا آوردن واکنش اصلی افرادی که با من رو در بایستی ندارن به این عطر بود، و بعید میدونم بشه همچین چیزی رو تو اجتماع پوشید، در مجموع اگه به روایح مخملی و شیرین و مشکی علاقه دارید تست این عطرو از دست ندید.

توسکان لدر! با اولین پاف یک بوی چرمی و شیک رو استشمام می کنید که قطعا قبل از توسکان لدر در سایر کار های چرمی مشاهده نکردید. از نظرم بوی چرم و جیر و تمشک غالب هستش هر چند هر چقدر در دما،زمان و مکان مناسب استفاده بشه نت های بیشتری رو میشه تشخیص داد و لذت برد. با استایل های رسمی و تیره فوق العاده خودش رو خوب نشون میده،از نظرم برای اقایون بالای ۳۰ سال که چنین روایحی رو می پسندن میتونه امضای بسیار خوبی باشه. پخش و ماندگاریش از متوسط بیشتره. اصلا عطر روزانه و دم دستی نیستش، با توجه به قیمتی هم که داره بعیده کسی ازش چنین استفاده ای بکنه. علاوه بر استایل های رسمی با کاپشن چرم در روز های سرد زمستانی هم فوق العاده ترکیب خاص و سنگینی می سازه. بشدت برای انتخاب عطر امضام میون عطر امضای فعلیم و توسکان لدر دو دل بودم، در نهایت برای من FF با اختلاف کمی پیروز شد اما محاله روزی توسکان لدر رو روی میزم نداشته باشم و ازش بهره نبرم! توصیه ی اخر اینکه بلایند بای نکنید و زیاد اسپری نکنید. مانا و دلگرم باشید

میشه بگید از کجا تهیه ش کنم دکانتشو البته اگه تایید کنن

اگر تونستی مارلی هرود رو امتحان کن شاید نظرت راجع به بهترین عطر تنباکویی جهان تغییر کنه

کلا عطرهای تام فورد رو پبشنهاد میدم به چه دلیل ؛ اول اینکه مدرن هست دوم اینکه س.کس.ی بودن و پول توی همه کارهاش هست خصوصا اینکار ، البته پخش و ماندگاری این عطر متوسط هست و اگر قوی تر بود قطعا عطر امضا م بود (البته بچ های اولیه بسیار بهتر بودند)
ضمننا از این عطر بیشتر از سمت آقایون بازخورد میگیرید
ساعت ۹ شب به بعد و لباس سر تا پا مشکی و این عطر یا عود وود (بچ قدیم) و یا Italian Cypress ، هوا هم‌ که سرد باشه چه شود جانم
رایحه ؛ ۹ از ۱۰
پخش ۶ از ۱۰

اگه بخوام این عطر رو تو یه جمله توصیف کنم، می‌گم: ۱۰۰ میل حال خوش به‌معنای واقعی کلمه. همه چیز در مفیستو جنتیلومو در بهترین و متعادل‌ترین حالت قرار داره. نت‌ها به همین ترتیبی که ذکر شده با شفافیت کامل نمایان می‌شن و این حتی برای من که به‌اندازه‌ی برخی دوستان در تشخیص و واکاوی نت‌ها خبره نیستم قابل تشخیصه... به‌شخصه عاشق اون شروع مرکباتی و زنبقی بی‌نظیرشم؛ انگار صبح زود داری تو یه باغ مرکباتی پرطراوت و پر از گل‌ قدم می‌زنی.

این عطر مثل اسمش به تن یه جنتلمن منضبط، آراسته و خوش‌سلیقه با لباس‌های رنگ روشن به‌خوبی می‌شینه، به‌طوری که تداعی‌کننده‌ی حس تمیزی و انصباط و وقاره.

روی پوست حدود ۴ تا ۵ ساعت دوام داره، اما روی لباس تا نصف روز هم باقی می‌مونه. پخش بو هم متوسط و کنترل‌شده است به‌طوری نه حس خفه‌کننده داره و نه محوه.

با اجازه دوستان، نقد این عطر کار خیلی سختیه. ترجیح می‌دم با کمک سینما توضیح بدم چون هم فضا بهتر ساخته می‌شه و هم راحت‌تر می‌تونم حس و حال عطر رو منتقل کنم به عطر افشانی های عزیز

وقتی Sécrétions Magnifiques رو اسپری می‌کنی، انگار وارد دنیایی سرد و فلزی می‌شی، دقیقاً مثل یک فیلم Noir. همون حس سایه‌ها و نورهای تیز و سخت که توی فیلم‌های سیاه‌وسفید کلاسیک حس ترس و تنش رو ایجاد می‌کنن، این عطر هم دقیقاً همون حس رو می‌ده؛ یک شروع تند و فلزی که مثل اینه یه‌هو پرت بشی توی یه اتاق تاریک و مرموز.

اولین بویی که حس می‌کنی، ترکیبی از خون و فلزه که شدیداً تو رو جذب می‌کنه. شاید بوی خون رو بیاد بیاری یا همون رایحه‌ای که توی فیلم‌های جنایی و هیجان‌انگیز می‌شنوی—یه بوی فلزی و سخت که وقتی نزدیکش می‌شی، حس می‌کنی اتفاق بزرگی در راهه، حتی شاید مرگ. ناخودآگاه یاد بیمارستان‌ها و اتاق‌های جراحی می‌افتی. این حس مثل یک فیلم از فرنچ بونوئله که با تنش و جذابیت ترکیب شده.

اما داستان هنوز تموم نشده. درست مثل فیلم‌های پیچیده کنت میلتون یا جان فورد، عطر هم به مرور تغییر می‌کنه. وقتی شدت رایحه فلزی کم می‌شه، وارد دنیای تازه‌ای از حس‌های دریایی و طبیعی می‌شی.

مثل تغییر زاویه دوربین در وسط یک فیلم کلاسیک که ناگهانی همه چیز تغییر می‌کنه، Sécrétions Magnifiques هم به سمت رایحه‌هایی از جلبک و آب شور می‌ره. این بوی مرطوب و خنک، مثل سکانسی از فیلم The Big Blue هست که زیر آب غرق می‌شی، جایی که همه چیز طبیعیه سنگ‌های خیس، جلبک‌ها و نم نم فضای دریا.

مثل فیلم‌های پرحادثه، این عطر هم پر از تغییرات ناگهانی و سورپرایزه. وقتی نزدیک به خشک شدن می‌رسی، بوی عطر نرم‌تر و ملایم‌تر می‌شه، مثل نسیمی که روی پوست می‌وزه و حس گل‌های سفید رو میاره. ولی این گل‌ها هنوز هم یه ویژگی سرد و بی‌رحم دارن، مثل فیلم‌های تاریک فریتز لانگ که همیشه پشت شخصیت‌ها رازهایی پنهانه.

در نهایت، عطر تبدیل می‌شه به یه حس گل‌گلی و پودری که با یک پیچش سرد و خشک در پایان همراهه. این لحظه شبیه فیلم‌های پرتنش Alfred Hitchcock هست که حتی در موقعیت‌های آرام هم حس می‌کنی اتفاقی در جریان هست.

و در مورد سیلاج و ماندگاری که برای من زیاد مهم نیست، این عطر هیچ‌وقت گم نمی‌شه. مثل شخصیت‌های شاخص فیلم‌های کلاسیک که همیشه در ذهنت می‌مونن، Sécrétions Magnifiques هم همین‌طوره. وقتی عطر رو می‌زنی، سریع حس می‌کنی که به آرامی و پیوسته خودش رو توی فضا پخش می‌کنه، مثل دود سیگار شخصیت اصلی فیلم‌هایی که همیشه همراهش هست و توی فضا باقی می‌مونه.

ریسولیوم، که در سال 2025 منتشر شد، احساس می‌شود مانند یک شاهکار سینمایی که مرزها بین هنر و روایت را تار می‌کند جایی که داستان مدام تغییر می‌کند، شخصیت‌ها تکامل می‌یابند و تماشاگر مجبور است به جلو خم شود تا معناهای عمیق‌تر را کشف کند. درست مانند فیلم‌های آلخاندرو جودوروفسکی، این یک تجربه پیچیده است. شما نمی‌توانید فقط آن را ببینید؛ باید آن را زندگی کنید، احساس کنید و بگذارید که در مقابل شما باز شود.

این عطر با گریپ‌فروتی تیز و تقریبا گیرا آغاز می‌شود. این همان گریپ‌فروتی نیست که شما از عطرهای دیگر می‌شناسین بلکه بیشتر شبیه به اولین تصویر در کوه مقدس است: ناآشنا، اما جذاب. آن را به شوکِ سیتریک تشبیه می‌کنم، دقیقاً مانند شروع 2001: یک ادیسه فضایی، جایی که شما در یک دنیای غریب و ناآشنا پرتاب می‌شوید، نمی‌دانید چه چیزی در پیش است، اما نمی‌توانید از آن چشم بردارید. گریپ‌فروتی که در اینجا حس می‌شود تلخ، سبز و فوری است بی‌وقفه و جلب توجه‌کننده. شما انگار در یک دنیای سورئال بیدار شده‌اید، جایی که مرزهای واقعیت هنوز نرم و انعطاف‌پذیر است.

و سپس، درست مانند چرخش میانه فیلم، ریسولیوم قلب خود را نمایان می‌کند ترکیبی عجیب از انگور سیاه و آناناس. این دو میوه به گونه‌ای در کنار هم می‌آیند که شبیه به فیلم‌های دیوید لینچ است، آزاردهنده اما به طرز عجیبی زیبا. آن‌ها تاریک، محو و خاکی هستند. شما شیرینی ساده‌ای که ممکن است از آناناس انتظار داشته باشید را نمی‌گیرید، بلکه چیزی پیچیده‌تر. انگار که قلب فیلم (یا عطر) یک بعد پنهانی از خود را به شما نشان می‌دهد دنیای میان دو دنیای دیگر خاکی و مرطوب، مانند گورستانی مه‌آلود که شاید بذر چیزی جدید در آن در حال جوانه زدن باشد.

وقتی به نیمه دوم فیلم می‌رسیم، چیزها شروع به تغییر می‌کنند. پایه عطر مانند پایان‌بندی فیلم هفتمین طبل می‌شود لحظه‌ای تأملی و عمیق که در آن همه چیز به نوعی آرامش عجیب و پرمعنایی می‌رسد. این یک پیشرفت خطی نیست، بلکه یک داستان در حال تحول است، جایی که هر نت مانند یک صحنه از فیلم است که در نهایت همه‌چیز به هم می‌آید تا یک دیدگاه بزرگتر و عمیق‌تر ایجاد کند.

ریسولیوم یک عطر برای عموم مردم نیست؛ این سینمایی نوآورانه در مایع است. درست مانند مل‌هالند درایو، این یک معماست. لحظاتی از درخشش وجود دارد که هم عجیب و هم ناآرام است. این یک عطری است که به صبر نیاز دارد مانند شدت آرام یک فیلم از وونگ کار وای، جایی که شما باید خودتان را کاملاً در جو قرار دهید، بگذارید که پیشرفت کند و بگذارید شما را به مکان‌های غیرمنتظره ببرد. در ابتدا ممکن است احساس ناراحتی کنید، اما وقتی وقت بگذارید، زیبایی پیچیدگی آن را خواهید فهمید.

برخی از منتقدان ریسولیوم را با آثار قبلی مانند مگاماره و سمنیالیس مقایسه کرده‌اند و من می‌توانم بفهمم چرا. این عطر عناصری مشابه آن‌ها را در جسارت و پیچیدگی دارد. با این حال، ریسولیوم مانند برداشت جدیدی از بازسازی جهان سینمایی خودش است، مانند یک کارگردان که دوباره به تم‌های آشنا بازمی‌گردد اما با شخصیت‌ها و پیچش‌های غیرمنتظره. در حالی که این یک تغییر کامل نیست، اما آن‌ها را به طرز تازه‌ای و هیجان‌انگیزی بازبینی می‌کند.

در پایین‌ترین لایه، عطر به چیزی خاکی تبدیل می‌شود، شبیه به خاک پس از باران بهاری، زمانی که همه چیز دوباره به زندگی می‌آید. این را می‌توان با پایان‌بندی فیلم کوه مقدس مقایسه کرد، جایی که همه‌چیز به یک دایره کامل می‌رسد: تولد دوباره، فراز و فرود، و پذیرش طبیعت چرخه‌ای وجود. همین حس مرگ و تولد دوباره است که ریسولیوم را به تجربه‌ای روحانی تبدیل می‌کند، مانند سفر ذهنی در قلمروهای آگاهی، مشابه تجربیات ذهنی در وارد شدن به خلا یا چشمه.

در نهایت، ریسولیوم، مانند سایر آثار گوالتیری، یک اثر هنری است. این درباره خوشایند کردن همه نیست؛ این برای کسانی است که بیشتر از یک عطر می‌خواهند کسانی که به دنبال داستانی هستند، یک تجربه، یک ارتباط. این یک عطر است که از شما می‌خواهد با آن در سطحی عمیق‌تر درگیر شوید، مانند فیلمی که بعد از تمام شدن آن هنوز در ذهن شما باقی می‌ماند.