سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
"تام فورد" شاید از مَنظَرِ برندسازی و مسئولیت های اخلاقیِ برند، با اصول من منافات داشته باشد... اما رایحه هایش را اکثرآ می پسندم... و در میانشان، "ایتالین سایپرس" از بهترینهاست.
برای من که درخت مورد علاقه ام، سرو کوهیِ البرز (اُرس) است، طبیعی ست که این عطر ارزشمند باشد... هر بار که می پوشمش، انگار به محدوده ی آن اُرسِ گردن کَجِ زیبا، روی یالِ سنگیِ منتهی به قله ی "هزاربند" (البرز مرکزی) رسیده ام... همان بو و همان گیرایی را دارد... سبز و کهن
"سرو ایتالیایی"، با نُت های تند و دلپذیرِ مرکبات باز می شود و پس از مدت کوتاهی با ریحان و نعناع، و حسِ سبز و کم شیرینِ آنها همراه می شود. در قلب رایحه، "گالبانوم"، کمی از طراوت کار را کم می کند و با برجسته تر شدن نت سرو، رایحه عمیق تر و دارک تر می شود... و در نهایت آنچه که بر جای می ماند، ترکیبی از آکوردهای رزینی، چوبی، اسپایسی ست که عمیق و گرم است و حسِ عطرهای چرمی را تداعی می کند.
من واقعآ طرفدارِ روایحِ "سوزنی برگ" محور هستم، به شرطی که ظریف و مدرن کار شده باشند. این علاقه از "Bottega Venetta PH" شروع شد و امروز "Russian Leather MEMO" هم همانقدر خوب است... در "Italian Cypress" هم این نت، برجسته و زیبا ارائه شده و من خوش شانس هستم که یک باتل از نسخه اولیه اش را دارم... گذاشته ام برای معدود دفعاتی که کت و شلوار می پوشم، یا استایل چرمی...
.
👈 این عکس با همکاریِ همسر جان ثبت شد. سرش سلامت ❤️
سلام محسن جان:
مثل همیشه بسیار جذاب، حرفه ایی، و کاملا هنری
بسیار لذت بردم از تصویر و هنر زیبای عکاسیت برادر جان
سلام و درود سعید جان... قربون شما 🙏 خداروشکر که دوست داشتید ✌
ممنونم
محسن خان، هنرمند و خوش سلیقه درود بر شما
به به👏 سروِ ایتالیایی زیرِ پایِ سرو قامتِ ایرانی.
مثل همیشه عالی و درجه🥇 لذت بردم 👌
به سلامتی و دلِخوش بپوشید برادر.
علی آقای مهربان، درود 🙌
ممنونم از کامنت پر از محبتت 👏
شاد و سلامت باشید 💐
عکس و ایده عالی و بینظیر هستن، خیلی لذت بردم 👏
ممنونم از لطفتون... 🙏🙏🙏🙏
شاد و سلامت باشید همیشه 💐💐💐💐
عالی عالی عالی ، مرسی محسن جان 💐💐💐
فدای شما ایرج جان... لطف داری بزرگ مرد 🤝
پاینده باشی ❤️🙌🌺🙏
خوووب ! عکس جدید عکاس ما !
اول راجع به نظرت بگویم :
خود ، پیشرفت ات را دیده ای یا غافلی از آن ؟؟ هنر عطاری ایضا هنر گویش !! که دومی به مرااااتب از اولی سخت تر است و از همین است که اگر با هر هنر همراه شود ، گوینده خورشید میشود !
زیرا کلام ، آنچنان رتبه گرفت از خدا که بر او قسم یاد شد !!
پس یادت نرود :
کلام بزرگترین نعمت خداست بر بزرگترین آفریده ی خدا !!
فهمیدی چه شد ؟؟
این هرگز یادت نرود ! هرگز !
و اما عکس :
بگذار بروم درون اش ببینم چه میبینم !
تا بعد
اگر اینطرف بودم بخواست خدا :)
سلام و احترام به عزیز همه ی ما... به روی چشم عمو سخی... مثل همیشه حق می گویی. کلام بزرگترین نعمتِ ماست.
بگو برایمان، با اشتیاق منتظرم... عکس قبلی هم منتظرم گذاشتی، حداقل ببین اش. رنگ و آب اش را دوست داشتم...
عجب چیزی دیدم آنجا !!!
وای ! آفرین بر این عکس ! از نظر من ِ حقیر البته !
بعد میگویم که شب باشد :)
ضمنا میدانم که در فکر تو چه گذشته ، اما من دنیایی دیگر میبینم !
به پشت آن کوه ها می نگرد! این جاست اما مدت هاست که آن جا زندگی می کند..
به پشت آن کوه ها می نگرد! این جا، مدت هاست که خسته است..
به پشت آن کوه ها می نگرد! این جا، نمی توان ایستادن..
آن جا گمشده اوست و شاید او گمشده آن جا!
خلاصه در این فکره که از زندان تام فورد رهایی یابه و بره پشت اون کوه ها:) خودش بهم گفت:)
خداوند شما و همسرتون رو حفظ کنه🌹 مرسی:)
مرسی از تو نازنین عزیز... چند خط نوشتی و معجزه کردی... عباس جعفری و مسیح و بقیه ی رفقامون رو هم کشیدی وسط... و چقدر خوبیم ما... چقدر خوبی تو 💎🌷
محسن جان با همین دست فرمون ادامه بدی یقینا چشمات به جمال پری دریایی منور خواهد شد ! 😁
.
مثل همیشه صفا کردم از عکاسی و متنت 👌🏻
دمت گرم 🙏🏻❤️
گشتم نبود... نگرد نیست 😄😇
.
چون خودت باصفایی رفیق ❤️🙏🪻
پاینده باشی ✌️
با سلام و ارادت فراوان
عجب تصویر چشم نوازی محسن خان
هر سری سوپرایز میشیم با عکس های فوق حرفه ای شما
پرزنت عطر هم که همانند تصویر به زیبایی تمام کار شده
همواره تندرست و شاد باشید🌹🌹🌹
سلام و درود به شما دهناد عزیزم... این را باید بگم که، من واقعا حس بسیار خوبی از شما می گیرم. حضورت غنیمت هست دوستِ متین و متواضع من... یک روز باید وقت پذیرش بگیرم و مزاحم ات بشم.
شما هم شاد و سلامت باشی ایشالا ❤️🙏🪷
سلام محسن عزیز
همه ی عکسات قشنگن واقعا
اما بعضیاشون خیلی حس خوب داره
مث همین
موفق باشی🌹
سلام علیرضا جان... ممنون دوست عزیزم. لطف داری. شاد و سلامت باشی 🙏💮💐
آن خط سیاه ذیل عکس ، معنی ی تصویر را دگرگون کرده برای من !
دوربین در تاریکی ست ، پشت دوربین تاریک است ، تصویر برای ثبت در تاریکی تنظیم شده ، عطر در سر جای خود فیکس شده ، محسن با فیگور و پوشش خاص این عطر مسئولیت انتقال مفهومی را در تصویر به عهده گرفته است که ناگهان اتفاقی در سمت راست تصویر حادث میشود ! چنان که جاذبه اش بطری ی عطر را از جای فیکس شده ی خود به حرکت در می آورد ! گویی مولکول های عطر به جنبش می افتند و جاذبه چنان قویست که بطری تاب استواری ندارد ! ازین سو محسن بدون توجه به زمان برداشت تصویر ، نگاه اش به سوی آن منبع منحرف میشود و دوربین طبق قرار در زمان تعیین شده ثبت تصویر میکند !
آن منبع نور چیست ؟ تابلوهای کوچک گردی در کنار جاده مسیر نور را مشخص میکنند !
آن ظهور جاذب چیست که بر محسن تابید ؟ :)
باید از وی پرسید :))
تکذیب می کنم 😄
چرا از منظر اخلاقی با اصول شما منافات داره اونوقت؟