دستریزهایی از عطرهای برند سانچز
توانایی زیادی برای تحلیل نتهایی که در هر کدوم به کار رفتن رو ندارم. جناب شوشتری عزیز در عطر گرام خودشون، تعدادیشون رو تحلیل کردند.
Unknown smell
Desert oud
Sandal wind
Foggy forest
Earthy wood
به ترتیب به نظرم رایحههای جذابی داشتن. پخش بوی خوبی هم دارن و البته ماندگاری خیلی زیاد. اکثرن چوبی، چرمی و مقداری شیرین. ارزش تست رو حتمن دارن
تصویرتون خیلی زیباست جناب آقای دنی..
دست ریزها هم مبارکتون باشه انشالله...
درود به خانوم سالمی عزیز و مهربان
نگاه خودتون زیباست ...
سلام دوست عزیز. دکانت های این برند رو از کجا میشه تهیه کرد؟
درود اقا محسن
سایت پ.ا.پ.ر.و.ک رو جستجو بفرمایید. از اونجا تهیه کردم و بدون مشکل هم بود.
عرض ادب و احترام
تصویر زیبا، چینش تحسین برانگیز و عالی...
🍀💐🌸
درود به جناب مینائی عزیز 💎
ممنون از نگاه و توجهِتون 😊 خیلی ارادت دارم ...
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند از اهدای این تصاویر معطر برای این محفل سپاسگزارم. برای سلیقه ی شما کدامیک از اینها بهترین است؟
درود و ادب خدمت دکتر اسعدی، عزیزِ دلمون
من بیشتر عطرهای روشن و خنک رو میپسندم اما با این وجود
Unknown smell و Desert oud رو توی برنامه خریدم گذاشتم.
ای کاش میتونستم مثل شما، روایح رو روایت کنم. اما میتونم بگم Unknown smell با مقداری تند و تیزیِ جوز هندی و فلفل و اسطوخودوس شروع میشه (که خودم و بقیه هم نتونستن تفکیک کنن این نتها رو، در واقع بوی ترکیبشون میاد) و بعدش زعفرون، مشک، نعنای هندی و عود و کهربا وارد میشن.
Desert oud هم یه بوی مخملی و ملایم از چرم و چوب داره که به سمت عود و امبر و مشک میره.
توی هر دوشون با اینکه نمیتونم دقیق نتها رو تفکیک کنم ولی چون از رایحهشون خیلی خوشم اومده، گاهی به مچ دستم اسپری و در طول روز بونوازی میکنم و به مرور متوجه تغییر رایحه و طعم و طبعشون میشم و برام جذابترشون میکنه.
با توجه به شناختی که از شما و روایح مورد پسندتون دارم، حدس میزنم این دو کار، برای شما هم مورد پسند واقع بشه.
با احترام و عرض ادب
خیلی سپاس از عنایت شما دوست گرامی....
سلام دنی گرامی
امروز فهمیدم که میشه با دستریز هم یه تصویر زیبا ثبت کرد 💐
درود فرهاد جان
چه اسم زیبایی هم دارید ...
ممنون از لطف و نگاهتون 😊✨
سلام دنی عزیز بسیار تصویر زیبایی خلق کردین لذت بردم، آیا عطر خنک هم تو اینا هست؟
درود به مهدی کنعانی عزیز
یه Invisible Sense داره که حال و هوای اونتوس رو داره رایحه شفاف و دودی داره
راستش من دو مدل از کلاب د نویتها رو هم دارم و Invisible Sense نسبت به اونها، هارش بودن کلابها رو نداره و دودیتر و شفافتر و ملایمتر هست
یه Laurels Fig Extrait هم چهار فصل ذکر شده که متاسفانه موقع تهیه دستریزها از قلم افتاد و نمیدونم چه رایحهای رو داره
لطفا اگر تشخیص دادین بفرمایین unknown smell تو مایه های کدوم عطر هست ممنون
راستشو بخواین یه نظریه نامطمئنی دارم که این برند، عطرهای بزرگ و شناخته شده رو الگو قرار میده اما سعی میکنه کاراکتر خودشو ایجاد کنه و همینطور تغییر رایحه رو از ابتدا تا انتها داشته باشه و خسته کننده هم نباشه.
در مورد Unknown smell هم چون محدوده عطرهایی که تست کردم، خیلی گسترده نیست، با قطعیت کامل نمیتونم بگم اما وقتی رجوع میکنم به حافظه بویاییم، نتهای ابتدایی و میانیش منو یاد اینیشیو عود فور گریتنس میندازه و در انتها، بعد از دو سه ساعت، خیلی کم، رایحه فلفل و پچولی تق هرمس رو به خاطرم آورد.
به نظرم Unknown smell و Desert oud ارزش تهیه دکانت و بررسی دقیقتر از جانب خودتون رو دارن.
آقای دنی؛ مثل همیشه دل نشین و زیبا :) چه چینش و کانترستی 👌 اون چوبِ خوشگل هم که همیشه حرف میزنه با آدم ؛)
خدا حفظتون کنه💐
خیلی ممنون از لطف و محبتت نازنین جان؛ خوشحالم که مورد پسند واقع شده.
راستش از اینکه اون چوب هم به چشمت اومده خوشحالم! یکی از جانپناههای من، چوب و ساختن وسایل چوبیه. تا قبل از اینکه مشغول کار با چوب و ساخت مجسمه، وسیله یا شیء زینتی بشم، ذهنم مثل رادیویی که تنظیم نشده و صدای خش خش و موجهای مختلف روی هم افتاده باشه، شلوغ و به هم ریختهست. ولی حین کار با چوب، انگار اون رادیو به یکباره روی صدای استاد بنان تنظیم میشه و نورونهای مغزم برای ساعاتی میرن استراحت :))
خدا شما رو هم حفظ کنه، سپاس برای انرژی مثبتی که میفرستی 💐😊
نازنین جان اون تیکه کلام و جمله پایانیت رو ازت دزدیدم 😅
دلنشین و قوت قلبه!
خلاصه تا الان با رفرنس و نقل قول داشتم استفاده میکردم ولی دیگه ازت دزدیمش ...
به به! از لذت های بزرگ و شیرینِ این دنیا و دنیای معنا! همین کار با چوبه.
انگار حیاتی دوباره بهشون بخشیده میشه و رهنمون میشن به مسیر و سرشتی خاص! چقدر زنده اند و چه راز های ناگفتنی که در دل دارند:)
منم قبلا با دستگاهِ تراش و سنباده و اره مویی می افتادم به جون تیکه های کوچیک و بزرگ چوب و برای دوستام تابلو درست میکردم :) یه زمانی هم چوب دستی می ساختم برای پاتر هد ها؛ و با سنگ و رنگ اکرلیک و چسب حرارتی تزئینشون میکردم :)
اون بوی خرده چوب.. چوبِ حرارت دیده و دوده خورده.. گرده هایی که روی لباس ها و دست ها و موها نشسته.. به گمونم همون گرده ها میشینه روی سر و صورتِ آدم و اون پارازیت های منفی رو می شوره و می بره :)
و اینکه؛ این آقا چوبه حسابی حالش خوبه.. همیشه هم نشینِ روایح و گل ها میشه و ازش عکس های خوشگل گرفته میشه.. الانم که چند تا گیلاسِ شیطون با گونه های گُل افتاده شون دارن پیشش آتیش میسوزونن و میخندن :) چوبِ روشن وُ مهربانی ست ؛)
چه توصیفات قشنگ و دقیقی
واقعاً کار با چوب یه جور جادوی خاص خودش رو داره، انگار هر قطعه یه داستان داره که منتظره تا کشف بشه. خیلی جالب بود که شما هم این تجربهها و علاقه و اشتیاق رو داشتی، تابلوها و چوبدستیهایی که ساختی حتماً خیلی خاص و زیبا بودن =)
اون خاک اره و خرده چوبها هم همونجوره گه گفتی و البته بوی خاصی که هر چوبی داره، مخصوصن وقتی زیر بارون باشه و نمدار بشه ...
=)))
درود از نو :)
اختیار دارید.. سوای جمله من، آدم تا میتونه باید چیزای خوب از بقیه بدزده.. بنده خیلی سوسکی کلی چیز دزدیدم از گوشه و کنار گفته های بقیه؛) به قول پیکاسو هنرمند خوب میدزده ولی هنرمند بد کپی میکنه ؛)
در مورد چوبِ نمدار شده زیر بارون هم👌🏻 خیلی خیلی موافقم :)
شاد و سلامت باشید🌹