چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم؛ ای طرفه نگارم
از دوری صیاد دگر تاب ندارم؛ رفته ست قرارم
چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم!
تا دام در آغوش نگیرم نگرانم…
از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی، بر دل بنشانی
چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی… وای از شب تارم!
در بند و گرفتار بر آن سلسله مویم…
از دیده ره کوی تو با اشک بشویم؛ با حال نزارم
برخیز که داد از من بیچاره ستانی
بنشین که شرر در دلِ تنگم بنشانی
تا آن لب شیرین به سخن باز گشایی؛ خوش جلوه نمایی
ای برده امان از دل عشاق کجایی؟! تا سجده گذارم!
گر بوی تو را باد به منزل برساند، جانم برهاند…
ور نه ز وجودم اثری هیچ نماند؛ جز گرد و غبارم
جناب بهزاد خانِ معصوم نژاد عزیز و خوش سلیقه، سلام و عرض ادب و ارادت 🌹
سال نو مبارک 🌹
به به 👏 عجب تصویر زیبا و شادابی... و چه عطر بینظیری👌
مثل همیشه خوش سلیقه در انتخاب عطر و عکس، درود بر شما دوستِ جنتلمن و معطر 🌹
مبارکتون باشه و به سلامتی و دلِخوش استفاده کنید و لذتشو ببرید 🌹
به به اقا بهزاد گل بابت این عکس بسیار زیبا و این عطر بسیار خوشبو