دیروز ظهر، اولین دیزی دونفره ی زندگیمون رو با همین سنگک تنوری و دوغ محلی میل کردیم که البته قبل از ناهار دوش گرفتم و همین عطر آزارو پورهوم رو پوشیده بودم.
چقدر حس نوستالژیک داشت... صحنهی کوبیدن گوشت و نخود داخل کاسه ی سفالی با پخش موسیقی متن سریال قصههای مجید، یه حس و حال بسیار جذابی را تداعی کرده بود.
حس صفای سادگی زندگی در آغاز زمان...حس صمیمیت صادقانه در خونه های کوچیک قدیمی...حس اولین پیدا شده در آخرین گمشده ی زمان...
عطرهایی مثل آزارو پورهوم شاید 40 سال از زمان لانچ شدنش، به انتظار همین روزگار بود تا ماهیت صفای خودش را آشکار کند.
جمله آخر متن، به طرز عجیبی معنادار و دلچسب بود. بهترینها در انتظارتون
سپاس از همراهی شما دوست گرامی و آرزوی سلامتی برای شما...
درود و ادب و احترام خدمت جناب دکتر اسعدی عزیز
به به! دیزی با نون سنگک تنوری و دوغ محلی با بوی خوش و خاطره انگیز آزارو پور هوم... زمان رو میبره به اوایل خوش و باصفای سالهای ۱۳۷۰ که همگی حس آرامش و خوشایندی داشتیم... از اهدای این عکسهای زیبا و دلنشین و تعریف دقایق زیبای زندگیتون که حس شادی رو منتقل میکنه سپاسگزارم.
با آرزوی بهترین ها برای جنابعالی و همسر محترم 🌱🌹
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای فخر بزرگوار از مهر و همدلی شما سپاسگزارم و برایتان آرزوی سعادت زندگی دارم. واقعاً برخی عطرها در حس نوستالژیک زندگی حتی طعم غذاها هم نفوذ میکنند.