دوستان همیشه عزیز ، حامی و قدردان ام
سلام ها و ارادت ها خدمت یکایک شما
در صورتیکه با این پیام از دل و رای موافقت حاصل است لطفا به صلاحدید به روش مقتضی حمایت فرمایید .
مدیریت دلسوز و خادم این خانه ی معطر و جمع بزرگ معطریون
با تقدیم گرمترین سلام ها و عرض تعظیم .
قدردانی ای خاضعانه به عرض تعظیم کمترین نشانه ای ست ازین حقیر بر بزرگواری های شما .
در خصوص تصمیم اخیر آن مقام محترم بر دوست دیرین این جمع بزرگ جناب آقای مسیح ، این حقیر ضمن عرض تسلیم بدلایل ذیل نسبت به تجدید نظر متمنی ی اقدامی مقتضی و بذل مهری شایسته ی آن مدیر بزرگوار ام :
- بر کفه های توزین عدالت کفه ی اقدامات شایسته به بذل مهر و دانش ایضا سواد ساکنین به محک شعور با تشرف به شعر از سوی نامبرده بر همگان به استناد سندهای مثبوت مندرج در صفحات معطر عطور که مسبوق به سابقه است چنان موزون است که حتی ازدیاد امتیازات منفی ای که بر شماره به سبقت فزاید در کفه ی مقابل ، هرگز توان حرکت بر شاقول میزان میسر نشود .
- بذل مهر موجبات اخذ و بسط دلها کند ، تعدد دوستداران مسیح در این خانه ی معطر خود گواه آن است و پاسخ مهر هماره مهر است خصوص از جانب بزرگان .
- دم مسیحایی هماره از سوی منتقدین و هوشیاران بر عمل مقابل ( منفی ) میچربد از آن رو که این دم موجبات اعمال شایسته ی دوستداران است و دقیقا این محک است که بایست از سوی بزرگواران ملاک رای و عمل واقع گردد .
- اینجانبان هماره بر رعیت بودن خویش و رعیت پروری ی جنابتان به بزرگواری معترف بوده ایم و رسم بزرگی همواره بزرگواری ست .
- آنچه بر ما دوستدارانِ مسیح و حضرتعالی ، پوشیده است به هر میزان که عمیق باشد عمیق تر از دوستی و خیرخواهی ی آن مدیر محترم نیست .
- جنابتان مستحضر است ارتباط عاطفی ی بین اعضای معطر محور این خانه ، که هماره بر مدار مهر میچرخند و گسستگی ی این زنجیر قطور به رای بی شک صالح و صادق آن مدیر ماهر موجبات عدم تعلق خاطر و رنجوری ی قلبهایی میگردد که این خانه و به طبع ، آن مدیر ِ با افتخار این خانه هماره بر حضور ایشان خرسند و لاطف است و ملطوف دوستداران .
به عبارتی ساده تر که بر دوستان جوانمان نیز مشهود باشد :
- تک تک اعضای این خانه بر شکوفایی ی آن سهیم و بر اشاعه ی معطریت او کوشایند و هماره لطف آنها بر یکدگر و بر این خانه ، بر مضرات ناخواسته ی ایشان میچربد . بی شک تعداد خیر هر کدام بر شماره ، بسیار بر ضرر ایشان پیشی دارد مگر حاسدان و این مهم میبایست از سوی آن مقام محترم به توزین عدالت مد نظر باشد با خط کش مهر و عطوفت و متعاقب به توزیع . ایضا غیبت هر دوست موجبات خسران و رنجش قلب های سایرین است و بذر نا امیدی و خمودگی میپاشد که بی شک برداشتی چندین برابری خواهد داشت به مضارع .
مدیر ما بر بزرگواری شهیر است چه در بین اعضای ما خانواده ی خود و چه مابین دیگر مدیران رقیب ، ازین رو طمع لطف و بنده نوازی از آن مقام محترم طمعی خام نیست بلکه تفکر شده و پخته است .
تزریق شادی با گذشت و بزرگواری ی آن جناب موجبات مسرت همگان است که همه ی اندیشمندان این خانه از اهالی ی معطر مهر و عطوفت و دانش اند .
اینجانبان بدینوسیله تقاضای مهر و بزرگواری از مقام محترمی داریم که این طمع بر وی نه تنها گران نیست که به این صفت موصوف است .
آنچه شما میدانید و ما نمیدانیم ، با تذکری اکید به پایانی موکد به مهر اگر ختم شود موجبات شادی و سرور همه ی دوستداران ایشان که پرشمار نیز هستند خداراشکر فراهم گردد انشاله .
دوری از دوستان هماره موجبات خسران است و این خانه به دوستی هایش زیبا و معطر و شهیر است .
انشاله همین رویه ادامه یابد به یاری خدا ، توسط آن مدیریت محترم و دوستان کوشا :)
پیشاپیش بر بزرگواری ی جنابتان سپاس ها داریم .
با عرض ارادت و لبخند
دوستداران شما ، این سقف ما و مسیح 😊
مونای عزیزم دختر دانا
سلام های بسیار
بله ! چه بگویم ! اینقدر تکراری شده این ماجرا که خنده دار شده :)
معتقدم کسی که " شروع " کننده ی یک بی مهری یا بقول دوستان جنگ و جدل است میبایست با عدم تایید و تذکر و هشدار ، هوشیار و در صورت تکرار بلاک شود . اگر نشد و دیگران به طبع ، واکنش نشان دادند نمیشود و سزا نیست که همگی حذف و بلاک شوند .
اینطور چه میشود ؟
همه می آموزند که برای حذف یک نفر ، کافی ست با یک اکانت ساختگی با وی به جدل بپردازد و سپس در انتهای کار هر دو حذف شوند !
آنکه اهل مهر است نباید مورد بی مهری ( حذف ) قرار گیرد مگر شخصی که بی مهری میپراکند . آنکس که دارد در برابر یک حمله از خود یا دیگری دفاع میکند نباید حذف شود .
البته من نه مدیر مجموعه ام و نه مشاور . من یک کوچکترین ام در این جمع بزرگ . من درک میکنم که بسیااار دشوار است مدیریت یک جمع یکصد هزار نفری .
من اگر مدیر بودم هر شخصی را که بجای نقد یک عطر به نقد یک شخص میپرداخت ( بصورت توهین آمیز ) بلافاصله ضمن عدم تایید ( که طرف مقابل نیاز به دفاع و آغاز یک بحث طولانی و دخالت دیگران نشود ) متذکر میشدم که با تکرار بعدی حذف خواهد شد . برخی یاد گرفته اند که اعضاء را نقد کنند بجای عطرها !
اگر دقت کنی تنها همین نوع افراد اند که از روز نخست افتتاح این خانه با همین روش مسبب خروج خود خواسته یا اجباری ی اعضاء ( خصوص اعضاء مهم سایت ) شده اند و متاسفانه این روش کماکان ادامه دارد .
من بارها تمام سعی ام را کرده ام که مداخله کنم و ازین اتفاق بسیار منفی برای این خانه جلوگیری کنم . برخی را موفق بوده ام و برخی را خیر .
اگر همه ببینند که شخص با کوچکترین شروع بی احترامی به دیگر اعضاء فقط خودش حذف میشود ، این داستان برای همیشه تمام میشود و اگر هم نقدی به شخصی وارد باشد همه می آموزند که در کمال احترام این کار انجام شود . طرف به راحتی دیگران را شیاد خطاب میکند !! حتی نمیداند معنی اش چیست ! خب دیگرانی که میشنوند چکار کنند ؟؟ مجبور میشوند به دفاع و دخالت ! و سپس ماجرایی کلید میخورد که انتهایش حذف کسانی ست که مورد توجه و علاقه ی سایرین اند !
یکی از اساتید بزرگ و قدیمی ی این خانه که غایب است عینا اینطور نوشت بر من :
فلانی ارج مینهم تلاش خستگی ناپذیر تو را اما دیر یا زود خسته میشوی !
میدانی ؟ سیاست های فروش با دنیای رشد هنری همیشه در تضاد است ! این دو با هم سازگاری ندارند . سخت است برقراری ی توازن بین یک فروشگاه و سیاست هایش با یک مجمع هنری که در حال رشد همه جانبه ی یک هنر است .
برای عطرباز بودن باید اول عطرساز بود ! منظورم ساخت مایع عطر نیست بلکه نظر به پراکنش عطر دارم . باید همه یاد بگیریم چگونه و با چه وسایلی عطر پراکنیم . باید راجع به همه چیز یک عطرباز صحبت شود تا آموخته شود که یک عطرباز یا استفاده کننده از یک عطر باید چگونه شخصی باشد . تا رایحه ی نشسته بر تن او به بهترین شکل ممکن به مخاطبین برسد .
این همه تقصیر مدیر است ؟
البته که خیر . ایشان یک نفر است . در برابر این جمعیت . من شخصا دو هزار و اندی پرسنل داشتم در یک سد . فقط خدا میداند که چقدر اذیت شدم و گاها مجبور به اخذ تصمیماتی میشدم که از بن با آنها مخالف بودم . مدیریت سخت است الحق . هرچند که ازین صد هزار نفر عضو تنها صد نفر حضور مستمر و تاثیرگذار و اهل گفتگو اند و مابقی تنها خوانندگانی خاموش اند .
گروهی از اعضای این سایت میگویند : فلانی ، تو این خانه را چنان بر ما لذتبخش کردی که توان خروج نداریم . تو این خانه را گلستان کردی . ورودت به این خانه بزرگترین نعمت بود .
گروهی دیگر میگویند : فلانی ، این خانه را به بیراهه بردی ! مسیر را منحرف کردی .
کدام درست میگویند ؟ نمیدانم !
اما خیلی خوب میدانم هر زمان دوستی ها در این خانه به اوج میرسید و صدای هلهله و شادی از درون خانه به بیرون پراکنده میشد ، دقیقا در همان زمان اینگونه ماجراها کلید میخورد و عواقبش هم دقیقا چیزی بود که میخواستند ! شادی ها و مهرها افول میکرد و بحثی در میگرفت و عده ای از دوستان و دوستداران این خانه خواه یا ناخواه پراکنده یا طرد میشدند .
برای من عطر اهمیتی ندارد بلکه آنکس که آن رایحه را میپراکند . بارها گفته ام : من عطر بد ندیده ام . هر عطر بدی دیدید معرفی کنید تا محاسن اش را بر شما بازگو کنم . عطرها بد نیستند ، یا اطلاعات کم است یا روش ناصحیح یا عطربازی را درست نیاموخته ایم و ما اینجاییم تا راجع به اینها صحبت کنیم و بیاموزیم . و این با سیاست های فروش ممکن است در جاهایی هماهنگ نباشد . یا با آنهایی که ازین سایت منافع مالی برداشت میکنند ( منظورم افرادی ست خارج از گروه عطرافشان ) .
صحبت بسیااار است مونای زیبا و مهربان و نازنین .
و حوصله ها اندک ! خصوص درین شرایط .
و من برای اولین بار : واقعا خسته شده ام :)
و غمگین :)
میخواستم نظری بنویسم و تمام کنم ، دیدم ممکن است دوباره سرفصلی باز شود و بحثی در گیرد و مدیرمان خسته تر از قبل شود و خودمان هم به نتیجه نرسیم ! پشیمان شدم .
انشاله حضور خدا بیشتر شود در بین ما !
خود میدانی که دوستت دارم :)
دیدید که غمگینی قلب مهربانتان به دل ما هم سرایت کرده؟ لبخند بزنید که انرژی لبخندتان تا این سوی دنیای دیجیتال ، حال دل ما را خوب کند😊 من شخصاً از طرف خودم و هم از طرف همه ی کسانی که شما را دوست دارند و همواره از لطف و بیان تجربه های مفیدتون ، کسب تجربه کرده اند ، بی نهایت تشکر میکنم و امیدوارم این غمگینی باعث نشود ، چند روز ما را منتظر نظرات ارزشمند خودتان بگذارید.🌺
من هم کاملاً با حرفهای شما موافقم. و می دانم صلاح نیست این بحث طولانی شود پس ادامه نمیدم و فراموش میکنم هر آنچه بهم نسبت داده شده😊 با یه بغل گل خوشبو منتظر خواندن نظرات دوباره ی شما در قسمت نظرات هستیم.
مهرتان جاوید و روزگارتان خالی از غبار غم.
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
کامبیز جان، کامبیز خان، کامبیز مهربان و عزیز ما سلام.🌺 شنیده ای که دل ها وقتی به هم نزدیک شد ، غم و شادی و احساس هم بین آنها جاری و متصل است؟!
اکنون حال دلت ، حال دلِ همه ی ماست. یوقت گرفته و ناراحت نباشی؟ ناراحت از بیمهری نه!
ناراحت از شنیده نشدن صحبت هایت... از حذف شدن های پی در پی... راستش من هم بعد از حذف نظراتم در دفاع از شخصیت خودم و شخصیت محبوب شما و همینطور حذف نظر هانی و پرنیان و نازنین تصمیم داشتم دیگر هیچوقت وارد سایت نشوم. ولی باز دیدم که از خودت یاد گرفتیم ، لبخند بزنیم و بگذریم...
مطمئن باش همه ی ما دوستت داریم و منتظر نظرات کارگشا و خاطره های شیرینت هستیم و به سخی بودنت ایمان داریم.
منم به بی عقلی متهم شدم آقاجان. بی خیال😊
یک چیز یادم رفت عزیزم
وقتی تو را بی عقل میخوانند ، ببین چه راه دراااازی در پیش است !!
ببین باید از کجا شروع کرد هنر عطربازی و عطرسازی را !!
بابد چون طفلان ، سر کلاس اول نشینیم ؟؟
خیر ! اول باید راه رفته ی منفی را به صفر رسانیم که این سخت ترین کار است و سپس بنشینیم سر کلاس اول !
باید اول شخص متوجه شود که همه ی راهی که رفته اشتباه بوده است سپس قانع شود که توقف کند و سپس برگردد همه ی این مسیر را .
بوی خوش بگیریم و جنس مخالف طلب کنیم ! سوت بزنیم و بیابیا بگوییم . عطر هم مدهوش کند و هیپنوتیزم . کار که تمام شد ، عطر هم پریده باشد ، عیب ندارد :)
عمر ما کفاف میدهد ؟ بعید میدانم !
عطربازی که بویی از مهر و عطوفت و گذشت نشناخته ، چگونه عطر را فهمیده است ؟؟ اصلا عطر یعنی چه ؟؟
عطری که اسباب ورود و تجمع فرشتگان است را ما چگونه شناخته ایم !
مثلا حال که سخی پیرامون خود فرشتگان را جمع کرده ما نیز کینگ ها را جمع کنیم و برویم به شمشیر بازی و مبارزه ! این فرهنگ عطربازی ی ماست :)
یا : عطر من میلیونی است ! شما با چه مجوزی یک عطر ارزان را همتای عطر من میشمارید ؟؟
یا : کار به جایی رسیده که بادی اسپلش را قاطی ی عطر میکنند !!
یعنی متوجه دو چیز ساده نشده اند : اول : آنچه درین دنیا ( دنیای عطرها ) از خود ، به ماهیت و صفت ، رایحه ی خوش میپراکند ، لایق است که از او نام برده شود و در خصوص او صحبت شود . دوم : اشاره به یک درس کوچک اما مهم شد : اگر به عطر ، آب اضافه شود پخش اش افزون میشود ! ( البته این بصورت کلی گفته شد و جای صحبت ریز دارد و نقش الکل نیز مهم است ) . این یک درس سخت افزاری بود برخلاف مورد اول که نرم افزار بود .
مگر نباید اینجا از این نمونه حرفها زده شود ؟ و اگر نباید پس کجا ؟ میبینی ؟ این یک نمونه از تضاد هنر با فروش است !
برخی میگویند : آقا فقط از فروش حرف بزن تا ما بفروشیم ! با حرفهای دیگر ، فروش ما را به خطر نینداز ! البته قبلا هم اشاره کردم منظورم گروه عطرافشان نیست که عطرافشان خود بانی ی اشاعه ی این هنر است با افتتاح این سایت وزین .
با خبرم برخی منتظرند ببینند در عطرافشان از کدام عطر صحبت میشود ، بلافاصله به تعداد میخرند ، اضافه بها میدهند و به مشتری میگویند : برو در سایت عطرافشان بخوان و ببین که چه گفته اند ازین عطر :) و این یکی از چندین دلایلی ست که نقد عطور نیش کم شد .
خب معلوم است از آن عکس من ( عطرهایی که خودم ساخته ام ) بدشان می آید و میپرسند : چرا عطرافشان این تصویر را ثبت کرده !!
ما به چه می اندیشیم و اینها به چه :)
دوست دارم این دو روز همه اش به عشق و عشقبازی بگذرد
و کاش بفهمند سرانجام عشقبازی را هم این طرف هم آنطرف و خصوووص آنطرف ! اینطرف که اصلا اهمیتی ندارد جز عذاب و عذابسازی برای آنطرف !
تو عزیز منی :)
سلام رفقا...
کوتاه می نویسم... چون مونای عزیز (او از داناترین و عاقل ترین های ماست) مثل همیشه بی نقص واکنش نشان داد و حرفِ همه ی ما را زد...
شما رفقا، جمعی از بهترین نویسنده های سایت هستید... در عجبم که چرا به این بخش کوچ کرده ایم!... برگردید و منشآ اثری باشید که همیشه بودید. با متنهای بینظیرتان به آتش بکشید بخشِ آخرین نظرات را... اینجا برایتان کوچک است قطعآ...
سخیِ بزرگ... خودت چراغ رو روشن کن
مونای عزیزم دختر دانا
سلام های بسیار
بله ! چه بگویم ! اینقدر تکراری شده این ماجرا که خنده دار شده :)
معتقدم کسی که " شروع " کننده ی یک بی مهری یا بقول دوستان جنگ و جدل است میبایست با عدم تایید و تذکر و هشدار ، هوشیار و در صورت تکرار بلاک شود . اگر نشد و دیگران به طبع ، واکنش نشان دادند نمیشود و سزا نیست که همگی حذف و بلاک شوند .
اینطور چه میشود ؟
همه می آموزند که برای حذف یک نفر ، کافی ست با یک اکانت ساختگی با وی به جدل بپردازد و سپس در انتهای کار هر دو حذف شوند !
آنکه اهل مهر است نباید مورد بی مهری ( حذف ) قرار گیرد مگر شخصی که بی مهری میپراکند . آنکس که دارد در برابر یک حمله از خود یا دیگری دفاع میکند نباید حذف شود .
البته من نه مدیر مجموعه ام و نه مشاور . من یک کوچکترین ام در این جمع بزرگ . من درک میکنم که بسیااار دشوار است مدیریت یک جمع یکصد هزار نفری .
من اگر مدیر بودم هر شخصی را که بجای نقد یک عطر به نقد یک شخص میپرداخت ( بصورت توهین آمیز ) بلافاصله ضمن عدم تایید ( که طرف مقابل نیاز به دفاع و آغاز یک بحث طولانی و دخالت دیگران نشود ) متذکر میشدم که با تکرار بعدی حذف خواهد شد . برخی یاد گرفته اند که اعضاء را نقد کنند بجای عطرها !
اگر دقت کنی تنها همین نوع افراد اند که از روز نخست افتتاح این خانه با همین روش مسبب خروج خود خواسته یا اجباری ی اعضاء ( خصوص اعضاء مهم سایت ) شده اند و متاسفانه این روش کماکان ادامه دارد .
من بارها تمام سعی ام را کرده ام که مداخله کنم و ازین اتفاق بسیار منفی برای این خانه جلوگیری کنم . برخی را موفق بوده ام و برخی را خیر .
اگر همه ببینند که شخص با کوچکترین شروع بی احترامی به دیگر اعضاء فقط خودش حذف میشود ، این داستان برای همیشه تمام میشود و اگر هم نقدی به شخصی وارد باشد همه می آموزند که در کمال احترام این کار انجام شود . طرف به راحتی دیگران را شیاد خطاب میکند !! حتی نمیداند معنی اش چیست ! خب دیگرانی که میشنوند چکار کنند ؟؟ مجبور میشوند به دفاع و دخالت ! و سپس ماجرایی کلید میخورد که انتهایش حذف کسانی ست که مورد توجه و علاقه ی سایرین اند !
یکی از اساتید بزرگ و قدیمی ی این خانه که غایب است عینا اینطور نوشت بر من :
فلانی ارج مینهم تلاش خستگی ناپذیر تو را اما دیر یا زود خسته میشوی !
میدانی ؟ سیاست های فروش با دنیای رشد هنری همیشه در تضاد است ! این دو با هم سازگاری ندارند . سخت است برقراری ی توازن بین یک فروشگاه و سیاست هایش با یک مجمع هنری که در حال رشد همه جانبه ی یک هنر است .
برای عطرباز بودن باید اول عطرساز بود ! منظورم ساخت مایع عطر نیست بلکه نظر به پراکنش عطر دارم . باید همه یاد بگیریم چگونه و با چه وسایلی عطر پراکنیم . باید راجع به همه چیز یک عطرباز صحبت شود تا آموخته شود که یک عطرباز یا استفاده کننده از یک عطر باید چگونه شخصی باشد . تا رایحه ی نشسته بر تن او به بهترین شکل ممکن به مخاطبین برسد .
این همه تقصیر مدیر است ؟
البته که خیر . ایشان یک نفر است . در برابر این جمعیت . من شخصا دو هزار و اندی پرسنل داشتم در یک سد . فقط خدا میداند که چقدر اذیت شدم و گاها مجبور به اخذ تصمیماتی میشدم که از بن با آنها مخالف بودم . مدیریت سخت است الحق . هرچند که ازین صد هزار نفر عضو تنها صد نفر حضور مستمر و تاثیرگذار و اهل گفتگو اند و مابقی تنها خوانندگانی خاموش اند .
گروهی از اعضای این سایت میگویند : فلانی ، تو این خانه را چنان بر ما لذتبخش کردی که توان خروج نداریم . تو این خانه را گلستان کردی . ورودت به این خانه بزرگترین نعمت بود .
گروهی دیگر میگویند : فلانی ، این خانه را به بیراهه بردی ! مسیر را منحرف کردی .
کدام درست میگویند ؟ نمیدانم !
اما خیلی خوب میدانم هر زمان دوستی ها در این خانه به اوج میرسید و صدای هلهله و شادی از درون خانه به بیرون پراکنده میشد ، دقیقا در همان زمان اینگونه ماجراها کلید میخورد و عواقبش هم دقیقا چیزی بود که میخواستند ! شادی ها و مهرها افول میکرد و بحثی در میگرفت و عده ای از دوستان و دوستداران این خانه خواه یا ناخواه پراکنده یا طرد میشدند .
برای من عطر اهمیتی ندارد بلکه آنکس که آن رایحه را میپراکند . بارها گفته ام : من عطر بد ندیده ام . هر عطر بدی دیدید معرفی کنید تا محاسن اش را بر شما بازگو کنم . عطرها بد نیستند ، یا اطلاعات کم است یا روش ناصحیح یا عطربازی را درست نیاموخته ایم و ما اینجاییم تا راجع به اینها صحبت کنیم و بیاموزیم . و این با سیاست های فروش ممکن است در جاهایی هماهنگ نباشد . یا با آنهایی که ازین سایت منافع مالی برداشت میکنند ( منظورم افرادی ست خارج از گروه عطرافشان ) .
صحبت بسیااار است مونای زیبا و مهربان و نازنین .
و حوصله ها اندک ! خصوص درین شرایط .
و من برای اولین بار : واقعا خسته شده ام :)
و غمگین :)
میخواستم نظری بنویسم و تمام کنم ، دیدم ممکن است دوباره سرفصلی باز شود و بحثی در گیرد و مدیرمان خسته تر از قبل شود و خودمان هم به نتیجه نرسیم ! پشیمان شدم .
انشاله حضور خدا بیشتر شود در بین ما !
خود میدانی که دوستت دارم :)
سلام آقای سخی🌹
تا بوده همین بوده و هست. واقع بینانه اش اینه که هیچ وقت قرار نیست درست بشه قضیه. و کفران نعمت نتیجه اش میشه اینکه تر و خشک باهم بسوزن و اون نعمت از پیش ما بره.
شما، آقای مسیح و.. واقعا از لطف خداوند به بقیه بوده که اینجا بودید و می نوشتید. یه راهی باز شده بود برای ما که بهتر فکر کنیم، بیشتر فکر کنیم، درست تر فکر کنیم، راجب خودمون و جهان پیرامون..فلسفه یعنی همین به نظر من. اینکه چشمامون باز بشه و مسائل واضح و مبرهن باشن برای ما. نه اینکه همه چیو بپیچونیم تو هم و مسائل رو قاطی کنیم. حالا وقتی یه عده میگن پز روشن فکری میدین، ادعای فضل و ادب دارید، پروفایل پر و پیمان دارید، خسته شدیم از مطالب نامربوط و غیره.. واقعا کفران نعمته! سوای از اینکه طرف حسادت میکنه و یا اینکه موجود بسیار....نمیدونم چی بگم به همچین موجود دوپایی..
و بله، شما و مسیح جفتتون حق دارید. حق دارید که خسته بشید، که رنجیده بشید، که اصلا به این فکر کنید که نباشید و اینجارو ترک کنید..و آقای مسیح حق داشت که نخواست برگرده..
نا امیدی آدمو نابود میکنه. و آقای مسیح راست میگفتن، ما استاد راندن و نا امید کردن دیگرانیم. استاد کور کردن ذوق آدما. استاد اینکه به چشم بر هم زدنی افکار و رویای آدمی رو با خاک یکسان کنیم.. آقای سخی متاسفم که رنجیده اید.. نمیدونم باید چی بگم..نمیدونم باید چی بگم وقتی انقدر حواستون به همه هست و دوست دارید ماها ارزش های واقعی رو پیدا کنیم و به خودشناسی و جهان بینی درستی برسیم و این میشه مزد زحمات و آرزوهای خوب شما..
هنر واقعی چقدر ستم کشه آقای سخی:) شاید باورتون نشه ولی بعضی وقتا بهم میریزم وقتی میبینم بعضی عطر ها میفته دست نا اهلش، میمیرند روی تن برخی
بعضی کتابا رو کسایی میخونن که اصلا اگه چشم سومی چیزی داشتیم، قشنگ درک میکردیم جون دادنشون رو،
موسیقی ای که به گوش کسایی می رسه که نباید، داره به حال زار خودش مرثیه میخونه..
هنر در این جهان حیف میشه آقای سخی.
حیف و مِیل!
هنر به ذات زیادی ثقیله و این دنیا و ۷۰۰ گرم مغز خیلی از آدما، توان و کشش درک این حجم از معنا و مفهوم رو ندارن. این بین هم بعضی می بلعن اند اش و هضم نکرده دفعش می کنند!
حیف حیف حیف..
سلام رفقا...
کوتاه می نویسم... چون مونای عزیز (او از داناترین و عاقل ترین های ماست) مثل همیشه بی نقص واکنش نشان داد و حرفِ همه ی ما را زد...
شما رفقا، جمعی از بهترین نویسنده های سایت هستید... در عجبم که چرا به این بخش کوچ کرده ایم!... برگردید و منشآ اثری باشید که همیشه بودید. با متنهای بینظیرتان به آتش بکشید بخشِ آخرین نظرات را... اینجا برایتان کوچک است قطعآ...
سخیِ بزرگ... خودت چراغ رو روشن کن
محسن عزیزم جوان هنرمند سلام
توی همین گوشه ی عزلت هم ولمون نمیکنن 😁
حال میگی برگردیم اونجا ؟؟
هر جا بریم تعقیبمون میکنن 😁
کاش عددی بودم دلم نمیسوخت ! من که اصلا آدم مهمی نیستم ! فقط دلم میخواد همه ، حتی اونهایی که از من و ما متنفرن به هر دلیل ، فرصت عشقبازی و مهر رو از دست ندن و تعویض نکنن با بی مهری ای که قبل از هر کس خودشون رو آزار میده !
چاه کن همیشه ته چاه ست ! اول هم خودش توی چاه خودش افتاده !
عزیزمی تو . من که اهل قهر نیستم . یا ناز کردن 😊 این چیزا به کسانی میاد که افراد مهمی باشن . برخی مثل من نبودشون پرثمرتر از بودنشونه . حال چرا خدا خواسته که محبوب بشم ، خودمم متعجب ام 😊
هستم انشاله اگر عمری بود . ولی انرژی ندارم فعلا 😁
عزیزمی !
سلام آقای سخی🌹
تا بوده همین بوده و هست. واقع بینانه اش اینه که هیچ وقت قرار نیست درست بشه قضیه. و کفران نعمت نتیجه اش میشه اینکه تر و خشک باهم بسوزن و اون نعمت از پیش ما بره.
شما، آقای مسیح و.. واقعا از لطف خداوند به بقیه بوده که اینجا بودید و می نوشتید. یه راهی باز شده بود برای ما که بهتر فکر کنیم، بیشتر فکر کنیم، درست تر فکر کنیم، راجب خودمون و جهان پیرامون..فلسفه یعنی همین به نظر من. اینکه چشمامون باز بشه و مسائل واضح و مبرهن باشن برای ما. نه اینکه همه چیو بپیچونیم تو هم و مسائل رو قاطی کنیم. حالا وقتی یه عده میگن پز روشن فکری میدین، ادعای فضل و ادب دارید، پروفایل پر و پیمان دارید، خسته شدیم از مطالب نامربوط و غیره.. واقعا کفران نعمته! سوای از اینکه طرف حسادت میکنه و یا اینکه موجود بسیار....نمیدونم چی بگم به همچین موجود دوپایی..
و بله، شما و مسیح جفتتون حق دارید. حق دارید که خسته بشید، که رنجیده بشید، که اصلا به این فکر کنید که نباشید و اینجارو ترک کنید..و آقای مسیح حق داشت که نخواست برگرده..
نا امیدی آدمو نابود میکنه. و آقای مسیح راست میگفتن، ما استاد راندن و نا امید کردن دیگرانیم. استاد کور کردن ذوق آدما. استاد اینکه به چشم بر هم زدنی افکار و رویای آدمی رو با خاک یکسان کنیم.. آقای سخی متاسفم که رنجیده اید.. نمیدونم باید چی بگم..نمیدونم باید چی بگم وقتی انقدر حواستون به همه هست و دوست دارید ماها ارزش های واقعی رو پیدا کنیم و به خودشناسی و جهان بینی درستی برسیم و این میشه مزد زحمات و آرزوهای خوب شما..
هنر واقعی چقدر ستم کشه آقای سخی:) شاید باورتون نشه ولی بعضی وقتا بهم میریزم وقتی میبینم بعضی عطر ها میفته دست نا اهلش، میمیرند روی تن برخی
بعضی کتابا رو کسایی میخونن که اصلا اگه چشم سومی چیزی داشتیم، قشنگ درک میکردیم جون دادنشون رو،
موسیقی ای که به گوش کسایی می رسه که نباید، داره به حال زار خودش مرثیه میخونه..
هنر در این جهان حیف میشه آقای سخی.
حیف و مِیل!
هنر به ذات زیادی ثقیله و این دنیا و ۷۰۰ گرم مغز خیلی از آدما، توان و کشش درک این حجم از معنا و مفهوم رو ندارن. این بین هم بعضی می بلعن اند اش و هضم نکرده دفعش می کنند!
حیف حیف حیف..
نازنین عزیزم دختر دانا
سلام
بله عزیزم .
دوباره یکی سنگ انداخت ، این بار هم خورد توی سر یکی از عزیزای ما ! اون بار سر مسیح شکست ، این بار هم فکر کنم سر پرنیان شکست !
پرنیان بیچاره ! پر هیاهو بود اما قلبش خوب بود . من میدونم .
برای خودم غمگین نیستم . هرگز هم نبودم . چون اصلا اهمیتی ندارم . هیچ وقت هم نداشتم . منتظرم درخواستم گردشکار بگیره از امور اداری ی خدا و انشاله موافقت بشه و ممهور بشه و بره واحد اجرائیات 😊
این چیزا برای من مهم نیست اصلا .
غصه ی پرنیان رو میخورم که نیست چند روزه . خانم ماری هم نیست . هانی هم نیست . مسیح هم نیست .
همه داریم نیست میشیم ! یعنی دارن نیستمون میکنن !
از قرار هر کس مهم میشه به هر نوع و دلیلی ، یا قراره مهم بشه بالاخره به یک طریقی نیستش میکنن اونهایی که نمیخوان این خونه شاداب باشه و بوی عطرش پراکنده !
میگن فقط بیاین و بگین : این عطر خوبه مثلا به این دلایل یا بده ! خب این رو که من ِ نوعی از حفظم ! نیازی هم به گفتن کسی ندارم . یک پاف و تمام . کنه و بن و ریز و درشت و مخفی و آشکار و زیر و بم و همه چیزش با همون یک پاف برام روشن میشه .
هر کس هم که باید خودش تست کنه . کسی با خوندن یک عطر متوجه بوش نمیشه . شما بفرما استاد اعظم دنیای عطر 😊
اجالتا خلاصه رایحه ی غم پراکنده است . بیرون که سالهاست پراکنده است . می آمدیم درین خانه به بوییدن گلها ، اینجام که اینطور 😊
تو عزیز منی دختر ناز
هستم انشاله اگر عمری بود . سرحال باشم و بیام بهتره 😊
نازنین عزیزم دختر دانا
سلام
بله عزیزم .
دوباره یکی سنگ انداخت ، این بار هم خورد توی سر یکی از عزیزای ما ! اون بار سر مسیح شکست ، این بار هم فکر کنم سر پرنیان شکست !
پرنیان بیچاره ! پر هیاهو بود اما قلبش خوب بود . من میدونم .
برای خودم غمگین نیستم . هرگز هم نبودم . چون اصلا اهمیتی ندارم . هیچ وقت هم نداشتم . منتظرم درخواستم گردشکار بگیره از امور اداری ی خدا و انشاله موافقت بشه و ممهور بشه و بره واحد اجرائیات 😊
این چیزا برای من مهم نیست اصلا .
غصه ی پرنیان رو میخورم که نیست چند روزه . خانم ماری هم نیست . هانی هم نیست . مسیح هم نیست .
همه داریم نیست میشیم ! یعنی دارن نیستمون میکنن !
از قرار هر کس مهم میشه به هر نوع و دلیلی ، یا قراره مهم بشه بالاخره به یک طریقی نیستش میکنن اونهایی که نمیخوان این خونه شاداب باشه و بوی عطرش پراکنده !
میگن فقط بیاین و بگین : این عطر خوبه مثلا به این دلایل یا بده ! خب این رو که من ِ نوعی از حفظم ! نیازی هم به گفتن کسی ندارم . یک پاف و تمام . کنه و بن و ریز و درشت و مخفی و آشکار و زیر و بم و همه چیزش با همون یک پاف برام روشن میشه .
هر کس هم که باید خودش تست کنه . کسی با خوندن یک عطر متوجه بوش نمیشه . شما بفرما استاد اعظم دنیای عطر 😊
اجالتا خلاصه رایحه ی غم پراکنده است . بیرون که سالهاست پراکنده است . می آمدیم درین خانه به بوییدن گلها ، اینجام که اینطور 😊
تو عزیز منی دختر ناز
هستم انشاله اگر عمری بود . سرحال باشم و بیام بهتره 😊
خانم پرنیان:( بله خیلی خوب بودن.. از اون مشتی های زمونه بودن:)
حس یک سرباز جنگ زده بهم دست داده جدیدا. یادتونه مادرم میگفت بوی مردای جنگ زده رو میدم:) الان دیگه به عطر نیازی نیست، خودم معطرم بهش:) منم همه ی غصه ام برای شماست. شما، آقای مسیح، خانم پرنیان، خانم هانی، ملودی و ..
دقیقا، به خانم پرنیان هم گفته بودم جایی رو هیچ وقت نداشتم و ندارم جز اینجا که چند جمله ای بنویسم و لذت ببرم..و بله..اینجا هم اینطور..
در مواجهه با ماجرای نقد روایح و نت ها باید لبخند زد فقط. و چه مظلوم اند عطرهای نیش:)
در قلب من جا دارید:) خدا شمارو حفظ کنه برای عزیزانتون:)💫
سلام رفقا...
کوتاه می نویسم... چون مونای عزیز (او از داناترین و عاقل ترین های ماست) مثل همیشه بی نقص واکنش نشان داد و حرفِ همه ی ما را زد...
شما رفقا، جمعی از بهترین نویسنده های سایت هستید... در عجبم که چرا به این بخش کوچ کرده ایم!... برگردید و منشآ اثری باشید که همیشه بودید. با متنهای بینظیرتان به آتش بکشید بخشِ آخرین نظرات را... اینجا برایتان کوچک است قطعآ...
سخیِ بزرگ... خودت چراغ رو روشن کن
ممنونم آقا محسن عزیز. لطف شما به من همیشگی است. محبت شما و جناب سخی و دیگر دوستان مثل همان عطر گل یاس و نسیم سحری است. همانقدر حال خوب کن:)
و البته که نوشته های من هرگز به پای نوشته های دیگر دوستان ، مخصوصا نازنین عزیزم که کولاک میکند ،نمیرسد.. آخرین نوشته اش راچندین بار خواندم. چقدددر قشنگ نوشته بود حال نرفتنمون رو...
دلم برای نبود پرنیان هنوز گرفته است. ولی چشم ،حتما وقتی بهتر بودم، دوباره مینویسم.
سپاس از محبت شما.
خانم پرنیان:( بله خیلی خوب بودن.. از اون مشتی های زمونه بودن:)
حس یک سرباز جنگ زده بهم دست داده جدیدا. یادتونه مادرم میگفت بوی مردای جنگ زده رو میدم:) الان دیگه به عطر نیازی نیست، خودم معطرم بهش:) منم همه ی غصه ام برای شماست. شما، آقای مسیح، خانم پرنیان، خانم هانی، ملودی و ..
دقیقا، به خانم پرنیان هم گفته بودم جایی رو هیچ وقت نداشتم و ندارم جز اینجا که چند جمله ای بنویسم و لذت ببرم..و بله..اینجا هم اینطور..
در مواجهه با ماجرای نقد روایح و نت ها باید لبخند زد فقط. و چه مظلوم اند عطرهای نیش:)
در قلب من جا دارید:) خدا شمارو حفظ کنه برای عزیزانتون:)💫
عزیز منی تو دختر اهل دل !
آنهایی که دوستان تو را از تو میگیرند ، دوستانشان از ایشان گرفته میشود !
دنیا بر تعادل و توازن است .
ضمنا از مدیر عزیزمان هم میخواهم به این پیام بسیار مهم شما تفکر بسیار کند !
برخی اوقات گذشت ( در جای درست خود ) معجزه ها کند و کفه ی برداشت ِ دقیقا همان محصولی را که میخواسته بارها و بارها سنگین تر کند !
یعنی چنان نتیجه میدهد که حذف نخواهد توانست بدهد !
برخی اوقات فکر میکردم کاری اشتباه است ( عقل و سیاست ام این میگفت ) اما بخاطر بندگان خاص خدا ایضا خود ِخدا معکوس اش را انجام میدادم . یعنی کاری که عقل میگفت صد در صد اشتباه است . سپس چه میشد ؟
در کمال ناباوری نتیجه ای حاصل میشد بارها و بارها بهتر از نتیجه ی قبل ! در حالیکه همه راضی بودند و خودم راضی تر از همه شدم !!
بخدا معامله با خدا پرسودترین است !
آزمایش کنید و تجربه کنید :)
ممنونم آقا محسن عزیز. لطف شما به من همیشگی است. محبت شما و جناب سخی و دیگر دوستان مثل همان عطر گل یاس و نسیم سحری است. همانقدر حال خوب کن:)
و البته که نوشته های من هرگز به پای نوشته های دیگر دوستان ، مخصوصا نازنین عزیزم که کولاک میکند ،نمیرسد.. آخرین نوشته اش راچندین بار خواندم. چقدددر قشنگ نوشته بود حال نرفتنمون رو...
دلم برای نبود پرنیان هنوز گرفته است. ولی چشم ،حتما وقتی بهتر بودم، دوباره مینویسم.
سپاس از محبت شما.
سلام خانم مونا
شرمنده میشم از این همه محبتی که همگی به من دارید.
هرچی که هست رو از شما و بقیه یاد گرفته ام و باز هم مونده تا ازتون بیاموزم:)
بنویسید تا در این هوای گرفته لبخند بر لبانمون بشینه:)