این پرسش مهم است !

قربان شما جناب سخی عزیز، دل به دل راه داره

البته این همون اکانته،اگه کامنت های اولم رو نگاه کنین همون اسم رو نوشته

اسم مش قاسم رو به خاطر کاراکتر مش قاسم توی سریال دایی جان ناپلئون گذاشته بودم که گفتم دیگه عوضش کنم اسم  خودم رو بذارم

بنده کوچیک شما هستم🌹

جناب نامداری

سلام و تبریک نوروز

در چشمهای شما مطالبی خواندم . شما نگاهی عمیق دارید . همین اندازه به شما بگویم که اگر به اهم قضایا بپردازید در زندگی ، اسراری خواهید دید که دیگران نمیبینند !

مثل کسی که سر در چاه میکند و سطح آب میبیند و بازتاب تصویر خود و دیگری که عمق آب میبیند و آنچه که دیگران نمیبینند !

این امکان بر شما هست . انشاله بتوانید بیابید مسیر مقصد را !

موفق باشید ☺

درود بر جناب استاد سخی عزیز

پاسخ عجیبی دادید و ذهن من رو درگیر کردید!

امیدوارم! ممنونم از لطف شما 🍀

سلام حامد عزیز

پچولی را طبیعت گرایان دوست دارند . معمولا آنهایی که پچولی دوست دارند روایح خاکی را نیز دوست دارند بویژه خاک خیس و خاک باغچه ای .

آدمهایی با طبع خاکی پچولی را دوست دارند . فروتن های لذت گرا و لذت جو . که زندگی را بر مدار لذت میبینند .

طولانی ست این بحث لیک مختصر گفتم !

شاد باشی

آقای سخی عزیز و نازنین:) کاملا درسته. وقتی طی چند هفته مقداری از سلیقه ام تغییر کرده، بی شک تا سن سی سالگی چه بسا بیشتر تغییراتی بیشتر هم خواهد کرد.

یکی از دلایل اش رو بگم؟:) من صورت فوق العاده لوسی دارم بنظرم.😅 حمل بر تعریف نباشه، هرکی منو میبینه میگه چه صورت ناز و ملوسی. بعد منم دوست ندارم ناز و ملوس بنظر برسم چه بسا درونیاتم هم متفاوته. البته بچه سال تر که بودم، واقعا شخصیت لوس و نازنازی داشتم:) اینکه آدم تو جمعی باشه که همه لوسش کنن ضربه های محکمی به آدم وارد میکنه. طوری که با وارد شدنِ پله پله به اجتماع و تعامل با مردم، ناخودآگاه، فرد، آدمِ ضعیفی به شمار میاد. بعد از ضربه خوردن های زیاد، تصمیم گرفتم این روحیه ام رو به کل کنار بزارم. و خب موفق شدم. این (لوس بودن) تا همین شاید یکی دوماه پیش سایه ی شخصیتی من بود. (حدس میزنم شما هم متوجه شده باشید، از نوع نوشتار، پروفایل و غیره..) قبلا به طوری بود که آدم لوس و نازنازی و لطیف می دیدم و یا حتی عطر های ملایم و لطیف، اونقدر بهم میریختم که حد نداره. چون مسلما یاد گذشته ی خودم می افتادم که ازش ضربه دیدم و این منو عصبی می کرد. 

و دقیقا اون روزی که عکس خانم مونا رو دیدم با اون پیراهن زیبا، یاد خودم افتادم که دوران راهنمایی، یکی از همین پیراهن ها تن من بود و موهامو با روبان سفید بسته بودم و با دوستام شعر می خوندم. و خب اون عکس، خیلی زیباا بود:)

الان اون گارد قدیم رو ندارم و دارم سعی می کنم خودمو رها کنم. موفق بوده ام تا حدودی. مثلا دیگه خانم های لطیف و یا حتی لوس منو عصبانی نمی کنن و اتفاقا با لبخند بهشون نگاه می کنم:) اما مقوله ی عطرهای میوه و گلی همچنان به من نمیان. ولی احتمال میدم یخورده که بگذره درست بشه. نمیدونم.

مادرم یبار گفت: بوی مردای جنگ زده رو میدی😆

شما هم عزیز منید:)) من دست بوس شمام:) و اینکه ببخشید زیاده گویی کردم؛)

طول میکشد !

اما برایش آماده باش .

آنچه از لذت که به او تعلق خاطر داری کنار بگذار و تمام وقت به مطالعه بپرداز .

مطالعه در آنچه که دوست داری ( که برای آن ، در مسیری )

معمولا معکوس است قضاوتها ! یعنی ساده انگاشته میشوی ! و این موهبت است .

سکوت ! سکوت ! و توجه !

به انگشت شماری گفته ام این را ، که در مسیر اند ! اینجا به هیچکس !

معانی ی این جملات را سالها بعد با لبخند درک خواهی کرد اگر ، رهرو شوی !

خلاصه که امکان اش را در تو دیدم .

موفق باشی انشاله به عشقبازی :)

با سلام و عرض ادب و تبریک سال نو خدمت کامبیز خان عزیز ما و بقیه ی دوستان گلم.
در رابطه با پرسش شما باید بگویم آخرین عطری که خودم خریدم هلن از پنهالیگونز #پنهالیگون هارتلس هلن Heartless Helen  بوده که در سال گذشته اقدام به خرید کردم  و علت خریدم نت گل مریم دوست داشتنیم بود و از خریدم راضی هستم.
آخرین عطری که هدیه دادم ، همین اواخر به عنوان عیدی به دوتا از خواهر زاده هام بوده که بنا بر سلیقه ی بویاییشون تهیه کردم. یکی اکلت از لانوین #لانوین اکلت زنانه (لنوین اکلت دی آرپج) Eclat d'Arpege for Women  بوده و دیگری مای وی از جوجیوآرمانی... #جورجیو آرمانی مای وی My Way 
و اما آخرین عطری که هدیه گرفتم مارفا از ممو پاریس #ممو مارفا Marfa  بوده که دوسال پیش  از طرف یکی از دوستانم  به دستم رسید و بسیار خوشحالم کرد و بسیار دوستش دارم.

سلام به مونای عزیزم

شما که کار ات درست است سرکار خانم !

سلیقه همچون هاله ای اطراف توست ! آنچه خارج میشود ازین هاله یا وارد میشود همگی به صفت " سلیقه " مزین اند 😊

تو عزیزی و مغتنم بر همه ی ما ☺

خب . این رو دوباره سر فرصت خوندم .

خیر ! اصلا و ابدا

اگر یادت باشه قبلا هم بهت گفته ام !

اولا تو در تقابل کامل هستی با آنچه که گفتی !

تو بسیار عمیقی . اگر تو را ملوس توصیف کرده اند یا حتی دیده اند معنی و علتش را قبلا بارها گفته ام : دنیا بر توازن است ! یک طرف ترازو که پایین میرود طرف دیگر " باید " بالا بیاید . اگر نخواهد بیاید می آورندش ! اگر خیییلی فشار بیاورد میشکند !

اگر یکی را خیلی تمسخر کردند یادت باشد قرار است در آتیه به همان شدت تمجید شود !

انگشتان دست که قبلا به تو گفته ام بر حقایقی دلالت دارد و صورت بر دیگر حقایق . صورت تغییر میکند و با کسب تجربه مدام عمیقتر میشود . خصوص و خصوص چشمها .

مثال : به چشم های رهبران کشورها ( رفته ها و حاضران ) دقت ها کن . ابتدای رهبری و سالهای بعدی ! عمق ، شهود ، جسارت ، ذکاوت و هوش را ببین ! 

آرامش ؟ خیر ! ندارند . لیک آرامش را کجا میبینی ؟ مردان خدایی که پیر اند !

از مسیر بحث خارج نشوم ! عکس های ابتدای جوانی ات را نگاهدار . و با این سرعتی که ماشاله تو داری در اخذ ذکاوت ، بیست سال دیگرت را در کنار این عکسها بگذار و خودت خودت را قیاس کن !

همینکار را با دیگرانی که اهل ذکاوت نیستند انجام بده !

قول میدم شگفت زده شوی 😊

اگر مستعد باشی درین رشته و کسب تجربه هم بکنی آنوقت فقط یک نظر بر کشف کل شخصیت و عمق او کافی ست حتی از عکس !

یکی از دلائلی که از جمع دوستان فراری شده ام همین است :) عکس ده ها نفر را نمایش میدهند و یا مدام در تعجب اند یا از خنده میگریند 😊

لیک از باز کردن شخصیت دیگران خسته ، گریزان و بیمناک شده ام ! منفی ها را باز نمیکنم مگر مثبت ها و اذکار خیر را 

تواضع تو در عین حالیکه به عمق ِذات ، بسیار هم مغروری ، بر تو مسیری به تحصیل و موفقیت باز کرده است !

با همین فرمان جلو برو .

نکته : خیلی زود تحت تاثیر هنر برخی هنرمندان قرار نگیر ! یادت باشد هنر پخته با خام زمین تا آسمان توفیر دارد !

تنها هنری جهانگیر میشود که از سرچشمه ی تواضع نشاءت گیرد ! مصادیق صحیح و معکوس اش بسیارند !

یادت باشد : هوش و هنر کافی نیستند ! ضلع و زاویه ی سومی هم نیاز است که تواضع است .

تو چون ابتدا آموخته ای به جان و سپس مشغولی به کارگیری شان ، پی موفقیت در پی و بدنبال داری انشاله .

عطرافشان ِ امروز ، دانشگاهی کامل است ! عطرباز میسازد نه عطر ! که این کجا و آن کجا !

و از همین است که اگر هوشیاری به هر دلیل ( اتفاقی یا معرفی ) وارد شد ، دیگر توان خروج ندارد زیرا هوش اش به او میگوید : گنجی یافته ای ! رهایش نکن ورنه از کف داده ای !

من شاید زنده نباشم آن روز . لیک آینده ای میبینم بر عطرافشان که هیییچ مشابه ندارد در هیچ کجای جهان !

صبور باشید و ببینید انشاله . اگر من ِحقیر هم نباشم ( که اهمیت خاصی هم ندارم اکنون ) کسانی هستند و خواهند آمد و خواهند بود که نگذارند که حسودان این دنیای زیبا و معطر را آلوده کنند یا به زیر کشند ! میبینی که دارد با قدرت پیش میرود برخلاف کوشش مخالفان اش !

ستونی که بر مهر ، دانش و تجربه بنا شد تخریب ندارد !

باشید و ببینید و یاد من کنید و بر من عطر بیفشانید 😊