دوستان عزیزم سلام
چندی پیش شعری وصف الحال نوشتم خدمتتان . مدیریت عزیز فرمودند شعر در بخش نظرات ممنوع است . البته اگر در خصوص عطر باشد خیر . حیف ام آمد نخوانید بنابرین پی نوشت ریویو را که همین شعر باشد درین صفحه تقدیم طبع زیباپسند شما عزیزان ام میکنم و بخش اصلی ی ریویو را که در خصوص کارون پوران اوم بود انشاله در فرصت دیگری تقدیم خواهم کرد :)
به هنگام غروبی حزن افزا
شبی سرد و نم باران ِ غم زا
به همراه رفیقی حکمت آموز
سخن گفتیم از دنیای جانسوز
که دل پر گشته از آه و مفر نیست
کسی را از غم مردم خبر نیست
گرسنه را کجا اخبار ، سیر است ؟
سواره را پیاده کِی خبیر است ؟
شکایت از عدو بردیم بر دوست
حکیمم گفت غافل ! این همه اوست !
شکایت از خودش بر خویش کردی ؟؟
خودش بودی که قلب ات ریش کردی !
بگیرم من خدا اینجا غریب است
که دنیا در ره ریب و فریب است
چرا دنیا به ما چون قیف گشته ست ؟
چرا عادل چنین تضعیف گشته ست ؟
چرا هر ساله گوییم ای دریغا
که سال پیش بهتر بود اوضا
یکی از کاستی ها ملول است
یکی هم پای منقل لول ِ لول است
یکی خورده ترک از خشکسالی
یکی حمام شیر اش بر تعالی
یکی از بی غذایی ها چروک است
یکی هر وعده قوت اش چون ملوک است
بدیدم پیرمردی خوش بر و رو
نظر میکرد بر مردم ز هر سو
نظرهایی دقیق و پرسش آرا
ازین دنیا میگفت و ز عقبا
بگفتم من به او ای پیر دانا
به ما برگوی اسرار خفایا
مگر نه این جهان بر عدل و داد است ؟
چرا فریاد مردم بر نهاد است ؟
رفیقم گفت آری اینچنین است
بگو بر ما اگر حکمت جز این است
چه آمد بر سر اقوام و خویشان
که گردید جمعشان اینطور پریشان
چرا فامیلها از هم جدایند
چرا مردم به این حد بی وفایند
چرا خواهر ز خواهر میگریزد
برادر با برادر می ستیزد
چرا دختر ز مادر ننگ دارد
پدر با بچه هایش جنگ دارد
چرا مهر و محبت کیمیا شد
رفاقتهای دیرینه ریا شد
برای اغنیا هم لذتی نیست
فقیران را به جایی عزتی نیست
به ظاهر خانه هامان کاخ شاه است
درونش یک جهان اندوه و آه است
در و دیوارها کاشی و سنگ است
ولی هر خانه یک میدان جنگ است
دگر از بذل و بخشش ها اثر نیست
ز انصاف و مروت ها خبر نیست
عموجان ، خاله جان دیگر نگوییم
برای مرگ ِ هم در آرزوئیم
یکی حج میرود سالی دو سه بار
کنارش خواهرش نادار و ناچار
یکی با سود اموال نزولی
رود مکه به امید قبولی !
یکی از کربلا و شام گوید
یکی از فخر بر اقوام گوید
یکی نازد به ماشین و به باغش
یکی باشد تکبر در دماغش
یکی از عطر و ثروت می نویسد
یکی با فقر هر دم می ستیزد
یکی از سر کله انداخت بام اش
یکی خون جگر هر صبح و شام اش
یکی وقتی به ماشین اش سوار است
فقط مثل بتی از زهر مار است
خلاصه وضع تعریفی نداریم
همگی بر خر شیطان سواریم !!
:)
بسیار عالی ...
اگر این شعر زیبا رو به عطری بخواهم تشبیه کنم اون عطر، عطری نیست جز :
علیکم السلام استاد🙌
درود بمحضر مبارک و بزرگ منشانه یه استادترین اهل علم وسخاوت و دانش و نکویی مجموعه عطرافشان استاد سخی بی همتا.
قدر زر زرگر بداند
قدر گوهر گوهری
وجود مبارک حضرت والایتان بر این محفل موهبت ای است منعم و منتغم از جانب لایزال،قدر دان وقدر شناس این موهبت از جانب کردگار و جناب حضرت اعلی حضرت تانیم به یقین وارسته و پیوسته استاد گیان
سپاس ها از جنابتان بریز وستا🙏
احسنت👏🏼👏🏼 واقعا لذت بردم از این همه استعداد و توانایی و احساس.. همیشه شاد باشید استاد و عارف گمنام ما🌺
چقدر زیبا بود افرین به این هنر 😘🌹
شعرت بوی آمبروکسان میده
درود و سپاس فراوان 👏👏🙏🙏
حضور حضرتعالی در این محفل غنیمت است، سایه معطر و طپش قلب پاکتان مستدام 💐
درود و سپاس فراوان 👏👏🙏🙏
حضور حضرتعالی در این محفل غنیمت است، سایه معطر و طپش قلب پاکتان مستدام 💐
سپاسگزارم دوستان عزیز من
سرکار خانم شکیبای نازنین
دوست جوان و بی نام ما که تحت نام خاطرات یک گورکن مینویسد
و جناب الف ر ش با محبت
قدردان لطف و مهر همه ی شما هستم
با ارادت :)
دوستان عزیزم ارادت ها خدمت شما و سلام ها
جناب متین جعفری ، متشکرم و خوشحال ام که پسندیدید
جناب اسعدی ی نازنین ، متشکرم از پیشنهاد زیبای شما ، شعر باید همچون رود جاری باشد یعنی حین خواندن باید درست مثل رود جاری باشد . بعضی کلمات یا واژه ها حتی درست تر اند لیک در مسیر رود نوعی سد کوچک ایجاد میکنند و حین خواندن ، روان بودن را مخدوش میکنند . شعرا به این اتفاق میگویند : سکته ! میگویند این کلمه سکته ایجاد کرده . سکته هم عین واقعیت ، ریز و درشت دارد . برخی واژه ها سکته ای درشت تر ایجاد میکنند . خلاصه که ارادت دارم و متشکرم
مهربد عزیز متشکرم . هستم در خدمت شما کماکان . خداراشکر دوستانی توانمند داریم همچون خودت که هم عطر میشناسند هم هنرهای مرتبط و هم بلد اند خاطرات خود را با عطرها به زیبایی تعریف کنند . اگر خاطره را از عطر منها کنید دیگر هیچ نمیماند ! یعنی بویی خوش که هیچکس واکنشی بر آن نشان ندهد !
مشهدی ی مشتی ی ما :) لیاقت بر من نیست به آموختن ، دوست نازنین من ! که کفه ی نادانی ها چنان سنگین است که هر چه دانایی بر کفه ی دیگر میریزم ذره ای حرکت نکند ! تا آخر عمر نیز نخواهد کرد ! و اما این شعر قدیمی داستانها دارد که بماند :)
جناب مرسدس عزیز ، آنچه را که باید به واقع قدر دانست دوست است و دوستی ها و مهری که از شمای عزیز و دیگر دوستان نازنینم دریافت میکنم ! متشکرم .
سرکار خانم سالمی همیشه مهربان ، متشکرم ، سلام خدمت اخوی گرامی تان برسانید لطفا
جناب شکیب عزیز ، برخی مشکلات بزرگ میبایست به دست یک بزرگ رفع و رجوع شود ! ما باید فقط شکیبا باشیم ! یک چیز فراموش نشود : بی مهری و قدرناشناسی عواقب دارد ! آنکس که مهر را لعن کند و قدر نشناسد گرفتار بی مهری و خشکسالی ی نعمت میشود . این قانون است ! منتها گناه ما چیست ؟ : ماران کنند ، موران کشند !! و زنده باد ! آفرین به این حس لطیف ! جایی که قلب ها ، به جای زبان ها سخن میگویند ! آفرین ! همین سو هم هر کس نان قلب خویش خورد !
سرکار خانم گلنوش زیبا ، عرض احترام و تشکر . آهی ست که از سینه برآید و بر سینه ها نشیند !
سرکار خانم سولماز زیبا و خندان چشم ، چون همیشه مشمول لطف سرکار . زبان و ادبیات فارسی نمیمیرد ! یعقوب لیث صفار پس از دهه ها ممنوعیت زبان فارسی ( مدارس ، دوایر و دیوان های دولتی و حتی منازل عربی سخن میگفتند ) خروج کرد و دستور داد تمامی ی مکانهای فوق الذکر به پارسی ( دری ) سخن گویند . بن جعفر از طرف اعراب مامور شد به کشتن وی . دو سپاه در هم آمیختند و با وجودیکه یعقوب بیمار بود بر بن جعفر و سپاه اعراب پیروز شد . هر دو مردند . بن جعفر بدست یعقوب و یعقوب بر اثر بیماری . حال بروید و مزار هر دو را ببینید که یکی بارگاهی ست بزرگ و پر جمعیت و یکی مخروبه ! خودتان حدس بزنید هرکدام متعلق به چه کسی ست !! و این دلیل ِ گرفتاری های ماست ! و از پس ِ آن شاهکار بزرگ یعقوب ، فردوسی به تکمیل مامور شد و دانشمندان و بزرگان ایران زمین به گسترش ادب پارسی کوشیدند . نگران نباشید ! خشکسالی هر چه شدیدتر ، باران پشت اش سیل آساتر !
ادبیات پارسی مردنی نیست چرا که جهانگیر است و زبان فارسی تنها زبانی ست در بین صدها زبان گویا و زنده ی امروز دنیا که بزرگترین روءسای جمهور جهان ، با آن تبریک نوروز گویند !
روزی که چندان دور هم نیست ، سخن گفتن صحیح به زبان و ادبیات فارسی نشان دهنده ی میزان سواد و تاریخ خانواده خواهد شد !
دوستان عزیزم ، ارادت ها خدمت همگی شما
درود جناب سخی عزیز
امیدوارم روز و روزگار خوبی در پیش داشته باشین
بسیار و بسیار از نظرات، تحلیل و بررسی های شما لذت بردم و امیدوارم همیشه به همین اندازه پرقدرت، دقیق و با انگیزه به تحلیل و بررسی عطرها بپردازید و ما هم دنبال روی شما باشیم
جناب سخی در فضای مجازی شما رو پیدا کردم و پیام دادم خدمتتون ولی مطمئن نیستم که حسابهای کاربری اونجا فعال باشه برای همین این جسارت رو کردم که اینجا پیام بدم خدمتتون ببینم امکانش هست من برای شما یک دکانت ارسال کنم؟ دلیل خاصی داره اگر اجازه بدید توضیح میدم خدمتتون
خیلی لطف بزرگی به بنده می کنید اگر قبول کنید
پیشاپیش از پاسختون سپاسگذارم
درود جناب سخی عزیز
امیدوارم روز و روزگار خوبی در پیش داشته باشین
بسیار و بسیار از نظرات، تحلیل و بررسی های شما لذت بردم و امیدوارم همیشه به همین اندازه پرقدرت، دقیق و با انگیزه به تحلیل و بررسی عطرها بپردازید و ما هم دنبال روی شما باشیم
جناب سخی در فضای مجازی شما رو پیدا کردم و پیام دادم خدمتتون ولی مطمئن نیستم که حسابهای کاربری اونجا فعال باشه برای همین این جسارت رو کردم که اینجا پیام بدم خدمتتون ببینم امکانش هست من برای شما یک دکانت ارسال کنم؟ دلیل خاصی داره اگر اجازه بدید توضیح میدم خدمتتون
خیلی لطف بزرگی به بنده می کنید اگر قبول کنید
پیشاپیش از پاسختون سپاسگذارم
درود بر شما جناب دانیال خرمی عزیز
سراسر خرمی باشید بلطف خدای خرمی ساز ما :)
و اما بله ! خیلی زمان است که اینستا نرفته ام !
شاید بعد اگر خدای عزیزم بخواهد .
بله عزیزم ، چرا امکان اش نیست ؟ با کمال میل .
در خدمت شما هستم هر فرمایش و منظوری که باشد .
دکتر مهربد عزیز را در اینستا پیدا کن . شماره ام را بگیر از ایشان .
اگر موفق به یافتن ایشان نشدید همین جا بفرمایید تا عرض کنم :)
ارادت ها خدمت شما
دوستان عزیزم ارادت ها خدمت شما و سلام ها
جناب متین جعفری ، متشکرم و خوشحال ام که پسندیدید
جناب اسعدی ی نازنین ، متشکرم از پیشنهاد زیبای شما ، شعر باید همچون رود جاری باشد یعنی حین خواندن باید درست مثل رود جاری باشد . بعضی کلمات یا واژه ها حتی درست تر اند لیک در مسیر رود نوعی سد کوچک ایجاد میکنند و حین خواندن ، روان بودن را مخدوش میکنند . شعرا به این اتفاق میگویند : سکته ! میگویند این کلمه سکته ایجاد کرده . سکته هم عین واقعیت ، ریز و درشت دارد . برخی واژه ها سکته ای درشت تر ایجاد میکنند . خلاصه که ارادت دارم و متشکرم
مهربد عزیز متشکرم . هستم در خدمت شما کماکان . خداراشکر دوستانی توانمند داریم همچون خودت که هم عطر میشناسند هم هنرهای مرتبط و هم بلد اند خاطرات خود را با عطرها به زیبایی تعریف کنند . اگر خاطره را از عطر منها کنید دیگر هیچ نمیماند ! یعنی بویی خوش که هیچکس واکنشی بر آن نشان ندهد !
مشهدی ی مشتی ی ما :) لیاقت بر من نیست به آموختن ، دوست نازنین من ! که کفه ی نادانی ها چنان سنگین است که هر چه دانایی بر کفه ی دیگر میریزم ذره ای حرکت نکند ! تا آخر عمر نیز نخواهد کرد ! و اما این شعر قدیمی داستانها دارد که بماند :)
جناب مرسدس عزیز ، آنچه را که باید به واقع قدر دانست دوست است و دوستی ها و مهری که از شمای عزیز و دیگر دوستان نازنینم دریافت میکنم ! متشکرم .
سرکار خانم سالمی همیشه مهربان ، متشکرم ، سلام خدمت اخوی گرامی تان برسانید لطفا
جناب شکیب عزیز ، برخی مشکلات بزرگ میبایست به دست یک بزرگ رفع و رجوع شود ! ما باید فقط شکیبا باشیم ! یک چیز فراموش نشود : بی مهری و قدرناشناسی عواقب دارد ! آنکس که مهر را لعن کند و قدر نشناسد گرفتار بی مهری و خشکسالی ی نعمت میشود . این قانون است ! منتها گناه ما چیست ؟ : ماران کنند ، موران کشند !! و زنده باد ! آفرین به این حس لطیف ! جایی که قلب ها ، به جای زبان ها سخن میگویند ! آفرین ! همین سو هم هر کس نان قلب خویش خورد !
سرکار خانم گلنوش زیبا ، عرض احترام و تشکر . آهی ست که از سینه برآید و بر سینه ها نشیند !
سرکار خانم سولماز زیبا و خندان چشم ، چون همیشه مشمول لطف سرکار . زبان و ادبیات فارسی نمیمیرد ! یعقوب لیث صفار پس از دهه ها ممنوعیت زبان فارسی ( مدارس ، دوایر و دیوان های دولتی و حتی منازل عربی سخن میگفتند ) خروج کرد و دستور داد تمامی ی مکانهای فوق الذکر به پارسی ( دری ) سخن گویند . بن جعفر از طرف اعراب مامور شد به کشتن وی . دو سپاه در هم آمیختند و با وجودیکه یعقوب بیمار بود بر بن جعفر و سپاه اعراب پیروز شد . هر دو مردند . بن جعفر بدست یعقوب و یعقوب بر اثر بیماری . حال بروید و مزار هر دو را ببینید که یکی بارگاهی ست بزرگ و پر جمعیت و یکی مخروبه ! خودتان حدس بزنید هرکدام متعلق به چه کسی ست !! و این دلیل ِ گرفتاری های ماست ! و از پس ِ آن شاهکار بزرگ یعقوب ، فردوسی به تکمیل مامور شد و دانشمندان و بزرگان ایران زمین به گسترش ادب پارسی کوشیدند . نگران نباشید ! خشکسالی هر چه شدیدتر ، باران پشت اش سیل آساتر !
ادبیات پارسی مردنی نیست چرا که جهانگیر است و زبان فارسی تنها زبانی ست در بین صدها زبان گویا و زنده ی امروز دنیا که بزرگترین روءسای جمهور جهان ، با آن تبریک نوروز گویند !
روزی که چندان دور هم نیست ، سخن گفتن صحیح به زبان و ادبیات فارسی نشان دهنده ی میزان سواد و تاریخ خانواده خواهد شد !
دوستان عزیزم ، ارادت ها خدمت همگی شما
درود جناب سخی
اینقدر حس زیبایی در قلمتون هست که نمیتونستم نخونمشون اینقدر اسکرول کردم که چند روز دستم درد میکرد ولی همچنان مشغول خوندن تحلیل های ماورایی شما بودم افتخار کردم که ایرانی هستم و هم وطن شما، توی نظرات سایت تولید کننده های عطر هم کسی نبود اینقدر مسلط و با سواد.
قلمم مثل شما نیست به زیبایی قلم خودتون ببخشید
جناب سخی میخواستم ازتون راهنمایی بگیرم برای انتخاب عطر
با خودن نظرات شما متوجه شدم نباید همینجوری برم چند تا عطر رو بو کنم و یکیش که خوشم اومد رو بخرم
زیاد وقت تون رو نمیگیرم اوایل دهه ی چهل زندگیم هستم و مجرد، ولی یه کم از سنم عقبم انگار دیر بزرگ میشم، میشه چند تا عطر بهم معرفی کنید که بازخورد خوبی داشته باشن هم توی عطرهای گرم و هم خنک، دلم نمیخواد عطرم منو پیرزن نشون بده میخوام شاد باشه و شفاف و گورماند و البته اغوا گر و پرفورمنس خوبی هم داشته باشن از طرفی خیل هم تکراری نباشن
الان عطری زمستانم لاویه لانکوم بود و عطر تابستون بامبشل ویکتوریا سکرت که متاسفانه پرفورمنس ضعیفی داره