سلام اساتید عطرافشانی
اولا لطفا همه دوستان جوابی برای سوال قبلی بدهند که عطر زندگی شما کدام است . سوال مهمی است . عطرهای فاخر را هویدا میکند علاوه بر سلیقه شما و از دوستانی که مشارکت کردند سپاس فراوان عرض کنم . و این سوال فقط سلیقه شما را هدف دارد و دوستان میتوانند بر اساس آن عطرهایی را بهم معرفی کنند .
واما هر جسمی اعم از مایع و جامد وگاز و... رایحه ای دارد .تلویزیون روشن یک رایحه دارد خاموش اش یک رایحه !
اما منظور سوال من فقط روایح مورد استفاده در عطرهاست. هر کدام شما عزیزان حتما یک رایحه را در عطرها دوست تر دارید و از یکی تنفر .این دو را بفرمائید .
به ترتیب عشق و تنفر
خودم تنباکو و آنغوزه
بله سرکار خانم مونای شایسته ی دیدن ِ آنسوی پرده !
منظورم رویا نبود بلکه " رویایی " برای ما :)
و اما یک نکته فراموش نکن که قبل از هر چیز بگویم به تحقیق :
افرادی به دستور ، شایسته ی دیدن میشوند . جمله ی : همه ی انسان ها برابر اند را فراموش کن ! یعنی آیا درست نیست این جمله ؟ البته که درست است ، لیک در پایه (!) برای همه ی انسانها ! و سپس و بعد از آن هر شخص میتواند راه " تفاوت " در پیش گیرد که البته بسیاااار سخت است و بسیااار آسان !! پس آنگاه تجربه کنندگان مسیر تفاوت ، شایسته ی عنوان متفاوت میشوند . کلید عبور از این درب ممهور ، و سپس ورود به طریق تفاوت ، مهر است ! مهری که از یقین به عشق صادر میشود .
نکته ی بسیااار مهم :
این دیدن هماره باید به گونه ای باشد که دیگران را به قطعیت و ایمان و در نهایت ، به باور نرساند !!
متوجه اید چه میگویم ؟
باید همیشه ابهام حاضر باشد ! چرا ؟ چون آنوقت انتخاب و ورود به مسیر تفاوت اختیاری نمیشود !!
پس باید جوری ببینید و طبق این قانون ، به قسمی تعریف کنید که : دیگران بگویند : رویا بوده است !
" باید " این بشود ورنه تمااامی ی موارد و قوانین فوق که گفتم ، همگی نابود میشوند !
فقط باید " یک نفر " بداند که رویا نبوده است !
مورد بسیاار مهم دیگر :
بر کسی تعریف نکن مگر اینکه به دستور خدا ، آن شخص از تو بپرسد ( که البته خود هم نمیداند که انتخاب شده است به شنیدن ! ) ، که این موهبت به هر دلیل تنها بر شما اعطا شده است و فراموش نکن خدا بر هر که بخواهد و صلاح بداند روشن خواهد کرد !
و باز فراموش نکن : انسان ها برابر خلق میشوند در پایه لیک به دوازده قسم عروج میکنند ! معنی اش را میدانی ؟
دستور : هرگز راز فاش مکن ورنه ادامه اش بر تو منقطع میگردد !
اگر روزی حضورا خدمت رسیدم به افتخار ، بر شما تعریف خواهم کرد لیک قسمتی از آن را تقدیم میکنم :
در آسمان به سرعت تیر پرواز میکردم . شب زمستان بود . زیباترین کت و شلوار مشکی ام را که دوست ترین اش دارم بر تن داشتم و متعجب بودم که هنگام واقعه این لباس بر تن نداشتم . کراوات ام مدام از شدت باد به پشت سرم میرفت ، آنرا در پیراهن سفیدم محکم کردم ، دیدم صدای چلپ چلپ می آید متوجه شدم پایین کت ام از شدت باد مدام بر هم میخورد با سرعت و شدت . سبک ، بدون هیییچ حس جز حس آب شدن قند در دل ، پایین را نگاه کردم ، صدها تن در دایره ای بالای شهری که از بالا چراغ هایش را میدیدم پرواز میکردند . تنها بودم . اطرافم هیچکس نبود . به سرعت طوفان به سمت بالا رفتم تا در مسیر نور خورشید واقع شدم . نور بود ، روز بود . تنها بودم . خلسه ! دوباره برگشتم پایین تا رسیدم به آن نفرات که دقیقا چهره هاشان و دلائل چگونگی ی حضورشان را میدانستم . من را که دیدند متوقف شدند . پیرترینشان که سبزه چهره و لاغر بود گفت : آقا شما تیز پروازید ! گفتم : چرا نمی آیید بالا ؟؟ آنجا نور هست ! گفت : ما از همین با هم حرف میزدیم ، متعجب ایم ، شما چطور آن بالا رفتید ؟؟ گفتم کاری ندارد ! کافیست بخواهید و دست دراز کنید به سوی اش . پشت سر ام بیایید . و دوباره بسرعت تیر رفتم تا به نور رسیدم . پشت سرم را نگاه کردم و دوباره خود را تنها دیدم . برگشتم . پرسیدم چرا نمی آیید ؟ گفتند : با همه ی وجود میخواهیم لیک نمیتوانیم ! از این بالاتر نمیتوانیم پرواز کنیم !
حسی به من گفت : آری ! چنین است ! تو کار خود بکن !
میدانستم باید بروم و این فرصت ، موهبتی ست که به انتخاب خود بر من داده اند قبل از رفتن . بر رفتن شوق بسیار داشتم لیک چیزی آنجا داشتم !
جدا شدم . دوباره به نور برگشتم . قصد کردم جدا شوم و بروم . هیجان شدید داشتم . هیجان زیبای شدید . یک آن به یاد مادرم افتادم . او چه میشود ؟ مباد بر من غصه بخورد . مباد بر من اشک بریزد ! قلب ام برایش طپید . دیدم که طپید ( بر من نشان دادند که مادرم چه میشود ! پس نگران آنطرف اش نبودم ) به سرعت نور برگشتم به دیدارش . چنان سرعت داشتم که گفتم با این سرعت اگر به بام خانه اش بخورم چه خواهد شد ؟؟ نزدیک شدم و آراااام بر بام خانه اش ایستادم .
تا همین جا بس است :)
داستان کعبه و دیدار حضرت رسول و چگونگی اش بماند برای دیدار ! چه این طرف چه آنطرف :)
آنچه خدا خواهد .
خدا میداند همین الان یکی در تلویزیون گفت :
عشق است در آسمان پریدن !
میفهمید ؟ البته !
صد البته که با عمق جانم فهمیدم🌹
در مورد کُلیاتِ آن شب گفتم ،به رویا پردازی متهم شدم😊 در مورد جزییات ، مُهر بر لب زدم و خاموشی را صلاح دانستم.
و رازِ کعبه!! خدای من ، گویا از لبهای من سخن میگویید!!
سپاس بیکران از شما مهربان🌺
مورد علاقه :کارامل شکلات قهوه مریم بهارنارنج ترنج هلو گلابی ملون آناناس
نفرت: عود رز توت ها
عشق :روایح خنک آکواتیک سیتروسی
نکبت :روایح عودی و زیاد شیرین
سلام جناب آقای سخی🌸
روایح مورد علاقه: قهوه، تنباکو، بادام تلخ، اسطوخودوس، مشک، و روایح دودی مشروبی
روایح منفور: توت فرنگی، تمشک، گل صد تومانی، میوه های جنگلی
سلام جناب آقای سخی🌸
روایح مورد علاقه: قهوه، تنباکو، بادام تلخ، اسطوخودوس، مشک، و روایح دودی مشروبی
روایح منفور: توت فرنگی، تمشک، گل صد تومانی، میوه های جنگلی
سلام سرکار خانم نازنین .
ارادت ها .
خب . بنا به دلائلی سلیقه ی شما را پیشتر از دیگران زیر ذره بین بردم و حلاجی کردم . انشاله اگر فرصت شد راجع به سلیقه ی همه فکر خواهم کرد هرچند برخی دوستان قدیمی تر را ازین باب دقت کرده ام .
قهوه ، تنباکو ، بادام تلخ ، روایح دودی :
اهل مطالعه ، هنرمند ، شب را بیش از روز دوست دارند ، عمیق ، همیشه آنروی اجسام و اتفاقات را میبینند ، مطلقا سطحی نیستند ، اغلب اندام ترکه ای ، بلند ، انگشتان کشیده ، چشمان درشت ، نگاه تیز و عمیق . زیاد حرف نمیزنند ، بیشتر به تفکر میگذرانند ، اهل شوخی های جلف نیستند ، در محافل معمولا ساکت اند اما چون وقتی حرف میزنند زیبا و عمیق میگویند همه دوست دارند بشنوند ، سکوت شب را به آرامش و مطالعه ( که میتواند دیدن فیلم هم باشد ) با چیزی عوض نمیکنند ، خانواده را عمیقا دوست دارند خیلی بیش از چیزی که به زبان می آورند ، شیک پوش اند ، رنگ های تیره را میپسندند ، کلاسیک دوست اند ،قدمت را به جلوه ی بی اصالت ها ترجیح میدهند ، اهل فلسفه اند ( مهم ) ، جهانبینی ی خاص دارند ، به غم های مردم بیش از شادی های خود می اندیشند ، دیر با کسی دوست میشوند اما در دوستی ماندگار اند ، نورپردازی ی تاریک را در خانه دوست تر دارند تا چراغانی ، در خانواده و محافل و تجمعات دیده میشوند ، بسیار مورد توجه مردان ریزبین اند . گرم اند حتی اگر سرد جلوه کنند یا قضاوت شوند ! و... طولانی میشود ورنه تا ریزترین ها را خواهم گفت :)
در کل : میسوزند تا خاموش شوند لیک به خاموشی اعتقاد ندارند !
روایح مشروبی : زایش ، صبوری ، آنطرف اتفاقات را میبینند ، همیشه چیزی را میبینند که از دید دیگران مخفی مانده ! متافیزیک و غیب و آنچه دیده نمیشود از علائق آنهاست . ایضا ادبیات و شعر و شعور .
لاوندر : اهل نظافت اند . در کلام هم دقت دارند تا نظیف باشند .
مشک : به زیبایی بیش از شهوت علاقمند اند . جاذبه تعریفی دیگر دارد در افکار ایشان . میتوانند ساعتها به طبیعت دقت و اندیشه کنند .
راجع به منفورها :
اهل پرخوری و سورچرانی نیستید ، شکمو نیستید . حتی یک لکه بر لباس شما حال شما را دگرگون میکند تا زمانیکه پاک شود . این به روح هم تصدیق دارد .
تنها یک ناهناهنگی و ناهمخوانی در قسمت منفورها هست : گل صدتومانی نمیتواند اینجا دسته بندی شود در سلائق شما ! ممکن است اشتباه کرده باشید یا اینکه در آتیه نظرتان در مورد او تغییر کند . شما نمیتوانید از یک گل متنفر باشید . شاید در قعر لیست علائق باشد و یا حتی جزء اسامی ی خنثی ها ، لیک تنفر نه ! چون شما اهل دقت اید در خلق . حتی شکوفه های میوه هایی را که علاقه ندارید ، دوست دارید !
به جزعی از کل بسنده کردم که طولانی و خسته کننده نشود . آرزوی رسیدن دارم بر شما بر آنچه که از دور میبینید .
ارادت ها
سلام سرکار خانم نازنین .
ارادت ها .
خب . بنا به دلائلی سلیقه ی شما را پیشتر از دیگران زیر ذره بین بردم و حلاجی کردم . انشاله اگر فرصت شد راجع به سلیقه ی همه فکر خواهم کرد هرچند برخی دوستان قدیمی تر را ازین باب دقت کرده ام .
قهوه ، تنباکو ، بادام تلخ ، روایح دودی :
اهل مطالعه ، هنرمند ، شب را بیش از روز دوست دارند ، عمیق ، همیشه آنروی اجسام و اتفاقات را میبینند ، مطلقا سطحی نیستند ، اغلب اندام ترکه ای ، بلند ، انگشتان کشیده ، چشمان درشت ، نگاه تیز و عمیق . زیاد حرف نمیزنند ، بیشتر به تفکر میگذرانند ، اهل شوخی های جلف نیستند ، در محافل معمولا ساکت اند اما چون وقتی حرف میزنند زیبا و عمیق میگویند همه دوست دارند بشنوند ، سکوت شب را به آرامش و مطالعه ( که میتواند دیدن فیلم هم باشد ) با چیزی عوض نمیکنند ، خانواده را عمیقا دوست دارند خیلی بیش از چیزی که به زبان می آورند ، شیک پوش اند ، رنگ های تیره را میپسندند ، کلاسیک دوست اند ،قدمت را به جلوه ی بی اصالت ها ترجیح میدهند ، اهل فلسفه اند ( مهم ) ، جهانبینی ی خاص دارند ، به غم های مردم بیش از شادی های خود می اندیشند ، دیر با کسی دوست میشوند اما در دوستی ماندگار اند ، نورپردازی ی تاریک را در خانه دوست تر دارند تا چراغانی ، در خانواده و محافل و تجمعات دیده میشوند ، بسیار مورد توجه مردان ریزبین اند . گرم اند حتی اگر سرد جلوه کنند یا قضاوت شوند ! و... طولانی میشود ورنه تا ریزترین ها را خواهم گفت :)
در کل : میسوزند تا خاموش شوند لیک به خاموشی اعتقاد ندارند !
روایح مشروبی : زایش ، صبوری ، آنطرف اتفاقات را میبینند ، همیشه چیزی را میبینند که از دید دیگران مخفی مانده ! متافیزیک و غیب و آنچه دیده نمیشود از علائق آنهاست . ایضا ادبیات و شعر و شعور .
لاوندر : اهل نظافت اند . در کلام هم دقت دارند تا نظیف باشند .
مشک : به زیبایی بیش از شهوت علاقمند اند . جاذبه تعریفی دیگر دارد در افکار ایشان . میتوانند ساعتها به طبیعت دقت و اندیشه کنند .
راجع به منفورها :
اهل پرخوری و سورچرانی نیستید ، شکمو نیستید . حتی یک لکه بر لباس شما حال شما را دگرگون میکند تا زمانیکه پاک شود . این به روح هم تصدیق دارد .
تنها یک ناهناهنگی و ناهمخوانی در قسمت منفورها هست : گل صدتومانی نمیتواند اینجا دسته بندی شود در سلائق شما ! ممکن است اشتباه کرده باشید یا اینکه در آتیه نظرتان در مورد او تغییر کند . شما نمیتوانید از یک گل متنفر باشید . شاید در قعر لیست علائق باشد و یا حتی جزء اسامی ی خنثی ها ، لیک تنفر نه ! چون شما اهل دقت اید در خلق . حتی شکوفه های میوه هایی را که علاقه ندارید ، دوست دارید !
به جزعی از کل بسنده کردم که طولانی و خسته کننده نشود . آرزوی رسیدن دارم بر شما بر آنچه که از دور میبینید .
ارادت ها
وای جناب سخی، باورم نمیشه
همه چیز درست بود، تک به تک صحبت های شما درست بود راجب من، حتی نور پردازی خانه و لکه ی کوچک لباس.. حتی انگشت های دستم و اندامم، همه چیز عینا درست و دقیق..
بله من تمام گل هارو دوست دارم اما در بینشون عاشق گل رز هستم، ترکیب گل صدتومانی و در کل اکثر گل هارو با مرکبات و میوه جات نمی پسندم مخصوصا با نارنگی ماندارین. اما در کل دوستشون دارم. درست فرمودید:)))🌹باید این مورد رو میگفتم.
خیلی خیلی مچکرم از وقتی که گذاشتید، خیلی خیلی جالب بود. باور کنید دوستانم اینطور همه چیز رو درباره ی من متوجه نشده اند. ممنونم از آرزوی زیباتون، خدا حفظتون کنه🌹
نت هایی که من دوست دارم خیلی زیادن. وانیل رو دوست دارم. تقریبا تمام نتهای خوراکی طور و گورمند رو دوست دارم(کارامل، شکلات، پرالین، قهوه،بادام و...)، خیلی از روایح گلی رو دوست دارم اما بطور ویژه عاشق honeysuckle و مگنولیا ام. اما شکوفه پرتقال، گاردنیا، یاس و مریم رو هم تو خیلی از عطرها دوست دارم.
یسری روایح پودری رو دوست دارم مثل هلیوتروپ اما پودریهای بنفشه ای و زنبقی رو معمولا فقط تو بیس های شیرین دوست دارم.
مشک رو هم بعضی جاها دوست دارم.
با اکثر میوه ها اوکیم فقط از خربزه بدم میاد. هلو هم اگه غالب باشه معمولا خوشم نمیاد
از این موارد معمولا بدم میاد: نت های آکواتیک، نت های سبز، عود، تو گلها از lily of the valley و geranium، از نتهای چوبی اگه خیلی غالب باشن معمولا خوشم نمیاد، از olibanum بدم میاد منتها الان دیگه حتی یادم نیست بوش چجوری بود😅اما یادمه که قبلنا تشخیصش میدادم و خیلی ازش بدم میومد
وای جناب سخی، باورم نمیشه
همه چیز درست بود، تک به تک صحبت های شما درست بود راجب من، حتی نور پردازی خانه و لکه ی کوچک لباس.. حتی انگشت های دستم و اندامم، همه چیز عینا درست و دقیق..
بله من تمام گل هارو دوست دارم اما در بینشون عاشق گل رز هستم، ترکیب گل صدتومانی و در کل اکثر گل هارو با مرکبات و میوه جات نمی پسندم مخصوصا با نارنگی ماندارین. اما در کل دوستشون دارم. درست فرمودید:)))🌹باید این مورد رو میگفتم.
خیلی خیلی مچکرم از وقتی که گذاشتید، خیلی خیلی جالب بود. باور کنید دوستانم اینطور همه چیز رو درباره ی من متوجه نشده اند. ممنونم از آرزوی زیباتون، خدا حفظتون کنه🌹
خب خدارا شکر .
البته اینها مواردی کلی هستند و همیشه درصدی خطا وجود دارد . چرا ؟ ممکن است هنوز به آن حس نرسیده باشند و یا عادات باعث شود برخلاف سلیقه ی خود عمل کنند .
اولا آنجا که نوشتم در خانواده ، محافل و مجمع ها دیده میشوند منظور این نبود که اهل اجتماع اند . اتفاقا برعکس ! خلوت را همیشه ترجیح میدهند . منظور این بود که اگر در جایی در جمع حضور پیدا کنند " دیده " میشوند .
و راجع به خصوصیات ظاهری : دسته ی دیگری از زنان هم این روایح را دوست دارند : تپلی ها :) اما ، تپلی های ناز که در ظاهر شوخ و شنگ اند لیک تفاوت عمیق دارند با باطن . این را هم باید میگفتم .
و اما البته که گل رز را دوست دارید ! شکی درین نیست .
و دیگر : خیلی خصوصیات نهفته است در اشخاص . همین الان شاید ظهور نداشته باشند لیک در گذر زمان هویدا خواهند شد .
و بله . تلفیق گل صد تومانی با روایح میوه ای . درست است . من گمان کرده بودم به تنهایی مورد اشاره ی شما بوده !
زنان گوناگون اند در شخصیت و به طبع آن ، انتخاب رایحه
برخی روایح میوه ای دوست دارند ، برخی گلی ، برخی پودری و برخی دانه ای یا ادویه ای و صمغی . یا تلفیق اینها که نشان از بهره مندی از چند دسته دارند . هر کدام خصوصیت خود دارند .
ناگفته نماند : زن باید از ۳۰ عبور کند تا شخصیت و سلیقه اش ثابت شود . قبل از آن ، این نمودار مدام نوسان دارد ! برای مردها سن ۴۰ سال لازم است . و این طبیعی ست ، زیرا شکل گیری ی شخصیت زمان میخواهد .
استثنا : برخی زودتر شروع میکنند و زودتر تمام میکنند این نوسان را و به طبع زودتر در یک شخصیت ثابت میشوند . اینها در رفتار مشخص اند . نشانه هایی دارند در رفتار و گفتار !
خلاصه که موفق باشید انشاله
بله البته، کاملا متوجه شدم منظورتون دیده شدن بود،
بله واقعا درست می فرمایید، سلایق و شخصیت ها متفاوت اند و همین تفاوت ها هستن که زیبان. و کاملا صحیح فرمودید، پایین تر از سن ذکر شده، سلایق همیشه در حال نوسان و تغییر اند و البته که استثنا هم وجود داره.
خیلی مچکرم از شما، ممنون از وجودتون
الهی سلامت و پر از نور باشید همیشه:)
درود کامبیز جان
من عاشق روایح دودی و چرمی و مشروبی هستم در تاریک ترین وجه خود و با روایح پودری خیلی ارتباطی نمیگیرم . مثلا روایحی که زنبق و مشک شدید در اونها دخیل باشه .
امیر محمد جان علایق من و شما بسیار بهم نزدیکه
چه عطرهایی رو تست کردید در این فضا و میپسندید لطفا معرفی کنید