TIMELESS TIMELESS
4
1404/06/01

ارتباط روایح با خاطرات

آناتومی مغز ممکن است توضیح دهد که چرا برخی از بوها خاطرات و احساسات زنده را تداعی می­کنند. زمستان با یک انتقام از راه خواهد رسید و ما را با بادهای زیر صفر و رگبار برف خشمگین همراه می­کند. اگرچه در این شرایط ناخوشایند از بیل زدن در خیابان لذت نمی­بریم، اما این فرصت را به ما می­دهد که عطر و بوی تازه برف را بچشیم. این عطر می­تواند فوراً ما را به یکی از آن روزهای نادر دوران کودکی ما که برف کافی برای سرسره بازی یا برف بازی وجود داشت، در زمان منتقل کند. این احساس و حافظه پیچیده می­تواند با یک نشانه حسی ساده ایجاد شود یعنی بوی هوای زمستان. بنابراین چگونه بوها باعث ایجاد چنین احساسات و خاطرات قوی می­شوند؟

پاسخ به احتمال زیاد به دلیل آناتومی مغز است. بوهای دریافتی ابتدا توسط پیاز بویایی پردازش می­شوند که از داخل بینی شروع می‌شود و در امتداد انتهای مغز می‌گذرد. پیاز بویایی به دو ناحیه مغز که به شدت در احساسات و حافظه نقش دارند، ارتباط مستقیم دارد: آمیگدال و هیپوکامپ. جالب اینجاست که اطلاعات دیداری، شنیداری (صدا) و لامسه (لمسی) از این نواحی مغز عبور نمی­کنند. شاید به همین دلیل است که بویایی بیش از هر حس دیگری در برانگیختن احساسات و خاطرات بسیار موفق است.

یک دهه پیش، محققی به نام هرز و همکارانش در دانشگاه براون آزمایش کردند که آیا بین شدت عاطفی حافظه ناشی از بو و فعال شدن در آمیگدال همبستگی وجود دارد یا خیر. شرکت کنندگان ابتدا یک خاطره مثبت را توصیف کردند که توسط یک عطر خاص تحریک شده بود. سپس شرکت کنندگان برای شرکت در آزمایش fMRI به آزمایشگاه آمدند. در حین حضور در اِسکَنر، شرکت کنندگان در معرض توالی­هایی از محرک­های بینایی و بویایی قرار گرفتند. محرک‌های بصری شامل تصویری از بُطری عطر انتخابی شرکت‌کننده (تصویری آزمایشی - "EV") و تصویری از یک عطر غیرقابل فروش (بصری کنترل - "CV") بود. محرک‌های بویایی شامل عطر انتخابی شرکت‌کننده (بوی آزمایشی - "EO") و عطر بازاری نشده (بوی کنترل - "CO") بود. اگر این محرک­ها هر گونه خاطره یا احساسی را برانگیخت، به شرکت کنندگان توصیه می‌شد که آن را تا ارائه محرک بعدی در ذهن خود نگه دارند. هنگام استشمام EO، شرکت کنندگان بیشترین فعالیت را در شِکَنج آمیگدال و پاراهیپوکامپ (ناحیه ­ای که هیپوکامپ را احاطه کرده بود) نشان دادند. این نشان می­دهد که بوهایی که باعث ایجاد خاطرات قوی و احساسی می­شوند همچنین باعث افزایش فعالیت در نواحی مغز می­شود که به شدت با احساسات و حافظه مرتبط است. با این حال، ذکر این نکته ضروری است که تنها پنج نفر در این مطالعه شرکت کردند و همه زن بودند. فلذا مطالعات با حجم نمونه بزرگتر و با هر دو جنس مرد و زن برای تأیید این یافته ­ها مورد نیاز است.

تعدادی از مطالعات رفتاری نشان داده‌اند که بوها باعث ایجاد خاطرات عاطفی واضح‌تر می‌شوند و بهتر از تصاویر در القای این احساس «بازگشت به زمان» هستند. با این حال، مطالعات کمی از زمان مطالعه هِرز و همکارانش، رابطه بین بویایی و حافظه زندگی‌نامه‌ای را در سطح عصبی بررسی کرده‌اند.

در یک مطالعه دیگر، آرشامیان و همکارانش شواهدی پیدا کردند که نشان می‌دهد خاطرات ناشی از یک بو (مانند رایحه گل رز) با فعالیت بیشتری در سیستم لیمبیک (شامل هیپوکامپ و آمیگدال) نسبت به خاطراتی که توسط برچسب شفاهی آن بو (مانند کلمه "رز") ایجاد می‌شود همراه است. دانشمندان همچنین دریافتند که خاطرات برانگیخته شده توسط بوها با فعالیت بیشتر مغز در مناطق مرتبط با وضوح بصری مرتبط است. متأسفانه، بوها همچنین می­توانند محرکهای قوی احساسات منفی نیز باشند، به ویژه در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD).

یک دهه پیش، Vermetten و Bremner سه مطالعه موردی بالینی را در مورد افراد مبتلا به PTSD که این پدیده را تجربه کرده بودند، انجام دادند. یک بیمار مکرراً خاطرات آزاردهنده، احساس گناه و حالت تهوع را هنگام استشمام گازوئیل تجربه می­کرد. این واکنش‌های غیراِرادی آنقدر برای او ناراحت‌کننده بود که او فعالانه از موقعیت‌هایی که ممکن است بوی گازوئیل را حس کند (مانند رانندگی پُشت کامیون‌ها) اجتناب میکرد.

در یک مورد دیگر، یک سرباز سابق در ویتنام بوی گازوئیل ناشی از آتش سوزی در محله، بلافاصله خاطره یک تصادف در ویتنام را برای خودش تداعی کرد. در ذهنش می‌توانست وسیله نقلیه در حال سوختن، درهای باز و وزش‌های آتش و دود را به وضوح ببیند. آن روز این بیمار نتوانست سربازان همتای خودش را نجات دهد. بوی گازوئیل اغلب باعث می­شد که او احساس گناه و درماندگی شدیدی را که در ابتدا بیش از 30 سال پیش تجربه کرده بود، دوباره تجربه کند.

با توجه به این مطالعات می‌توان دریافت که افراد می­توانند واکنشهای احساسی متفاوتی نسبت به عطرهایی داشته باشند که از نظر ترکیب شیمیایی یکسان هستند. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می­دهد آنچه که فکر می­کنید بو می­کنید بر پاسخ شما به یک بو تأثیر می­گذارد. در سال 2001، هِرز و فون کلف دریافتند که شرکت کنندگان بوی یکسان را وقتی با برچسب شفاهی کلمه مثبت ("گل رز") به جای برچسب منفی ("استفراغ") ارائه می­شود، خوشایند­تر ارزیابی می­کنند. برخلاف سایر حیوانات، ما انسانها به گونه‌ای تکامل یافته‌ایم که بیشتر به حس بینایی خود مُتکی هستیم اما حس بویایی شما ممکن است مهم‌تر از آن چیزی باشد که فکر می‌کنید. امید که زندگی همه‌ی ما در این بازه ی زمانی از عمرمان که باقی مانده است، روایح خوشایند با خاطرات خوشایند را به همراه داشته باشد. 

(منبع: کتاب زیست روانشناسی عطرها، ۱۴۰۲)

.............

سپاس از همراهی بزرگواران....

هامون هامون
1404/06/01

به به! عالی. حتما باز هم به اشتراک بگذارید. 

TIMELESS TIMELESS
1404/06/01
در پاسخ به هامون :

به به! عالی. حتما باز هم به اشتراک بگذارید. 

با احترام و عرض ادب 

سپاس از همراهی شما دوست فرهیخته...

درود بر شما جناب اسعدی عزیز و متفکر

عطرافشان رو باز کردم به قصد نوشتن متنی با عنوان"ارتباط روایح و خاطرات".همون لحظه نوشته ی شما رو دیدم و باورم نمی شد!

روایح می تونند ما رو به سرعت نور برسونند تا در زمان سفر کنیم!

دکتر من از شما یک سوالی دارم که اگر قابل بدونید مختصرا پاسخ من رو بدید.

من از طریق نسبیت انیشتین،وجود بعدی غیر مادی و معنوی رو در انسان برای دوستی اثبات کردم.ایشون نظر چالش برانگیزی داشتن.معتقد بودن که روح وجود نداره و ذهن انسان صرفا متشکل از یک سری ساختار ها و شبکه های عصبی فیزیکی هستش و نه نیرویی فراماده.و مثالی آوردن برای این موضوع که به عنوان مثال فردی که در یک تصادف دچار آسیب مغزی می شه و خاطرات و احساسات خودش رو از دست می ده! یا افراد دارای سندروم دَون که قوه ی تفکری ساده تر از حالت عادی دارن. می گفت یک انسان به راحتی می تونه قوه ی تفکر خودش رو از دست بده؛پس هویتش نقض می شه!

البته که من این رو یک مغلطه می دونم؛چون هر انسانی در درون خودش،از وجودیتش آگاهی"مطلق"داره؛چه یک دانشمند،چه فردی با بیماری اوتیسم و چه حتی فردی دارای اختلالات شدید در عملکرد آمیگدال و این آگاهی مطلق وابسته به جسم نیست؛چرا که با ناقص شدن جسم،فرد همچنان خودش رو "من"صدا می کنه!

 

درود ها بر شما جناب اسعدی🌹

TIMELESS TIMELESS
1404/06/02
در پاسخ به مهدی موسوی :

درود بر شما جناب اسعدی عزیز و متفکر

عطرافشان رو باز کردم به قصد نوشتن متنی با عنوان"ارتباط روایح و خاطرات".همون لحظه نوشته ی شما رو دیدم و باورم نمی شد!

روایح می تونند ما رو به سرعت نور برسونند تا در زمان سفر کنیم!

دکتر من از شما یک سوالی دارم که اگر قابل بدونید مختصرا پاسخ من رو بدید.

من از طریق نسبیت انیشتین،وجود بعدی غیر مادی و معنوی رو در انسان برای دوستی اثبات کردم.ایشون نظر چالش برانگیزی داشتن.معتقد بودن که روح وجود نداره و ذهن انسان صرفا متشکل از یک سری ساختار ها و شبکه های عصبی فیزیکی هستش و نه نیرویی فراماده.و مثالی آوردن برای این موضوع که به عنوان مثال فردی که در یک تصادف دچار آسیب مغزی می شه و خاطرات و احساسات خودش رو از دست می ده! یا افراد دارای سندروم دَون که قوه ی تفکری ساده تر از حالت عادی دارن. می گفت یک انسان به راحتی می تونه قوه ی تفکر خودش رو از دست بده؛پس هویتش نقض می شه!

البته که من این رو یک مغلطه می دونم؛چون هر انسانی در درون خودش،از وجودیتش آگاهی"مطلق"داره؛چه یک دانشمند،چه فردی با بیماری اوتیسم و چه حتی فردی دارای اختلالات شدید در عملکرد آمیگدال و این آگاهی مطلق وابسته به جسم نیست؛چرا که با ناقص شدن جسم،فرد همچنان خودش رو "من"صدا می کنه!

 

درود ها بر شما جناب اسعدی🌹

با احترام و عرض ادب 

دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای موسوی بزرگوار ضمن سپاس از همراهی و عنایت شما، برای این مورد عارضم که من به وجود روح معتقدم و به دنیای پس از مرگ و حسابرسی در پیشگاه خداوند. انسان‌ها خودشان هم در حال حاضر می‌دانند که درون این کالبد آسیب پذیر و فانی خودشان، چیزی فراتر از جسم دارند که همان‌ روح است. حتی برخی موارد ما تصمیم‌هایی را در زندگی اتخاذ می‌کنیم که دو‌ عامل برای آن تصمیم دخالت کنند؛ یکی منطق عقلی و دیگری منطق قلبی. در حالیکه وظیفه‌ی عضله ی قلب فقط پمپاژ خون هست و قدرت پردازش اطلاعات را ندارد. اینجاست که به نظرم همین منطق قلبی در واقع منطق روحی ما است. البته نمی‌توان درصد موفقیت مطنق عقل و منطق روح را پیش بینی کرد. چه بسا تصمیماتی که بصورت منطق عقلی گرفته شوند و بعد‌ها دچار آسیب روحی گردند و برعکس...

بهترین ها برای شما دوست گرامی...

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟