امروز عصر کلاس داشتم و از اون روزایی بود که عجیب هم بیحوصله بودم.
دیشب به کُتم یک پاف شوموخ (یا بهتره بگیم شبه شوموخ) زدم و گذاشتم تو فضای باز به امید اینکه اون تلخی زهرمارگونهاش از بین بره و برای کلاس امروز قابل تحمّل بشه.
ظهر دوش گرفتم و مشغول سشوارکردن چندلاخ شوید(در برخی منابع بهش موی سر هم میگن) بودم که یهو زرتی وسط کار برق رفت!
کلافه شده بودم و چه چیزی بهتر از وانمنشو برای رفع کلافگی :)
یک پاف به دستم زدم و نشستم پای لپتاپ و کلّی حال کردم و حالم خیلی بهتر شد.
سوال: آیا سر کلاس هم وانمنشو میزنی؟
پاسخ: هرگز!!!! مال خودمه!!! (کودکی که توپش رو محکم نگه داشته و به کسی نمیده!)
نمیدونم اسمش رو بذارم خساست یا هرچیز دیگری. شاید هم اقتضای سن و ساله. ولی بعضی روایح رو دوست دارم فقط مال خلوت خودم باشه و نمیخوام با کسی تقسیمشون کنم. موضوع وقتی نگرانکنندهتر میشه که آرامیس دوین هم یواش یواش داره به این جمع اضافه میشه!
سوال: وقتی میری سرکلاس، عطر اصلی و اورجینال میزنی؟
پاسخ: هرگز!!!! البته قدیما آره، ولی الان: اولاً شیشه اصلی اونقدر گرون شده که ـ حداقل برای من ـ ارزشش رو نداره. ثانیاً برای یک معلم، استفاده از شیشه اصلی، حروم کردن عطره. چون نیازی نیست که عطر رو به گردن و پشت گوش و چه میدونم اطراف صورت بزنه [استغفرالله!!! اون مال موقعیتهای دیگه است که شامل سن و سال ما نمیشه] در این موارد، اسانس هم جواب میده و نیازی به عطر اصلی نیست. چون قراره فقط روی لباس زده بشه نه روی پوست.
سوال: یعنی تو استفاده از اسانس رو به دیگران پیشنهاد میکنی؟
پاسخ: هرگز!!!! اگه من از اسانس استفاده میکنم اولا نیم قرن سن رو رد کردم که 30 سالش سیگاری سنگینی بودم(تا روزی سه پاکت هم رسیده بود) مضرات اسانس برای ریهها واسه امثال ما شوخی محسوب میشه! از طرفی هم با دودوتاچارتای روی کاغذ و خزعبلات پزشکان و اینها، نهایت عمر مفیدی که برای خودم متصورم کمتر از 10 سال دیگه هست. دیگه اسانس باید از خودش خجالت بکشه که بخواد بهم آسیب بزنه! ولی برای دیگران (مخصوصاً جوانان) مطلقاً توصیه نمیکنم. بارها عرض کردم روی پوست و داخل خونه هم نباید استفاده بشه.
سوال: چرا دکانت نمیخری؟
پاسخ: هرگز!!!! دکانت نخریدم و نخواهم خرید. زمانی که کار اجرایی میکردم، در سازمانی مشغول بودم که سالی حداقل 2 بار باید مهمانانمون رو میبردیم کشورهای خارجی برای سمینار. بعد از گرون شدن دلار و یورو، این سمینارها سالی 6-5 بار در جزیره کیش برگزار میشد. تو جزیره، همه مهمانان و همکارانم خودروهای لوکس اونجا رو رنت(اجاره) میکردن و میرفتن دور دور، بجز من. حتی یک بار هم پشت اون ماشینها ننشستم. چرا؟ چون اون خودروها مال من نیست. مال شهر و منطقه محل سکونت من نیست. اگه زیر زبونم مزه کنه وقتی برگردم چطور بشینم پشت سمند؟! بر همین اساس وحشت دارم از خرید دکانت. اگه مزه اون عطر اصلی زیر زبونم(ببخشید زیر دماغم) مزه کرد چه خاکی به سرم بریزم؟ مثلا فرض کن پیور دیستنس M باشه و بخوام نزدیک 100 میلیون هزینه کنم! حتی فکرکردن به این موضوع هم وحشتناکه.
سوال: یعنی به دیگران پیشنهاد میدی که دکانت نخرن؟
پاسخ: هررررگز! من برای خودم و بر اساس شرایط خودم عرض کردم. ولی به دیگران (مخصوصا جوانان) همیشه پیشنهاد میکنم فقط دکانت اصلی بگیرن و بعد از آزمون و خطا و رسیدن به عطر امضاء موردعلاقهشون، شیشه اصلی رو از مراجع معتبر(مثل همین عطرافشان خودمون) تهیه کنن.
سوال: از بازی با اسانس چیزی هم عایدت شده؟
پاسخ: هرگز!!!! مگه قراره هر کاری که میکنیم فایده خاصی داشته باشه؟ یک نوجوون 6 ساعت گیم بازی میکنه، هرچقدر برای اون فایده داره، اسانسبازی هم برای من داره. ولی عشق و علاقه عجیبی که به این کار هست، میشه دلیل اسانسبازی. خیلی وقتا بوده که مواد نسبتاً گرونقیمتی رو ترکیب کردم و بعدش ریختم دور! اما از اونطرف، یک بار آنجلز شیر درست کردم که یکی از دوستان وقتی رایحه رو بویید، خشکش زد. شیشه اصلی خودش رو گذاشت کنار و عطر من رو برداشت(آدم خوبیه. فقط یه خورده پرروئه!) همین اتفاق دقیقاً برای پنهالیگونز مستر سم هم افتاد و مصرفکنندۀ شیشه اصلی، عطری که با فرمول خودم ساخته بودم رو برداشت واسه خودش! هردو نفر هم اعتقاد داشتن رایحه دستساز من از شیشه اصلی اونا بهتره! درسته در هر دو مرتبه دلم سوخت، اما لذت و خوشحالی عجیبی هم داشت برام. البته الان دیگه این اتفاق نمیفته. چون قبل از اومدن مهمون، بساط مارگیری رو جمع میکنم. ضمن اینکه بعد از اتمام شیشههاشون وقتی در عالم دوستی و رفاقت، درخواست مجدد با همون کیفیت دادن، با قاطعیت گفتم نع! و کلی از مضرات اسانسها براشون سخنرانی کردم.
از اتاق فرمان اشاره میکنن اینقدر از واژه «هرگز!!!» استفاده نکن. ببخشید. چشم!
برگردیم به موضوع اصلی. خودمم نفهمیدم این سوال جوابها از کجا اومد (اینقدر سوال نکنین خب!)
لباس پوشیدم برم که دیدم تلخی زهرمارگونه «شبه شوموخ» گریبانم رو گرفته و رها نمیکنه. خب ببینم چیکار باید کرد. رفتم سراغ بساط مارگیری. کرید اونتوس! آهااااان این خوبه. ولی یه مشکل هم هست. اگه یک لیتر ازش روی خودم خالی کنم چیزی متوجه نمیشم(کوربویی مادرزادی) از طرفی هم دوست ندارم رایحه «آشنا»یی رو همراه داشته باشم. پس باید برم سراغ لایرینگ.
سوال: چرا دوست نداری از روایح آشنا و معروف استفاده کنی؟
پاسخ: مدتی قبل در یکی از پرسش و پاسخها نوشته بودم که یکی از مراجعینم، دخترخانمی بود که مورد تجاوز 2 کفتارصفت مسن قرار گرفته بود. با ورود من به اتاق (که پوران هوم پوشیده بودم) و استشمام عطر فوق، حالش بد شد. چون اون کفتارصفتها احتمالا بر اساس سنوسالشون از همین عطر استفاده کرده بودن.
یک بار هم (موضوع مال دو سه سال قبله) پس از پایان کلاس، دخترخانمی اومد و با خجالت ازم خواست اگه میشه بمونم تا دانشجوها برن. به این موضوعات عادت داشتم و هنوزم دارم. با خودم گفتم حتما مشکلی داره مثل بقیه همسالان خودش (مثلا پارتنرش بهش خیانت کرده و از این چیزها) و فکر میکنه دنیا به آخر رسیده و حالا یا میخواد خودشو بکشه یا نهایتاً میخواد درددل کنه دیگه. کلاس خالی شد و ما دوتا موندیم. با کلی خجالت و معذرتخواهی و سرخ و سفید شدن، بغضش گرفت و گفت:
ـ استاد. میتونم ازتون یک درخواست بکنم؟ خواهشاً فکر بد نکنین!
منم درحالیکه در ذهنم یک وااااااات؟؟؟ بزرگ حک شده بود(بابت عبارت فکر بد) گفتم چی شده دخترم؟ راحت باش
جملهای گفت که انتظار شنیدن هرچیزی رو در دنیا داشتم جز اون جمله:
گفت:
ــ اگه میشه اجازه بدین بغلتون کنم!!!! :(
بعد هم زد زیر گریه! اونم چه گریهای
چهره پوکرفیس بنده، دقیقاً زیر دوربین مداربسته و دستگاه شنود قدرتمند و سیستمی که هنوز خاموش نشده بود (برای دانشجویان آنلاین) و ... خلاصه خودتون حال منو تو اون موقعیت تصور کنین. نهایتاً یه جوری جمع و جورش کردم و کمی حرف زدیم و آخرش فهمیدم مرحوم پدرش یک عمر از «بروت» استفاده میکرده و منم اون روز «بروت» زده بودم (لعنت بر تو ای بروت دوستداشتنی!)
امان از این تداعی خاطرات با روایح.
البته این موضوع رو (حالت جاذبهای یا دافعهای) در آرامیس دوین تجربه نکردم هیچوقت. شاید به این دلیل که کمتر کسی از این عطر استفاده میکنه.
بهرحال یک معلم، هر عطری هم که بزنه ممکنه برای عدهای تداعی خوب داشته باشه و برای عده دیگری بد. مخصوصاً اگر روایح معروف یا کلاسیک باشه. اینجاست که شخصاً اعتقاد دارم یا باید اونقدر پولدار باشه که عطر بسیار گرونقیمت و تک استفاده کنه، یا اگه مثل من جزو اقشار زیر چارچوب (منظورم چارچوبیست که روی اون، نمودار خط فقر کشیده شده!) هست، لایرکردن تنها راهحل و به عبارتی میشه گفت از واجباته.
داشتم عرض میکردم . اونتوس انتخاب شد برای عطر اصلی. ولی مهم اینه که چی باهاش بزنم؟ آهان. یادم اومد. جایی یکی از عزیزان نوشته بود یک پاف باکارات رژ قرمز بزن بعد روش کلی اونتوس. ترکیب جالبی میشه. همین کارو کردم. بد هم نشد.
خب حالا وقت درست کردن «عطر همراه» هست.
سوال: «عطر همراه» چیه؟
پاسخ: هررررررگزززز!! (آهان ببخشید. از اتاق فرمان لنگه کفش پرت کردن تو صورتم!) عطر همراه همون شیشه پیچی 5 میل هست که عطر اصلی در اون، با آب مقطر زیاد ترکیب میشه و پراکندگی چندبرابری ایجاد میکنه. اینو یکی از قدیمیای دنیای عطر، سالها قبل بهم گفته بود.
به عبارت دیگه در زمینه استفاده از عطرها، ما با 2 مورد مواجه هستیم :
1) ماندگاری
2) پخش بو
که گاهاً دو پارامتر فوق، نقطه مقابل هم قرار میگیرن. یعنی ماندگاری خوبه اما پخش بو ناامیدکننده.
برای راه چاره این مشکل، فرمول خودم اینه:
ماندگاری: فرایندیست که در خونه و قبل از بیرون رفتن انجام میشه
پخش بو: فرایندیست که توسط شیشه «عطر همراه» و قبل از ورود به مقصد انجام میشه.
به عزیزانی هم که از شیشه اصلی و اورجینال استفاده میکنن و از پخش بوی اون راضی نیستن، پیشنهاد میکنم همین کارو انجام بدن (چون جای شیشه عطر توی داشبورد خودرو نیست) یعنی چندپاف از عطر اورجینال، داخل «شیشه همراه» بزنن و با مقدار زیادی آب مقطر (مخصوص تزریق) قاطی کنن و اگه دوست داشتن چند قطره هم فیکساتور. به پخش بوی انفجاری خواهند رسید.
خلاصه اینکه شیشه کوچولو رو گذاشتم جلوم. یک میل اونتوس بس بود. دیگه چی بریزم؟ آهان یک قطره کلایو کریستین ایکس فور من هم بد نیست ولی نباید زیاد بشه. دیگه چی؟ آهان. دو سه پاف باکارات رژ هم زدم توش. بقیه هم آب مقطر تزریق. بعد هم گذاشتم تو جیبم و از خونه اومدم بیرون.
در مقصد:
قبل از ورود، شیشه رو تکون دادم تا رنگش سفید شیری شد و چند پاف به لباسم زدم.
طبق عادت همیشگیم که نیمساعت قبل از شروع کلاس، در دانشگاه حضور دارم، این بار چون برق خونه قطع شده بود زودتر رفته بودم. یکساعتی مونده بود تا شروع کلاس. از شانس عالی من، نوبت قطع برق اون منطقه بود و کلاسها هم با نیمساعت تاخیر شروع میشد!
یکراست رفتم طبقه سوم تو اتاق اساتید و تک و تنها نشستم و سرم رو با گوشی گرم کردم.
تق تق تق
بفرمایید
نفر اول: از خانمهای بخش آموزش طبقه دوم بود. گفت: ببخشید چه عطری زدین؟ عجب بویی راهرو رو برداشته
بهش گفتم هیچی! همون همیشگی :)
چند دقیقه بعد:
تق تق تق
بفرمایید
خانم دیگری از بخش آموزش طبقه اول: استاد بوی عطرتون همه جا رو پر کرده. عجب بویی!!!
چند دقیقه بعد:
تق تق تق
خلاصه کنم. تا زمان شروع کلاس 7 بازخورد عالی داشتم. حتی حاجآقایی که زحمت نظافت و آوردن چای رو میکشه هم بازخورد داد که بهبه عجب بویی!!!!
برقها اومد. 5 دقیقهای جلوی کولر با فشار باد زیاد ایستادم تا شاید پخش بو کمتر بشه و همزمان توی دلم میگفتم خدایا چه غلطی کردم! همون موقع رییس دانشگاه وارد اتاق شد. سلام کردم. بجای جواب سلام (که گویا از واجبات هم هست) چشماش گرد شد و گفت: عجب بویی!!!! (ایشون عطرباز قهّاری هم هستن) و خواست منو به صحبت بگیره که به بهانه دیرشدن کلاس از دستش دررفتم!
کلاس شروع شد. کلاسی 4 ساعته (با حدود نیمساعت استراحت وسط. اساساً جزو معلمین بیرحم هستم در این مورد) تا حد امکان فاصله رو با دانشجویان حفظ کردم. کلاس سنگینی هم بود. کلی سوال و جواب هم داشتیم.
آخرش گفتم اگه سوالی نیست درس تموم شده و میتونین تشریف ببرین که 3 دست همزمان بالا اومد به همراه یک سوال مشترک:
ــ استاد ببخشید! چه عطری زدین؟! عجب بویی!!!!!!
جواب ندادم و بلافاصله با لبخند گفتم خداحافظ و اومدم بیرون
پ.ن: تمام پافها روی سرآستین کت بود
سلام جناب متین راد
از خوندن خاطرات شما بسیار لذت میبرم.
و اینکه چه جالب با آب مقطر پخش عطر رو میشه زیاد کرد و این خیلی عالیه.
ای کاش شما که معلم هستید حداقل در انتخاب کلمات دقت میکردید و توصیه های پزشکی رو خزعبلات نمی گفتید!
ای کاش شما که معلم هستید حداقل در انتخاب کلمات دقت میکردید و توصیه های پزشکی رو خزعبلات نمی گفتید!
سینای عزیز سلام
شاید این هم یکی دیگه از معضلات ما مردم مشرق زمین و منطقه خاورمیانه باشه که بعضی مشاغل رو تا حد قداست بالا میبریم.
از جمله پزشکان، معلمان و ...
در صورتیکه هم پزشکان خیلی خزعبلات میگن و هم معلمان!
با این تفاوت که گروه دوم خیلی بیشتر میگن :)
واژه «خزعبلات» الزاماً قرار نیست چیزی از جنس تحقیر یا تخریب باشه.
میتونه با هدف ایجاد جوّ صمیمی بین معلم و شاگردان باشه. خودم یک عمره که موقع شروع کلاسهام میگم خب خزعبلاتی که گفتم تا کجا رسیده بود؟ یعنی اول صدها جوالدوز به خودم زدم و حالا هم یک سوزن کوچولو به پزشکان عزیز :)
میتونه با هدف «قبول نداشتن» یک فرد خیلی بزرگ (که خیلیها زمانی در حد خداوند قبولش داشتن و دارن) باشه. مثل هفته قبل که وقتی یک موضوع رو خواستم از دیدگاه پروفسور گوردون آلپورت عنوان کنم صریحاً اشاره مستقیم و واضح کردم به عبارت «خزعبلات فروید» در همون زمینه! قطعاً اگه عاشق سینه چاک فروید اونجا بود با هفت تیر از خجالتم درمیومد :)
و درنهایت:
میتونه با هدف ایجاد «صمیمیت نوشتاری» در محیط دوستانه عطرافشان باشه که نیازی به یادآوری نیست که هدف من همین مورد بوده. اگه این پیام به مخاطبم منتقل نشده، قطعاً کوتاهی از من بوده و ناتوانی در نوع نوشتارم که از این بابت عذرخواهم.
موفق باشی
سلام جناب متین راد
از خوندن خاطرات شما بسیار لذت میبرم.
و اینکه چه جالب با آب مقطر پخش عطر رو میشه زیاد کرد و این خیلی عالیه.
سلام. ممنون از نظر لطفتون
اساساً ما پیرمردها (و ایضا بانوان مسن) چیزی بجز یک مشت خاطرات نداریم و خوشحال میشیم که خاطراتمون ـ حتی برای یک نفر ـ در حد چندثانیه حال خوبی به همراه بیاره :)
یادآوری میکنم اون قضیه آب مقطر رو یک بار از قدیمیهای این حوزه شنیدم و بعد از اون چندبار دیگه هم در جاهای مختلف خوندم و شنیدم. منظورم به این بود که این کشف بزرگ!!! رو به نام بنده ننویسید :)
ولی شخصاً ازش خوب جواب گرفتم.
مانا باشید
سلام و درود. بسیار مشعوف شدم. خیلی جالب بود. لطفا در مورد درصد ترکیب آب مقطر و احینا فیکساتور و مارک آن بیشتر توضیح دهید.
درود بر شما دوست گرامی
اول اینکه بسیار سپاسگزارم از ذوق نوشتاریتان و متنی که با ما به اشتراک گذاشتید.
مطلبی دارم برای گفتن؛اول اینکه نفرمایید شما پیرمرد هستید!انسان تا آخرین لحظه جوان است به دل.شما که دلی شاداب دارید،از نوشته ی تان هویدا است!
عطرسازی هنری است که علاوه بر اشتیاق آتشین،به دانش فراوان و آموزشگاهی نیازمند است.عطرسازی در حالت کلی بر دو نوع است: طبیعی و سنتیک(مصنوعی،آزمایشگاهی).امروزه عطوری که می شناسیم اکثرا ترکیبی از نت های ساخته شده به روش طبیعی و مصنوعی هستند.نت های طبیعی که به وسیله ی روش هایی مانند تقطیر با بخار،استخراج با حلال یا استخراج با دی اکسید کربن تهیه می شوند،به غیر از حساسیت های طبیعی پوستی یا تنفسی در برخی موارد(مانند حساسیت پوستی در برخورد با عصاره ی تقطیری به لیمو به سبب اسیدیته ی بالا یا حساسیت تنفسی در برخورد با عصاره ی فلفل) تهدید خاصی برای سیستم ایمنی،تنفسی و پوست نیستند،البته که حتی برای عصاره های طبیعی،به هیچ وجه استفاده با غلظت بالا یا استفاده روی پوست را پیشنهاد نمی کنم. تازه همه ی اینا با وصف اطمینان ۱۰۰ درصدی از طبیعی بودن عصاره است.چند وقت پیش به سبب علاقه ی زیادی که به بهارنارنج دارم سری به عطاری ای در اصفهان زدم؛ عصاره ای پیدا کردم به قیمت ۵۰۰ هزار تومان به ازای یک میلی لیتر! اما فوق العاده غلیظ و قطعا غیرقابل استفاده! چرا غیر قابل استفاده؟ چون اولا بسیار بویی غلیظی دارد و باید رقیق شود،دوما برای پوست می تواند مضر باشد!حتی با وصف اینکه طبیعی است!
همه این موارد را برای عصاره های طبیعی ذکر کردم! اما درباره ی اسانس های عطری موجود در بازار.این اسانس ها اگر نگویم تماما،حداقل ۸۰ درصد سنتتیک هستند(در خوشبینانه ترین حالت!)
تازه آن هم چه سنتتیکی؟ به وسیله ی ابتدایی ترین روش های شیمی آزمایشگاهی! هنگام سنتز(ساخت مولکول در آزمایشگاه) یک ماده به عنوان مثال آمبروکسان،معمولا واکنش ها به طور کامل انجام نمی شوند و بخشی از مواد به صورت زوائدی همراه آن تولید می شوند که ناخالصی محسوب می شوند و باید حذف شوند زیرا اکثرا مولکول های درشت و خطرناک برای تنفس،سیستم ایمنی و پوست هستند که این فرایند هزینه بر است.بنابراین نمی توان پذیرفت که این فرایند ها در تولید این اسانس ها انجام می شوند.درضمن،اگر قصد رقیق سازی اسانس را دارید(تنها با فرض اینکه اسانس معتبر باشد،به عنوان مثال، فرض کنید مدیرعامل شرکت آمواج یک شیشه اینترلود خالص به شما هدیه داده است!) به این نکته توجه کنید که الکل عطرسازی،اتانول دناتوره با درصد بالا است که در باز مواردی که در بالا گفتم برای الکل هم صادقند! یعنی الکل هم در صورت کیفیت پایین تولید،می تواند تواند دارای ناخالصی های مضر باشد زیرا الکل هم سنتزی است. در رابطه با اضافه کردن آب مقطر یا آب یون زدایی شده،حد اشباع آب مقطر در ترکیب اسانس(حدود ۲۰درصد) والکل(حدود ۶۵درصد)چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد است؛بیشتر از این مقدار محلول سیر می شود و دیگر آب نمی پذیرد و در صورت اضافه کردن آب بیشتر،چون روغن آب گریز است به صورت توده های مولکولی با اندازه های متفاوت در آب و الکل پخش می شود و محلول به «کلویید»تبدیل می شود و شیری رنگ می شود(ساختار شیر نیز دقیقا همینگونه است).این کلوئید بسیار برای سیستم تنفسی مضر است؛زیرا دارای توده های مولکولی بزرگ است!(باز هم عرض کنم،جدا از ضرر خود اسانس سنتزی بی کیفیت).
لازم دانستم که این مطالب را خدمت شما که جای پدر من هستید عرض کنم تا از آسیب به شما جلوگیری کنم.
با عرض پوزش برای ازدیاد واژگان،پایدار و رستگار باشید🌹🌱
سلام و درود. بسیار مشعوف شدم. خیلی جالب بود. لطفا در مورد درصد ترکیب آب مقطر و احینا فیکساتور و مارک آن بیشتر توضیح دهید.
درود بر حمیدآقا
یه جوری سوال کردی یواش یواش خودم داره باورم میشه نکنه چیزایی بلدم و خودم خبر ندارم! :)))
ما هنوز اندر خم یک کوچهایم برادر. ولی همیشه دنبال اساتیدی بودم و هستم که هفت شهر عشق رو (در هر حوزهای) طی کرده باشن.
بهرحال کاری که من انجام میدم چیزی جز آزمون و خطا و مشورت با اهل فن در پلتفرمهای مختلف نیست. «آزمون و خطا» به معنای اینکه: طی چندماه گذشته (بقول همسر گرامی) اونقدر پول به پست دادم که الان به اندازه وزارت نفت درآمد داره! :)))
بارها شده از فروشنده فقط 5 میل اسانس گرفتم برای تست، اما دوبرابرش پول پست دادم. از شهرهای مختلف، از فروشندههای مختلف، از مدعیها، از گمنامها و ... به امید اینکه برسم به اون آدم «حرفهای» که هنوزم نرسیدم.
به عبارت دیگه در این حوزه (اسانس) ما بیشتر با «مدعی» سروکار داریم تا«حرفهای»
راستش نظرات عزیزان در مورد تناسب ترکیب اسانس و فیکساتور مختلف بوده
یکی میگه باید 80 درصد اسانس باشه و 20 درصد فیکساتور!!!! نمیدونم اسم خروجی این محصول چیه! خب کاملا واضحه که اون اسانس، خالص نیست
یکی دیگه میگه فقط اسانس خالص میدم و اصلا فیکساتور نزن! شدیداً اعتقاد داره که فیکساتورهای موجود در ایران عطر رو خراب میکنن. آدم آماتوری هم نیست. اتفاقاً باکیفیتترین اسانسها رو از همین آقا گرفتم. ولی با استفاده از اسانس خالص مخالفم.
اسانسفروش دیگهای میگفت درصدی که خودم استفاده میکنم معمولا 50-50 هست
یکی دیگه میگفت عطرهایی که برای استفاده شخصی خودم درست میکنم شامل:
یک میل اسانس
2 میل فیکساتور
2 میل آب مقطر
و ادعا داشت بعد از سالها آزمون و خطا به این فرمول رسیده و عکسهایی که برام فرستاده بود، همه شیشه عطرهاش شیری رنگ شده بود. لازم به ذکره که همین آقا جزو فروشندگان با امتیاز بالا در پلتفرم با...سلام بود.
(من مشابه این ترکیب رو برای «شیشه همراه» استفاده میکنم نه شیشه اصلی)
نهایتاً فعلا در حال آزمون و خطا هستم. ولی قاعده کلی اینه که فیکساتور عطر گرم باید بیشتر از عطر خنک باشه. مثلا اگه اسانش اونتوس(به شرط اینکه از اصالتش مطمئن باشی) داشته باشی نهایتا 30 تا 40درصد بد نیست. اما در مورد عطر گرم و غلیظی مثل همین اسانس شبه شوموخ که یک محله رو میتونه بیهوش کنه، حس میکنم 10 میل اسانس نیاز به 5 لیتر فیکساتور داشته باشه!!!!
:)))
روش خودم اکثرا ترکیب 50-50 (در مورد عطرهای خنک فیکساتور کمتر) همراه با یک درصد روغن مخصوص DPG و دو سه قطره آب مقطر هست و محصول نهایی میره تو کمد تاریک تا کهنه بشه.
این ترکیب روی آنجلز شیر و مستر سم (که بالا داستانش رو گفتم) معجزه کرد. اما شاید روی خیلی از عطرهای دیگه جواب نگیریم.
در مورد برند فیکساتور همونطور که گفتم متاسفانه در ایران فیکساتور مرغوبی نداریم. بهترینش از نظر تجاری «عطران» هست که خودم دارم و بد نیست ولی بوی زیادی داره. از طرفی هم شرکت «میعاد....شیمی» یک نوع فیکساتور داره تحت عنوان «فیکساتور عطرهای گرانقیمت» که در پاسخ به سوالم گفت داخل این فیکساتور DPG و BHT هست. هنوز نخریدم ازش. ولی نظر مصرفکنندهها مساعد بود
فیکساتور بدون بو هم دیدم. ولی نمیدونم کیفیتش چطور درمیاد. فروشندهاش میگفت من مطلقا «عطران» استفاده نمیکنم
ضمن اینکه خیلی از فروشندگان (اکثرا به اصطلاح مترویی) که اسانسهای بی کیفیت عراق و پاکستان رو به اسم ژیوادان سوییس به من و شما قالب میکنن، بجای فیکساتور از خود الکل استفاده میکنن!
درنهایت روی فیکساتور هنوز به نتیجه نهایی و خوبی نرسیدم و همچنان گیج میزنم و نهایتاً با «عطران» سرم گرمه
درود بر شما دوست گرامی
اول اینکه بسیار سپاسگزارم از ذوق نوشتاریتان و متنی که با ما به اشتراک گذاشتید.
مطلبی دارم برای گفتن؛اول اینکه نفرمایید شما پیرمرد هستید!انسان تا آخرین لحظه جوان است به دل.شما که دلی شاداب دارید،از نوشته ی تان هویدا است!
عطرسازی هنری است که علاوه بر اشتیاق آتشین،به دانش فراوان و آموزشگاهی نیازمند است.عطرسازی در حالت کلی بر دو نوع است: طبیعی و سنتیک(مصنوعی،آزمایشگاهی).امروزه عطوری که می شناسیم اکثرا ترکیبی از نت های ساخته شده به روش طبیعی و مصنوعی هستند.نت های طبیعی که به وسیله ی روش هایی مانند تقطیر با بخار،استخراج با حلال یا استخراج با دی اکسید کربن تهیه می شوند،به غیر از حساسیت های طبیعی پوستی یا تنفسی در برخی موارد(مانند حساسیت پوستی در برخورد با عصاره ی تقطیری به لیمو به سبب اسیدیته ی بالا یا حساسیت تنفسی در برخورد با عصاره ی فلفل) تهدید خاصی برای سیستم ایمنی،تنفسی و پوست نیستند،البته که حتی برای عصاره های طبیعی،به هیچ وجه استفاده با غلظت بالا یا استفاده روی پوست را پیشنهاد نمی کنم. تازه همه ی اینا با وصف اطمینان ۱۰۰ درصدی از طبیعی بودن عصاره است.چند وقت پیش به سبب علاقه ی زیادی که به بهارنارنج دارم سری به عطاری ای در اصفهان زدم؛ عصاره ای پیدا کردم به قیمت ۵۰۰ هزار تومان به ازای یک میلی لیتر! اما فوق العاده غلیظ و قطعا غیرقابل استفاده! چرا غیر قابل استفاده؟ چون اولا بسیار بویی غلیظی دارد و باید رقیق شود،دوما برای پوست می تواند مضر باشد!حتی با وصف اینکه طبیعی است!
همه این موارد را برای عصاره های طبیعی ذکر کردم! اما درباره ی اسانس های عطری موجود در بازار.این اسانس ها اگر نگویم تماما،حداقل ۸۰ درصد سنتتیک هستند(در خوشبینانه ترین حالت!)
تازه آن هم چه سنتتیکی؟ به وسیله ی ابتدایی ترین روش های شیمی آزمایشگاهی! هنگام سنتز(ساخت مولکول در آزمایشگاه) یک ماده به عنوان مثال آمبروکسان،معمولا واکنش ها به طور کامل انجام نمی شوند و بخشی از مواد به صورت زوائدی همراه آن تولید می شوند که ناخالصی محسوب می شوند و باید حذف شوند زیرا اکثرا مولکول های درشت و خطرناک برای تنفس،سیستم ایمنی و پوست هستند که این فرایند هزینه بر است.بنابراین نمی توان پذیرفت که این فرایند ها در تولید این اسانس ها انجام می شوند.درضمن،اگر قصد رقیق سازی اسانس را دارید(تنها با فرض اینکه اسانس معتبر باشد،به عنوان مثال، فرض کنید مدیرعامل شرکت آمواج یک شیشه اینترلود خالص به شما هدیه داده است!) به این نکته توجه کنید که الکل عطرسازی،اتانول دناتوره با درصد بالا است که در باز مواردی که در بالا گفتم برای الکل هم صادقند! یعنی الکل هم در صورت کیفیت پایین تولید،می تواند تواند دارای ناخالصی های مضر باشد زیرا الکل هم سنتزی است. در رابطه با اضافه کردن آب مقطر یا آب یون زدایی شده،حد اشباع آب مقطر در ترکیب اسانس(حدود ۲۰درصد) والکل(حدود ۶۵درصد)چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد است؛بیشتر از این مقدار محلول سیر می شود و دیگر آب نمی پذیرد و در صورت اضافه کردن آب بیشتر،چون روغن آب گریز است به صورت توده های مولکولی با اندازه های متفاوت در آب و الکل پخش می شود و محلول به «کلویید»تبدیل می شود و شیری رنگ می شود(ساختار شیر نیز دقیقا همینگونه است).این کلوئید بسیار برای سیستم تنفسی مضر است؛زیرا دارای توده های مولکولی بزرگ است!(باز هم عرض کنم،جدا از ضرر خود اسانس سنتزی بی کیفیت).
لازم دانستم که این مطالب را خدمت شما که جای پدر من هستید عرض کنم تا از آسیب به شما جلوگیری کنم.
با عرض پوزش برای ازدیاد واژگان،پایدار و رستگار باشید🌹🌱
سلام بر مهدی عزیز
چقدر عکس و اسمت برام آشنا بود. رفتم صفحه پروفایلت و یادم اومد قبلا یه گفتگوی کوچیکی با هم داشتیم (و چقدر خوب شد که رفتم، چون تونستم پاسخی هم برای آقای الهی بنویسم که خدای نکرده حمل بر بیادبی بنده نشه)
اون واژه «پیرمرد» هم داستان خودش رو داره. زیاد جدی نگیر! یادمه دبستان که بودم اگه معلم میپرسید چرا مشقاتو ننوشتی میگفتم ای آقا پیر شدیم دیگه! (البته دوتا پسگردنی هم حداقل چیزی بود که دریافت میکردم. یادش بخیر)
:)))
معنای عذرخواهی تو رو نمیفهمم.
اینکه اینقدر به فکر سلامتی من (و در کل، همنوعان خودت هستی) عذرخواهی کردی؟
یا اینکه اونقدر بهم محبت داری که من رو در مقام پدر خودت دیدی ازم عذرخواهی کردی؟ راستش فرزندان من، خارج از کشور زندگی میکنن و بشدت دلتنگشونم (الان با همسرم و دخترخوندهام زندگی میکنیم) و طبیعتاً بر اساس شرایط خاصم، نمیدونی با مطالبی که نوشتی چه حالی برام ایجاد کردی. دقیقاً یاد پسر کوچکترم افتادم که بشدت دلسوز پدرش بود :)
پس بجای عذرخواهی تو، من هزاران واژه از جنس سپاسگزاری و تشکر بهت بدهکارم، ولی حیف که دایره واژگان، قدرت و توانایی پاسخ به این حجم از لطف و محبت رو ندارن.
از طرف دیگه میدونی چقدر کارم رو راحت کردی؟
الان دیگه برای اینکه بخوام واسه جوانترها کلّی سخنرانی کنم که از اسانس دوری کنین، صاف و سرراست آدرس همین صفحه رو میدم و خودمو راحت میکنم :)
و اما در مورد موضوع اصلی بحث:
من هرگز به خودم اجازه نمیدم از واژه «عطرباز» استفاده کنم. نهایتاً خیلی بخوام کلاس بذارم واژه «اسانسبازی» رو بکار میگیرم که این هم دورهای هست برای رفع کنجکاوی و خواهد گذشت.
تعارف که نداریم. تام فورد و بای کیلیان و کرید و ... عطرهای من نیستن. اگر هم توان خریدشون رو داشته باشم، هرگز نمیام برای مثلا آنجلز شیر 70 میلیون بدم. اما کنجکاوی هم از اونطرف قلقلکم میده برای استشمام رایحشون که به قول قدیمیها ناکام از دنیا نریم :)
چون «عطرباز» هم نیستم هرگز در عمرم نرفتم مغازه عطرفروشی برای تست کردن روایح. اخلاقم طوریه که اگه مزاحم مغازهدار بشم حتماً باید جنس رو بخرم (اکثریت نسل ما اینطوری بودن دیگه. کاریش نمیشه کرد)
بر همین اساس، کل خریدهای من بصورت اینترنتی هست.
مثلا همین پیور دیستنس ام رو (که اورجینالش نزدیک 100 میلیون قیمت داره و در کامنت اصلی بهش اشاره کردم) تونستم 5 میل اسانسش رو پیدا کنم با 200 هزار تومن (هرگز نمیام 5 میلیون برای دکانتش پول بدم) که امروز رسید به دستم. خیلی کنجکاو بودم ببینم چیه اینقدر ازش تعریف میکنن.
به دست راستم کمی از اون زدم و به دست چپم تق هرمس. از همه اطرافیان پرسیدم کدومش بهتره؟ همگی دیوانهوار، عاشق رایحه پیور دیستنس ام شدن. اما شاید باورش برات سخت باشه که برای شامه من هردوشون یکی بود و بهتر بگم: هیچ بوی خاص و زیبایی حس نمیکردم!!!! (فکر کنم معنای کوربویی مادرزادی کمی دستت اومد)
دستم رو شستم و رفتم سراغ عطر خودم. آرامیس ارزونقیمت خودمو زدم و کلّی حال کردم.
من همونطور که پیور دیستنس ام رو نمیفهمم، کرید اونتوس رو هم نمیفهمم، همونطور که تق هرمس رو و همونطور که اکثر روایح هایپ شده در دنیای مدرن امروز رو
«عطر من» همچنان همون وان من شو و دریک و بروت و اوپن و امثال اینهاست که همگی هم اورجینال خریداری میشه.
علیرغم بویایی ضعیف، ولی بوی اونها رو بخوبی میفهمم. خیلی خوب. انگار سیستم بویایی امثال ما تربیت شده برای وفاداری به روایح کلاسیک. روایح مدرن جایی در دنیای ما ندارن.
شیشههای اسانسهای ساخته شده من، نهایتاً یا دور ریخته میشن یا میبخشم به کسی که خیلی گیر میده و ازم میخواد.
دیورهوم اینتنس رو دادم رفت همونطور که الکساندریا 2 رو دادم (هنوزم دوستش دارم ولی قرار نیست از اسانس برای طولانی مدت استفاده کنم) همونطور که جیونچی جنتلمن رو ساختم و ریختم دور. همونطور که بقیه شیشههام توی کمد خاک میخورن شاید نهایتاً کمی به سرآستین کت بزنم و برم (نه همیشه) همگی رو بوییدم و کنجکاویم برطرف شد
تمام هزینهای که برای خرید اسانس کردم (به همراه هزینه پست) سرجمع پول یک شیشه آرامیس قدیمی هم نشد. اما میارزید به اینکه کنجکاویم برطرف بشه و به این درک برسم که همونطور که دنیای امروز، دنیای من و امثال من نیست، روایح مدرن امروز هم نمیتونن «روایح من» باشن (این رو فقط برای خودم گفتم و نتیجه کلّی نبود)
همین پیور دیستنس ام رو شاید امشب که زدم دیگه تا اخر عمر نزنم. چون «عطر من» نیست.
عطر من هموناییه که گفتم. همون روایح اصطلاحاً پیرمردی!
(باز گیر ندی به واژه پیرمرد که مجبورم خاطره دبستانم رو تکرار کنم)
:)))
یک دنیا سپاس از معرفتت
و پیشاپیش از طرف تمام کسانی که بهشون آدرس میدم و متن تو رو مطالعه خواهند کرد، ازت تشکر میکنم
بهترینها در انتظارت مهدی عزیز
مانا باشی پسرم
پ.ن: ساعت نزدیک 6 صبحه و هنوز نخوابیدم. پراکندگی متن رو به بزرگی خودت ببخش :)
سلام بر مهدی عزیز
چقدر عکس و اسمت برام آشنا بود. رفتم صفحه پروفایلت و یادم اومد قبلا یه گفتگوی کوچیکی با هم داشتیم (و چقدر خوب شد که رفتم، چون تونستم پاسخی هم برای آقای الهی بنویسم که خدای نکرده حمل بر بیادبی بنده نشه)
اون واژه «پیرمرد» هم داستان خودش رو داره. زیاد جدی نگیر! یادمه دبستان که بودم اگه معلم میپرسید چرا مشقاتو ننوشتی میگفتم ای آقا پیر شدیم دیگه! (البته دوتا پسگردنی هم حداقل چیزی بود که دریافت میکردم. یادش بخیر)
:)))
معنای عذرخواهی تو رو نمیفهمم.
اینکه اینقدر به فکر سلامتی من (و در کل، همنوعان خودت هستی) عذرخواهی کردی؟
یا اینکه اونقدر بهم محبت داری که من رو در مقام پدر خودت دیدی ازم عذرخواهی کردی؟ راستش فرزندان من، خارج از کشور زندگی میکنن و بشدت دلتنگشونم (الان با همسرم و دخترخوندهام زندگی میکنیم) و طبیعتاً بر اساس شرایط خاصم، نمیدونی با مطالبی که نوشتی چه حالی برام ایجاد کردی. دقیقاً یاد پسر کوچکترم افتادم که بشدت دلسوز پدرش بود :)
پس بجای عذرخواهی تو، من هزاران واژه از جنس سپاسگزاری و تشکر بهت بدهکارم، ولی حیف که دایره واژگان، قدرت و توانایی پاسخ به این حجم از لطف و محبت رو ندارن.
از طرف دیگه میدونی چقدر کارم رو راحت کردی؟
الان دیگه برای اینکه بخوام واسه جوانترها کلّی سخنرانی کنم که از اسانس دوری کنین، صاف و سرراست آدرس همین صفحه رو میدم و خودمو راحت میکنم :)
و اما در مورد موضوع اصلی بحث:
من هرگز به خودم اجازه نمیدم از واژه «عطرباز» استفاده کنم. نهایتاً خیلی بخوام کلاس بذارم واژه «اسانسبازی» رو بکار میگیرم که این هم دورهای هست برای رفع کنجکاوی و خواهد گذشت.
تعارف که نداریم. تام فورد و بای کیلیان و کرید و ... عطرهای من نیستن. اگر هم توان خریدشون رو داشته باشم، هرگز نمیام برای مثلا آنجلز شیر 70 میلیون بدم. اما کنجکاوی هم از اونطرف قلقلکم میده برای استشمام رایحشون که به قول قدیمیها ناکام از دنیا نریم :)
چون «عطرباز» هم نیستم هرگز در عمرم نرفتم مغازه عطرفروشی برای تست کردن روایح. اخلاقم طوریه که اگه مزاحم مغازهدار بشم حتماً باید جنس رو بخرم (اکثریت نسل ما اینطوری بودن دیگه. کاریش نمیشه کرد)
بر همین اساس، کل خریدهای من بصورت اینترنتی هست.
مثلا همین پیور دیستنس ام رو (که اورجینالش نزدیک 100 میلیون قیمت داره و در کامنت اصلی بهش اشاره کردم) تونستم 5 میل اسانسش رو پیدا کنم با 200 هزار تومن (هرگز نمیام 5 میلیون برای دکانتش پول بدم) که امروز رسید به دستم. خیلی کنجکاو بودم ببینم چیه اینقدر ازش تعریف میکنن.
به دست راستم کمی از اون زدم و به دست چپم تق هرمس. از همه اطرافیان پرسیدم کدومش بهتره؟ همگی دیوانهوار، عاشق رایحه پیور دیستنس ام شدن. اما شاید باورش برات سخت باشه که برای شامه من هردوشون یکی بود و بهتر بگم: هیچ بوی خاص و زیبایی حس نمیکردم!!!! (فکر کنم معنای کوربویی مادرزادی کمی دستت اومد)
دستم رو شستم و رفتم سراغ عطر خودم. آرامیس ارزونقیمت خودمو زدم و کلّی حال کردم.
من همونطور که پیور دیستنس ام رو نمیفهمم، کرید اونتوس رو هم نمیفهمم، همونطور که تق هرمس رو و همونطور که اکثر روایح هایپ شده در دنیای مدرن امروز رو
«عطر من» همچنان همون وان من شو و دریک و بروت و اوپن و امثال اینهاست که همگی هم اورجینال خریداری میشه.
علیرغم بویایی ضعیف، ولی بوی اونها رو بخوبی میفهمم. خیلی خوب. انگار سیستم بویایی امثال ما تربیت شده برای وفاداری به روایح کلاسیک. روایح مدرن جایی در دنیای ما ندارن.
شیشههای اسانسهای ساخته شده من، نهایتاً یا دور ریخته میشن یا میبخشم به کسی که خیلی گیر میده و ازم میخواد.
دیورهوم اینتنس رو دادم رفت همونطور که الکساندریا 2 رو دادم (هنوزم دوستش دارم ولی قرار نیست از اسانس برای طولانی مدت استفاده کنم) همونطور که جیونچی جنتلمن رو ساختم و ریختم دور. همونطور که بقیه شیشههام توی کمد خاک میخورن شاید نهایتاً کمی به سرآستین کت بزنم و برم (نه همیشه) همگی رو بوییدم و کنجکاویم برطرف شد
تمام هزینهای که برای خرید اسانس کردم (به همراه هزینه پست) سرجمع پول یک شیشه آرامیس قدیمی هم نشد. اما میارزید به اینکه کنجکاویم برطرف بشه و به این درک برسم که همونطور که دنیای امروز، دنیای من و امثال من نیست، روایح مدرن امروز هم نمیتونن «روایح من» باشن (این رو فقط برای خودم گفتم و نتیجه کلّی نبود)
همین پیور دیستنس ام رو شاید امشب که زدم دیگه تا اخر عمر نزنم. چون «عطر من» نیست.
عطر من هموناییه که گفتم. همون روایح اصطلاحاً پیرمردی!
(باز گیر ندی به واژه پیرمرد که مجبورم خاطره دبستانم رو تکرار کنم)
:)))
یک دنیا سپاس از معرفتت
و پیشاپیش از طرف تمام کسانی که بهشون آدرس میدم و متن تو رو مطالعه خواهند کرد، ازت تشکر میکنم
بهترینها در انتظارت مهدی عزیز
مانا باشی پسرم
پ.ن: ساعت نزدیک 6 صبحه و هنوز نخوابیدم. پراکندگی متن رو به بزرگی خودت ببخش :)
بسیار لطف دارید شما🌹
پاینده ورستگار باشید✨🌱🌹
سلام سهیل خان ممنون از متنهای زیبایی که میفرستی و من شخصا عمیق میخوانم و لذت میبرم بخصوص تصویرسازی های جالبی داری و این نشان از ذوق و استعداد ذاتی شما در نوشتار است
بنده هم از هم نسلان شما هستم و کاملا از فضای فکری شما مطلع هستم و درک میکنم. سختی ها و مسائلی که نسل ما پشت سر گذاشت حتی یک درصدش هم برای نسل جدید قابل فهم نیست
یه جورایی فقط خودمان میفهمیم و بس
آرزو دارم همیشه سرزنده و سلامت باشی