درود بر شما دوستان گرامی
هر کدام از ما بسته به این که در چه منطقه ای زیست می کنیم،رایحه هایی بومی را تجربه می کنیم که فراوانی کمتری نسبت به دیگر رایحه ها دارند.از سرزمینی که خود در آن زیست می کنم چند مثال برایتان می آورم:
کِلخُنگ(گویش محلی):میوه ای کروی شکل و کوچک،کمی از دانه ی فلفل بزرگتر،دارای پوستی به رنگ سبز تیره که براق و شبیه چرم است و مغزی ای با طعم نزدیک به طعم پسته دارد.این میوه اغلب در مناطق کوهستانی بر روی درخت و به صورت خوشه ای(شبیه به انگور) می روید.پوست این میوه در حالت رسیده،بویی صمغی،نیمه چرمی و آروماتیک دارد که در حالت نرسیده وجه آروماتیک آن پررنگ تر است.مغز این میوه،بویی مشابه بوی پسته دارد.
لازم به ذکر است که صمغ«سَقِز» از درخت این میوه گرفته می شود.این درختان در فصل تابستان می توانند تا روزی ۱ کیلوگرم صمغ از خود ترشح کنند که در صورت گذر از کنار این درختان،بویی بسیار خوش و دلنشین شامه ی شما را نوازش خواهد کرد.بویی صمغی،گیاهی،خاکی و کمی دودی.
چَویل:گیاهی که در مناطق سردسیر و کوهستانی می روید.بویی تازه و آروماتیک،کمی گلی و کمی مرکباتی دارد.این گیاه،نماد خوشبویی است که در ادبیات محلی قابل جست و جو است.حسی که با بوییدن این گیاه در شخص ایجاد می شود واقعا خاص و به غایت زیبا است که جز با تجربه کردن قابل توصیف نیست.احساس می کنم اگر اولیویه کرید این گیاه را می شناخت حتما از آن در ساخت «سیلور مَونتِن» بهره می گرفت!زیرا تداعی گر هوای تازه ی کوهستان است.
پونه:این گیاه در مناطق معتدل و نزدیک رودخانه ها می روید و از سرده ی نعناعیان است.بویی شبیه به نعنا دارد؛با این تفاوت که رایحه ای تند و تیز تر و مرطوب تر دارد.این گیاه عطری قوی دارد که تا چند متر در اطرافشان پخش می شود؛مخصوصا هنگامی که جوانند و مرطوب.حس گذشتن از کنار یک بوته ی نم گرفته پونه در کنار یک رودخانه،بسیار زیباست!
سرزمینی که من در آن زندگی می کنم به جرأت می گویم که بهشتی است برای عاشقان روایح! طبیعت پربار با رودخانه ها و دریاچه های فراوان که همواره آواز پرندگان بومی و مهاجر از آن ها به گوش می رسد.
حال شما بگویید از رایحه های بومی خود که مشتاق شنیدن آن ها هستم🌱😊
درود بر شما جناب موسوی
بحث جالبی رو مطرح کردین و امیدوارم دوستان دیگر نیز از آن استقبال کنند.
بنده در شمال شرق کشور هستم و تنوع گیاهان دارویی در این منطقه بسیار زیاد است، شخصا با مکان رویش و خاصیت دارویی تعدادی از آنها آشنایی دارم و از طرفی به واسطه کوهپیمایی با این گیاهان انس گرفتم. نخستین بار که عطر ایسه میاکی بلو رو استشمام کردم دقیقا همین حال و هوای کوهپیمایی در ذهنم تداعی شد. در ساخت این عطر از اسطوخودوس ، زنجبیل ، سرو و دانه سرو کوهی استفاده شده که بومی این منطقه و کوهستانهای آن است. این شرایط باعث شده انس زیادی با این عطر داشته باشم و به دفعات در فصل بهار و تابستان از این عطر استفاده می کنم.
برقرار و پیروز باشید
درود بر شما جناب موسوی
بحث جالبی رو مطرح کردین و امیدوارم دوستان دیگر نیز از آن استقبال کنند.
بنده در شمال شرق کشور هستم و تنوع گیاهان دارویی در این منطقه بسیار زیاد است، شخصا با مکان رویش و خاصیت دارویی تعدادی از آنها آشنایی دارم و از طرفی به واسطه کوهپیمایی با این گیاهان انس گرفتم. نخستین بار که عطر ایسه میاکی بلو رو استشمام کردم دقیقا همین حال و هوای کوهپیمایی در ذهنم تداعی شد. در ساخت این عطر از اسطوخودوس ، زنجبیل ، سرو و دانه سرو کوهی استفاده شده که بومی این منطقه و کوهستانهای آن است. این شرایط باعث شده انس زیادی با این عطر داشته باشم و به دفعات در فصل بهار و تابستان از این عطر استفاده می کنم.
برقرار و پیروز باشید
درود بر شما دوست عزیز
سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید برای خواندن نوشته من و پاسخ دادن به آن.قطعا عطرساز آن عطر هم چنین حسی را تجربه کرده؛قبل از این که آن حس را در شیشه زندانی کند.
پایدار و رستگار باشید🌹
سلام و عرض احترام
عطر کاکوتی و شقایق و سماق و اقاقیا
سلام و عرض احترام
عطر کاکوتی و شقایق و سماق و اقاقیا
درود بر شما
سپاسگزارم از پاسخ دهی تان.به جز سماق،با عطر دیگر آن ها آشنایی ندارم😊
پایدار باشید🌹
کاکوتی که به گویش محلی خراسانی آنخ (َAnekh, Anokh) هم گفته می شود و با عنوان نعنا کوهی هم شناخته می شود، بسیار خوش عطر و در تهیه دمنوش استفاده می شود، محل رویش اش در ارتفاعات کوههای خراسان بویژه خراسان شمالی است و جزو دمنوش های پرطرفدار است. علاوه بر آن خاصیت های درمانی هم داره. شخصا به فصل بهار مقدار زیادی آنخ جمع میکنم برای تهیه دمنوش
درود بر شما
سپاسگزارم از پاسخ دهی تان.به جز سماق،با عطر دیگر آن ها آشنایی ندارم😊
پایدار باشید🌹
سلام مجدد خدمت شما
متاسفانه نمیتونم این رایحه ها رو کامل توضیح بدم اما رایحه ی کاکوتی اگه تازه و با کیفیت باشه بسیار خاص و منحصر به فرد هست شبیه نعناع و پونه و کمی آویشن و شاید روایح دیگر که در هم تنیده شده
و رایحه شقایق نعمانی بسیار ملایم و سبک کمی شبیه بنفشه
و اما اقاقیا رایحه شیرین و دلچسبی داره طوری که دوستدارید مرتبا مشامتون رو از این رایحه پر کنید کمی یاسی کمی لابدانیوم و کمی فوژه ای انشاالله که درست گفته باشم چون الان هیچکدومشون در دسترس نیست که یادآوری بشن و دقیق تر بیان کنم
درود بر شما. چه سوال متفاوتی :)
کلخنگ:
در منطقه شرق کشور «بَـنـِه» و در میان قدیمیترها و همچنین اهالی نزدیک به مرز افغانستان و خود کشور افغانستان «خِـنجَـک» نامیده میشه. اینکه فرمودین رایحه مشابه پسته، تا جایی که خبر دارم این گیاه از تیره خود پسته هست و اکثراً اون رو به اسم «پسته کوهی» میشناسن. البته این گیاه در اکثر مناطق ایران و آسیا بصورت وحشی در کوهپایهها دیده میشه که احتمالاً بر همین اساس، دهها اسم محلی مختلف هم باید داشته باشه. (سه تاش اینجا گفته شد. فکر کنم اگه کمی تحقیق کنیم 30 تا اسم محلی دیگه هم داشته باشه)
شخصاً درختش رو از نزدیک ندیدم و طبیعتاً روایحی که فرمودین رو حس نکردم. اما با اطمینان میتونم بگم غذایی که با دستان معجزهگر بانوان منطقه خراسان جنوبی از این گیاه درست میشه مسحورکننده است. دقیقاً مثل کشک مخصوص بیرجند و خراسان جنوبی که برخلاف همهجا، رنگش سیاهه (دقیقتر بگم بنفش پررنگ که به سیاهی میزنه) و خوراک کشک و بادمجونی که با اون کشک سیاه درست میشه به طرز عجیبی با روح و روان ما بازی میکنه.
البته اینم اضافه کنم که ساییدن اون کشک و آمادهسازیش برای غذا بسیار کار سختی هست و قابل قیاس با کشکهای آماده فروشگاهها نیست و داستانش متفاوته. حتی قابل مقایسه با کشکهای سفید گرد و دراز خشکبارفروشیها هم نیست. چون اونها رو میشه خالی خورد. اما کشک سیاه بیرجند به هیچ عنوان (بدون آمادهسازی و پختن) قابل خوردن نیست.
علیرغم اینکه بین اهل فن و چند هتلدار که باهاشون در ارتباط بودم و اعتقاد داشتن بهترین تختهکارها و سرآشپزها و نتیجتاً بهترین غذاهای ایران در شهر مشهد هست (از جمله شیشلیک شاندیز و اینها) اما شخصاً و بدون اغراق، خوشمزهترین غذاهای عمرم رو در منطقه خراسان جنوبی خوردم (البته بجز کباب گوسفندی که در ارمنستان خوردم و بطرز عجیبی خوشمزه بود) قبلا سالی حداقل 6-5 بار میرفتم طرف خراسان جنوبی. الان چندسالی هست که نرفتم و دلتنگ کویر و مردمان مهربانش هستم.
چویل:
از نزدیک ندیدم و عطرش رو هم استشمام نکردم. اما شنیدم در منطقه غرب ایران و مخصوصاً کرمانشاه، برای تهیه روغن اصل کرمانشاهی یکی دو شاخه گیاه «چویر» داخل روغن میندازن. نمیدونم آیا هردوی اینها یکیه یا نه.
کاکوتی:
گیاهی که دوستان بهش اشاره کردن و شما فرمودین ازش بیاطلاع هستین. راستش بعید میدونم ندیده باشین. احتمالاً با نامی متفاوت باید بشناسینش. چون کاکوتی از گیاهانیست که نه تنها در ایران بلکه در تمام مناطق کوهستانی آسیا و حتی اروپا هم بصورت وحشی موجوده. مثل پونه، همخانواده نعناعیان هست. همونطور که دوست عزیزمون جناب SAM اشاره فرمودن در گویش خراسان شمالی «آنُـخ» گفته میشه (با تشدید روی ن) معمولا داخل ماست یا دوغ استفاده میشه. هرزمان مهمان عزیزان در منطقه خراسان شمالی بودم، محال بود از دمنوش آنخ این عزیزان بیبهره بمونم :)
کاکوتی مصرفش اونقدر بالاست که در بسیاری سوپرمارکتها دوغهای شرکتی با طعم کاکوتی رو میبینیم. پیشنهاد میکنم یک تحقیق کوچولو از قدیمیهای منطقه انجام بدین، قطعاً در منطقه شما و با نامی متفاوت هست و چون اهل طبیعت هستین بعید میدونم اون رو تجربه نکرده باشین.
پونه:
امان! امان! امان! هعی روزگار!
بوی پونه رو وقتی دوست دارم که با بوی رودخونه و ماهی تازه صیدشده به همراه بوی محیطی خزههای اطراف رودخونه همگی درهم ادغام شده باشه. وگرنه بوی پونه به تنهایی اذیتم میکنه. انگار چیزی کم داره!
سالها قبل در رود تجن ساری مشغول ماهیگیری بودم و همسرم یک بوته پونه از اطراف رودخونه از ریشه درآوردن و با کمی خاک خیس، داخل ظرف گذاشتیم و آوردیم شهر خودمون و داخل باغچه مادرم کاشتیم. تا چندسال، تامین پونه چندین خانوار برعهده ما بود :)))
بماند که نصف باغچه حاج خانوم رو پونه فرا گرفته بود و غرغر مادرم هم به جای خود :)
و اما در مورد سوالتون: روایح بومی منطقه بنده:
خب راستش چندان واژه «بومی» رو نمیفهمم. یعنی اصلاً نمیفهمم! مرحوم پدرم از شمالغرب ایران، مادر تهرانی، خودم و دیگر فرزندان خانواده(بر اساس شغل پدر در اون مقطع) هرکدام در یک منطقه متولد شدیم. غرب، شرق، شمالغرب و ... در شهرهای مختلفی زندگی کردیم و خلاصه اینکه سختترین سوالی که هرگز نمیتونم بهش پاسخ بدم اینه که «اهل کجایی؟» خیلی سوال سختیه اما راحت میگم یک ایرانی هستم و تمام :)
اما این موضوع، خوبیهایی هم داره. اینکه هیچ تعصب و حساسیتی روی هیچ منطقهای از کشورم ندارم. به عبارتی، تمام مناطق کشورم رو (بدون شعار و تظاهر) از ته دل یکسان میدونم و برابر میبینم.
و اما موضوعی دیگر:
معمولا زمانی که سوال مشابه با سوال شما مطرح میشه، اکثراً به گیاهان اشاره میشه. ولی آیا روایح بومی یا محلی، محدود به گیاهان هست؟ مثلا برای خودم که بخشی از کودکیم رو در روستا بودیم (به علت ماموریت پدر) هرگز خاطره بوی گوسفند و دود هیزم و کنده درخت، از ذهنم پاک نمیشه.
همچنین به دلیل اینکه بخش اعظم عمرم در مناطق کویری گذشته، بوی خاص کویر هم چیزیست که قابل وصف نیست (نمیگم بوی خوب یا بد. منظورم اینه که کویر هم بوی مخصوص خودش رو داره)
خیلی از دوستان، در جاهای مختلف به بوی خاک بارونخورده اشاره کردن که خب رایحه مستکنندهای به همراه داره. اما تابحال ندیدم عزیزی از بوی «خاک داغ آفتابخورده» صحبت کرده باشه. مخصوصاً اگر دماسنج هم میزان دمای محیطی رو 49 درجه نشون بده!!! ساعت 2 ظهر تازه وقت پیادهروی بنده در کویر بود و استشمام بوی خاص خاک داغ کویر. این موضوع برمیگرده به دوران خدمت که هرروز (بدون استثناء) ساعت 2 ظهر پیادهروی بنده در کویر شروع میشد! بعدها فهمیدم روستاییان اون جایی که پروژه ما در اون منطقه قرار داشت، برای بنده از لقب «شتر بیابون» استفاده میکردن و خودم خبر نداشتم! :))))
و درنهایت به مدد محبت عزیزان اسلحه به دست بیرحم (اشرار) در اون منطقه، با یک بوی خاص از نزدیک روبرو شدم که قابل وصف نیست. بوی مرگ!!! که در اون ماموریت چندماهه، نزدیکترین بویی بود که از رگ گردن هم به ما نزدیکتر بود. حتی تصورش هم عجیبه که بدونی در تیررس قرار داری و هر ثانیه و هرلحظه ممکنه یک گلوله وسط پیشونیت قرار بگیره! ادامه این موضوع چون ممکنه یک حالت شعارگونه برای مخاطب ایجاد کنه (از شعار بیزارم) بنابراین ادامه نداده و فقط میگم بوی خاص و عجیبیست.همین
و اما بهشت و بوی بهشت:
شخصا اینطور فکر میکنم که بهشت به عنوان یک مفهوم ذهنی (و نه عینی) برای افراد مختلف، مصداقهای متفاوتی داره. معروفه که میگن علت اینکه ژاپنیها رو نمیشه به راحتی مسلمون کرد یکیش اینه که وعده بهشت در اسلام برای اونها قابل فهم نیست. استراحت مطلق و غذاهای خوب و حوریان بهشتی و جوی شیر و عسل و ... ولی ژاپنی آخرش میپرسه پس کی کار میکنیم؟!! :)))
شاید هم وعده بهشت برای اسکیموها یک جای «گرم» باشه. نمیدونم
اما بهشت واقعی برای بنده همون مشخصاتی رو داره که بهشت شما داره. با این تفاوت که من آرزوش رو دارم و شما وسطش هستین. امیدوارم قدر بهشت خودتون رو بدونین و از لحظه لحظه اون استفاده کنین. اگه روزی به هر دلیلی از دنیا شاکی شده و حال خوبی نداشتین یادتون بیفته که کسانی هستن که در آرزوی بهشت شما بوده و ممکنه تا پایان عمر هم نتونن ازش بهره ببرن.
موفق باشید
کاکوتی که به گویش محلی خراسانی آنخ (َAnekh, Anokh) هم گفته می شود و با عنوان نعنا کوهی هم شناخته می شود، بسیار خوش عطر و در تهیه دمنوش استفاده می شود، محل رویش اش در ارتفاعات کوههای خراسان بویژه خراسان شمالی است و جزو دمنوش های پرطرفدار است. علاوه بر آن خاصیت های درمانی هم داره. شخصا به فصل بهار مقدار زیادی آنخ جمع میکنم برای تهیه دمنوش
به به
واقعا کنجکاوم دارم به بوییدن آن،باید جالب باشد😊
درود بر شما جناب متین راد دوست عزیز
بله؛درست می فرمایید؛بن یا بنه همون پسته ی کوهی است؛اما کلخنگ کوچک تر از بنه است و پوسته ای نازک تر دارد.رایحه اش شبیه اکثر رایحه های صمغی گیاهی،با رگه های چرمی و معطر است.
البته این توصیفات مربوط به بنه در جنوب غرب کشور است؛طبیعتا نوع خاک و آب و هوا می توانند در رایحه ی آن مؤثر باشند.
کاکوتی تا جایی که من اطلاع دارم در لیست گیاهان بومی منطقه ی ما نیست؛یعنی یا وجود ندارد یا کمیاب است.اما پونه(و رودخانه ی کنارش!) تا دلتان بخواهد!
بی شک منظور من از روایح بومی،هر رایحه ای است که احتمال شنیدن آن در منطقه ای خاص بیشتر باشد؛مانند بوی بلوط کوهی باران خورده،ترکیب شده با بوی صمغ درخت بنه که هر دو در منطقه ی من فراوان اند.
از بوی مرگ گفتید؛هر چیز که بوی زندگی ندهد؛بدون شک بوی مرگ می دهد!مگر تفنگ کلاشینکف و بوی اهن و باروت،جز واقع کردن آن،کاری دگر دارند؟! اما در نقطه ی مقابل آن،بهشت هر جایی که در آن،صلح مسلط باشد.یک شاخه گل رز در دو نقطه ی متفاوت دنیا،شاید بویی آنچنان متفاوت نداشته باشد،اما یکی زیر پاهای سربازان له می شود و دیگری وسیله ای می شود برای انتقال محبت.
و در نهایت سپاسگزارم از لطف و محبتتان.نوشته ی تان را با شوق خواندم از آنجا که با شوق نوشته شد.
بهشتی باشید؛بهشتی که حقیقی است و در آنجا صحبت از تن و عیش و نوش نیست.
پایدار و رستگار باشید🌹🌱
"که مازندران شهر ما یاد باد همیشه بر و بومش آباد باد"
"که ور بوستانش همیشه گلست به کوه اندرون لاله و سنبلست"
اینجا پر از عطر و رایحه و خاطره
عطر خاک بارون خورده تو جنگل های انبوه
بوی دریا که همراه نسیم میخوره توی صورت
عطر برنج توی شالیزار ها
عطر بهارنارنج و شکوفه ی پرتقال توی باغ ها
عطر پونه ی له کرده تو دستات کنار جوی آب
......