پرده اول:
به میمنت و شادی خبری آمد که یکی از تولیدکنندگان مواد شیمیایی کشورمون، برای اولین بار فیکساتور ویژهای تولید کرده که حاوی ایزوآیسوپر بوده و ما را بسی خوشحال نمود. حالا چرا خوشحال؟ خودمم نمیدونم! چون اصلاً نمیدونم ایزوآیسوپر چی هست!! یعنی تا این حد وضعیتم نگرانکننده شده!
ولی خب بهرحال «خوشحالی بیدلیل» در این موقعیت، خودش روزنهای از «امید» رو در ما زنده نگه میداره. هرچند همین پدیده «خوشحالی بیدلیل» در بعضی مواقع میتونه کار رو به بستریشدن هم بکشونه!! ولی بحمدالله بنده جزو مورد اول هستم یا حداقل تصور میکنم که هستم :)
پرده دوم:
مدتها قبل با همسرم صحبت این بود که «عطر» کدوم گل رو بیشتر دوست داری که فرمودن «گل مریم» . این موضوع در خاطرم موند تا اینکه رفتم سری به اون شرکت مواد شیمیایی بزنم که دیدم فیکساتورش آماده نیست، اما یکی از شرکتهای همکارش، اسانس فرانسوی گل مریم رو داشت. یه مقدار ازش گرفتم و مخلوطی درست کردم. چقدر خوشبو و آرامشبخش بود. طوریکه همسر گرامی بعد از 10 دقیقه و خودم بعد از نیمساعت خوابمون برد! اتفاقی که محال بود وسط روز بیفته. قبلا در هیچ جایی ندیده و نخونده بودم که اسانس مریم میتونه تا این حد آرامشبخش و خوابآور باشه (نهایتاً این رو در مورد اسطوخودوس متصور بودم) یک شیشه درست کردم برای مادرم و گذاشتم تو ماشین که هرزمان رد شدم بهشون بدم.
پرده سوم:
خانم ایکس تماس گرفت و گفت خانم ایگرگ ازتون تقاضای مشاوره کرده. مثل همیشه اومدم بگم مگه نمیدونین که مدتهاست دیگه مشاوره قبول نمیکنم؟ که ناگهان یاد خواب 2 شب قبلش افتادم که شخصی(مهم نیست چه کسی. شما نمیشناسین از آشناهای خودمون بوده) بهم گفت باید برگردی به حوزه کمک به دیگران و دست رد به سینه هیچکس نزنی. بلافاصله گفتم فلان ساعت قرار مشاوره بذارین.
مشاوره سختی نبود چون قبلا مشابهش رو بارها تجربه کرده بودم. بانوی موردنظر روزی 18 قرص اعصاب مصرف میکرد و حملات پانیک و بیخوابی و موارد دیگر آزارش میداد. بهش گفتم این موضوع در صلاحیت بنده نیست و شما باید برین نزد متخصص مغز و اعصاب و ازش کمک بگیرین و بخواین به مرور داروهاتون رو کم کنه.
ولکُن ماجرا نبود! گفت مگه شما آقای فلانی رو خوب نکردین؟ راست هم میگفت. آقای فلانی روزانه نزدیک 10 قرص مصرف میکرد و با یک جلسه مسئلهاش رفع شد. بجز آقای فلانی، آمار آقای بهمانی رو هم داشت که روزانه نزدیک به 26 قرص اعصاب مصرف میکرد و اون هم با چند جلسه مشکلش برطرف شد. مونده بودم این آمارها رو از کجا آورده! آمارهایی که سالها ازشون گذشته بود.
بهش گفتم خانوم محترم اون جلسات اولاً مربوط به زمان جوانی بنده بوده، ضمن اینکه اونجا از روش Coaching استفاده کردم نه مشاوره، که الان نه توانش رو دارم نه رمقش رو و نه حوصلهاش رو. جون عزیزت برو پیش روانپزشک. ولی متاسفانه دستبردار نبود. منم دنبال راهی برای فرار بودم که یهویی یاد شیشه دستساز داخل ماشینم افتادم که برای مادرم درست کرده بودم! گفتم ببین یه شیشه عطر بهت میدم هرزمان حالت بد شد یه خورده استفاده کن تا زمانی که بری دکتر. ولی جایگزین داروهات نکن.
یک هفته بعد:
نمیدونم از کدوم ازخدابیخبری شماره منو گرفته بود. صداش میلرزید از خوشحالی. گفت از روزی که از اون عطر استفاده کردم نه حملهای بهم دست داده و نه حتی یک قرص مصرف کردم!!! (خدایا این تلقین چه میکنه با آدمیزاد) بهش گفتم مگه قرار نشد ادامه درمان رو نزد روانپزشک انجام بدی؟ مگه من بهت نگفتم این کار من نیست و خیلی از مگههای دیگه. اما جواب جالبی داد:
من درمان شدم!!! نیازی به رفتن نزد پزشک ندارم!
پرده آخر:
نیمساعتی هست که روی صندلی نشستم و خیره شدم به شیشه اسانس گل مریم!!!
پ.ن 1 : مشاوره فوق بصورت کاملاً رایگان انجام شد.
پ.ن 2 : عنوان متن، ادای دِینی بود به مرحومه مغفوره جنتالمکان بانو «دده بالا» البته با خراب کردن شعر و آهنگش! :)
درود جناب متین راد...
متن جالبی بود و قلم زیبای شما این متن را زیباتر کرد...
لبتون همیشه خندان...
مثل همیشه عالی استاد گرانقدر
سرافراز باشید در پناه حق
درود جناب متین راد...
متن جالبی بود و قلم زیبای شما این متن را زیباتر کرد...
لبتون همیشه خندان...
درود بر Telecaster عزیز
ممنون از بزرگواری شما
حالا که اینجا پیداتون کردم یه سوال برام پیش اومده ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
راستش از شما چه پنهون، بعد از گذشت چندماه هنوز هم نتونستم با اون مشک و وانیل اضافی در «بروت» کنار بیام. نمیدونم این مسئله فقط در نمونه های فابرژ هست یا همگی شون این مشکل رو دارن. گمشدۀ بنده در این عطر، همون تلخی و سبزی هست که سالها قبل حسش میکردیم. به عبارت دیگه از بروت انتظار هرچیزی داریم بجز شیرینی! :))
درنهایت برای امثال ما که دنبال روایح سبز و تلخ و کاجی هستیم بین آنتونیو پوئیگ و پینوسیلوستره کدوم رو پیشنهاد میفرمایید؟ (یادمه جای دیگری پیشنهاد آنتونیو رو داده بودین در کنار آزارو پورهوم که متاسفانه هنوز هیچکدوم رو تست نداشتم و متاسفانه اصلاً هم اخلاق تست کردن عطر در فروشگاه ندارم)
یا اینکه دوباره برگردم به همون یار غار 40 ساله خودم (وان من شو) و تجدید خرید کنم؟
شما به جای بنده پیشنهاد بدین. پیشنهادتون رو روی چشم میذاریم قربان. نگران بلایندبای هم نباشید که این استرسها دیگه از سن و سال ما گذشته :)))
پیشاپیش ممنون از شما
مثل همیشه عالی استاد گرانقدر
سرافراز باشید در پناه حق
درود بر شما
راستش لقب استاد در این سایت برازنده حضرتعالی هست نه بنده حقیر. اونهم استاد روایح تک و کمیاب و خاص :)
ما که کلّی مستفیض میشیم از بیانات حضرتعالی
ممنون از لطف همیشگیتون
درود بر Telecaster عزیز
ممنون از بزرگواری شما
حالا که اینجا پیداتون کردم یه سوال برام پیش اومده ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
راستش از شما چه پنهون، بعد از گذشت چندماه هنوز هم نتونستم با اون مشک و وانیل اضافی در «بروت» کنار بیام. نمیدونم این مسئله فقط در نمونه های فابرژ هست یا همگی شون این مشکل رو دارن. گمشدۀ بنده در این عطر، همون تلخی و سبزی هست که سالها قبل حسش میکردیم. به عبارت دیگه از بروت انتظار هرچیزی داریم بجز شیرینی! :))
درنهایت برای امثال ما که دنبال روایح سبز و تلخ و کاجی هستیم بین آنتونیو پوئیگ و پینوسیلوستره کدوم رو پیشنهاد میفرمایید؟ (یادمه جای دیگری پیشنهاد آنتونیو رو داده بودین در کنار آزارو پورهوم که متاسفانه هنوز هیچکدوم رو تست نداشتم و متاسفانه اصلاً هم اخلاق تست کردن عطر در فروشگاه ندارم)
یا اینکه دوباره برگردم به همون یار غار 40 ساله خودم (وان من شو) و تجدید خرید کنم؟
شما به جای بنده پیشنهاد بدین. پیشنهادتون رو روی چشم میذاریم قربان. نگران بلایندبای هم نباشید که این استرسها دیگه از سن و سال ما گذشته :)))
پیشاپیش ممنون از شما
درود جناب متین راد...
اگر دیر پاسخ دادم عزرخواهی بنده رو پذیرا باشید...
بروت های فابرژ که به وفور یافت میشن..رایحه ای مُشکی و وانیلی دارن و شیرینی عطر رو افزایش دادن و این خود استدلالی هست برای اینکه بروت رو برای پاییزهم استفاده کنید...
البته مُشک اینجا به هیچ وجه حس و حال انیمالیک نداره...
البته هنوز عطر خنک هست و اون فضای مرکباتی و گیاهی عطر قابل استشمام هست و این شیرینی عطر رو به شامپوهای قدیمی شبیه کرده...
دررابطه با پینو سیلوستره و کوئوروم هم..اگر طرفدار وان من شو(کاجی..گیاهی..صابونی) هستید کوئوروم رو به احتمال زیاد بپسندید...اگر رایحه شیپغ و گیاهی از نوع خشک با محوریت کاج رو میپسندید که صابونی و باربرشاپی و..نباشه و بیشتر فضای جنگلی(آرامیس دوین..پولوسبز) داشته باشه پینو سیلوستره انتخاب بهتری هست...البته که پینو رایحه قدیمی تری داره و کوئوروم تازه تر و صابونی تر هست و شباهت هایی هم به وان من شو داره...
ضمناً برند آنتونیو پویگ عطری داره به نام آکوا براوا که یک شیپغ استخواندار و عبوس هست و حجم بالایی هم داره...شما که طرفدار این دسته گروه بویایی هستین این رو هم برای مصرف روزانه توی فصول سرد سال انتخاب کنید...
این عطرها برای شب های بارانی دوستان خوبی هستند...
امیدوارم تونسته باشم کمک کنم...
درود جناب متین راد...
اگر دیر پاسخ دادم عزرخواهی بنده رو پذیرا باشید...
بروت های فابرژ که به وفور یافت میشن..رایحه ای مُشکی و وانیلی دارن و شیرینی عطر رو افزایش دادن و این خود استدلالی هست برای اینکه بروت رو برای پاییزهم استفاده کنید...
البته مُشک اینجا به هیچ وجه حس و حال انیمالیک نداره...
البته هنوز عطر خنک هست و اون فضای مرکباتی و گیاهی عطر قابل استشمام هست و این شیرینی عطر رو به شامپوهای قدیمی شبیه کرده...
دررابطه با پینو سیلوستره و کوئوروم هم..اگر طرفدار وان من شو(کاجی..گیاهی..صابونی) هستید کوئوروم رو به احتمال زیاد بپسندید...اگر رایحه شیپغ و گیاهی از نوع خشک با محوریت کاج رو میپسندید که صابونی و باربرشاپی و..نباشه و بیشتر فضای جنگلی(آرامیس دوین..پولوسبز) داشته باشه پینو سیلوستره انتخاب بهتری هست...البته که پینو رایحه قدیمی تری داره و کوئوروم تازه تر و صابونی تر هست و شباهت هایی هم به وان من شو داره...
ضمناً برند آنتونیو پویگ عطری داره به نام آکوا براوا که یک شیپغ استخواندار و عبوس هست و حجم بالایی هم داره...شما که طرفدار این دسته گروه بویایی هستین این رو هم برای مصرف روزانه توی فصول سرد سال انتخاب کنید...
این عطرها برای شب های بارانی دوستان خوبی هستند...
امیدوارم تونسته باشم کمک کنم...
ممنون بزرگوار. قطعاً کمک بزرگی کردین.
آنتونیو رو با توجه به شباهتش به وان من شو ، ترجیح میدم همون وان من شو رو استفاده کنم
کوتی آسپن هم به راحتی پیدا نمیشه
به نظر میرسه بهتره سری به پینو سیلوستره بزنم. رایحه قدیمیتر هم داره که چه بهتر. به آرامیس دوین هم که تشبیه فرمودین دیگه نور علی نور شد :)
بازهم ممنون