این محصول مردانه در سال 2006 روانه بازار شد. طراحی شیشه ساده اما زیباست، یک قالب کریستالی سیاه، در یک بسته بندی خوب. طراحی شیشه از طراحی جوهردان مشهور سال 1913 شرکت لالیک الهام گرفته است.
نام این محصول Encre Noire به معنای جوهر سیاه است و از طراحی ظاهرش نیز چنین برداشتی میشود. این محصول همانند توسط Nathalie Lorson ساخته شده و در اندازههای 50 و 100 میل در شیشه معمولی و 60 میل در شیشه کریستالی تولید شده است.
بوی چوبی در این کار کاملا مشهود است و برای کسانی که روایح تلخ را دوست دارند مناسب است.
«انکر نویر» عطری است که برای ستایش از چوبهای خوشبو خلق شده است. نتهای اولیه چوبی و طراوتبخش این عطر بهصورت کاملا طبیعی از رایحه آروماتیک سرو گرفته شدهاند. نتهای میانی هیجانانگیز هم بهواسطه ترکیب سحرآمیزی از رایحههای خسخس، شراب بوربن و خسخس هائیتی خلق شدهاند و پس از آمیختگی با رایحههای گرم و فراگیر چوب کشمیر و مشک در نتهای پایه، این عطر را به سطح والایی از اثربخشی رساندهاند.
عطرافشان انکر نویر را به شما عزیزان توصیه میکند.
توجه: این محصول به تازگی ملایمتر شده و از ماندگاری آن کاسته شده است.
نوع عطر | ادو تویلت |
برند | لالیک |
عطار | ناتالی لارسن |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2006 |
گروه بویایی | چوبی معطر |
کشور مبدأ | فرانسه |
مناسب برای | آقایان |
مناسب فصل | زمستان |
اسانس اولیه | سرو |
اسانس میانی | خس خس |
اسانس پایه | مشک ، چوب کشمیر |
دود دود سنگ بر علیه باروت؛ یک گل نَصرانی!!
بوی یک لحظه آزادی! جوهرِ سیاه، خونِ سرخ
لالیک؛ روی پوستِ پاره شده نشان میداد شیمیِ نامرد ندارد
نامرد! هرچه هست دوست و سوزاندن در سرش نیست.
مارا ز سر بریده میترسانی! ما گر ز سر بریده میترسیدیم...
ازعشق هرآنچه میرسد شیرین است
افسوس! آنچه از تو میرسد چرب و چیل است وَ بیش از حد شیرین...
آنجا که کفِ خیابان جگرش بیرون کشیدند و او لبِ حقیقت را بوسید وَ از هیجانِ ارگاسم در بستر واقعیت چشمانش چپ شد!
زانو در جوب، باران بین مو! دندان در قیر وُ بینی خون!
ای سادهلوحِ دوست وُ دشمن نشناس نبودی که ببینی چه عیشی بود. آن عیش برای تو ایش است! از خون تَرسانهایِ از بویِ خون شعرگو همهجا را گرفتهاند و برایش نمادی است از آنان که بر روی دست تتوی عقرب دارند و از موریانه میترسند!
او میخواهد آتش باشد اطراف عقربِ زرد...
میگفت اساسِ ایشان ساس بر کوچکترین پیچشِ پشمِ گوسفند است
میگفتند آقا آقا اونجاست! لو میدادند و نمونه هایش همین اطراف میدید که تشخیص ندارند و حیف که او محترم میدانست این یکی را! وگرنه چارطاق کردنِ هیچ دری برای او سخت نبود.
تمرین بودند همگی ماقبل خواب؛ مرورِ قبلِ امتحان!
سرپا آب مینوشید و شخص آن را بزمِ شجاعت میدانست
دیگران استدلرِ نصفِ تراشیده شده میدیدند و او ام 134! سلاح گرم و سرد تلفیقی بود در دستانش. کنترل میکرد. خارج از حالت اتوماتیک. برروی ضامن! انقباض فشنگ. گلنگدن غیرفعال.
بدون استدلر او وَ وکیلش میمردند! با استدلر میگفتند کشته شدند! قتل قصاص... پشت دیوارِ همه چیزرا از دست دادن حقیقت عریان بود وُ هیجان در آغوشِ او عرق میریخت...
دیواری که نرسیده به آن جینِ آبی روشنِ تو برای همیشه تیره میشود. دستش میگیرد و میگوید اشک هایت پاک کن. نگران نباش. بیا به بزمِ جنونِ ما عاقل! گلوله درد دارد؛ مرگ اما نه!
جایی که خون خون را میشست، خرسند عطر برروی پوستش بود...
تلخِ گران را گفتند ارزان! دمِ دستیِ سَران و همه چیزِ روزهای دورترِ او.
جوهر سیاه امضا شد بر یک حکم!
برای شما بوی چه خاطرهای در سر دارد؟ آباد خاطرات شما. برای او بوی خون میداد.
قدر بدانید این یکی کمی وَ فقط کمی ردِ آزادی بینِ خُنکایِ مخفیِ نت هایش جا داده! مخفی کنید در پستو مبادا آن را از شما بگیرند
آزادی را میگویم!
باران میشست و میبُرد خاطرات تلخ را ازتن او...
به آب روان میسپرد نامه ی برمیگردم حتما را!
نشر و ماندگاری برای این عطر به پشیزی نمیخرم من که رایحه دارد ناب و نادر. جوهر مشکی بخوانید سرخ بپوشید این یکی عطرِ باخبر شدن است. خبر را ارزان نمیفروشند. ساده رسیده به دست را کم ارزش نشمارید... این ظلم شقه میکند؛ پسرِ طاغیِ مادر.
میگفت بمان مادر؛ بمان در خانهی خاموش خود...
پسر فقط لبخند میزد...
مرسی ناتالی عزیز. مرسی. زنده باد هنر. جنون جاری است عزیزان.
صدتا صدتا بخرید.
بوی آزادی قیمت نه؛ ولی خریدن دارد. باور کنید.