LALIQUE - Lalique Pour Homme EDP

لالیک پورهوم ادو پرفیوم (لالیک شیر)

مردانه
کد کالا : ATR-30104
نوع عطر : ادو پرفیوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : چوبی معطر
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : لالیک
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 1997
کد کالا : ATR-30104
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 50
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
2,600,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    34
  • نمی پسندم
    21
  • - 25 سال
    3
  • + 25 سال
    28
  • + 45 سال
    12
  • روزانه
    13
  • رسمی
    20
تعداد رای های ثبت شده : 196
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

این محصول در سال 1997 توسط لالیک معرفی شد. رایحه لالیک پورهوم چهارفصل است

سازنده این محصول Maurice Rousel است و شیشه را نیز Marie-Claude Lalique طراحی کرده است. 

«لالیک پور هوم شیرنشان» (معروف به لالیک شیر) از عطرهای کلاسیک چوبی و کهربایی با طراوت‌بخشی ناب برای مردان شیک‌پوش و خاص است.

این مخلوق شگفت‌انگیز سال 1997 که هنوز نفس می‌کشد، استعداد و نبوغ آقای رنه لالیک را همچنان برای ما زنده نگه داشته است. برای پی بردن به نبوغ خاص آقای لالیک کافی‌ست به این نکته توجه کنید که در دهه پُرهیاهوی 1920 بود که آقای لالیک، 27 آرم ویژه برای ماشین‌ها طراحی کرد که امروزه از کالاهای لوکس و نایاب برای کلکسیونرها به‌شمار می‌روند.

ساختار آمیزه‌ای بسیار متنوع «لالیک پور هوم شیرنشان» سرشار از رایحه‌های غافلگیرکننده و طراوت‌بخش در نت‌های اولیه است که به‌زیبایی با نت‌های پایه آمیخته شده‌اند و پیچیدگی خاصی به این عطر داده‌اند. پیوند ناب و بی‌نقص میان نت‌های اولیه و نت‌های پایه به شکل‌گیری آکورد چوبی و گل‌فام نابی منتهی شده است.

عطرافشان این رایحه را به شما عزیزان پیشنهاد می‌کند.

نوع عطر ادو پرفیوم
برند لالیک
عطار موریس روسل
طبع گرم
سال عرضه 1997
گروه بویایی چوبی معطر
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان
مناسب فصل زمستان
اسانس اولیه ترنج ، نارنگی ماندارین، اسطوخودوس ، گریپ فروت ، رزماری ، نارنگی، دارابی
اسانس میانی سدر ، زنبق ، یاس، گل برف
اسانس پایه کهربا، وانیل ، نعناع هندی ، خزه درخت بلوط ، چوب صندل سفید
نمره کاربران
Lalique Pour Homme EDP-لالیک پورهوم ادو پرفیوم (لالیک شیر)
رایحه
7.3
74 رای
ماندگاری
7.3
92 رای
پخش بو
7
89 رای
طراحی شیشه
7.9
74 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند لالیک
اخبار برند لالیک
عطرگرام
نظرات کاربران (130 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
دوستان عزیزم سلام
به درخواست جناب سینا دهقانی

لالیک پور اوم ادوپرفیوم ( لالیک شیر ) :
موریس روسل ، سال ۱۹۹۷ ( ۱۰ سال پس از کرید ) ، چوبی معطر ، ۱۲۵ میل ، قیمت مناسب ، چهار فصل .
عطری میانه از نظر تعداد روایح بکار برده شده .
عطری خوب از برندی خوب .
عطریست فوژه : لاوندر ، پچولی ، خزه بلوط ، صندل وود
عطریست مرکباتی : ترنج ، ماندارین ، گریپ فروت ، نارنگی ، دارابی . کلکسیونی کامل از مرکبات .
عطریست چوبی : سدر تنهاست درین عطر و به تنهایی وظیقه ی چوبی شدن عطر بر عهده دارد لیک قدرتمند ظاهر میشود و از پس انجام تعهد بخوبی بر آمده است .
عطریست وانیلی پودری : وانیل نیز همچون سدر قدرتمند ظاهر شده ست و زنبق نیز کمی رایحه را پودری میکند نیز کمک به وانیل .
میتوان واژه ی کلاسیک باربرشاپی را نیز بر این عطر الحاق کرد .
عطر شروعی تند و کلاسیک دارد از فوژه و مرکبات ، سپس زنبق به میان می آید تا کمی مرکبات را تعادل بخشد و اینبار سدر توانا و پس از او وانیل و کهربا ، گرما و کششی زیبا به رایحه میدهند .
اگر بخواهیم کلی تر عطر را تعریف کنیم و به یک جمله بسنده کنیم میشود : عطری با روایح لاوندر و سدر و وانیل .
چهار فصل است اما در زمستان بدلیل جلوه ی روایح گرم همچون وانیل و زنبق ، عطر به مراتب زیباتر جلوه خواهد کرد و در فصول گرم ، عطری مرکباتی گیاهی خواهد بود .
تندیس شیر بر آن مصما دارد ، عطری شیر نشان و در بین دیگر عطور ، برجسته ، از برندی پیشرو و کار بلد .

کرید بوا د پرتگال ( چوب پرتگالی ) :
۱۹۷۸ ، سالهای جوانی ی الویه کرید ششم ، شرقی چوبی قید شده لیک بنظر من آنچنان شرقی نیست ، گرم .
عبارت millesime ( به فرانسه ) یا همان vintage خودمان ( البته به انگلیسی ، من با زبان فرانسه ارتباط خوبی ندارم ! ) که امروزه نظر به نسخ قدیمی دارد ( که عطرها پر کیفیت بود ) اشاره به غلظت اسانس تا حد کفایت دارد .
ترنج ، لاوندر ، وتیور ، سدر ، صندل ، عنبر
اگر بوییده باشید میبینید درست قید شده ست .
عطریست خلوت اما قدرتمند . کلاسیک است .
صابونی ای از جنس لاوندر و صندل .کلا همه ی نت ها اشاره به عطری فوژه دارند و این عنبر است که در تضاد با آنهاست و عطر را متوازن و بقول دوستان بالانس کرده ست
ابتدا ترنج و لاوندر اند که سلام میگویند سپس سدر و صندل می آیند و در انتها عطر به ناز و کرشمه از حضور عنبر در آغوش شما گرما میگیرد .
بواسطه ی خس خس و سدر سبزی هم دارد .
جنس صندل وود با کیفیت است .
عطر امضای فرانک سیناترا بوده . معنی اش این است که باید از بهترین های زمان خود باشد .
اینکه اکنون به قیمت می ارزد یا نه به فاکتورهایی ارتباط دارد که هر کس خود میداند .

مقایسه :
تشابهات : هر دو کلاسیک اند . هر دو فوژ ه اند . هر دو معتدل اند ( کرید ، تقریبا )
در دارایی ی نت های ترنج ، اسطوخدوس ، سدر و چوب صندل سفید برابر اند .
هر دو عطرهایی تاثیر گذار و بازخوردگیر اند .
مقدار هر دو برابر است .
هر دو برند ، عطرهایی در خور توجه میسازند . هر دو قابل به توجه اند .

اختلافات : کرید سبز تر است ، لالیک مرکباتی تر .
کرید گرم تر است ، لالیک معتدل تر .
کرید ساده تر است ، لالیک شلوغ تر .
کرید کلاسیک تر است ، لالیک مدرن تر .
گرمای کرید از عنبر است ، گرمای لالیک ( در زمستان ) از کهربا و وانیل .
لالیک نت پودری دارد ، کرید ندارد .
کرید نت های فلورال ( گلی ) ندارد لیک لالیک از گلهای رزماری ، یاس ، گل برف و زنبق بهره دارد .
کرید از مردان بیشتر بازخورد میگیرد و لالیک از زنان .
لالیک شرقی تر است از کرید .

نتیجه : در معدل گیری ، لالیک برنده است .

دوستان عزیزم ، آنچه در ذهن بود ، به اختصار و توان ، تقدیم شد ؛ امید که مفید بوده باشد .
با ارادت
23 دی 1400 پاسخ تشکر
54 تشکر شده توسط : علی محمد ادریسی
سپاس فراوان از لطف و محبت شما🌹🌹
29 دی 1400 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : کامبیز سخی
عرض سلام و ادب خدمت شما جناب سخی
سوال داشتم ازتون
جسارتا لالیک بخش پودریش حالت لوازم آرایشی نداره ؟
جنس پودری از چه نوع تلقی میشه ؟
11 اسفند 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : علی رشوند کامبیز سخی
دوست عزیز جناب رضا توکلی
سلام و سپاس .
روایح یا در اصل نت یا آکوردهای پودری به روایحی اطلاق میشود که بویی شبیه گرد و غبار خاک و خامه ای ی شیرین مانند ، مثل نشاسته و کرم ها و پنکیک های لوازم آرایشی و پودر بچه میدهند .
به دو روش حاصل میشوند :
یا نت پودری اند مثل نت زنبق
یا آکورد پودری اند ( یعنی از ادغام دو یا چند نت ، درست میشوند ) که از ادغام نت هایی مثل : بنفشه ، سنبل ، وانیل ، بنزوئین ، اپوپوناکس ، کهربا ، بادام ، شکوفه های درختان ، ترنج ، لیمو ، پرتغال ، لاوندر ، یاس ، رز ، آفتاب پرست و صمغ هایی مثل پرو و تولو یا ایضا برخی رزین ها حاصل میشود .
نت زنبق که تکلیف اش معلوم است . در هر عطری اگر دیدید بدانید آن عطر رایحه ی پودر از جنس لوازم آرایشی در خود دارد .
اما در مورد آکورد پودری کار خیلی سخت و پیچیده میشود و بستگی دارد به اینکه هر کدام ازین نت ها با چه نسبتی با هم ادغام شده اند که طبق فرمولهای ریاضی ، پاسخ های بدست آمده ی این معادله ( آکوردهای پودری ی حاصله ) بسیار متنوع و گوناگون میشوند !
دو نوع رایحه ی پودری داریم :
رایحه ی پودر بچه : که معمولا از ترکیب نت های لاوندر و ترنج و لیمو با وانیل حاصل میشود .
رایحه ی پودر لوازم آرایشی : که از زنبق یا آکوردهایی که ذکر شد و یا حتی بکارگیری ی هم زنبق و هم آکورد پودری حاصل میشود .
پودری ترین نت های پودری ( به تنهایی ) زنبق و بنفشه و سنبل هستند .
در هر عطری باید دقت کرد به نت ها . اگر هر کدام از نت های فوق بکار رفته باشد باید انتظار رایحه ی پودری داشته باشید . خواه نت ، خواه آکورد .

حال به نت های این عطر ( تئوریک ) نگاه کنیم :
از طرفی نت زنبق داریم که تکلیف اش معلوم است . رایحه ی پودری از نوع لوازم آرایشی میسازد .
از طرفی ترنج و لاوندر و یاس و کهربا و وانیل داریم که آکوردی از جنس رایحه ی پودر بچه خواهند ساخت .
پس شد هر دو !
اما !
اما ی بسیار مهم در هر عطر این است :
نت های دیگر کدامین اند و قدرت ایشان در برابر این آکورد چقدر است . چقدر اجازه ی ظهور به آنها داده میشود ؟
درصد و غلظت کدامها بیشتر است ؟
میبینیم روایح قدرتمندی در این عطر حکومت میکنند .
قدرت در دست های مرکبات آنهم کلکسیونی از آنها از یک طرف ( در نت ابتدایی ) و سدر و پچولی و خزه ی بلوط و صندل سفید ( در قلب و پایه ) از طرفی دیگر است . این به این معنی است که این عطر تماما در اختیار نت و آکوردهای پودری نیست که مخاطب آن ، تنها آنها را حس کند .
معمولا در عطرهای زنانه ای که نت و آکوردهای پودری حضور دارند ، قدرت و حکومت در دست ایشان است اما در عطرهای مردانه عکس این اتفاق می افتد و روایح پودری معمولا در حاشیه و بقول دوستان بک گراند حضور دارند .
اما اگر در عطر مردانه ای نت زنبق حضور داشت ، خصوص با همراهی ی بنفشه و سنبل ، بدان که روایح پودری نیز مدعی ی قدرت اند و داعیه ی حکومت دارند :)
اینگونه عطرها نیم نگاهی هم به لطافت دارند و همین است که مورد توجه بانوان قرار میگیرند . زن ها عطرهای تماما مردانه را خیلی ، و مثل اینگونه عطرهای لطیف نمی پسندند .
اینگونه عطرها را مردانی صبور ، فکور ، شاعر پیشه ، لطافت دوست ، ظریف بین ، شیک پوش و اهل هارمونی ی پوشاک ، اهل دل و عاشق پیشه انتخاب و میپسندند که اغلب بانوان اینگونه مردها را دوست تر دارند
به زبانی دیگر ، مردهایی این گونه عطرها را میپوشند که بانوان را درست تر و لایق تر میبینند و در زندگی شان زن نقشی اساسی و مهم بازی میکند .
البته با مردان ز ذ اشتباه نشوند :) ( جهت لبخند ! )

امید که مفید واقع شود
شاد باشید دوستان عزیزم
12 اسفند 1400 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : عباس بهرامی RAS
کِیف کردم جنابِ سخی
از مطالعه و توضیحِ بیشتر نمی‌دم
تشکر از شما بابتِ قلم .
12 اسفند 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : علی رشوند کامبیز سخی
باسلام خدمت شما .از نظر ماندگاری و پخش بو نظرتون چیه درمورد این عطر؟
29 مهر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : کامبیز سخی بابک
سلام
وقت بخیر
به نظر شما در مقایسه با بنتلی فور من اینتنس از نظر و ماندگاری و پخش بو کدام یک بهتر است،منظور همین تولیدات جدید است
12 آبان 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : کامبیز سخی
درود بر استاد سخی عزیز
استاد اهل دل و معنا
بعد از ثبت نظر خودم همین الان کامنت غنی شما رو ذیل این شاهکار دوست داشتنی مطالعه کردم
از سخاوت و راهنمایی هاتون بسیار سپاسگزارم
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
17 اردیبهشت 1403 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin

9
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
8
طراحی شیشه
جوان بودم،
زمستانی بود که برف خوب می آمد،
سعید پایه همیشگی برف پیمایی های من بود،
یک قرار ناگفته و تعهد نانوشته ای بین ما بود،
شب ها،
برف که شروع می شد،
شال و کلاه می کردم،
و می رفتم سر خیابان،
سعید آنجا بود،
همیشه زودتر از من می رسید،
من که می رسیدم راه می افتادیم،
بدون نگاهی،
و بدون کلامی،
و بدون هدفی،

خیابان ها خلوت بودند،
و برف تازه ای که روی زمین می نشست،
زیر کفش های ما،
با ناله ای خفیف،
صدای له شدن می داد،

شالگردن را چند دور کامل دور صورتم می پیچیدم،
و بخار نفس ها که از لابلای آن به بیرون درز می کرد،
و برفی که روی کلاه و شانه هایمان نشسته بود،
و دستهایمان را که از گزندگی سرما،
به گرمای بی رنگ جیب هایمان پناه می دادیم،

خیابان های خالی و سفید،
با درختان بی برگ و شاخه های برف گرفته شان،
که در سایه روشن چراغ های برق،
خیال انگیز و افسون گر می نمودند،

گاه گاهی عابری سراسیمه،
یا خودرویی هراسان،
که به سرعت عبور می کردند،
و جای خود را به سکوت وَهم آورِ خیابان، بازپس می دادند،

غرق در اندیشه هایی دوردست می شدم،
و مملو از احساساتی غریب،
انباشته می شدم از غمی مبهم،
که آرام آرام از یک جایی در آن اعماق،
می جوشید و بالا می آمد،
و تمام وجودم را در بر می گرفت،
و فضایی وَهم برانگیز،
که دلشوره ای دلنشین داشت،

یک تلفیقی از نگرانی، و لذت،
مثل لذت مبهمِ کندنِ سله ی ضخم،
...
...
...
و رایحه لالیک،
آمیخته با بوی سیگار،
که گاه گاهی،
از لابلای لباس های پشمی سعید،
تراوشی می کرد،
و با نوسان نسیمی،
پیچ و تاب می خورد،
و انگار برای این ساخته شده بود،
که قاب آن تصاویر را،
و دلشوره آن احساسات را،
مثل کلیشه ی چاپ خانه ای قدیمی،
بر روی دیوارِ ذهنِ من همیشگی کند...
23 دی 1401 پاسخ تشکر
48 تشکر شده توسط : مهریار علی
باید از نوشته های دنبال کننده های عطر افشان کتاب نوشت .عالی بود
10 بهمن 1401 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : مهریار یاس
لطفتان موجب امتنان است،
عالی نگاه شماست
17 بهمن 1401 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : مهریار کوروش

9
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
8
طراحی شیشه
خانه کوچک ما،
راهروی باریکی داشت که به حیاط می رفت،

مادر بزرگم همیشه کنار راهرو،
روی پتوی کوچکش دراز میکشید،
و آرام آرام صلوات می فرستاد،
و از نجوای ملایمش، حرف «ص»، کمی بیشتر به گوش می رسید،
که آمیخته می شد،
با صدای پنکه ی سبز رنگی که کنار اتاق بود،
و صدای آرامِ قمری ها که از حیاط میامد،
و همهه ی مبهم کوچه که از پنجره ی باز آشپزخانه، به داخلِ خانه تراوش می کرد،
و یک هارمونیِ آرامش بخش و ملایمی را می ساخت،
که من خیلی دوست داشتم،

و تمام خصوصیات یک مادر بزرگ دوست داشتنی را داشت:
مهربان،
با موهای سفیدِ بلند و کم پشت،
که همیشه می بافت، و از زیرِ چارقدِ سفیدِ کهنه اش،
بیرون می آمد،
و دندان های مصنوعی اش،
و عینک ذره بینی اش،
و پیراهنِ بلندش، که سفید بود و گلهای ریز آبی رنگی داشت،

و چادر نماز سفیدش،
با آن رایحه ی آرامش بخش:
بوی چلوار تمیز،
و کمی خاک گرفته،
و کمی کهنه،

و وقتی مرا در آغوش می گرفت،
رایحه ی عطرِ ملایمی،
که در یک شیشه ی کوچک،
با مایعی زرد رنگ،
از روزگاری که معلوم نبود،
از دوستی که دیگر شاید نبود،
به سوقات رسیده بود،
مشامم را پر میکرد،

و لباس هایش هم،
که رایحه ی کهنگیِ دلنشینی،
همراه با بوی تمیزی،
از آنها می تراوید،
.
.
.

گاهی، عصری،
به ذوقِ مهمانی،
قلیانی درست می کرد،
بسیار با سلیقه،
کوزه ی قلیانش نقش شاه عباسی داشت،
و در آب قلیان،
برگ گل محمدی می ریخت،
به قصد خوشبویی،
و من می نشستم،
و رقص برگِ گل ها را در آب قلیان،
وقتی که قُل میخورد،
تماشا می کردم،
و عطرِ تنباکوی «هکان»،
که به همراه رایحه ی ذغالِ گداخته،
فضای خانه را پرمیکرد،

و به دوریِ چشم زخمی،
و رفعِ قضا و بلایی،
هوای خانه را می آکند از دودِ اسفند و کندر،

و ظهرهای بهاری،
که خیارِ تازه را،
در کاسه دوغ، خُرد می کرد،
به همراه برگ های نعنا و ریحان،
و نانِ سنگگِ بیات شده،
چنان ترکیبِ استادانه ای از روایحِ جادویی را ایجاد می کرد،
که هنوز هم،
وقتی چشمانم را می بندم،
می توانم خنکیِ این معجون بینظیر را،
در تمام تنم احساس کنم،

و عصرهای تابستان،
عطرِ شیرین هندوانه،
که با خنکای دلچسبش،
انگار ضیافتی از بهشت بود برای خودش،

و یادم هست،
زن های همسایه که جمع می شدند خانه ما،
بساط کاهو سکنجبین فراهم بود،
و عجب ترکیبِ آروماتیکِ عجیبی هم داشت،
سبز، خنک، ترش، و شیرین
واقعا چه استادانه عطاری شده بود،
.
.
.
و او چه عطارِ چیره دستی بود برای خودش،
و چقدر زندگی مان را عطرآگین کرده بود،
و سال هاست که من،
در آرزوی رایحه ی دلنشینِ کهنگیِ لباس هایش،
به حسرت نشسته ام ...
09 آذر 1402 پاسخ تشکر
38 تشکر شده توسط : مهدی ارجمندی علی
درود بر شما ، بسیار زیبا و عالی نوشتید ،واقعا از خوندنش لذت بردم ، همه تجربه کرده ایم و همه شدیدا دلتنگ اون لحظه ها ، بعد از گذشت سالهای سال از رفتنشون ، هنوز بوی چادر ، بوی کمدی که توش شیرینی و میوه می ذاشتن ، بوی ملحفه های تمیز و خنک، بهشت گونه را به وضوح حس می کنم ، غرق در شادی ، آرامش و البته غم میشم کاش اون لحظه ها برمی گشتن
09 آذر 1402 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : فرهاد حسن شجاعی
مهریار عزیز،

ما نسل حسرت های عمیقیم،
و خاطرات جا مانده در کوچه پس کوچه های تنگِ کاهگلی،
وعشق های به زبان نیامده از شرم یا ترس،
و دلشوره های هر لحظه،

ما نسل از دست دادن هاییم،
ما نسل حسرتیم،
.
.
نسل دویدن ها و نرسیدن ها،
نسل اشک های ریخته نشده،
نسل گریه های فروخورده شده ...
17 آذر 1402 پاسخ تشکر
31 تشکر شده توسط : محمد ادریسی فرهاد
عالی مهیار خان عزیز
22 آذر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : محمد جواد گلستانی بابک

9
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
8
طراحی شیشه
دوباره پرشدم از حرف،
دوباره پر شدم از فریاد،

نمی دانم چه سرّی در این شب هاست،
که گاهی پُرم می کند از غم،
لبریزم می کند از خاطره،

شایدم تقصیر لالیک است،
این نوستالژی عمیق لعنتی،
که چقدر به خاطرات من گره خورده است،

شما هم اینگونه اید آیا؟
شما ای همه آدمیان عالم؟
«گذشته»، برای شما هم سرودی غم انگیز است؟
زخمی خونچکان است که رویش را بسته اید و فراموشش کرده اید؟

خاطراتِ شما هم، ذغال های گداخته ای هستند که از آتش سوزی مهیبی در گذشته های دور،
که شاید به یاد می آورید، شاید هم نه،
کنار قلبتان جامانده اند؟
و گاه و بیگاه می چسبند به سینه دلتان؟
و سوزی جانکاه فرایتان می گیرد؟

ای همه آنانی که دارید شادمانه زندگی می کنید،
بمن بگویید که شما این چنین نیستید آیا؟
بگذارید باور کنم که در این دردِ جانگداز تنها نیستم،
بگذارید باور کنم که در زندانِ گیتی، به سلول انفرادی محکوم نیستم،
.
.
آه از این لالیکِ لعنتی،
آخر تو چرا اینقدر پابرجا ایستاده ای؟
واقعا این همه سال با این اقتدار مانده ای که چه؟
این همه خاطره را با خود حمل می کنی که چه بشود؟
چرا این همه تلخی های فراموش نشدنی،
و شیرینی های از دست رفته،
در لابلای نوت های تو مخفی شده است؟

ازت دلگیرم برادر،
این رسمِ همسفری نیست،
این رسمِ سال های دراز دوستی نیست،
من و تو عمری را با هم بودیم،
و به بیکرانِ عالمِ پندار رفته ایم،
به شب های بی پایانِ پرستاره،
که آسمان مانند چادری سیاه،
روی همه ی هستی خیمه زده بود،
و هوا مثل آبگینه ای ناب،
انگار که می خواست با تلنگری بشکند،
.
.
تا پیچ و خم جاده های خیال انگیزِ «گیسوم»،
و درختانی که با برگ های زرفام،
پاییز را به جشن نشسته بودند،
.
.
تا جاده بود،
و موسیقی بود،
و شیشه ی باران خورده،
و انعکاس نور ماشین ها،
در قطره های روی شیشه،
هزاران پژواک زیبا را،
به رقص نشسته بودند،

و تو چقدر ناجوانمردانه،
آن شادمانه های پرپرشده،
و آن لحظه های پر از شور،
و پر از زندگی را،
امروز،
همچون سیلابی خانمان برانداز،
مداوم و بی وقفه،
برمن آوار می کنی ...
26 بهمن 1402 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : محمد ادریسی هاشم پور
درود بر شما جناب کورش، بسیار متن عالی و تأثیرگذاری نوشتید و منو‌ هم بردید به خاطرات گذشته..
این عطر عصاره و چکیده خاطرات منم هست. دورانی که حسرتش با خیلی از ماست و تکرار شدنی نیست!
عطری که عاشقش بودم اما دیگه نمیتونم ازش استفاده کنم. حتما باید لابلای عطرام باشه اما توان روحی بوییدنش رو ندارم.
تازه کنکور قبول شده بودم که داییم این عطرو با خودش از خارج کشور آورده بود برای مصرف روزانه ش و وقتی دید من از عطر خوشم اومده بدون تعلل تقدیم من کرد. شاید به سن و سالم نمیخورد، اما تو اون سن آدم میخواد خودش رو موقرتر و موجه تر نشون بده، و شاید هم برام اهمیتی نداشت..
دانشگاه صنعتی امیرکبیر بودم و برادر بزرگترم هم، سال بالایی همون دانشگاه. ورودی بهمن ماه بودم و ترم اول رو نفهمیدم چطور گذشت، خورد به تعطیلات عید و دو سه ماه بعدشم پایان ترم. از ترم بعدش بزرگ‌ترین دغدغه م این بود که کلاسام رو جوری بردارم که سه روز هفته م خالی باشه، برم ترمینال بیهقی سوار اتوبوس بشم و بعد چند ساعت پیش خانوادم باشم و در اصل بدنبال عشق های نافرجام و احساسی دوران دبیرستان. برادرم هم نمیتونست جلودارم بشه و چون میدونست بخاطر چی میرم ماشینش رو هم بهم نمیداد بلکه من منصرف بشم. منصرف که نمیشدم هیچ، تلافی هم میکردم و اگه مادرم چیزی میداد میگفت ببر برای داداشت میگفتم جا ندارم خودش میاد میبره. و اون بنده خدا که هاج و واج نگام میکرد!
یکی دو ترمی این روند ادامه داشت و درس‌ها که سخت تر شده بود باعث شد پایان ترم رو خراب کنم. برادرم که ریز نمرات منو زیرنظر داشت موضوع رو فهمید و با این اتفاق مجبور شدم تغییر رویه بدم. اون موقع ها مدام ازین عطر استفاده میکردم و سرما و گرما و سن هم برام معنا نداشت. بعد چندین سال وقتی که دوباره عطرو دیدم و از درب عطر بو کشیدم تمام اون خاطرات در آنی از زمان از جلوی چشمم گذشت. لرزه بر اندامم افتاد و بغضی غریب بر گلویم. همون بک گراندی که روایح از خودشون در زندگی ما بجا میذارن. کادو دهنده این عطر دیگه میون ما نیست اما این عطر همیشه باید پیش من باشه.. ببخشید که متن طولانی شد. سپاس از دوستان و مدیریت صبور و محترم سایت عطرافشان. روزگارتان همواره به نیکی🌷
26 بهمن 1402 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : Farnaz هاشم پور
از کنار چشمش داشت نگاهم می کرد،
زاویه صورتش سه رخ بود و طوری نگاه می گرد که انگار دارد از پنجره اتاق که مشرف بود به ساحل، دوردست را می بیند،
همیشه این حالت نگاهش را دوست داشتم،
یک جور بیتفاوتی نمادینی که توجه و علاقه اش را با ظرافت خاصی درآن مخفی کرده بود،
به آرامی نجوا کرد : «تلخ می نویسی»،
دستنویس آخرین نوشته ام هنوز دستش بود،
جمله اش خبری بود اما درون آن، هم سوال بود هم اعتراض،
نگاهم را ازش دزدیدم، انگار می ترسیدم از داخل چشمانم ذهنم را بخواند،
با لحنی که سعی داشتم افکارم را پنهان کنم، به جای اینکه سوالش را جواب بدهم ازش پرسیدم : «مگه تلخ بده؟»،
گوشه ی لب راستش مثل همیشه کمی بالا رفت، و روی گونه اش کمی چال شد،
هر وقت مچم را می گرفت، اینطوری لبخند می زد،
زیباترین لبخندی که میشد روی یک صورت نقاشی کرد،
...
واقعا تلخ می نویسم؟
...
می خواستم نپذیرم،
تمام سلول های ذهنم درگیر این شده بود که یک مثال نقض پیدا کنم،
می خواستم حکم قاطعانه اش را نقض کنم،
گفتم : «از تو که می نویسم تلخ نیست»،
صورتش را به سمتم برگرداند،
بی احساس می نمود،
در چشمانم زل زد بود و بدون حرکت، بدون پلک زدن و بدون لبخند به من نگاه می کرد،
چهره اش داشت بی احساس تر می شد،
سرم داشت گیج می رفت،
کل خانه داشت دور سرم می چرخید،
هوا خفه و سنگین بود،
خیس عرق شده بودم،
نمی دانم چرا توی چشمهایم اشک جمع شده بود،
به زحمت صورتش را می دیدم،
...
کل خانه داشت دور سرم می چرخید،
چقدر هوا خفه و سنگین بود،
عرق پیشانیم سرازیر شده بود روی شقیقه هایم،
پرسیدم : «تو گرمت نیست؟ نمی دونم چرا کولر درست کار نمی کنه، یه دفعه خیلی گرم شد»،
چیزی نگفت، با همان حالت بی احساس نگاهم می کرد،
با خودم گفتم : «باید یه نگاهی به کولر بندازم ببینم چش شده»،
تلاش کردم بلند شوم،
اما نشد،
انگار چسبانده شده بودم به زمین،
ترس برم داشت،
بیشتر تلاش کردم، اما نشد،
شروع کردم به دست و پازدن،
گلویم داشت می سوخت،
دهانم خشک شده بود،
قلبم تند می زد،
اینقدر تند می زد که انگار داشت از قفسه سینه ام بیرون میامد،
توان تکان خوردن را نداشتم،
...
نکنه دارم می میرم؟
...
بیشتر ترسیدم،
وحشت زده شده بودم،
درمانده شده بودم،
بهش نگاه کردم،
و با صدایی که حالا بریده بریده از گلویم بیرون می آمد گفتم : «من یه چیزیم شده، نمی تونم تکون بخورم، حالم خیلی بده، فک کنم دارم می میرم»،
...
« ... زنگ بزن به اورژانس ...»،
...
فقط نگاهم کرد،
نگاهش سرشار از بی اهمیتی بود،
انگار برایش مهم نبود که من دارم می میرم،
دیگر به سختی می دیدمش،
حجم زیادی از اشک جلوی دیدم را گرفته بود،
...
صداهای اطراف توی گوشم می پیچیدند،
اصوات کش می آمدند و با هم مخلوط می شدند،
صدای همهمه می شنیدم،
...
مرگ این شکلیه؟
...
شنیده بودم موقع مرگ یه حس رهایی و آزادی رو تجربه می کنند،
یه نور سفید،
رها از دردهای تن،
و رها از غم ها و رنج ها،
پس همه اش دروغ بود؟
مرگ این شکلیه؟
...
قلبم داشت از گلویم بیرون میزد،
دهانم آنقدر خشک شده بود که به سختی می توانستم نفس بکشم،
داشتم از شدت گرما می سوختم،
تمام توانم را جمع کردم : «... زنگ بزن به اورژانس ...»،
...
چطور می تونه اینقدر بی احساس و بی تفاوت باشه؟
چطور می تونه من رو در این حال رها کنه که بمیرم؟
...
بازهم سعی کردم بلند شوم،
اما توانایی بلند شدن را نداشتم،
همهمه ی توی سرم بیشتر شده بود،
حالا دیگه صداها بلندتر شده بودند،
توی سرم صدای داد و فریاد می اومد،
و صداها با هم مخلوط می شدند و کش می اومدند،
به بالا نگاه کردم،
سقف خانه بازشده بود و آفتاب تندی روی صورتم افتاده بود،
نور آفتاب چشمهام را داشت میزد، و پوست صورتم را می سوزاند،
دیوارها هم ناپدید شده بودند،
کم کم چیزای بیشتری را داشتم می دیدم،
سایه های سیاهی دو رو برم در حال حرکت بودند،
بعضی ها با عجله و بعضی آرام تر،
درست نمی توانستم ببینم، اما انگار همه داشتند به من نگاه می کردند،
دوباره به اطرافم نگاه کردم،
مبل راحتی، میز نهار خوری، پنجره ی رو به ساحل، همه ناپدید شده بودند،
کف زمین پر از سنگ و خاک بود،
چند تا سایه ی سیاه، من رو گرفته بودند و نمی گذاشتند حرکت کنم،
...
الان کجای مرگ بودم؟،
اینها فرشته اند یا مَلِک عذاب؟،
فکرم درست کار نمی کرد،
...
دوباره بهش نگاه کردم،
دیگه بدنش رو نمی دیدم،
فقط صورتش را می توانستم ببینم،
با همان نگاه بی احساس و بی ترحم،
...
بغض گلویم را گرفته بود،
هزار حرف در حلقومم گره خورده بود که بهش بگویم،
اما صدایم بیرون نمی آمد،
بغض داشت خفه ام می کرد،
نفسم به شماره افتاده بود،
...
صداهای توی سرم بیشتر شده بودند،
داشتند واضع تر می شدند،
همهمه ی شدیدی بود،
صدای شیون،
صدای گریه،
صدای داد و فریاد،
یعنی مرگ اینهمه ههمه داره؟
...
از میان فریادها، یک صدایی از بقیه بلندتر بود،
ولی بریده بریده شنیده می شد،
انگار از فاصله ای دور می آمد،
شاید از بعد دیگری از زمان :
«زنگ بزن به اورژانس ...»
«از حال رفته ...»
«داره هذیون می گه ...»
...
دوباره نگاهش کردم،
فقط تصویر صورتش مونده بود،
سیاه و سفید، توی یک قاب چوبی، روی یک کپه ی خاک،
با همان بی احساسی،
بدون پلک زدن، بدون حرکت و بدون لبخند،
تمام توانم را جمع کردم،
و به آرامی گفتم : «از تو که می نویسم تلخ نیست» ...
29 بهمن 1402 پاسخ تشکر
35 تشکر شده توسط : هاشم پور فرهاد
درود و عرض احترام جناب کورش گرامی، خیلی لذت بردم از دست نوشته زیباتون. نمیدونم چرا ناخودآگاه منو برد به فضای قسمت هایی از داستان بوف کور زنده یاد هدایت. قسمت های بسیار تأثیرگذارش از دخترک داستان.
خیلی زیبا بود و به سهم خودم سپاسگزارم از شما و وقت گرامیتون.
لطفا درصورت امکان بیشتر ما رو از نوشته های زیباتون بهره مند کنید. شاد باشید و مانا، و بهترینها در انتظارتون 💐💐
29 بهمن 1402 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : ع میرزایی هاشم پور
سپاسگذارم دوست عزیزم،
زیبا، ذهن شماست،
شادمانه ترین ها برایتان باد ...
30 بهمن 1402 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : ع میرزایی یاس

با سلام.. از زمره عطرهایی است که به توصیه جناب سخی عزیز تهیه کرده بودم و پاییز امسال شروع به استفاده کردم. عطری است به شامه بنده، برای امروز کلاسیک ولیکن گویی در زمان خودش به سبک مدرن ساخته شده. پس با عطری مواجه هستیم که حاصل تلفیق سبک کلاسیک و مدرن است.
رایحه تمیز و لطیفی از لاوندر و رزماری دارد. تداعی گر بوی مردان باکلاس و شیک پوش قدیمی است. با پوشاکی با رنگ روشن و کرم همراه با ساعتی از جنس کاسیو یا سیکو زیبندگی کار را دوچندان می‌سازد. با بوی دخانیات به خوبی عجین می‌شود‌. پخش و ماندگاری خوب.. و ۲۵ میل مازاد بر صد میل دارد با قیمتی ارزشمند.
21 آبان 1402 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : فرهاد مهریار
با عرض سلام و احترام
به نظر بنده هم این عطر خیلی بیشتر از قیمتش می ارزه. هم پرفورمنس مناسبی داره هم نت های پرتقال، لوندر و زنبق قشنگی ازش استشمام می کنید. تصور نمیکردم با این قیمت بشه همچین عطر فوق العاده ای تهیه کرد.
21 آبان 1402 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : مهریار الف ش
خوووب ، احسان عزیز که از نژاد شکیب است !
باید شکیبا باشی بر این عطر :)
یادم نیست چه وقت در مورد این عطر سخن گفتیم و چه گفتیم !
از کودکی چون هیچ چیز این دنیا برایم جالب توجه نبود ( که هر چه جلو آمدم بیشتر هم شد و ناشکیباتر شدم ! ) هیچ چیز این دنیا در خاطرم نمیماند !
باور میکنی آیا که برخی اوقات اتفاقی نظری از نظرات خودم را میخوانم و سپس به بالای صفحه مراجعه میکنم ببینم چه کس اینها را گفته و با تعجب میبینم عکس خودم آن بالاست !!
و از خود میپرسم : من چه وقت این جملات گفته ام و چرا ؟؟
پس از اینکه یافتی ، هر چه بیشتر می یابی ناشکیباتر میشوی و فراموشکارتر از دنیا و مافیها !
لیک عطر و مهر فراموش ام نمیشود خداراشکر به همراه دیگر اقسام هنر که جز اینها هم درین دنیا بی ارزش است !
یادم نیست چه عرض کرده ام خدمت تو جوان رعنا در خصوص این عطر لیک الان این میگویم :
این عطر را بگذار برای وقت اش !
چه وقت ؟
دو وقت را الان میگویم :
اول زمانی که به نیمه ی راه زندگی رسیده ای و همه قسم را آزموده ای !
آن روز ، دیگر هیییچ چیز برای تو جذاب نیست !
برای برخی ، حتی فرزندان !!!
این ، بستگی به " میزان " یافتن تو دارد !
دوم : این روزگار ، گاه مسابقه است !
بر بسیاری مسایقه بر دنیا و بر اندکی مسابقه ای دیگر ، که خود دانی !
لیک جوان ، چه بخواهد چه نخواهد اجبار میشود که در زمانهایی و مکانهایی خاص ، قدرت تسابق خود را بر دیگرانی عیان کند !
چرا ؟
که بدانند : میتواند لیک نمیخواهد !
و این نخواستن ، از ضعف نیست بلکه از فهم !
این عطر برای آن گاه ِ تسابق شایسته است :)
لیک وقتی از نیمه ( زندگی ، ادراک ، تجربه ) گذشتی بر این مسابقات لبخند میزنی :)
و فقط میگویی : آفرین ، آفرین :)
امروز ، نظری خواندم از آقای عباسی اگر اشتباه نگفته باشم نام ایشان را .
که میگفت همه چیز تجربه کردم از ماشین و ثروت و امروز متوجه شدم هیچ در آنها نبود !
این نظر ، متفاوت بود از دیگر ! بخوان !!

و جالب است برایم که فکر کنم دیروز یا پریروز بود که با جناب امیر حسین کنعانی عزیز سخن میگفتیم در خصوص همین عطر در عطرگرام ایشان !
پیر شوی انشاله در جوانی که :
در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبریست
ورنه هر گبری به پیری میشود پرهیزکار !
ارادت ها خدمت شما
23 آبان 1402 پاسخ تشکر
44 تشکر شده توسط : مهریار ع میرزایی
سلام،من لالیک وایت این بلک را تهیه کردم که رایحه خوبی داره ولی پخش و ماندگاری پایینی داره،حالا بین بنتلی فور من اینتنس (دکانت تهیه کردم)،و لالیک شیر (تست نکردم) مردد شدم،پیشنهاد شما چیست؟
23 آبان 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Ehsan
عرض سلام و ارادت بسیار خدمت شما جناب سخی مهربان. ما به نام شکیبا هستیم و شما به وجود و ذات.. که بسیار آموختیم و این محفل کلاس درسی است برای ما نوآموزان از شما و دیگر دبیران و معلمین پرسخاوت و هر آنکه از سخاوت وجودش لبریزتر باشد، مهرش را فراموشکارتر شود. نشان به آن نشان که بر اعطای مهر خود حساب و کتابی باز نکرده است. بالعکس ما حساسیم به رفتارهای اطرافمان که هنوز نابالغیم در شناخت. به دنبال واکنش‌های درخور رفتارهای به ظاهر خوبمان می‌گردیم و با عدم دریافت آن رنجور می‌شویم. مانده تا به غایت درک معانی اوصاف نیک برسیم. از نسبت پوشش این عطر و نیمه زندگی فرمودید، اما یک چیز خوب برایم روشن است.. حساب زندگی و عمرم مشخص نیست و گاه تصور می‌کنم کوتاه تر از آن است که خود می‌اندیشم.. پس نیمه زندگی برایم مجهول است و قمار بر مجهولات از اسباب پشیمانی و ندامت.. داستایوفسکی در کتاب قمارباز معروفش خسران قمار در زندگی را خوب تشریح کرده است. در آخر سپاسگزار مهر و سخاوت شما هستم..تا ابدیت..
23 آبان 1402 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : فرهاد مهریار
سلام و عرض ادب دوست گرامی.. انتخاب بین این دو کمی سخت است و به روحیات شما باز می‌گردد. در لالیک شیر غلبه با لاوندر و رزماری است و در بنتلی با چرم و ادویه و مشروب. اولی لطیف است و دومی زمخت. هر دو مناسب تیپ رسمی. اولی با پوشش رسمیِ باوقار جلوه می‌کند و دومی با پوشش زمستانیِ وزین. اولی وجه عطوفت و لطافت شما را پر رنگ می سازد و دومی وجه اقتدار شخصیتی شما را. پخش دومی لاجرم بیشتر است. لالیک را هم تست کنید تا انتخاب بهتر داشته باشید.
23 آبان 1402 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : فرهاد مهریار

سلام
چرا عطر لالیک پور اوم لیون بهترین عطر امضای آقایون بالای سی سال به حساب می آد ؟

1: قیمت این عطر نسبتا مناسبه و اگه قراره فقط یه عطر داشته باشیم که هر روز و همه جا بخوایم اون رو استفاده کنیم باید به فکر سریع تموم شدنش هم باشیم .....قیمت این عطر خیلی خوبه و میشه راحت اون رو جایگزین کرد !

2: یه عطر امضا باید چهار فصل باشه.....لالیک پور اوم کاملا سه فصله و حالا با ارفاق چهار فصل !!!!!!! با خیال راحت در فصل پاییز و بهار می شه ازش استفاده کرد........من که معتقدم در زمستان حتی بازخورد بهتری می گیرید ازش........فقط توی تابستون و روزهای گرم همیشه بهترین گزینه نیست ، که حالا اونم میشه به یال و کوپال شیر مهربونش بخشید ! .......در ضمن هم سر کار میشه استفاده کرد و هم در مهمونی و دور همی ها و هم .....

3: پرفووووووووووورمنس !!!!! ............در بین عطرهای ارزان قیمت ( به نظر من ) مدال طلای بهترین عملکرد با اختلاف زیاد به همین عطر تعلق میگیره ...............تا دوسه ساعت کاملا پخش بوی مناسب و قابل قبول داره............بعدش هم تا چهار پنج ساعت دیگه به کارش ادامه می ده .........اما خوب خفیف تر میشه ، ولی باز هم هست و کاملا متوجه می شید و متوجه می شند !!!!...........به نظرم نیازی به شارژ نداره و راحت می شه با شش بار اسپری کردن یک روز کاری ( حدود هفت ، هشت ساعت ) رو کاملا باهاش راه انداخت............تازه این عطر از اون عطرهایی هست که سیاژ ( خط بو !!!! ) داره .....و وقتی از جایی یا از کنار همکاراتون رد می شین همه متوجه میشن و برمی گردند !!!!

4:احتمالا همه با من موافقید که عطر امضا باید تا حد زیادی خاص باشه و مثلا ورساچه پور اوم یا دیور ساواژ بهترین گزینه ها برای عطر سیگنیچر نیستند..........چون خیلی ها استفاده می کنند و همه جا هستند.................اما این شیر دوست داشتنی رو همه کسی نمیشناسه ..........و احتمالا فقط در محل کارتون و بین دوستاتون این فقط شمایید که این عطر رو می زنید........پس میشه امضای شما !!!!!!!!!

5: رایحه سلیقه ای هستش ، تست کنید لطفا !

6: توی این رنج قیمت بیشتر عطرها بوی سینتیتیک و شیمیایی می دن ( هالوین من ایکس ، داویدوف کول واتر ، کلوین کلاین وان و....) ..........اما شیر قصه ما با همه فرق داره..........این شیر رو لالیک ساخته.........بسیار خوش ساخت و طبیعی !

7:تازه 25 میلی لیتر هم در مقایسه با خیلی از رقبای 100 میلی لیتری خودش بیشتر داره !!!!!!!

8: مطلب آخر اینکه این عطر یه عطر فوژه و باربرشاپی به حساب می آد........اینه که بیشتر به مردهای بالغ و جاافتاده می آد تا پسرهای جوون ( البته این هم مثل مهریه می مونه ، کی داده کی گرفته ؟ .........این قوانین هم نه کسی رعایت می کنه و نه اصلا مجبوره که رعایت کنه !!!!!!!! ) .............ولی به هر حال بیشتر افراد بالغ و بزرگسال اون رو می پسندند.......چون اونایی که دهه شصت یا هفتاد رو تجربه کردند این جور عطرها رو می شناسند و با اونها بزرگ شدند......... ( بچه های دهه شصت عاشق آزارو هستند ، اما جوون تر ها شاید از شروع تند و عجیب و غریب اون جا بخورند و خوششون نیاد ! ) ...........این عطر هم مثل دوغ خوردن ما ایرانی ها می مونه ، چون از بچگی خوردیم عاشق طعم ترش و خوشمزه اش هستیم ، ولی خیلی وقتها خارجی ها که برای اولین بار می نوشند ، جا می خورند !!!!!!! .......این رو گفتم که دوستان جوانتر ( زیر سی سال مثلا ! ) یهو شوکه نشند.....این یه عطر شیرین و اغواگر با طعم نوتلا و تیرامیسو نیست ، بوی آدامس و نوشابه هم نمیده ...........این عطر متعلق به زمانیه که عطرها یا کاملا مردانه بودند یا زنانه...........اولش یکم یه جوریه !!!!!!!!!!..........اما بعدش عالی میشه.........و باز هم عالی تر.............و حتی بیشتر از عالی !
لالیک پور اوم لیون عشق است !!!!!!!!!!!!!!
25 مهر 1402 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : حسن شجاعی بی بو
سلام
از نظر رایحه شبیه بنتلی فور من اینتنس یا تق هرمس هستش یا متفاوت؟
14 آبان 1402 پاسخ تشکر
سلام خدمت شما ........هیچ شباهتی به این دو عطری که می فرمایید نداره ...........یه عطر پودری آروماتیک هست که ( از نظر من ! ) بیشترین نوت هایی که درش حس میشه بوی رزماری و لاوندر ( اسطخودوس ) هست.........
15 آبان 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : Mahmod Akrami RAS
درود
چه رویو خوبی
امیدوارم هر آنچه تست کرده اید
را اینطوری تحلیل و بررسی کنید
ممنون
15 آبان 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : امیرحسین کنعانی RAS
ممنون از اظهار محبتتون جناب هاشم پور عزیز.........خوشحالم که تونستم کمکی بهتون بکنم دوست خوبم ...........زنده باشید !
16 آبان 1402 پاسخ تشکر
عزیز سلام بچ کد مربوط به چه سالیه ؟
17 آبان 1402 پاسخ تشکر
سلام محمد جان.......E0B22
که تاریخ تولید میشه 2/2022
17 آبان 1402 پاسخ تشکر

8
رایحه
7
ماندگاری
7
پخش بو
7
طراحی شیشه
لالیک پور هوم.

یه عطر فوژه، مرکباتی، چوبی و پودری شیک و کلاسیک.

این عطر تو اپنینگ یه رایحه مرکباتی و فوژه تند و شیک داره.نت مرکبات در کنار رایحه تیز و هربال رزماری و نت های فوژه (اسطوخودوس و پچولی و اکموس و cedar) یه رایحه مرکباتی_ هربال و باربرشاپی و تاحدی تند وتیز ایجاد کردن.
پچولی اینجا خاکی نیست و تمیز و معطر و ترش و تیزه و اسطوخودوس هم سبز و معطره.تو بک گراند صندل با یه رایحه پاک کن مانند به مشام میاد و زنبق هم با تم پودری کاملا حس میشه.
به مرور روایح هربال ( رزماری وپچولی)و مرکباتی کمرنگ تر میشن و نت های چوبی( صندل) و پودری( زنبق) و کمی هم روایح گلی در کنار اسطوخودوس یه عطر چوبی، پودری و باربرشاپی شیک رو تشکیل میدن.
فضای کار بسیار شیک و اکادمیک و نوستالژیکه و تا حدی یاداور فضای دانشگاهی تو اوایل دهه هشتاد هست.منو یاد اساتید اتو کشیده و با اعتماد به نفس و خوش اخلاق با لباسای سفید میندازه.
در حال حاضر میشه گفت تو رده قیمتی خودش مشابه خاصی نداره. اما شبیه کرید بویس دو پرتغال و کمی هم برای من یاداور عطر قدیمی جیکا هست. پرفورمنس مناسبی داره و بیشتر مناسب سنین ۴۰ به بالا و فصول غیر زمستون هست به نظرم.
20 آبان 1400 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : سجاد نظری محمد ادریسی

8
رایحه
7
ماندگاری
7
پخش بو
8
طراحی شیشه
چه کار خوش ساختیه این پور هوم لئو....
با خنک شدن تدریجی هوا در این روزها ،موسم استفاده دوباره از این عطر هست...
رایحه ای کلاسیک و جنتلمن مابانه که بهیچ وجه قدیمی نیست و براحتی الان هم قابل استفاده است(البته برای افراد ۲۵ سال به بالا مناسبتره)...فوران روایح سیتروسی با همراهی یک لوندر کاملا کنترل شده که بهیچوجه صابونی نیست....در ادامه یک بستر خامه ای و گرم و نرم که حاصل از همراهی وانیل و کهرباست .البته بدون شیرینی زننده.پرفورمنس متوسطه ولی در ۲ ساعت ابتدایی کاملا راضی کننده است(,اغلب بازخورد خوبی بهمراه داره ،حتی بنده در ارمنستان دو بازخورد مثبت از راننده های تاکسی انجا گرفتم و نام عطر را از بنده پرسیدند).شباهتهایی با بوی دو پرتغال کرید داره...البته بوی د پرتغال کلاسیک تر و بمراتب اتو کشیده تره ،(همینقدر که عطر محبوب فرانک سیناترای فقید بوده).ولی این شباهت در حدی نیست که جایگزین کرید باشد... در کل کار بسیار خوش ساختی است،طراحی شیشه هم که در تخصص برند لالیک است... برای عشاق روایح کلاسیک ،ارزش خرید بسیار بالاست....یک عطر قابل احترام از اقای موریس راسل
12 مهر 1400 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : بهرنگ شیدرنگ 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
جنابgevic من این عطرو بعد از تست بسرعت خریدم .برادر دیگش ک لالیک اکستریم هست رو هم خریدم و یه نکته بسیار مهم رو به همه دوستان بگم .چقدر فاصله هست بین کامنت ها و تست عطر !!!!؟همین لالیک اکستریم رو همیشه با کامنتها قضاوت میکردم .چی؟عطری ضعیف از نظر ماندگاری و پخش بو!!؟ باید بگم اصلا اینطور نیست!.تجربه من ک علاقمند به عطرهای کلاسیکم میگه عطری بغایت خوشبو و ماندگاری و پخش بوی خوب هست .همینطور لالیک شیر .واقعا از داشتنشون توی مجموعم خوشحالم.
12 مهر 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : رضا Gevik

10
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
امروز این ادکلن رو که از عطر افشان گرفته بودم باز کردم.
چیزی که برام جالب بود اینه که نت های این عطر در اوپنینگ به نظر بنده حدود ۳۰ درصد یا حتی بیشتر شبیه کرید تاباروم هست. پخش بوی متوسط به بالایی داره.
شیشه عطر بسیار لوکس هستش و رایحه بسیار شیک و خاصی داره.
با اینکه بدون تست گرفتم ولی بشدت از خریدم خوشحالم. در مجموع میتونم بگم یه عطر چوبی معطر که رایحه لیمو و ترنج در قسمت درای داون بسیار لطیفش میکنه.


12 فروردین 1402 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : مهدی عابدین یاس
سلام رضا جان میشه بپرسم نت چوبی در این عطر چقدره؟چه زمانی نت چوبی ابن عطرو میشه احساس کرد و اینکه آیا اینکار شیرینیه اگه هست در چه حدی چون من اصلا از بوهای شیرین خوشم نمیاد ،ممنون
15 فروردین 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : امیر علوانی
سلام احمد عزیز
برای اینکه دقیقتر جواب بدم الان مجدد تستش کردم.
نت چوبی در این عطر کاملا مشخصه، منتها نت های دیگه احاطش میکنن.
اگر بخوام درصد بگم، ۳۰ تا ۳۵ درصد در اوپنینگ نت چوبی مشخصه ولی بعدا یه مقدار بیشتر میشه، حدود ۴۰ الی ۴۵ درصد. اگر منظورت اینه که کاملا چوبی باشه مثل راکی مانتین، باید بگم خیر. در مجموع یه عطر چوبی معطره که خیلی خوب فرموله شده. من تو این مدت بازخورد خوبی گرفتم.

در مورد شیرینی باید بگم من نت شیرینی توی این عطر حس نمیکنم، اتفاقا تلخی گریپ فروت کاملا واضحه.
اگر خواستی بگیری قبلش سمپل بگیر و دو سه روز تستش کن.
ارادت داریم احمد عزیز
16 فروردین 1402 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : یاس رضاحسین نوری

لالیک پور هوم
شاه نت این عطر petitgrain هست یا همون عصاره برگ درخت نارنج. وقتی برگهای درخت نارنج رو له کنید، یک بوی گس و تلخ بیرون میاد. البته در هرم بویایی ذکر نشده. این نوت در لالیک سفید هم استفاده شده اما اونجا با هنرمندی یک کار فرش دراومده در حالی که اینجا یک کار تلخ و گس و جدی و گرم.
ترکیب کلی یک حالت صابونی داره اما برخلاف سایر کارهای صابونی، بوهای گلی یا وانیل و مشک اصلا غالب نیستند. برای توصیف گروه بویایی این عطر، شاید بوی خشکشویی کمی نزدیک باشه بهش.
کار جدی و رسمی هست و مناسب محیطهای اداری یا جاهایی که دوست دارید بوی تمیزی بدید. ترجیحا 50 سال به بالا.
بیشتر میتونه بوی یک محیط (مثلا محیط پزشکی) باشه تا بوی شخص.
این کار هیچ لطافت و ظرافتی نداره اما فکر میکنم در هوای پاییزی که با رطوبت بارون اشباع شده کمی تلطیف بشه.
کار کاملا خاص و متفاوتی هست . نوستالژیک بودنش برای من آرامش بخشه. هرچند هرچی فکر میکنم نمیدونم کی و کجا این بو رو شنیدم.
29 فروردین 1401 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : رضاحسین نوری سعید

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟