LALIQUE - Lalique Pour Homme EDP

لالیک پورهوم ادو پرفیوم (لالیک شیر)

مردانه
کد کالا : ATR-30104
نوع عطر : ادو پرفیوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : چوبی معطر
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : لالیک
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 1997
کد کالا : ATR-30104
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 60
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
3,000,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    36
  • نمی پسندم
    21
  • - 25 سال
    3
  • + 25 سال
    30
  • + 45 سال
    12
  • روزانه
    14
  • رسمی
    21
تعداد رای های ثبت شده : 205
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

این محصول در سال 1997 توسط لالیک معرفی شد. رایحه لالیک پورهوم چهارفصل است

سازنده این محصول Maurice Rousel است و شیشه را نیز Marie-Claude Lalique طراحی کرده است. 

«لالیک پور هوم شیرنشان» (معروف به لالیک شیر) از عطرهای کلاسیک چوبی و کهربایی با طراوت‌بخشی ناب برای مردان شیک‌پوش و خاص است.

این مخلوق شگفت‌انگیز سال 1997 که هنوز نفس می‌کشد، استعداد و نبوغ آقای رنه لالیک را همچنان برای ما زنده نگه داشته است. برای پی بردن به نبوغ خاص آقای لالیک کافی‌ست به این نکته توجه کنید که در دهه پُرهیاهوی 1920 بود که آقای لالیک، 27 آرم ویژه برای ماشین‌ها طراحی کرد که امروزه از کالاهای لوکس و نایاب برای کلکسیونرها به‌شمار می‌روند.

ساختار آمیزه‌ای بسیار متنوع «لالیک پور هوم شیرنشان» سرشار از رایحه‌های غافلگیرکننده و طراوت‌بخش در نت‌های اولیه است که به‌زیبایی با نت‌های پایه آمیخته شده‌اند و پیچیدگی خاصی به این عطر داده‌اند. پیوند ناب و بی‌نقص میان نت‌های اولیه و نت‌های پایه به شکل‌گیری آکورد چوبی و گل‌فام نابی منتهی شده است.

عطرافشان این رایحه را به شما عزیزان پیشنهاد می‌کند.

نوع عطر ادو پرفیوم
برند لالیک
عطار موریس روسل
طبع گرم
سال عرضه 1997
گروه بویایی چوبی معطر
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان
مناسب فصل زمستان
اسانس اولیه ترنج ، نارنگی ماندارین، اسطوخودوس ، گریپ فروت ، رزماری ، نارنگی، دارابی
اسانس میانی سدر ، زنبق ، یاس، گل برف
اسانس پایه کهربا، وانیل ، نعناع هندی ، خزه درخت بلوط ، چوب صندل سفید
نمره کاربران
Lalique Pour Homme EDP-لالیک پورهوم ادو پرفیوم (لالیک شیر)
رایحه
7.4
77 رای
ماندگاری
7.3
95 رای
پخش بو
7
92 رای
طراحی شیشه
7.9
77 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند لالیک
اخبار برند لالیک
عطرگرام
نظرات کاربران (133 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
9
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
8
طراحی شیشه
دوباره پرشدم از حرف،
دوباره پر شدم از فریاد،

نمی دانم چه سرّی در این شب هاست،
که گاهی پُرم می کند از غم،
لبریزم می کند از خاطره،

شایدم تقصیر لالیک است،
این نوستالژی عمیق لعنتی،
که چقدر به خاطرات من گره خورده است،

شما هم اینگونه اید آیا؟
شما ای همه آدمیان عالم؟
«گذشته»، برای شما هم سرودی غم انگیز است؟
زخمی خونچکان است که رویش را بسته اید و فراموشش کرده اید؟

خاطراتِ شما هم، ذغال های گداخته ای هستند که از آتش سوزی مهیبی در گذشته های دور،
که شاید به یاد می آورید، شاید هم نه،
کنار قلبتان جامانده اند؟
و گاه و بیگاه می چسبند به سینه دلتان؟
و سوزی جانکاه فرایتان می گیرد؟

ای همه آنانی که دارید شادمانه زندگی می کنید،
بمن بگویید که شما این چنین نیستید آیا؟
بگذارید باور کنم که در این دردِ جانگداز تنها نیستم،
بگذارید باور کنم که در زندانِ گیتی، به سلول انفرادی محکوم نیستم،
.
.
آه از این لالیکِ لعنتی،
آخر تو چرا اینقدر پابرجا ایستاده ای؟
واقعا این همه سال با این اقتدار مانده ای که چه؟
این همه خاطره را با خود حمل می کنی که چه بشود؟
چرا این همه تلخی های فراموش نشدنی،
و شیرینی های از دست رفته،
در لابلای نوت های تو مخفی شده است؟

ازت دلگیرم برادر،
این رسمِ همسفری نیست،
این رسمِ سال های دراز دوستی نیست،
من و تو عمری را با هم بودیم،
و به بیکرانِ عالمِ پندار رفته ایم،
به شب های بی پایانِ پرستاره،
که آسمان مانند چادری سیاه،
روی همه ی هستی خیمه زده بود،
و هوا مثل آبگینه ای ناب،
انگار که می خواست با تلنگری بشکند،
.
.
تا پیچ و خم جاده های خیال انگیزِ «گیسوم»،
و درختانی که با برگ های زرفام،
پاییز را به جشن نشسته بودند،
.
.
تا جاده بود،
و موسیقی بود،
و شیشه ی باران خورده،
و انعکاس نور ماشین ها،
در قطره های روی شیشه،
هزاران پژواک زیبا را،
به رقص نشسته بودند،

و تو چقدر ناجوانمردانه،
آن شادمانه های پرپرشده،
و آن لحظه های پر از شور،
و پر از زندگی را،
امروز،
همچون سیلابی خانمان برانداز،
مداوم و بی وقفه،
برمن آوار می کنی ...
26 بهمن 1402 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : محمد ادریسی هاشم پور
درود بر شما جناب کورش، بسیار متن عالی و تأثیرگذاری نوشتید و منو‌ هم بردید به خاطرات گذشته..
این عطر عصاره و چکیده خاطرات منم هست. دورانی که حسرتش با خیلی از ماست و تکرار شدنی نیست!
عطری که عاشقش بودم اما دیگه نمیتونم ازش استفاده کنم. حتما باید لابلای عطرام باشه اما توان روحی بوییدنش رو ندارم.
تازه کنکور قبول شده بودم که داییم این عطرو با خودش از خارج کشور آورده بود برای مصرف روزانه ش و وقتی دید من از عطر خوشم اومده بدون تعلل تقدیم من کرد. شاید به سن و سالم نمیخورد، اما تو اون سن آدم میخواد خودش رو موقرتر و موجه تر نشون بده، و شاید هم برام اهمیتی نداشت..
دانشگاه صنعتی امیرکبیر بودم و برادر بزرگترم هم، سال بالایی همون دانشگاه. ورودی بهمن ماه بودم و ترم اول رو نفهمیدم چطور گذشت، خورد به تعطیلات عید و دو سه ماه بعدشم پایان ترم. از ترم بعدش بزرگ‌ترین دغدغه م این بود که کلاسام رو جوری بردارم که سه روز هفته م خالی باشه، برم ترمینال بیهقی سوار اتوبوس بشم و بعد چند ساعت پیش خانوادم باشم و در اصل بدنبال عشق های نافرجام و احساسی دوران دبیرستان. برادرم هم نمیتونست جلودارم بشه و چون میدونست بخاطر چی میرم ماشینش رو هم بهم نمیداد بلکه من منصرف بشم. منصرف که نمیشدم هیچ، تلافی هم میکردم و اگه مادرم چیزی میداد میگفت ببر برای داداشت میگفتم جا ندارم خودش میاد میبره. و اون بنده خدا که هاج و واج نگام میکرد!
یکی دو ترمی این روند ادامه داشت و درس‌ها که سخت تر شده بود باعث شد پایان ترم رو خراب کنم. برادرم که ریز نمرات منو زیرنظر داشت موضوع رو فهمید و با این اتفاق مجبور شدم تغییر رویه بدم. اون موقع ها مدام ازین عطر استفاده میکردم و سرما و گرما و سن هم برام معنا نداشت. بعد چندین سال وقتی که دوباره عطرو دیدم و از درب عطر بو کشیدم تمام اون خاطرات در آنی از زمان از جلوی چشمم گذشت. لرزه بر اندامم افتاد و بغضی غریب بر گلویم. همون بک گراندی که روایح از خودشون در زندگی ما بجا میذارن. کادو دهنده این عطر دیگه میون ما نیست اما این عطر همیشه باید پیش من باشه.. ببخشید که متن طولانی شد. سپاس از دوستان و مدیریت صبور و محترم سایت عطرافشان. روزگارتان همواره به نیکی🌷
26 بهمن 1402 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : Farnaz هاشم پور
از کنار چشمش داشت نگاهم می کرد،
زاویه صورتش سه رخ بود و طوری نگاه می گرد که انگار دارد از پنجره اتاق که مشرف بود به ساحل، دوردست را می بیند،
همیشه این حالت نگاهش را دوست داشتم،
یک جور بیتفاوتی نمادینی که توجه و علاقه اش را با ظرافت خاصی درآن مخفی کرده بود،
به آرامی نجوا کرد : «تلخ می نویسی»،
دستنویس آخرین نوشته ام هنوز دستش بود،
جمله اش خبری بود اما درون آن، هم سوال بود هم اعتراض،
نگاهم را ازش دزدیدم، انگار می ترسیدم از داخل چشمانم ذهنم را بخواند،
با لحنی که سعی داشتم افکارم را پنهان کنم، به جای اینکه سوالش را جواب بدهم ازش پرسیدم : «مگه تلخ بده؟»،
گوشه ی لب راستش مثل همیشه کمی بالا رفت، و روی گونه اش کمی چال شد،
هر وقت مچم را می گرفت، اینطوری لبخند می زد،
زیباترین لبخندی که میشد روی یک صورت نقاشی کرد،
...
واقعا تلخ می نویسم؟
...
می خواستم نپذیرم،
تمام سلول های ذهنم درگیر این شده بود که یک مثال نقض پیدا کنم،
می خواستم حکم قاطعانه اش را نقض کنم،
گفتم : «از تو که می نویسم تلخ نیست»،
صورتش را به سمتم برگرداند،
بی احساس می نمود،
در چشمانم زل زد بود و بدون حرکت، بدون پلک زدن و بدون لبخند به من نگاه می کرد،
چهره اش داشت بی احساس تر می شد،
سرم داشت گیج می رفت،
کل خانه داشت دور سرم می چرخید،
هوا خفه و سنگین بود،
خیس عرق شده بودم،
نمی دانم چرا توی چشمهایم اشک جمع شده بود،
به زحمت صورتش را می دیدم،
...
کل خانه داشت دور سرم می چرخید،
چقدر هوا خفه و سنگین بود،
عرق پیشانیم سرازیر شده بود روی شقیقه هایم،
پرسیدم : «تو گرمت نیست؟ نمی دونم چرا کولر درست کار نمی کنه، یه دفعه خیلی گرم شد»،
چیزی نگفت، با همان حالت بی احساس نگاهم می کرد،
با خودم گفتم : «باید یه نگاهی به کولر بندازم ببینم چش شده»،
تلاش کردم بلند شوم،
اما نشد،
انگار چسبانده شده بودم به زمین،
ترس برم داشت،
بیشتر تلاش کردم، اما نشد،
شروع کردم به دست و پازدن،
گلویم داشت می سوخت،
دهانم خشک شده بود،
قلبم تند می زد،
اینقدر تند می زد که انگار داشت از قفسه سینه ام بیرون میامد،
توان تکان خوردن را نداشتم،
...
نکنه دارم می میرم؟
...
بیشتر ترسیدم،
وحشت زده شده بودم،
درمانده شده بودم،
بهش نگاه کردم،
و با صدایی که حالا بریده بریده از گلویم بیرون می آمد گفتم : «من یه چیزیم شده، نمی تونم تکون بخورم، حالم خیلی بده، فک کنم دارم می میرم»،
...
« ... زنگ بزن به اورژانس ...»،
...
فقط نگاهم کرد،
نگاهش سرشار از بی اهمیتی بود،
انگار برایش مهم نبود که من دارم می میرم،
دیگر به سختی می دیدمش،
حجم زیادی از اشک جلوی دیدم را گرفته بود،
...
صداهای اطراف توی گوشم می پیچیدند،
اصوات کش می آمدند و با هم مخلوط می شدند،
صدای همهمه می شنیدم،
...
مرگ این شکلیه؟
...
شنیده بودم موقع مرگ یه حس رهایی و آزادی رو تجربه می کنند،
یه نور سفید،
رها از دردهای تن،
و رها از غم ها و رنج ها،
پس همه اش دروغ بود؟
مرگ این شکلیه؟
...
قلبم داشت از گلویم بیرون میزد،
دهانم آنقدر خشک شده بود که به سختی می توانستم نفس بکشم،
داشتم از شدت گرما می سوختم،
تمام توانم را جمع کردم : «... زنگ بزن به اورژانس ...»،
...
چطور می تونه اینقدر بی احساس و بی تفاوت باشه؟
چطور می تونه من رو در این حال رها کنه که بمیرم؟
...
بازهم سعی کردم بلند شوم،
اما توانایی بلند شدن را نداشتم،
همهمه ی توی سرم بیشتر شده بود،
حالا دیگه صداها بلندتر شده بودند،
توی سرم صدای داد و فریاد می اومد،
و صداها با هم مخلوط می شدند و کش می اومدند،
به بالا نگاه کردم،
سقف خانه بازشده بود و آفتاب تندی روی صورتم افتاده بود،
نور آفتاب چشمهام را داشت میزد، و پوست صورتم را می سوزاند،
دیوارها هم ناپدید شده بودند،
کم کم چیزای بیشتری را داشتم می دیدم،
سایه های سیاهی دو رو برم در حال حرکت بودند،
بعضی ها با عجله و بعضی آرام تر،
درست نمی توانستم ببینم، اما انگار همه داشتند به من نگاه می کردند،
دوباره به اطرافم نگاه کردم،
مبل راحتی، میز نهار خوری، پنجره ی رو به ساحل، همه ناپدید شده بودند،
کف زمین پر از سنگ و خاک بود،
چند تا سایه ی سیاه، من رو گرفته بودند و نمی گذاشتند حرکت کنم،
...
الان کجای مرگ بودم؟،
اینها فرشته اند یا مَلِک عذاب؟،
فکرم درست کار نمی کرد،
...
دوباره بهش نگاه کردم،
دیگه بدنش رو نمی دیدم،
فقط صورتش را می توانستم ببینم،
با همان نگاه بی احساس و بی ترحم،
...
بغض گلویم را گرفته بود،
هزار حرف در حلقومم گره خورده بود که بهش بگویم،
اما صدایم بیرون نمی آمد،
بغض داشت خفه ام می کرد،
نفسم به شماره افتاده بود،
...
صداهای توی سرم بیشتر شده بودند،
داشتند واضع تر می شدند،
همهمه ی شدیدی بود،
صدای شیون،
صدای گریه،
صدای داد و فریاد،
یعنی مرگ اینهمه ههمه داره؟
...
از میان فریادها، یک صدایی از بقیه بلندتر بود،
ولی بریده بریده شنیده می شد،
انگار از فاصله ای دور می آمد،
شاید از بعد دیگری از زمان :
«زنگ بزن به اورژانس ...»
«از حال رفته ...»
«داره هذیون می گه ...»
...
دوباره نگاهش کردم،
فقط تصویر صورتش مونده بود،
سیاه و سفید، توی یک قاب چوبی، روی یک کپه ی خاک،
با همان بی احساسی،
بدون پلک زدن، بدون حرکت و بدون لبخند،
تمام توانم را جمع کردم،
و به آرامی گفتم : «از تو که می نویسم تلخ نیست» ...
29 بهمن 1402 پاسخ تشکر
35 تشکر شده توسط : هاشم پور فرهاد
درود و عرض احترام جناب کورش گرامی، خیلی لذت بردم از دست نوشته زیباتون. نمیدونم چرا ناخودآگاه منو برد به فضای قسمت هایی از داستان بوف کور زنده یاد هدایت. قسمت های بسیار تأثیرگذارش از دخترک داستان.
خیلی زیبا بود و به سهم خودم سپاسگزارم از شما و وقت گرامیتون.
لطفا درصورت امکان بیشتر ما رو از نوشته های زیباتون بهره مند کنید. شاد باشید و مانا، و بهترینها در انتظارتون 💐💐
29 بهمن 1402 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : ع میرزایی هاشم پور
سپاسگذارم دوست عزیزم،
زیبا، ذهن شماست،
شادمانه ترین ها برایتان باد ...
30 بهمن 1402 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : ع میرزایی یاس

من این عطر رو چندسال پیش کادو گرفتم. از دوستی که لالیک باز هست اما خوب متاسفانه نتونستم باهاش ارتباطی برقرار کنم، نه خودم و نه خانمم که معمولا اولین بازخورد رو ازش میگیرم. احساس میکنم برای سن بالای 50 می تونه گزینه خوبی باشه اما حتما باید قبلش تست بشه
27 دی 1402 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : پویا A_KARIMI

7
رایحه
7
ماندگاری
7
پخش بو
9
طراحی شیشه
بادرود ، یه نوستالژیک دهه نودی موفق دیگه ، همچنان قادر به رقابت با غولهای فعلی ، البته همه اینا به خاطر قیمت مناسبشه و باید دید تو این قیمت واقعا چند تا عطر قابل بحث میشه پیدا کرد ، یه مقدار کم رایحه صابونیش برام جالب نیست ، بیشترین نتهایی که برای من تو این عطر ملموس هست کهربا ، نعنای هندی و اسطوخودوسه و یه مقدار رزماری ، بوی یاس و نارنگی ماندارین تو این عطر اصلن برام ملموس نیست ، تلخی خوبی داره ، اگه کسی به روایح تلخ و کلاسیک مخصوصا دهه نود علاقمند باشه با این قیمتی که داری میتونه گزینه ایده آل باشه ، ماندگاری و پخش بوی متوسطی داره و ارزش خرید بالا
22 آذر 1402 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : پویا رضا

5
رایحه
6
ماندگاری
6
پخش بو
8
طراحی شیشه
یک عطر کلاسیک با ماندگاری متوسط و پخس خوب
بیشتر به درد آقایون بالای 50 سال میخوره
من خیلی رایحش مورد پسندم نبود باید حتما قبل از خرید تست کرد
19 آذر 1402 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : پویا منوچهر

9
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
8
طراحی شیشه
خانه کوچک ما،
راهروی باریکی داشت که به حیاط می رفت،

مادر بزرگم همیشه کنار راهرو،
روی پتوی کوچکش دراز میکشید،
و آرام آرام صلوات می فرستاد،
و از نجوای ملایمش، حرف «ص»، کمی بیشتر به گوش می رسید،
که آمیخته می شد،
با صدای پنکه ی سبز رنگی که کنار اتاق بود،
و صدای آرامِ قمری ها که از حیاط میامد،
و همهه ی مبهم کوچه که از پنجره ی باز آشپزخانه، به داخلِ خانه تراوش می کرد،
و یک هارمونیِ آرامش بخش و ملایمی را می ساخت،
که من خیلی دوست داشتم،

و تمام خصوصیات یک مادر بزرگ دوست داشتنی را داشت:
مهربان،
با موهای سفیدِ بلند و کم پشت،
که همیشه می بافت، و از زیرِ چارقدِ سفیدِ کهنه اش،
بیرون می آمد،
و دندان های مصنوعی اش،
و عینک ذره بینی اش،
و پیراهنِ بلندش، که سفید بود و گلهای ریز آبی رنگی داشت،

و چادر نماز سفیدش،
با آن رایحه ی آرامش بخش:
بوی چلوار تمیز،
و کمی خاک گرفته،
و کمی کهنه،

و وقتی مرا در آغوش می گرفت،
رایحه ی عطرِ ملایمی،
که در یک شیشه ی کوچک،
با مایعی زرد رنگ،
از روزگاری که معلوم نبود،
از دوستی که دیگر شاید نبود،
به سوقات رسیده بود،
مشامم را پر میکرد،

و لباس هایش هم،
که رایحه ی کهنگیِ دلنشینی،
همراه با بوی تمیزی،
از آنها می تراوید،
.
.
.

گاهی، عصری،
به ذوقِ مهمانی،
قلیانی درست می کرد،
بسیار با سلیقه،
کوزه ی قلیانش نقش شاه عباسی داشت،
و در آب قلیان،
برگ گل محمدی می ریخت،
به قصد خوشبویی،
و من می نشستم،
و رقص برگِ گل ها را در آب قلیان،
وقتی که قُل میخورد،
تماشا می کردم،
و عطرِ تنباکوی «هکان»،
که به همراه رایحه ی ذغالِ گداخته،
فضای خانه را پرمیکرد،

و به دوریِ چشم زخمی،
و رفعِ قضا و بلایی،
هوای خانه را می آکند از دودِ اسفند و کندر،

و ظهرهای بهاری،
که خیارِ تازه را،
در کاسه دوغ، خُرد می کرد،
به همراه برگ های نعنا و ریحان،
و نانِ سنگگِ بیات شده،
چنان ترکیبِ استادانه ای از روایحِ جادویی را ایجاد می کرد،
که هنوز هم،
وقتی چشمانم را می بندم،
می توانم خنکیِ این معجون بینظیر را،
در تمام تنم احساس کنم،

و عصرهای تابستان،
عطرِ شیرین هندوانه،
که با خنکای دلچسبش،
انگار ضیافتی از بهشت بود برای خودش،

و یادم هست،
زن های همسایه که جمع می شدند خانه ما،
بساط کاهو سکنجبین فراهم بود،
و عجب ترکیبِ آروماتیکِ عجیبی هم داشت،
سبز، خنک، ترش، و شیرین
واقعا چه استادانه عطاری شده بود،
.
.
.
و او چه عطارِ چیره دستی بود برای خودش،
و چقدر زندگی مان را عطرآگین کرده بود،
و سال هاست که من،
در آرزوی رایحه ی دلنشینِ کهنگیِ لباس هایش،
به حسرت نشسته ام ...
09 آذر 1402 پاسخ تشکر
38 تشکر شده توسط : مهدی ارجمندی علی
درود بر شما ، بسیار زیبا و عالی نوشتید ،واقعا از خوندنش لذت بردم ، همه تجربه کرده ایم و همه شدیدا دلتنگ اون لحظه ها ، بعد از گذشت سالهای سال از رفتنشون ، هنوز بوی چادر ، بوی کمدی که توش شیرینی و میوه می ذاشتن ، بوی ملحفه های تمیز و خنک، بهشت گونه را به وضوح حس می کنم ، غرق در شادی ، آرامش و البته غم میشم کاش اون لحظه ها برمی گشتن
09 آذر 1402 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : فرهاد حسن شجاعی
مهریار عزیز،

ما نسل حسرت های عمیقیم،
و خاطرات جا مانده در کوچه پس کوچه های تنگِ کاهگلی،
وعشق های به زبان نیامده از شرم یا ترس،
و دلشوره های هر لحظه،

ما نسل از دست دادن هاییم،
ما نسل حسرتیم،
.
.
نسل دویدن ها و نرسیدن ها،
نسل اشک های ریخته نشده،
نسل گریه های فروخورده شده ...
17 آذر 1402 پاسخ تشکر
31 تشکر شده توسط : محمد ادریسی فرهاد
عالی مهیار خان عزیز
22 آذر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : محمد جواد گلستانی بابک

با سلام خدمت دوستان
من شامم کلا گرم پسنده و تا الان عطر هایی که منو مجذوب خودشون کردن مارلی کالان و وان میلیون ادوتویلت و لالیک بلک بوده ، به نظرتون رایحه این عطر مورد پسند من هستش ؟با توجه به نظرات به شدت متفاوت واقعا نتونستم تصمیم بگیرم
05 آذر 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : بابک
سلام. در مورد این عطر باید بگم هیچ سنخیتی با لالیک مشکی نداره. عطر با کیفیتیه. شفاف و خوش بو، بی آزار ( به شرطی که بیش از ۴ پاف اسپری نشه) و تا حد زیادی، همه پسند. گرم و ادویه ای نیست. سنگین هم نیست. تلخی دلنشینی داره مثل گریپ فروت و نت های چوبیش هم زیاد مشخص نیست. روایح چوبیش مثلا لالیک ال اکستریم با کیفیت نیست و به صورت منفی تحت تاثیر روایح دیگه قرار گرفته. به نظرم اگر روایح چوبیش یه مقدار پر رنگ بود عطر بی نقصی می شد. عطر نسبتا پیچیده ای هست و تفکیک نت ها کار آسونی نیست. با پخش بو و ماندگاری بسیار خوب. با اینکه از تولیدش حدود ۲۵ سال میگذره ولی همچنان مدرنه.
عمدتا مناسب مهمانی و عروسی و بیرون رفتن های دو نفره.
برای جلسات کاری، مصاحبه، دانشگاه، کافه، اداره، اصلا مناسب نیست ولی برای کارمندان خوش استایل بانک میتونه یه انتخاب خوب باشه. رنج سنی این عطر هم میتونه از ۲۵ سال تا ۴۵ سال باشه.
قبل خرید حتما چند روز امتحان کنید
05 آذر 1402 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : یاس مهریار
سلام دوست عزیز
عطرهای که نام بردید تم های متفاوتی دارند،
مارلی کالان گرم و ادویه ای، وان میلیون گرم و شیرین، و لالیک مشکی گرم و چوبی،
این عطر اما با آنکه گرم و چوبی دسته بندی شده،
اما بیشتر یک عطر نئوکلاسیک محسوب می شود،
و در نتیجه مانند بسیاری از کلاسیک ها،
کمی روایح صابونی را همراه دارد،
گرچه در این عطر، این نوت با ترکیب استادانه ای از روایح گلی و همینطور وانیل بسیار تعدیل شده و حس غالب ندارد، بلکه باعث زیبایی و شفافیت رایحه شده است،
و البته فضا کلی آن هم، پودری است که به دلنشینی روایح افزوده است،
با توجه به سلیقه شما در مارلی کالان و لالیک انخ نواق که حضور لوندر و همچنین نوت های چوبی مورد پسندتان هستند، احتمال پسندیدن این عطر را بالا می برد،
اما به هر حال توصیه می کنم قبل از خرید این عطر (و البته هر عطری) حتما تست نمایید

[EDITED] 1402/09/06 00:41
06 آذر 1402 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : محمد ادریسی مهریار

با سلام.. از زمره عطرهایی است که به توصیه جناب سخی عزیز تهیه کرده بودم و پاییز امسال شروع به استفاده کردم. عطری است به شامه بنده، برای امروز کلاسیک ولیکن گویی در زمان خودش به سبک مدرن ساخته شده. پس با عطری مواجه هستیم که حاصل تلفیق سبک کلاسیک و مدرن است.
رایحه تمیز و لطیفی از لاوندر و رزماری دارد. تداعی گر بوی مردان باکلاس و شیک پوش قدیمی است. با پوشاکی با رنگ روشن و کرم همراه با ساعتی از جنس کاسیو یا سیکو زیبندگی کار را دوچندان می‌سازد. با بوی دخانیات به خوبی عجین می‌شود‌. پخش و ماندگاری خوب.. و ۲۵ میل مازاد بر صد میل دارد با قیمتی ارزشمند.
21 آبان 1402 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : فرهاد مهریار
با عرض سلام و احترام
به نظر بنده هم این عطر خیلی بیشتر از قیمتش می ارزه. هم پرفورمنس مناسبی داره هم نت های پرتقال، لوندر و زنبق قشنگی ازش استشمام می کنید. تصور نمیکردم با این قیمت بشه همچین عطر فوق العاده ای تهیه کرد.
21 آبان 1402 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : مهریار الف ش
خوووب ، احسان عزیز که از نژاد شکیب است !
باید شکیبا باشی بر این عطر :)
یادم نیست چه وقت در مورد این عطر سخن گفتیم و چه گفتیم !
از کودکی چون هیچ چیز این دنیا برایم جالب توجه نبود ( که هر چه جلو آمدم بیشتر هم شد و ناشکیباتر شدم ! ) هیچ چیز این دنیا در خاطرم نمیماند !
باور میکنی آیا که برخی اوقات اتفاقی نظری از نظرات خودم را میخوانم و سپس به بالای صفحه مراجعه میکنم ببینم چه کس اینها را گفته و با تعجب میبینم عکس خودم آن بالاست !!
و از خود میپرسم : من چه وقت این جملات گفته ام و چرا ؟؟
پس از اینکه یافتی ، هر چه بیشتر می یابی ناشکیباتر میشوی و فراموشکارتر از دنیا و مافیها !
لیک عطر و مهر فراموش ام نمیشود خداراشکر به همراه دیگر اقسام هنر که جز اینها هم درین دنیا بی ارزش است !
یادم نیست چه عرض کرده ام خدمت تو جوان رعنا در خصوص این عطر لیک الان این میگویم :
این عطر را بگذار برای وقت اش !
چه وقت ؟
دو وقت را الان میگویم :
اول زمانی که به نیمه ی راه زندگی رسیده ای و همه قسم را آزموده ای !
آن روز ، دیگر هیییچ چیز برای تو جذاب نیست !
برای برخی ، حتی فرزندان !!!
این ، بستگی به " میزان " یافتن تو دارد !
دوم : این روزگار ، گاه مسابقه است !
بر بسیاری مسایقه بر دنیا و بر اندکی مسابقه ای دیگر ، که خود دانی !
لیک جوان ، چه بخواهد چه نخواهد اجبار میشود که در زمانهایی و مکانهایی خاص ، قدرت تسابق خود را بر دیگرانی عیان کند !
چرا ؟
که بدانند : میتواند لیک نمیخواهد !
و این نخواستن ، از ضعف نیست بلکه از فهم !
این عطر برای آن گاه ِ تسابق شایسته است :)
لیک وقتی از نیمه ( زندگی ، ادراک ، تجربه ) گذشتی بر این مسابقات لبخند میزنی :)
و فقط میگویی : آفرین ، آفرین :)
امروز ، نظری خواندم از آقای عباسی اگر اشتباه نگفته باشم نام ایشان را .
که میگفت همه چیز تجربه کردم از ماشین و ثروت و امروز متوجه شدم هیچ در آنها نبود !
این نظر ، متفاوت بود از دیگر ! بخوان !!

و جالب است برایم که فکر کنم دیروز یا پریروز بود که با جناب امیر حسین کنعانی عزیز سخن میگفتیم در خصوص همین عطر در عطرگرام ایشان !
پیر شوی انشاله در جوانی که :
در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبریست
ورنه هر گبری به پیری میشود پرهیزکار !
ارادت ها خدمت شما
23 آبان 1402 پاسخ تشکر
45 تشکر شده توسط : مجید جوادی مهریار
سلام،من لالیک وایت این بلک را تهیه کردم که رایحه خوبی داره ولی پخش و ماندگاری پایینی داره،حالا بین بنتلی فور من اینتنس (دکانت تهیه کردم)،و لالیک شیر (تست نکردم) مردد شدم،پیشنهاد شما چیست؟
23 آبان 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Ehsan
عرض سلام و ارادت بسیار خدمت شما جناب سخی مهربان. ما به نام شکیبا هستیم و شما به وجود و ذات.. که بسیار آموختیم و این محفل کلاس درسی است برای ما نوآموزان از شما و دیگر دبیران و معلمین پرسخاوت و هر آنکه از سخاوت وجودش لبریزتر باشد، مهرش را فراموشکارتر شود. نشان به آن نشان که بر اعطای مهر خود حساب و کتابی باز نکرده است. بالعکس ما حساسیم به رفتارهای اطرافمان که هنوز نابالغیم در شناخت. به دنبال واکنش‌های درخور رفتارهای به ظاهر خوبمان می‌گردیم و با عدم دریافت آن رنجور می‌شویم. مانده تا به غایت درک معانی اوصاف نیک برسیم. از نسبت پوشش این عطر و نیمه زندگی فرمودید، اما یک چیز خوب برایم روشن است.. حساب زندگی و عمرم مشخص نیست و گاه تصور می‌کنم کوتاه تر از آن است که خود می‌اندیشم.. پس نیمه زندگی برایم مجهول است و قمار بر مجهولات از اسباب پشیمانی و ندامت.. داستایوفسکی در کتاب قمارباز معروفش خسران قمار در زندگی را خوب تشریح کرده است. در آخر سپاسگزار مهر و سخاوت شما هستم..تا ابدیت..
23 آبان 1402 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : فرهاد مهریار
سلام و عرض ادب دوست گرامی.. انتخاب بین این دو کمی سخت است و به روحیات شما باز می‌گردد. در لالیک شیر غلبه با لاوندر و رزماری است و در بنتلی با چرم و ادویه و مشروب. اولی لطیف است و دومی زمخت. هر دو مناسب تیپ رسمی. اولی با پوشش رسمیِ باوقار جلوه می‌کند و دومی با پوشش زمستانیِ وزین. اولی وجه عطوفت و لطافت شما را پر رنگ می سازد و دومی وجه اقتدار شخصیتی شما را. پخش دومی لاجرم بیشتر است. لالیک را هم تست کنید تا انتخاب بهتر داشته باشید.
23 آبان 1402 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : فرهاد مهریار

پخش متوسط ب بالا،ماندگاری خوب،رایحه کلاسیک بسیار جذاب ک مخصوص۳۰ ب بالا هست و کاملا رسمی .من دوسش دارم
30 مهر 1402 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : RAS رضا

سلام
چرا عطر لالیک پور اوم لیون بهترین عطر امضای آقایون بالای سی سال به حساب می آد ؟

1: قیمت این عطر نسبتا مناسبه و اگه قراره فقط یه عطر داشته باشیم که هر روز و همه جا بخوایم اون رو استفاده کنیم باید به فکر سریع تموم شدنش هم باشیم .....قیمت این عطر خیلی خوبه و میشه راحت اون رو جایگزین کرد !

2: یه عطر امضا باید چهار فصل باشه.....لالیک پور اوم کاملا سه فصله و حالا با ارفاق چهار فصل !!!!!!! با خیال راحت در فصل پاییز و بهار می شه ازش استفاده کرد........من که معتقدم در زمستان حتی بازخورد بهتری می گیرید ازش........فقط توی تابستون و روزهای گرم همیشه بهترین گزینه نیست ، که حالا اونم میشه به یال و کوپال شیر مهربونش بخشید ! .......در ضمن هم سر کار میشه استفاده کرد و هم در مهمونی و دور همی ها و هم .....

3: پرفووووووووووورمنس !!!!! ............در بین عطرهای ارزان قیمت ( به نظر من ) مدال طلای بهترین عملکرد با اختلاف زیاد به همین عطر تعلق میگیره ...............تا دوسه ساعت کاملا پخش بوی مناسب و قابل قبول داره............بعدش هم تا چهار پنج ساعت دیگه به کارش ادامه می ده .........اما خوب خفیف تر میشه ، ولی باز هم هست و کاملا متوجه می شید و متوجه می شند !!!!...........به نظرم نیازی به شارژ نداره و راحت می شه با شش بار اسپری کردن یک روز کاری ( حدود هفت ، هشت ساعت ) رو کاملا باهاش راه انداخت............تازه این عطر از اون عطرهایی هست که سیاژ ( خط بو !!!! ) داره .....و وقتی از جایی یا از کنار همکاراتون رد می شین همه متوجه میشن و برمی گردند !!!!

4:احتمالا همه با من موافقید که عطر امضا باید تا حد زیادی خاص باشه و مثلا ورساچه پور اوم یا دیور ساواژ بهترین گزینه ها برای عطر سیگنیچر نیستند..........چون خیلی ها استفاده می کنند و همه جا هستند.................اما این شیر دوست داشتنی رو همه کسی نمیشناسه ..........و احتمالا فقط در محل کارتون و بین دوستاتون این فقط شمایید که این عطر رو می زنید........پس میشه امضای شما !!!!!!!!!

5: رایحه سلیقه ای هستش ، تست کنید لطفا !

6: توی این رنج قیمت بیشتر عطرها بوی سینتیتیک و شیمیایی می دن ( هالوین من ایکس ، داویدوف کول واتر ، کلوین کلاین وان و....) ..........اما شیر قصه ما با همه فرق داره..........این شیر رو لالیک ساخته.........بسیار خوش ساخت و طبیعی !

7:تازه 25 میلی لیتر هم در مقایسه با خیلی از رقبای 100 میلی لیتری خودش بیشتر داره !!!!!!!

8: مطلب آخر اینکه این عطر یه عطر فوژه و باربرشاپی به حساب می آد........اینه که بیشتر به مردهای بالغ و جاافتاده می آد تا پسرهای جوون ( البته این هم مثل مهریه می مونه ، کی داده کی گرفته ؟ .........این قوانین هم نه کسی رعایت می کنه و نه اصلا مجبوره که رعایت کنه !!!!!!!! ) .............ولی به هر حال بیشتر افراد بالغ و بزرگسال اون رو می پسندند.......چون اونایی که دهه شصت یا هفتاد رو تجربه کردند این جور عطرها رو می شناسند و با اونها بزرگ شدند......... ( بچه های دهه شصت عاشق آزارو هستند ، اما جوون تر ها شاید از شروع تند و عجیب و غریب اون جا بخورند و خوششون نیاد ! ) ...........این عطر هم مثل دوغ خوردن ما ایرانی ها می مونه ، چون از بچگی خوردیم عاشق طعم ترش و خوشمزه اش هستیم ، ولی خیلی وقتها خارجی ها که برای اولین بار می نوشند ، جا می خورند !!!!!!! .......این رو گفتم که دوستان جوانتر ( زیر سی سال مثلا ! ) یهو شوکه نشند.....این یه عطر شیرین و اغواگر با طعم نوتلا و تیرامیسو نیست ، بوی آدامس و نوشابه هم نمیده ...........این عطر متعلق به زمانیه که عطرها یا کاملا مردانه بودند یا زنانه...........اولش یکم یه جوریه !!!!!!!!!!..........اما بعدش عالی میشه.........و باز هم عالی تر.............و حتی بیشتر از عالی !
لالیک پور اوم لیون عشق است !!!!!!!!!!!!!!
25 مهر 1402 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : مجید جوادی Amirhossein
سلام
از نظر رایحه شبیه بنتلی فور من اینتنس یا تق هرمس هستش یا متفاوت؟
14 آبان 1402 پاسخ تشکر
سلام خدمت شما ........هیچ شباهتی به این دو عطری که می فرمایید نداره ...........یه عطر پودری آروماتیک هست که ( از نظر من ! ) بیشترین نوت هایی که درش حس میشه بوی رزماری و لاوندر ( اسطخودوس ) هست.........
15 آبان 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : Mahmod Akrami RAS
درود
چه رویو خوبی
امیدوارم هر آنچه تست کرده اید
را اینطوری تحلیل و بررسی کنید
ممنون
15 آبان 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : امیرحسین کنعانی RAS
ممنون از اظهار محبتتون جناب هاشم پور عزیز.........خوشحالم که تونستم کمکی بهتون بکنم دوست خوبم ...........زنده باشید !
16 آبان 1402 پاسخ تشکر
عزیز سلام بچ کد مربوط به چه سالیه ؟
17 آبان 1402 پاسخ تشکر
سلام محمد جان.......E0B22
که تاریخ تولید میشه 2/2022
17 آبان 1402 پاسخ تشکر

10
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
شیر برای شیر؟ فکر نمیکنم!
با خودم فکر میکردم که اگر دکانت ۱۰ میل ارجینال این عطر را به سلطان جنگل بدهیم، آیا حاضر خواهد شد که به عنوان امضای خودش، از عطر افشان عزیز سفارش دهد و از بن های تخفیفش هم که با هزار مکافات جمع کرده است استفاده کند؟ بعید می دانم! شاید حداکثر راضی می شد که این عطر را در روز ولنتاین به نامزد زیبایش هدیه بدهد.

با عطر بسیار با کیفیتی ( معتدل، مقداری تلخ، مقداری معطر و چوبی) روبرو هستیم با شیشیه ای لوکس که بر روی آن نشان برجسته حضرت سلطان السلاطین، به زیبایی نقش بسته است، اما بوییدن این عطر، هیچ حسی از شیر بودن را به انسان نمی دهد. اگر به بنده به خاطر این حرف جنسیتی بد و بیراه نگویید، حتی حس اینکه شیر ماده هستی هم نمی دهد. موریس راسل، خدا از سر تقصیراتت بگذرد، آخر چرا این عطر را در این شیشه ریخته ای؟!

ارادتمند همگی
20 مهر 1402 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : هاشم پور کوروش
خب منم همینو میگفتم دیگه، اگه این عطر جنسیت نداشت من امضای خودم میذاشتمش. با نظرتون موافقم رایحه ربطی به سر شیر نداره. آخه چه چیزی از شیر رو یادآوری کرده که بطریشو اینجوری ساختن. شاید فقط برای اینکه ما خانمها استفاده ش نکنیم. 🥴😓😼
20 مهر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : مجتبي۶۳۳۳ رضا
کاملا درسته. من هم فکر میکنم لالیک شیر عطر یونی هست و البته یه مقدار هم به سمت زنانه بودن سنگینی میکنه. باید برم لالیک اسب رو هم بررسی کنم ببینم آیا حس اسب بودن به انسان دست میدهد یا نه😭😁😫🤔😶🤠 امیدوارم اینطور نباشد🤦‍♂️
20 مهر 1402 پاسخ تشکر

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟