سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
«با الهام از فیلم اسکات ریدلی، به نامهانیبال، که بخش عمدهاش در فلورانس فیلمبرداری شد، بهطرزی مصنوعی در لحظهای متمرکز میشود کههانیبال لکتر به سوال کلاریس جواب میدهد: «آیا میخواهی به من بگویی: دست بردار، حتی اگر دوستم داری؟» یکی به دنبال زیبایی و هنر میگردد و از میانهروی بشر تنفر میجوید، و به افراط و جنون در مقابل «افراد گستاخ و ساده» یا آنهایی که به نحوی میتوانند زیبایی دنیا را برهم بزنند، میرسد. دیگری در میان گزینههای جذاب و غیرشخصی زندگیاش قدم بر میدارد و اسیر عشق موجودی میشود که هرگز تقاص پس نمیدهد. درست همانند دیدن و باور کردن، لذت و دردمندی، دنبال کردن آرمانی بیانتها برای عشق ورزیدن بدون مرز و بدون محدودیت است...در رقابتی که اینهارمونی را پررنگتر میکند. برای همیشه.» ( نوتی از برند.)
برند | فیلیپو سورچینلی |
سال عرضه | 2018 |
کشور مبدأ | ایتالیا |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | گل سوسن، بوی فلزات |
در پلانی از این سکانس، تصویری کلوز از هانیبال لکتر را داریم، غرق توجه، به کلاریس، با دقت و از پشت شیشه ای حفاظتی با جداره های فلزی و سوراخ هایی که روی آن وجود دارد، بو می کشد، کلاریس را، هوای بیرون را، و رو به کلاریس می گوید:
تو از کرم پوست ایوان استفاده می کنی و بعضی وقتا L'Air du Temps می زنی،
اما _نه_امروز!
در ادامه کلاریس به لکتر می گوید:
همه این نقاشی ها کار شماست دکتر؟
هانیبال در جواب می گوید: این دوئومو (Duomo) هست. که از بِلودره (Belvedere) دیده میشه. در مورد فلورانس میدونی؟
کلاریس: همه این جزییات تنها از تخیل و حافظه شماست؟
هانیبال: حافظه! چیزی که من ازش استفاده می کنم، جای دیدن!
___________________
در نگاه اول باید چشم را بست و به حافظه اعتماد کرد. چنان که هانیبال چشمان خود را در زندانی می بندد و جهان بیرون را متصور و بازآفرینی می کند. و حتی کلاریس را!
ترکیب بوی تمیز، لطیف و پاکیزه مواد آرایش یک زن در کنار مردی با هوش بسیار، کمالگرا و با روحیاتی خشن و به دور از عرف جامعه.
بالانسی زیبا از نت های فلورال اسپایسی. گل میخک، یاس ایندولیک، سوسن ... نمادی از کلاریس. دختری با ظاهری آرام و دلفریب. ( همچنین سوسن در مسیحیت سمبلی از باکرگی و پاکیزه و منزه بودن مریم مقدس است. )
در کنار ته بویی از گلپر و اسطوخدوس در مقابل آکورد فلزی.. بوی خون! اما چرا خون؟
در سکانسی دیگر از فیلم سکوت بره ها در آنجا که هانیبال را درمکانی دیگر، در قفسی با میله های فلزی قرار داده اند، هانیبال با استفاده از مغزی قلمی فلزی که در صحنه ای دیگر ربوده، دستبند خود را باز می کند و با آنها درگیر شده و با آرامش تمام به زندگی آنها خاتمه می دهد!
بعد از آن، موسیقی در حال پخش است، هانیبال به واریاسیون های گلدبرگ - اثری از باخ - قطعه گلن گولد گوش می دهد و صورتی که بر روی آن قطرات خون پاشیده شده، با دستانی که در حال رقص که همچون رهبر ارکستر، در حال رهبری و لذت از این قطعه بی نهایت زیباست!
نوعی حس رهایی بعد از کشتاری که با نهایت آرامش و خود خواسته اتفاق افتاده!
بعد از گذشت اندک زمانی از تست عطر، این رهایی عجیب را می توانید حس کنید...در کنار ترسی زیبا!
که ترکیب آکورد چرمی و حس انیمالیک این کار هست که بواسطه کاستاریوم به هرچه بیشتر القا کردن این حس کمک می کنه.
این عطر از قلم، خون، حافظه و تخیل حرف می زنه.
فیلیپو شاهکاری ساخته که در وصف این موجود! می توان صفحه ها نوشت.
این عطر بوی جنایتی هوشمندانه، بوی سختی و نرمی، بوی جزئیاتی دقیق، بوی تاریکی در کنار احساسی روشن، بوی عشقی منجمد شده، از دو جنسی متفاوت، دوست داشتنی تمام عیار و لذتی که هرگز ارضا نمی شود! بهم نمی رسد و تمام نمی شود!
بوی هانیبال در کنار کلاریس می دهد!
این عطر را حتما تهیه خواهم کرد،
اما نه امروز!