HERMES - Voyage d'Hermes

هرمس وویاژ

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-31134
نوع عطر : ادو تویلت
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : گلی چوبی مُشکی
طبع : خنک
مشخصات تولید
نام برند : هرمس
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 2010
کد کالا : ATR-31134
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 5
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
300,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    12
  • نمی پسندم
    4
  • - 25 سال
    3
  • + 25 سال
    11
  • + 45 سال
    0
  • روزانه
    15
  • رسمی
    2
تعداد رای های ثبت شده : 83
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

این محصول بسیار عالی و ماندگار شرکت هرمس میباشد که در سال 2010 وارد بازار شد، رایحه این عطر مردانه-زنانه با خنکی بسیار ملایمی آغاز و با ترشی خاصی پایان میپذیرد این عطر یکی از بهترین محصولات این شرکت میباشد که توسط Jean-Claude Ellena تولید و معرفی شد.

رایحه‌های طراوت‌بخش و چوبی بافتی نشاط‌آور و دلپذیر به «هرمس وویاژ» ‌بخشیده‌اند. رایحه روشن دانه‌های سرو کوهی نیز تضادی ناب را با رایحه پُرانرژی سدر و رایحه لطیف مشک سفید ساخته است. ژان کلود النا، این عطر را همچون فراخوانی به‌سوی اکتشاف ناشناخته‌ها و سهیم شدن این اکتشافات نوین با دیگران توصیف می‌کند.

«هرمس وویاژ» عطری نوآورانه است که تخیل شما را سیراب می‌کند و درواقع براساس رابطه دیرینه و شگفت‌انگیز میان کمپانی هرمس و مفهوم سفر شکل می‌گیرد. درگیری متقابل میان تناقض‌ها، سویه‌های تکمیل‌ساز و پیوندهای غافلگیرکننده به‌خوبی رایحه‌های چوبی را برجسته می‌کند که درعین داشتن طراوت، سویه‌های کهربایی هم دارند؛ رایحه‌هایی آشنا اما شگفت‌انگیز، آرامش‌بخش اما هیجان‌انگیز و به یک اندازه مناسب برای مردان و زنان. فیلیپ موکت (طراح کمپانی هرمس) بطری مسافرتی خاصی را برای «هرمس وویاژ» ساخته است که نمادی از مفهوم‌های سفر و جنبش و حرکت است.

عطر افشان این ادکلن را به شما معرفی میکند .

نوع عطر ادو تویلت
برند هرمس
عطار ژان کلود النا
طبع خنک
سال عرضه 2010
گروه بویایی گلی چوبی مُشکی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه لیمو ترش، هل ، دانه سرو کوهی ، ادویه جات معطر
اسانس میانی ترکیبات سبز ، چای ، روایح گلی
اسانس پایه مشک ، سدر ، روایح چوبی
نمره کاربران
Voyage d'Hermes-هرمس وویاژ
رایحه
7.8
21 رای
ماندگاری
6.8
30 رای
پخش بو
6.6
31 رای
طراحی شیشه
7.5
21 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند هرمس
اخبار برند هرمس
عطرگرام
نظرات کاربران (27 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
7
رایحه
8
ماندگاری
9
پخش بو
10
طراحی شیشه
تیپ یک پیراهن هاوایی خنک ساحلی با کلی شکلک و ..داخل اداره هم که همه جوره میشه روش حساب کرد.پخش بوش عالیه باعث آرامش میشه اما عطری نیست که نیش باشه اما باز خوردش عالیه
23 آذر 1402 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : اوا سعیدی بابک

9
رایحه
6
ماندگاری
6
پخش بو
10
طراحی شیشه
کاری بس زیبا … اگه شخصیت اروم و متینی نداشته باشین به تنتون نمیشینه … از اون بوهاست که روی ادمایی میتونم بشونمشون که از دیدم جایی در بهشت دارن . ارام و موقر
رایحه ساده و صاف و صمیمی .. با اصالت هرمسی
18 اسفند 1401 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : حسن شجاعی آرش

یک تداعی صمیمی، به یاد دورهمی‌های عصرانه‌ی خانه‌ی مادربزرگ‌ها

اگه می‌خواید بوی این عطر رو بچشید، داخل یک استکان چای چندقطره لیمو ترش و یک ورق (یا درصورت پودر بودن یک قاشق مرباخوری) لیمو امانی بریزید و با یک آبنبات هل‌دار میل کنید، یا بالعکس چای هل‌دار دم کنید و به همراه یک آبنبات لیمویی (از اونا که داخلش لیموی امانی خرد شده و طبیعی داره) بنوشید :)

لیمو و هل در این عطر در آرامش و مسالمت کنار هم نشستند و هیچکدوم قصد ایجاد تنش و غلبه بر اون یکی رو نداره و این همراهی تا پایان ادامه پیدا میکنه.

اگر به این عطر جنسیت مؤنث بدیم (البته که قطعا مردانه هم هست) داداشش میشه تق هرمس به نظرم :))
23 بهمن 1401 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : فرهاد حسن شجاعی

8
رایحه
6
ماندگاری
6
پخش بو
1
طراحی شیشه
بوی هل و هل و هل و هل
و کمی بوی لیموی تازه خیلی دقت کنم بوی کمی ادویه و چوب هم میاد
ولی باز هم بوی هل....
خوب بوی هلش خیلی طبیعیه
25 تیر 1401 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : آلالیتا Kambiz

7
رایحه
7
ماندگاری
7
پخش بو
7
طراحی شیشه
یزدی ها یه شیرینی دارن به اسم لوز که واقعا خوشمزه است حالا فرض کنین لوزی که توش هل استفاده شده رو با یه چای ناب ایرانی نوش جان کنید اونم دقیقا توی کافه دنج که چند تا میزش رو گذاشته بیرون کنار دخت لیمو، بعد از ظهره هوا خنکتر از ظهر شده صاحب کافه داره به گلدونای بیرون آب میده و شلنگ آب رو روی تنه درخت که همین چند ساعت پیش آفتاب تنش رو داغ کرده میگیره از داخل کافه رادیو رو باز می‌کنه صدای یه آهنگ قدیمی که روح آدمو نوازش می‌کنه به گوش میرسه و تو به نوشیدن چای ادامه میدی .
17 تیر 1401 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : complihanicated علی ح
دوست عزیز شما باید نویسنده میشدید
10 بهمن 1401 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : sinash بابک

دوستان،احیانا این عطر بوی کرم خیار نمیده؟
15 اسفند 1400 پاسخ تشکر
خیر اصلا
25 تیر 1401 پاسخ تشکر
بوی کرمو حس میکنم ولی خیار خیلی نه
07 خرداد 1402 پاسخ تشکر

هرمس وُیاژ
عطری مرکباتی اسپایسی با جریان های فلورال سبز و میل های تازه وُ روشن که به ستون چوبی لاکتونیک و یک مشک جنتلمن تکیه می‌زنه و گاها رگه های شیرین'ترش ازش به مشام میرسه.
[برای من مُشک کمی پودری به نظر می‌رسید]

برای برخی از افراد وُیاژ به صورت مستقل با لیموترش شروع میشه و میره به سمت هل و چای! برای من اما با ادویه های گرمادیده و آکوردهای مرکباتی که آبستنِ لیمو و رایحه ای شبیه به برگ نارنج شروع و به سمت سبز شدن حرکت کرد و درادامه قیافه گلدار به خودش گرفت. در نهایت هم به شریان های چوبی مشکی رسید و همونجا به خواب رفت.

فکرمیکنم مثلثِ لیمو، چای، هل تو این عطر باعث میشه برخی ماهیت ها برای ما تغییر کنن. خیلی ها تو دنیا این عطر رو با یک لاین حجیم و درست حسابی از لیمو تازه به یاد میارن. اما تمام اون چیزی که داخلِ پرانتزِ لیمو قرار میدن صرفا خود لیمو نیست! بلکه تمایلاتِ ذاتی هل و چای باعث میشه رایحه ی لیمو تو این عطر گاهی اوقات به سمت سوتفاهم بره! منظورم اینه ما رگه های شبه ترش'تند هل و حس های مرکباتی میوه ای چای رو زیر کلیدواژه 'لیمو' دریافت می‌کنیم!
دوستان عزیز، چندسال پیش یکی از دوستانم برای من چند نوع روغن معطر من‌جمله بلک تی، وایت تی و لاوندر... آورد [تولید کشور کانادا (اگر اشتباه نکنم) و مجموعه ای تحت عنوان اروماتک / Aromatech]
جالبه، بلک تی به ذات دارایِ جریان های اسپایسی خیلی ملایم، خاکی خشک، خطوط میوه ای سیال (نزدیک به آلبالو و...)، ترشی با طعم گَسِ عمیق و بازیگوشی های به وضوح مرکباتی و با دقت لیمویی بود! من 'حس میکنم' قرارگیری نت چای و لیمو درکنار هم میتونه وقایع رو به سمت لیمویی شدن سوق بده :) و حتما این چیدمان هدفمند هم هست.

تو این عطر یک رایحه ی آروماتیک هربال هم حس کردم که خیلی شبیه به رزماری یا یه چیز نزدیک به اون بود...
آقای مشک هم به نظرم تو کیف پولش چندتا عکس کوچولو از گل های سفید داره. هل اما برگ آس این عطر محسوب میشه
نه به خاطر میزان حضور و یا رایحه ای که ازش حس می‌کنیم
به خاطر اخلاقش! خیلی سانتی مانتال هستن ایشون :)
یعنی چی؟ یعنی با هرنتی برخود میکنه دفترچه اش رو درمیاره میگه آقاخانم لطفا یه جمله تو این دفترچه برای من بنویس، یادگاری بمونه! لیمو هم براش مثنوی بازنویسی میکنه :)

در نهایت ویاژ رو میشه اینطور خلاصه کرد : خوشبو با دریافت های طبیعی.

سیاژ، پخش و ماندگاری حسی دارن شبیه به 'مهم تفاهمه'
باتل و رایحه هفت
بدون جنسیت؛ بهار پاییز

خارج قسمت.
ویاژ (و کلا عطرهایی با این ترکیب بندی) از نظرمن یک بُعد نوستالژی، شاعرانه، رُمنس و پنهان دارن. بخشی که به ریشه های ما تنه میزنه! ما یعنی دقیقا ایرانی ها... / چای، هل، ادویه، چوب... این تعامل میتونه برای برخی تبدیل به کلیدی بشه که قفلی جادویی رو باز میکنه! قفلی که به موجبِ باز شدنش اجداد فراموش شده ی ما از جهان مردگان دوباره به جریان زندگی برمی‌گردند! که اگر اینطور بشه احتمالا این‌چنین عطری رو نمی‌تونید تروتازه دریافت کنید! بلکه... حس دژاوو به شما دست میده و رایحه ها از قلب تازگی به بطن دیرینگی حرکت می‌کنن! چیزی بین بوی نم و کاغذهای آب خورده قدیمی...
شخصا به اون بخش کشش و گرایش بیشتری دارم!! :)
14 آذر 1400 پاسخ تشکر
26 تشکر شده توسط : وحید حبیب جوانشیر
ییلاقی را تصور کنید در پهنایِ بی امانِ چمن و آغوش سبزِ علف
مابین بازیگوشی بره ها و آوازِ گلبرگ های سپید
میان چشم چرانیِ آسمان و بوسه های دزدکیِ نسیم بر گونه ی شبنم
همانجا که گوساله ها به چمن هایِ آبدار آنچنان نگاه می‌کنند که عاشقی به معشوقش
وَ شعر یعنی: جلوسِ نگاهِ نَمور، کش دار و عاشقانه ی یک گوساله بر اندام جوانِ چمن
چمن؛ تشنه ی نشخوارِ گوساله!
غمگین از زیرِپا ماندن!
ترجیح و تشخیصِ چگونه از بین رفتن!
اصلِ مهم
بروزِ هوشِ آزاد و سبزِ چمن!
اروتیک دائم طبیعت!
در بین این ها و بسیاری از آنها! که می‌دانید و می‌دانم....!!
کلبه ای تمام چوبی؛ یادگارِ قبیله های سابق
سفرکرده های بدون بازگشت...

دیوار این کلبه لباسی نو به تن کرده
کاه، گِل!
گِل... گِل ها... کاه... کوه ها!
شاید خاطراتِ مردمانی را در خود داشته باشند
چه کسی می‌داند
هزاران. میلیون ها. میلیاردها! انسان از جانِ شیرین به خاک سرد هجرت کرده اند و اینک ما سیبی ترش می‌چینیم
از درختِ زندگی که بر خاکی پراز حافظه ی حیاتِ آدم ها روییده
شاید از درخت مرگ!
ما با آن سیب بخشی از همان میلیاردها آدم را می‌بلعیم!
شاید که آدم تر شدیم.
کمی دورتر از درخت مرگ و زندگی
جایی که دختری در کلبه ی باران خورده و نمور، جوانی را به لحظه می‌سپارد
کلبه ای که مَدارَش را، بوی علفزار و کلوخ هایِ باران خورده پوشانده
دختر؛ هل، دارچین، زیره، فلفل سیاه وچند ادویه دیگر را به ضیافت آسیاب می‌برد و لبخند می‌زند به غُرغُرِ سماور بی اعصاب
که در قلبش چوب ها می‌گویند ما زغالیم! سیاهی ازآن ما سرخی و گرما ازآن تو!
اما خیالِ دختر... دور است... دورتر از سماور و چموشی هایش
لحظه شماری‌؛ برای شنیدن صدایی که نام اورا در آوا دارد.
پسری آنطرف تر....!
بیرون کلبه. جلیقه ی پشمی سیاه رنگ به تن
برروی کُنده درختی پیر و اخمو نشسته و با یک چوب پهن که از جوانی های همان کنده می‌آید آتش را به سمت میلِ باد می‌چرخاند
سگی قهوه ای که رگه های کرِم رنگ برروی کمر وَ یک خالِ سیاهِ کم پیدا روی چشم چپش دارد مابینِ دودِ غلیظ شده با رطوبتِ کم جان و سرمایِ هوا؛؛ برروی زمینِ گِلی قایم موشک را تمرین و با بوسه هایش برروی دستِ پسر مهربانی تصویر می‌کند!
پشت سر این حادثه
مه بستر زمین را می‌بوسد و صدایِ طبیعت گوشِ حیات را پاره می‌کند
پسر با موهای سیاه و ابروهای در هم تنیده
رو به دختر...
رستاخیزِ آن تصویر! پایان انتظار...
هی جانان...
صوتی رها مابین کوه ها
مردگان پاسخ می‌دهند!
پژواک 'آن' در قلب بازگشتِ جان!!
جانان؛ قهقهه ای بلند در قلب و شهدی در معده!
که تمامش می‌شود،، جانِ جانان؟
پسر؛ بیا جانان. بیا...
جانان با لباس گلدار برمی‌خیزد
آن قامت کشیده و تاب گیسو
بادی گردن کلفت می‌وزد
فریاد می‌زند بر سر علفزار
تعظیم کنید!
علفزار سرخم می‌کند در مقابل بی حدِ این زیبایی
باد... از بین آبشارِ معطرِ رها بر روی گردن دختر می‌گذرد و سربه بیابان می‌گذارد!
پچ پچ های مرموز می‌گفتند... این دختر بادها را دیوانه می‌کند!
آن رخساره ی آدم کش
شعله تر از زبانه ی آتش
چکیده ای از حصولِ خورشید
.... نزدیکِ پسر!
با دستانِ کوچک و سفیدحنایی اش هل را میانِ خالیِ دستِ بزرگ وُ دودگرفته پسر رها می‌کند
مفهومِ تضاد! تلفیق ظرافت و سرکشی با خشونت و اطاعت
دستِ خشن و مطیع پسر گره خورده در دستِ ظریف و سرکشِ دختر!
صدای باد در چرخاچرخ برگ ها
تنفس سریع سگ زیر بار دود
جِلز و وِلز آتش
نفس عمیق طبیعت....
سکونِ زمان!
ابری بزرگ؛ ایجادِ اختلال در اُفقِ دیدِ خورشید!
سایه ای پهناور برروی چمن زار
انفجار هسته ی متراکم عشق!
اینک؛ شکوفه!
برروی گونه ی پسر غنچه ای سرخ رویید
لب های دختر اما، سرخ تر شد!
آسمان به زمین نزدیک تر از قبل
خورشید از پشت ابر بیرون آمد
ای ابر لعنتی... گل ها بگویید به من... چه شد؟
گل ها؛ خنده
تماشای این تلفیق
سگ مات و مبهوتِ تصورِ دختر
چشمانی سیاه و نگاهی که عرقِ آتش را سرازیر می‌کرد
آدم و حوای رها برروی پیکرِ وحشی طبیعت

حوا! ماده گرگ های باشکوهِ رها در کوه ها...
سایه ی با عظمت پلنگ در چپاول ماه
غزالِ دَوان در غش و ضعف پهناورِ دشت ها
دخترهای سرخ و سفید تاریخ ما...
آتش پاره های سربه هوا...
مادران افسانه ای و زیبا

چای هل چوب دود آتش...
این یکی قلبِ دودمانِ مارا هدف قرار داده
نمی‌توانیم به دقت کشف کنیم چرا
شاید روزی،، صدها سال قبل تر از من و تو
در قلبِ ییلاقی خیالی
پسری گونه ای سرخ... دختری با لب هایی سرخ تر!
شاید دختری دیگر... در اوج تنهایی
کنارِ چوب های نم دار و حکایت های نا کشیده
چای'هل نوشیده و آهی سرداده وَ سرش را به سمتِ پیچِ پُر تابِ گردنه ی تندِ ییلاق چرخانده
و سواری که با اسب سپیدش هرگز نیامد...!
آن دختر...
شاید مادرِ دورانِ دورِ من باشد
مادر دوران دورِ تو
ما فرزندانِ همان دخترهای زیباییم...
ما خاطراتِ سرخِ بوسه هایِ آن‌ها را برگونه ی بیخیالیِ خود به یادگار داریم
ما وارث تمام رایحه های آن ییلاق!
بازماندگان بی توجه
چای هل، چوب و آتش...
ما فرزندان همین ها هستیم.
فرزندان ندای آزاد و سبز طبیعت...!!!
فرزندان نم کشیده ی این سرزمین وارونه!



[اگر ما بین استشمام این عطر یا چنین عطرهایی، حس عجیبی بین معده و قلبتون ایجاد شد و بوی نم داخل جمجمه اتون رو پُر کرد،، بدونید... اون دختر داره به شما چشمک میزنه!]
14 آذر 1400 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : nazanin Shab   nam
سلام مسیح عزیز

تو نت های میانی این کار ، نت دانه سرو کوهی هم هست و احتمالا اون نتی که بهش اشاره کردید و حضورش رو احتمال دادید:
«تو این عطر یک رایحه ی آروماتیک هربال هم حس کردم که خیلی شبیه به رزماری یا یه چیز نزدیک به اون بود...»
احتمالا همین دانه سرو کوهی باشه
البته در روایح پایه چوب سدر هم ذکر شده

ببخش که مزاحمت شدم

ممنون از توصیف بسیار زیبا و دلنشینت
14 آذر 1400 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : حسن شجاعی nazanin
درود بر شما. مزاحمت؟ حتما شوخی می‌کنید :)
ایرج عزیز، معاشرت و تبادل نظر با شما عزیزانم باعث مباهات بنده بوده و هست. باقی و برقرار باشی جانم.
14 آذر 1400 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : nazanin Melody

جالب انگیزه که چقدر برداشت های متفاوتی ازین عطر خوندم و چقدر مال من اکوارد بنظر میرسه :)) چون ظاهرا برای هیچکی این عطر و ادویه های نمورش حس کهنگی ایجاد نکرده که هیچ فرش هم بوده برا خیلیا :)) فک کنم منو با ژیان برده سفر:)))
تفاوت ادوتویلت و ادوپارفوم این کار چیه؟ نت هاشون روی کاغذ خیلی منطبق بودن…
25 تیر 1400 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : حسن شجاعی بامداد آریافر
با سلام
توی این کار همونطور که تست کردید در مجموع بوی چای و حل غالبه و بوی لیمو در بستر کار قرار داره اما توی پرفیومش بوی لیمو اونم از نوع خشک و تندش غالبه و چای رو که زیاد من حس نکردم و بوی حل زیر سایه و یا حتی میشه گفت سلطه لیمو قرار داره
25 تیر 1400 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : بامداد آریافر Melody

“یک فنجان چای هل در روز بارونی”
همیشه فرست ایمپرشن یا برداشت اول از عطر برام ارزشمنده، چون بنظرم مثل زدنِ طرح اولیه و بیس یه اثر نقاشی میمونه، اثری که از یه عطر تو ذهنت خلق میشه.
وویاژ یا سفر، این زیبای خیال انگیز، در اولین برداشت، برای من بوی خاک بارون خورده رو تداعی کرد راستش… یعنی قبل ازینکه خوب بشینه و سعی کنم دقیق تر حسش کنم، با خودم گفتم انگار که هوا بارونی بوده و الان بند اومده.
گرفته ،مثل حال و هوای بعد از قطع شدن بارون.
نمور و کهنه، مثل باز کردن یه دفتر خاطرات-کتاب خیلی خیلی قدیمی.
ولی بلاخره نباید از دیتیل غافل شد:)) ادویه جات و هِل، دومین چیزی ان که برجسته حس میشن… راستش درمورد لیمو مطمئن نیستم:)) چون اگر تجربه شکوندن دونه های هل توی هاون رو داشته باشین، ترشیِ باطنی دانه های هل، میتونه خودش هم توجیه کننده این بُعد تو وویاژ باشه مخصوصا که تا اخرِ خط هم هست که از لیمو و مرکبات بعیده…
ترکیب چای و هل و بک گراندی که توصیف کردم، وویاژ رو تو ذهن من فراتر از یه عطر خوشبو تعریف کرده، چون فضاسازی و حس امیزی که با بوییدن این عطر تجربه میکنم، برام خیلی ارزشمند تر از نمره اش در تطابق با سلیقه روتین عطریمه.
شاید از اولش هم قرار بود مسافرش باشم، نه پوشنده اش.
25 تیر 1400 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : محمدرضاسپهی نازی جاوید

ترجمه نام عطر سفری دور و درازه مثل سفر فضاپیمای voyager که دهه هفتاد میلادی سفرش رو شروع کرد ؛ چند سال پیش از منظومه شمسی خارج شد و همچنان مسافره .
با همین دید این عطر رو در سفر خودم استفاده کردم و برای من شده نماد آسمان ، جاده و گرد راه .
رایحه فوق العاده ، ماندگاری خوب و پخش متوسط .
28 فروردین 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : Maxxine سحر

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟