سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
او پارفومی او د نویر اینتنس از چای سیاه چینی که قدمتی هزارساله دارد، الهام میگیرد؛ عطری لوکس و غلیظ که بهطور مشترک برای مردان و زنان تولید شده است. این عطر جذاب با نتهای گلفام و چوبی خاصش خودش را بهطرزی پاکنشدنی روی پوست شما حک میکند. نتهای آغازین او پارفومی او د نویر اینتنس همانند گلبرگهای گل رز لمسشدنی هستند، درحالی که سویههای چوبی و سیال آکورد چای سیاه و نعناع هندی با استحکام خاصی به هارمونی هوسانگیز و گیرای نت عود پیوند میخورند.
برند | بولگاری |
سال عرضه | 2018 |
گروه بویایی | رایحه های چوبی |
کشور مبدأ | ایتالیا |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | ترنج ، رز |
اسانس میانی | مگنولیا ، چای |
اسانس پایه | عود |
موجودی که وقتی روی مچام داشت راه میرفت گوشهای محوِ نقطه ای بودم و داشتم میخندیدم.. پدرمم گویا فهمیده بود اوضاع خرابه که گفت: این الان با عطره رفته تو فضا بزار به حال خودش باشه...
کلا آیتم های وینتج 'حداقل' باید بیست سال رو داشته باشند تا بشه اونهارو 'وینتج' نامید.. این ترنجِ سبزِ شاید علفیِ گرم هم احتمالا اینجا نهایت سی سالی داشته باشه.. جوانه ولی اونقدر مرطوب و تر و تازه نیست و از زرد لیمویی داره به سبز یشمی تغییر رنگ میده.. بسیار هم قشنگه و یه ماهیت خُشکی رو در کنار فضایی سبز- سپایسی رزینی- گیاهی و نیمه تلخ فراهم کرده.
اما رز متعادل و میل خاصی داره به اینکه ریشه کنه در خاک و بشه شمعدانی!
یک آکوردِ فلز مانند که گُمه زیرِ رنگ و لعاب های آبدار هم، قابل مشاهده است.
اینجا یک ابرِ گُل مَنگُلی کلِ فضای بینی رو تحت سلطهی خودش میگیره و شیطنت میکنه و باید بگم خیلی خیلی زیباست! دقیقا همینجا بود که من رُمانتیک شدم و اینطور براش گفتم: هر چند دیر اما، به هوایِ نغمهات آمدهام.. تو چه میدانی که از صوتِ تو، آسمانی نیلگون شده...!
ولی زودتر از آنچه فکرش رو میکردم عزم رفتن کرد و چون ظاهرا طبع شعر ندارم از نظامی براش خوندم: نصیبِ من ز تو در جمله هستی،، سلامی بود و آن در نیز بستی :(
ولی خب، اگر محروم شد گوش از سلامت،، زبان را تازه میدارم به نامت
به رز هم گفتم؛ مرا گر نیست دیدار تو روزی/ تو باقی باش در عالمفروزی.. اگر من جان دهم در مهربانی/ تُرا باید که باشد زندگانی!
بالاخره رز منم اهلی شد و موند..
در این میان، یک کُپهی آکواتیک ازونیک سر و کلهاش پیدا میشه که گُنگ و سردرگم و تا حدودِ قابل اغماضی مصنوعی ست؛ عیب هم نداره بنظرم..
در عطری از اتالیبغ دوغانژ به نام 'Sous Le Pont Mirabeau' چنان این ترکیب اُزونیک حمله کرد به مغز من که یه لحظه اصن از رنگِ نارنجی و ایالت و کاشانه اش متنفر شدم :/
ولی ایشون همونقدر که در میدل نوتس اون شور و شعفِ صورتی رنگ رو زود از من گرفت و قلبمو به آتش کشید، بعد از گذشت دقایقی خودشو جمع و جور کرد و اون قیافهی مصنوعی رو محو کرد..
و تا نیمههای شب، آکورد نرمِ چوبی، خاکی، پودری، و رز ای شمعدانی طور:) مهمان من بود..
رمانتیکه اما جدی هم هست؛ و در کل موجود خوشاخلاقیه هرچند کمی عجوله! ساعت ده و بیست دقیقه شب آمد، دو و پنجاه دقیقه صبح تشریف برد. :(
دوست نداشتم انقدر زود بره و منو به امان دلتنگیهام تنها بذاره...
و اینکه ذاتا مدرنه اما کلاسیک پسند هم هست، و با ستایل رسمیای که اجزا و اکسسوریهاش به اندازه و مختصر باشه بسیار زیبا خواهد شد.