BVLGARI - Bvlgari Man Glacial Essence

بو باطراوت و خنکی داره ولی چیز تازه ای ارائه نداده و اصلا بو خاصی نداره یک بو معمولی داره و در واقع یک عطر خنک تازه معمولی هست که برای من کمی هم بو افتر شیو تداعی میکنه ولی نه زیاد. عطر خوبی هست ازش لذت بردم ولی در بین عطرهای خنک برای بهار و تابستان انتخاب های بهتری هم هست مثلا دلچه گابانا لایت بلو اینتنس و کلی عطر دیگه حالا با توجه به قیمت و فاکتورهای دیگه و رقیب خوب زیاد داره
پخش و ماندگاری متوسط و در حد یک عطر خنک هست نه چیزی بیشتر
برای استفاده روزانه بسیار مناسبه و مناسب نوجوانان و جوانان هست بیشتر ولی در کل رنج سنی خاصی نداره

یه رایحه فوق خنک و جذاب، حس اینکه تو تابستان رفته باشی قله کوه، یه خنکی دلچسب و زیبا، نت ها خیلی برام قابل تفکیک نیست ولی عطر خوبیه ، خیلی یونیک و خاص نیست ولی به شدت ملایم و همراهِ، من که خیلی خوشم اومد، پخش متوسط به بالایی داره و ماندگاری متوسط
برای سن ۲۰ تا ۳۰ با تیپ اسپرت خیلی خوبه

شنیدم پخش بالایی داره امیدوارم همینطوری باشه

بسیار خوشبو و شامه نواز
بازخورد عالی
پخش بوی عالیش‌ش برای من قابل باور نبود

رایحه ای خنک و در عین حال لطیف حس اینو داره که انگار در یک روز بهاری رفتی بالای قله ی کوه جایی که هنوز برف زمستونی وجود داره نفس عمیقی بکشی بعضی نت هاش شبیه وجه مشترک بین دیورساوج و بلودشنل هست که عنصر هوا بهش اضافه شده باشه!!!

گلشیال اسنس رایحه ای چوبی شامل سدر و دانه سرو وچوب صندل و مشک با رایحه مشخص زنجبیل که تقریبا میشه‌گفت معتدل وشیرین هست!گول برف و یخای تبلیغاتشو نخورید واقعا چندان خنک نیست از ترکیباتم مشخصه اینجا مرکبات یا روایح اکواتیک حضور ندارن فضای رایحم شباهتایی به صورت کلی میشه گفت به ۲۱۲ و بولگاری مَن داره که بی دلیل هم نیست هردو ساخته دست جناب البرتو موریلاس هستن پخش بو هم متوسط و ماندگاری خوب هستش با اینکه تم کلی رایحه سیف و همه پسند هست با این برچسب قیمتی به نظرم کارهای ارزنده تری هم پیدا میشه.....شاد باشید و خوشبو....

بسیار خنک ، شیرین ، شیک ، و یجوری حس قدرت میگیرین ازش ..!
سلیقه هر کسی نیست چون این بو رو زیاد دیدم تن یکسری از افراد مخصوصا مدیر ها !
من ازش یه حس دریایی هم میگیرم و خیلی خیلی کم صابونی

درمورد این کار میتونم بگم یک رایحه خنک مایل به ملایمه ، بویدن این عطر یک دیجافو برای شما ایجاد میکنه به گونه ایی ک انگار قبلا هم این رایحه مخصوصا در نت میانی به مشام شما خورده اما همون قدر ک برای شما اشناست همون قدر هم غریبست ، در مورد ماندگاری و پخش بوی این عطر میشه گفت ماندگاری متوسط و پخش بوی متوسطی هم داره ،و ببشتر برای اقایان بالای 20 سال تا محدوده سنی 30 یا 32 سال پیشنهاد میشه ، یک عطر روزانه ک با استایل های اسپرت و کژوال خوب مچ میشه

دوستان عزیزم سلام
این عطر یکی از مهمترین عطرهای سال ۲۰۲۰ بود ! چطور ؟
یادم هست مقالات بسیاری در مورد این عطر مطالعه کرده بودم ، چه قبل از تولید که عطاران بزرگ میخواستند به رایحه ای برسند که دقیقا مجری نسیم بهاری برآمده از یخهای کوهستانی ، مثل مثلا رشته کوه آلپ اروپا باشد ، یعنی مثلا در درون اطاق خواب خود عطری داشته باشید که با افشاندن آن ، در لحظه ، شما را در دامنه یا قله ای از رشته قلل آلپ ببرد و بدون اینکه جسم شما مجبور به تحمل سرمای آنجا باشد ، ریه های شما بصورت کاذب و از طریق بوییدن این عطر مملو از اخذ حس طراوت و خنکای نسیم آنجا شود !
و چه پس از تولید این عطر که در بین عطاران ، دستاوردی بزرگ بشمار میرفت ، مقالاتی را مطالعه کرده بودم .
این عطر به همراه عطر رین اسنس باید حتما در کلکسیون هر عطرباز و بالاخص هر رایحه بازی موجود باشد !
خصوص این عطر !
حداقل ، آنهایی که توان خرید بطری کامل و استفاده از اینها را ندارند ( که استفاده از اینها ، مختص خودشان است و کمتر جانشینی در بین دیگر عطور دارند از حیث روانشناختی رایحه ) سمپل یا دکانت تهیه کنند تا با جنس رایحه آشنا و در بایگانی جهت ارجاع موجود داشته باشند .
شاید به نظر عطور مهمی نباشند و کلی رقیب توانا داشته باشند ( اگر تنها به خنک بودن عطر توجه شود ) لیک به نوعی سرفصل و سرآغاز اند .
خنک بودن عطر یک چیز هست و "عمق" خنکای رایحه و خلق مرجعی خاص چیزیست دیگر !
جنس خنکای رایحه ، رسیدن به آن خنکا از طریق نت های واقعی نما و غیر معمول ، اخذ عمق برای خنکای رایحه چیزیست دیگر !
بازیابی خنکای کوهستان ، نسیم برخواسته از یخچال های کوهستان در طراز فشار هوای آنجا چیزیست دیگر ، از یک رایحه ی خنک تابستانی !

بولگاری - من گلیشال اسنس
ایتالیا - آلبرتو موریاس - ۲۰۲۰
یونی ، اما بر تن گرم بانوان جلوه نمیگیرد !
فوژه ی معطر چوبی

این عطر را از حیث معرفی نت ها ، چون همیشه ریویو نمیکنم ! چرا ؟
چون باید حتما خود تجربه کنید آن را حتی اگر به قدر تهیه سمپل باشد .
قیمتش را دیدم در عطرافشان ، از دید من با این قیمت ، آنهم الان ، گویی رایگان است !
یکصد میل با این کیفیت ، و چقدر هم راجع به شیشه اش خوانده بودم که بابت خلق این نماد طراحی ای خاص بر آن صورت پذیرفته است .
نت هایش را هم خواندم در صفحه ، همانهاست ، با تغییراتی کوچک :
- به تاپ نت ، برگ شمعدانی را هم بیفزایید .
- به قلب ، اکالیپتوسی ملایم
- و به درای داون دارک وود عمیق و تمیز را .

- تاپ نتی گلی ادویه ای :
شمعدانی ، برگ شمعدانی ، زنجبیل و دانه سرو کوهی
- قلبی سبز ، تمیز ، تیره و گیاهی :
صندل سفید ، گیاهان درمنه ، پونه کوهی و اوکالیپتوس
- درای داونی چوبی ، تمیز ( نوع متفاوت ) ، عمیق و تاریک :
مشک ، سدر ، کلیروود و دارک وود
● کلیروود ، دارک وود و بلک وود را در فرصتی دیگر به تفصیل و تفسیر عرض خواهم کرد لیک گیاهان درمنه :
گونه های مختلفی دارد که سه نوع :
برنجاسف ، ترخون و افسنطین شاخصترین و پربهره ترین آنهاست .
رایحه برنجاسف ( درین عطر استفاده شده ) : پیچیده ، عمیق ، سبز ، گیاهی ، تلخ و دارویی .

تجربه کنید هوای خنک کوه های ایتالیا را !
بازخورد ؟
مخاطبین میفهمند در خودآگاه یا ناخودآگاه خود که این خنکا تفاوتی دارد !
بدون هیچ شک لذت میبرند ، حال اگر از اهالی بازخورد باشند بدون شک این لذت از تفاوت را ابراز خواهند کرد در غیر اینصورت : لبخند یا توجه ، بازخورد شما خواهد بود :)
خنکای این عطر ، تنها یکی از لذائذ جمیع روایح آن است .

دوستان عزیزم ، شما عطرباز و رایحه باز اید !
عطرها و روایح ِآنها را به صورت علمی تجربی ، بر پایه دانش و آنطور که لایق اند و لایقید کنکاش کنید !
ذهن شما با ذهن خریداران باید متفاوت باشد !
یعنی چه ؟
یعنی یک عطردوست عام یا یک خریدار صرف عطر میگوید :
این عطر خنک است ، من کلی عطر خنک میشناسم که ازین عطر خنک تر اند ، ماندگارتر اند ، پرپخش تر اند و ارزان تر اند !
درست هم میگوید !
لیک شما "رایحه و عطر" میشناسید !
این ، زمین تا آسمان متفاوت است !
روایح زمین را میشناسید ، روایح آسمان را نیز میشناسید :)
و درجه ی کیفی ی هر یک را !
عمق ، خلوص ، عیار ، غلظت ، کیفیت ، طبع ، ظاهر ، بطن ، باطن و نوع ظهور هر یک را !
نزد شما ، " خنک " تنها خنک نیست !
مرتبه ، میزان و گروه دارد ، درجه دارد !
هر یک ، رایحه ی خود دارند !
عطربازان ، آسان نمیگیرند بر عطر ، و به سادگی عبور نمیکنند !
باید عمقی عمیق را تا بلندای آسمان تجربه کنند در هر رایحه !
آخرین چیزی که از عطر میخواهند خوشبویی ست هرچند که بر همین انتهای لیست نیز توجه دارند !

عطر متفاوتی ست ، تفاوت را بیابید و از آن لذت ببرید ، حتی مخاطبین عام شما هم اگر دارای حس بویایی قوی و علاقمند به روایح باشند این تفاوت را درک خواهند کرد !

در آن شب نورانی ، آغوش پرحرارت شما را نیز در گرمای حضوری نزدیک ، از اعماق تیره و خیس اقیانوس چشم ها تا حس پروازی مشترک از بلندای آسمان حین طپشی سرخگون از مسیر خورشید ، چون طلوعی از پشت قلل آسمان سای برف خیز ، معطر خواهد کرد :)

سرانجام اش شیرین است این عطر !
بر پوشاک ، سیاژی روحنواز دارد !
ایتالیا ، بولگاری ، آلبرتو موریاس ، همگی استاد برای خلقی سرآغاز با نمره ی ۲۰۲۰ !
:)

آب شهر آلوده به موش‌ ابتذال و پوپولیسم شده بود که این پیرمرد کارآزموده با [نوش]آب[ه‌ای]ی پاکیزه و آروماتیک از راه رسید.

این عطر حاصل تجربه‌اس. حاصل رفتنی مدید به قله و بازگشتی عمیق از آن و جز از موریلاس انتظاری چنین شگرف و عطایِ تجربه‌ای چنین ناب نمی‌رفت:
صدای سقوط درختی کهن در دامنه‌ی امن کوهستان که موج کوچکی از برف‌های سوار بر هم را از دل طبیعتِ خنک کوهستان، به شامه‌ی شما می‌ریزد:
بهمنی خُرد از جانب مام طبیعت که تکه‌ چوب‌های جدا شده از درختی کهن را لای خود دارد.

با این یکی قراره خیلی خوش بگذره‌. یه روز پر از برف در نیمه‌ی اردیبهشت. دیگه کم کم باید جریان [ضعیف] هوای خنک‌رو رو صورتتون حس کنید. تِرَن هوایی، قطار در حال حرکت، سقوط آزاد، اسکی با سرعت، پرواز، لیز خوردن از رو برف تو یه روز آفتابی و ... هر چی که تو تخیل‌تون می‌تونید بسازید از احساس یک خنکی: حتی جویدن آدامس نعناع.
پونه و اکالیپتوس. چنین خنکایی فقط از این‌ دو برمیاد که افزودن مقدار خیلی کمی مشک به‌اش باعث می‌شه شیرینی‌ هم وارد کار بشه.

اینجا هیچ خبری از کینه، زمختی، شرارت، تاریکی، بلَک و نویر و خون و کثیفی نیست.
سفید سفید با ته رنگی از آبی در حاشیه‌ی تیوب و خاکی در داخلش؛ سِفت و منبسط که در اول شیب با زنجبیلی شفاف و نیمچه گرم_نصفه تند مواجه می‌شید. لابد از کولری که داخل باتل قایم کردن هم اطلاع دارید دیگه؟!

دیدید؟ به همین سادگی[ و همان‌قدر تاب‌دار، ولی نه درهم] همین قدر جاری، شفاف، زیبا و رو به عمق(بخوانید ارتفاع) و نه عمیق!

سری به داستان‌های گوگول، نویسنده‌ی شهیر روسی بزنید. کمی پایین‌تر از منزل شهری "مالکین قدیمی" جنب "بلوار نیفسکی" زیر "شنل" مردی که در حال سوار شدن به "کالسکه"ای تمیز است، معنای شفافیت و سادگی و سَیَلان و زیبایی و در عین حال تاب‌دار بودگی‌رو درمی‌یابید‌. خصیصه‌ای که در ادبیات فارسی با جناب سعدی رقم خورده، به اوجش رسید.

صحبت ادبیات شد و گْلیشل اسنس، یاد یه ماجرایی افتادم.
زمستان سال بعد رو برف‌هایی که چمن‌هارو پوشونده بود، داشتم تاتی تاتی مثل پلنگ صورتی قدم می‌زدم که پام به یه تیکه چوب گیر کرد و با صورت خوردم رو برف‌ها. همون لحظه مقابل خانقاهی در نیشابور بیدار شدم.
پیرمردی دیدم افتاده و رنجور و چروکیده که با نشاطی گیرا می‌فرمود:
گر باد به دوزخ بَرَد از کوی تو بوی
آتش همه آب زندگانی گردد

از خانقاه و عمامه و دلق خاکی که به تن داشت و مخصوصا از شعری که می‌خواند بعید ندانستم که جناب ابوسعید باشد. عرض کردم:
جناب ابوسعید! "خاک"!
پیرمردِ زنجبیلی که متوجه حضور من شده بود با گوشه‌ی چشم نگاهی به‌ من انداخت و فرمود: چه؟
_ عرض کردم خاک! به دوزخ بَرَد از کوی تو خاک. جساراتاً در رباعیاتی که ازتون به جا مانده "خاک" ضبط شده نه "بوی".

ناگهان غنچه‌ی عرفان و ادب، خرزهره شد و با اخم به شیشیه‌ی گلیشل اشاره‌کنان و عصا را در هوا چرخان با غرشی صاف و مطنطن فرمود:
خاموش باش حقیر! مگر بویش نمی‌شنوی و از درک این همه شوکت و جلال و جبروتِ دُرْجی چنین با صلابت و راسخ عاجزی؟ رایحه‌ی گشنیز و آب دریا را مرتبهْ آن نباشد که من در شعر خویش "بوی" را بر "خاک" رجحان دهم؟
شعر من است. تو را چه؟

کمی جابجا شده، با احتیاط فراوان ایشان‌ را به اشتباهی که در ذکر نت گشنیز در گلیشل مرتکب شده بودند، آگاه گردانيده، عرض کردم:
بنده چاکر شما و دست‌بوستان هستم، لکن بزرگوار! آنچه شما می‌فرمایید به احتمال قریب کول‌ واتر دیویدف است که معطر به رایحه‌ی گشنیز و آب دریاست؛ نه گلیشل که علی الظاهر خالی از نت‌های آکواتیک و سیتروسی‌ست. امر بر شما مشتبه گشته حضرت.

نکته‌گیری من خشونت را در جمال دل‌انگیزشان به منتهی درجه‌ی خود رساند و در دنباله‌ی ملامتی که بر من اظهار می‌داشت، فرمود:
اولا ما را هیچ نیاز به چاکر و دست‌بوس نیست. چرا که:
"ما تیغ برهنه‌ایم در دست قضا
شد کشته هر آنکه خویش بر ما زد!

ثانیا تو را چه این سِزَد که در شعر من سرَک کشی؟ بی‌هنر مگر نام پر آوازه‌ی آلبرتو را نشنیده‌ای و از وسعت عطور بی نظیر بلگاری خبر نداری؟ بگویم شیخ الرئیس با فرمول مخصوص سیر و پیاز و فلفل هندی و کَتیرای یونانی دماغت را چنان آماج حملات سهمگین روایح سنگین و ثقیل کند که تا عمر داری رایحه‌ای بدین پاکیزگی و دلبری و شایسته‌ی اندر بر دلبر ما، اصلا مُدرَک قوای درّاکه گنگ‌ات قرار نگیرد ای فرومایه‌؟

دیدم اعصاب مبارکش به قدری مکدر شده که ناگزیر الان است که با عصایش کمرم را خرد کند، باتل گلیشل اسنس عزیز و دیوان شعر جناب‌‌شان را به لقای مرحمت صوفیانه و تفقد مریدانه بخشیدم و با دُمی که روی "کول‌َ[واتر]م" انداختم، رو به قله‌ی "مون بلان" ایتالیا_فرانسه در هزار و هفتاد سال آینده گریختم؛ تا مگر ضایعه‌ی از دست دادن گلیشل نابم را با استشمام هوای یخ آن منطقه جبران کنم.
فقط اگه می‌تونید بهم پرایوت لیبل، اینترلود و یا با اغماض ترونی بفرستید؛ اینجا آیسِ آیسِ.
صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است...

آخر کار طمع تصاحب چنین دردانه عطری ابوسعید را هم از راه به در کرد و من ماندم و جای خالی گلیشل اسنس در میان عطرها و رویاهایم. حیفِ چنین عطری که ندارمش.

با این عطر وارد آتش شوید، تضمین نسوختن‌تان با آلبرتو موریلاس.

اگه کسی پخش بو و ماندگاری می‌خواد، صف‌ُ اشتباه اومده. اینجا نایسته! بدَک هم نیست حالا‌.
خنک‌تر از این؟
چرا که نه! ولی تضاد؟ خیر! زنجبیل و مشک با یخ؟ خیر!
تست بفرمایید!


جا داره از جناب ابوسعید هم علیرغم اشتباهات عجیبی که در تشخیص نت‌ها داشتند، تشکر کنیم که پیشاپیش مصرعی چُنان زیبا در تکریم قله‌ی برف‌آلود خانه‌ی بلگاری سرودند:

گر باد به دوزخ بَرَد از کوی تو خاک(بوی)
آتش همه آب زندگانی گردد