سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
آمیزه این عطر مجموعهای از شگفتیها را در کنار هم قرار میدهد و رایحههای خوشگوار را با رایحههای هوسبرانگیز آمیخته میکند. فقط کافیست به آمیختگی رایحه پرتقال شکری با نعناع هندی فکر کنید تا این جذابیت دلپذیر را درک کنید. ژان کلود النا که خالق «هرمس الکسیر دس مرویلس ادو پرفیوم» است، اینگونه توصیفش میکند: «عطری افسونگر با سرشتی کهربایی و چوبی برای زنان که سرشار از شگفتیها و جلوههای جادویی است».
این عطر که هر سویهاش از شگفتی تا جادو و از جادو تا افسونگری نوسان میکند، ما را به جهانی فراتر از رویاها میبرد. «هرمس الکسیر دس مرویلس ادو پرفیوم» عطری چندسویه و چندوجهی است که بر مبنای آکوردی چوبی و کهربایی شکل میگیرد که بازتابش را تا نتهای اولیه میتوان ردیابی کرد. چیزی که موفقیت این عطر را جذابتر میکند، شکلگیری عطری زنانه است که از رایحههای گلفام کمک نمیگیرد.برند | هرمس |
عطار | ژان کلود النا |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2006 |
گروه بویایی | شرقی فوژه |
کشور مبدأ | فرانسه |
مناسب برای | بانوان |
اسانس اولیه | دانه تونکا ، کهربا، پرتقال، وانیل ، نعناع هندی ، سدر ، چوب صندل سفید ، درخت بلوط ، صمغ گیاهی ، روایح دودی، کارامل ، بلسان پرویی |
مادربزرگم زن بسیار رنج کشیده ای بود که خانه داری و سلیقه بسیار عجیبی داشت. یادمه یک دالان باریک بین دو اتاق وسطی و مهمان خانه داشتن که محل ذخیره مواد خوراکی خاص برای مهمانان خاصش بود. اگر روزی وارد اونجا میشد و رخصت میداد که باهاش برم حتما پرتقال و سیب داخل میوه هایی که نگهداری میکرد و حتما یک ظرف پر از قند اعلا داشت که داخلش وانیل گذاشته بود. با ارزش ترینِ این مجموعه ، زعفران های درجه یکی بود که نمیدانستم پولش را به چه جان کندنی جور کرده بود اما باید همیشه میبودند . بهترین لباسهای خودش را در همین دالان داخل کمد زوار دررفته ای میذاشت. پیراهن های ساتن طوسی و گلدار . باز هم به سختی میخریدشان اما همیشه بهترین ها را برای مهمان داری و مهمانی رفتن داشت. نمیدانم میدانید چپق چیست و چه بویی دارد یا نه. بوی دودش بین سیگار و پیپ است. مادربزرگم چپق میکشید. بی وقفه . وقتی لباس ساتن طوسی رنگش را که بوی پرتقال و سیب و زعفران و وانیل گرفته بود میپوشید و بوی همیشگی خودش از دود چپق بهش اضافه میشد و من کنارش بودم میشد." او دس مرویلیس الگزیر" مادربزرگم عطار بود. زخم خورده روزگاری که دانسته بود لباسش را کنار چه معطراتی عطرآگین کند و داستان روحش چه می آمد به این عطر......