AMOUAGE - Epic for Men

سلام جناب کبیری گرامی
یه خواهش داشتم از شما هنرمند گرامی، دلم میخواست با توجه به روحیه و علاقمندی شما نسبت به مقوله عطر این سوال و بپرسم.من از سبک شما بی خبرم، ولی سوالی داشتم که امیدوارم هم شما و هم عطر افشان بخاطر بیانش در اینجا بر من ببخشن
فرض کنید بخواید آلبوم های زیر اثر مرحوم استاد یاحقی رو بنوازید کدوم عطر و رایحه با شما همراهی بیشتری داره
آلبوم کیمیا/درآمد شوشتری
مهتاب/آواز سه گاه
مهر/درآمد همایون
پرواز پرویز 2/در آمد اصفهان
مطمئنا نیاز به حس و حال خاص خودش داره اما خب ممنون میشم گوش کنید و نظرتون رو بدید البته اگر امکان هست.ممنونم

به محمد علی
سلام دوست عزیز،من موزیسین کلاسیک هستم و در مورد این آلبوم ها نمیتونم نظر بدم.امیدوارم کسی از دوستان اگه تخصصی در موسیقی ایرانی داره ،نظر بده.
آهنگساز های مورد علاقه ی من به ترتیب زمانی باخ، موتسارت،بتهوون، برامس و چایکوفسکی هستند.
از این میان بتهوون برام کاملاً خاص و متفاوت هست.شخصیتی که بیش از اندازه ازش چیز آموختم و بش عشق میورزم.کاراکتر ی عصیانگر ،آزادیخواه و حماسی که تمام عمرش به مبارزه و درگیری سپری شد.
او از سن ۳۰ سالگی به بعد گوشهایش بر اثر بیماری شروع به سنگین شدن میکند و در چهار پنج سال آخر عمر کاملاً کر میشود.
مهمترین حس یک موزیسین گوشهایش هستند و ما موزیسین ها از برکت گوشهامون نان میخوریم و این اتفاق برای بتهوون بزرگترین فاجعه و تراژدی زندگی اش بود.
ولی او با اراده و قدرت ابر انسانی با این تراژدی مبارزه کرد و تسلیم نشد و حتی زمانی که کاملاً کر شده بود بزرگترین شاهکار خودش رو که سمفونی شماره ۹ هست ،خلق کرد.مضمون این سمفونی آزادی،برابری و برادری همه ی ابناء بشر هست.
مبارزه ی او با سرنوشتش که به نوعی سرنوشت همه ی ما انسانها ست یکی از بزرگترین حماسه های تاریخ است.بتهوون در سایه ی این مبارزه یکی از بزرگترین قهرمانان بنی بشر و در سایه ی پیروزی که بدست میآورد یکی از بزرگترین نوابغ تمام تاریخ است.
او بهترین دوست کسانی ست که از زندگی رنج میبرند ولی هیچ وقت نا امید نمیشوند.
من عطرهام رو با توجه به این کاراکتر و روحیه انتخاب میکنم.

جناب کبیری عزیز ،

همیشه در در مورد عطر‌های این خانه یاد اشعارِ حافظِ بزرگ میفتم که در برداشت‌های مختلف ،مفاهیم ،گاهی‌ انعطاف و تناسب پیدا می‌کنند. فکر می‌کنم Amouage‌ها هر کدام به تنهایی یک جایی‌ از سلیقه‌های مختلف رو جذب می‌کنند.نمی‌دونم شلوغیِ ساختار در این برداشتِ من تاثیر داشته یا نه‌ اما این اتفاق همیشه در رابطه با عطر‌های این خانه برام افتاده.

من شخصا با رایحه ی عود هیچ وقت ارتباط برقرار نکردم اما این عطر رو دوست داشتم ،، شاید به این دلیل که حرفهاش رو "فهمیدم" و همینطور تجربه ی شلوغِ interlude رو از ذهنم پاک کرد. ایکاروسِ عزیز انواعِ Oud‌ها رو در اینجا توضیح دادند . و مشخصاً به عودِ لائوس در این عطر اشاره کردند و این رفرنس به سادگی‌ پاسخِ اون گوشه از Animalic بودنِ این رایحه رو برای من روشن کرد. برداشتِ من از این عطر دقیقا مفاهیمِ رنگ آمیزی و طراحی جعبه ی این عطر بود. یک مردِ جأ افتاده و کامل، مقتدر . اخمو اما ... ،، همه ی بازی‌ها رو سالها پیش تجربه کرده .. مهربان و خوش صحبت . فکر می‌کنم روی خط‌ِ معرفیه این کاراکتر تا حدودی به مفهومِ Epic پرداخته. و دلیلِ دوست خطاب کردنِ این عطر توسطِ شما و ارتباط برقرار کردنتون با این رایحه رو کاملا درک می‌کنم. هر بار این عطر رو بو می‌کنم My way و صدای ( frank sinatra) و یک مرد با blazer یا کت‌ و شلوار در ذهنم ترسیم میشه .

سلام محمد حسین عزیز
دوست خوبم اسم من حسن هست
ولی این اپیکی که من سمپلش رو دارم و تست کردم،جدید هست.گفته میشه تولید قدیم کیفیتش بالاتر بوده با این حال این هم عالیه.
من تا الان ۳۰ سمپل نیش تست کردم که همین اپیک جزو بهترینشون بوده.
والا دوست عزیز این قدر کیفیت رایحه ش منو شگفت زده کرد که اصلا به پخش و ماندگاریش فکر نمیکنم ولی پخش و ماندگاریش هم عالیه.
من این ۳۰ سمپل رو از پیشنهادات ایکاروس شناختم و دست کم ۳۰ سمپل دیگه رو هم توی برنامه ی تهیه دارم که همه شون رو مدیون ایکاروس عزیز میدونم.
من تمام اساتید قدیم و جدید رو میشناسم ولی ایکاروس عزیز نه یک عطر باز که خودش یک عطار بود.
پزشک حاذق، روانشناس،عطار و هنرمند هستند.
فقدانش در این سایت جبران ناشدنیست.
من بینهایت خودم رو مدیونش میدونم.کمتر کسی پیدا میشه که خالصانه و عاشقانه هر چی که بلده در طبق اخلاص بذاره و تقدیم دوستدارانش کنه.
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش
امیدوارم ایکاروس عزیز این کامنت منو ببینه و بخاطر عاشقان بی ادعا و راستینی که داره ،تجدید نظر کنه و دوباره برگرده.
به تمام دوستان عطر افشانی خودم اطمینان میدم که جای خالی ایکاروس عزیز پر نشدنی ست و خواهش میکنم تمام دوستان عزیزی که دوستش دارند براش پیام بفرستند و بخوان که دوباره برگرده.
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست
نظیر دوست اگر چه ندیدم از مه و مهر
نهادم آینه ها در مقابل رخ دوست

سلام و احترام و عرض ادب خدمت تمامی عزیزان در مجموعه عطرافشان و دوستان و عزیزانی که به حقیر لطفی از سر محبت دارند خاصه برادر بزرگترم جناب کبیری .

در روزهای گذشته دوستان و عزیزانی برای بنده پیام هایی میفرستاندند و من رو از اتفاقات اینجا سعی میکردند مطلع کنند. مطلب تندی رو به این دوستان عرض کردم و اونهم این بود که تمامی کسانی که تاختند (که حتی تصور نمیکنم اینطور بوده باشه) برام حقیقتا قابل احترام هستن و همه کسانی که به من مسیج خصوصی میدادن رو از بیان هرگونه واکنش تند منع کردم. منتها از قاب این پنجره مانیتور ممکنه تصویری مغایر شکل بگیره که خودم هم در ایجادش البته که مقصرم. از طرفی این سی و دو حرف الفبایی که بر کیبورد نقش بسته گویا همیشه یک واژه کم داره که همون یک واژه زبان رو از بیان منظور الکن میکنه.
تا اینکه چند ساعت قبل که یکی از دوستانم راجع به پیام محبت آمیز شما صحبت کرد. ادب رو بر خودم مقرر دونستم که حسب امرتون پاسخ بدم جناب کبیری عزیزم.
مهمترین دلیلم برای ننوشتن حفظ حرمت و فضای آرام سایت بود. فصایی که با حضور من گهگاه دچار فراز و نشیبهایی میشد.
"واژه . کلمه. جمله". اینها بدترین ابزار ممکن خواهند بود که برای دوست ماندن بهشون میشه اعتماد کرد. " از شعر کلمه را بگیر. هر چه بماند نامش عشق است. "
دستی از دست های جهان ما رو گاه تا حد خرده ریزه های به جا مانده از یک اسباب کشی همیشگی تقلیل میده. ما رو تحقیر میکنه و ما رو کوچک میکنه و در پستوی تاریکی تنها میزاره. دستی که از قضا از گریبانی جدا میشه که قرار بود وقف آکنده کردن از محبت هاش کنیم اما اهمال کردیم.
جناب کبیری عزیزم ! صبح ها بیدار میشیم از خواب. امیدوار یا ناامید راهی محل کار میشیم. از ارباب رجوع گله میشنویم. یا اگر ارباب رجوع باشیم گله میکنیم. می آشامیم. میل میکنیم. در مترو ، تاکسی یا پیاده رو با انکار یا با امید به چشم های همدیگه خیره میشیم. از همدیگه سراغ رویاهامون رو میگیریم. با زبان به هم عشق میورزیم اما هم رو در قلب هامون می کشیم. عصرها خسته، فرسوده، خوشحال و زخمی از چنگال هایی که بر جان هم کشیدیم راه خانه رو در پیش میگیریم و اگر شانس آورده باشیم که گمشده ای نداشته باشیم زود به خانه باز میگردیم. کلیدهای زنگ بسته و موقت خانه رو از جیب هایی که رد دست های کس دیگری بر اون نشسته بیرون میاریم و در قفلی میچرخانیم که قبل از اینکه منزل ما باشه اندوهگاه ماست. در خانه مینشینیم. استراحت میکنیم.در بعضی از این عصرها چای میخوریم. در بعضی ها کتاب میخوانیم. در بعضی عصرها اگر بد شانس باشیم تیم محبوبمون میبازه. اگر خیلی بدشانس تر باشیم عزیزی رو از دست میدیم. در بعضی از عصرها اگر خوش شانس باشیم عزیز مهربانی باهامون تماس میگیره و از دلتنگی نجاتمون میده و اگر بخت به ما روی خوش نشان داده باشه و بهترین روز زندگی ما رو رقم زده باشه دوستی همچون شما رو می یابیم. ما گم کرده هایی داریم که در این عصرها از دستشون میدیم یا اون ها رو می یابیم.. دوستتان دارم قربان . و از لطف تون ممنونم. اعتقاد دارم دریا از صدای موج هاشه که آرامش بخشه و نه از سکوتش. ولی خب آرامش اینجا در گرو موجهاش نیست بلکه در گرو سکوتش هست چرا که یک فضای حرفه ای و کاری هست و باید قواعدش رو رعایت کرد.. تمامی قضایای پیش آمده رو متوجه خودم میدونم و خودم رو مقصرش میدونم. سعی کردم صریحا اشاره کنم که ننوشتن در سایت فقط به این دلیل هست که با حضورم جنجال و اصکاک ایجاد میشه. چرا که ممکنه شما حتی یک بازیگر خوب باشید اما به درد یک سناریو نخورید. خب نباید از این قصیه برنجید. یا یک قطعه الکترونیکی باشید که در یک سیستم نشه ازتون استفاده کرد. خب گناه از سیستم نیست و نمیشه یک مجموعه رو بخاطر یک قطعه عوص کرد. بلکه قطعه رو بایستی درست انتخاب کرد. دوستان دیگر با حضورشون پاسخگوی سولات دوستان هستند حتما. و یقینا بهتر از من. من رو عفو بفرمایید.
در امان و آرامش باشید.

سلام جناب کبیری عزیز

حالا که myrrh رو دوست دارید و جوبیلیشن رو هم دوست دارید توصیه میکنم تستی از جوبیلیشن زنانه داشته باشید. یکی از با کیفیت ترین صمغ های مران یا مرمکی مربوط به کشور عربستان هست. که در محصولات آموایج از همین هم استفاده میشه. آموایج های زنانه به شدت با کیفیت تر و عالی تر از نسخه های مردانه هستن. در جوبیلیشن زنانه رایحه غالب همین myrrh هستش. سرج لوتنس هم یک کاری داره که از myrrhاستفاده شده و اسمصم همینه اصلا. ولی از گونه ای که معروفه به گونه مرمک حبشه. و اکنون اسم علمیش اصلا خاطرم نیست.
درخت مرمک یا مرمکی درختی تقریبا خشک مختص به آب و هواهای بیابانی هستش که البته من در زاگرس هم ازش دیدم. از دور شبیه به موهای هیپی هستش و خیلی خاردار و خشک و بی جان به نظر میرسه. از این درخت صمغی خارج میشه که بین ۲۰ تا ۵۰ درصدش رو همین myrrhتشکیل میده. رنگی کهربایی تا قهوه ای سوخته داره. در تعریفش میگن صمغ رزینی داره . اما غلطه. این رو کسانی میگن که اسانسش رو بو نکردن یا بعضا تقطیر شیره ی این درخت رو بو کردن که اون خیلی بی کیفیته. صمغ درخت مرمک بالزامیکیه. یعنی بین رزینی و بالزامیکی اما مایل به بالزامیک هستش. بوش رو با بوی کندر هم مقایسه میکنن اما بوی خشک تر و اسپایسی تری داره. اینهم توضیح این درخت و صمغش.

به آقای didi

پاسختون رو اینجا نوشتم چرا که یکی از گزینه هاتون همین اپیک هست.
اما گزینه ای که این روزها ذهن منو شدیدا درگیر کرده و بوی سوخته ، ماتم گرفته و دپرسیوی داره اینه:
Mona di orio cuir . این یکی از تلخ ترین و با کیفیت ترین چرم هایی بوده تا به امروز بو کردم. و واقعا بعدش افسردگی میگیرم . هزینه ش زیاده اما خب دقیقا چیزی هست که میخواید .
عود اسومانتوس از مونا دی اوریو
ممویر از آمواج. در بین آمواج ها این رو به اپیک ارج میدونم برای شما.
بلک افغانو نازومتو
دورو نازومتو
یاتاقان - کارون. این ارزون ترین گزینه ست. و من فکر میکنم اگر نمیخواید زیاد هزینه کنید این خرید بهتری باشه.
رویال انگلیش لدر - کرید
آکوا دی پارما لدر
عود کشمیر از کورکجان.
عود از کورکجان
عربین نایت از خسوس دل پوزو؛ اینهم گزینه ارزان تری هستش.
و گزینه آخر که از همه گران تره:
پیور دیستنس بلک

به didiعزیز

برای اینکه اینجا رو گم نکنم همینجا ذیل اپیک پاسخ میدم. چون مشکلی دارم و اونهن این هستش که وارد صفحه یک عطر که میشم اسمی رو نمایش نمیده برای من.

وازامبا به شدت ِ اون مواردی که عرض کردم تلخ و عبوث نیست. وازامبا بازخورد مناسبی داره و در خودش روحی جاذب و دافع رو همزمان داره. و این استیصال رو در مخاطب ایجاد میکنه و غرایزش رو قلقلک میده. وازامبا هم میتونه گزینه قابل تاملی باشه .

سلام به همه ی دوستان عزیز خصوصاً Ssh ،نوید ابوطالبی و فریار جان.من سمپل این اپیک مردانه رو به همراه ۱۲ سمپل دیگه تهیه و تست کردم.
۱-آکادی پارما عود
۲- گلد لدر آتلیه
۳-کارنر بارسلونا کویق
۴-ایمپایر Aziyade
۵-ایمپایر Bengale
۶-ایمپایر Gloire
۷-شنل Egoiste
۸-جوویSont faits
۹-جوویLa guerre
۱۰-بویس 1920 Vento nel Vento
۱۱-بویس classic1920
۱۲-بویس 1920 sushi imperiale
بطور خلاصه بگم سر لیست خریدم همین اپیک مردانه هستش بعد گلد لدر و آکادی پارما عود و La guerre و Aziyade و Vento nel Vento و classic 1920
و باقی رو چندان نپسنیدم البته باز ایمپایر Gloire از پنج تای دیگه بهتر بود.خوب میدونم که باید دنبال رایحه های چوبی،بالسامیک ،آروماتیک و اسموکی باشم.دوستان عزیزم دارم میان عطرهای نیش میچرخم و میرقصم.خیلی خوشحال و هیجان زده ام.در کامنت های بعدی بیشتر راجع به کیفیت این رایحه ها براتون مینویسم.از همه بخصوص ایکاروس عزیز بینهایت ممنونم که راه منو باز و هموار کرد به این دنیای زیبا و رویایی و پر رمز و راز.

حسن جان کبیری درود بر شما. وصف العیش، نصف العیش. آقا دل ما رو بردی با توصیفاتت. امیدوارم همیشه شاد و سرخوش ببینمت. اتفاقا اکوا دی پارما عود رو در لیست خرید زمستون دارم. فوق العادس.ماندگاری و پخش قابل قبولی هم داره. با وجودی که دی پارما لدر رو هم پسندیدم اما عاشق عود اینتنسا شدم. ما رو همچنان در جریان تجربیات و سیر و سلوکت در دنیای روایح قرار بده. سپاس

سلام. ارادت خدمت حسن کلبیری بزرگوار.
آقا بسیار بسیار عالی.حتی از خوندنشم لذت میبرم چ برسه ب داشتنش.
یاد کامنتای اول ایکاروس میفتم که میگفت این وادی نیش هم بزرگه و هم سحرکننده و اگه ندونسته واردش بشی خیلی عطرا رو میگیری که آخرش استفاده نکرده میمونه رو دستت. اما اگه انتخاب درست رو پیدا کنی سیراب نمیشی و در این وادی مدهوش میشی ( مظمونی که یادم مونده نه عین جملات؛ ایکاروس عزیز شرمنده اگر کم و زیاد شد)
ب امید لذت بیشتر از این فضا و استفاده از این نعمت الهی. تن درست و دلشاد باشی

واقعا برند liquides imaginaires عاليه مخصوصا fortis..خوشحال شدم يه نفر ديگه هم اين كارو دوست داره و ميشناسه چون حس ميكردم جاش تو عطرافشان خاليه كاش بيارن اين برند عالي رو!

همینکه الان ساعت چهار و نیم صبحه و من کارم تازه تموم شده و برگشتم خونه و فردا باید ۱۰ صبح باز سر کار باشم، خودش مهر تاییدی بر اینه که اوضاع عطر بازی ما هم مسکوت میمونه با این شرایط کاری.. منتها قبل از خواب این کامنت رو که خوندم ، وظیفه انسانیم بهم اجازه نداد ساکت بشم.
ایمیجینری یه برند درجه سومه(بین نیش ها) که خودشو فرانسوی معرفی کرده . اگر الان شروع کنیم یه لیستی بخوایم بنویسم از برندهای خوب ، هفته دیگه همین موقع به ایمیجینری میرسیم. دو محصولش که بیشتر داره توی ایران میفروشه فورتیس و بلادی وود هستش.
ایمیجینری یه برند یه شبه تاسیس شده ست . و متاسفانه بازار ایران سفره خوبیه برای این برندها.
فورتیس عطری در فضای بلک افغانو هستش. این روایح ذائقه من نیستن اما جا داشت بیام بگم که نخرید. نه اینو نه بوکارنا از اورتو پاریسی که اینو هم تازگی ها دارن پیشنهاد میدن فروشنده ها. بوکارنا یه ۵۰ سی سی مایع شیمیایی بدرد نخوره با بوی سنتتیک و کمی شکلاتی. و البته بسته بندی خوب که به شکل گلبرگ باز میشه و این تنها دلیلیه که من فعلا ننداختمش دور. . فقط اومدم بگم هیچ وقت نزارین این برندها با تبلیغات سرخ و سفیدشون گولتون بزنن.. نهایتا اگر شیفته بلک افغانو هستید میتونین کویق کارنر بارسلونا و اونهم فقط نسخه های قدیمی ترشو تهیه کنید که حداقل داره با هزینه پایین تر حجم بالاتری به شما میده.
و خیر .. هیچ ربطی به اپیک ندارن.
بلک افغانو هم یه عطر درجه دوم سنتتیک و شیمیایی بود که با شعبده بازی های آقای گوالتیری شد این. و کلی هم فروخت. و بعد بقیه یرندها خواستن مشابهشو بزنن که یکیشون شد فورتیس. اگر عطری با اون ویژگی ها میخواین: هرات از کوکولیت رو بردارین.
چند برابر از بلک افغانو تحریک کننده تر و مجذوب کننده تره.
بلک برد از house of matriarch هم همینطور.
اگر میخواین یه عطری در اون فضا داشته باشین و هر پافش اندازه سی میل بلک افغانو اثر کنه:
اپوس ناکچرن از رابی ون گوگ : opus noctuen robbie van ghogh. الان منتها فکر میکنم گیر آوردنش از سخت ترین کارای ممکن باشه.
با یه تومن هزینه smoke for soul از کیلیان.
اینهارو اسم بردم چون خودتون جایگزین خواستین.
اما در بین همه اینها هیچ کدوم ارزش خرید ندارن بنظر من. بجز کویق کارنر (cuir carner) و اونم تولیدات اولش. اونم برای کسی که دوس داره عطری با این فضا داشته باشه.. ضمن اینکه سازنده این و سازنده فورتیس یه نفرن : خانم سونیا کانستنت که وارد هر برندی میشه دوس داره یه چیزی مشابه بلک افغانو ناسوماتو بسازه..

در مورد وازامبا از پارفوم د امپایر ذیل آموایج جورنی در پاسخ به یکی از کامنتها توی همون صفحه اول مفصل راجع بهش حرف زدم. عطر خوبیه. اما باید تستش کنین. پارفوم د امپایر برندیه که هر محصولی ازش رو بهتون دادن باید حتما تست کنید و از دستش ندین. یکی از برندهای خوب و با احترام که جوونا و بدون ادعا و جنجال و سر و صدای اضافی داره کارشو میکنه.و قیمتاش از این برندهای یه شبه ی بی کیفیت خیلی مناسب تره . و از بهترین محصولاتش میشه به کویق اوتومن و yuzu اشاره کرد و یه شاهکار بهاری خیلی خوشبوی گلی تنباکویی شیرین با حال داره به اسم: tabac tabou
امیدوارم این برندها نظیر ایمجینری هرگز به عطرافشان اضافه نشن(که حتما هم نمیشن) اونم وقتی که جای خالی برندهای بهتر و ارزون تر حس میشه.

اوه اوه چقد نوشتم. (میخونین جدی اینارو؟)

اقاي ايكاروس ممنون از نظر مفيد و طولانيتون :) خواستم بگم بله نظرتون رو خوندم من به شخصه و قدر تايمي كه ميذاريد رو ميدونم چون مثل خودتون پزشكم ميدونم چقدر زمانتون محدوده و لطف ميكنيد وقت ميذاريد
راستش من درجه چندم بودن فورتيس رو نميدونم فقط ميدونم از بوييدنش لذت ميبردم پس اگر عطراي پيشنهادي شما كيفيت بالاتر دارن چقدر عالي! موفق باشيد

سلام مهدی عزیزم. برای شما که اینترلود رو داشتی نه. اپیک فضایی مایل به فلات تبت داره . و تا حدی گرایش به اینترلود.
به نظرم نه. گزینه های خیلی بهتری وجود دارن.
پرایویت لیبل رو بگیر. از جووی. یا گزینه های دیگه که قبلا گفتم و اگر بخوای گزینه های خیلی بهتر دیگه ای هم هستن.

مهدی در آخرین روزهای حضورم در عطرافشان بزار یه چند تا گزینه خوب معرفی کنم بهت. بینشون قرعه کشی کن . چشم بسته هم میتونی از اینا برداری.
Cuir garamante mcdi
Diaghilev roja dove
Puredistance m
Aqqva e zvccero : وانیل و میوه و چوب. اما دوسش خواهی داشت قطعا. از پر بازخوردترین نیش هایی که داشتم همین بوده. . ماندگاری و پخشش از اینترلود محبوب شما خیلی بیشتره..
Tom ford ambre absoloute
Profumi delforte versila vintage meditraine
Enigma pour homme roja dove
Andi tauer 02
De la nuit no 03_ roja dove
بین اینا انتخاب کن. همه پخش و ماندگاری هاشون از اینترلود محبوب شما بیشتر نباشه کمترم نیست. نمیخواستم دیگه نیش معرفی کنم ولی خب چاره ای نیست در مورد تو.
تا بعد .. اگر عمری بود .

ایکاروس نری مارو تنها بزاری.بعد از کار و مشغله باز ی سر بزنی ب بچه ها خوشحالمون میکنی.
عیدت هم پیشاپیش مبارک

دوست عزیز سلام
اینکار ریفرموله شده ولی هنوز بد نیست نسبت به رایحه ی خودش از کارهای امواج اپیک جدید از نظر قبل پخش بوی کمتری پیدا کرده ولی ماندگاری بدی نداره و من بشخصه نسبت به پخش بو اینو به جورنی و جوبیلشن ترجیحش میدم

سلام جناب زارعی و دیگر دوستان عطر افشانی.

اپیک در لیست محصولاتی بود که میخواستم براشون ریویوی خیلی طولانی بنویسم.
اون ریویو رو میزارم برای بعدن اما اگر مایلید کمی پاپ کورن و یا تخمه بزارید جلوتون و این چندخط رو بخونید.
ببینید اینکه شما از کدام فرهنگ غذایی هستید و در کدام منطقه جغرافیایی زندگی میکنین در انتخاب رایحه بسیار دخیله. در مناطق جنوبی کشورمون مردم بسیار شریف جنوبی به استفاده از ادویه های تند در غذاها عادت دیرینه دارند. برای همین از عطری مثل اینترلود کمتر آزرده خاطر میشن. مثلا ممکنه شما یک عطر رو خیلی شیرین ببینید ولی من به تبع بافت جغرافیایی منطقه و غذاهای رایج منطقه م شیرینی کمتری حس کنم. این یکی از علل نظرات متناقص راجع به یک محصوله.
در مورد اپیک این بحث صادقه ..تصور بفرمایید با هرم و گرمای (نه چندان زیاد البته) توامان این رایحه ها مواجه بشید: فلفل، کندر،هل، جوز ، شامی، زعفران، گل تلفونی ، شمعدانی، صمغ، نعنای تند، عود، وانیل و گایاک، چرم و چوب تلخ .. بعضی ها ممکنه حتی یاد دوران کودکی و آشپزی های مادر یا مادربزرگشون بیفتن. بعصی ممکنه یاد مغازه های عطاری در یک هوای گرم بیفتن. بعصی ها ممکنه در کودکی سفری به مناطق ادویه خیز داشتن و براشون خاطره ی شیرینی رقم بزنه.
اکثر قریب به اتفاق محصولات آموایج خداروشکر مورد ریفرموله واقع شد و روایح تا حدودی تصفیه شد و این نسخه هایی که در عطرافشان هست من فکر میکنم همگی یقینا نسخه های جدید اون هستند.
بار اولی که مایل به خرید اپیک شدم زمانی بودم که شنیدم راندا همامی خالق کرول گاردنیا این رو ساخته.من همانی رو دوست دارم و قبلا راجع بهش نوشتم در جاهای مختلف و میدونم آدم هنردوستیه. نظر خود همامی رو راجع به اپیک خوندم و گفته بود الهامی از اپرای توراندخت اثر جیاکومو پاسینی در این کار اقتباس شده. توراندخت نمایشنامه از شیللر دقیقا مشابه با روبین دژ در هفت پیکر نظامیه. توراندخت دختری زیبارو که خود رو در ذکاوت و سیاست و درایت و دانایی از هر مردی در زمان خویش بالاتر میدونه حاضر به ازدواج با هیچ مردی نیست. اما درنهایت با این شرط حاصر به ازدواج میشه که مردی پیدا بشه و به سه معمایی که طرح میکنه پاسخ بده. شیللر بزرگ در نمایشنانه ش سنگ تمام گذاشته و این افسانه ی نظانی به نهایت بلوغ رسونده. پاسینی هم در اپرایی که از این نمایشنامه اجرا میکنه باز هم اینکار رو تکرار میکنه. البته طبیعتا من اپرا رو ندیدم اما خوندمش. . شخصیت های متععد و فعل و انفعال زیاد محیط پر تنش و جذابی رو یرای مخاطب میسازه . به جرات میگم در اپیک روح اپرای توراندخت پاسینی رو حس کردم. هیجان، شور، برونگرایی، بی نظمی، تعدد، فریبکاری، اغوا گری ، مبارزه برای تصاحب و ..
این روح هنرمند اپیک قابل ستایشه. خیلی ها به ما عطربازا خورده میگیرن که چرا مبالغ زیادی پای عطر میدید و اکثرا هم بوی خوبی نمیدین(!!!!!!).. به شخصه برام عطر فقط رایحه و بو نیست . من بیشمار عطر دارم که هرگز ازشون استفاده نمیکنم اما مثل یک تابلوی نقاشی نگه داریشون میکنم و هرزگاهی میرم و بوشون میکنم و روح هنرمندانه شون رو حس میکنم. محصولات آموایج فقط بواسطه پخش بوهای بالاش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت اما خودش دیده نشد. آموایج عطر شهری نداره(بجز چند مورد) و بقیه یا تابلوهای هنری ان (که ممکنه حتی زیبا هم نباشن) و یا باید در شرایط خیلی خاصی از اونها استفاده کرد.
حالا شما دنبال یه تابلوی شلوغ هنری بودید یا یک عطر شهری؟؟؟
اپیک کاراکترش در مقام یک عطر اینگونه ست: آقایی میانسال با روحی ترک خورده و شکاف های زیاد روحی و مشقت های متحمل شده ی بسیار در طول زندگی که یک تنه با مشکلات بسیارش مبارزه کرده، یک تنه آسیب دیده و بر مصائبش فائق اومده و علیرغم اینکه اکنون در شرایط رفاهی خوبی بسر میبره اما کماکان تنهاست. در یک روز زمستانی بییار سرد با پالتویی بلند و قهوه ای رنگ در پارکی نشسته . حضور غمگین اما جا افتاده و قابل اعتمادش برای عابرانی که از سرما به خودشون میلرزند مثل پناهگاهه . این عطر در روزهای سرد زمستان و پاییز برای عابران مثل یک سوپ داغ نه چندان تند خوشمزه ست . اما کی حاضره وسط تابستون جلوی آفتاب سوپ داغ بخوره؟
مناسب اواسط بهار تا اوایل پاییز نیست . پخش بوش بالاست و ماندگاری خیلی خوبی هم داره.

به Mohammad hossein zarei عزیز..
اپیک ریفرمول شده ..اپیک نسخه اولیه دودی تر و مشابهت زیادی به اکستریم اولیه تام فورد(همون جعبه بزرگش )داره!در حال حاظر اپیک از اون دسته آمواج هاست که دستخوش تغییرلت کلی رایحه شده...بماند که همچنان کار پر ابهت و قشنگیه و یقینا پیشنهاد خواهد شد
:-)