AMOUAGE - Jubilation for Men

با سلام حضور دوستان
با تستی که از این عطر داشتم بوی صمغ و سپس بوی عودش رو بیشتر متوجه شدم. ولی مخلوط بوی صمغ و عود و مخلوطی از روایح مختلف گیاهی که در انتهای نت میانی کار بیشتر به چشم میاد برای من غیر قابل تحمل بود. یکی از علت هایی هم که باعث میشه من نتونم با این عطر ارتباط برقرار کنم وجود گیاهان سبز در این کاره. کلا نمی تونم خودمو با بوهای گیاهی سبز چندان سازگار کنم و حالت تهوع میگیرم. بوی عطر در نت پایانی خوشایند و قابل تحمل بود برام مخصوصا در انتهای کار که بوی عود کاملا خودشو نشون میده. بعنوان یک اثر هنری قابل تحسینه ولی من به هیچ وجه این عطر رو قابل پوشیدن برای خودم نمی دونم. با احترام به دوستداران این عطرِ بسیار هنرمندانه، استاد ایکاروس عزیز این عطر چندان حال منو خوب نکرد که هیچ، گاهی اوقات حالمو بدتر هم میکرد! من با آمواج اینترلود بیشتر سازگار بودم تا این!

سازنده ی این عطر برتراند دوشافو به احتمال قریب به یقین باید شبیه موتسارت بزرگترین آهنگساز تمام تاریخ باشد. آدمی با نبوغ و هوش سرشار، پر انرژی، سرخوش و سرمست از تمام لحظات دنیا و زندگی که با این عطر خواسته غزلی شاهکار و زیبا در ستایش زندگی و جهان بسراید. گویی انگار بهشت موعود همین جهانی هست که ما در اون زندگی میکنیم. عطری بینهایت شیک ،شیرین و خوشمزه که بالانس بسیار خوبی داره و همه چیزش اندازه ست. حالا تکلیف کسی مثل من که نگاهم به زندگی این طور نیست و زندگی رو نه رنگی که سیاه و سفید و خاکستری میبینم چیه؟ جواب خیلی ساده ست ،این عطر ،عطر من نیست.این عطر واقعاً کیفیت خیلی خوبی داره مثل کارنال فلور و تاءور 02 که قبلاً تست کرده بودم ولی راستش من نمیتونم با رایحه های گلی و شیرین کنار بیام.من این طور عطرها رو بقول ایکاروس عزیز بعنوان اثر هنری میتونم قبول کنم که حقیقتاً اثر هنری هستند ولی این که بخوام یه شیشه بخرم و بعنوان عطر مصرفیم استفاده کنم نه.
بازم بقول ایکاروس عزیز ،عطر خوب باید شخصیت و کاراکتر ما رو دو چندان کنه و حال ما رو خوب ولی عطر فلورال و شیرین هیچ شباهتی به من ندارند .یادم هست بار اولی که ریویویی از عطر وازامبا رو خوندم ،وحشت کردم از تلخیی که ایکاروس جان از اون نقل میکرد ولی وقتی سمپلش رو گرفتم و تست کردم با کمال تعجب خودم ،دیدم که اصلا تلخی زیادی نداره و دیدم خیلی خوبه برای استفاده روزانه م. با این حس و روحیه ای که من دارم اصلا عجیب نیست که نتونم با عطرهای شیرین کنار بیام.
دو چیز دیگه ی این عطر باعث تعجبم نیز شد،اول اینکه برخلاف بیشتر عطرهای آمواج اصلا رنگ و بوی عربی نداره و دوم اینکه پخش و ماندگاری متوسط داره.
برای کسانی که روحیه ی شاد و سرخوش دارند و کیفیت رایحه براشون مهمه و کاراکتر نه جلب توجه و بازخورد این عطر بی نظیره.

با سلام و احترام خدمت جناب ایکاروس ، بین این کار و وبرندxerjoff کلن 1888 کدام بازخورد بهتری دارد ، و لذا لطف فرموده کلن شاخ برند xerjoff را در روایح تلخ و نیز خنک معرفی نمایید . با امتنان فراوان

به ايكاروس عزيز در خصوص وصف عطر جوبيليشن آمواج
من هميشه كامنت‌هايي كه شما و ديگر عزيزان در خصوص وصف انواع عطرها و حال و هواي عاشقان آن‌ها، در اين سايت قرار مي‌دهيد ديده و دنبال مي‌كنم و تا كنون نيز از بيان هرگونه اظهار نظر خوداري نموده‌ام چرا كه در تخصص من نيست. اما مطلبي كه اينبار شما در وصف عطر جوبيليشن آمواج و حال و هواي خودتان در لحظه به لحظه از زمان استفاده عطر مرقوم فرموديد و اينكه عطر كارش جلب توجه نيست بلكه بايد حالت رو خوب كنه و اينكه با اون بايد قدم زد و ...، چنان زيبا بيان و توصيف شده كه نتوانستم در مقام قدرداني از هنر زيباشناسي جنابعالي كه زبان نيز از تحسين آن عاجز است چيزي ننويسم.
درود بر شما

آموایج جوبیلیشن

سلام دوستان . مقدمه ای رو باید بگم که فکر میکنم کمی با جبهه گیری مواجه بشه. دوستان عزیزی در عطرافشان هستند که بنده رو ببرون از عطرافشان میشناسند. مهدی مصلی نژاد عزیزم، امیر حسین، علیرضا، سید ساحای عزیزم، جناب کاظم پور گرامی و دیگر عزیزانی که نمیدونم اجازه دارم اسمشون رو ببرم یا خیر. این عزیزان مطلع هستن که بنده با برندهای بسیاری در مقام ناظر کیفی همکاری داشته م در گذشته. این مقدمه ی شاید بنظر نا مناسب و بعضا سوتفاهم برانگیزی باشه. اما شاید نیاز به گفتنش باشه تا به مدد این رزومه شاید بشه بعضی سوتفاهمات رو از آمواج برداشت. من با هومیج و تربیوت آمواج رو شناختم. دو تا کار خیلی درجه یک که به ندرت در ایران پیدا میشن. تقریبا تمامی آمواج ها رو در هر دو نسخه زنانه و مردانه فول رویو کردم. نمیخوام راجع به تاریخچه و اینها حرف بزنم. اما شخصا علیرغم حمله ها و نقدهای تندی که به بسیاری از محصولات آمواج دارم اما در بینشون محصولات طراز اولی رو دیدم که نباید ازشون غافل شد. یکی از اونها همین جوبیلیشن هست. کارهای آمواج اکثرا کمپلکس هستند. کمپلکس یعنی اینکه نت ها شبیه کلافه کاموایی در هم گره خوردن. طوریکه تشخیص نت ها در اونها و افتراقشون از هم کار سختیه. جوبیلیشن از این ماجرا فارغ نیست. جوبیلیشن یک جویس ترش ، خوشمزه، رسوب گرفته از توت سیاهه که با صمغ شیرین و بخور گرفته و عالی درخت مرمک و حالت رزنی ِ (نه رزینی) و لعاب گونه ی فرانک اینسنس (کندر) ترکیب شده.
عمان بهترین و عالی ترین منبع کندر در دنیاست و وای به اون روزی که بهترین کندرش رو استفاده کنه. جوبیلیشن یک امیر عرب غرق در طلا و جواهرات و سنگ های قیمتی و نقش و نگاره های آرتماید با جنگجویان برهنه بر دیواره های کاخ و بارو نیست. بلکه جوبیلیشن تشریفات شاد و کژوال دربار یک شاهزاده جوان حین پوشیدن لباس های شاد و غیر رسمی و پر جنب و جوش مدرنه. جوبیلیشن به معنای واقعی جوبیلیشنه. از لهجه ی معرب و پر تشدید عربی در اون خبری نیست. جوبیلیشن روایت تبدیل یک روز کسل کننده به یک روز شاده.شروع خوشمزه ی و آبدار توت سیاه ترش و خیلی خیلی با کیفیت شسته نشده در کنار بوی چرمی و نیمه شیرین و غلیظ لادن بواسطه کوریاندر فضای مانده ِ شربتِ توت ِ سیاهه ته ِ یک استکان از مهمانی دیشب رو نشون میده که طعمش کمی غوره ای و ترش شده. نِشستنِ چوب گایاک در کنار برگ بو و دارچین در میدل نت نشان از نبوغ دوشافو و حکم سکوت منتقدینی هست که آمواج رو به سبب عربی بودنش تحقیر میکنن. در نسخه های پس از ریفرموله ارکید و تخم کرفس حذف شدن اما قلب عطر هنوز در اختیار نت های جوبی و البته بالزامیک هست. طعم اولیه کار هنوز حفظ شده ولی کمی بعد عود به کار اضافه میشه که از نوع عود عربی هست ولی بواسطه ایمورتل و امبرینا(شکل سنتتیک امبرگریس) چنان درای داونی از اینکار میسازه که از هر ثانیه ش بی نهایت لذت میبرم. بعضی نت های اینکار آنقدر با کیفیتن که یک جاهایی صدای شکستن پوسته ی ترد و کریسپی و پفکی ِ کندر رو روی لهیب آتش رومیشنوم و تصویر له شدن ِ پوست ِ سیاه ِ توت لا به لای تخم کرفس تازه ی وحشی رو میبینم. و مثل زمانی که پس از برخاستن از روی مبل ، سینه ی محدب ِ نشیمن گاهِ مبل به آرامی بالا میاد ، طعم شیرین اینکار به گونه ای که انگار امری جدایی ناپذیر و حتمی باید باشه اتفاق میفته.
عطرهای زیادی از زیر دست من گذشتن. که خیلی از دوستان تصاویر بررسی های کنیتیک و دینامیک اون رو دیدن. اما این وسط عطرهای کمی هستن که بتونن منو به وجد بیارن. من به جوبیلیشن باید ۱۰ میدادم. اما ۸ میدم. بواسطه رعایت نکردن نظم و دکوپاژ شلوغ و بازیگرانی که سکانس های نامرتبط و عور و برهنه و بی محتوایی دارن. مثلا ترخون و گلسنگ.
ماندگاری خوب و پخش بوی متوسط به بالایی داره. عطر فقط کارش جلب توجه نیست. یعنی اصلا کارش جلب توجه نیست. عطر باید حالت رو خوب کنه. کنارت باهات قدم بزنه و کاراکتری باشه شبیه به تو انگار که از ویژگی های مثبتت دو برابر و دو تا داری. این عطر خیلی عصرها با من میاد باهام قدم میزنه بهم احساس امنیت و اعتماد بنفس میده و باعث میشه ساعت ۵ و نیم صبح با هیجان راجع بهش بنویسم اونم در حالیکه تمام دیروز و دیشب رو بیدار بودم. جوبیلیشن رو من ۶ سال پیش تست کردم و باید بگم نسخه های سال ۲۰۱۳ به بعد تغییراتی داشتن که از قضا همون تغییرات باعث شد من دوسش داشته باشم الان.
ارزش خرید : ۷ تا هفت و نیم از ۱۰

عطر های این برند کارای پیچیده و چند لایه ای هستن وهمین نوشتن درموردشونو سخت میکنه تا این لحظه از بین کارایی که من ازین برند تست کردم این کاربنظرمن بهترینشونه.من ازبین نتهای ذکر شده بوی عود و صمغ و میوه رو توش حس میکنم که خیلی قشنگ با هم مچ شدن پخش و ماندگاریش هم خوبه ولی مثل اینترلود وحشتناک نیست

به افضل
ساخت عُمــان !

ببخشید میخواستم بدونم کشور سازنده این برند کجاست؟

سلام خدمت مدیریت محترم.آقا ما یه ادکلن داشتیم به اسم zoeرنگ شیشش سبز بود و بوی تلخ و عربی(بخوری)ملایم و خاطره انگیزی داشت.میخواستم بدونم کدام یک از محصولات آمواج به ادکلنzoeشباهت داره از نظر رایحه.و اگر شباهت نداره کدام یک از محصولا سایت بوی غالب بخور و مشک دارن.تو رنج 200تا500تمن.تشکر.