AMOUAGE - Memoir for men

سلام عرض شد خدمت تمامی دوستان،بنده بعد از چندین بار تست memoir که چند ماه طول کشید عاشقش شدم و بالاخره خریدمش و خواستم نکته ای رو خدمت شما عرض کنم.
در مورد رایحه و ریویو این عطر دوستان به اندازه کافی صحبت کردن خدا رو شکر و نیازی نیست که من حرفی بزنم هرچند کار من هم نیست ریویو کردن عطر ها.نکته ای که خواستم بگم در مورد ماندگاری و پخش بوی این کار هست که متاسفانه به نظرم خیلی کمه مخصوصا با این قیمت،اما بنده تا حدودی میدانستم که خیلی پرفورمنس خوبی نداره چون بعضی از دوستان در مورد ریفورموله شدن این کار گفته بودن مثل جناب architect ولی به خاطر علاقه ی خیلی زیاد به رایحش این عطر رو خریدم،برای همین به نظرم تمام عزیزانی که میخوان این عطر رو تهیه کنن باید چندتا عطر داشته باشن برای موقعیت های مختلف(عطر روزانه برای سر کار،قرار عاشقانه،مهمانی و مجالس و ....) و برای لذت شخصی از این عطر استفاده کنن

مموير يا ممواغ

يك بشقاب ترخون و ريحان تازه ، كندر، چوب و دود

حقيقتا شاهكاره
از ابتدا كه بوى سبزيجات معطر رو استشمام بفرماييد تا انتها كه بوى دود باقى ميمونه اين عطر شما رو به طور سحراميزى در بحر تفكر عميق ميكنه! مثل يك قطعه موسيقى خوب يا فيلم و كتاب خوب، اما؛
البته كه شرايطش هم بايد موجود باشه

اگر كتاب كمياگر رو خوندين شخصيتش براى من مثل شخصيت جوان داستانه
اگر چنين شخصيتى دارين فارغ از سن و سال شايد اين عطر شما باشه، اما؛
اين عطر براى محل كار و مهمونى و دور همى نيست هرچند بوى خوبى داره و كسي رو ازار نميده ولى مثل اينه كه تو عروسى اپرا اجاره بشه!

قطعا و حتما اين عطر عطر تنهاييه ، توى خانه با لباس راحت يا در نهايت براى يك گشت شبانه تك نفرى مناسبه يا در محل كار وقتى تك و تنها و متفكرين!
البته همينطور كه گفتم خيلى جاهاى ديگه هم ميشه پوشيد ولى حيفه!

پخش و ماندگارى خوبى داره البته قديمياش بهتر بود.

موفق باشيد

ياحق

*

قسم به آنچه به تو نور میدهد ، قسم به آنچه به تو نفس میدهد و قسم به آنچه به تو درد میدهد که این راه همان راهیست که مقصدش مشخص نیست . سرزنش نسل های پیاپی برای گزینش قدم هایی که به نور میرسند و تشویق مردمانی که در شکستگی بین تکرار ها صبوری پیشه میکنند .
شمار ثانیه هایی که موهایت را سفید میکند دو قسمت موازی را شامل است . بخش روشن که روح و جسم را مرتفع میسازد و بخش تاریک که روح را میکشد و جسم را عذاب میدهد . آدمی در لحظه تنها یک بخش را تجربه میکند اما آدم عاشق هر دو را اما لذت میبرد.

ارتباط دو بخش را پلی میسر میسازد که بواسطه باورهای فرد شکل گرفته است . انتخاب اینکه از کدام سمت حرکت را اغاز کند و به طرف دیگر قدم بردارد ، خود ، انتخابیست که تقدیر برایت فراهم ساخته است .
"موی رویاهای خود را نمیبافم و از سمت روشن و امید قدم برمیدارم و به تاریکی خواهم رسید ."


شروع سبز و پایان سیاه . توجهاتی از نعناع و امید بخشی در شروع و سایه هایی از تاریکی در ادامه و انتهای مسیر به واسطه روایح بخوری در مجاورت عنصر بنیادینی چون چرم ، باعث شد تا انتخاب من برای شکستگی تکرار ها در اغاز قرن جدید ، مموا باشد.
سلامتی و آرامش را برای تمامی دوستانم در سال جدید آرزو میکنم.

*

"رایحه چوبی گیاهی تلخ، دودی(شبیه کهنه شدن) و تاحدودی تند که گرمای ملایمی نیز دارد، به همراه مقدار کمی حس شیرین ظریف و خنک.
فکر می کنم رایحه چوبی گیاهی تلخ دودی و تند به خاطر ترکیب ریحان، رایحه چوب، خزه جنگلی و دود هست.
طبع کلی رایحه معتدل هست. در هوای خنک و کمی گرم هم می توان با لذت استفاده کرد. پخش و ماندگاری مناسبی داره. "

این عطر خیلی عجیبه و در عین حال بسیار خاص بسیار سنگین و ابدا برای عموم خوشایند نیست، با بو کردنش آدم رو به عمق خاطرات می‌بره یعنی کی و کجا این بو به مشامم خورده؟ انگار این عطر آدم رو می‌بره به دوره قاجار در کنار بزرگان دربار شاهی ، با اون لباس های فاخر و مجلل... باید باز هم فکر کنم ، باز هم فکر ...

ممویر و مرگ «سایه»

امروز قصد داشتم برای تست و احیانا سفارش خرید چند عطر از جمله «آمواج ممویر» اقدام کنم.

صبح که بیدار شدم این خبر تاسف بار را شنیدم که «سایه درگذشت»...

یادش را با این شعر او گرامی می دارم:

من به باغ گل سرخ زیر آن ساقه تر
عطر را زمزمه كردم تا صبح

من به باغ گل سرخ
در تمام شب سرد
روشنایی را خواندم با آب
و سحر را

به گل و سبزه بشارت دادم.

با درود خدمت همه دوستان این روزا دیگه دل و دماغ پوشیدن عطرام رو ندارم دوست داشتم عطری بپوشم که بوی خون باروت آتش گلوله ‌و نت پایانی اون بوی بدن زنان قوی وطنم رو بده شاید نزدیکترین عطر همین ممویر باشه که شباهتهایی به وضعیت الانمون داره امیدوارم که این روزهای وطنم ختم به خیر بشه با آرزوی روزهای زیبا برای زنان و دختران سرزمینم

ذیل ریویو های دلنشین و به حق دوستان راجع به ممویر دوستدارم خاص ترین حسم روراجع بهش بگم و اونم اینکه وقتی اسپری میکنم این عطر من رو یه راست میبره تو یه مزرعه تخمه آفتاب گردان درست اونجایی که طبق آفتاب گردان رو چیدی وتو دستته و بوش میکنی.خدایا چققققدر این ممویر خاصه آدم رو یه راست میبره به خاطرات قشنگ زندگیش.روزگارتان به طراوت و سرسبزی ممویر

خاطراتی از دوردستها در مزارعی زردپوش.........
زیبایی از ساده زیستی در دهکده ای کُهن.......
آوایی از همنوایی طبیعت در طنین چمنزار.........
عطری با روایح سبز و بسیار شفاف و پیچیده که کمپلکسی از گیاه مانند و دودی در بستر چرم و تنباکو را در خود نهفته است. رایحه ای واقعا خاص و شاید شاهکار که شامه های باتجربه در روایح را بسیار مجذوب خود خواهد کرد. شروعی ظریف از نعناع که یکمی تند وتلخ ظاهر میشه اما سریع خودشو به حالت دودی شدن تغییر میده که حالت غباری و خشک ایجاد میکنه، انگار از روی باکس پلاستیکی که داخلش ادویه ی فلفلی هست رو بونوازی میکنین یه همچین حالتی هست برام که بعد 10 دقیقه این حالت به نیمه شیرین بسیار ظریف در بستر دودی و ادویه ای مانند تبدیل میشه که باز هم نعناع احساس میشه که این نعناع بسیار باطراوت هست. در کل رایحه ای بسیار خاص پسند رو طلب میکنه و شاید برای همگان خوشایند نباشد البته شاید در مکان زمان نامناسب تنپوش میکنند که این عطر مورد رضایت همگان قرار نمیگرد. چراکه این عطر مخصوص روزهای سرد یخی هست بخصوص روزهایی که شب قبل برف سنگین بارش کرده و فردای این شب که سرد سوزناک هست همراه با باد سهمگین، بسیار مناسب برای تنپوش هست. برای من بسیار محترم هست این عطر چراکه واقعا شهد درون آن، یادآور خاطرات روزهای گذشته زندگیست.... خاطراتی که یادآور سفر به روستاهای اطراف محل سکونت و بازدید از مزارع گیاهان و مزارع کشت تخمه آفتابگردان که با ورود به این مزارع عطر خاص و پاک رو استشمام میکردیم.... عطری که با صدای موتور آب در آنسوی این مزارع و بیل های خاکی شده بر زمین افتاده همراه بود.....
واقعا برخی عطرها خاطرات را به همراه دارند که این خاطرات میتوانند موسیقی ها یا فیلم هایی باشند که در روزهای کودکی شنیده و یا دیده میشدند. این عطر با تمام روایح کُهن خود برایم لذت بخشی مضاعف از نوآوری را به همراه دارد. نوآوری که شاید در قلب کُهن اما پوست نوین نهفته است. نوآوری که یادآور موسیقی های سنتی سنتور اما مُدرن هست بخصوص آلبوم موسیقی بیکلام صدای سکوت اثر جوان شایسته ی ایرانی به نام آقای سینا بطحایی که این میراث ارزشمند و غنی را از پدر بزرگوارش جناب آقای استاد جواد بطحایی به ارث برده است. خاطرات و استعدادها در ژنتیک نهفته اند و میتوانند از والدین به فرزندان نسل بعد به ارث برسند که هنر دستان آقای سینا بطحایی در نواختن ساز سنتور مصداق همین موضوع است که این ارثیه را از پدرش به ارث برده است. قبلا در نظراتم مطرح نمودم که شعار ژنتیک: همانندسازی مولکول DNA در نسل بعدی بایستی باکیفیت تر از نسل قبل باشد که طی آن، فرزندان نسل بعد از پدر و مادرشان از نظر سیما، زیباتر و از نظر ضریب هوشی، باهوشتر خواهند بود..... که این موضوع در هنر هم صادق هست که یک نمونه اش همین نحوه روایت نت های موسیقی هست که سینا بطحایی در هوش موسیقیایی من بهتر از پدرش هست، چراکه تفکر و روایت مُدرنیزه تر را در ساز سنتور ابداع کرده است که هیمن موارد را از پدرش استناد نموده است. پیشنهاد میکنم حتما آلبوم صدای سکوت اثر سینا بطحایی و همچنین تک آهنگهای صحرا، سایه ها و رها را از همین سینا بطحایی گوشنوازی فرمایید بخصوص اهنگ صحرا......
عطری بسیار باکیفیت و آشنای غریب که تنها همدم و غمخوارش، موسیقی هایی از ساز سنتور و آرام بخش می باشد. رایحه ای فریبا که فریفتن شامه ها و شکار شامه ها را در اِستتاری از عشق طبیعت، نهفته است. با ماندگاری دو بار حرکت زمین به دور خود روی لباس و 8 تا 10 ساعت روی پوست با پراکنشی بسیار خوب در ساعات اولیه تنپوش.
عطری با شایستگی نت های از موسیقی ساز سنتور........
سپاس از همراهی بزرگواران............

توی تمام عطرهایی که من دارم آمواژ از بهترین و گرون ترین مواد اولیه استفاده میکنه. من توی این عطر نتونستم هیچ بوی غیر طبیعی رو تشخیص بدم.
ولی طبیعت پیچیده هست و سرکش. انسان نمیتونه با ذهن کوچکش بدون ساده سازی شکار و شکارچی رو کنار هم قرار بده. مواد سنتتیک در صنعت عطرسازی خیلی مواقع به مثال همون میله ها هستن بین شکار و شکارچی.
این عطر رو وقتی اولین بار باز کردم شگفت زده شده. این مقدار بوی چوب هایی که ما به عنوان ادویه ازشون استفاده میکنیم رو به همراه سبزیجات تازه که در ابتدا خودشون رو نمایان میکنن با هم ترکیب کردن و با تندی فراوان یک عطر واقعا عجیب ساختن. عود، چوب و کهربا از نت های مورد علاقه من هستن.
وقتی میزنمش انتظار دارم همه بهم بگن وای چه عطر تندیه ولی در کمال تعجب بهم میگن بوی ملایمی داره. بارهای اول خیلی تعجب می کردم ولی کم کم متوجه شدم مشکل از پخش بوی عطر هست که دیگران اون بوی تند رو ملایم احساس میکنن.
انتظار داشتم پخش بوی این عطر بیست مود باشه ولی در عوض در حد متوسط و بعد بادی سنت هستش. البته شاید این هنر عطار هست که بویی چنین تند و ادویه ای رو برای مخاطب لطیف میکنه.
به شخصه علاقه خاصی به بوی این عطر دارم ولی وقتی قیمت از عددی بالاتر بره انتظارم اینه که عطر پخش بو و ماندگاری به خصوصی داشته باشه که این عطر در این دو مورد واقعا ضعیف کار میکنه. دلیل اصلی هم استفاده تمام عیار از مواد طبیعی هست.
این نکته ناگفته نماند که این عطر برای عمان ساخته شده. جایی که همیشه گرم هست و میتونه ساز و کار کاملا متفاوتی در مناطق گرمسیر داشته باشه.
پخش بو: اول متوسط و بعد بادی سنت. ۴ پاف کافی هست.
ماندگاری: تندی اول بعد از یک ساعت از بین میره، بوی ادویه تا ۵ ساعت بعدش در حد بادی سنت مشخص هست و بعد از اون جایی هست که عود باید خودنمایی کنه ولی چون عود این عطر خیلی کم هست پخش بویی نخواهد داشت.
بویایی: رسیدم به قسمت سخت ماجرا. خیلی تنده و خیلی ادویه ای. البته به مشام مخاطب شما این تندی نمیرسه بلکه یک بوی ملایم میرسه. دوست داشتم یک کار اگزاتیک باشه ولی نیست. با این قیمت به نظرم انتخاب های بهتری هم هستن مثل بلک ایریس چرا که اون بوی تند و قوی رو به مشام مخاطب میرسونه که البته باعث شده خیلی مواقع همه بگن این چیه زدی.
بلایند بای؟ نکنین.
تمام صحبت های من در مورد این عطر بی ارزش هست چرا که باید دونست واقعا عطار چی مد نظرش بوده. اگر عطار میخواسته این بوی تند انقدر ملایم بشه واقعا شاهکاری عجیبی ساخته که منی که میزنم از بوی تندش لذت ببرم و طرف مقابلم از بوی ملایمش لذت ببره.