AMOUAGE - Memoir for men

هوا سیاه به کردار قیرگون خفتان
فلک کبود نمودار نیلگون مغفر

چو اخگر اخگر هر اختر از فلک رخشان
وزان هر اختر در جان من دو صد اخگر


این رایحه رو از دست ندید

سلام اقای میناوند.میتونم بپرسم از چه جهت این کار خوبی نیست؟رایحه؟ماندگاری؟پخش؟

اصلا این عطرو دوست نداشتم انگاری داخل عطر فقط فلفل سیاه ست.اما تو نوت های عطر از فلفل اسمی نیومده .نمیدونم از کدوم نوت است اما در طول روز احساس می کردم داخل کابینت ادویه جات آشپزخانه پر از فلفل سیاه نشستم.من که عاشق عطر ادویه ای وشرقی هستم این عطر رو نپسندیدم.

سلام به ایکاروس عزیز و همه دوستان عطر افشانی
من عاشق آمواژ ممواغ هستم. کلاً به شدت به عطرهایی با فضای گیاهی اسموکی بسیار علاقمندم که تا حالا همین کار آمواژ و اسموک فورسول بای کیلیان در راس این علاقه بنده بودن. اما الان دیگه از جفتشون خسته شدم. لطفا در همین فضا عطرهایی بهتر از دوتا عطری که عرض کردم به من معرفی کنید.

یک کار چرمی کاملا معمولی واقعا در مقابل کارهای چرمی تاپ حرفی واسه گفتن نداره من واقعا نمیتونم توصیفش کنم چون ندارمش یک دستریز ازش تهیه کردم انقدر اولش سبزه من به سرعت سردرد گرفتم و خیلی نتونستم روس مانور بدم ارزش خریدش نسبت به قیمت واقعا صفره من دیسلاکش میکنم

هر وقت اسپری میکنم احساس تنهاییم چند برابر میشه.
با میمور خیلی تنهام. انقدر تنها که ممکنه گریم بگیره

امروز خیدم ۹۰۰ تومن.
آقا این بیش از حد تلخه
خیلی تلخه

یه جنگل دست نخورده . هوا داره تاریک میشه. آتیشی که درست کرده بودی تموم شده و فقط داره دود میکنه
چقدر حست خوبه میمور

سلام دوستان
جناب ايكاروس بنده هميشه نظرات شمارو ميخونم ممنون ميشم راهنمايي كنيد
من در حال حاضر هيپنو پويزن از ديور رو ميزنم اما وااااقعا ازش خسته شدم و واسم پيچيدگي نداره
از بوي لاويه بله از لانكوم هم خوشم مياد اما از بس همه ميزنن دوست ندارم اونو بزنم.يكبار اتفاقي مموير مردانه رو اشتشمام كردم فووووووق العاده بود واااااقعا عاااالي عاالي من عاشقش شدم اما اصلا ادكلن مردانه رو واسه خودم نميپسندم.از عطرايي كه انقدر خنكن كه ادم سردرد ميگيره هم خوشم نمياد.به نظر شما كدوم عطر از برند امواج و بقيه برمدا براي من مناسبه؟تا ٥ادكن ممنون ميشم معرفي كنيد...فوق العاده خاص و غير تكراري تلخيشم كم باشه در حد ورساچه كريستال نوير يا ديور اديكت.چون نميخوام تلخ باشه شبيه ادكلن هاي مردونه بشه..خلاصه اونقدر خاص باشه و فوق العاده كه حرفي واسه گفتن نمرنه.از رايحه وانيل و ياسم خوشم مياد اما بازم در حد تعادل.ممنووووونم

لورنت مازون
سنسوال ارکید رو عزیزان تست داشتن.

هوای مه‌آلود امروز باعث شده بود تهران لندن عصر ویکتوریا شود؛ وقتی این هوای مرموز را از پشت پنجره دیدم بلادرنگ فقط یاد یک عطر افتادم؛ مموار؛ بوی مه‌آلودش بدون اینکه اسپری کنم توی بینی‌ام پیچید؛ زیر لب زمزمه کردم شاهکار امواج جان می‌دهد برای این هوای فوگی؛ هوایی که تنهایی را بیشتر می‌کند و هیچ چیز به چشم نمی‌آید؛ همه چیز در پرده‌ای از ابهام فرو رفته است.

در مقدس‌ترین محل بیت هامیقداش هاریشون (معبد سلیمان؛ هیکلِ مقدس) اطاقی است که به قدس القداس معروف است؛ در آن جا هیچ چیزی نیست و فقط یک پرده قرار دارد و معروف است در پشت پرده یهوه حضور دارد. شعر فاش گوی اسرار خیام چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من اشاره به همین نکته دارد. تنهایی؛ مه؛ راز سه کلیدواژه مموار هستند. نمی‌دانم خانم کارین وینچن اسپهنر تحت چه عوالمی این عطر آفریده؟ اصلن امکان ندارد شما در حالت عادی حتا این عطر بو کنید و لذت ببرید؛ این یک عطر عادی نیست.

نام بردن از عناصر تشکیل دهنده این عطر بیهوده است؛ فقط باید آن را بو کنید؛ مثلن نعنایی که اینجا استفاده شده با تصور ما از نعناع خیلی فرق می‌کند؛ نعناع مموار به شدت یادآور کافور است؛ کافوری سرد و نمور که در مناسک مذهبی به شدت استفاده می‌شود؛ یا بوی اینسنس که در تصورات ما وجود دارد خیلی فرق می‌کند با هنری که در این عطر نهفته است؛ اگر اهلش نباشید بوی دود خفه‌تان خواهد کرد؛ انگار دارید موتور دیزل استنشاق می‌کنید؛ در مموار اینسنس به راستی بخار معطر است؛ این بخار یا به قول شما بخور؛ از چی می‌آید؟

افسنتین گیاهی است علفی، پایا، دارویی. یکی از مواد تشکیل‌دهنده در شراب ورموت. این گیاه به علت دارا بودن توژون خاصیت روانگردان دارد.

ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺭﺍﺯﺁﻟﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ اﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﺁﺩﻡ‌ﻫﺎ ﻣﻌﻤﻮلن ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ جمعی ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ جمعی، ﺷﻮﺭ ﻭ ﺳﺮﻣﺴﺘﯽ ﻣﯽ‌ﻣﯿﺮﺩ. ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﻓﺮﺩﯾﺖ ﺗﺒﺎه می‌شود. ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﮔﺎه ﻓﺮﺻﺖ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺷﯽ، ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺭﺍ ﻏﻨﯿﻤﺖ ﺑﺪﺍﻥ. ﺳﻌﯽ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻫﯿﺎﻫﻮ ﺑﮕﺮﯾﺰﯼ. ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺪﺭﯾﺞ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺎﻧﻮﺱ ﻣﯿ‌‌‌‌ﮑﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺎﻧﻮﺱ ﻧﺸﻮﯼ ﻭ ﺑﻤﯿﺮﯼ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﻪ‌ﺍﯼ! تنهایی کار آدمیزاد نیست؛ تنهایی ذره‌ای از آن ذات لایتنهایی است که زمین و زمان را درهم پیچیده؛ شوریدگی از تنهایی می‌آید و اینجاست که شاعر رفاقت می‌گوید: تنهایی به ما منت گذاشته که سراغمان آمده.