این عطر نسخه ی جدید پاییزی فارنهایت است ، این عطر جذابیت خاصی در خودش داره که در کمتر عطری پیدا میشود. این عطر در سال 2007 و توسط Francois Demachy ,Louise Turner ساخته شد.
پس از عطر «فلور دو میل» که توسط کمپانی ژان پل گوتیه به بازار آمد، کریستین دیور از ادیشن جدید و بهاری «فارنهایت 32» رونمایی کرد که آمیزهای گلفام دارد. سرانجام انگار نتهای گلفام در میان عطرهای مردانه مورد استقبال واقع شدهاند. هر دوی این عطرها از نت شکوفه پرتقال بهعنوان نت غالب و کلیدی در کنار نتهای چوبی استفاده میکنند که به خلق آکوردی باطراوت و مبتنی بر هارمونی منتهی شده است. طراوت ویژه و گلفامی که در عطر شرقی «فارنهایت 32» نت شکوفه پرتقال را با نتهای دودی، چوبی و باطراوتی آمیخته میکند، در عطر آروماتیک «فلور دو میل» (ساخته برند ژان پل گوتیه) هم به مشام میرسد. از میان نتهای اصلی این ادیشن جدید فارنهایت میتوان به زنبق، گل رز، بنفشه، شکوفه پرتقال، خسخس و وانیل اشاره کرد. این آمیزه مردانه سبک و دلپذیر میتواند برای خانمها نیز جذاب باشد. بنابراین آنها نیز میتوانند از این عطر استفاده کنند. «فارنهایت 32» اولین بار در سال 2007 به بازار آمد.
با معرفی این ادکلن در سایت عطر افشان میتوانید با استفاده از آن روزهای خوبی را داشته باشید .
نوع عطر | ادو تویلت |
برند | دیور |
عطار | فرانسوا دماشی، لویس ترنر |
طبع | معتدل |
سال عرضه | 2007 |
گروه بویایی | شرقی چوبی |
کشور مبدأ | فرانسه |
مناسب برای | آقایان |
اسانس اولیه | شکوفه پرتقال |
اسانس میانی | خس خس |
اسانس پایه | وانیل |
ديروز صبح که این عطرو پوشیدم دوباره بازخورد بسیار خوبی گرفتم و خانمم دو ساعت بعد از اسپری بمن گفت رایحه خوش این عطر خونه رو برداشته و ساعتها پس از اسپری هنوز از اطرافیان بازخورد میگرفتم درحالیکه خودم فکر میکردم کامل بوش رفته. بنابراین استاندارد دو هشت رو براحتی پاس میکنه البته تولید چهار سال قبله. رایحه ش هم هر چقدر میمونه بهتر میشه و من نوت های میانی و پایه رو از نوت اولیه هم بیشتر دوست دارم. از معدود عطرهای دیزاینری که خیلی ازش لذت میبرم.
همه اینها رو گفتم که بگم از وقتی عطرهای نیشی که خریدم تعدادش زیاد شده متاسفانه دیگه مثل چند سال پیش نمیتونم از عطرهای دیزاینری لذت ببرم. عطرهایی که اینهمه ازش خاطره دارم و باهاش سالها زندگی کردم خیلی هاش برام رنگ باختن. این موضوع خیلی دردناکه. اینها رو دارم میگم برای کسانیکه از دیزاینری هاشون لذت میبرن و هنوز نیش زهرآگین عطرهای نیش اونها رو نگزیده. بنظر من قبل از اینکه آدم بخواد بزنه تو خط نیش، باید خوب فکر کنه چون شیف کردن از دیزاینری به نیش مرحله مهمی از تجربه عطربازیه.
این نظر منه و ممکنه دیگران دیدگاه متفاوتی نسبت به این مساله داشته باشن. اصلا و اساسا تک تک نوت های بکار رفته تو اکثر عطرهای نیش با نوت های دیزاینری ها فرق داره. انگار نوت های بکار رفته در دیزاینری ها فقط سایه و ردپایی از نوت مورد نظره اما تو اکثر نیش ها، نوت های بکار رفته اونقدر قوی و پرملات و خالص و طبیعی اند و همچنین پروسه آمیختن نوت ها اونقدر پیچیده تر و مهندسی شده تره که بعد از پوشیدن و درک کردن نوت های اکثر نیش ها،دیگه سخت میشه با دیزاینری ها ارتباط برقرار کرد. مثالهاش هم که زیاده و خودتون بهتر میدونین. البته هستن دیزاینری های خوبی که بشه ازشون لذت برد.
مثل سالها قبل زمانیکه از هر خودرویی لذت میبردم و ماشین های اروپایی رو بهترین میدونستم و ناگهان روزی برای اولین بار سوار خودرویی آمریکایی شدم و تازه معنی ماشین رو فهمیدم. همه چیز اتومات و برقی، سرعت و شتاب و هندلینگ، آپشن های متعدد و سیستم تعلیقی که نظیرش رو هیچ جا نمیبینین. مثالی زدم فقط برای روشن شدن موضوع.
خواستم بگم اول باید خوب فکر کنیم و بعد وارد دنیای نیش بشیم. در کلکسیون من وقتی عطرهایی مثل آکوا دی پارما لدر، مارکی د ساد ۱۷۴۰، نشانه هاچیوات، مگامار، وتیور جرینیوم، سایکدلیک و پرایوت لیبل و امثالهم وارد شدن، همه چیز بهم ریخت حتی مارلی ها مثل هرود، پگاسوس و گالووی که پشتشون حرف زیاده ولی من عاشقشونم. همه اینها باعث میشن انتظار و سلیقه عوض بشه و ازون به بعد دیگه توقع بالا میره و دیگه حتی برای آماتورهایی مثل من هم لذت بردن از عطرهای معمولی مشکل میشه وای به حال اونهایی که شامه حرفه ای دارن.