VERSACE - Crystal Noir EDT

ورساچه کریستال نویر ادو تویلت (مشکی)

زنانه
کد کالا : ATR-30546
نوع عطر : ادو تویلت
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی گلی
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : ورساچه
کشور مبدأ : ایتالیا
سال عرضه : 2004
کد کالا : ATR-30546
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 95
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
4,700,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    16
  • نمی پسندم
    25
  • - 25 سال
    3
  • + 25 سال
    21
  • + 45 سال
    3
  • روزانه
    2
  • رسمی
    23
تعداد رای های ثبت شده : 125
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

مطابق نظر Donatella Versace این محصول اسانسی کمیاب ، شور انگیز و دلپذیر از یاسمن اسرار آمیز ، تازه و لطیف دارد و با تکنولوژی 'Headspace' تولید شده است.رایحه ی مشک و عنبر که از ترکیبات اصلی آن می باشند آن را از سایر محصولات متمایز کرده است. این ادکلن در سال 2006 با رایحه ی منتخب Antoine Lie به بازار عرضه شد.

با معرفی این ادکلن در سایت عطر افشان میتوانید با استفاده از آن  روزهای خوبی را داشته باشید .

نوع عطر ادو تویلت
برند ورساچه
عطار آنتوان لی
طبع گرم
سال عرضه 2004
گروه بویایی شرقی گلی
کشور مبدأ ایتالیا
مناسب برای بانوان
اسانس اولیه هل ، زنجبیل ، فلفل
اسانس میانی گاردنیای یاسمنی، نارگیل ، شکوفه پرتقال ، گل صدتومانی
اسانس پایه مشک ، کهربا، چوب صندل سفید
نمره کاربران
Crystal Noir EDT-ورساچه کریستال نویر ادو تویلت (مشکی)
رایحه
7.4
27 رای
ماندگاری
7
36 رای
پخش بو
6.9
36 رای
طراحی شیشه
8
27 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند ورساچه
اخبار برند ورساچه
عطرگرام
نظرات کاربران (30 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
سلام من برام به شدت پخش بو مهمه. نظرتون در مورد پخش بویه این عطر چیه خانوما؟
28 اردیبهشت 1402 پاسخ تشکر

8
رایحه
6
ماندگاری
6
پخش بو
10
طراحی شیشه
شاید عطر همه پسندی نباشه اما من واقعا دوستش دارم.
کم پیش میاد بیرون از خونه این عطر رو بپوشم چون چند بار بازخورد منفی گرفتم. اما وقتایی که توی خونه ام و حالم خوب نیست میرم سراغش. بوی گرم و آرومی داره. انگار که مامان آدم رو بغل کرده باشه.
اوایل مسیر که بوی هل واقعا مدهوش کننده‌اش.
بعد از یه مدت بوی نارگیل خیلی محسوس هست و فکر میکنم همینه که این عطر رو از حالت همه‌پسند بودن خارج می‌کنه. شاید هم زنجبیل در نت اول باشه.
در کل رایحه ساده و یک‌دستی نیست. پیچیدگی داره به نظرم. گرم و تاریک.
15 خرداد 1402 پاسخ تشکر
18 تشکر شده توسط : پویا غزل

6
رایحه
6
ماندگاری
7
پخش بو
8
طراحی شیشه
اين عطر، به من وايب يك خانم مستقل، قد بلند و مشكي پوش رو ميده.
بوي تند فلفل و شيريني نارگيل بيشترين چيز هايي هستن كه با بو كردن اين عطر حس ميكنم،
بنابراين اگر طرفدار بو هاي تند نيستيد سمت اين عطر نريد، اگرچه هرچقدر بيشتر روي پوست ميمونه شيرينيش بيشتر و تنديش كمتر ميشه، ماندگاري و پخش بوي اين عطر هم متوسط رو به بالاست.
همچنين اضافه كنم كه اين عطر "از نظر من" بيشتر مناسب خانم هاي بالغ بالاي ۲۵-۳۰ سال هست.
پيشنهاد ميشه بدون تست اين عطر رو نخريد چون همه پسند نيست
14 شهریور 1402 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : پویا غزل

9
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
بعضی عطراهستن تا بوش میکنی میگی عه،این خودشه!!
ماجرا ازاین قراربود که ما یه همکار داشتیم که هر موقع کنارم می‌نشست انگار بوی عطرش به مغزم نفوذ میکرد یه حالت خلسه واری برام داشت، ولی هرموقع می‌پرسیدم عطرت چیه میگفت نمیدونم یادم نیس، چن بارم ازش خاستم عکس عطرشو برام بفرسته که نمیدونم چرا نمیفرستاد منم دیگه اصرار نکردم ولی همیشه دلم میخاست بدونم ،کشفش کنم
مدتی گذشت ،به یه گالری رفتم تا چن تا عطر تست کنم که به این عطر ورساچه برخوردم، با خودم گفتم عه این نه، این که اصلا عطرهمه پسندی نیست انقد همه بهش هیت میدن اینو تست نمیکنم، ولی ته دلم کنجکاویم گل کرد یه تست بزنم، تا سرشو باز کردم و برکشیدم گفتم عه خودشه، همونه که همکارم میزد ومن عاشقش بودم،البته مطمئن نیستم دقیق همون بوده باشه ولی خیییلی نزدیک بود، همینو هم خریدم
وایب خاصی داره برام، از اوناس که تا بوش میکنم تو دلم یه هوووم بلندمیگم و میکشم به عمق ریه هام، دلم میخاد چشمامو ببندم و پرت شم به دنیای عجیب ومرموزش، درسته که هنوز جستجوهای من برآب یافتن عطرگمشدم بی فایده بوده ولی این از اون گزینه ها بود که تا حد زیااادی، بهش نزدیک بود.
14 شهریور 1402 پاسخ تشکر
26 تشکر شده توسط : آیدا غلامرضا نیک پور

9
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
یار مرموز و مو مشکی من
14 شهریور 1402 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : marjanmohamadi پویا

نمیدونم چند نفر ممکنه حضوررذهن داشته باشن… حدود ۱۵ سال پیش که این عطر تازه تو ایران مد شده بود وقتی کسی این عطر رو میزد و از کنارت رد میشد حس میکردی تو یه روز بارونی داری از کنار یه گلفروشی که رایحه گلاش با یه بوی نم خاکی که بارون خورده مخلوط شده رد میشی. با تمام سنگینی عطر یه خنکی خاصی اخرش حس میشد…این عطر رو من هیچوقت برای خودم دوست نداشتم ولی وقتی بقیه استفاده میکردن خوشم میومد… دیروز تو یه محیط باز درحالی که باد خنکی میومد یه دختر خانمی از کنارم رد شد که این عطر رو پوشیده بود من چند سال بود عطر رو بو نکرده بودم ولی بوی قدیمشو کاملا به یاد دارم. بعد از چند ثانیه در کمال تعجب رد بویی که از عطر احساس کردم فقط بوی نارگیل بود. واقعا همون لحظه گفتم حیف چون تنها قسمت قشنگی که تو درای‌داون نسخه قدیمی عطر احساس میشد،اون بوی خاک بارون خورده رو تبدیل کردن به بوی نارگیل که قبلا به هیچ عنوان حس نمیشد. تو نسخه اولیه اینقدر همه نت‌ها برابر و متوازن بودن که نمیشد راحت تشخیص داد دقیقا چه چیزهایی تو عطر هست. واقعا با ریفرموله کردن بعد از چند سال عطرو نابود میکنن.
02 دی 1402 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : shima a یاس

یکی از بهترین عطرهای زنانه که هنوز بوییدنش برام جذاب و دوست داشتنیه
رایحه ای شیک و باکلاس که به شخصه ازش حس اعتماد رو میگیرم

23 اسفند 1402 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : محمدعرفانی marjanmohamadi

5
رایحه
7
ماندگاری
7
پخش بو
8
طراحی شیشه
من یه بوی صابونی تو تاپ نوت ازش گرفتم و بعدش نارگیل و شکوفه پرتقال. اصلا اون عطر ادویه‌ای که انتظارش رو داشتم نبود. و کلا رایحه خیلی کدر و gloomy بود. حالا باید تو پاییز و زمستون تست کنم دوباره ولی فعلا دوست نداشتم. البته انگار رایحه دچار تغییراتی شده طبق نظرات دوستان و اونی نیست که اوریجینالی بوده.
21 فروردین 1403 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : یاس مرتضی ع
سلام
وقت بخیر
کدوم ورژنش؟ جعبه مشکی (قدیم) یا جعبه زرد و مشکی(جدید)؟
16 آبان 1403 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Mehran
سلام، رعنا جان دکانتش رو داشتم ولی فکر میکنم نسخه جدید باشه چون از جایی خریدم که به سفارش مشتری خرید میکنه باتل رو و بقیه ش رو دکانت میکنه.
17 آبان 1403 پاسخ تشکر

عطر دیوونه کننده ایه.خیلی تک و خاصه.اما متاسفانه بشدت برای من سردردآوره.راستی من مریمو توش حس میکنم یعنی اصلا مریم نداره؟:/
10 اردیبهشت 1403 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : inas

9
رایحه
9
ماندگاری
8
پخش بو
7
طراحی شیشه
... «دیرکردی؟» ...
لهنش سوالی بود اما داشت اعتراض می کرد،
می خواستم توضیح بدهم که چقدر روز شلوغی داشتم،
می خواستم بگویم که توی ترافیک گیر کرده بودم،
و از ترس اینکه دیر به قرار برسم، چقدر نگرانی کشیده بودم،
می خواستم بگویم که برای دیدنش لحظه شماری می کردم،
و خودم را به زمین و زمان می زدم تا بموقع به قرار برسم،
میخواستم بگویم، دیوانه وار دوستش دارم،
می خواستم بگویم بخاطر دیدنش،
چه قرار مهمی را بهم زده بودم،
می خواستم بگویم، یک دقیقه دیدنش را، با یک دنیا عوض نمی کنم ...
اما، ...
به عوض همه ی اینها،
لبخند ملایمی زدم و نشستم،
و به صورت زیبایش خیره شدم،
از همیشه زیباتر شده بود،
ساکت بود و به بخار ملایمی، که از روی فنجان قهوه بلند می شد نگاه می کرد،
دنبال حرفی می گشتم که صحبت را ادامه دهم،
همیشه او بود که صبحت می کرد و من بیشتر گوش می دادم،
من زیاد اهل حرف زدن نیستم،
گوشه گیر و خجالتی و کم حرفم،
و او برعکس من، شوخ طبع و صمیمی، دلنشین و دوست داشتنی،
...
...
درباره چی باید حرف می زدم؟
او همیشه کلی حرف برای گفتن داشت،
...
اه که من چقدر بی دست و پا هستم،
حتی نمی توانم با عزیزترینم چند کلمه حرف بزنم،
...
بازهم مثل همیشه فقط نشستم و به او خیره شدم،
نسیم ملایمی،
آرام و پاورچین،
از لابلای موهای موج دار مشکی رنگش،
به سمت من جاری شد،
و رایحه سحرانگیز «کریستال نویر»، همه ی فضا را پر کرد،
چشم هایم را بستم،
و آرام ولی عمیق نفس کشیدم،
چقدر... دلنشین،
چقدر... فریبنده،
دلم نمی خواست نفسم را بیرون بدهم،
دوست داشتم این رایحه ی دل فریب، در اعماق وجودم بماند،
...
دوباره نگاهش کردم،
فریبنده تر شده بود،
صورت زیبایش در نور ملایم محیط،
مرموز و پیچیده می نمود،
...
باز چشمانم را بستم،
و یک نفس عمیق دیگر،
داشتم تک تک نوت های این رایحه ی سحرآمیز را تجربه می کردم،
که با عطر مرطوب موهایش،
در خنکای یک شب پاییزی،
درهم آمیخته بود،
...
آرام نگاهم کرد،
چقدر ... این نگاه ... آرام بود،
و چقدر ... آرامش بخش،
انگار می خواستم شب به پایان نرسد،
و نوازش آرامش بخش این نگاه،
ساعت ها قلب و روحم را التیام بخشد،
...
حس سربازی را داشتم که به میل خودش خلع سلاح شده است،
در آرامشی کامل، تسلیم و دربند بودم،
...
بیچارگی و درماندگیم را فهمیده بود،
برگشت و به فنجان قهوه اش خیره شده،
لبخند زیبایی گوشه ی لبانش نشست،
و در چشمانش برق ظریفی درخشید،
که شیطنتی لذت بخش را، پشت آن مخفی کرده بود،
خوب می دانست که چقدر شیفته ی این رایحه ام،
و چقدر حس دیوانه وار عاشقی ام، به این رایحه گره خورده است،
این رایحه،
تیر خلاص بود،
و آخرین قفل زنجیر،
...
باید حرفی می زدم،
وقت داشت می گذشت،
...
به آرامی گفتم : «قهوت سرد می شه»،
فهمیدم که گند زدم،
واقعا از این بی مزه تر حرفی نبود که بزنم؟؟،
حتی بهم نگاهم نکرد،
همانطور بی تفاوت به قهوه اش زل زده بود،
دست و پایم را گم کرده بودم،
حتی آدم های میزهای کناری هم فهمیدند که خراب کاری کردم،
همه داشتند با تعجب نگاهم می کردند،
...
حالا چکار باید می کردم،
چطوری باید درستش می کردم،
...
باید میگفتم که چقدر دوستش دارم،
که از وقتی رفته است،
دیگر حال و حوصله ی آدم ها را ندارم،
حال و حوصله خودم را هم ندارم،
اصلن حوصله این دنیا را هم ندارم،
باید میگفتم، دردی که در قبلم هست، چقدر تحمل ناپذیره،
چقدر دنیایم سرد و تاریک شده،
چقدر همه چیز غمگین و افسرده شده،
چقدر همه ی رنگ ها بی رنگ شده اند،
و همه شادی ها بی طعم،
انگار همه ی شهر را خاک مرده گرفته،
...
باید می گفتم، که همیشه یک بغض آزار دهنده،
گلویم را گرفته و فشار می دهد،
غمی که مثل غده ای بدخیم،
همانجا بیخ نفَسم چسبیده،
و رهایم نمی کند،
...
باید به پایش بیافتم،
و التماسش کنم که برگردد،
باید بهش بگویم که چراغ زندگیم دارد خاموش میشود،
و قبلم مثل پرنده ای در حال مرگ، مدام بال و پر میزند،
باید ازش خواهش کنم که برگردد،
و به درد و رنجی که هر ساعت و هر لحظه دارم تحمل میکنم پایان بدهد،
...
اشک کاسه چشمانم را پرکرده بود،
گلویم از شدت بغض بسته شده بود،
باید حرفی می زدم،
وقت داشت می گذشت،
...
با چشمانی پر از اشک،
و گلویی پر از بغض،
درمانده و مستاصل،
نشسته بودم، و به او خیره شده بودم،
...
...
...
فشار آرام دستی را روی شانه ام احساس کردم،
سرم را به سختی برگرداندم،
کافه چی، لبخند سردی روی صورتش داشت،
... «بازم مثل همیشه هر دو تا قهوتون سرد شد، می خواید عوضشون کنم؟»،
فقط نگاهش کردم،
سعی کردم لبخندی بزنم،
چشمانم را که جمع کردم،
یک مشت اشک، از کاسه چشمانم روی صورتم سرازیر شد،
...
به آرامی بلند شدم،
شال گردنم را دور گردنم پیچیدم،
و به سمت انتهای خیابان راه افتادم،
...
و نسیمی سرد و آرام،
که انگار،
از لابلای موهای موج دار مرطوبی عبور کرده باشد،
خاطره ای از رایحه سحرانگیز «کریستال نویر» را،
در فضا پراکنده می کرد ...
18 مرداد 1403 پاسخ تشکر
37 تشکر شده توسط : Darya inas
وای بینظیر بود جناب کوروش بزرگوار. چقدر زیبا حقیقتا... 💫🤌💖
19 مرداد 1403 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : inas رضا عطردوست
پس اینکه میگن این عطر یکی از اغواگرترین عطرهای زنانه هست درسته!
19 مرداد 1403 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : inas کورش اچ
بسیار زیبا بود آقا کوروش.... لذت بردم 👏👏👏🌹
19 مرداد 1403 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : inas سميرا_ال
بله به وفور شنیدم و خوندم که همینطور بوده انگار☺️😉
19 مرداد 1403 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : یاس Mehran
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد،
در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟ ...
25 مرداد 1403 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : فرهاد Jahangir Sadri
ممنونم فرهاد عزیز ... مهرت جاودان.
25 مرداد 1403 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : 🄼🄾🄽🄰 یاس

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟