M. Micallef - Collection Rouge No2

ام میکالف کالکشن رژ شماره 2

زنانه
کد کالا : ATR-35504
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی گلی
عطار :
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : ام میکالف
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 2013
کد کالا : ATR-35504
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
تماس بگیرید
رای کاربران
  • عاشقشم
    0
  • نمی پسندم
    1
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    0
  • + 45 سال
    0
  • روزانه
    0
  • رسمی
    0
تعداد رای های ثبت شده : 1
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

یکی از تصمیمات مارتین میکالف این بوده است که برای «آرت کالکشن» 2013 کمپانی ام میکالف، عطرهایی را وارد بازار کند که عناصر نوین و برجسته‌ای از «هنر تزیینی» یا «آرت دکو» (Art Deco) در طراحی بطری آنها به‌کار رفته باشد. در طراحی بطری‌های «رژ شماره 1» و «رژ شماره 2»، مجموعه‌ای از اشکال هندسی به‌زیبایی در کنار درپوش و بطری مکعبی قرار می‌گیرند که در نهایت هم با کریستال‌های دایره‌ای‌شکل سواروسکی جلوه خاصی پیدا کرده‌اند.

«رژ شماره 2» عطری با رایحه‌های شرقی و گل‌فام است که رایحه‌های ناب یاس، بنفشه و ارکیده را در کنار رایحه‌های شرقی کهربا، وانیل و رایحه‌های حیوانی قرار می‌دهد.

برند ام میکالف
طبع گرم
سال عرضه 2013
گروه بویایی شرقی گلی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای بانوان
اسانس اولیه جوز ، انگور فرنگی سیاه، مرکبات
اسانس میانی بنفشه ، یاس، ارکیده
اسانس پایه کهربا، وانیل ، لابدانیوم، فیبر بیدستران
نمره کاربران
Collection Rouge No2-ام میکالف کالکشن رژ شماره 2
رایحه
0
بدون رای
ماندگاری
0
بدون رای
پخش بو
0
بدون رای
طراحی شیشه
0
بدون رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند ام میکالف
نظرات کاربران (1 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
یکی از معدود کارهای برند ام. میکالف که هنوز ارتباط خوبی باهاش نگرفتم.
برای من انگار نتها و آکوردها همخوانی زیادی با هم ندارند. هر کدام ساز خودشان را میزنند واز همنشینی با هم خوشحال نیستند:) آکوردفلورال قوی در کنار آکورد کهربایی _آکورد چرمی و آکوردچوبی کنار آکورد میوه ای.
آکورد پودری بالا سر آکورد دودی... تازه اون وسط جدال بین وانیل و مشک هم یکمی رو مخی میشه:)
انگار سر در گم است.. قابلیت زیبا بودن را دارد ولی زورش نمی‌رسد، نمی‌تواند.
میخواهم کاری کنم که دوستش داشته باشم .شاید روی دیگرش را نشانم بدهد.
راستش من را یاد خانم واحد روبه رو می اندازد.
از آن خانم های خانه دار مهربان، ولی بی حوصله.
از همان خانمهایی که به قول مردها به خودش نمی‌رسد. موهایش همیشه دم اسبی ساده است. لباس خانگی به تن دارد. آرایش ندارد. لاک ندارد. وقتی زمان رنگ موهایش می‌گذرد، تارهای سفید مویش نمایان می‌شود. پاهایش واریس دارد. شکمش ترک زایمان دارد.چشمانش غم دارد.
و همه ی اینها را از فریادهای همسرِ چشم چرانش فهمیده ام که بی محابا فریاد های حنجره پاره کن می‌کشد.
زن بیچاره! همیشه میان فریادها، فحش ها و بدگویی های همسرش ، صدایش را می‌شنوم که می‌گوید: تو رو خدا یواشتر آبرومون رفت.
حتما آن بانو هم می‌خواهد زیبا باشد و مهر بورزد . ولی نمی تواند، زورش نمی‌رسد.
حیف که آقا نمی‌داند هر خانمی که به خودش می‌رسد و در بیرون از خانه می‌بیند ، حتما بارها طعم تعریف و محبت مردی را چشیده است که می‌خواهد و سعی می‌کند بهتر باشد. زیباتر باشد. حیف که اگر میدانست فقط یکبار قربان صدقه ی خانمش برود ، صدها برابر زیباتر از دیگران می‌شود.کاش می‌دانست ترک زایمانی که روی شکم خانمش است اوج زیبایی عشق است ، تاوان مادر شدن است. بوسیدنی است.
لاک نداشتنش تاوان کارهای خانه است که برای تو انجام می‌دهد.صورت بی آرایشش، چشمان غم گرفته اش تاوان تیکه انداختن و چشم چرانی توست..کاش میدانست شکوفا شدن زیبایی - هنر- سلیقه- مهر و هر آنچه برای یک خانم می‌پسندد ،فقط در گرو مهر و عشقی است که به همسرش می‌دهد، نمی‌داند که چندین برابر دریافت خواهد کرد.
کاش همه ی مردان سرزمینم مثل عالیجنابان این خانه ی معطر بدانند ، قدرت واقعی یک مرد ،به زیباییِ لبخند همسرش است.
M. Micallef - Collection Rouge No2 برای من عطری است که می‌خواهد زیبا باشد ، ولی نمی تواند، زورش نمیرسد❣
02 آبان 1401 پاسخ تشکر
59 تشکر شده توسط : الف ش محمود روحانی
سلام مونا جان:
بسیار بسیار زیبا و تاثیرگذار حقایق تلخی رو راجع به زنان بزرگ سرزمینم بیان کردید. زنان سرزمین من مقدس و قوی و با شهامت هستند و این رو در تمام موارد ثابت کرده اند. لیک اینکه مادر هم باشند صد برابر به مهربانی و قدرتشان اضافه میشه و این آفریده های خداوند بسیار قابل ستایش و احترام و تقدیر هستند.
به امید روزگاری دلچسب برای همه بانوان و دیگر مردمان سرزمینم
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : الف ش nazanin
میخواد زیبا باشه ولی نمیتونه، زورش نمیرسه...منای عزیزم فوق العاده بود مثل همیشه. قلبمون ترک برداشت...ممنون ازت...لذت بردم از لطافت وجود و نگاه انسانی و عمیقت به ادمهایی که میتونن صرفا رهگذری باشند در زندگی
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : nazanin حبیب جوانشیر
سلام خانم مونا

شاید عطر شما روی تن اون خانم جواب بده و نت ها برای ایجاد یک ارتباط باهم هماهنگ شوند ، هماهنگی برای رایحه ای که احساسات خواب اون مرد رو بیدار کنند ، شاید اون نت ها بتوانند که در خانه اون زن فریادرس شوند ، براتون مقدور هست این عطر رو براش تست کنید؟

[EDITED] 1401/08/03 20:16
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
18 تشکر شده توسط : nazanin آرمان
مونا خانوم ارجمند
نوشته زببایتان به غایت لذتبخش بود و پراحساس
باشد که ما مردان قدر زنان اطرافمان را بیشتر بدانیم، با حقوق آن ها به مثابه یک انسان و حتی فراانسان بیش از پیش آشنا شویم و کرامتشان را افزون پاس بداریم.
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : الف ش nazanin
مونای عزیزم…
بسیار زیبا اشاره کردید، آنقدر عمیق که اشک‌هایم جاری شد…
زن‌ها زیباترین و پیچیده ترین مخلوق خداوند هستند و هیچ مردی توان شناخت کامل یک زن رو نداره حتی اگر سالهای بسیاری کنار هم زندگی کرده باشند…
مونا جان مانا باشی…
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : فرهاد الف ش
سلام .
پیشنهادتان عالی است. ولی مشکل این زوج غیر قابل گفتن است. کاری به بیداری احساسات به خواب رفته ی مرد ندارد.
چه بگویم؟! چگونه توضیح بدهم؟!
مشکلی که حتی توضیحش برای مشاور خانواده هم سخت و خجالت آور است. برای مردی که خصوصی ترین و عاشقانه ترین رابطه با همسرش را ، به طور خصوصی نخواهد ،و برای خواسته ی شرم آورش پافشاری کند، یک رایحه نمی‌تواند کارساز باشد.


در ضمن از همه ی عزیزانی که به بنده لطف داشتند کمال تشکر را دارم. همیشه بهترین ها سهم دلهای پاکتان 💐

[EDITED] 1401/08/04 10:59
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : حبیب جوانشیر Dragon
سرکار خانم مونای گرامی
با اینکه به ندرت در بحثهای گروه شرکت میکنم ولی با توجه به کامنتها و بدون کوچکترین قصدی در مرزبندی و یا جبهه گیری احساس کردم یک کم داریم یکطرفه به قاضی می‌رویم و می‌توانیم از زاویه دیگر و شاید کمی عمیق تر و موشکافانه تر به موضوع نگاه کنیم.
موردی را که مطرح کردید در بسیاری موارد به ریشه های فرهنگی و نگاه ابزاری به زنان برمی‌گردد و برای قرنها زنان نه تنها در ایران بلکه در کل جهان و به ویژه در خاورمیانه به عنوان جنس درجه دو شناخته شده اند و به درستی که دردناک است اما به عقیده بنده چیزی که دردناکتر از حالت اول است این مسئله است که در اثر قرنها القا فرهنگ و جامعه و مذهب، مشاهده می‌شود که تعداد زیادی از زنان جامعه این نقش دوم داشتن را پذیرفته اند.هرچند هر روزه تعدادشان در اثر آموزش، تحصیل و ارتباط با دنیای بیرون کمتر و کمتر می شود ولی بی انصافیست که از نقش مردان در بازگرداندن عزت و جایگاه واقعی زنان در خانواده و جامعه و حمایت‌های جانانه آنها برضد تمام باورهای نسل‌های گذشته و فرهنگ جامعه سنتی به راحتی گذشت.
مورد بعدی که می‌خواهم بیان کنم مدتها مورد تحقیق و بررسی و مطالعه من بوده و میشه گفت تقریبا تمامی دانشمندان علوم روان، خودشناسی و حتی عرفان هم نظر هستند که آنان که آزار می‌دهند بی شک مورد آزار قرار گرفته اند. آنانکه بی احترامی می‌کنند بیش از آن بی احترامی دیده اند. آنان که بیشتر اهل گله و شکایت هستند بیشتر گله و شکایت دیده اند و نکته جالبش اینست که لازم نیست این بی حرمتی ها از دیگران باشد بلکه عمدتا از جانب خودشان است و در لایه های عمیق تر شخصیتی خیلی از افراد خودشان را دوست نداشته و احترامی برای خودشان قائل نيستند و این خشم و عدم رضایت از خود بر سر دیگران آوار می‌شود. علتش هم اینست که همه ما در ناخوداگاهمان می‌دانیم که این چیزی که الان هستیم بسیار کمتر از چیزیست که می‌توانیم باشیم!
دنیای بیرون ما انعکاسی از دنیای درون ماست و ما هر تصوری در مورد خودمان داشته باشیم دیگران نیز همانطور با ما رفتار خواهند کرد. بعضی از افراد نقش‌هایی در زندگی‌شان پذیرفته اند که لاجرم دیگران نیز مطابق همان نقش با آنان برخورد می‌کنند.
هرچند تمام مواردی که عرض کردم به هیچ عنوان رافع مسئولیت انسانی ما و توجیه کننده اعمال ناشایست ما نیست ولی بیایید از این زاویه نیز به داستان نگاه کنیم که شاید بانوی همسایه شما در زندگی زناشویی اش فقط نقش خانه‌داری و پرستار بچه ها در ازای یک سایه بالاسر داشتن را پذیرفته. شاید در پس ذهنش داشتن یک تصویر رمانتیک از زندگی را مسخره می‌داند و اعتقادی به آن ندارد و هدف زندگیش را در بزرگ کردن بچه و ترو خشک کردن افراد خانواده می‌داند. شاید آنقدر به شوهرش بی توجه هست که حتی چشم چرانیش را نمی‌بیند. شاید می‌بیند و می‌گوید همه مردها جون به جونشون کنند همین هستند و فکر نکرده شاید دلیلش خودش باشد. شاید اصلا اعتقادی به این که زن و شوهر باید برای هم بهترین باشند ندارد و فکر می‌کند زن که رفت خانه بخت فقط کارش کلفتی است. شاید نمی‌داند طبق تحقیقات بیش از هفتادهشتاد درصد اختلاف همسران ریشه اصلی اش عدم رضایت جنسی از یکدیگر است حتی اگر در ظاهر موارد دیگر را عنوان کنند. شاید چشمهای شوهرش بارها به دنبال تفاوت و تنوع و رنگ و زیبایی در خانه گشته ولی خسته شده. شاید شوهرش بارها تفاوت فاحش توجه به فرزندان و خودش را شاهد بوده و خشمش از بابت آنست که حتی گفتنی هم نیست. شاید بارها مورد بی مهری و توجهی خانمش قرار گرفته و چه کسی گفته فقط خانم ها نیاز به توجه دارند. شاید هم نقشی که خانمش برای او و خودش نوشته بازی می‌کند. شاید.... کسی چه می‌داند؟!!
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : nazanin آرمان
عجب ؟؟؟مونا خانوم چه توصیفی چه وصفی ؟ این کلیات در چارچوب وصف بازخورد یک عطر میتواند باشد؟ .تخیل بود یا واقعیت ؟....ایکاش که واقعیت نداشته باشد
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : رضا یگانه 🄼🄾🄽🄰
ای بابا. چقدر..... 🤦‍♂️
برای بعضی ها حتی اسم« مرد » هم حیفه چه برسه به رسمش. با این مطلبی که گفتید خجالت میکشم بگم من یه مرد هستم. جای بسی تاسف داره
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : آرمان آلالیتا
مونای عزیز
ارادت ها و سلام های بسیار
اینها را نگو ! غمگین میشویم . دلمان به درد می آید !
هر سقفی که زیرش صدای خنده ی زنی شنیده شود سقفی ست که ستون هایش بر دوش فرشتگان خدا محکم ایستاده است .
زندگی وابسته به زن است . تربیت بچه ها وابسته ی زن است . تمام آتیه و آینده ی آنها وابسته به زن خانه است .
هر بار درب خانه را باز میکنم و میبینم خانمم با لبخند یا شعری زیبا به استقبال ام نمی آید دوباره درب را میبندم و برمیگردم و میگویم هر زمان شاد بودی خواهم آمد .
همه با خنده میگویند کار شما برعکس است ! من میگویم باید بخواهی باید بخری و او میگوید نمی خواهم ، نمیخرم ، و دعوا شروع میشود .
یاد ندارم برای دقیقه ای قهر در منزل ما حضور پیدا کرده باشد .
خانه ای که زنان و دختران اش همه روزه مشغول شادی و رقص باشند آنجا خود بهشت است .
تمام زندگی و آینده ی مرد و فرزندان و حتی خود زن با مادر آن خانه است .
و نکته ی مهم :
بزرگترین هدیه ی خدا به هر مرد همسر اوست و ضامن هر زن ، شخص خداست !
مباد روزیکه مرد خیال کند زن تنهاست و میتواند بر او حکم براند یا آزار دهد ! ده ها مثال عینی دیده ام که مرد مجازات میشود . از محالات است که نشود . خدا هدیه اش را بازپس میگیرد و سپس زندگی ی هر دو را تماشا کنید !!
حضرت مریم به آن ژنرال بد کیش رومی گفت :
عشق به همسرت تو را نجات خواهد داد و تو را رستگار خواهد کرد !
کلید موفقیت هر مرد این است :
کسب رضایت همسرش !
یک جمله ی : از تو راضی ام ، خدا از تو راضی باشد ! کلید و ضامن و مفتاح درب بهشت است برای مردان .
هر زن میتواند تمام عمر به تنهایی زندگی کند آنهم به بهترین شکل ! چرا ؟ چون خدا ضامن است .
اما هیچ مردی قادر نیست تنها باشد و این مورد کوچکترین ارتباطی با مسائل جنسی ندارد .
آن مرد ، هر بیسوادی که هست خدا به داد اش برسد ! زن ببخشد ، صاحبش نمیبخشد .
حیف از زنان زیبا ، که هر زن زیبایی دیدم سرنوشتی زشت داشت ! دلیل اش را خیلی دقیق میدانم لیک مجال توضیح نیست .
هر مرد عادلی اگر کمی فکر کند میبیند که در این دنیا به واقع به زنان اجحاف شده است .
فکر کرده ای چرا خداوند با احترام تمام گفته است : بهشت زیر پای مادران است !!
بهشت !! مهمترین خلق خدا ، مهمترین وعده ی خدا !
که ما مردان هییییچ معلوم نیست موفق به دیدن اش شویم و همه عمر باید هزاران کار کنیم و ده هزاران کار نکنیم تا رنگش ببینیم و بوی اش ببوییم ! تازه هیییچ تضمین ندارد :)
مادران بدبخت ترین موجودات این جهان اند .
چه انسان و چه حیوان .
حتی حیوانات به مادران احترام ویژه قائل اند !
راز بقا ببینید !
ناراحت شدم دوباره از خواندن آن جملات .
خدا عاقبت همه ی ما را ختم به خیر کند انشاله .
04 آبان 1401 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : الف ش عباس بهرامی
ذات بد نیکو نگردد***** چون که بنیادش بد است
سرکار خانم مونا گرامی صحبت های شمارو مطالعه کردم و مو بر تنم سیخ شدم....زبان بند آمد از اینهمه فقر فرهنگی آن مرد....
اصلا شرمم میشود کلامه مرد را برای چنین ادم بی فرهنگ و بی فکری که بوی از شعور و فرهنگ اجتماعی نبرده است...چه میشود کرد با صحبت های شما بسیار غمگین و ناراحت شدم خودم را جای آن زن بیچاره گذاشتم...اوقاتم تلخ شد...میگویند پشت هر مرد موفقی زنی دلسوز و عالیست...مردها و زنها نیازمند یکدیگرند باهم دیگر کامل میشوند....عقلشان...تفکراتشان...سلایق و علاقه هایشان در کنار هم کامل میشود با این توصیفات شما شرم بر آن‌مردی باد که باعث رنجش همسرش شود همسری که عمری پا به پای شوهرش ایستاده...آن واریس های پا ستودنیست چرا که حاصل زحمت است نه خوشگذرانی....موهای سفید حاصل حرص و جوش است و غصه نه خوشگذرانی و عیش و نوش.....آه هزاران بار شرم بر چنین مردان و زنانی باد که باعث رنجش یکدیگر میشوند زن مرد را ناراحت کند یا بالعکس مرد زن را....انشالله خداوند همه این انسانها را از این خَلاء فرهنگی بیرون بیاورد که زن را مانند ۱۵۰۰ سال پیش مانند اعراب برده میدانند....ما اریایی هستیم تاریخمان پیداست که در میان ایرانی ها زن ها و مرد ها باهم برابرند....امیدوارم که تمام اینگونه آدم ها چه مرد و چه زن درست شوند
سلامتی تمام مردان و زنان عالی کشورم 🙏✌💪👏👏

[EDITED] 1401/08/04 23:42
04 آبان 1401 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : فرهاد الف ش
سلام و عرض ادب خدمت سرکار خانم مونا و جناب عطر دوست.

البته این بحث پتانسیل زیادی برای گرایش به پوپولیسم و رادیکالیسم داره و باید با احتیاط واردش شد.اما سوای مساله زوج مورد بحث مواردی به ذهنم میرسه که مایل بودم مطرح کنم.
طبق امار هایی که منتشر هم شده در بعضی شهرهای بزرگ کشور چیزی حدود دوسوم مردان و یک سوم زنان متاهل خیانت میکنن. و علت خیانت زنان بیشتر عاطفی و در مورد مردان عمدتا جنسی بوده.
اما سوال مهمی که در اینجا پیش میاد اینه که چقدر از این موارد با قصد قبلی صورت میگیره؟ و نقش اراده طرفین در این موارد چیه؟
در واقع مکاتب مختلف پاسخ یکسانی به این قضیه ندارند. اینکه اصولا امروزه چه مکاتبی و بر چه اساسی به اراده ازاد عقیده دارن و چه مکاتبی خیر بحث بسیارمفصلیه اما میشه گفت بعضی مکاتب در این موارد بیش از هر چیز اراده رو تابعی از غرایز و محیط میدونن و بعضی دیگه اراده رو بیش از همه تابعی از معنا و هدفی میدونن که اراده معطوف به اون هست.
اما نکته مسلمی که به نظر من وجود داره اینه که امروز اراده بشر برای عشق و وفاداری به یک نفر با چالش های بسیار اساسی مواجه هست که نتیجه تفکرات ازادی خواهانه و معنا گریزانه در این مورد هست و فک میکنم این مربوط به هر دوجنس هست که در واقع برای بخش بزرگی از جامعه اراده کردن برای عشق رو بسیار مشکل کرده و نمیشه صرفا یک جنس رو مقصر دونست.یعنی به عنوان مثال ازادی در روابط و پوشش ازادی های بعدی رو هم میطلبه و نمیشه یه متغیر رو جدای از دیگری بررسی کرد و این نکته ساده به نظر من مساله بغرنجی هست که در عین سادگی بخش بزرگی از جامعه متوجه اون نیست.
ازمایش های زیادی شده که نقش محرک ها بر اراده انسان رو به طور قطع ثابت میکنن و خصوصا جایی که بحث هورمون ها و ترشح دوپامین و سرتونین و..مطرح باشه این قضیه بسیار بولدتر هست.
البته استثنائاتی در این موارد وجود داره و حتی مکاتب غریزه گرا هم صرفا اراده رو تابعی از غریزه نمیدونن.اگه اشتباه نکنم جایی از قول ادلر یا سالیوان میخوندم که اراده تابعی از غریزه است مگر در مورد کسانی که نیروی کنترلگر درونی قوی دارند.اما این که این نیروی کنترل گر درونی در برابر غریزه ای که امروزه بی مهابا تر از همیشه بهش پرداخته میشه چی میتونه باشه جای بحث و بررسی بسیار داره.
تفکر شایع اینه که این نیروی درونی میتونه عشق باشه اما واقعیت اینه که طبق تحقیقات روانشناسان عشق به معنای عام و اتشینش نهایتا عمری ۴ ساله داره و در واقع بعد از این دوران هست که وجود یا فقدان اون نیروی کنترلگر درونی تاثیر خودش رو نشون میده.
یکی از بهترین کتابایی که به بحث موانع موجود بر سر راه اراده برای عشق پرداخته کتاب عشق و اراده اثر رولو می هست که مطالعه ش رو به علاقه مندان توصیه میکنم.

[EDITED] 1401/08/05 17:57
04 آبان 1401 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : الف ش آرمان
جسارتا در بدترین حالت هم باشه زن وظیفه طرف مقابل رفتن به مشاوره در جهت بهبود خودش و طرف مقابله … اینکه زن ممکنه این نقش رو پذیرفته باشه در درجه اول همسرشه که باید روشنش کنه که تو فقط اینا نیستی تو استعداد داری و کمکش کنه پیش رفت کنه ( گرچه شخصا اعتقاد دارم همسری و مادری خودش ظرفیتی برای پیش رفت هست و بسیار مغتنمه اما این تمام داستان قطعا نیست) در تمام این حالات جناب دکتر باز هم متهم اون مرده که دست همسرشو نگرفته ببره مشاور ببره یه چیزایی و یاد بگیرند… مگه قراره همه چیز حاضر آماده باشه؟ هیچ تاکید میکنم هیچ موضوعی توجیه کننده بعضی رفتار های مردنما ها نیست… قصور قطعا ممکنه باشه خب قابل آموزش قابل رفع و … اگر نشد بعد یک دنیا تلاش و تلاش و تلاش … قطعا جدایی و *بعد *به دنبال رابطه و فردی بهتر گشتن شرافت مندانه تره..
البته شخصا اعتقاد دارم معجزه عشق و محبت میتونه یه زن و زیر و رو کنه و نشد نداره اگه عشق باشه
البته در این کیس بخصوص براساس این گفته ها اگر خشمی که ناشی از ظلم به هم جنسم دارم رو بذارم کنار و در دید حرفه ای قطعا این آقا باید درمان بشن در درجه اول …. و خودشون چه بدونن چه ندونن اول دارن به خودشون ظلم میکنند…
در هرحال خواستم بگم حتی اگر درحال بازی نقش های خراب اند دقیقا همین جاست که باید طرف مقابل بازی رو‌برگردونه نه بشه خراب دومی!
04 آبان 1401 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : حبیب جوانشیر سعید رضایی شوشتری
استاد سخی عزیز ارادت
ممکن هست دایرکتتون رو توی اینستا چک بفرمایید؟ خیلی خوشحال میشم از علم استادی همچون شما بهره ببرم
04 آبان 1401 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : کامبیز سخی
با سلام و احترام خدمت شما و عزیزان محترم سایت عطر افشان
در رابطه با فرموده شما مبنی بر خیانت و صیانت از عشق براساس هورمون های مذکور عارضم: کاملا درست و علمی مطرح فرمودید و ما در سلولهای خودمان دارای ژنهای عشق از جمله HTTLPRA, OXTR, AVPR1A و برخی دیگر هستیم که علاوه بر سنتز پروتئینهای مربوطه، احساسات دوست داشتن و عاشقی را نیز برای ما ایجاد میکنند که برخی افراد چه زن و چه مرد بنابر دلایل محیطی یا استعداد ژنتیکی، فعالیت کمتری در این ژنها دارند که همین امر منجر به سهولت خیانت در شرایط بد زندگی آنها میشود. حتی فعالیت کمتر همین ژنها منجر به طلاق پی در پی میشه و بعنوان ژن طلاق هم شناخته میشن. اما این نشان دهنده این نیست که زنها و مردها که خیانت میکنن همه دارای فعالیت کمتر این ژنها هستن و متاسفانه در اکثر موارد خیانت زنان، خود مردها مسئول هستن و با رفتار ناشایست در زندگی منجر به خیانت زنها میشن. سرکار خانم مونا دقیقا درست فرمودند که اگر مرد توجه کند، همسرش زیباترین و دل انگیزترین زن دنیاست اما برای برخی مردها (دور از حضور مردهای محترم این سایت) تمام زنان بیرون خانه زیباترین هستن جز زن خودش. و جالبتر اینکه برای این مردها خیانت اصلا بد نیست اما برای زن بسیار بسیار کار بد و نابخشودنی هست. اگر برای زنها خیانت رفتار بدی هست پس قطعا برای ما مردها هم بد خواهد بود و ای کاش سیستم عاشقی و همسرداری ما انسانها هم به مانند پرندگان بود که عاشقانه تا پایان عمر سیستم تک همسری دارند......
با سپاس از شکیبایی و توجه شما عزیزان

[EDITED] 1401/08/04 23:53
04 آبان 1401 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : الف ش سعید رضایی شوشتری
عرض ارادت جناب عطردوست و ممنون از توضیحات علمی و مفیدتون.
البته بنده هم اخیرا تلاش دارم ادم جزم اندیشی نباشم و من هم معتقدم که اراده شخص در این موارد صرفا معطوف به ژنتیک و هورمون و غریزه نیست بلکه هم ژنتیک، هم محیط و هم معنا که نیروی کنترلگر درونی رو میسازه دخیل اند.
برای توضیح بیشتر بخشهایی از کتاب رولومی رو که سایت طاقچه در توضیحاتش گذاشته با اندکی دخل و تصرف اضافه میکنم که امیدوارم مفید باشه.

بخشهایی از کتاب عشق و اراده

نکته تکان‌دهنده درباره عشق و اراده در زمان ما این است که گرچه در گذشته این دو را پاسخ معضلات زندگی قلمداد می کردند، اکنون خودشان به مشکل بدل شده اند. این موضوع همواره صحیح است که عشق و اراده در دوره های گذار با مشکلات بیشتری مواجه اند و زمانه ما، دوره ای به شدت در حال گذار است. ارزش های کهنی که خود را با آنها سازگار می کردیم، از میان رفته اند، تشویش و اضطراب فراگیر شده؛ به یکدیگر می آویزیم و می کوشیم خود را متقاعد کنیم که آنچه احساس می کنیم، عشق است؛ اراده نمی کنیم چون میترسيم اگر چیزی یا کسی را برگزینیم، چیز یا کس دیگری را از دست بدهیم و بسیار نامطمئن تر و نگران تر از آنیم که به چنین پیشامدی تن در دهيم. در نتیجه اساس وجودمان از احساسات و فرایندهای مرتبطی که عشق و اراده، دو نمونه شاخص آنهاست، تهی می شود.

مرحله بعدی بی احساسی است و مرحله بعد خشونت است. زیرا هیچ انسانی قادر نیست تجربه کرخت کننده بی ارادگی خود را به مدت طولانی تاب آورد. زمانی تأکید بر اینکه عشق راه‌حل معضلات زندگی است و اعتمادبه‌نفس افراد بسته به اینکه در آن توفیق یافته باشند یا نه افزایش یا کاهش می‌یابد، عالی و فوق‌العاده به نظر می‌آمد. کسانی که معتقد بودند آن را یافته‌اند، بیش از اندازه خود را حق‌به‌جانب می‌دیدند و با اطمینان آن را دلیل آشکار رستگاری‌شان می‌دانستند همان گونه که یک کلوین گرا، ثروتش را گواه روشنی بر مقرب و برگزیده بودنش از سوی خدا می‌دانست. کسانی هم که نمی‌یافتندش، فقط سوگوار آن نبودند، بلکه به میزانی بسیار عمیق‌تر و درونی‌تر خود را خسران زده می‌دیدند و اعتمادبه‌نفسشان آسیب می‌دید. خود را گونه جدیدی از پاریا می‌دانستند، افرادی منفور و مطرود که در حین روان‌درمانی اذعان می‌کردند صبح خیلی زود بیدار می‌شوند نه به این دلیل که صرفاً تنها یا مغموم‌اند، بلکه با این اعتقاد زجرآور که راز بزرگ زندگی را درک نکرده‌اند. در تمامی این مدت، همراه با نرخ فزاینده طلاق، افزایش مبتذل سازی عشق در ادبیات و هنر و این واقعیت که سکس برای بسیاری از افراد بی‌معنا شده چون بیش‌ازپیش در دسترس است، این «عشق» به طرز هراس‌انگیزی، گریزپا و نایاب شده، اگر نگوییم به وهمی تمام‌عیار بدل شده است.

[EDITED] 1401/08/05 17:57
05 آبان 1401 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : الف ش آرمان
و حسن ختامی از جناب اردلان سرافراز..

آهای مردم دنیا
آهای مردم دنیا
گله دارم گله دارم
من از عالم و ادم گله دارم گله دارم

شما که حرمت عشقو شکستین
کمر به کشتن عاطفه بستین
شما که روی دل قیمت گذاشتین
که حرمت عشقو نگه نداشتین

گلایه ی من از شما
حکایت خودم نیست
برای من که از شما
سوختم و گم شدم نیست

اگه عشقی نباشه آدمی نیست
اگه آدم نباشه زندگی نیست
نپرس از من چه آمد بر سر عشق
جواب من به جز شرمندگی نیست

آهای مردم دنیا
آهای مردم دنیا
گله دارم گله دادم
من از عالم و آدم
گله دارم گله دارم..

[EDITED] 1401/08/05 11:18
05 آبان 1401 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : محسن آرمان
جناب دکتر اسعدی گرامی
اگر جسارت نباشه نام کاربری انتخابی شما تقریبا هم نام بنده است و تو این مدت باعث اشتباه همراهان و حتی خودم شده و در بعضی موارد حتی جا خوردم که من کی این پیام را نوشتم و ذیل همین عطر نیز سرکار خانم شقایق به احتمال زیاد کامنت من را با شما اشتباه گرفتند و با اسم آقای دکتر خطاب قرار دادند.
اگر مقدور باشه تغییری بدید که تفاوت واضح تری داشته باشه و اگر نه بفرمایید من این کار را میکنم.
با عرض پوزش و سپاس
05 آبان 1401 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : آرمان Perfumex
سرکار خانم مونا
ممنون بابت متن تاثیرگذاری که نوشتید و چقدر خوب که بسیار مورد توجه دوستان دیگر هم قرار گرفت.

جناب عطر دوست و آرشیتکت عزیز توجه شما رو به مطلبی از کتاب "انسان خردمند" نوشته "یووال نوح هراری" جلب میکنم که در اون منشا بسیاری از خیانت ها و طلاق ها رو با ژنتیک و تکامل انسان در گذشته با توجه به سبک زندگی "کمون باستانی" مرتبط دانسته اند. البته که نظریه هست و خواندنش خالی از لطف نیست.
دوستان عطرافشانی مطالب را چنان هنرمندانه مرتبط به عطر مطرح میکنند و چنان سطح بالایی از دانش و ادبیات را ارایه میدهند که همیشه خواندن را بر نوشتن ترجیح میدهم.
همگی پایدار باشید
05 آبان 1401 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : nazanin Dragon
دوست عزیزم جناب آریان خوشنام
سلام
من کجا و علم استادی کجا ؟؟ :)
زمین تا آسمان راه است !
من هرگز اهل اینستا نبودم . آن صفحه هم به اصرار دوستان ایضا دوستان عطرافشانی برقرار شد که اجالتا اینستا بدستور حضرات قطع است و مدتیست ازین باب توفیق اجباری ی مرخصی داریم :)
البته اگر طولانی شد فیلترش را میشکنیم :))
چشم و با افتخار
05 آبان 1401 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای حسین نژاد از همراهی شما بسیار سپاسگزارم. بله درست فرمودین که البته نظریه نیست و با آزمایش های ژنتیکی میزان خیانت و طلاق را بصورت مستند علمی به تغییرات در ژنهای مذکور ارتباط داده اند که به این مبحث، ژنتیک انسانی گفته میشود که با ژنتیک پزشکی متفاوت هست و ارتباطی با بیماری های ژنتیکی ندارد. شایان ذکر است که تمام شخصیت هر انسانی در احاطه ژنتیک اوست و محیط نقش کاتالیزور را ایفا میکند اما عامل برجسته برای هر رفتار و شخصیت در انسان، ژنتیک منحصر به فرد خودش هست.
با سپاس از تمامی عزیزان و مدیریت محترم...
05 آبان 1401 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : مرتضی حسین نژاد مریم نوری
اتفاقا من هم دچار همین تناقض شدم درست میفرمایید . ما که همچنان جناب اسعدی رو با نام قبلی مورد خطاب قرار میدیم :)
05 آبان 1401 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : Mehran آرمان

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟